سیدمرتضی علم الهدی‌ رحمه‌ الله زندگی و آثار

روز هفتم ربیع‌الثانی مصادف است با درگذشت سید مرتضی علم الهدی، آن بزرگ‌مرد تاریخ جهان تشیع، و به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به زندگی ایشان و آثار به‌جای مانده از دوران حیاتش.

مقدمه

یك قرن از غیبت خورشید پر فروغ آسمان امامت و ولایت ـ حضرت مهدی‌علیه‌السلام ـ می‌گذشت، كه ستاره‌ای از افق بغداد درخشیدن گرفت و نور امیدی بر دل عاشقان و منتظران تاباند.

او چهره‌ای امید‌آفرین و هدف‌بخش و سازنده برای جهان تشیع گردید؛ به گونه‌ای كه آثار علمی و زندگی اجتماعی و شخصیت معنوی‌اش برای همه انسانها آموزنده و الهام‌بخش شد.

شخصیت بارز و روح بلند او، روح تلاش و دانش را در كالبد انسانها می‌دمد و ابعاد گوناگون وی، اعماقی از وجود شگفت‌انگیز اشرف مخلوقات، «انسان» را می‌نمایاند و قله‌های تعالی را فرا روی انسان قرار می‌دهد.

در این مقال، با سیمای نورانی بزرگ‌مردی از علمای شیعه آشنا می‌شویم كه نه تنها افتخار شیعه است، بلكه جهان اسلام به او مفتخر و شخصیت معنوی و آثار علمی و زندگی اجتماعی او برای همه نسلها و عصرها، آموزنده و الهام‌بخش است.

ولادت

دانشمند بزرگ و نابغه قرن چهارم و پنجم، «سید مرتضی‌رحمه‌الله» در ماه رجب سال 355 هجری، در شهر بغداد دیده به جهان گشود. نامش علی فرزند «ابو احمد حسین» فرزند موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم مجاب فرزند امام موسی كاظم‌علیه‌السلام است كه نسب او با پنج واسطه به امام هفتم‌علیه‌السلام می‌رسد.

القاب او، «علم الهدی»، «ذوالمجدین»، «ابوالقاسم»، «شریف مرتضی»، «سید مرتضی» و... می‏باشد.

پدر او، «ابو احمد حسین» از مفاخر دودمان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و شخصیت سرشناس عصر، و عنصری شریف و نجیب و مردی با تدبیر و لایق و مورد احترام عام و خاص بود كه منصب نقابت و رسیدگی به كار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسئولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را كه از منصبهای مهم آن روزگار بود به عهده داشت. (1)

ابن ابی الحدید می‏نویسد: «ابو احمد» در میان خلفا و سلاطین آل بویه (2) و امرای حمدانی سوریه، مقامی والا داشت. او مردی با مهابت و بزرگ‌منش بود. دست به هیچ كار مشكلی نزد جز اینكه آن را به انجام رسانید و با همت عالی و حسن تدبیر به پایان برد. (3)

مادرش نیز بانویی علوی‌نژاد و همنام دخت گرامی پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله یعنی فاطمه بود كه نسبش با چهار واسطه به امام زین العابدین علی بن الحسین‌علیه‌السلام می‌رسد. (4)

مرحوم شیخ مفید‌رحمه‌الله كتاب «احكام النساء» خود را به درخواست او به رشته تحریر درآورد و در مقدمه كتابش به این مطلب اشاره دارد. (5)

آغازتحصیل

به یقین برخی از رؤیاها در صداقت و راستی، بی‌شباهت به الهام و رهنمودهای غیبی نیستند؛ یكی از این رؤیاها، خوابی است كه مرحوم شیخ مفید‌رحمه‌الله در آستانه تحصیل سید مرتضی‌رحمه‌الله دید.

گروهی از مورخان و دانشمندان از جمله ابن ابی الحدید معتزلی نقل می‌كند كه شبی شیخ مفید‌رحمه‌الله در عالم خواب می‌بیند حضرت فاطمه زهرا‌علیهاالسلام دست دو فرزندش امام حسن‌علیه‌السلام و امام حسین‌علیه‌السلام را گرفته و به نزد او آورد و پس از سلام به وی فرمود: «یا شیخ! علّمهما الفقه؛ ‌ای شیخ! به این دو علم فقه و احكام دین بیاموز!»

