نگرشی نقد گونه بر تعزیه و تعزیه خوانی

ائمه هدی در برپایی مجالس سوگواری برای خاندان عصمت و طهارت و خصوصاً حضرت امام حسین و حماسه سازان دشت نینوا تأکید زیادی نموده اند. خود حضرت حسین بن علی نیز فرموده است:

«قولوا لأولیائنا یهتمّون فی إقامة مصائبنا.‌» [1] در این مورد روایت امام رضا شهرت ویژه‌ای دارد: «من یذکر مصابنا و بکی لما ارتکب منّا کان معنا فی درجتنا یوم القیامة و من ذکر بمصابنا، فبکی و ابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلس مجلسا یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب [2] » کسی که مصیبت‌های ما را بیان کند و به خاطر آنچه بر ما وارد شده است بگرید، روز قیامت با ما و در درجه ما است و فردی که مصائب ما برایش بیان شود و اشک بریزد و بگریاند، در روز قیامت که تمامی چشم‌ها گریان است، چشم او گریان نخواهد بود و کسی که در مجلسی که [احادیث و سخنان ما گفته می‌شود.] و امر ما در آن زنده نگه داشته می‌شود، حضور یابد، روز قیامت که همه دل‌ها مرده خواهد بود، قلب او زنده است.

امامان معصوم (نه تنها پیروان خویش را به برپایی مجلس سوگواری برای امام حسین و یاران فداکارش دعوت می‌کردند، بلکه سیره عملی آن ستارگان آسمان امامت این بود که هر سال با نزدیک شدن عاشورا مجالس ماتم برپا می‌کرده، از شاعران می‌خواستند مرثیه بخوانند و با شنیدن اشعار سوزناک اشک از دیدگانشان جاری می‌شد. راز اصرار ائمه بر ماتم سرایی این است که گریه‌های آگاهانه و خالصانه، افراد را با نهضت کربلا و قیام عاشورا پیوند می‌دهد. ارمغان این ارتباط فضیلت، فداکاری، شجاعت و روی آوردن به مکارم و معارف خواهد بود. چه خوب است این عزاداری‌ها همراه با شناخت و معرفت نسبت به ساحت مقدّس ائمه اطهار و توأم با اخلاص باشد؛ این سنّت در اعماق قلب‌ها و اندیشه‌ها نفوذ کند؛ در انسان‌ها تحوّل ایجاد نماید؛ روان‌ها را از رذایل اخلاقی که تخریب کننده زندگی اخروی و حتّی مخدوش کننده زندگی دنیوی است بر حذر دارد و آدمی را در عمل و رفتار پیرو امامان قرار دهد. بنابراین مجالس عزای حسینی دانشگاهی است که مردم را با اسلام راستین آشنا می‌کند و این شعائر دینی فرصتی مناسب است تا دوستداران اهل بیت علیهم السلام تعهّد خود را نسبت به مقام شامخ ولایت و امامت تجدید و تحکیم کنند. پیروان امام حسین باید با سخن امامشان هم صدا شوند که می‌فرماید: «هیهات منّا الذلّة» و اجازه ندهند طاغوت‌های زمان ـ در هر لباس و شکلی که هستند ـ به ستمگری ادامه دهند و تن به ذلّت و خواری ندهند. عزادار حسینی با حضور در مجالس سوگواری و شنیدن مواعظ باید خویشتن را از قیود دنیایی ـ که او را از توجّه به عالم قدس و ملکوت باز می‌دارد ـ رها کند و روح و فکر خود را در چشمه جوشانی که حضرت امام حسین جاری ساخته، شستشو دهد.

 عناصر تعزیه

دوستداران اهل بیت (می‌کوشیدند تا مراسم سوگواری برای خامس آل عبا را با شکوه و ابهّت هر چه افزون‌تر برپا کنند. در عهد صفویه این گونه مراسم رونق فزاینده‌ای یافت و برای افزایش هیجان مردم و پیوستن افراد به جمعیت عزادار طبل و سنج رایج گشت و ادوات جنگی که در میدان رزم کاربرد داشت مورد استفاده ماتم سرایان قرار گرفت. [3] از اواخر این عصر مقدّمات شبیه خوانی فراهم شد و سرانجام در عهد کریم خان زند سوگواری‌های نمایشی ـ که تعزیه نام گرفت ـ پدید آمد، امّا اوج این نمایش مذهبی مربوط به دوره قاجاریه است و در زمان ناصری گسترش فزاینده‌ای یافت. [4] در این سال‌ها بین دویست تا سیصد محل جداگانه برای برگزاری تعزیه اعم از تکیه، حسینیه و میدان وجود داشت. [5]

تعزیه خوانان برای ترسیم فاجعه کربلا و سایر مصائب اهل بیت علیهم السلام و انبیا در دو جبهه اولیا و اشقیا به ایفای نقش می‌پرداختند، امام خوان، شهادت خوان، اصحاب خوان، اهل بیت خلّاق از قبیل: زنان و کودکان و برخی نقش‌های متفرقه‌ای که در برخی تعزیه‌ها مثل چوپان، صیاد، باغبان و قصّاب دیده می‌شود، موافق خوان هستند که از طریق خواندن مضامین سوزناک، رفتار، حرکات، رنگ لباس و بهره گیری از برخی وسایل و امکانات که فراهم آوردن آن‌ها بسیار ساده است، بر حق بودن و مظلومیت چهره اولیا را به اثبات می‌رسانند.

