احکام متناسب با حضرت مهدی علیه‌ السلام

در كتب فقهی مسائلی پیرامون حضرت صاحب الزمان علیه السلام وجود دارد كه در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:

1. پیروی از فقهاء

در حدیثی منسوب به آن حضرت آمده است:

«اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُحَّتی عَلَیكُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّه؛ (1) در حوادث و مسائلی كه پدید می‌آید به راویان احادیث ما مراجعه كنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت الهی هستم.‌» و در برخی از كتب آمده است «فَاِنَّهُمْ خَلیفَتی؛ (2) آنان جانشینان من هستند.‌»

2. ایستادن به احترام نام حضرت

یكی از سنتهای نیكو ایستادن به احترام لقب خاص آن حضرت: «قائم آل محمد» است و گاهی با شنیدن سایر لقبها و نامهای حضرت نیز علاقه مندان بر می‌خیزند و دستهای خود را به علامت احترام و تعظیم بر سر می‌گذارند. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: دلیل این كار چیست؟ حضرت فرمود: «چون غیبت آن حضرت طولانی است، لذا هر كس او را بدین لقب كه اشاره‌ای است به دولت او و حسرتی است بر غربتش ـ یاد كند، آن جناب نیز با شدّت لطف به او نظر می‌افكند و از عظمت و بزرگ داشت مقام مولا آن است كه در آن هنگامی كه مولای بزرگوار به او نظر لطف بیندازد، او نیز از جای برخیزد و از خداوند تعجیل در فرج او را طلب كند.‌» (3)

و نیز روایت شده است كه دعبل هنگامی كه قصیده خود را نزد حضرت رضا علیه السلام در خراسان خواند و به ذكر حضرت حجّت علیه السلام رسید، امام رضا علیه السلام از جای برخاست و دست مباركش را بر سر شریف خود گذاشت و فرمود: «اَللّهمّ عجّل فَرَجَه و سَهِّل مَخْرَجَهُ.‌» (4)

3. ذكر نام خاص حضرت مهدی علیه السلام

از مسائلی كه عموم شیعیان از آن دوری می‌جویند بردن نام خاص حضرت مهدی علیه السلام است در حالی كه اكثر علماء آن را ممنوع نمی‌دانند. آیة اللّه مكارم شیرازی می‌فرماید: «این ممنوعیت مربوط به زمان تقیه بوده است و امروز مانعی ندارد.‌» (5)

 

سؤال: بردن نام مبارك حضرت مهدی علیه السلام به نام خاص آن حضرت در مجامع عمومی چه حكمی دارد؟

آیت اللّه فاضل لنكرانی: مانعی ندارد. (6)

4. گفتن جمله «و عجل فرجهم» در پایان تشهد

سؤال: در پایان تشهد نماز گفتن «و عجل فرج آل محمد» چه حكمی دارد؟

آیت اللّه مكارم شیرازی: احتیاط آن است كه این كار را نكند و مطابق با آنچه در رساله‌ها آمده است عمل نماید. (7)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1. وسائل الشیعه، ج27، ص140، ح33424.

2. جواهر الكلام، ج21، ص395.

3. شرح اصول كافی، ملا صالح مازندرانی، ج10، ص217، ح1.

4. شكوه فقاهت، ص310؛ استفتائات جدید، آیة اللّه تبریزی، ص505، س 2208.

5. القواعد الفقهیه، ج1، ص494.

6. جامع المسائل، آیة اللّه فاضل، ج2، ص492.

7. استفتائات جدید، آیة اللّه مكارم، ج2، ص107، س263.

2383 دفعه
(1 رای)