شیخ بعد از بیدار شدن، از آن رویا متحیر و در شگفت ماند، تا اینكه ساعات درس فرارسید و او به طرف مسجد «براثا» واقع در محله شیعه‌نشین بغداد «كَرخ» حركت كرد و تدریس خود را آغاز نمود. پس از پایان درس، زنی با وقاری خاص، در حالی كه دست دو پسرش را گرفته بود و اطرافش را زنانی احاطه كرده بودند، وارد مسجد شد و سلام كرد. وقتی شیخ مفید‌رحمه‌الله او را شناخت، به احترام او از جا برخاست. پس از احترامات معمول، فاطمه، مادر كودكان، استاد را مخاطب قرار داد و گفت: «یا شَیخُ! عَلِّمهُمَا الفِقهَ.»

با رویداد این قضیه‌، مرجع بزرگ عالم تشیع، از خواب شب گذشته خود و این تعبیر صادق، در شگفت ماند و گریست؛ پس خواب خود را برای آن بانوی مخدره و كودكانش و حاضران نقل كرد و با كمال اشتیاق تعلیم و تربیت آنان را بر عهده گرفت و در ارتقاء آنان به درجات علمی و عملی همت بسیار گماشت و درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود، تا آنكه هر دو برادر، سید رضی‌رحمه‌الله و سید مرتضی‌رحمه‌الله، از نوابغ روز و عالمان دهر شدند. (6)

استادان

سید مرتضی‌رحمه‌الله تا آن زمان كه خود بر فراز كرسی استادی تكیه زد، در نزد شماری از پاكان عصر خویش برای فراگیری علوم آسمانی، به ادب زانو زد و بهره‌ها برد. تاریخ، نام بزرگانی را در شمار استادان این انسان والا مقام بر شمرده كه در ذیل از بعضی از آن خداترسان پارسا، به اختصار یاد می‌كنیم:

1. شیخ مفید (متوفای 413 ق)؛ او در شكل‏گیری شخصیت علمی و معنوی سید مرتضی‌رحمه‌الله نقشی اساسی داشت. شیخ مفید از علمای بزرگ مذهب امامیه است كه علاوه بر عهده‌داری مسئولیتهای اجتماعی و تربیت شاگردان ممتاز، درآن زمان حدود دویست جلد كتاب برای آیندگان و دانش‌پژوهان تألیف كرد. شخصیت ایشان به قول نجاشی، رجالی مشهور از جایگاهی برخوردار است كه فضل و برتری او در فقه، كلام، روایت، علم و وثاقت مشهورتر از آن است كه توصیف و تعریف شود. (7)

2. ابو محمد هارون بن موسی تلعكبری (متوفای 380 ق)؛ او دانشمند و فقیهی برجسته و كم‌نظیر بود و از جمله راویان مشهور است كه از مرحوم كلینی‌رحمه‌الله روایت نقل كرده است. (8)

3. شیخ صدوق (متوفای سال 381 ق)؛ بزرگی شخصیت صدوق آن‌چنان است كه دانشمندان معروف اسلامی ـ اعم از شیعه و سنی ـ هر جا به نام وی رسیده‌اند، زبان به مدح او گشوده و او را به بزرگی یاد كرده و با لقبهای بلند و عبارتهای پر معنا از او نام برده‌اند. مرحوم شیخ طوسی‌رحمه‌الله می‌گوید: «وی دانشمندی بزرگ، پاسدار احادیث، آگاه به رجال و نقّاد اخبار بود كه در میان قمیها كسی در پاسداری از علم حدیث و دانش زیاد همانند او دیده نشده و حدود 300 كتاب تالیف كرده است.» (9)

4. حسین بن علی بن بابویه، برادر شیخ صدوق؛ او فقیهی بزرگوار و محدثی شناخته شده است كه از پدر و برادرش حدیث نقل كرده. مرحوم شیخ اسد ا... شوشتری می‌گوید: «او و برادرش (شیخ صدوق) با دعای امام حسن عسکری‌علیه‌السلام و ولی عصر‌علیه‌السلام به دنیا آمده‌اند.» (10)

در ردیف استادان علم الهدی نام بزرگان دیگری هم به چشم می‌خورد كه ما به موجب اختصار، فقط به ذكر نام آنان بسنده می‌كنیم:

1. احمد بن علی بن سعید كوفی؛ 2. محمد بن عمران كاتب مرزبانی؛ 3. ابو یحیی ابن نباته؛ 4. ابوالحسن علی بن محمد بن كاتب؛ 5. ابوالقاسم عبدالهن بن عثمان بن یحیی؛ 6. احمد بن سهل دیباجی. (11)

