طلیعه سخن
زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با ركت خویش، مشكلات و رنجهای زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و... را تحمل كرد. این سختیها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود (1).
او را ام كلثوم كبری، و صدیقه صغری مینامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود. او زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود. نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری كه او را «عقیله بنی هاشم» میگفتند. با پسر عموی خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود كه دو تن از آنها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند (2).
آن بانوی بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با كوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانی را وداع گفت. در این مقال برآنیم كه گوشههایی از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسی و بیان كنیم.
1- زینت پدر
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب میكنند، ولی در جریان ولادت حضرت زینب علیها السلام والدین او این كار را به پیامبر اسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند. پیامبر صلی الله علیه و آله كه در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را كه به معنای «زینت پدر» است برای این دختر انتخاب نمود (3).
2- علم الهی
مهمترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات - حتی ملائكه - دانش و بینش اوست. «وعلم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علی الملائكة فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان كنتم صادقین. قالوا سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العلیم الحكیم» (4) ؛ «سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید. عرض كردند: تو منزهی. ما چیزی جز آن چه به ما تعلیم دادهای نمیدانیم؛ تو دانا و حكیمی.»
و برترین علمها، علمی است كه مستقیما از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم «لدنی» باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر علیه السلام میفرماید: «وعلمناه من لدنا علما» (5) ؛ «علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»
زینب علیها السلام به شهادت امام سجاد علیه السلام دارای چنین علمی است، آن جا كه به عمهاش خطاب كرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمة (6) ؛ تو دانشمند معلم ندیده و فهمیدهای فهم نیاموخته هستی.»
3- عبادت و بندگی
زینب علیها السلام به خوبی از قرآن آموخته بود، كه هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله كمال بندگی است. «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» (7) ؛ «من جن و انس را نیافریدم جز برای این كه عبادت كنند.»
او عبادتها و نماز شبهای پدر و مادر را از نزدیك دیده بود. او در كربلا شاهد بود كه برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیة الی غد لقد نصلی لربنا اللیلة وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی احب الصلوة له وتلاوة كتابه وكثرة الدعاء والاستغفار (8) ؛ به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود میداند كه من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا كردن و استغفار را دوست دارم.» در این جملات صحبت از ادای تكلیف نیست، بلكه سخن از عشق به عبادت و نماز است.
شب خیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در بام دوست پرواز كنند
هر جا كه دری بود به شب در بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
حضرت زینب علیها السلام نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد علیه السلام فرمود: «ان عمتی زینب كانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الكوفة الی الشام وفی بعض منازل كانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف (9) ؛ عمهام زینب در مسیر كوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه مینمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تكلیف میكرد.»
آن حضرت حتی در حساسترین شب زندگی؛ شب هجران از حسین علیه السلام و برادران، تهجد و شب زنده داریش را ترك نكرد. از فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «واما عمتی زینب فانها لم تزل قائمة فی تلك اللیلةای عاشرة من المحرم فی محرابها تستغیث الی ربها وماهدات لناعین ولا سكنت لنا زمرة (10) ؛ عمهام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه میكرد. در آن شب هیچ یك از ما نخوابید و صدای ناله ما قطع نشد.»
امام حسین علیه السلام كه خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابدهاش میفرماید: «یا اختاه لا تنسینی فی نافلة اللیل (11) ؛ خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مكن!» این نشان از آن داردكه این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حكمت و هدف آفرینش دست یازیده است.
4- عفت و پاكدامنی
عفت و پاكدامنی، برازندهترین زینت زنان، و گران قیمتترین گوهر برای آنان است. زینب علیها السلام درس عفت را به خوبی در مكتب پدر آموخت، آن جا كه فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف یكاد العفیف ان یكون ملكا من الملائكة (12) ؛ مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از كسی نیست كه قدرت دارد اما عفت میورزد، نزدیك است كه انسان عفیف فرشتهای از فرشتگان باشد.»
زینب كبری عفت خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حركت از كربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد. مورخین نوشته اند: «وهی تستر وجهها بكفها، لان قناعها قد اخذ منها (13) ؛ او صورت خود را با دستش میپوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود.»
شاعر عرب به همین قضیه اشاره كرده و میگوید:
ورثت زینب من امه كل الذی جری علیها وصار
زادت ابنة علی امها تهدی من دارها الی شر دار
تستر بالیمنی وجوها فان اعوزها الستر تمد الیسار
«زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافهای برداشت كه از خانهاش به بدترین خانه حركت كرد (به اسارت رفت).
صورت را [در اسارت] با دست راست میپوشاند و اگر پوشش او را نیازمند میكرد، از دست چپ هم بهره میبرد.»
و آن بانوی بزرگوار بود كه برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد میآورد كه «ا من العدل یا بن الطلقاء تحذیرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبایا؟ قد هتكت ستورهن و ابدیت وجوههن (14) ؛ای پسر آزاد شدههای [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است كه زنان و كنیزكان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بكشانی؟ نقا ب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشكار ساختی.»
