(ارتباطات)
مقدمه
یكی از وظایف و رسالتهای اصلی روحانیت، تبیین و تبلیغ معارف اسلامی برای اقشار مختلف بشری است. موفقیت در این مسؤولیت خطیر، آگاهی داشتن مبلغین را نسبت به ظرافتهای ارتباطی با مردم میطلبد؛ زیرا بدون برقرار كردن ارتباط مناسب با افراد جامعه، امر تبلیغ به خوبی شكل نمیگیرد. به عبارت دیگر تبلیغ مؤثر و سازنده، رابطه مستقیم با چگونگی ارتباط با مردم دارد؛ از این رو اگر مبلغین بخواهند توانمندی لازم را جهت پیشبرد اهداف مقدس دین داشته باشند، لازم است ارتباط تبلیغی آنها با مخاطبین خود بر اساس معیارهای شناخته شده باشد.
از طرف دیگر به جرات میتوان ادعا كرد كه در جامعه ما مدیریت ضعیف و سوء مدیریتها، ضربههای سهمگینی را بر پیكر جامعه وارد كرده است، در حالی كه با مدیریت صحیح و قوی میتوان در عرصههای گوناگون اقتصادی، صنعتی، سیاسی و فرهنگی به پیشرفتهای شگرفی دست یافت.
روحانیت ما نیز باید به این باور برسد كه در شرایط پیچیده كنونی، بدون مدیریت صحیح نمیتواند نابسامانیهای فرهنگی جامعه را سامان بخشد. امروزه در دنیا مساله چگونگی تنظیم ارتباطات، اهمیت ویژهای پیدا كرده است، به گونهای كه در دانش مدیریت، «مدیریت ارتباطات» جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است.
اگر چه پیرامون «مدیریت ارتباطات» از نظر علمی كم و بیش كتابهایی تدوین شده است، ولی - علی رغم بررسیهای صورت گرفته - تحقیقی كه در آن دیدگاه اسلام مطرح شده باشد، به دست نیامد؛ بنابراین با توجه به اهمیت موضوع و نقش كلیدی آن در ایجاد تحول در نظام تبلیغی و ارتباطی روحانیت، حقیقتا خلا چنین پژوهشی احساس میشد و به دنبال آن، تحقیق حاضر بر اساس گزارههای دینی و اصول علمی شكل گرفت.
در این نوشتار - كه به صورت سلسله مباحث تقدیم میشود - پس از بیان كوتاهی پیرامون اهمیت تبلیغ، «فرایند ارتباطات» مطرح شده و سپس به بحث از «كانالهای ارتباطی» و «موانع ارتباطات» پرداخته میشود، و سرانجام «ارتباطات اثربخش» مورد بحث قرار میگیرد.
اهمیت تبلیغ
شاید در ابتدا به نظر برسد كه تبلیغ دین كار سادهای است و به آسانی میتوان پس از گذراندن مقدماتی كوتاه، معارف اسلامی را برای مردم تبیین كرد؛ ولی با مراجعه به متون دینی چنین برداشت میشود كه تبلیغ دین، كاری مشكل و پیچیده است.
موسی بن عمران علیه السلام در وادی مقدس، با وحی الهی مواجه میشود، بعد از آن از طرف خداوند ماموریت پیدا میكند كه پیام الهی را به فرعون و فرعونیان ابلاغ كند؛ در چنین شرایطی احساس میكند كه بار سنگین و رسالت فوق العاده مشكلی بر دوش او گذاشته شده است، از این رو یك سلسله تقاضاهایی از خداوند دارد، از آن جمله میگوید: «ویسر لی امری» (1) ؛ « [خدایا] كارم را برای من آسان گردان.»
با اینكه حضرت موسی علیه السلام یك انسان معمولی نبود، ولی ماهیت ابلاغ پیام الهی به گونهای است كه حتی موسای پیامبر هم احساس میكند پا گذاشتن در این مسیر، كار سنگینی است، از این رو از پروردگار خود استمداد میطلبد.
می توان گفت كه سر دشواری تبلیغ پیام الهی در مفهوم و حقیقت آن نهفته است؛ زیرا در واقع تبلیغ عبارت است از: دعوت مردم به سوی حق، حركت دادن مردم به سوی خدا، جدا كردن بشر از خود و رساندن او به حق، نجات دادن انسانها از خودخواهی و خودپرستی و آراسته كردن آنها به حق خواهی و حقیقت پذیری. طبیعی است تحقق بخشیدن به چنین مفاهیم ارزشمندی نمیتواند كار سادهای باشد.
در حقیقت، مبلغ دین باید با ابلاغ پیام الهی در عقلها، دلها و احساسات مردم نفوذ كند، و روشن است كه اگر پیام الهی بخواهد در عقلها نفوذ كرده، دلها و احساسات را به تسخیر خود در آورده و جامعه را به حركت وادار سازد و انسانهای خطا كار را بیدار، و در مواردی اشك انسانهای تشنه معنویت و كمال را جاری كند، كار مشكلی است (2) .
