«کشف الغُمّه فی معرفه الائمه»
«كشف الغمه» چنان كه از نامش پیداست، در موضوع آشنایی با زندگی و شخصیت پیشوایان معصومعلیهمالسلام نگارش یافته است. این اثر در حقیقت، یك دورة كامل امامشناسی و مجموعهای مستند و متقن در فضایل و مناقب اهل بیتعلیهمالسلام و یكی از مهمترین منابع شیعی در این موضوع است.
متفكر نامدار شیعه، علی بن عیسی اربلی در این كتاب با قلمی شیوا و عباراتی آسان به تشریح اندیشههای كلامی شیعه میپردازد. او با طرح مسائلی همچون:ضرورت امامت، تبیین جایگاه آن در جامعة اسلامی، نكتههای مهمّ تاریخی، فضایل و مناقب، علّت شهادت هر یك از ائمة اطهارعلیهمالسلام، فرزندان، سخنان آن بزرگان و ناگفتههای بسیاری را برای مخاطبان موافق و مخالف خود روشن میسازد.
امانت در نقل حدیث، استناد به منابع معتبر تشیع و تسنّن، برخورداری از متن استدلالی، رفع شبهات احتمالی، پاسخ متقن و انكارناپذیر به برخی پرسشها و بهرهگیری از عبارات نغز و لطیف و سرودههای زیبا در پایان هر بخش از زندگی امامان معصوم،علیهمالسلام از سایر ویژگیهای این اثر گرانسنگ است. محدّث اربلی با استشهاد به آیات و روایات و نقل برخی احادیث به تفسیر آیات مربوط به ولایت و امامت پرداخته، در صورت نیاز، معنا و شأن نزول این آیات را بیان میكند.
این كتاب، بهترین ارمغان برای مشتاقان اهل بیتعلیهمالسلام و منبع خوبی برای خطیبان و واعظان و برآورندة آرزوهای پژوهشگران در عرصة دین و مذهب است.
شیخ جمالالدین احمد بن منیع حلّی، عالم و ادیب معاصر اربلی، ضمن نوشتن تقریظی بر این كتاب، چنین سروده است:
اَلا قُل لِجامِعِ هذا الكِتاب یمیناً لَقَد نِلْتَ اَقصَی الْمُرادِ
به نگارندة این كتاب بگو، سوگند! كه خوب، حقّ مطلب را ادا كردی و به مقصود خود نایل شدی.
وَ اَظْهَرتَ مِنْ فَضْلِ آلِ الرَّسُول بِتَألیفِهِ ما یسُوء الْاَعادی
تو با انتشار فضایل خاندان رسول خداصلیاللهعلیهوآله در این كتاب [دل دوستان را شاد] و مخالفان و دشمنان آنان را ناراحت كردی.
مؤلّف، «كشف الغمه» را در سال 678 ق ـ یعنی در اواخر عمر شریف خویش ـ به پایان برد. چاپ سنگی این كتاب در سال 1294 ق انجام یافته و از آن به عنوان نسخة اصلی برای چاپهای بعدی استفاده شده است.
ترتیب مطالب كشف الغمه
اربلی پیش از آغاز بخشهای اصلی كتاب، به توضیح مطالبی چون: معنای آل و عترت و فرق آن با اهل پرداخته است. آنگاه، حدیث غدیر را پیش كشیده و با استناد به نقل راویان متعدد و مورد اعتماد اهل تسنّن، ولایت و امامت علیعلیهالسلام را اثبات میكند. وی در ادامه، این پرسش را طرح میكند كه چرا امامان معصومعلیهمالسلام 12 عدد هستند و پس از نقل جوابهای متعدد، تصریح میكند كه اینها همه استحسانات ظنی هستند و اینكه به نظر وی این مسئله، نقلی و توقیفی است و با نصّ صریح پیامبر اكرمصلیاللهعلیهوآله ثابت شده است.
دقّت در فهم احادیث، تبیین فصلهای تاریخی و سیرة اهل بیتعلیهمالسلام و تسلّط بر فنّ مناظره و استدلالهای متین، تبحّر وی را در علم كلام و تاریخ برای مخاطبان، كاملاً آشكار میسازد.
