فرهنگ پاسخگويی حاكمان
پاسخگويی حاكمان از جمله فرهنگهای نهادينه شده حكومت علوی است كه مبنای آن را ـ به اختصار ـ چنين میتوان توضيح داد:
1. تعامل افراد جامعه براساس حقوق متقابل
از نگاه امام علی عليه السلام زندگی جمعی مردم بر پايه حقوق متقابل و رعايت آنهاست و برای نظام مند شدن حيات اجتماعی چارهای جز رعايت حقوق همديگر وجود ندارد. آن حضرت میفرمايد: «ثُمَّ جَعَلَ سُبْحانَهُ مِنْ حُقُوقِهِ، حُقُوقا افْتَرَضَها لِبَعْضِ النّاسِ عَلی بَعْضٍ فَجَعَلَها تَتَكافَأُ فی وُجُوهِها وَ يُوجِبُ بَعْضُها بَعْضا وَلا يُسْتَوْجَبُ بَعْضُها اِلاّ بِبَعْضٍ؛(1) خداوند پاك از حقوق خود، حقوقی را برای بعضی مردم بر برخی ديگر واجب كرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت كه برخی از حقوق، برخی ديگر را واجب گرداند و حقی [بر كسي] واجب نمیشود، مگر در مقابل برخی ديگر.»
2. بالاترين جلوه حقوق متقابل در ارتباط حاكم و مردم
امام علی عليه السلام در كنار اثبات حقوق اجتماعی مردم نسبت به يكديگر كه برخاسته از حق الهی است، والاترين جلوه آن را در ارتباط حاكم و مردم، چنين بيان میكند: «وَ اَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحانَهُ مِنْ تِلْكَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوالی عَلَی الرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ الرَّعِيَّةِ عَلَی الْوالی فَريضَةٌ فَرَضَهَا اللّه ُ سُبْحانَهُ لِكُلٍّ عَلی كُلٍّ فَجَعَلَها نِظاما لأُِلْفَتِهِمْ وَ عِزّا لِدينِهِمْ؛(2) بالاترين چيزی كه خداوند از آن حقوق واجب كرد، حق حاكم بر مردم و حق مردم بر والی است؛ فريضهای كه خدای سبحان برای هر يك بر ديگری واجب كرده و آن را موجب پايداری پيوند آنها و عزّت دين آنان قرار داده است.»
3. خدمتگزاری به صاحبان حق
نكته مهمی كه در بينش امام علی عليه السلام نسبت به تعامل حاكمان و مردم و حقوق آنها وجود دارد، اين است كه امام علی عليه السلام معتقد است اگر حاكم وظيفهای در مقابل مردم دارد، اين وظيفه را خدا بر دوش او گذاشته است. از اين روي، انجام وظيفه (برآوردن حقوق مردم) واجب الهی است و خداوند از حاكم خواسته است به امور مردم رسيدگی كند؛ نه اينكه وظائف حاكم، امری قراردادی بين مردم و اوست.
با اين ديدگاه، حاكمان امانت دارانی الهیاند كه بايد پاسدار امانتی باشند كه خدا به آنان سپرده است. پس حكومت نه تنها لقمهای چرب برای بلعيدن نخواهد بود، بلكه امانتی گران بر گردن آنان است؛ «وَ اِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَلكِنَّهُ فی عُنُقِكَ أَمانَةٌ.(3)» و حكومت وسيلهای برای خدمت به مردم و رتق و فتق امور آنان است كه: «وَ قَدِ اسْتَكْفاكَ اَمْرَهُمْ وَ ابْتَلاكَ بِهِمْ؛(4) [خداوند] انجام امور مردم را به تو واگذار كرده و آنان را وسيله آزمون تو قرار داده است.»