البته دشواری مسؤولیت تبلیغ نباید موجب شود كه روحانیت، از این حركت انسان ساز دست بردارد؛ بلكه باید با همتی بلند و تلاشی مردانه مقدمات آن را آموخت و با مدیریتی قوی این مسیر پرفراز و نشیب را با موفقیت پیمود.
فرآیند ارتباطات
فرایند كلی ارتباطات به طوری كه در شكل زیر نشان داده شده است، شامل پنج عنصر است كه عبارتند از: فرستنده، پیام، وسیله، گیرنده و بازخور. این فرآیند را میتوان به این صورت خلاصه كرد؛ چه كسی... چه میگوید... به چه طریق... به چه كسی... با چه تاثیری.
در ذیل به تشریح هر یك از این عناصر پرداخته میشود:
فرستنده پیام
اولین مرحله از فرآیند ارتباطات، مربوط به فرستنده پیام است. در واقع، مبلغین نقش فرستنده پیام را ایفا میكنند؛ زیرا آنها هستند كه پیام دین را به گوش افراد جامعه میرسانند.
یكی از عواملی كه در این مرحله میتواند نقش مهمی داشته باشد، اعتبار و شخصیت فرستنده پیام است؛ بدین معنا كه اگر گوینده پیام از نظر دریافت كننده پیام (مخاطب) اعتبار زیادی داشته باشد، پیام او جدی گرفته شده و مورد قبول قرار میگیرد. به عبارت دیگر، وقتی مخاطبین، اعتماد و اطمینان به سخنران داشته باشند و برای او احترام قائل شوند، با دقت بیشتری به سخنان او گوش فرا میدهند؛ در نتیجه پیام او را به گونهای دریافت میكنند كه هماهنگ یا حداقل نزدیك به مقصود اوست. بر عكس، چنانچه گوینده مورد اعتماد مخاطب نباشد، او توجه لازم به سخنان گوینده نمیكند و در مواردی سعی میكند كلام او را زیر ذره بین بگذارد و عملا معانی و مفاهیمی را دنبال میكند كه مورد نظر گوینده نبوده است.
بسیاری از تبلیغات امروز دشمنان بر علیه روحانیت دقیقا در جهت كاهش اعتماد مردم و در نتیجه عدم پذیرش پیامهای دینی آنان است.
بر این اساس برای مبلغین ضروری است كه با كسب ویژگیهای لازم، بر اعتبار و موقعیت خود بیفزایند. كسانی كه بخواهند به این مقصود دست یابند، لازم است به كسب برخی از ویژگیها بپردازند كه ذیلا مورد بحث قرار میگیرد:
1- مهارتهای علمی
یكی از عواملی كه اعتبار فرستنده پیام را افزایش میدهد، مهارتهای علمی و میزان دانش اوست. انسان به طور طبیعی برای افرادی كه در حیطه كاری خود، تخصص و دانش لازم را دارا هستند احترام و اعتبار ویژهای قائل است و سعی میكند از نظر كارشناسی آنها در آن زمینه استفاده كند؛ ولی اگر فردی بخواهد در فضاهایی كه تخصص ندارد، اظهار نظر كند و آن را در قالب پیام ارسال كند، مخاطبین او نه تنها به سخنانش گوش نداده و ترتیب اثر نمیدهند، بلكه اعتماد آنها به او سلب میشود، به گونهای كه حتی در مواردی كه در حیطه تخصصی اوست، آمادگی پذیرش سخنانش را ندارند. در این رابطه امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «لا تقل ما لا تعلم فتتهم باخبارك بما تعلم؛ چیزی را كه نمیدانی نگو، در غیر این صورت نسبت به گزارشاتت در آنچه كه میدانی، مورد اتهام قرار میگیری. (3) »
برخی از مبلغین عادت كرده اند در هر عرصهای وارد شوند و درباره هر موضوعی اظهار نظر كنند و فكر میكنند باید به هر سؤالی در هر زمینهای پاسخ دهند، ولو اینكه در آن زمینه مطالعه و دانش لازم را نداشته باشند؛ در حالی كه اگر انسان درباره موضوعی بدون اطلاع كافی سخن بگوید، این كار سبب میشود كه دیگران به سخنان او در سایر موارد نیز با دید شك و تردید بنگرند؛ در نتیجه برنامههای تبلیغی او تاثیر لازم را د ر جامعه نخواهد داشت.
مبلغی كه پیوسته با مردم ارتباط دارد باید با مطالعات گسترده و عمیق، دانش خود را در عرصههای گوناگون گسترش دهد تا از طرفی مجبور نباشد كه مرتب اظهار بی اطلاعی نسبت به موضوعاتی كه مطرح میشود بكند، و از طرف دیگر سخنانش بر پایههای علمی محكم، استوار باشد.