ندای تقریب
از مهمترین روشهای اربلی در تنظیم و ترتیب «كشف الغمه»، احترام به آرا و افكار اهل تسنّن و تقدیم منابع آنان ـ در استنادات فضایل و مناقب اهل بیتعلیهمالسلام ـ بر روایات شیعی است و این جهت، در پذیرش كتاب و محتوای آن برای اهل سنّت دارای اهمیت ویژهای است.
علاّمة شعرانیرحمهالله در اینباره میگوید: «كتاب كشف الغمه چون شامل اخبار عامه و خاصه است در مناقب ائمة اثنا عشرعلیهمالسلام و عبارات آن در غایت فصاحت و مشتمل بر اشعار نیكو [است]؛ و از آنچه بر طبع گران آید و ذوق سلیم را ناگوار باشد و از اخبار بیاسناد و از توهین و سب، نسبت به علمای عامه و لعن و طعن آنان خالی است و بسیار از آنها به تكریم نام میبرد؛ مثلاً: صدیقی الفاضل فلان الحنبلی و یگانه روزگار در فضل و علم ابوعثمان جاحظ، و... .»
آری، یكی از مهمترین امتیازهای «كشف الغمة» آزاداندیشی و دوری از هرگونه تعصّب خشك و تندروی است. مخالف و موافق شیعه بر این كتاب به دیده احترام مینگرند و از منابعی است كه در 8 قرن گذشته، علمای اسلام بدان استناد كردهاند؛ بدون اینكه غبار فراموشی آن را فرا گیرد. علت آن، این است كه اربلی در كتاب خود، گذشته از اینكه از منابع معتبر اهل سنّت به صورت گسترده بهره میگیرد و استدلالهای خود را مستحكمتر میكند، از علما و بزرگان و حتّی خلفای آنان به احترام نام برده و نوعی ادب و اخلاق اسلامی را رعایت میكند. این روش، بدینخاطر برگزیده شده است تا اگر خوانندهای از اهل سنّت به این منبع مراجعه كرد، مؤلّف را به تعصّب، عناد و تندروی متّهم نكند و از مطالعة كتاب آزرده نشود.
مرحوم اربلی در تمام بخشهای كتاب سعی میکند نخست، فضایل و مناقب هر معصومعلیهمالسلام را از منابع مورد قبول اهل سنّت، بیان، و سپس به احادیث و روایات شیعی استناد كند. او به این وسیله، سخن حقّ را از زبان مخالفان آن بیان كرده، آنان را از انكار باز میدارد. دو نمونه از استنادهای اربلی را در اینباره میآوریم:
1. راوی در باب فضیلت بنیهاشم، پس از نقل سخنانی از ابیعثمان عمرو بن جاحظ ـ كه چكیدة دو رسالة وی است ـ میگوید:
«ابنجاحظ از نامداران جهان اسلام و از افرادی است كه در فضل، علم، هوشیاری و اطّلاعات گسترده و آشنایی [او] با دقیقترین مسائل ریز و درشت، تردیدی وجود ندارد. وی شیعه هم نبوده است تا متّهم شود؛ بلكه فردی عثمانی و مروانی است. تألیفات فراوان وی، شاهد این حقایق است؛ امّا با همة اینها در دو مسئله خویش با استدلالهای قرآنی و برهانی، فضیلت خاندان بنیهاشم و برتری امیرمؤمنان، علیعلیهالسلام را با وجوهی انكارناپذیر اثبات میكند؛ به گونهای كه هیچ تردیدی در مخاطب باقی نمیگذارد و حقیقت، مانند صبحِ روشن بر وی آشكار میشود. اگر اعتقاد وی هم، چنین بود، چه بهتر؛ امّا به یقین طبق گواهی آثارش او این اعتقاد را قبول نداشت؛ بلكه خداوند متعال، زبان او را به اظهار حق ناطق كرد تا حجتی بر وی در دنیا و آخرت باشد... .» (1)
2. اربلی، خطبة حضرت فاطمة زهراعلیهاالسلام، را كه در نوع خود بینظیر است و از جهات متعددی برای اثبات حق، گویاترین و محكمترین سند است، از افراد معتبر اهل تسنّن به روایت عمر بن شبّه از كتاب «السّقیفة عن عمر بن شبة» تألیف ابیبكر احمد بن عبدالعزیز جوهری نقل میكند، و در آنجا میگوید:عمر بن شبّه در وثاقت نقل و صدق حدیث در میان اهل سنّت معروف است. (2)