آثارماندگار

پس از رحلت مرجع و رهبر بزرگ شیعیان، شیخ مفید‌رحمه‌الله در سال 413 ق، هدایت كشتی طوفان زده شیعه به عهده سید مرتضی‌رحمه‌الله گذارده شد. سید در بسیاری از علوم مانند: كلام، فقه، اصول، ادب و شعر، نحو و لغت و تفسیر و... تبحّر خاص و مثال زدنی داشت. در یك نگاه، آثار به جای مانده از علم الهدی را می‌توان در سه مبحث 1. شاگردان، 2. حوزه درس او، و 3. تألیفات پی‌گیری كرد كه هر یك از این مباحث دارای ویژگیهای خاص خود است كه در ذیل به اختصار بدانها می‌پردازیم:

الف. شاگردان

هر كدام از شاگردان سید در عصر خود، از عالمان و اندیشمندان برجسته و فقیهان مشهور بوده‌اند كه به واسطه جهد و كوشش خود، بسیاری از مجهولات علمی را رمز‌گشایی نموده‏اند. از جمله آنها می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. شیخ طوسی‌رحمه‌الله؛ وی پنج سال پس از ورود به بغداد (كه آن زمان مركز علوم اسلامی و حوزه دینی تشیع به شمار می‌رفت.) و استفاده از محضر اساتیدی مانند شیخ مفید‌رحمه‌الله، با اینكه خود در این زمان از صاحب‌نظران علم فقه و حدیث بود، با كمال تواضع در مجلس درس سید مرتضی حاضر شد و بیست و سه سال از محضر او علم و ادب آموخت. (12)

2. ابویعلی سلّار دیلمی؛ او از فقهای بزرگ شیعه و از ژرف‌اندیشان عصر خود بود كه از منطقه دیلم (شمال ایران) به بغداد هجرت كرد و از محضر اساتید بزرگی همچون سید مرتضی‌رحمه‌الله بهره‌مند گردید، و به واسطه پشتكار و استعداد زاید الوصفش توانست فوق العاده مورد توجه استادش قرار گیرد و جانشین او در منصب قضا در شهرهای حلب گردد. (13)

3. ابوالصلاح حلبی؛ او نیز از عالمان و فقیهان مشهور است. ابن شهر آشوب می‌گوید: «ابوالصلاح از شاگردان سید مرتضی‌رحمه‌الله است و كتابی دارد به نام «بدایه» در فقه و شرحی دارد بر كتاب «ذخیره» سید مرتضی‌رحمه‌الله.» (14)

4. قاضی ابن برّاج طرابعلی؛ او از فقیهان و دانشمندان و شاگرد مشهور سید مرتضی‌رحمه‌الله است.

نام شمار دیگری از شاگردان سید كه در كتب معتبر بدانها اشاره شده است عبارتست از:

شریف ابویعلی محمد بن حسن بن حمزۀ بن جعفر‌رحمه‌الله، ابو الصمصام مروزی، سید نجیب الدین موسوی، سید تقی رازی، ابوالفتح كراجكی، شیخ ابوالحسن سلیمان صهرشی، جعفر بن محمد دوریستی، ثابت بن عبد ا... نباتی، شیخ احمد خزاعی، شیخ مفید ثانی، ابن قدامه. (15)

ب. حوزهدرسی

حوزه درس علم الهدی‌رحمه‌الله ویژگیهای خاص داشت كه به سختی می‌توان نمونه آن را در درس دیگر عالمان یافت. از ویژگیهای درس او این بود كه همه افراد با هر عقیده و بینشی می‌توانستند در محضر او حضور یابند و از علوم او بهره‌مند گردند.

نقل شده، زمانی مردی یهودی كه از قحطی و تنگدستی رنج می‌برد به محضرش رسید و از او تقاضای آموزش علم نجوم كرد. سید با گشاده‌رویی از این امر استقبال نموده و آموزش او را آغاز كرد و دستور داد مانند دیگر طلاب برای او نیز مبلغی جهت امرار معاش قرار دهند. پس از گذشت مدتی نه چندان طولانی، مرد یهودی كه مصاحبت علم الهدی را درك كرده و تحت تأثیر عظمت روحی و برخوردهای عزت‌مدار او قرار گرفته بود، مسلمان شد. (16)

خصوصیت دیگر درس او این بود كه بزرگان بسیاری در آن شركت می‌كردند؛ حتی گاهی استاد عالی قدرش، مرحوم شیخ مفید‌رحمه‌الله در درس او حضور می‌یافت.

