سرآهنگ
هر استادی در تدریس خویش، دست كم باید از دو ویژگی مهم برخوردار باشد:
1. ویژگی علمی؛
2. ویژگی اخلاقی.
ویژگیهای «علمی» و «اخلاقی» هر استادی لازم و ملزوم یكدیگرند و هر یك بدون دیگری كاری عقیم و راهی ستَروَن است و البته برخورداری توأمان از این دو ویژگی نیز بس دشوار است:
به هوس راست نیاید به تمنا نشود كاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
بدین منظور، بر آن شدیم تا «روش تدریس شهید مطهری رحمه الله را به نظاره نشینیم و در این زمینه، نكتههایی را گردآوری كنیم و از ویژگیهای «علمی» و «اخلاقی» آن استاد شهید در هنگام تدریسهایشان مُستفیض و مست فیض شویم. امید است كه به خواست خدای سبحان و عنایات امام زمان علیه السلام و توجهات كوثر قرآن علیهاالسلام، این نكتهها مقبولتان افتد و در تدریس و كلاسداری به كارتان آید.
شایان توجه است كه تمامی این نكتهها از كتاب «جلوههای معلمی استاد مطهری» برگرفته شده اند، اما گزینش، دسته بندی، عنوان گذاری و انتخاب اشعار متناسب با برخی از این نكتهها، از سوی نگارنده این نكته هاست كه پیشاپیش، از نگارنده آن كتاب تشكر و قدردانی میكند و دست به دعا بر میدارد و به خدای خویش عرضه میدارد:
گر خطا گفتیم اصلاحش تو كُن مصلحی توای تو سلطان سخُن
الف. ویژگیهای علمی و روشی
هنر تشریح مطالب
یكی از استادان حوزه علمیه قم میگوید: در یكی از جلسات درس علامه طباطبایی رحمه الله پس از اینكه روی آیهای از قرآن بحث شده بود، سؤالی مطرح شد كه خود مرحوم علامه به آن سؤال جواب فرمودند. بعد از اینكه حدود پنج دقیقه مرحوم علامه مطلب را تقریر و تبیین فرمودند، استاد مطهری رحمه الله همراه با تواضع حدود ربع ساعت با بیان جدیدتری همان مطلب را تشریح كردند. آن قدر جالب صحبت میكردند كه همه سراپا گوش بودند. خود مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله شدیدا به حالت وجد و شوق در آمده بودند. این بود كه علامه پس از شهادت استاد مطهری رحمه الله فرمودند: با بودن مطهری در درس، میدانستم چیزی هدر نمیرود. و اگر تعبیر بدی نباشد من به حالت رقص در میآمدم. در همان جلسه هم این حالت شادی و شعف زیاد در مرحوم علامه دیده میشد. (1)
احاطه علمی
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: ویژگی دیگری كه به عقیده بنده از همه مهمتر است این بود كه ایشان به موضوع بحث تسلط علمی داشتند، یعنی مطلب را خود فهمیده بودند. (2)
پختگی علمی
یكی از دوستان شهید مطهری رحمه الله میگوید: استاد كم حرف میزد ولی پخته حرف میزد. (3)
كم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندك تو جهان شود پُر
و یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: از نظر علمی باید بگویم استاد مطهری قبل از آنكه مسئلهای را برای شاگرد مطرح كند، اول برای خودش پخته كرده بود، یعنی هرگز مسئلهای طرح نمیشد كه برای خود ایشان كاملاً روشن نشده باشد. به همین دلیل هیچ گاه در برابر هیچ پرسشی، ایشان دچار لكنت زبان نمیشد. (4)
جذب با مطلب
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: یكی از مهمترین تفاوتهایی كه میان استاد مطهری و بعضی دیگر بود، این بود كه استاد با «مطلب» جذب میكرد و دیگران با بیان. البته بیان مهم است، اما اگر فقط بیان باشد زود میگذرد. (5)
