چگونگی غیبت امام زمان علیه‌ السلام

ناپیدا یا ناشناس

یكی از موضوعاتی كه پیرامون وجود حضرت مهدی علیه السلام مطرح است، مساله چگونگی غیبت آن حضرت می‌باشد؛ بدین معنا كه آیا دیده نشدن آن حضرت همان ناپیدایی و غیبت جسمی است، یا به معنای ناشناسی و غیبت معرفتی می‌باشد؟

انواع غیبت

الف: غیبت معرفتی

غیبت معرفتی، همان غیبت شخصیتی و حقوقی است. در این فرض، امام زمان علیه السلام از دید معرفتی ما مخفی است؛ یعنی آن حضرت به طور عادی زندگی می‌كند و مردم كوچه و بازار او را ملاقات كرده و با او نشست و برخاست و معاشرت می‌كنند و حضرت با مردم هم صحبت و همدم می‌شود، ولی مردم شناخت و معرفت به اینكه، این شخص امام زمان علیه السلام است، ندارند. حكمت الهی چنین اقتضاء كرده كه حضرت به وسیله ناشناس ماندن از خطرات احتمالی ستمگران و ظالمان در امان بماند تا ذخیره‌ای برای روز مبادا باشد.

روایاتی بر این نظریه دلالت می‌كنند مثل:

1 - امام صادق علیه السلام فرمود: «ان فی صاحب هذا الامر سنن من الانبیاءعلیهم السلام سنة من موسی بن عمران و سنة من عیسی علیه السلام و سنة من یوسف و سنة من محمدصلی الله علیه وآله فاما سنة من موسی بن عمران فخائف یترقب و اما سنة من عیسی علیه السلام فیقال فیه ما قیل فی عیسی علیه السلام و اما سنة من یوسف فالستر یجعل الله بینه و بین الخلق حجابا یرونه ولایعرفونه و اما سنة من محمدصلی الله علیه وآله فیهتدی بهداه و یسیر بسیرته؛ (1) در صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) سنت‌هایی از پیامبران علیهم السلام است: سنتی از موسی بن عمران و سنتی از عیسی علیه السلام و سنتی از یوسف علیه السلام و سنتی از محمدصلی الله علیه وآله؛ اما سنتی كه از موسی علیه السلام دارد، آن است كه خائف و منتظر فرصت نشسته است.

اما سنتی كه از عیسی علیه السلام دارد آن است كه درباره‌اش بگویند آنچه را كه درباره عیسی علیه السلام می‌گفتند.

اما سنتی كه از یوسف علیه السلام دارد، مستور بودن است. خداوند بین او و مردم حجابی قرار می‌دهد، به طوری كه او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند.

و اما سنتی كه از محمدصلی الله علیه وآله دارد، آن است كه هدایت شده به هدایت او و سیر كننده به سیرت اوست..»

2 - امام صادق علیه السلام فرمودند: «فما تنكر هذه الامة ان یفعل الله عزوجل بحجته كما فعل بیوسف ان یمشی فی اسواقهم و یطا بسطهم حتی یاذن الله فی ذلك له (2) ؛ چگونه این امت انكار می‌كند كه خداوند عز وجل با حجت خویش همان كند كه با یوسف كرد كه امام آنان در بازارهایشان راه برود و بر فرش هایشان قدم بگذارد، اما او را نشناسند تا آن زمان كه خداوند به ظهور او اجازه فرماید..»

ب: غیبت جسمانی

غیبت جسمانی همان غیبت شخصی و حقیقی است. طبق این نظریه، امام زمان علیه السلام از دید ظاهری مردم مخفی و ناپیدا می‌باشد. غیبت جسمانی به دو صورت قابل تصور است:

1 - غیبت جسمانی به دلیل نامرئی بودن امام زمان

به این معنا كه حضرت روی همین زمین هستند و روی همین زمین زندگی می‌كنند و به جاهای مختلف سیر و سفر كرده و به احوالات و رفتار شیعیان نظارت می‌كنند و آن‌ها را مورد عنایت و لطف خود قرار می‌دهند، ولی هیچ كس وجود حضرت را با چشمان ظاهری نمی‌بیند، چنانچه حضرت خضر علیه السلام چنین است.