ج. دارالعلمویاریدانشمندان

یكی از آثار جاویدان مرحوم سید مرتضی‌رحمه‌الله كه سبب بركات بی‌شماری برای طالبان علوم دینی محسوب می‌شد، «دارالعلم و كتاب‌خانه» او بود. در آن سالها در شهر بغداد كتابخانه‌ای وجود نداشت؛ از اینرو سید‌رحمه‌الله بر آن شد تا بخشی از خانه خود را به اهل علم اختصاص داده و در آنجا كتابخانه‌ای دایر نماید تا دانش‌پژوهان با استفاده از آن كتابخانه به تحقیق و مطالعه بپردازند.

«ابن طیّ» می‌گوید: «اولین كسی كه خانه‌اش را دارالعلم نمود و برای مباحثه و مطالعه و مناظره قرار داد، سید مرتضی‌رحمه‌الله بود.» (17)

«ابوالقاسم تنوخّی» قاضی مدائن و از شاگردان سید می‌گوید: «كتابخانه علم الهدی، دارای هشتاد هزار جلد كتاب بود كه او آنها را خوانده یا تألیف كرده و یا مطالب آنها را به خاطر داشت.» (18)

عمل ارزشمند دیگری كه سید‌رحمه‌الله در این زمینه انجام داده است، این بود كه مقداری از املاك متعلق به خود را برای تأمین كاغذ دانشمندان و فقها وقف نمود. (19) او با این كار خود، بسیاری از مشكلات فرا روی آن روز آنها را مرتفع كرد.

د. تألیفات

خداوند متعال به مرحوم علم الهدی، ذوق و استعدادی سرشار داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره‌برداری كرد.

كتب و تألیفات مرحوم سید‌رحمه‌الله در انواع علوم و فنون ادبی و دینی و عقلی، نقلی و فروع و اصول است كه بعضی از آنها مانند «الشافی» چند مجلد است و برخی نیز مختصر.

مرحوم علامه امینی‌رحمه‌الله در الغدیر، نام 86 اثر او را بیان كرده است (20)، كه به اختصار به چند اثر مهم اشاره می‌كنیم:

1. الشّافی؛ این كتاب كه به گفته شاگردش، شیخ طوسی‌رحمه‌الله مانندش تصنیف نشده، در ردّ و نقد بخش «امامت» كتاب «المغنی» قاضی القضات عبد الجبار بن احمد معتزلی، دانشمند بلند آوازه عامه است. سید مرتضی‌رحمه‌الله با توجه به اهمیت كتاب «المغنی» و انعكاسی كه استدلالهای آن در بحث امامت در اندیشه‌ها بر جا گذاشته بود، «الشافی» را تألیف كرد. ایشان در این كتاب، نه تنها استدلالهای قاضی القضات را ماهرانه و محققانه پاسخ گفته، بلكه تمام زحمات معتزله را در این راه بلا اثر ساخته است. این كتاب توسط شاگرد نابغه‌اش، شیخ طوسی‌رحمه‌الله خلاصه شده و به نام «تلخیص الشافی» معروف است.

در اهمیت كتاب الشافی، همین بس كه امام خمینی‌رحمه‌الله می‌فرماید: «كتاب «الشافی» سید مرتضی‌رحمه‌الله از بهترین كتابها و مشهورترین مصنفات در این باب است كه در دسترس همه است... هر چه متاخرین درباره امامت نوشته‌اند، كم‌تر از آن است كه «الشافی» سید مرتضی‌رحمه‌الله تحقیق كرده است.» (21)

2. كتاب الذریعه؛ این كتاب در علم اصول فقه نگاشته شده است و سید در این كتاب، یك دوره علم اصول فقه متداول آن زمان را كه اساس و پایه استنباط احكام شرعی و فقه استدلالی شیعه بوده است گرد آورده و شاید قدیمی‌ترین كتاب جامع اصولی شیعه در این علم باشد كه هنوز ارزش و طراوت خود را پس از گذشت هزار سال حفظ كرده است.