درس استاد به گونهای بود كه شاگرد وقتی پای درسش مینشست، تمامی وجود استاد را میپذیرفت. (6)
پیش مطالعه
ایشان پیش از حضور در كلاس مقید بود كه به سبك همه اساتید حوزه در حدی كه فرصت اجازه میداد، از پیش، مطالعه كند و مطالب را در ذهن خود مرتب سازد. (7)
نو بودن مطالب
درس ایشان همیشه نو بود. استاد مطهری سعی میكردند مطالعه را قطع نكنند. اگر درسی را میخواستند مطرح كنند به كتاب جدیدی كه برخورد میكردند مطالعه میكردند. ایشان به مجلات مختلف رجوع میكردند، مخصوصا به اندیشههای معاصرین بسیار توجه داشتند و همین خصوصیت، درس ایشان را نو میساخت. (8)
هر كه ز آموختن ندارد ننگ دُر بر آرد ز آب و لعل از سنگ
آنكه دانش نباشدش روزی ننگ دارد ز دانش آموزی
(نظامی)
جهت دار بودن
درس و بحث ایشان غالبا و در اكثر قریب به اتفاق موارد، یك بحث جهت دار بود، یعنی شاگرد میفهمید كه این بحث به چه درد میخورد. (9)
تاریخچه بحث
ایشان قبل از ورود در اصل درس یك مقدمه تاریخی بیان میكردند. با احاطهای كه به اقوال گذشتگان داشتند، سیر تحول یك مفهوم را بیان میكردند و ریشه و سابقه مطلب را توضیح میدادند تا شاگرد تصور نكند كه این بحث مانند قارچی از زمین بدون سابقه سبز شده و بلكه بفهمد كه در طول روزگار، این بحث چه سرنوشت و سرگذشتی داشته و از این طریق بتواند جای بحث را در تفكر امروزی مشخص كند. (10)
توضیح مقدمات
استاد در آغاز درس، مقدمات را به خوبی توضیح میداد و مشخص میكرد كه مطلب بر چه مقدماتی مبتنی است، و این خصوصیت باعث میشد كه هنگام تدریس، اشتباهاتی در ذهن شنونده پیش نیاید... استاد مطهری میكوشیدند چیزهایی را كه موجب درهم آمیختگی فكری و اشتباه در مطلب میشود، نخست توضیح دهند، تا هنگام درس، استدلال به درستی جایگیر شود. (11)
طرز فكر صحیح
از مهمترین خصوصیات ایشان، حساسیت فوق العاده نسبت به ارائه صحیح اندیشه اسلامی به جامعه بود. (12)
تا نیك ندانی كه سخن عین صواب است باید كه به گفتن دهن از هم نگشایی
دور نشدن از بحث
مرحوم مطهری رحمه الله در تدریس نیز همچون سایر جنبههای زندگیاش بسیار منظم و مقید به برنامه بود، در طول كلاس حتی المقدور از مطلب اصلی دور نمیشد، و اگر احیانا مطلبی را بر سبیل استطراد بر زبان میآورد، آن را به گونهای انتخاب میكرد كه با موضوع مورد بحث قرابت داشته باشد و در هر حال رشته اصلی بحث را رها نمیكرد و از ابتدا تا به انتها آن را به خوبی دنبال میكرد. (13)
تنظیم درس
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: ایشان در تنظیم شكل درس بسیار متبحر بودند كه من كمتر كسی را مانند ایشان دیدم. (14)
سخن را سر است ای خردمند و بُن میاور سخُن در میان سخُن
شناخت حد و مرز درس
ایشان در تدریس از موضوع خارج نمیشدند، از خط بحث بیرون نمیرفتند و حد و مرز موضوعات و مسائل را خوب میشناختند. یك مطلب را میگرفتند و همان را در یك خط مستقیم دنبال میكردند. (15)
مدیریت علمی
ایشان بر معلومات خودشان مدیریت داشتند. این طور نبود كه حافظه، مزاحم كار ایشان شود و مطلب غیرلازم وارد بحث شود. درس ایشان جُنگ مانند و كشكول مانند نبود. (16)