گاهی نیروهایی غیبی ـ در حالی که پارچه‌ای سفید بر سر خویش انداخته اند ـ از گوشه مجلس حاضر می‌شوند و حمایت خود را از اولیا اعلام می‌کنند و حوادثی را که قرار است، در آینده رخ دهد، به آنان اطلاع می‌دهند. گروهی هم نقش اشقیا را به عهده می‌گیرند، این افراد با صداهای بریده، نعره کشیدن، پای بر زمین کوبیدن، حالت جانیان را به خود گرفتن و قیافه‌ای عصبی و خشن همراه با آهنگی تند و ناخوشایند صدای تن و پی در پی می‌خواهند ستمگری و خیانت‌های مخالفان اهل بیت علیهم السلام را برای مردم تجسّم نمایند. از نکات جالب و هنری تعزیه مزمّت کردن اشقیا از یکدیگر و بخوبی ستودن اولیا است که گاهی حالت گریه به خویش می‌گیرند و تنفر خود را از امویان اعلام می‌کنند و به طرز جالبی با نقش اصلی خویش فاصله می‌گیرند. تعزیه خوانان گفتاری را که باید به تناسب نقش بیان کنند، از روی متن‌هایی ـ که نسخه نام دارد ـ می‌خوانند. مجموعه چند نسخه مربوط به یک تعزیه، «مجلس» نام دارد و هر مجلس، نوشته‌ای ضمیمه خود دارد که در آن اوّلین کلمه و نیز فردی که باید شبیه آن بخواند نوشته شده است. این برگه فهرست یا بند برگردان نامیده می‌شود و حضور معین البکا یا تعزیه گردان برای ایجاد هماهنگی لازم، ضروری است. از ادواتی چون طبل، شیپور و نی در تعزیه استفاده می‌شود. علاوه بر این وسایل گاهی از وسیله‌ای استفاده می‌شود که حالت نمادی دارد. مانند تشت و تعزیه ابوالفضل که نماد فرات است و شاخه درخت به علامت نخلستان خرما در تعزیه طفلان مسلم پیراهن خون آلود که نمادی از جراحت و زخم است، پارچه‌ای سفید ـ که شهادت خوان بر تن می‌نماید ـ فرا رسیدن زمان شهادت را اعلام می‌نماید. رنگ زرد لباس کسی است که دنیا را برگزیده و نفاق، ترس و پستی او را آشکار می‌کند، در برخی تعزیه‌ها و سایل، اختصاصی می‌شود. مثل: تابوت در تعزیه امام حسن علیه السلام، عَلَم در تعزیه حضرت عباس علیه السلام کُند و و زنجیر در تعزیه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و حجله عروسی در مجلس شهادت قاسم علیه السلام، آسیا در تعزیه فاطمه زهرا علیها السلام. از جنبه‌هایی که در تکمیل صحنه‌های تعزیه مؤثر است وجود حیوانات است، گاهی حیوانات به اشقیا یورش می‌آورند و در مواقعی بر مصائب کربلا سوگوارند.

 محاسن و جلوه‌های هنری تعزیه

تعزیه، روایت حماسه‌ای مقدس امّا خونین است که دو جبهه را به تصویر می‌کشد: یکی مسیر سقوط را طی می‌کند و دیگری صعود به سوی عرشیان را پیش گرفته است. نبردی در آن ترسیم می‌گردد که در یک طرف شجاعت، ایمان و فداکاری قرار می‌گیرد و در طرف مقابل، همه تزویرها و شقاوت‌های شیطان قامت راست می‌کند. سرانجام این صحنه‌ها پیروزی خون بر شمشیر را به تماشاگران می‌آموزد و می‌توان مزایای آن را در امور ذیل خلاصه نمود:

1. گاهی مایه‌هایی از روضه خوانی و سینه زنی به شیوه‌ای هنری در تعزیه جلوه گر می‌شود. شیوه گریز زدن به کربلا در تعزیه‌های الهام گرفته از مراسم روضه خوانی است. تعزیه خوانان در آغاز هر مجلس تعزیه حلقه وار روی سکوی مرکزی حُسینیه جمع شده، اشعاری را که به آن‌ها «همسرایی» یا «درآمد» می‌گویند با هم می‌خوانند که برگرفته از نوحه‌های سینه زنی است. به همین دلیل در برخی مناطق، این همسرایی را نوحه می‌گویند. حتّی لحن نوحه‌های سینه زنی در متن تعزیه‌ها قابل مشاهده است. در برخی مجالس تعزیه شهادت خوان ضمن نوحه خوانی و سینه زنی تماشاگران را دعوت به سینه زنی می‌کند تا آن که رفته رفته نمایش تعزیه از حالت دستور صحنه‌ای خارج شده و تمامی حاضران را یک پارچه نموده و نوای سینه زنی گسترده بر سراسر حسینیه حاکم می‌گردد. [6]

2. در تعزیه حوادث قبل از عاشورا ـ که برای انبیا علیهم السلام پیش آمده ـ ضمن مطرح کردن زندگی یکی از فرستادگان الهی مصائبی را که بر وی رفته بیان می‌کند امّا در هنگام وارد شد ابتلایی بر پیامبران علیهم السلام یا بستگان آنان، هاتف غیبی حادثه کربلا را یادآور می‌شود و در مقایسه با فاجعه عاشورا آن بلاها اندک جلوه داده می‌شود. در واقع تمامی حادثه‌هایی که برای بزرگان و افراد مقدّس پیش آمده چون جویباری به نظر می‌رسند که به اقیانوس کربل ا می‌ریزند.