3. دیوان شعر سید‌رحمه‌الله؛ مرحوم شیخ طوسی‌رحمه‌الله دیوان علم الهدی را مشتمل بر بیش از بیست هزار بیت شعر دانسته و او را سرآمد شاعران عصر خود معرفی نموده است. (22) و این در حالی است كه قرن چهارم و پنجم، عصر طلایی شعر و شكوفایی ادبیات عرب بوده است. (23)

4. كتاب امالی؛ امالی سید‌رحمه‌الله همان كتاب مشهور «غرر الفوائد و درر القلائد» است. این كتاب كه وصف آن در گفتار علمای عامه، خاصه، ابن خلكان آمده، گنجینه‌ای از علوم و فنون شعر، لغت، ادب، تفسیر، تاریخ، حدیث، تراجم و غیره است و به تنهایی خود بهترین گواه بر احاطه و تسلّط و مهارت سید مرتضی‌رحمه‌الله در فنون یاد شده، می‌باشد.

5. المقنع؛ این كتاب در باب غیبت و مسائل آن تالیف شده است.

پرداختن به مصنفات و تألیفات مرحوم علم الهدی، خود مقالی مفصل می‌طلبد كه علاقه‌مندان می‌توانند به كتب مربوطه مراجعه نمایند. نكته مهمی كه در تألیفات وی وجود دارد این است كه ایشان در هر زمینه‌ای وارد تحقیق شده‌اند، سنگ تمام را گذاشته و آنچه در آن موضوع قابل بحث و تحقیق بوده، بیان كرده‌اند.

با مراجعه به تألیفات مرحوم علم الهدی در می‌یابیم كه تعداد زیادی از كتابهای او دربارۀ مسائل آن روز جامعه و بعضی از آنها در پاسخ به سؤالات افراد در شهرهای مختلف آن ایام بوده است؛ همانند كتاب مسائل ناصریه، مسائل طرابلسیه، مسائل موصلیه، و... و نشان از این دارد كه آن بزرگوار با همه اشتغالات علمی، اجرایی و تربیت شاگردان، با مردم جامعه خود نیز ارتباط تنگاتنگی داشته و عالمی در خدمت دین و مردم بوده است و به معضلات و مشكلات فكری و اعتقادی جامعه اهمیت می‌داده و به آنها رسیدگی می‌نموده است.

سیدمرتضی‌رحمه‌اللهومسئولیتهایاجتماعی

علم الهدی علاوه بر فعالیتهای علمی و فرهنگی، بعد از رحلت برادر بزرگوارش، سید رضی‌رحمه‌الله در سال 406 ق، مسئولیت نقابت و امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم را به عهده گرفت.

از زمان خلفای جور اموی تا زمان معتضد عباسی، فرزندان علی‌علیه‌السلام همیشه تحت تعقیب و مراقبت خلفا و ماموران آنان بودند. هنگامی كه معتضد عباسی در سال 279 ق، حكومت و خلافت را در دست گرفت، موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست برای آنان مطرح گردید، و در هر شهری یكی از بزرگان شیعه و سادات یا علمای علوی، نقابت (سرپرستی) سادات آن شهر یا منطقه را عهده‌دار شد.

این افراد علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت سادات علوی، موظف بودند در میان آنان قضاوت كنند و سرپرستی اموال و دارایی یتیمان را بر عهده گیرند. كسی كه این مسئولیتها را به عهده می‌گرفت، بایستی دانشمند و مجتهد بوده، قضاوت او معتبر و نافذ باشد. (24)

در آن عصر، امارت حج هم مسئولیت بزرگی بود كه معمولاً شخص خلیفه آن را بر عهده داشت؛ ولی گاهی خلیفه این مسئولیت را به شخصی كه شایستگی داشت واگذار می‌كرد و او را به عنوان امیر الحاج قرار می‌داد.

نظارت بر دیوان (که در آن بر اعمال حکّام و امراء نظارت می‏شد) نیز یکی از مسئولیتهای خطیر اجتماعی بود.

این سه مسئولیت مهم در سال 406 قمری، بعد از وفات مرحوم سید رضی‌رحمه‌الله به برادرش سید مرتضی‌رحمه‌الله واگذار شد و تا آخر عمر آنها را به عهده داشت و به خوبی از انجام امور مربوط به آنها برآمد.