امام رضا علیه السلام فرمودند:

«ان الخضر علیه السلام شرب من ماء الحیاة فهو حی لایموت حتی ینفخ فی الصور و انه لیاتینا فیسلم علینا فنسمع صوته ولانری شخصه و انه لیحضر حیث ما ذكر فمن ذكره منكم فلیسلم علیه وانه لیحضر الموسم كل سنة فیقضی جمیع المناسك ویقف بعرفة فیؤمن علی دعاء المؤمنین و سیؤنس الله به وحشة قائمنا فی غیبته و یصل به وحدته (3) ؛

خضرعلیه السلام از آب حیات نوشید؛ از این جهت زنده ماند و تا نفخ صور نخواهد مرد، او به نزد ما می‌آید و سلام می‌دهد، ما صدای او را می‌شنویم، لیكن بدنش را نمی‌بینیم، و در هر جا كه نامش ذكر شود حاضر است. پس هر كه از شما او را یاد كند، باید به او سلام كند، و در هر سال به موسم حج حاضر گردد، جمیع اعمال را به جا می‌آورد و در عرفه می‌ایستد و دعای مؤمنین را تصدیق می‌كند، و به زودی خدای تعالی وحشت قائم ما را به سبب انس گرفتن به او زایل گرداند، و تنهایی او را به رفاقت وی مبدل می‌كند..»

این نوع اختفاء كه همان ناپیدائیست، با اختفاء به صورت ناشناس بودن، فرق دارد، زیرا اختفاء به صورت ناشناسی به طور عادی صورت می‌گیرد و هیچ گونه مؤونه‌ای در بر ندارد و حضرت به صورت ناشناس رفت و آمد می‌كند و مردم ایشان را می‌بینند ولی نمی‌شناسند، اما استتار به شكل نامرئی بودن، نیاز به اعجاز دارد، تا حضرت در حین حضور، ظهور نداشته باشد. این جاست كه خداوند متعال برای آخرین وصی نبی اكرم صلی الله علیه وآله و آخرین ذخیره الهی، اعجاز را عاملی برای حفظ و صیانت ایشان قرار داده تا بشریت از فیض وجود او بی بهره نباشد و هیچ وقت زمین از حجت الهی خالی نماند. كه امام صادق علیه السلام فرمود: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت (4) ؛ اگر زمین بدون امام بماند، حتما فرو خواهد ریخت..»

شاید در اینجا سؤالی به ذهن بیاید كه اگر وجود حضرت مهدی جسم نامرئی است، پس ملاقات و دیدار بزرگان با ایشان (كه در كتاب‌های معتبر نقل شده است) (5) چطور توجیه می‌شود؟

در جواب باید گفت: نامرئی بودن حضرت به اراده و تصمیم خود ایشان بستگی دارد، در مواقعی كه نیاز به ظهور و پیدایی است تا شیعیان خاص و محبین خود را مورد لطف و عنایت قرار دهد، ظهور پیدا كرده و مشكلات آن‌ها را برطرف می‌كند..»

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «للقائم غیبتان: احدیهما طویلة و الاخری قصیرة فالاولی یعلم بمكانه فیها خاصة من شیعته، و الاخری لا یعلم بمكانه فیها الا خاصة موالیه فی دینه؛ (6) برای حضرت مهدی علیه السلام دو غیبت است: یكی كوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول، جز شیعیان مخصوص، كسی از مكان آن حضرت با خبر نیست، و در غیبت دوم، جز دوستان مخصوص و موالیان حقیقی در دین، كسی به مكان او آگاه نیست..»

مرحوم میرزای قمی صاحب قوانین نقل می‌كند كه من با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی رحمه الله می‌رفتیم و با او درس‌ها را مباحثه می‌كردم و غالبا من درس‌ها را برای سید بحرالعلوم بیان می‌نمودم. من به ایران آمدم و پس از مدتی در بین علما و دانشمندان شیعه، سید بحرالعلوم به عظمت و علم معرفی شد. من تعجب می‌كردم و با خود می‌گفتم او كه این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟ تا اینكه موفق به زیارت نجف اشرف شدم، در آنجا سید بحرالعلوم را دیدم. در محضر او بحثی مطرح شد، دیدم جدا او دریای مواجی است كه باید حقیقتا او را بحرالعلوم نامید. روزی در خلوت از او سؤال كردم: آقا ما كه با هم بودیم، آن وقت‌ها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید، چگونه به این مقام رسیدی؟ سید بحرالعلوم فرمود: جواب سؤال شما از اسرار است، به تو می‌گویم، اما از تو تقاضا دارم كه تا من زنده‌ام به كسی نگوئی. من قبول كردم. ابتدا اجمالا فرمود: چگونه این طور نباشد و حال آنكه حضرت ولی عصرعلیه السلام مرا شبی در مسجد كوفه به سینه خود چسبانیده؟

گفتم: چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟

فرمود: شبی به مسجد كوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولی عصرعلیه السلام مشغول عبادت است. ایستادم و سلام كردم، جوابم را مرحمت فرمود و دستور داد كه پیش بروم، من مقداری جلو رفتم ولی ادب كردم و زیاد جلو نرفتم. فرمود: جلوتر بیا. پس چند قدمی نزدیكتر رفتم. باز هم فرمود: جلوتر بیا. من نزدیك شدم ت ا آنكه آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینه مباركش چسباند. در اینجا آنچه خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد. (7)

در موضوع پنهان بودن حضرت مهدی علیه السلام از دیدگان بشر با خواست و اراده خود او، روایات زیادی نقل شده است كه به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌كنیم:

1 - امام رضاعلیه السلام فرمودند: «لایری جسمه، ولایسمی باسمه (8) ؛ [حضرت مهدی علیه السلام] دیده نمی‌شود و به اسم نام برده نمی‌شود..»