3. یکی از ویژگی‌های تعزیه هماهنگی کاملی بین متن مندرج در نسخه‌ها و افعال افراد است؛ یعنی، حالت، روش و رفتار تعزیه خوان با موردی که در متن جاری است انطباق دارد. به عنوان نمونه وقتی می‌خواهد مطلبی را برای فرد مقابل بیان کند، از حرکت دست و صورت برای القای بیشتر آن مفهوم استفاده می‌کنند. یا چون سخن از ابراز محبت باشد، دست مهر بر سر او می‌کشند؛ در هنگام وداع حالت ملاطفت به خود می‌گیرند؛ چون بخواهند سخن از گذشته دور بگویند، به دورها اشاره می‌کنند؛ شهادت خوان در برخورد با کودکان نرم، ملایم و سوزناک سخن می‌گوید؛ در مقابل امام نهایت احترام و فروتنی را رعایت می‌کند؛ در برابر اشقیا با صلابت و ابهّت سخن می‌گوید؛ می‌خواهد هم مخالفان را به خاطر پیوستن به دنیا و جهالت گرایی تحقیر کند و جنایات آنان را محکوم نماید و حماسه‌های پرشکوهی را برای مصاف با مخالفان به نمایش می‌گذارد.

شهادت خوان در هنگامی که زخم می‌خورد و مجروح می‌شود، لحن گفتارش عوض می‌شود. از همین روست که هنگام نگارش نسخه‌های تعزیه، سرایندگان، صحنه و نحوه بیان را توضیح نداده اند و تنها با کمک گرفتن از ذوق خویش چنان اشعار را سروده اند که هر تعزیه خوانی با کمی دقّت و هوشیاری به سهولت می‌تواند نقش و موقعیت را از متن باز یابد و بین شعر و صحنه هماهنگی کامل ایجاد کند. اگر بناست بجنگد، شمشیر از غلاف بیرون می‌کشد. اگر قرار است از فرات آب بیاورد، مشک خشکیده‌ای را بر دوش می‌گیرد.

4. زبان تعزیه شعر و از ارکان مهم و سبک اصلی بیان آن است، این زبان را تعزیه از مرثیه سرایی اقتباس کرد. موضوع سواد بازیگران تعزیه، زبانی را می‌طلبد که زودتر حفظ شوند و با چند بار شنیدن، احتیاجی به مراجعه نباشد، از این نظر زبان شعر خیلی مؤثر بود. همچنین شعر بیشتر بر دل تماشاگران می‌نشیند و جایگاه مؤثری در اجتماع دارد. وقتی با حالت‌های بازیگران توأم گردد، اثرپذیری و آموزندگی آن مضاعف می‌شود.

5. مردم در تعزیه حضوری فعال دارند و به عنوان تماشاگر عادی در آن حضور ندارند، بلکه جهت تدارکات آن بر حسب توانایی‌ها و مشاغلی که دارند، می‌کوشند. همه این کارها را به قصد اجر بردن و بهره مند شدن از ثواب انجام می‌دهند. حرکت دادن نخل، حمل بیرق‌ها، زیر تابوت رفتن، حمل شبیه شیر، آوردن وسایل و امکانات تعزیه خوانان، فراهم کردن اسب، استر و شتر از سوی مردم صورت می‌گیرد. مهم‌تر از این، آن که مردم در صحنه‌های تعزیه غرق می‌شوند و با مشاهده وقایع حزن انگیز آن، فجایع کربلا را در اذهان خویش تداعی می‌کنند، بر مظلومیت اهل بیت علیهم السلام می‌گریند، از ستمگران نفرت پیدا می‌کنند.

6. در تعزیه آنان که در نقش چهره مقدّس و معصوم نقش بازی می‌کنند، تلاش می‌نمایند به دلیل والایی مقام شخصی که به نقش او پرداخته اند خود را فقط ذاکر و یادآورنده مصائب قلمداد کنند و آنانی که در نقش اشقیا مشغول هنرنمایی هستند، به دلیل ستمگری نقش اصلی و نفرتی که مردم از آن‌ها دارند، فاصله گزینی از آنان را رعایت می‌کنند و از این هم فراتر رفته و بر قاتلان شهیدان کربلا لعن و نفرین می‌فرستند و اولیا را تکریم می‌کنند.

7.. گاهی برخی کارها در تعزیه جای چندین بیت شعر و یا جمله‌های زیادی را پر می‌کند و با یک عمل جزئی مفاهیم به تماشاگران القا می‌شود. به عنوان مثال وقتی شمر شیرینی را از سفره عقد شهادت خوان بر می‌دارد؛ یعنی، شادی‌ها به پایان رسیده و نوبت سوگ و ماتم است و گِل به سر مالیدن اشاره به روی دادن واقعه‌ای دردناک است.

8. در تعزیه فاصله‌ها خیلی کوتاه می‌شود. راه بین کوفه تا کربلا، با چند بار گشتن بر دور سکوی حسینیه پیموده می‌شود و مسافت بین میدان جنگ تا خیام حرم از تخت (سکوی) حسینیه تا چند قدمی آن، کنار حسینیه است. فاصله، میان دنیای فانی و آخرت آن قدر کم است که اهل دوزخ و بهشتیان مثل آدم‌های این دنیا با هم زندگی می‌کنند امّا یکی در مشقّت عذاب و مجازات و دیگری در نهایت آرامش و آسایش. سکوی حسینیه بنا به مقتضای تعزیه‌ای که بناست، خوانده شود، به چند بخش تقسیم می‌گردد. در یک گوشه بستر استراحت زنان و کودکان اهل بیت علیهم السلام است. در قسمتی دیگر حاکم کوفه مشغول توطئه است و سرداران خود را برای انجام جنایت مشخص می‌کند. شهادت خوان در قسمتی از سکو مشغول خدا حافظی با امام است و لباس رزم بر تن می‌کند، طبّال و سنج زدن نیز روی سکّو مشغول هنر نمایی هستند. گاهی شهرهایی که فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند، در چند قسمت سکو مشخص شده است. در تعزیه اسیری اهل بیت علیهم السلام کوفه، کربلا و شام در سه مکان جدا در سه بخش تخت میدان (سکو) مشخص شده است.