رهبر معظم انقلاب بر اين پايه معتقد است: مردم سالاری دينی بر خلاف دموكراسيهای رياكار و عوام فريب، نظام خدمت رسانی خالصانه و بیمنت است؛ خدمت از سر ادای وظيفه و همراه پاكدستی و پاكدامني.(5) و امام خمينی رحمه الله در جملهای ماندگار فرمود: «اگر خدمت به مردم كرديد، مقام برای شما صلاحيت دارد.»(6)
4. پاسخگويی حاكمان، فرهنگی علوي
روی ديگر خدمت گزار بودن حاكمان، اين است كه مردم میتوانند از خدمت گزاران خود پرسش كنند، و حاكمان وظيفه پاسخگويی به آنان دارند؛ همان طور كه در بخش حقوق حاكمان، مردم وظيفه پاسخگويی دارند.
از اين روست كه رهبر انقلاب با طرح مسئله پاسخگويی مسئولان، در پی احيای سيره علوی در حكومت داری بر آمده است و اگر نظام مديريتی كشور به اين شيوه وفادار بماند، به نظام مطلوب علوی نزديكتر خواهد شد. اين فرهنگ به رغم انديشه برخی كوته بينان قابل اجراست، از جمله در سيره حكومتی شهيد رجايی رحمه الله میخوانيم:
«با ميخ روی ديوار بالای سرش نوشته شده بود: «رجايی ارتجاعي»! پرسيدم: چه كسی اين را نوشته است؟ گفت: عدهای از معلمهايی كه اعتصاب كرده بودند، اينجا بودند. يكی از آنها جلوی چشم من اين را نوشت؛ چون حرفهايی میزدند كه از نظر من حق نبود و میگفتم: نمیپذيرم. پرسيدم: آنها نوشتهاند، تو هم تحمل كردي، حالا چرا پاكش نمیكني! گفت: اين بايد بالای سرم باشد تا همه بدانند وزير آموزش و پرورش جمهوری اسلامی تا اين اندازه اجازه میدهد مردم بيايند و حرف خود را بزنند. حالا يا حرف ما را میپذيرند و میروند يا عناد دارند كه باز بايد امكان بدهيم حرفشان را بزنند و مخالفتشان را اعلام كنند.»(7)
جلوههايی از پاسخگويی در سيره علوي
حاكمان در نظام اسلامی از ديدگاه امام علی عليه السلام در برابر دو دادگاه بايد پاسخ گو باشند: مردم و خداوند.(8)
1. پاسخگويی به خداوند
امام علی عليه السلام در تمام دوران حكومت به فكر پاسخگويی به محضر الهی بود. او «يوم الحساب» را به ياد میآورد و به نيكی میدانست، خداوند «سريع الحساب»(9) است و «اسرع الحاسبين»(10) و كسی توان تبرئه شدن در آن دادگاه حساب رسی را جز با رحمت الهی ندارد.(11)
عقيل، برادر امام كه بيست سال از حضرت علی عليه السلام بزرگتر و از هر دو چشم نابينا بود، عائله سنگينی داشت و ناتوان بود و چون حقش را از بيت المال گرفته بود، ديگر سهمی نداشت و فقر، او را از پا انداخته بود؛ لذا نزد برادرش امير مؤمنان آمد و تنها سه كيلو گندم از سهم مسلمانان را میخواست، در حالی كه فرزندانش با گرسنگی جان فرسايی دست به گريبان بودند و رنگ چهره همه آنان از شدت ضعف پريده بود.
وی آن قدر اصرار كرد كه سرانجام، امام برای تنبّه وی آهن را داغ و به او نزديك كرد. عقيل با احساس آتش فرياد كشيد و آن گاه امام فرمود: «أَتَئِنُّ مِنْ حَديدَةٍ اَحْماها اِنْسانُها لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنی اِلی نارٍ سَجَرَها جَبّارُها لِغَضَبِهِ أَتَئِنُّ مِنَ الأَْذی وَلا أَئِنُّ مِنْ لَظي؛(12) از حرارت آهنی مینالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است! اما مرا به آتش دوزخی میخوانی كه خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است! تو از يك آزار كوچك مینالي، من از آتش خشم خدا ننالم!»