شایسته ذکر است که انگیزه سید مرتضی‌رحمه‌الله و برادرش سید رضی‌رحمه‌الله از پذیرش این مسئولیتها، خدمت به دین و مردم بود؛ از اینرو است که می‏بینیم او به پیروی از جد بزرگوارش، به وضع بیچارگان و محرومان جامعه خود آن‏چنان خدمت کرد که مرحوم حلبی می‏نویسد: «او پیوسته مراقب حال مستمندان و مواظب بسیاری از خانواده‏های نیازمند بود و برای افراد بی‏بضاعت ماهانه مبلغی مقرر می‏داشت که خود آنان از منبع آن خبر نداشتند و پس از رحلت سید که ماهانۀ آنها قطع گردید، متوجه شدند.» (25)

سیدمرتضی‌رحمه‌اللهازمنظرعالمانشیعهوسنی

الف. عالمانشیعه

مرحوم شیخ طوسی‌رحمه‌الله (متوفای 406 هجری) می‏گوید: «او (سید مرتضی) در علوم بسیار، یگانه روزگار بود. کلیه دانشمندان درباره والایی فضل و دانش او، اتفاق نظر دارند، در دانشهایی همچون علم کلام، فقه و اصول، ادب و نحو، شعر و معانی، لغت و غیره بر همه کس مقدم بود.» (26)

«نجاشی» عالم رجالی شیعه (متوفای 450 هجری) که هم‏عصر سید‌رحمه‌الله بوده و با او در محضر شیخ مفید‌رحمه‌الله تحصیل کرده است، می‏نویسد: «او علومی را فرا گرفت که هیچ‏‏کس در زمان او به پایه او نرسید.» (27)

«ابوالحسن عمری» که از اعاظم علمای امامیه و هم‏عصر سید‌رحمه‌الله است، می‏گوید: «شریف اجل مرتضی، علم الهدی، نقیب النقباء و فقیه صاحب نظر... . من او را دیده‏ام، [او] دارای فصاحت زبان [بوده]، و آثار هوش از جبینش ساطع بود.» (28)

«ابن شهر آشوب» (متوفای سال 588 هجری) از سید‌رحمه‌الله بدین‏گونه یاد می‌کند. «او در همه دانشها بر دیگران پیشی داشت.» (29)

«علامه حلی» (متوفای سال 726 هجری) او را چنین وصف می‏کند: «سید مرتضی‌رحمه‌الله در علوم بسیاری یگانه بود. دانشمندان ما بر وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند. در دانشهایی مانند کلام، فقه و ادب و امثال اینها بر همگان مقدم بود.» (30)

هر گاه در مجلس خواجه نصیر الدین طوسی‌رحمه‌الله از سید مرتضی‌رحمه‌الله نام برده می‌شد، خواجه با آن مقام عالی علمی و تبحّری که در علوم عقلی و نقلی داشت، می‏گفت: «صلوات الله علیه» پس از آن روی می‏کرد به حاضرین مجلس و می‏فرمود: «چگونه می‏شود به نام سید مرتضی‌رحمه‌الله رسید و صلوات بر او نفرستاد.» (31)

«علامه بحر العلوم» (متوفای سال 1212 هجری) كه دریایی از دانش بود، درباره علم الهدی، سید مرتضی‌رحمه‌الله می‏گوید: «او سرور علمای اسلام و پس از ائمه اطهار از همه کس برتر است. او دانشهایی گرد آورد که نصیب هیچ‏کس نشد و از فضائلی برخوردار گردید که او را از همه کس ممتاز گردانید. دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونی فضلش اتفاق نظر دارند و بر تقدمش بر تمامی دانشمندان پیشین و پسین، معترف می‌باشند.» (32)

ب. عالماناهلسنتوعامه

با اینکه علمای اهل سنت، در طول تاریخ سعی داشته‏اند کم‏تر از مفاخر شیعه نام ببرند و آنها را مورد ستایش قرار دهند، مع الوصف سید مرتضی‌رحمه‌الله را بیش از دیگران یاد کرده‏اند. و پیرامون او سخن گفته‏اند، که به اختصار به چند نمونه اشاره می‏کنیم.