2 - امام صادق علیه السلام فرمودند: «تفقد الناس امامهم فیشهد الموسم فیراهم ولایرونه (9) ؛ مردم امام خود را گم كنند و او در موسم حج حاضر باشد و آن‌ها را ببیند و مردم او را نمی‌بینند..»

ابو هاشم؛ داود بن قاسم جعفری می‌گوید: از امام علی النقی علیه السلام شنیدم كه می‌گفت: «الخلف من بعدی ابنی الحسن فكیف لكم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: و لم جعلنی الله فداك فقال: لانكم لاترون شخصه ولایحل لكم ذكره باسمه فقلت: فكیف نذكره؟ قال: قولوا الحجة من آل محمدصلی الله علیه وآله (10) ؛ جانشین من پس از من فرزندم حسن است. شما چگونه باشید در جانشین بعد از آن جانشین؟ عرض كردم قربانت چرا؟ فرمود: چون شخص او را نبینید و بردن نام او برای شما روا نباشد. عرض كردم: پس چگونه او را ذكر كنیم؟ فرمود: بگوئید حجت از آل محمدصلی الله علیه وآله..»

2 - غیبت جسمانی به دلیل تصرف در چشمان مردم

در این فرض ناپیدائی حضرت مهدی علیه السلام به خاطر دخل و تصرف ایشان در چشمان مردم است.

در این مورد نیز نیاز به اعجاز و قدرت الهی است تا در حین حضور و ظهور امام زمان علیه السلام در میان مردم و حضور و ظهورشان در اجتماعات و تجمعات، دیده نشود.

در قرآن كریم و روایات به مواردی اشاره شده است كه با معجزه الهی، افرادی نمی‌توانستند یك موجود قابل دیدن را ببینند. مثل:

الف: «وجعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لایبصرون.» (11) ؛ «ما در جلو و پشت سر آنان سدی قرار دادیم، و آنان را پوشاندیم؛ چندان كه هیچ نمی‌بینند..»

مفسران از عبدالله بن مسعود نقل كرده اند كه قریش كنار در خانه رسول اكرم صلی الله علیه وآله جمع شدند، آن حضرت از منزل بیرون آمد و بر سر آنان خاك پاشید و آنان حضرتش را نمی‌دیدند. (12) ؛

از ابن عباس نقل شده است كه: قریش جمع شدند و گفتند: وقتی محمد داخل شد همگی با هم در برابرش می‌ایستیم. رسول اكرم صلی الله علیه وآله داخل گردید. در آن هنگام خدای متعال در جلو و پشت سر آن مردمان، سدی قرار داد كه حضرت را ندیدند. آن حضرت نمازگزارد و به طرف آنان آمد، در حالی كه بر روی سر آنان خاك می‌ریخت و آنان حضرت را نمی‌دیدند. وقتی كه حضرت رفت، قریش خاك را دیدند و گفتند: این چیزی است كه به وسیله آن، محمدصلی الله علیه وآله ما را جادو كرده است (13) .

ب - «و اذا قرات القرآن جعلنا بینك و بین الذین لایؤمنون بالآخرة حجابا مستورا» (14) ؛ «وقتی قرآن می‌خوانی، بین تو و كسانی كه به آخرت ایمان نمی‌آورند پرده‌ای پوشیده قرار می‌دهیم..»

علاوه بر آنكه ظاهر آیه دلالت بر این دارد كه خدای متعال، رسول اكرم صلی الله علیه وآله را به هنگام قرائت قرآن، از كفاری كه قصد ایزای او را داشتند پنهان و مستور می‌داشت، در برخی از تفاسیر است كه خداوند متعال پیغمبرصلی الله علیه وآله را در هنگام قرائت قرآن از ابوسفیان، نضر بن حارث، ابوجهل و حمالة الحطب می‌پوشاند. آنان از نزد آن حضرت می‌گذشتند ولی او را نمی‌دیدند. (15)

ج - ابن هشام در «سیره نبوی.» حكایتی از مستور ماندن وجود مقدس پیغمبرصلی الله علیه وآله از نظر‌ام جمیل (حمالة الحطب) نقل كرده و در پایان آن، این جمله را از پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نقل می‌كند كه:

«لقد اخذ الله ببصرها عنی؛ خداوند دید او را از من گرفت [و مرا از او پنهان نمود (16) ] ..»