در انقلاب اسلامی نيز حاكمانی كه فرهنگ علوی را در حكمرانی جلوه گر میسازند، وجود داشته و دارند. يكی از اعضای دفتر نخست وزيری شهيد رجايی میگويد: «نيمههای شب رفتيم تا برای سحری بيدارش كنيم. ديديم در نيمه باز است و ايشان چراغی كوچك روشن كرده و در اتاق راه میرود و در حالی كه بلند بلند گريه میكند، با دست روی ميز میزند و میگويد: خدايا! مرا به اين ميز وابسته نكن. خدايا! تو را قسم میدهم مرا با اين ميز و مسئوليت امتحان نكن....»(13)
همين طور در جلسهای كه بحث از روز قيامت و حساب و كتاب الهی شد، او گفت: اول به يك مرتبه پايينتر فكر كنيد! ببينيد اگر خدا همه شهيدان را در روز قيامت به صف كند و آنها از شما بپرسند: با اين انقلاب كه به دستتان داديم، چه كرديد؟ چه جوابی خواهيد داشت؟ اگر جواب شهيدان را داديد، جواب خدا را هم میتوانيد بدهيد.»(14)
2. پاسخگويی به مردم
دومين جلوه پاسخگويی در سيره علوي، پاسخ به مردم است. انجام اين كار از دو طريق ممكن است:
الف) ارتباط مستقيم با مردم و شنيدن پرسشهای آنان؛
ب) فعال كردن سيستمهای نظارتی دقيق و ترتيب اثر دادن جدی به گزارشاتشان. هر دو راهكار، نمونههای فراوانی در سيره علوی دارد.
الف) ارتباط با مردم
امام در بخشی از نامه اش به مالك اشتر مینويسد: «وَاجْعَلْ لِذَوِی الْحاجاتِ مِنْكَ قِسْما تُفَرِّغُ لَهُمْ فيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِسا عامّا فَتَتَواضَعُ فيهِ لِلّهِ الَّذی خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ اَعْوانَكَ مِنْ أَحْراسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتّی يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَاِنّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله عليه و آله يَقُولُ فی غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ اُمَّةٌ لا يُؤْخَذُ لِلضَّعيفِ فيها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ العِی وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضّيقَ وَ الأَْنْفَ يَبْسُطِ اللّه ُ عَلَيْكَ بِذلِكَ اَكْنافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبُ لَكَ ثَوابَ طاعَتِهِ وَ أَعْطِ ما اَعْطَيْتَ هَنيئا وَامْنَعْ فی اِجْمالٍ وَ اِعْذارٍ؛(15) بخشی از وقت خود را به كسانی اختصاص بده كه به تو نياز دارند تا شخصا به امور آنان رسيدگی كنی و در مجلس عمومی با آنان بنشين و در برابر خدايی كه تو را آفريده، فروتن باش و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور كن تا سخن گوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو كند. بارها از رسول خدا صلی الله عليه و آله شنيدم كه میفرمود: ملتی كه در ميان آنان حق ناتوانان از زورمندان بیاضطراب و بهانه گرفته نشود، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار كن و تنگ خويی و خود بزرگ بينی را از خود دورساز تا خدا درهای رحمت را به روی تو بگشايد و به تو پاداش اطاعت دهد. آنچه به مردم میبخشي، برتو گوارا باشد و اگر چيزی را از كسی باز میداري، با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد.»
علاوه بر اين توصيه ها، در عمل نيز امام علی عليه السلام امكان ارتباط مستقيم با مردم را در حكومتش همواره حفظ كرد. سوده همدانی میگويد: روزی برای شكايت از مردی (مأمور صدقات) خدمت امام رفتم. او مشغول نماز (مستحبي) بود. با ديدن من نمازش را تمام كرد و با مهربانی پرسيد: نيازی داري؟ من كارم را گفتم. او گريست و گفت: خدايا! تو بر من و اينان گواهی و نيك میدانی كه ايشان را برای ستم كردن به بندگانت مأمور نكرده ام. آن گاه قطعه پوستی از جيب خود در آورد و چنين نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحيم قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ «فَاَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ وَلاتَبْخَسُوا النّاسَ اَشْياءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ...»(16) فَاِذا قَرَأْتَ كِتابی فَاحْتَفِظْ بِما فی يَدِكَ مِنْ عَمَلِكَ حَتّی يُقَدِّمَ عَلَيْكَ مَنْ يَقْبِضُهُ وَالسَّلامُ؛(17) به نام خداوند بخشاينده بخشايشگر. دليل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است كه حق پيمانه و وزن را ادا كنيد و از اموال مردم چيزی نكاهيد و در روی زمين فساد نكنيد! وقتی نامه مرا خواندي، آنچه در رابطه با مسئوليت پيش توست، محفوظ بدار تا مأمور ما بيايد و تحويل بگيرد. والسلام.» امام آن را لاك و مهر نكرد و سرگشاده به من داد تا با توان بيشتری به شهرم برگردم.»