پاسخ به سؤالات
استاد اهل بحث بود. در كلاس درس از اشكال و سؤال شاگرد استقبال میكرد. هیچ وقت نمیشد كه بخواهد با هیمنه و غلبه استاد بر شاگرد، جلوی سؤال و اشكال را گرفته یا آن را متوقف كند، بلكه به عكس پا به پای شاگرد یا صاحب اشكال جلو میرفت. گاهی میشد كه در یك جلسه درس حدود 31 یا بیشتر از وقت به رفع اشكال و گفتن پاسخ میگذشت. (17)
استاد در مواقعی كه میدید سؤال كننده هدفش از اشكال به غیر از جنبههای علمی و به دست آوردن مطلب است، و یا خیلی پرت سخن میگوید، و یا در مواردی اشكال خیلی خارج از بحث است و اشكال كننده هم دست بردار نیست، در این موارد ابتدا با لحن آرام و عباراتی همچون «حالا ببینیم» و سپس با لحن محكم تری چون «این مربوط نیست» و «نخیر آقا» و... بحث را به دست میگرفتند، ولی روحیه كلی ایشان استقبال از سؤال بود. (18)
ژرف نگری
مرحوم مطهری علاوه بر وسعت معلومات، سخت موشكاف و نكته سنج و تحلیل گر بود.
آنچه را بسیاری از همگان به سادگی از سر آن میگذشتند و نكتهای در آن نمییافتند، استاد با دقتی حیرت انگیز مورد كنكاش قرار میداد و تناقضات درونی و نقاط ضعف آن را آشكار میساخت. (19)
سخندان پرورده، پیر كهن بیندیشد آنگه بگوید سخن
مزن بی تأمل به گفتار دم نكو گوی اگر دیر گویی چه غم
بیندیش و آنگه برآور نفس وز آن پیش بس كن كه گویند بس
به نطق آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به، گر نگویی صواب
تدریس دلنشین
مرحوم مطهری علاوه بر عمق و وسعت معلومات، بیان گرم و دلنشینی نیز داشت و خود این امر بیش از پیش سبب گرمی محضر ایشان میشد. (20)
مرور مطالب قبلی
ایشان مقید بودند در آغاز درس، مطالب عمده و اصلی بحث را كه قبلاً مطرح شده بود یادآوری كنند. این خود باعث میشد كه ارتباط مطلب با گذشته حفظ شود و به علاوه چارچوب روشنی از همه بحث به خصوص در درس فلسفه تصویر گردد، و این سبب بهره دهی بیشتر و بهتر درس ایشان میشد. (21)
بیان مسائل كاربردی و نو
آن مرحوم مقید بود به اینكه ارتباط مسائل و مباحثی را كه تدریس میكرد با مسائل مستحدثه در زمان روشن سازد، و به اصطلاح كاربرد مطلبی را كه میآموزد به خوبی مشخص نماید. همین امر سبب شده بود تا درسهای او سر زندگی و جذابیت خاصی پیدا كند و از صورت درسهای خشك و بحثهای مجرد بیرون آید. (22)
ایشان همیشه با مسائل تازه تماس داشت. و شاگرد وقتی از كلاس ایشان بیرون میآمد، برای خودش تعدادی از مسائل نو گیر میآورد كه بتواند پیگیری كند. (23)
بیانهای گوناگون
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: ایشان سعی میكردند خیلی آسان و بی تكلّف بهترین طرح و توجیه را در مطالب ـ كه بسیاری از آنها جنبه ابتكاری داشت ـ بیان دارند. از این رو گاه بیانی را كه خود در یك موضوع عنوان كرده بودند نمیپسندیدند و از نو بیان دیگری را ارائه میدادند. از جمله به خاطر دارم كه در درس عقاید (ایدئولوژی اسلامی) یك بار صریحا گفتند: آنچه را در جلسه گذشته بیان كردم رها كنید، و مطلب را به گونهای كه اكنون میگویم به خاطر بسپارید. (24)
بیان ساده