لزوم مراعات موازین دینی در مراسم مذهبی

همان گونه که اشاره گردید، تعزیه، هنری است مذهبی که ضمن سوگواری جنبه تبلیغی، آموزش و تربیتی دارد. زیرا مردم با مشاهده این نمایش‌ها اطلاعاتی را در خصوص تاریخ اسلام، حوادث صدر اسلام و عصر ائمه علیهم السلام کسب می‌نمایند. به علاوه تصوّرات آنان از اهل بیت علیهم السلام و دشمنان آن خاندان متأثر از تعزیه می‌باشد، از سوی دیگر تعزیه یک سنّت شیعی است که ادعا دارد، می‌خواهد از طریق نمایش برای حماسه سازان کربلا به نوحه سرایی و عزاداری بپردازد و واقعه سوزناک کربلا را در منظر حاضران در مجلس ترسیم نماید. در این راه باید اصول اسلام مدنظر باشد، از فرهنگ قرآن و عترت بهره گرفت و جهات شرعی و موازین دینی را رعایت کرد. ما اجازه نداریم برای سوزناک شدن صحنه‌ها از هر وسیله‌ای کمک بگیریم، صحنه‌های کربلا که در منابع مستند آمده، به اندازه‌ای تأثیرانگیز است که دل‌های مشتاق و قلوب پاک را محزون می‌نماید و اشک‌ها را جاری می‌کند و هر کس محبت امام حسین را داشته باشد، می‌گرید. اسلام به ما اجازه نمی‌دهد. برای دفاع از حق و نشر حقایق، سخن نادرست، روایت جعلی، حدیث ضعیف، اشعار بی پایه و مضامین سست را به کار گیریم و اصولاً حق را با امور غیر حق در آمیختن کار درستی نیست و معنویت اسلام تاب همراهی با امور خرافی و وهن انگیز را ندارد. حضرت امام حسین علیه السلام به پیروان خویش توصیه می‌فرماید: «انّی ادعوکم الی احیاء معالم الحقّ و امانه البدع فان تجیبوا تهتدوا سیل الرّشاد» [7]

شما را به زنده ساختن نشانه‌های حق و از میان برداشتن بدعت‌ها فرا می‌خوانم. اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه‌های هدایت، هدایت خواهید شد.

دست اندرکاران تعزیه باید در نظر داشته باشند که:

1. خداوند می‌فرماید: {انّ الله یأمرکم ان تودّوا الامانات الی اهلها}؛ [8]

«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان آن‌ها بدهید.‌»

با توجّه به گستردگی معنای امانت و توجّه به در برگرفتن مفاهیم معنوی عدم بیان حقایق دینی و یا هر نوع تصرّف و تحریف در آن خلاف دستور قرآن است و خود یک نوع خیانت به شمار می‌آید.

2. کلام الهی تأکید می‌نماید:{و لا تلبسوا الحقّ بالباطل و تکتموا الحقّ و انتم تعلمون } [9] از این آیه چنین مستفاد می‌گردد. هر کاری که موجب شبهه، اشکال و روشن نگشتن حقیقت گردد، به گونه‌ای که معنای آن قابل درک نباشد، از نظر قرآن مورد نهی واقع شده است و بیان حوادث تاریخی که مخصوصاً به سیره انبیا واولیا ارتباط دارد، باید از چنین اصلی تبعیت کند.

3. خداوند از مردمان مؤمن می‌خواهد از پذیرش هر نوع سخن بدون اساس علمی پرهیز کنند و از سخن پراکنی بیهوده اجتناب ورزند.

{اذ تلقّونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هینا و هو عندالله عظیم} [10] ؛ «آن گاه که آن سخن را از دهان یکدیگر می‌گرفتید و چیزی بر زبان می‌راندید که درباره آن هیچ نمی‌دانستید و تصور می‌کردید که کاری خُرد است و حال آن که در نزد خدا کاری بزرگ بود.‌»

4. قرآن برای قومی که کلام حق را تحریف کنند، عذاب عظیم را معین کرده است. [11]

5. حضرت امام صادق فرمود: «یا معشر الشّیعه انّکم قد نسبتم الینا کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شیئا...‌» [12] ‌ای گروه شیعه شما به ما منسوب هستید. برای ما زینت باشید مایه عار و ننگ ما نگردید.

بر اساس این فرموده امام ما باید در همه زمینه‌ها و از جمله، در ترویج فرهنگ ائمه علیهم السلام و معرّفی سیره آن بزرگواران زینت آنان باشیم، برای اجرای این دستور در مسأله مورد بحث باید از امور وهن انگیز و حرکات و صحنه‌های نادرست و غیر واقعی و موهوم احتراز کنیم.

 دلیل غُبار غلیط اوهام و تحریفات در تعزیه

کم نیست مجالس تعزیه‌ای که از سر سوز و گداز ترسیم شده و مضامین آن‌ها توانسته در حدّ معقول و متعارفی اهداف تشیع را پی گیرد و چهره انسان‌های مقدّس را تا حدودی درست ترسیم کند. از این نمونه‌ها که بگذریم، اگر تعداد قابل توجّهی از مجالس تعزیه، بر منابع قرآنی، روایی یا تاریخ مستند تشیع و اصول اعتقادی عرضه شوند، اشکالات اساسی و غیر قابل اغماضی دارند. متأسفانه این نمایش زیبای مذهبی که می‌تواند وسیله تبلیغ مناسبی برای نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلامو سوگواری خامس آل عبا باشد، با غبار غلیظی از اوهام و خرافات گوناگون و زنگارهای چشمگیر برگزار می‌شود و تعزیه‌ای که باید مکارم، فضایل و دانش ائمه را با آن صراحت‌ها، حق گویی‌ها، ایثارها و دفاع از جبهه حق یادآور شود، در اسارت مطالب وهن انگیز و در محاق عباراتی مخدوش و تحریف شده قرار می‌گیرد.