سخنی با اهل سنّت
اربلی هنگامی كه برای تنظیم و تكمیل «كشف الغمه» به منابع اهل سنّت مراجعه میكند به غیر از مناقب حضرت علیعلیهالسلام و امام حسن و امام حسینعلیهماالسلام، دربارة سایر ائمهعلیهمالسلام با كمبود مطلب مواجه میشود. او متوجّه میشود كه آگاهان آنان نیز در اینباره سهلانگاری كردهاند. به این سبب با ابراز شگفتی و اظهار تأسّف از این همه بیمهری به ائمة هدیعلیهمالسلام میگوید:
«چگونه از منظر دانشمندان اهل سنّت نام، یاد، شرح حال، سخنان و حسب و نسب آن گرامیان پوشیده مانده است؟! در حالی [كه] آنان در طول تاریخ تلاش میكردهاند، اسامی و سخنان ناقلان اخبار، اشعار و امثال را در كتابهای مفصل خود بگنجانند، حتّی نام و گفتار و حركات مجانین، آوازهخوانها، لطیفهگویان، افسانهپردازان، بذلهگویان و سایر صنفهای عرب، در متن تألیفات وتواریخ قید شده است؛ حتّی از افرادی كه فقط یك بیت شعر و یا یك ضربالمثل گفتهاند، به توضیح و تفصیل سخن رانده و دربارة آشنایی با ابعاد و نسبت اصوات آوازهخوانان و مغنّیان به بحث نشستهاند؛ امّا بسی شگفتی و تأسّف است كه مؤلفان و قلمپردازانی كه با آن همه حرص و ولع، این حوادث و نكات غیرمهم را ثبت كردهاند، دربارة طایفهای از عرب سخن به میان نمیآورند كه جدّ آنان رسول خداصلیاللهعلیهوآله، پدرشان وصی پیامبرصلیاللهعلیهوآله، مادر آنان فاطمهعلیهاالسلام و مادربزرگشان خدیجهعلیهاالسلام و داییهای آنان طیب، طاهر، قاسم و عمویشان جعفر طیار است و قرآن به پاكی و طهارت آنان شهادت داده و رسول اكرمصلیاللهعلیهوآله بر دوستی و مودّت آنان تشویق و امر كرده است.
من به چشم خود مشاهده كردم كه در زمان ما قضات و مدرسان آنان، زیارت امام موسی بن جعفرعلیهماالسلام را نمیپسندیدند و برای ما جایز نمیشمردند و هرگاه همراه آنان بودیم و در سر راه به زیارت آن حضرت مشرّف میشدیم، آنان بیرون توقف و بعد با ما مراجعه میكردند. این در حالی بود كه خود آنان به زیارت قبور صوفیه و برخی قبور ناشناخته میرفتند. ما از هواهای نفسانی به خداوند متعال پناه میبریم.» (3)
ترجمهها و تعلیقههای كشف الغمه
كتاب پرارج «كشف الغمه» از همان روزهای تألیف، توجّه عالمان دینی، دینپژوهان و متفكران اسلامی را به خود جلب كرد. وجود ترجمهها و تعلیقات متعدد، از این واقعیت حكایت دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره میكنیم:
1. «محرابالقلوب» از علی بن فیض اربلی در ترجمة كشف الغمة؛ (4)
2. ترجمة ابوسعید حسن بن حسین سبزواری بیهقی؛
3. ترجمة علی بن حسن زوارهای صاحب تفسیر «ترجمة الخواص»؛
او از اساتید مولی فتح الله كاشانی، صاحب تفسیر منهج الصادقین است. زوارهای، ترجمة كشف الغمه را در سال 938، به زبان فارسی به سامان رسانده و به امیر قوامالدین محمّد، تقدیم داشته است. وی این ترجمه را به نام «المناقب» منتشر كرده است. این ترجمه با مقدمة میرزا ابوالحسن شعرانی در 3 جلد چاپ شده است؛
4. تعلیقات ابراهیم بن علی كفعمی (صاحب مصباح) بر كشف الغمه؛
5. تعلیقات سید هاشم رسولی محلّاتی.
