آزادی اندیشه در اسلام

اشاره

یكى از وظایف مبلغان دینى، پاسخگویى به پرسش‏هایى است كه از سوى مخاطبان و مخصوصا نسل جوان مطرح مى‏شود. سلسله نوشته‏هاى پاسخ به پرسش‏هاى جوانان پاسخى در خور به این نیاز تبلیغى است. این مجموعه حاوى سؤال‏هاى زیادى است كه از سوى دانشجویان دانشگاه‏هاى سراسر كشور در ابعاد مختلف فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و... مطرح شده و از سوى واحد مشاوره دفتر فرهنگى نهاد نمایندگى ولى فقیه در دانشگاه‏ها به آن‏ها پاسخ داده شده است. امید آن كه مورد استفاده مبلغان ارجمند قرار گیرد.

آزادى اندیشه در اسلام

  • آیا انسان شریف است ‏یا اندیشه او؟ چرا انسان را به خاطر اندیشه‏اش مجازات مى‏كنند؟

o در رابطه با این كه انسان شریف‏تر است‏یا اندیشه او ابتدا باید دید مقصودمان از «انسان‏» چیست؟

اگر منظور انسان با تمام ابعاد وجودى و انسانى از جمله فكر، اندیشه و... است، به قول مولوى:

اى برادر تو همه اندیشه‏اى                                                  مابقى خود استخوان و ریشه‏اى

در این صورت اصل سؤال خطا و غلط مى‏نماید. باید در نظر داشت كه در مورد اندیشه نیز امور مختلفى وجود دارد:

1- گاه مقصود از اندیشه، عمل «اندیشیدن‏» و فكر كردن است. در این صورت اگر اندیشه در راستاى بازیابى حقایق، شناخت و ایمان نسبت‏به آن‏ها باشد، امرى ارزشمند است. قرآن مجید مى‏فرماید: «.... فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه... .‌» (1) در مقابل اگر اندیشه در جهت تحریف و كتمان حقایق یا مبارزه با راه حق باشد، امرى ناپسند و شایسته كیفر و مجازات است. چنان كه قرآن مجید در رابطه با ولید مى‏فرماید: «انه فكر و قدر فقتل كیف قدر»؛ (2) «همانا او اندیشید و سنجید پس مرگش باد كه چسان سنجید.‌»

2- گاه مقصود از اندیشه خود «فكر» به معناى اسم مصدرى است. در این صورت نیز چنان نیست كه اندیشه‏اى ارزشمند باشد، بلكه افكار، آرا و اندیشه‏ها برخى صواب و برخى خطایند. طبیعى است اندیشه خطا هیچ ارزشى ندارد و ارزش یك نظریه به میزان مطابقت آن با واقع است.

  • آیا حكم كشتن مرتد، با آزادى اندیشه و اصل اختیار منافاتى ندارد؟

o اولا آنچه اسلام بر آن تاكید دارد، آزادى فكر و اندیشه است نه عقیده؛ یعنى، اسلام نمى‏گوید هر عقیده‏اى را مى‏توانى بپذیرى، بلكه از نظر عقیده تنها یكى را قابل قبول و پذیرش مى‏داند و آن اسلام است. قرآن مجید در این باره مى‏فرماید: «ان الدین عندالله الاسلام‏» (3) و نیز «و من یبتغ غیر الاسلام دنیا فلن یقبل منه‏» (4) اما در عین حال اسلام جلوى آزادى فكر را نمى‏گیرد، بلكه توصیه مى‏كند كه انسان‏ها به تدبر، خردورزى، كاوش و جست‏وجو درباره حقیقت‏بپردازند و بهترین را برگزینند. لذا در جاى دیگر قرآن مى‏فرماید: «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏» (5) اگر این دو آیه را كنار هم بگذاریم، چند نكته به دست مى‏آید:

1- خدایى كه مى‏گوید، بهترین را برگزینند: تنها اسلام را به رسمیت مى‏شناسد. پس معلوم مى‏شود بهترین نزد او همان اسلام است و بس.