رفتار شهيد رجايی به عنوان نمونه امروزی هم نشان دهنده عملی بودن چنين ارتباط مستقيمی است.
او میگفت: «عميقا معتقدم كه بسيار به جا و درست است كه ما اعضای دولت ميان مردم برويم. مشكلات را از زبان خود آنها بشنويم. چه بسا راه حلهای بسيار جالبی به ذهن يك برادر ما در دورترين روستاها بيايد كه بتواند مشكل جامعه را حل كند؛ برخلاف آنكه خيال میكردند تنها مشكل ما آن است كه يك الگو از غرب يا يك الگو از شرق داشته باشيم.»(18)
ب) سيستمهای نظارتی كارآمد
از ديگر روشهايی كه امام علی عليه السلام برای پاسخگويی خود و كارگزارانش در حكومت داری در پيش گرفت، فعال كردن بازرسی و نظارت نظام مند بر اركان حكومت بود. در اين باره كافی است تنها نگاهی به نهج البلاغه بيندازيم.
از نگاه امام علی عليه السلام اين نظارت چنان ضروری است كه در نامه اش به مالك اشتر مینويسد: «ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعاهُدَكَ فِی السِّرِ لأُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِعْمالِ الأَْمانَة وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ... فَإِنْ اَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ اِلی خِيانَةٍ اِجْتَمَعَتْ بِها عَلَيْهِ عِنْدَكَ اَخْبارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذلِكَ شاهِدا فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فی بَدَنِهِ وَ اَخَذْتَهُ بِما اَصابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عارَ التُّهْمَةِ؛(19) پس چگونگی رفتار كارگزاران خود را بررسی كن و جاسوسانی راستگو و وفادار ميانشان بگمار كه مراقبت و بازرسی ناپيدای تو، به رعايت امانت و مدارای با مردم ناگزير شان میكند. پس اگر يكی از ايشان به خيانت دست زد و گزارش جاسوسان تو از راههای گوناگون چنين خبری را تأييد كرد، بینياز از گواهی گواهان به تنبيه اش دست بگشا و به ميزان كردار نادرستش، بازخواستش كن! سپس در جايگاه خواری بنشانش، داغ خيانت بر او بگذار و قلاده ننگ و بدنامی به گردنش بياويز!»
ادامه دارد....
پی نوشــــــــــــــــــــــــــت:
1. نهج البلاغه، خ219.
2. همان.
3. نهج البلاغه، نامه 5.
4. همان، نامه 53 (نامه به مالك اشتر).
5. پيام رهبر معظم انقلاب به شوراهای اسلامي.
6. صحيفه نور، ج12، ص456.
7. فرصت خدمت، ص41؛ رمز جاودانگي، ص104، به نقل از عباس صاحب الزماني، دوست شهيد تا لحظه شهادت.
8. ر.ك: نهج البلاغه، خ 216: «لاِِخْراجی نَفْسی اِلَی اللّه ِ سُبْحانَهُ وَ اِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ فی حُقُوقٍ لَمْ اَفْرُغْ مِنْ اَدائِها....»
9. آل عمران/ 129.
10. انعام/ 62.
11. نور/ 21.
12. نهج البلاغه، خ 224 (خطبه در تبری از ظلم).
13. فرصت خدمت، ص156.
14. همان، ص112.
15. نهج البلاغه، نامه 53.
16. اعراف/ 85.
17. سفينة البحار، ج1، ص671 (چاپ بيروت).
18. فرزند ملت در آينه انقلاب اسلامي، ج2، ص225.
19. نهج البلاغه، نامه 53.