2- قدرت بیان
معمولا كسانی كه در ارائه و پرورش موضوع و متقاعد ساختن دیگران تبحر دارند، در ایجاد ارتباط مؤثر و مفید موفقترند. چه بسیار دانشمندان فرزانهای كه توان بیان اندیشههای خود را حتی در برابر جمع محدودی ندارند و چه بسیار كسانی كه با مؤونه اندك علمی، به خاطر قدرت بیان خود، مخاطبان زیادی را جذب كلام و بیان زیبای خود میكنند.
نقش قدرت بیان در ارسال پیام، آنقدر اهمیت دارد كه جناب موسای پیغمبر علیه السلام هنگامی كه به پیامبری مبعوث میشود، از خداوند تقاضای داشتن بیان رسا و گویا میكند. او در خطاب به خدای متعال میگوید: «واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی» (4) ؛ « [خدایا!] گره را از زبان من باز كن تا سخن مرا درك كنند.»
در حقیقت موسی علیه السلام از خدا میخواهد كه به او توان تفهیم و تبیین معارف الهی داده شود، تا بتواند پیامی را كه به او وحی میشود، با بیان شیوا برای مردم بیان كند. به عبارت دیگر، از پروردگار خود تقاضا میكند: خدایا رابطهای بین من و مردم برقرار كن كه آنها مطالب و معارف را آن گونه كه تو میخواهی از من دریافت كنند، نه اینكه من نتوانم حقیقت را بیان كنم؛ در نتیجه من چیزی بگویم و آنها پیش خود، چیز دیگری را برداشت كنند.
اساسا مغلق، پیچیده و در لفافه سخن گفتن و اصطلاحات زیاد به كار بردن، در تبلیغ پیامبران الهی وجود نداشت و آن چنان واضح و روشن سخن میگفتند كه برای همه قابل استفاده بود. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز اگر در كلامش، حقیقتی بود كه آیندگان به آن دست مییافتند و مردم آن زمان نمیفهمیدند؛ ولی تمام آنهایی كه در مجلس حضرت نشسته بودند به اندازه خودشان میفهمیدند. خطبههای علی علیه السلام با آن اوج و عظمتی كه دارد، در عین حال خطبههایی است كه همان كسانی هم كه در مجلس سخنرانی ایشان حضور داشتند، به اندازه ظرفیت خود از این سخنان استفاده میكردند و آن را میفهمیدند (5) .
برخی آنچنان بی نظم و نامرتب سخن میگویند و یا قلم میزنند كه مخاطبین خود را ناراحت و بیزار میكنند، و بعضی نیز آنچنان در دنیای الفاظ و اصطلاحات پیچیده غرق میشوند كه دیگران به مفهوم كلام آنها راه نمییابند؛ در حالی كه امیر بیان، علی علیه السلام معیار سخن و كلام زیبا و شیوا را این گونه بیان میكند: «احسن الكلام ما زانه حسن النظام وفهمه الخاص والعام؛ زیباترین سخن، آن كلامی است كه نظام نیكو آن را زینت بخشد و خاص و عام آن را بفهمند. (6) »
بنابراین، گوینده باید از طرفی ساختار سخنرانی خود را به گونهای شكل دهد كه از انسجام و نظم خوبی برخوردار باشد؛ یعنی موضوع سخن دقیقا مشخص و ورود و خروج در بحث روشن باشد و از طرف دیگر محتوای مطالب قابل استفاده برای همه مستمعین باشد، بدین معنا كه خواص، ضمن بهره بردن از كلام گوینده نتوانند اشكال اساسی به آن وارد كنند، و عوام نیز به اندازه ظرفیت خود مطالب را درك كنند.
در این قسمت از مقاله بحثهایی چون اهمیت تبلیغ، فرایند ارتباطات و یكی از عناصر آن كه عبارت از فرستند پیام بود مورد بحث قرار گرفت و دو ویژگی فرستنده پیام یعنی مهارتهای علمی و قدرت بیان تبیین گردید. در ادامه این مقاله، دیگر عناصر فرایند ارتباطات و سپس موضوعاتی چون «كانالهای ارتباطی» ، «موانع ارتباطات» و «ارتباطات اثربخش» ، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
ادامه دارد...
- پاورقــــــــــــــــــــی
1) طه/26.
2) ر. ك: سیری در سیره نبوی، مرتضی مطهری، تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجم، پاییز 1367، صص 196- 178.
3) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدی، ح 10426.
4) طه/27 و 28.
5) ر. ك: سیری در سیره نبوی، صص 198- 196.
6) غررالحكم و دررالكلم، ح 3304.