شهید مطهری این خصوصیت را داشت كه مطالب سنگین و بالا را میتوانست به حدی تنزل دهد كه به اندازه فهم شنونده باشد. (25)
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: استاد مطهری در تفهیم مطالب استاد بودند، بسیار ورزیده بودند و میتوانستند یك مطلب پیچیده را به صورت ساده بیان كنند. یكی از خصوصیات ایشان توانایی شان به ساده نویسی و ساده گویی بود. (26)
عشق و عقیده
از خصوصیات استاد در هنگام درس، عشق و علاقه ایشان بود به آنچه میاندیشید. ایشان از مطالب پیچیده فلسفی با همان شور و شوق و حرارتی صحبت میكردند كه در مجالس و سخنرانیهای عمومی راجع به موضوعات و شخصیتهای والای مذهبی سخن میگفتند. این روحیه به علت این بود كه استاد در زندگی اصولاً جز برای حقیقت كاری نمیكردند. درسی كه میدادند از روی واقعیت و اعتقاد به آن موضوعات بود. (27)
علاقه به تدریس
علاقه ایشان به تعلیم و تدریس بسیار زیاد بود. بعد از پیروزی انقلاب و با وجود مسئولیت در شورای انقلاب باز هم به قم میآمدند و مباحث علمی را ادامه میدادند. (28)
تدریس با تمام وجود
استاد بسیار با حرارت و جدی درس میدادند. ایشان در هنگام تدریس با تمام وجود خودشان صحبت میكردند و بسیار بلند درس میدادند، گویی كه در نقل اقوال دیگران و جرح و تعدیل آنها حریف را مانند كشتی گیری در مقابل خودشان میبینند و با تمام نیرو دارند با او میجنگند و كشتی میگیرند. این بود كه یك ساعت درس ایشان به اندازه چند ساعت درس معمولی نیرو میبرد. نتیجه این جدّیت و صرف نیرو این بود كه شاگرد به هیچ وجه مجلس درس ایشان را كسل كننده و یكنواخت نمیدید. (29)
شور و شوق آمد سخن را تار وپود هر كه شورَش بیش، او خوشتر سُرود
آتشی در دیگدان میبایدش تا ز روزن دود بیرون آیدش
محقق و نقاد بار آوردن
شهید مطهری ذهن شاگرد را نقّاد بار میآورد؛ یعنی وقتی برای مطلبی استدلال میكرد، استدلال را در كوچه بن بست رها نمیكرد، به این معنی كه یك دلیل و برهان عرضه كند و بعد هیچ، بلكه سلسله استدلال را تا مبانی فلسفی و دینی آن تعقیب میكرد. به شاگردش خط میداد، به طوری كه شاگرد میفهمید هر جا میخواهد استدلال كند، باید در استدلالش این زنجیره را رعایت كند. (30)
چون و چرا بیار كه بر جاهل گیتی چو حلقه تنگ از اینجا شد
استفاده از قالبهای متنوع
معمولاً در كلاسهای عمومی تر، ایشان از امثله و حكایات و اشعار و داستانهای شیرین برای رفع خستگی احتمالی مستمعین بیشتر سود میجست. (31)
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: استاد در تفهیم مطلب از مثال زیاد استفاده میكردند و مثالهای بسیار مناسبی هم انتخاب میكردند. (32)
ب. ویژگیهای اخلاقی
با وضو بودن
استاد، خود همواره با وضو در كلاس حضور مییافت و حضورش آن چنان روحانیتی به مجلس میبخشید كه مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در مییافت و به نسبت آمادگیاش در جذبههای الهی آن مستغرق میگردید. (33)
قرآنی بودن
یكی از دوستان شهید مطهری رحمه الله میگوید: شهید مطهری قبل از هر چیز شاگرد قرآن كریم بود... روح او روح قرآن بود. (34)
متعبد بودن
ایشان بسیار متعبد بود كه نظر قرآن و روایات را اصل بداند... هیچ وقت حاضر نمیشد در نوشته، درس و یا سخنرانی خود، كوچكترین تجاوزی از احكام شرعی؛ یعنی همان احكام كه فلسفه آنها روشن نیست داشته باشد. (35)