2- دعوت الهى به تحقیق و تدبر، نشانه اطمینان او به این مساله است كه هر كس خالصانه و بدون تعصبات كوركورانه پا به وادى تحقیق و حقیقت جویى گذارد و خود را داور قرار دهد، جز اسلام را نخواهد پذیرفت. بنابر این انحراف از اسلام ثمره چیزى جز تعصبات كور یا نقصان تحقیق و خردورزى نیست. ممكن است كسى براى دفاع از نظریه «آزادى عقیده‏» به آیه «لا اكراه فى الدین‏» تمسك كند در حالى كه: اولا، این آیه بحثى تكوینى دارد نه تشریعى؛ یعنى، نمى‏خواهد بگوید شرعا هر كسى در گزینش هر عقیده‏اى آزاد است؛ بلكه هر كس موظف به پذیرش و تبعیت از حقیقت مى‏باشد لیكن چنین چیزى از طریق زور و اكراه انجام‏پذیر نیست و ایمان واقعى و قلبى را نمى‏توان دیكته كرد. ثانیا، اگر هم از آیه حكم تشریعى استفاده شود، اطلاق ندارد و شامل مرتد نمى‏شود. ثالثا، بنابر فتواى برخى از فقها حكم مرتد اختصاص به كسى دارد كه از روى عناد و براى ضربه زدن به دین از اسلام برگردد و در واقع نوعى حفاظ و سپر امنیتى در برابر توطئه كسانى است كه به ظاهر ایمان مى‏آورند و با برنامه‏ریزى‏هاى حساب شده، در شرایط خاصى اعلام بازگشت مى‏كنند تا در صفوف متحد و عزم راسخ مسلمین خلل وارد نمایند.

آزادى بیان

  • حد و مرز آزادى بیان را از نظر اسلام بیان فرمایید؟

o در تمامى نظام‏هاى مدعى آزادى و دموكراسى براى آزادى حد و مرزى وجود دارد؛ مثلا، توهین به مقدسات یا نشر اكاذیب و توطئه براى براندازى ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است ولى هر نظامى با توجه به مبانى فكرى و اجتماعى خود تعریقى از فساد دارد؛ مثلا، در كشورهاى غربى نوعا استفاده ابزارى از زن و تصاویر مختلف آن و نیز اشاعه مبتذل‏ترین روش‏هاى ارضاى غریزه جنسى منعى ندارد؛ چون در بینش آنان فساد تعریف دیگرى دارد ولى در بینش اسلام «فساد» تعریف شده است و مبانى آن نیز از وحى سرچشمه مى‏گیرد. بر این اساس هیچ كس مجاز به ترویج فساد نیست؛ چرا كه در صورت مجاز بودن ترویج فساد هیچ قدرتى نمى‏تواند مانع گسترش مفاسد گردد؛ زیرا جامعه به راحتى به سوى فساد حركت مى‏كند حال آن كه به سختى در مسیر صلاح ره مى‏پیماید. از همین رو اسلام راه‏هاى گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آن را به كسى نمى‏دهد. البته موضوع عقاید و افكار و طرح مناسب آن موضوع دیگرى است كه در این مورد اسلام منعى براى طرح افكار و عقاید قرار نداده است ولى از آن جا كه ممكن است‏برخى با تبلیغات بخواهند از اذهان مردم عادى كه چندان آشنایى با مبانى ندارند سوء استفاده كنند. نباید اجازه داد از كم اطلاعى آنان سوء استفاده شود. در زمان پیامبران الهى - مانند حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله - نیز طرح افكار منعى نداشته است؛ بلكه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسى و ابطال آن‏ها پرداخته است. در زمان ائمه علیهم السلام نیز افراد بسیارى شبهات خود را نزد آنان مطرح مى‏كردند و پاسخ‏هاى لازم را دریافت مى‏نمودند. بنابراین طرح افكار در جاى خود اشكالى ندارد ولى نباید اجازه داد كه از طرح اندیشه‏ها و شبهات، سوء استفاده شود و اذهان ساده مردم دست‏خوش آسیب‏هاى مختلف گردد.