مؤلف كشف الغمه
اربلی در اوایل قرن هفتم در شهر اربل (5) به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلات و كسب علوم رایج عصر خویش نزد اساتید فن و نخبگان آن دوران، به ترویج فرهنگ اسلام پرداخت. وی در فن نگارش، شعر و ادب، توجّه عالمان دانشدوست و حاكمان عالمپرور را به خود جلب كرد. در دوران جوانی و اواخر خلافت حكمرانان بنیعبّاس در زادگاه خویش به فن كتابت و نویسندگی اشتغال داشت و پس از آنكه هلاكوخان مغول بر شهرهای اسلامی، از جمله بغداد استیلا یافت و حكومت بغداد به دست خاندان با كفایت و دانشدوست جوینی افتاد، علی بن عیسی اربلی نیز به آنان پیوست و تا اواخر عمر در «دیوان انشاء» [اداره اسناد رسمی و مكاتبات دولتی] با آنان، بهویژه عطاء الملك جُوینی، معروف به علاء الدین همكاری نزدیك داشت.
اربلی در دوران زندگی خویش با دانشمندان بزرگ اسلامی، همچون: خواجه نصیرالدین طوسی، سید رضیالدین علی بن موسی بن طاووس، یوسف بن مطهّر حلی (پدر علّامه حلّی) و حسن بن یوسف بن مطهّر حلی (علّامه حلّی) معاصر و مرتبط بود. همچنین مردان سیاست و وزارت در عصر خود، از جمله ابنعلقمی (6) وزیر دانشدوست و شیعه در اواخر حكومت عبّاسیان، عطاءالملك جوینی و برادرش شمسالدین به وی توجه داشتند. او در سال 693 ق وفات یافت.
علّامه امینی صاحب الغدیر دربارة او مینویسد:
«اربلی یكی از دانشمندان و نوابع كمنظیر جهان اسلام است كه با داشتن دانش سرشار و معلومات چشمگیر در قرن هفتم درخشید. او در زمرة بزرگترین علمای علم ادب پیش از خود قرار دارد. با این حال، او یكی از سیاستپردازان عصر درخشان خود بود؛ چنانكه وی حقیقت فقه و حدیث را آشكار و سنگرهای مذهب را حمایت كرد. كتاب ارزندهاش «كشف الغمه»، بهترین اثری است که دربارة تاریخ پیشوایان دین، نشاندادن فضایل آنان و دفاع از حریمشان و دعوت به سوی آنان نوشته شده است. این كتاب، دلیل قاطع بر دانش زیاد، مهارت در حدیث، ثبات در مذهب، نبوغ درادب و مهارت در شعر این دانشمند تواناست.» (7)
فضل بن روزبهان شیرازی شافعی، از عالمان اهل سنّت نیز در «ابطال الباطل» دربارة شخصیت ایشان مینویسد: «علمای امامیه اتّفاق نظر دارند كه علیبنعیسی از بزرگترین عالمان آنها است. هیچگاه غبار فراموشی، آثار وی را نمیپوشاند و كهنگی و پوسیدگی بر آن عارض نمیشود. او دانشوری قابل اعتماد است كه نقلهای وی را با اطمینان خاطر میتوان پذیرفت.» (8)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). كشف الغمة، علي بن عيسي اربلي، نشر بني هاشمی، ج 1، ص 39 و 48.
(2). تهذيب التهذيب، شهاب الدين بن حجر عسقلاني، دارالفكر، ج7، ص405.
(3). كشف الغمه، ج 1، ص 5.
(4). الذريعه، شيخ آقا بزرگ تهراني، دار الاضواء، ج 20، ص 147.
(5). اِربِل يكي از شهرهاي شمالي عراق در نزديك موصل و منطقهاي كردنشين است و امروزه به آن اربيل گفته ميشود.
(6). ابوطالب مؤيدالدين محمّد بن علقمي آخرين وزير دولت بنيعبّاس بود. وي 14 سال در سمت وزارت به جامعه اسلامي، به ويژه شيعيان، خدمات شايان كرد. او سياستمداري شيعي مذهب، عدالتپرور، فرهنگدوست، اهل تحقيق و تفكر، خوشنويس و مروج علم و مكتب بود. وي در سال 657 ق ـ يك سال بعد از فتح بغداد توسط هلاكو خان مغول ـ در همان شهر درگذشت.
(7). الغدير، علامه اميني، دارالكتب العربي، ج 5، ص 452.
(8). مقدمه كشف الغمة