5- ولایت مداری
قرآن بدون هیچ قید و شرطی در كنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و صاحبان امر، یعنی، ائمه اطهار علیهم السلام میدهد. «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منكم» (15) ؛ «از خداوند و رسول و اولو الامر اطاعت كنید.»
زینب علیها السلام كه حضور هفت معصوم (16) را درك كرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداكاری در راه آن و)... سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود گفت: «روحی لروحك الفداء ونفسی لنفسك الوقاء (17) ؛ [ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در كربلا به عرصه ظهور رساند.
از یك سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتهامات و یاد آوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد. از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود: «وانی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة (18) ؛ لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»
و همچنین در مجلس ابن زیاد (19) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی نمود.
از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتی در لحظهای كه خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض كرد:ای یادگار گذشتگان... خیمهها را آتش زدند ما چه كنیم؟ فرمود: «علیكن بالفرار؛ فرار كنید. (20).»
از این مهمتر در چند مورد، زینب علیها السلام از جان امام سجاد علیها السلام دفاع كرد و تا پای جان از او حمایت نمود.
1- در روز عاشورا؛ هنگامی كه امام حسین علیه السلام برای اتمام حجت، درخواست یاری نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد. زینب با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع میگردد (21).
2- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمهها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولی زینب علیه السلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمیگذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر میخواهید او را بكشید، اول مرا بكشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد (22).
3- زمانی كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیها السلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد:ای پسر زیاد! خون ریزی بس است. دست از كشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنی معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد. اگر میخواهی او را بكشی مرا نیز با او بكش.»
ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی، كه دوست دارد من او را با علی بن الحسین بكشم. او را واگذارید.
البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندی نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است. اگر فقط مساله فامیلی و خویشاوندی بود، باید زینب علیها السلام جان فرزندان خویش را حفظ و آنها را به میدان جنگ اعزام نمیكرد.
آنكه قلبش از بلا سرشار بود دخت زهرا زینب غمخوار بود
او ولایت را به دوشش میكشید چون امام عصر او بیمار بود
با طنین خطبههای حیدری سخت او رسواگر كفار بود
6- روحیه بخشی
در مسافرتها و نیز در حوادث تلخ، آن چه بیش از هر چیز برای انسان لازم است، روحیه و دلگرمی است. اگر انسان برای انجام كارهای مهم و حساس روحیه نداشته باشد، آن كار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شكست نیز مواجه شود. یكی از بارزترین اوصاف زینب علیها السلام روحیه بخشی اوست. او بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمی را برای تسلای بازماندگان ایفا كرد. پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیكوی زینب بیشتر ظهور كرد. او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، از گودی قتلگاه تا كوچههای تنگ و تاریك كوفه، از مجلس ابن زیاد تا ستمكده یزید، در همه جا فرشته نجات اسرا بود.
نه تنها زینب از دین یاوری كرد به همت كاروان را رهبری كرد
به دوران اسارت با یتیمان نوازشها به مهر مادری كرد
او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا كه میگفت: «لا یجز عنك ما تری، فو الله ان ذلك لعهد من رسول الله الی جدك وابیك وعمك (23) ؛ [ای پسر برادر!] آن چه میبینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد. به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت میباشد.»
7- صبر
یكی از بارزترین اوصاف انسانهای كامل، صبر و بردباری در فراز و نشیبهای روزگار و تلخیهای دوران است. قرآن كریم در آیات متعددی به صابران بشارت داده (24) و پاداشهای فراوان آنها را یادآوری نموده است. زینب علیها السلام از این جهت در اوج كمال قرار دارد. در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: «لقد عجبت من صبرك ملائكة السماء؛ ملائكه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجرای كربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، كه صبر از روی او خجل است.
خدا در مكتب صبر علی پرداخت زینب را برای كربلا با شیر زهرا ساخت زینب را
بسان لیلة القدری كه مخفی ماند قدر او كسی غیر از حسین بن علی نشناخت زینب را
* * *
سلام بر تو ای كسی كه صبر شد حقیر تو ندیده بعد فاطمه جهان زنی نظیر تو
در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه كه آن ملعون با نیش زبانش نمك به زخم زینب میپاشد و برای آزردن او میگوید: «كیف رایت صنع الله باخیك واهل بیتك (25) ؛ كار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض میخواهد بگوید كه دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمیكند، گویی از قبل برای این شماتتها اندیشه نموده و پاسخی آماده كرده است. او با آرامشی كه از صبر و رضای قلبی او حكایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا (26) ؛ جز زیبایی چیزی ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یك زن اسیر در شگفت میماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبتها متعجب میشود و قدرت محاجه را از دست میدهد.
ای زینبی كه محنت عالم كشیدهای غیر از بلا و درد به عالم چه دیده ای؟
یارب زنی و این همه استواری و علو چون زینب صبور مگر آفریده ای؟
8- ایثار
یكی دیگر از صفات حسنه انسانهای برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است. امام علی علیه السلام فرمود: «الایثار اعلی الایمان (27) ؛ ایثار، بالاترین درجه ایمان است.» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان (28) ؛ ایثار برترین احسان است.»