  • چرا در ایران آزادى بیان نیست؟

o آزادى بیان در جمهورى اسلامى ایران در حد بسیار بالایى وجود دارد، به گونه‏اى كه هیچ گاه در تاریخ این كشور آزادى بیان در این حد نبوده و در بسیارى از جاهاى جهان هم اكنون نیز وجود ندارد. جالب آن است كه شعار دهندگان عدم آزادى بیان در حد اعلا از این آزادى استفاده مى‏كنند. البته طبیعى است كه اگر بخواهند به بیان امورى بپردازند كه مخالف خواست و ارزش‏هاى پذیرفته شده جامعه اسلامى است، توسط مردم با واكنش جدى مواجه خواهند شد.

  • میزان آزادى بیان چیست و چرا قوانین در این موارد صراحت ندارد؟

o در رابطه با آزادى بیان و مطبوعات اصل 24 قانون اساسى مى‏گوید: «نشریات و مطبوعات در بیان مطلب آزادند، مگر آن كه مخل به مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشد كه تفصیل آن را قانون معین مى‏كند.‌» براساس اصل فوق اخلال به مبانى اسلام یا حقوق عمومى مرز نهایى آزادى بیان است و جزئیات آن در قانون مطبوعات مشخص مى‏باشد. در رابطه با شفاف بودن این قوانین باید دید، از منظر چه كسانى باید شفاف باشد؟ اگر مقصود شفافیت در سطح عموم است، نمى‏توان به آن پاسخ مثبت داد ولى براى كارشناسان و متخصصان مربوطه به طور نسبى واضح و روشن است. به نظر مى‏رسد مشكل اصلى شفافیت و عدم آن در ناحیه قوانین نیست؛ بلكه در شیوه عملكرد معارضان است؛ زیرا آنان همواره مى‏توانند از شیوه‏هاى بدیل و مبهم و متنوعى استفاده كنند كه گاه اندیشمندان و متفكران نیز در انطباق آن‏ها با اصول و قوانین دچار لغزش مى‏شوند و چه بسا یك حركت نادرست و انحرافى چنان با ظواهرى حق‏نما آراسته مى‏شود كه خودى‏ها نیز در تشخیص سره از ناسره گرفتار خطا مى‏شوند.

آزادى پسران در انتخاب همسر

  • چرا پسران در انتخاب همسر و خواستگارى آزادند ولى دختران آزاد نیستند؟

o گرچه نوعا پسرانند كه به خواستگارى مى‏روند، ولى این به معناى آن نیست كه دختران در انتخاب آزادى ندارند. بالاخره آنان نیز یك طرف قضیه هستند. علاوه بر این كه در بسیارى از موارد این دختران هستند كه نظرها را به سوى خود جلب كرده و اشخاص مورد نظر خود را بر مى‏گزینند. علاوه بر این طبع روابط چنین اقتضا دارد كه جنس مذكر به دنبال مؤنث‏برود و این نوعى ارج نهادن است. از این‏ها كه بگذریم، هیچ منع شرعى یا قانونى براى خواستگارى كردن زنان وجود ندارد ولى اگر در چنین امرى آشكارا پیشگام شوند، باید عواقب آن را نیز پذیرا باشند و مسلم است كه پاسخ منفى براى آنان از نظر روحى بسیار شكننده خواهد بود.

البته ابراز تمایل به صورت‏هاى منطقى و مشروع به مردانى كه از نظر زن ارزشمند هستند، هیچ ایرادى ندارد؛ بلكه در قرآن نمونه‏هایى از این موارد به عنوان الگو مطرح شده است، چنان كه یكى از دختران شعیب در مورد حضرت موسى علیه السلام به پدر خویش تلویحا علاقه خود را گوشزد نمود (سوره قصص) . در مورد نقش روابط در همسریابى؛ تردیدى نیست كه این موضوع نقش مهمى ایفا مى‏كند و هر كس مى‏تواند از طریق مطرح ساختن خود از راه‏هاى مشروع و متعارف به دنبال این مساله باشد. علم، هنر و دیگر عرصه‏هاى اجتماعى از عواملى هستند كه در این زمینه مؤثرند. تنها راه مطرح شدن نیز خانواده و رفت و آمدهاى خانوادگى نیست تا افرادى كه چنین امكانى در اختیار ندارند، محروم بمانند؛ بلكه راه‏هاى تعالى و تكامل و علم و هنر بى‏شمار است و هر كس كه جدا طالب آن‏ها باشد، بالاخره مطرح خواهد شد.