ما را نبود نظر به خوبی و بدی مقصود رضای او و خشنودی اوست
تقوا داشتن
از یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله سؤال كردند: فكر میكنید استاد بر اثر چه كارهایی به این حد از وارستگی و اخلاق رسیدند كه نمونه شدند؟ شاگرد در پاسخ گفت: تقوا، تقوا و تحقیق براساس انجام وظیفه. (36)
احترام به استاد
ایشان در ضمن درس به استادان خودشان بسیار احترام میگذاشتند. به نام علامه طباطبایی رحمه الله كه میرسیدند، از ایشان با «روحی له الفداء» (37) یاد میكردند. (38)
فروتنی
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: ما به منزل ایشان كه میرفتیم مثل اینكه با ما رفیق بود. البته گاهی لطف میكردند و به منزل ما میآمدند، ولی اصلاً این مسائل مطرح نبود. یعنی ایشان خود بزرگ بینی نداشت و این اخلاق انسانی خیلی تأثیر داشت و از خصایص فوق العاده ایشان محسوب میشد. (39)
توجه به شاگرد
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: ایشان گاهی لطف میكردند به تنهایی و گاهی همراه با خانواده شان به منزل ما تشریف میآوردند. (40)
و یكی دیگر از شاگردان ایشان میگوید: ایشان برخوردشان بسیار متین و توأم با مهربانی بود. اصولاً استاد مطهری فردی بودند كه از هر حیث مؤدب به ادب علمی بودند و برای فضای درس و بحث، همچنین شاگردانشان احترام خاصی قائل میشدند. (41)
چشم بگشا و ببین جمله كلام الله را آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است
استاد مطهری رحمه الله هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقیرآمیز نداشت. یعنی حرف شاگرد را میشنید و به این وسیله به شاگردش اجازه عقده گشایی میداد. (42)
یكی از دوستان استاد مطهری رحمه الله میگوید: برخورد ایشان با شاگردانشان مانند برخورد دو رفیق بود. خیلی با محبت بودند و با حرارت و شور برخورد میكردند. (43)
در خرمن كائنات كردیم نگاه یك دانه محبت است و باقی همه كاه
رابطه معنوی با شاگردان
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: سلوك ایشان به نحوی بود كه در دل شاگردانشان نسبت به ایشان محبت ایجاد میشد. ما در همان وقت كه در درس ایشان حاضر میشدیم، در درسهای استادان دیگر دانشگاه هم شركت میكردیم و به خوبی محسوس بود رابطهای كه شاگردان استاد مطهری رحمه الله با ایشان دارند با رابطهای كه دانشجویان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه این رابطه رسمی و اداری نبود، بلكه توأم با عشق و شوق بود. (44)
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را
شكوفاسازی استعداد شاگرد
ایشان اگر استعدادی از شاگردانشان میدیدند، خوشحال میشدند، به او كمك میكردند كه استعداد وی پرورش پیدا بكند، مثل یك پرنده كه بال زدن را یاد جوجههای خود میدهد. ایشان شاگردان خوش استعداد خودشان را تشویق و تشجیع میكردند و مثل برزگری كه بذر افشانی میكند برای آینده، ایشان در ذهن شاگردان خودشان بذر افشانی میكردند و با صرف وقت برای آینده سرمایه گذاری میكردند. (45)
تشویق كردن