بررسی‌ها حاکی از آن است که عوامل ذیل در بروز این امور تحریفی و نمونه‌های وهن انگیز دخالت داشته اند:

1. استفاده از منابع و مأخذ مخدوش در هنگام تحریر شبیه نامه ها.

در مجالس تعزیه از کتاب «روضة الشهدای» ملاحسین کاشفی ـ که اوّلین مقتل به زبان فارسی است ـ به حدّ وفور استفاده گردیده است، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، از علمای مشهور عصر صفوی، بر این باور است که از آثار مؤلف این کتاب چنین بر می‌آید که سُنی مذهب است و اکثر و بلکه همه روایاتی که وی در تألیف کتاب روضة الشهدا به کار گرفته، از کتب نامشهور بوده که مورد توجّه اعلام شیعه قرار نگرفته است. [13] استاد شهید مرتضی مطهّری نیز مؤلف این کتاب و اثر مورد اشاره را مورد انتقاد شدید قرار داده است. [14] کتاب اسرار الشهاده یا «اکسیر العبادات فی اسرار الشهادت» اثر آخوند ملا آقا پسر عبادین پسر رمضان پسر زاهد در بند شیروانی (متوّفی به سال 1286 هـ ق.) از دیگر منابع مورد استفاده در تعزیه است که مضامین آن مورد اعتماد علمای شیعه نیست و مطالبش را معتبر نمی‌دانند. [15]

2. تأثیرپذیری از افسانه‌های اساطیری قبل از اسلام.

در وجود انسان حس اسطوره سازی و قهرمان پروری وجود دارد و بر این اساس از گوش دادن قصه‌های اساطیری لذّت می‌برد و نگارش افسانه‌های آمیخته به اغراق برای قهرمانان ایرانی در راستای چنین تمایلی صورت گرفته است، امّا در اسلام به جای اسطوره، الگو و اسوه مورد توجّه است و اسوه پذیری انسان، اصلی فطری و توحیدی است. اسوه بر خلاف اسطوره مجموعه‌ای از باورهای ایمانی و معارف اعتقادی انسان است که در عرصه عمل و رفتار در سیمای انبیا و اولیا آشکار می‌گردد. بخشی از تحریفاتی که در پاره‌ای شبیه نامه‌ها صورت گرفته، معلول حس اسطوره سازی است که باید این امور را از نسخه‌های تعزیه پاک کرد.

3. نفوذ فرهنگ عامیانه و سنّت‌های بومی و محاورات کوچه و بازاری در مجالس و صحنه‌های تعزیه.

مراسم حنا بندان، آرایش حجله عروسی، قند بر سر عروس ساییدن، نوع سوگواری‌ها و گاه افشاندن بر سر و صورت، پاره‌ای دشنام‌هایی که به اشقیا داده می‌شود و برخوردهای عاطفی مادران شهیدان کربلا با فرزندانشان از آداب و رسوم عامّه الهام پذیرفته که در مواردی این گونه تأثیرپذیری با فرهنگ اصیل تشیع تباین دارد.

4. تأثیرپذیری از نمایش‌های قرون وسطی.

تعزیه در سیر تکوینی و هنگام سرودن اشعار و تنظیم نسخه‌های آن از نمایش‌های مذهبی قرون وسطی متأثر بوده است. ملک الشعرای بهار می‌گوید: «آن‌ها [اروپائیان] زودتر از ما تعزیه راه می‌انداختند و خود را می‌زدند و زخمی می‌کردند.‌» [16] حضور افراد فرنگی در تعزیه ـ که به عنوان شخصیت‌های مثبت و مورد حمایت اهل بیت (معرفی می‌شوند و تنظیم تعزیه‌هایی به نام قانیا پادشاه فرنگ و تعزیه ظُهری و قیصر روم ـ ناشی از نفوذ مضامین نمایش‌های مسیحی در مجالس مذکور است.

5. دخالت سلاطین در عصر قاجاریه.

سلاطین این سلسله در جهت احیا و توسعه مجالس تعزیه مصمّم بودند. برای بهتر برگزار شدن آن از شعرا خواستند تا متن‌های منظومی را بدین منظور بسرایند. این دخالت موجب شد تا سلیقه حاکمان جور و ستم و حتی فرهنگ پادشاهی به مجالس تعزیه رخنه کند. به ویژه آن که شعرا برای خوش آمد پادشاهان مضامینی را بدون آن که حتّی تناسبی هم داشته باشد، به تعزیه می‌افزودند. متأسفانه اکنون این گونه تعزیه‌ها به اجرا در می‌آید و متن آن‌ها هم در نشریات رسمی چاپ شده است. کار بدان جا رسیده که برای فتحعلی شاه قاجار که شاهی بی کفایت و فاقد تدبیر بود، مجلس تعزیه اختصاصی ترتیب دادند که در مطلع آن آمده است:

حمد پروردگار لیل و نهار                                                  سروری داده است بر قاجار

عبدالله مستوفی نیز می‌نویسد:‌».. ناصر الدین شاه... شبیه خوانی را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد.‌» [17]

دکتر حمید عنایت هم می‌گوید: «... [در دوران قاجاریه] تعزیه توسط دار و دسته‌های مقتدر مالی و سیاسی رونق یافت که آن را همچون وسیله‌ای برای تحکیم تسلّط خود بر عامّه مردم به کار بردند.‌» [18]

در دوران روی کار آمدن رضاخان که تعزیه از مراکز شهری به روستاها انتقال یافت، خوانین و کدخداها در امور تعزیه دخالت کردند و برخی صحنه‌ها را به نفع مقاصد خویش تغییر دادند و عوام هم باورهای خرافی خویش را به مجالس تعزیه راه دادند.