آزادى در نظام اسلامى

  • حدود آزادى در نظام اسلامى چیست؟

o در نظام اسلامى آزادى تا آن جا كه مخل به ضوابط و ارزش‏هاى دینى و مصالح اجتماعى و حقوق دیگران نباشد وجود دارد و مورد حمایت دولت مى‏باشد. از این رو آزادى‏هاى اساسى و دیگر اقسام آزادى در گسترده‏ترین شكل آن در نظام جمهورى اسلامى ایران به رسمیت‏شناخته شده است. در اصل بیست و چهارم قانون اساسى آمده است:

«نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن كه مخل به مبانى اسلام یا حقوق عمومى باشد....‌» در اصل بیست و ششم آمده است: «احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏هاى سیاسى و صنفى و انجمن‏هاى اسلامى یا اقلیت‏هاى دینى شناخته شده آزادند مشروط به این كه اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نكنند.‌» هیچ كس را نمى‏توان از شركت در آن‏ها منع كرد یا به شركت در یكى از آن‏ها مجبور ساخت. همچنین اصول دیگرى از فصل سوم قانون اساسى در مورد آزادى‏هاى دیگر سخن گفته و آن‏ها را به رسمیت‏شناخته است.

آزادى در دین

  • تعریف آزادى در دین چیست؟

o از دیدگاه اسلام اساسا عقیده قابل تحمیل نیست «لا اكراه فى‏الدین‏»؛ یعنى، نمى‏توان هیچ كس را به پذیرش قلبى عقیده‏اى وادار نمود ولى در نظام اجتماعى، قطعا دین محدودیت‏هایى را در برنامه‏هاى عملى خود دارد. مثلا، اجازه فساد و ترویج فحشا را نمى‏دهد و نیز پس از پذیرش دین خروج علنى از آن را مردود و قابل مجازات مى‏شمارد ولى در عرصه آزادى‏هاى اجتماعى، اسلام براى انتقاد سازنده محدودیتى قائل نیست و آزادى‏هاى معقول اجتماعى را محترم مى‏شمارد.

اسلام و آزادى عقیده

  • معنى آزادى عقیده در اسلام چیست؟

o در مورد مساله، آزادى عقیده خلط بزرگى پدید آمده كه نیازمند توضیح است.

آنچه نظام اسلام بر آن تاكید دارد، آزادى تفكر، تدبر، اندیشه و خردورزى است نه آزادى عقیده. تفكر و تدبر یك فرآیند است و براى رسیدن به غایات و برآیندهاى نیكو امرى لازم و اجتناب‏ناپذیر است. اما عقیده به حق و باطل تقسیم مى‏شود و چنان نیست كه هر عقیده‏اى مطلوب و از نظر اسلام مورد قبول باشد. بنابراین، این كه «هركس آزاد است عقاید خود را داشته باشد.‌» مطلب درستى نیست. بلى از نظر «تكوینى‏» چنین اختیارى وجود دارد ولى از نظر «تشریعى‏» همه انسان‏ها موظف به شناخت راه حقیقت و پیروى از آن هستند.

بنابراین اگر واقعا كسى با تحقیقات دقیق و جامع و گسترده یقین پیدا كرد كه راه اهل سنت درست است، نه تنها مى‏تواند؛ بلكه باید به آن راه ایمان بیاورد و اگر دریافت كه مسیر تشیع درست است، واجب است‏به آن بگرود و در مسیر باطل درنگ نورزد.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) زمر / 20.

2) مدثر / 19- 20.

3) آل عمران / 19.

4) آل عمران / 85.

5) زمر / 18.

1218 دفعه
(0 رای‌ها)