استاد، شاگرد خوش قریحه را مورد تشویق قرار میداد و به انحاء مختلف او را به كار اضافی و انجام تحقیقات و مطالعات بیشتر توصیه میكرد. (46)
رابطه صمیمی با شاگرد
مرحوم مطهری با شاگردانشان به اندازهای مهربان بودند كه حتی اجازه میدادند آنها مسائل خصوصی و شخصی شان را با ایشان مطرح كنند. در انتخاب راه و مسیر آینده با ایشان مشورت كنند، حتی ایشان به اندازهای نزدیك میشدند كه در مجالسی مانند عروسی شاگردانشان ـ در صورت دعوت ـ شركت میكردند. (47)
خوشرو بودن
ایشان بسیار خوشرو بودند، با شاگردان روابط پدرانه داشتند و در واقع وقتی ارتباط شاگردی با ایشان ادامه پیدا میكرد، به نوعی دوستی مبدّل میشد. (48)
به دست آوردن دنیا هنر نیست یكی را گر توانی دل به دست آر
بی پیرایگی
عشق و صفای ایشان، بی پیرایگی و بی تكلّفی ایشان، برای همه شاگردان ایشان درس بود. (49)
سادگی
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: به یاد دارم كه در درس فلسفه (متن شفای بوعلی) كه در آغاز در مدرسه مروی برگزار میگردید، گاه در یك حجره و گاه در حجره دیگر، هر جا كه ممكن بود تدریس میكردند و یك بار كه صاحبان این حجرهها غایب بودند و حجرهای برای تدریس باز نبود، ایشان به سادگی و بدون از دست دادن فرصت در ایوان كوچكی جلوی یكی از حجرههای بسته به روی زمین نشستند و برای حاضرین درس را بیان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نیز آموختند. (50)
مراد بودن
از نظر اخلاقی ایشان در حدی بود كه حكم مراد را برای شاگردان خود داشت. (51)
الگو بودن
كلاسهای درس مرحوم مطهری صرفا محل تعلیم و آموزش نبود، بلكه همراه آن و در برخی موارد بیش از آن، مكانی بود برای تزكیه و پالایش... رابطه مرحوم مطهری با شاگردان كلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدی بود كه به ارشاد جمع مینشست و مرادی كه مریدان به گرد شمع وجودش حلقه میزدند و از پرتو او بهرهها میگرفتند. (52)
بخل نورزیدن
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: استاد یادداشتها و نوشتههای خودشان را به شاگردان میدادند كه در تحقیق از آنها استفاده بكنند. به یاد دارم كه وقتی خدمتشان میگفتم كه در مسائل مربوط به انسان علاقه به مطالعه دارم و طرحی را از این مبحث كه در ذهن داشتم خدمتشان عرض كردم، ایشان مجموعهای از رسالههای خطی چاپ نشده علامه طباطبایی را كه در اختیار داشتند، به بنده دادند تا استفاده كنم. (53)
مبارزه با انحرافات
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: یك روز استاد فرمودند: من با اینها (گروه فرقان) مقابله میكنم، ممكن است مرا بكشند، اما من حرف خودم را میزنم؛ چون میدانم كه اینها برای دین خطرناكند. (54)
اصلاح اشتباهات
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: مرحوم استاد مطهری از آنجایی كه خداوند هوش فوق العادهای به ایشان عطا كرده بود و از جنبه علمی بسیار قوی بودند، كمتر میشد در هنگام درس اشتباه كنند، اما اگر اتفاق میافتاد كه در نكتهای اشتباه كنند و فی المثل یكی از شاگردان اشتباه را یادآور میشد میپذیرفتند. هیچ گاه سراغ ندارم كه ایشان پافشاری در اشتباه خود كنند و مطلب را به زور تحمیل نمایند.