«عبد الملک ثعالبی» (متوفای سال 429 هجری) که هم‏عصر سید‌رحمه‌الله بوده است، ضمن تجلیل از او می‌گوید: «امروز در بغداد، ریاست عالی علمی و دینی در مجد و شرافت، علم و ادب، فضل و کرم، به مرتضی منتهی شده.» (33)

«ابو العلای معّری» دانشمند نابغه سنی (متوفای سال 499 هجری) هنگامی که از وی راجع به سید مرتضی سؤال شد، که «او را چگونه یافتی؟» در پاسخ به دو بیت شعر قناعت کرد که این دو بیت به تنهایی گویای عظمت شخصیت کم‏نظیر علم الهدی است:

یا سائلی عنه لما جئت تسئله                                      الا و هو الرجل العاری من العار

لو جئته لرأیت الناس فی رجل                                    والدهر فی الساعه و الارض فی دار

«ای کسی‏که آمده‏ای تا راجع به سید مرتضی از من سؤال کنی! بدان که او از هرگونه نقص و عیبی پیراسته است. اگر او را ببینی، خواهی دید که وجود همه مردم، در مردی جمع شده و روزگار در یک ساعت متمرکز گردیده و جهان در یک خانه قرار گرفته است.» (34)

«ابن حجر عسقلانی» (متوفای سال 852 هجری) می‏نویسد: «او نخستین کسی است که خانه‏اش را «دار العلم» قرار داد. هنوز کم‏تر از بیست سال داشت که به مقام عالی رسید. او به ریاست دنیا از راه علم با عمل نائل گشت. او بر تلاوت قرآن مجید و نماز شب و افاده و نشر علومی که اندوخته بود، مواظبت داشت.» (35)

بسیاری از دانشمندان عامه، امثال: یاقوت حموی، سیوطی، ابن اثیر، یافعی، ابن جوزی، ابن خلکان و دیگران، هر کدام به اجمال و یا تفصیل از سید مرتضی‌رحمه‌الله نام برده و به مقام علمی و معنوی او اشاراتی داشته‏اند.

لقبعلمالهدی

در مورد اعطاء لقب علم الهدی به مرحوم سید‌رحمه‌الله نکته‏ای شنیدنی وجود دارد. در این باب مورخین نگاشته‏اند که ابوسعید محمد بن حسین، وزیر‏القادر بالله، در سال 420 هجری بیمار شد. شبی در عالم خواب دید که امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام به او می‏فرماید: «به علم الهدی بگو تا برای تو دعا کند تا از بیماری بهبود یابی.» وزیر گفت: «یا امیرالمؤمنین! علم الهدی کیست؟» فرمود: «علی بن الحسین موسوی است.» چون از خواب برخاست، نامه‏ای به سید‌رحمه‌الله نوشت که برای او دعا کند و در آن نام او را علم الهدی خواند. سید مرتضی‌رحمه‌الله با دیدن نامه بر آشفت و از وزیر خواست که او را با این لقب بزرگ نخواند، وزیر گفت: «به خدا قسم! امیرالمؤمنین علی‌علیه‌السلام امر فرمود که شما را به این لقب بخوانم.» بعد از آنکه وزیر از دعای سید‌رحمه‌الله شفا یافت، جریان خواب خود و امتناع سید مرتضی‌رحمه‌الله را از قبول این لقب، برای خلیفه بیان کرد. خلیفه پیام فرستاد که شایسته است لقبی را که از سوی جدّ شما داده شده است، بپذیری و اباء نکنی. سپس حکم شد که منشیان در نامه‏های رسمی و عموم مردم، او را با این لقب بخوانند و بدین‏گونه ملقب به «علم الهدی» گردید. (36)

وصیتسیّد

سید‌رحمه‌الله در وصیت خود می‏فرماید: «تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده‏ام، به نیابت از من دوباره بخوانید.» دوستان پرسیدند: «چرا؟ شما فردی وارسته بودید و اهمیت فوق العاده‏ای به نماز می‏دادید، شما عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز وضو گرفته، آماده می‏شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چگونه این چنین وصیت می‏کنید؟»

علم الهدی‌رحمه‌الله در پاسخ فرمود: «آری، من علاقه‏مند به نماز، بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می‏بردم؛ از اینرو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز، لحظه‏شماری می‏کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می‏کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید؛ زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من خالص برای خدا انجام نشده باشد، بلکه درصدی از آن برای لذت معنوی خودم باشد و این شایسته درگاه الهی نیست.» (37)

آری، اشتغالات علمی، اجتماعی و سیاسی سید مرتضی‌رحمه‌الله، نه تنها جلوی جلوه‏های عبادی و معنوی او را سدّ نکرد، بلکه او در این میدان هم، گوی سبقت را از دیگران ربود و الگو قرار گرفت.