6. تلاش برای اشک گرفتن و رضایت مردم، بعضی از تعزیه نویسان و شبیه خوانان سعی بسیار دارند که مجلس تعزیه پر حرارت شود و از تماشاگران اشک بگیرند و برای رسیدن به این انگیزه متأسفانه به اموری تمسّک یافته اند که با ارزش‌های دینی مغایرت دارد.

بعضی از دست اندرکاران تعزیه به موازات فاصله گرفتن از امور شرعی و بی توجّهی به تذکّرات مراجع تقلید مبنی بر اجتناب از امور وهن انگیز و کذب، خود را به عامّه مردم نزدیک ساخته اند. و برای این که تعزیه آنان گیرا و جالب باشد و رضایت اهالی کوچه و بازار را تأمین کنند، در چاه تحریف و دروغ سازی سقوط کرده اند و از فرهنگ حماسی کربلا فاصله گرفته، به مقصد شهیدان دشت نینوا پشت کردند.

7. تعزیه به صورت منظوم است، انتخاب اجباری این گونه زبان، تنگی قافیه، قحطی ردیف، سبکی وزن و شکستگی مصرع‌ها را پدید آورده است و همین مشکلات موجب شده تا در بعضی موارد برای جور شدن قافیه از الفاظ و عباراتی کمک بگیرند که با فرهنگ تشیع نه تنها تناسب ندارد، بلکه معارض موازین این مذهب است.

 نمونه‌های تحریفات

عواملی که منجر به ایجاد تحریف و خدشه دار شدن تعزیه‌ها شده به اجمال مورد بررسی قرار گرفت. اگر بخواهیم به ذکر موارد و مصادیق آن بپردازیم، این مقال را مجال آن نیست ولی به نمونه‌هایی اشاره می‌کنیم:

1. حضرت امام حسین علیه السلام با آن ابهت معنوی و شکوه ملکوتی در برخی تعزیه‌ها مردی نسبتاً سالخورده عیالوار و گرفتار معرفی می‌شود که از فرط غریبی و بی کسی حالت التماس به خود گرفته و چون بیم آن دارد که کودکانش از فرط تشنگی غش کنند، از دشمنان تقاضای آب می‌کند و متأسفانه طبق روایت تعزیه این امام به طرز فجیعی نفله می‌گردد. شهید مطهری از این روند اسف بار ناراحت شده و فریا برمی آورد:‌».. آدمی که کشته شدنش سبب شد که نام او پاِیه کاخ ستم کاران را برای همیشه بلرزاند نفله شد! تو نفله شدی بیچاره نادان... تو به حسین علیه السلام توهین می‌کنی که می‌گویی نفله شد....‌» [19]

شکل ذلّت بار دادن به این حرکت سراپا عزّت آفرین و احیا کننده دین ـ که اگر نبود، به راستی درخت دین دچار پژمردگی می‌شد و طراوت خود را از دست می‌داد ـ یک اعتقاد خرافی، خلاف عقل و منطق دینی است.

2. در تعزیه، حضرت زینب که دنباله رسالت برادرش را برای استمرار نهضت کربلا و افشای ستم بر دوش گرفته است، خواهر نوح گری است که روزگارش سیاه شده و تا شهیدان را می‌بیند، از خود بی خود می‌شود، از فلک و روزگار شکایت می‌کند؛ به تقدیر الهی اعتراض می‌نماید و از این که الم و غم نصیب او شده، گله دارد. از زبان امام به وی دلداری داده می‌شود که از روز ازل او را برای محنت و رنج ساخته اند و این حکم جبری است که باید این بانوی بزرگوار ستمدیده، زار و مضطر باشد و حضرت امام حسین علیه السلام هم راضی گشته که او خوار گردد!

3. در تعزیه این گونه به تماشاگران و حاضران در مجلس القا می‌شود که حضرت عبّاس علیه السلام به دشمن توجّه دارد و چون حضرت امام حسین علیه السلام متوجه گرایش او به اشقیا می‌شود، خطاب به وی می‌گوید:

بیا زیاری من، دست خویش کن کوتاه                          برو به لشکر اعداء خدا تو را همراه

بگو که سبط پیغمبر برادر من نیست                             بگو که زینب غم دیده خواهر من نیست

حضرت امیر المؤمنین علیه السلام هم از رنجیدگی عباس و قهر دو برادر با خبر می‌شود و به شکوه‌های ابوالفضل گوش می‌دهد.

4. در تعزیه برای این که تأثر حاضران در مجلس را تحریک کنند و مردم را به گریه وادارند، ماجرای ناکامی علی اکبر و داماد نشدن او بسیار مورد تأکید و اصرار قرار می‌گیرد.

علی اکبر: چه وصیت پسرت شوق شهادت دارد.

امام: آرزو بود دلم را که داماد شوی!

علی اکبر در میدان رزم: جوانان شماها عروسی کنید زناکامی من یاد آورید.

و به شمر می‌گوید: خواهم روم مدینه عروسی به پا کنیم!

و امام وقتی به بالین پیکر غرق در خون فرزندش می‌رود، از این که او را داماد نکرده، ناراحت است.