اصولاً ایشان در مقابل حق خاضع بودند و آنچه را حق مییافتند میپذیرفتند. (55)
به نزد من آن كس نكوخواه توست كه گوید فلان خار در راه توست
هر آن كس كه عیبش نگویند پیش هنر داند از جاهلی، عیب خویش
آزادگی
یكی از دوستان شهید مطهری رحمه الله میگوید: آنچه در تمام برخوردهای با شهید مطهری كاملاً محسوس بود، حریت و آزادی شهید مطهری بود، او دارای دلی بود آزاد و دارای مغزی بود آزاد و قهرا دارای زبان و قلمی آزاد بود. (56)
داماد استاد مطهری رحمه الله نیز میگوید: در اظهار نظرهای ایشان پیرامون عقاید انحرافی و یا لغزشهای ایدئولوژیكِ گروههای سیاسی حرّیت و آزادگی دیده میشود. (57)
توجه نكردن به تعداد شاگردان
ایشان هرگاه درسی را لازم مییافتند آن را میپذیرفتند، به كم و كیف افراد و چند و چون جلسه درس مقید نبودند و هر جا كه میسر میشد درس را برقرار میكردند و به تدریس و توضیح كامل مطلب میپرداختند، هرچند افراد شركت كننده اندك بودند. (58)
انصاف داشتن
بارزترین خصیصه ایشان داشتن روحیه انصاف بود. این ویژگی سبب شده بود كه اولاً استاد بر روی حرف مخالفین نظر خود ـ هركه میخواهد باشد و در هر مقامی كه باشد ـ كاملاً بیندیشد؛ یعنی هیچ گاه با روحیه استكباری و بزرگ منشانه با آراء و عقاید حتی مخالفترین دشمنان خود نیز برخورد نمیكردند، همیشه هر سخن و گفتهای را تا حد امكان تجزیه و تحلیل میكردند و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا كرده، به حساب هر یك جداگانه رسیدگی میكردند. (59)
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: یك روز بعد از اینكه ایشان مطلبی را بیان فرمودند من اشكال كردم، هر قدر ایشان بیان كردند و توضیح دادند برایم قابل قبول نبود. سرانجام قدری بی ادبی و گستاخی كردم و گفتم: انصاف بدهید! ایشان فرمودند: من انصافم از شما بیشتر است. (60)
مشورت با شاگرد
استاد با برخی از دوستان و شاگردان نزدیكش در باب آنچه فراهم آورده بود، مشورت میكردو نظریاتشان را جویا میشد. (61)
میاسای ز آموختن یك زمان زدانش میفكن دل اندر گمان
رازداری
مرحوم مطهری بسیار رازدار و اهل سرّ بود. هیچ رازگشایی نمیكرد. (62)
راستگویی
استاد شهید مطهری رحمه الله در نامهای به دخترشان مینویسند: تو خودت میدانی كه دروغ هرگز به زبان و قلم من جاری نمیشود. (63)
عصبانی نشدن
یكی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله میگوید: در مدت دوازده سالی كه خدمتشان شاگردی میكردم، یك دفعه هم ندیدم كه در درس با عصبانیت جواب كسی را بدهند. (64)
درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی كه نازل كند قدر خویش
- پاورقــــــــــــــــــــی
1. جلوههای معلّمی استاد مطهری، ص72.
2. همان، ص99.
3. همان، ص88.
4. همان، ص54.
5. همان، ص56.
6. همان، ص54.
7. همان، ص112.
8. همان، ص97 ـ 98.
9. همان، ص98.
10. همان، ص96.
11. همان، ص68.
12. همان، ص172.
13. همان، ص112.
14. همان، ص96.
15. همان، ص97.
16. همان، ص97.
17. همان، ص169.
18. همان، ص169.
19. همان، ص115.
20. همان، ص112.
21. همان، ص176.
22. همان، ص113.
23. همان، ص100.
24. همان، ص177.
25. همان، ص181.
26. همان، ص97.
27. همان، 169.
28. همان، ص60.
29. همان، ص97.
30. همان، ص56.
31. همان، ص112.
32. همان، ص 97.
33. همان، ص114.
34. همان، ص85 و 90.
35. همان، ص60 و 65.
36. همان، ص57.
37. جان من فدای او باد.
38. همان، ص98.
39. همان، ص55.
40. همان، ص94.
41. همان، ص94.
42. همان، ص55.
43. همان، ص71.
44. همان، ص94.
45. همان، ص94 ـ 95.
46. همان، ص112.
47. همان، ص94.
48. همان، ص94.
49. همان، ص101.
50. همان، ص177.
51. همان، ص54.
52. همان، ص113 ـ 114.
53. همان، ص100.
54. همان، ص181.
55. همان، ص67.
56. همان، ص78.
57. همان، ص107.
58. همان، ص177.
59. همان، ص167.
60. همان، ص68.
61. همان، ص120.
62. همان، ص172.
63. همان، ص41.
64. همان، ص68.