وداعباعلمالهدی‌رحمه‌الله

مرحوم سید مرتضی‌رحمه‌الله سرانجام پس از سالها تلاش بی‏وقفه و عمری پر‏ثمر و پربار و انجام کارهای بزرگ و ارزنده، در حدود هشتاد سالگی در شهر بغداد به جوار حق شتافت، و با مرگ او یکی از چهره‏های نورانی آسمان تشیع افول کرد، امّا نام او در تاریخ پرآوازه و ماندگار خواهد ماند.

در کتاب رجال بحر العلوم آمده است: «به من خبر رسید که بعضی از فرمانروایان روم، قبر مرحوم سید مرتضی‌رحمه‌الله را نبش کردند و دیدند که بدن او بعد از پانصد سال و اندی، تازه است و تغییری در او حاصل نشده و آثار حنا هنوز در دستها و موهای صورت مبارکش وجود داشته است.» (38)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). مفاخر اسلام، علی دوانی، انتشارات امیر كبیر، سال 1363 ش، ج 3، ص 268.

(2). حاكمان آل‌بویه كه شیعه بودند از نیمه دوم قرن چهارم تا آخر قرن پنجم، حدود 113 سال بر قسمت وسیعی از جهان اسلام حكومت كردند.

(3). مقدمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، انتشارات داراحیاء الكتب العربیه، 1378 ه ج 1، ص 41.

(4). مفاخر اسلام، ج 3، ص 264.

(5). همان، ص267.

(6). شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص4.

(7). الغدیر فی الكتاب والسنۀ و الادب، علامه شیخ عبدالحسین امینی، بیروت، دارالكتاب العربی، چاپ پنجم، 1403 ق، جلد 4، ص 275.

(8). مفاخر اسلام، ج 4، ص 276.

(9). الفهرست، شیخ طوسی، انتشارات فقاهت، سال 1429 ق، ص 157.

(10). شرح لمعه، شهید ثانی، چاپ بیروت، الطبعه الثانیه، 1389ه. ج 9، ص 265.

(11). الغدیر، ج 4، ص 271.

(12). هزاره شیخ طوسی، علی دوانی، انتشارات امیركبیر، 1386 ش، ص 13.

(13). روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، سید محمد باقر خوانساری، انتشارات دارالسلامیه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 219.

(14). مفاخر اسلام، ج 3، ص 271.

(15). الغدیر، ج 4، ص 270.

(16). اعیان الشیعه، سیدمحسن امین عاملی، چاپ بیروت، انتشارات دار التعارف للمطبوعات، 1403 ﮬ، ج 8، ص 214.

(17). الغدیر، ج 4، ص 268.

(18). مفاخر اسلام، ج 3، ص 285.

(19). روضات الجنات، ج 4، ص 269.

(20). الغدیر، ج 4، ص 265.

(21). كشف الاسرار، امام خمینی‌رحمه‌الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، 1387 ش، ص 169.

(22). مفاخر اسلام، ج 3، ص 284.

(23). لازم به ذكر است كه دیوان سید‌رحمه‌الله در سه جلد، توسط رشید الصفار، و تحقیق و بررسی دكتر مصطفی جواد، و مقدمه شیخ محمد رضا شبیبی در مصر به سال 1376 هجری چاپ و منتشر شده است.

(24). برگرفته از كتاب الغدیر، ج 4، ص 205 به بعد.

(25). سیمای فرزانگان، رضا مختاری، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1374ش، ج 3، ص 366.

(26). فهرست شیخ طوسی، ص 99.

(27). رجال نجاشی، نشر اسلامی، 1407 ق، ص192.

(28). مفاخر اسلام، ج 3، ص 271.

(29). همان، ص 272.

(30). همان.

(31). الغدیر، ج 4، ص 268.

(32). رجال، علامه بحر العلوم، انتشارات مکتب الصادق‌علیه‌السلام، تهران، ج 2، ص 87؛ مفاخر اسلام ج3، ص 275.

(33). مفاخر اسلام، ج 3، ص 274.

(34). الغدیر، ج 4، ص 273.

(35). لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، بیروت، نشر مؤسسه اعلمی، 1390 ق، ج 4، ص 223.

(36). الغدیر، ج 4، ص 257.

(37). سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، محمود شریفی، انتشارات امیر كبیر، 1384 ق، ص 46.

(38). گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران، نشر معروف، قم، 1379 ش، ص68.

591 دفعه
(0 رای‌ها)