زینب مجلله در این صفت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است. او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان میخرد و در تمام صحنهها، دیگران را بر خود مقدم میدارد. او در ماجرای كربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمیكرد و آن را نیز به كودكان میداد. در بین راه كوفه و شام، با این كه خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند كشیده و آن را شرمنده ساخت. امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: «انها كانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم كانوا یدفعون لكل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیلة (29) ؛ عمهام زینب [در مدت اسارت] ، غذایی را كه به عنوان سهمیه و جیره میدادند، بین بچهها تقسیم میكرد، چون آنها در هر شبانه روز به هر یك از ما یك قرص نان میدادند.»
او سختیها و تازیانهها را به جان خود میخرید و نمیگذاشت بر بازوی كودكان اصابت كند.
برای حفظ جان كودكانت در بر دشمن به پیش تازیانه بازوی خود را سپر كردم
9- شجاعت و شهامت
از صفات بارز پروا پیشگان این است كه خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان كوچك، حقیر و فاقد اثر میباشد. امام علی علیه السلام میفرماید: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم (30) ؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان كوچك میباشد.»
سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است. زینب كه خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از جاعت حیدری بهره مند است. او به «لبوة الهاشمیة (31) ؛ شیر زن هاشمی» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد میزند، توبیخشان میكند، تحقیرشان میكند، و از كسی هراسی به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چكان آدمكشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و آن همه كشته فریاد میزند كه آیا در میان شما یك مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشهای مینشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او تحقیرش میكند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی میكند و میگوید: «الحمدلله الذی اكرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویكذب الفاجر وهو غیرنا (32) ؛ سپاس خدای را كه ما را با نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشت، و از پلیدیها پاك نمود. همانا فقط فاسق رسوا میشود، و بدكار دروغ میگوید، و او غیر ما میباشد.»
و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن كجیها و بد زبانیهای او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین میگوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتك انی لاستصغر قدرك واستعظم تقریعك واستكبر توبیخك (33) ؛ اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان كه] من قدر و مقدار تو را كوچك پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ كردن تو را بزرگ میدانم.»
صدای زنده علی به صوت دلپذیر تو اسیر شام بودی و یزید شد اسیر تو
10- فصاحت و بلاغت
هر خطیبی بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتی، باید بارها تمرین عملی انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانی و جسمانی كاملا آماده باشد تا بتواند خطبهای فصیح و بلیغ ادا كند. و مستمعین باید با او هماهنگ باشند و الا یارای سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به اینكه فصیح و بلیغ بگوید.
زینب بدون آن كه دوره دیده و یا تمرین خطابه كرده باشد و در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، و از نظر روانی داغ دار، آواره و تحقیر شده با كسانی سخن میگوید كه نه تنها با او هماهنگ نیستند بلكه حتی سنگ و خاكروبه بر سر او ریخته اند، با این حال صدای زینب بلند میشود كه: «ای مردم كوفه!ای نیرنگ بازان و بی وفایان.» سخنان زینب علیها السلام چنان بود كه وجدان خفته مردم را بیدار كرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.
خزیم اسدی میگوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنی را كه سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنرانتر از او ندیدم، گویی زینب از زبان علی علیه السلام سخن میگفت.
و همو میگوید: پیر مردی را در كنار خود دیدم كه بر اثر گریه محاسنش غرق اشك شده بود و میگفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوانها و زنان شما نیكوترین زنان هستند. نسل شما بهترین نسلی است كه نه خوار میگردد و نه شكست میپذیرد (34).
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) شیخ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، (تهران، دار الكتب الاسلامیة) ج 3، ص 46.
2) همان، ج 3، ص 210.
3) همان، ج 3، ص 39.
4) بقره/31- 32.
5) كهف/65.
6) شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، (تهران، علمیه اسلامیه، چاپ قدیم، 1331 ه. ش) ج 1، ص 298.
7) ذاریات/56.
8) محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 6، ص 238.
9) ریاحین الشریعه (پیشین) ، ج 3، ص 62.
10) همان، ج 3، ص 62.
11) همان، ص 61- 62.
12) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حكمت 466.
13) جزائری، الخصائص الزینبیه، ص 345.
14) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ، ج 45، ص 134.
15) نساء/59.
16) پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام.
17) الكوكب الدری، ج 1، ص 196.
18) بحار الانوار (پیشین) ، ج 45، ص 110- 111.
19) همان، ج 45، ص 133.
20) همان، ج 45، ص 58، ومعالی السبطین، ج 2، ص 88.
21) بحار الانوار، (پیشین) ، ج 45، ص 46.
22) همان، ج 45، ص 61.
23) همان، ج 45، ص 179.
24) مثل بقره/155 و....
25) بحارالانوار، (پیشین) ، ج 45، ص 115- 116.
26) همان، ص 116.
27) میزان الحكمة، ج 1، ص 4.
28) همان.
29) ریاحین الشریعة، (پیشین) ، ج 3، ص 62.
30) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 182.
31) زیارت نامه حضرت زینب علیها السلام.
32) بحار الانوار، ج 45، ص 154 و ص 115.
33) همان، ص 134.
34) همان، ج 45، ص 108 و ص 110.