حال آن که حضرت علی اکبر علیه السلام طبق مصادر تاریخی 28 سال داشته و با فرهنگ ائمه در تباین است که او در این سن به حال تجرّد زندگی کند و نیز از منطق علی اکبر دور است که در هنگام حماسه آفرینی مدام به فکر عروسی و این گونه برنامه‌ها باشد. شهید مطهری از این مضامین آشفته شده و می‌گوید: «شما را به خدا ببینید حرف‌هایی را که گاهی وقت‌ها از یک افراد در سطح پایین می‌شنویم که مثلاً می‌گویند: آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی علیهما السلام نسبت می‌دهند. آن هم در گرماگرم زد و خورد که مجال نماز خواندن نیست.‌» [20]

5. بخش مهمّی از مجلس تعزیه علی اکبر به برخوردهای بسیار احساساتی و عاطفی بین علی اکبر و مادرش‌ام لیلا و گفت و گوی التماس آمیز این زن با زینب و امام حسین علیه السلام مبنی بر این که علی اکبر به میدان جنگ نرود، اختصاص یافته است ـ که این موضوع فاقد اعتبار تاریخی است ـ مورّخان می‌گویند: یکی از تأثّرات امام حسین علیه السلام به خاطر درگذشت‌ام لیلا بوده است و علامه مقرّم احتمال داده که وی قبل از ماجرای کربلا در گذشته است.

استاد شهید مرتضی مطهرّی قضیه لیلا و علی اکبر را از نمونه‌های تحریف در وقایع عاشورا می‌داند [21] و محدّث نوری صاحب مستدرک الوسایل [22] و نیز محدّث قمی حضور‌ام لیلا را در کربلا یا کوفه یک دروغ تاریخی دانسته اند و به مأخذی در این خصوص دست نیافته اند. [23]

6. در تعزیه به حضّار این گونه تفهیم می‌گردد که حماسه سازان کربلا بدین منظور راه شهادت را برگزیدند که گناهکاران امّت را نجات دهند و این باور غلط را که کلیساها تبلیغ کرده اند به نسخه‌های تعزیه راه داده اند. چنین برداشت نادرستی از مسأله شفاعت اهانتی صریح و آشکار به ساحت مقدّس حضرت امام حسین علیه السلام و عقیم جلوه دادن هدف پاک سالار شهیدان و یاران اوست. اگر به راستی این انسان‌های پاک برای رهایی افراد معصیت کار کشته شدند، نعوذ بالله! وسیله امیدواری و پشتگرمی افراد گمراه و گناهکار فراهم آمده و به طور غیر مستقیم خلافکاری و عُصیان بر علیه فرامین الهی ترویج شده است.

7. طبق روایت تعزیه، حضرت امام حسین علیه السلام بنا بر وصیت برادرش امام حسن علیه السلام تصمیم گرفت قاسم بن حسن علیه السلام را داماد خویش کند و این کار را در موقعی انجام داد که موسم رزم و میدان نبرد بود و در آن صحرای سوزان و پس از آن همه مصائب و در شرایطی کاملاً بحرانی بساط نشاط و بزم عروسی فراهم گردید و این در حالی است که بدن علی اکبر علیه السلام چاک چاک شده و بر زمین قرار گرفته و فاطمه نوعروس در حال سوگواری برای برادرش می‌باشد! جمع متضاد در این تعزیه مشاهده می‌شود، عروسی، عزاداری، نعش علی اکبر و عروسی قاسم. این تعزیه به قدری حالت استهجان دارد که مرحوم علامه حاج شیخ جعفر شوشتری از تعزیه گردانان خواست که اگر نمی‌خواهند مورد وهن و انحراف را از تعزیه‌ها دور کنند، حدّاقل تعزیه قاسم را از این برنامه‌ها حذف کنند. [24] علامه مجلسی ماجرا و داستان دامادی قاسم را فاقد اعتبار دانسته [25] و محدّث نوری عقیده دارد قصه عروسی قاسم از کتاب روضة الشهدا به مراسمی چون شبیه خوانی راه یافته است [26] و محدّث قمی این حکایت را عاری از صحت دانسته است. [27]

8. طرح کردن موضوعاتی از قبیل تمنّای آب توسّط حماسه سازان عاشورا، یتیمی و دربدری فرزندان ائمه، غش کردن علی اصغر و دیگر کودکان از عطش، وصف چشم و ابرو و زلف علی اکبر و قاسم، التماس به مخالفان برای به دست آوردن جرعه‌ای آب، غریبی و بی کسی امام معصوم و اصل قرار دادن این موضوعات، نهضت کربلا را از آن ایمان و اخلاص، شجاعت، فداکاری و معنویت امام حسین علیه السلام و یارانش جدا می‌کند.

9. شایسته نیست تحت عنوان بدیهه سرایی، صحنه‌هایی در تعزیه پدید آوریم که واقعیت ندارند و کتب معتبر حدیث و تاریخ به آن‌ها هیچ اشاره‌ای ندارند و اصولاً شأن و منزلت ائمه هدی و یاران آنان با این گونه اعمال و رفتارها تناسبی ندارد. معمولاً گوشه‌ای از یک حادثه را برگزیده و با نیروی تخیل، احساس و عواطف، از آن تعزیه ساخته اند. [28] در حالی که بدیهه سرایان اجازه ندارند، در پیشگاه پاکان و پارسایان به ترسیم صحنه‌های دروغ و غیر واقعی بپردازند. ببینید در این اشعار چقدر مقام امام حسین علیه السلام را که بر اوج قله ایثار، معرفت و معنویت قرار دارد، تنزّل داده اند:

دارم به تو التماس خواهر                                                   چون کشته ببینیم به خنجر

اطفال مرا زغمگساری                                                       چون گُل بنشان به روی دامن

پوشم به تن خویش، کفن پوش ندارم                                    امروز کسی تانِگَرد حالَت زارم

10. نویسندگان تعزیه، نه تنها به مصادر مستند و روایت معتبر دسترسی نداشته اند و نمی‌توانسته اند از این منابع بهره گیرند، بلکه حدود موازین شرعی را نیز در نظر نگرفته، حرمت خاندان طهارت (را ـ البته از روی نا آگاهی ـ نگه نداشته اند و خواسته اند آنچه را که در درون خیمه امام علیه السلام می‌گذرد، حتّی غسل دادن یکی از بانوان حرم را به نمایش بگذارند و چون زنان نمی‌توانسته اند، در این نقش‌ها حاضر شوند، لباس‌های زنان را بر مردان پوشانیده اند.