در زندگی ائمه علیهم السلام نیز شواهد متعددی در این زمینه وجود دارد، مانند: غایب شدن امام زین العابدین علیه السلام از نظر ماموران عبدالملك بن مروان كه علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل سنت مثل «ابن حجر» نیز آن را روایت كرده اند. (17)

در پایان این نوشتار اشاره به دو نكته حائز اهمیت است:

نكته اول: تا موقعی كه مخفی شدن از طریق عادی و طبیعی ممكن باشد، معجزه سهمی در پنهان شدن حضرت مهدی علیه السلام ندارد، ولی با توجه به بعد زمانی قادر نیستیم مقتضیات مكانی و زمانی موجود در هر برخوردی را بشناسیم و بدانیم كه آیا برای حضرت مهدی علیه السلام در آن شرایط امكان اختفاء به صورت طبیعی وجود داشته یا اینكه پنهان شدن اعجازی برای ایشان ضروری بوده است.

به عنوان مثال برای مخفی شدن آن حضرت پس از دو بار رو در رویی با جعفر كذاب، هر دو حالت احتمال دارد و بستگی دارد به شرایطی كه حضرت مهدی علیه السلام در آن زمان داشته است، اما در مورد شروع این برخورد، در هر حال نیازی به اعجازی بودن آن، وجود ندارد و ممكن است طبیعی و معمولی باشد.

نكته دوم: معجزه یا در بیننده اثر می‌گذارد، یا در دیده شده. تصرف در بیننده به این است كه او را از دیدن چیزی كه در جلو اوست ناتوان كند و مكان را تهی از امام ببیند با اینكه امام علیه السلام روبروی او باشد. پس اگر طبق مصلحتی و هدفی الهی، راه منحصر به این باشد كه شخصی حضرت را ببیند و شخص دیگری نبیند، در این صورت كسی كه می‌بیند، دیدنش عادی است و آنكس كه نمی‌بیند، دیدگانش به واسطه معجزه در حجاب فرو رفته است. تصرف در حواس دیگر، همچون شنوائی و لامسه نیز همین گونه است و گاهی فقط برخی از حواس از ادراك ناتوان می‌شوند.

تفاوت دو نظریه اساسی در مورد اعجاز الهی در این است كه نظریه اول اعجاز را همیشگی و نسبت به همه كس در طول دوران غیبت كبری می‌داند، در نتیجه برای دیدار آن حضرت باید این حالت عمومی اعجاز استثناء بخورد، در صورتی كه طبق نظریه دوم آنچه طبیعی و عادی است، آشكار بودن جسم و بدن حضرت می‌باشد و پنهان شدن جسم یك امر استثنائی می‌باشد و فقط هنگام منحصر شدن راه حفظ امام در این طریق از اختفا، روی می‌دهد.

و اما تصرف معجزه در دیده شده و چیزی كه قابل دیدار است، واضحترین راهش این است كه معجزه میان رسیدن صورت نوری (تصویر) صادر شده از جسم حضرت مهدی علیه السلام یا امواج صوتی او و غیر این‌ها از آنچه كه حواس پنج گانه دریافت می‌كنند حائل شود و

نگذارد كه به بیننده یا شنونده برسند.

بدین ترتیب این شخص از ادراك واقعیتی كه پیش روی او نهاده شده است عاجز می‌شود. (18)

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

1) كمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 33، ص 20.

2) كافی، ج 2، كتاب الحجة، حدیث 4، ص 134.

3) كمال الدین و تمام النعمه، انتشارات كتابفروشی اسلامیه، ج 2، ص 61؛ منتخب الاثر، چاپ اول، ص 325.

4) غیبت نعمانی، ترجمه: جواد غفاری، نشر كتابخانه صدوق، چاپ اول، ص 198.

5) كمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 108.

6) كافی، ج 2، كتاب الحجة، ح 19، ص 141.

7) امام زمان علیه السلام و سید بحرالعلوم، سید جعفر رفیعی، نشر یاران قائم، ص 157.

8) منتخب الاثر، صافی گلپایگانی، مؤسسه سیدة المعصومه علیها السلام، چاپ اول، ص 325.

9) كمال الدین و تمام النعمه، ص 16، ح 33.

10) همان، ج 2، ص 53.

11) یس/ 9.

12) مجمع البیان، ج 8، ص 416.

13) همان.

14) بنی اسرائیل/ 45.

15) مجمع البیان و روح المعانی و الدر المنثور، ذیل آیه 45 سوره بنی اسرائیل.

16) سیره ابن هشام، ج 1، ص 378.

17) امامت و مهدویت، صافی گلپایگانی، ج 3، ص 68.

18) اقتباس از كتاب تاریخ غیبت كبری، سید محمدصدر.

1033 دفعه
(0 رای‌ها)