11. در پاره‌ای از اشعار نمایش تعزیه، زبان حال مسلم بن عقیل به شکل حقارت آمیزی مطرح می‌گردد وا ین جوان مرد هاشمی انسان منفعلی است که بر حسب سرنوشتی که فلک غدّار و چرخ کج مدار برایش ترسیم کرده به کوفه می‌آید تا خود را فدای امّت گنه کار کند. همچنین طبق نقل تعزیه وقتی مسلم در مسیر بین مکّه تا کوفه با مشاهده کشته شدن صیدی توسّط صیاد، سفر خویش را بدشگون می‌داند و ترس و واهمه به دل چون شیر خود راه می‌دهد. آیا می‌توان قبول کرد، نایب و مورد وثوق امام به فال بدزدن، عقیده داشته باشد و بر اساس یک باور موهوم خرافی بترسد؟، مسلم در تعزیه می‌گوید:

آه صیاد روزگار دغل                                              به یقینم که درکِشد صیدی به بغل

این سفر خوش شگون نخواهد بود                              حاصلش غیر خون نخواهد بود

بهتر آن است که ترک راه کنم                                    عرض بر شاه کم سپاه کُنم

12. امامی که حضورش در جمع اسرای کربلا و سخنان پر شورش تفسیری بود بر واقعه عاشورا و در مسجد شام با نهایت شجاعت و شهامت به سخنرانی پرداخت که جامعه ستم زده آن روز را بیدار کرد، در تعزیه ایشان را به صورت فردی ناتوان و افسرده جلوه می‌دهند که خیلی کم تحرّک است و نعوذاً بالله از حوادث کربلا خبر ندارد و موقعی که برادرش علی اکبر علیه السلام به دیدنش می‌آید، ا و را نمی‌شناسد و زبان حالش چنین است:

رضا بودم بدان خواری پدر باشد کنون دستم                             عزیزان ناز پرورده بودم و خوار نظر گشتم

و این نمونه:

آه‌ای خاک عالم بر سرم                                                     من مگر یاران زآهو کمترم

در تعزیه‌ای تحت عنوان غلام ترک، شخصی که به زبان ترکی سخن می‌گوید و خود را غلام امام سجاد علیه السلام معرفی می‌کند، با اشقیا رفاقت دارد و می‌رود تا از این راه قطره آبی برای بیمار کربلا بیاورد که تاریخ چنین ماجرایی را گزارش نکرده است.

13. ساختن تعزیه‌هایی که ماجرای آن‌ها کذب محض است و هیچ منبع تاریخی یا روایی ندارد همچون درویش بیابانی که به امداد امام می‌آید، سلطان قیس و وزیر او، ماجرای پیرزنی که می‌خواهد به کربلا برود، داستان فاطمه صغرا و مرغ، قصه شیر و فضّه.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

[1]. از فرمایشات حضرت سید الشهدا علیه السلام هنگام وداع با اهل بیت خودش. نک، منتهی الآمال.

[2]. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج 44، ص 278.

 

[3]. آینه پژوهش، شماره 61، ص 61. 

[4]. ارزیابی سوگواری‌های نمایشی، ص 29.

[5]. سوره جُنگ ششم، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ص 107.

[6]. تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، گردآورنده پیتر چلکوووسکی، ترجمه داود حاتمی، ص 65.

[7]. نهج الشهادت (سخنان حضرت امام حسین علیه السلام) ، به اهتمام مرتضی رضوی و احمد فرزانه، ص 276.

[8]. نساء / 58.

[9]. بقره / 42.

[10]. نور / 15.

[11]. مائده / 41.

[12]. مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، فضل بن حسن طبرسی، ص 122؛ بحار ا لانوار، ج 11؛ ضمناً در ج 78، ص 372؛ بحار الانوار این روایت از قول امام حسن عسکری علیه السلام هم نقل شده است.

[13]. ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج دوم، صص 206 و 211.

[14]. حماسه حسینی، استاد شهید مرتضی مطهری، ج اول، صص 52 و 53.

[15]. در مورد این اثر به الذریعه نگاه کنید، ج دوم، صص 46و 479، مجله آینده، جلد 21، خرداد و تیر 1357 شمسی، شماره 3 ـ 4، ص 332.

[16]. بهار و ادب فارسی، ج اول، ص 258.

[17]. شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی، ج اول، ص 288.

[18]. تفکر نوین سیاسی اسلام، حمید عنایت، ص 255.

[19]. حماسه حسینی، ج اول، صص 79 ـ 81.

[20]. همان، ج اوّل، صص 27 و 28.

[21]. همان، ص 27.

[22]. لؤلؤ و مرجان، میرزا حسین نوری، ص 92.

[23]. نک: منتهی الآمال، ج اوّل، ص 561، نفس المهموم، ص 167.

[24]. ارزیابی سوگواری‌های نمایشی، ص 101.

[25]. جلاء العیون، ص 404.

[26]. لؤلؤ و مرجان، ص 193.

[27]. منتهی الآمال، ج اول، ص 70.

[28]. تعزیه و تعزیه خوانی، صادق همایونی، ص 44.

439 دفعه
(0 رای‌ها)