فضل بن شاذان از خواص یاران امام عسکری‌ علیه‌ السلام

مكتب تربیتی امام عسكری‌علیه‌السلام در دوران خفقان عباسیان شكل گرفت و به یمن وجود امام، بركات ارزنده‌ای را برای جامعة اسلامی تا به امروز به جای گذارد و دانشمندان و كتابهای پرباری را امروز از آن گرامی به یادگار داریم. از جمله دانشمندان و فقهایی كه از مكتب علمی و تربیتی ایشان بهره گرفتند و حتی آن حضرت، برخی از آنها را وكیل خویش معرفی فرمود، عبارت‌اند از:

احمد بن اسحاق اشعری قمی، حسن بن شكیب مروزی، احمد بن ادریس قمی معلم، حفص بن عمرو العمری، حسن بن موسی خشاب، سعد بن عبدالله قمی، سید عبدالعظیم حسنی، علی بن جعفر خزایی، عبدالله بن جعفر حمیری، عثمان بن سعید عمری، محمد بن حسن صفّار، علی بن بلال و فضل بن شاذان نیشابوری. (1)

شیخ طوسی‌رحمه‌الله ‌نام یكصد و سه نفر از این دانشمندان را در باب اصحاب امام آورده است. با توجه به محدودیت شدید آن حضرت و مراقبت ویژة نظامیان حكومت، اهمیت این آمار روشن می‌شود و این، غیر از كسانی است كه در شهرهای مختلف اسلامی با پیك و نامه و یا به صورت شفاهی از آن بزرگوار استفاده برده‌اند.

همچنین افرادی هستند كه نامشان در حافظة تاریخ ثبت نشده است. آری، امام عسكری‌علیه‌السلام فقط 6 سال (254 ـ 260 ق) امامت امت را عهده‌دار شد؛ ولی در این مدت كوتاه برای هدایت اندیشه‌های مسلمانان و سیراب‌كردن انسانهای تشنة معارف و معنویت، از هیچ كوششی فروگذار نكرد و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار، و مردم مشتاق را راهنمایی نمود.

در عصر حضرت عسكری‌علیه‌السلام افراد متعددی از شهرها و مناطقی چون: بغداد، نیشابور، قم، ری، بلخ و سمرقند از رهنمودها و رهبریهای داهیانة آن برگزیدة الهی برخوردار بودند و انوار هدایت و تعلیمات امامت آن حضرت، در آن روزگاران در گوشه‌گوشة جهان اسلام پرتوافشان بود. (2)

شاگرد ممتاز مكتب اهل بیت‌علیهم‌اسلام

ابومحمد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی، فقیه صاحب‌نظر، مفسّر حاذق، دانشمند شهیر، مؤلف گرانقدر در علوم و فنون اسلامی، از سران متكلّمان شیعه، زبردست در عرصة مناظره با مخالفان اهل بیت‌علیهم‌السلام و از یاران نزدیك امام حسن عسكری‌علیه‌السلام است. او همچنین توفیق خدمت به امام رضا‌علیه‌السلام، امام جواد‌علیه‌السلام و امام هادی‌علیه‌السلام را در كارنامة خویش دارد. تولد وی را در سال 180 ق تخمین زده‌اند.

پدرش از راویان احادیث ائمه‌علیهم‌السلام و اصحاب یونس بن عبدالرحمان بود و روایات ارزشمندی از اهل بیت‌علیهم‌السلام نقل كرده است. فضل نیز تحت تربیت چنین پدری، نشو و نما كرد و به كمالات عالیه نائل شد. وی علم قرائت را در نوجوانی از اسماعیل بن عباد در بغداد فرا گرفت و علم حدیث را نیز از فقیه عارف و عابد، حسن بن علی بن فضال آموخت. همچنین علم كلام و سایر علوم را با اشتیاق فراوان نزد اساتید عصر تحصیل كرد. (3)

مبلّغ راستین ولایت

این متكلّم فقیه و محدّث سرشناس با نقل روایات كتاب سلیم بن قیس هلالی در كتاب «اثبات الرجعه» خود، در مقام دفاع از ولایت امام علی‌علیه‌السلام عشق و علاقة خود را به خاندان وحی به منصة ظهور رسانده (4) و در آثار دیگرش نیز همین شیوه را پیش كشیده است.

سرآمد مهدی‌پژوهان

در میان موضوعات مختلفی كه علمای پیشین بدانها پرداخته‌اند، موضوع غیبت امام عصر‌علیه‌السلام از جایگاه خاصّی برخوردار بوده است. علمای شیعه، عنایتی خاص به این موضوع داشته و در این زمینه، تألیفات فراوانی ارائه كرده‌اند تا جایی كه طبق نقل كتاب‌شناس بزرگ تشیع، شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة، افزون بر چهل كتاب و رساله با عنوان «الغیبة» از سوی فقها، متكلّمان و محدّثان بزرگ شیعه، طی قرون متمادی به رشتة تحریر درآمده است.

از جملة این بزرگان می‌توان به ابومحمد فضل بن شاذان (م 260 ق)، ابوجعفر محمد بن علی بن العزافر (م 323 ق)، ابوبكر محمد بن القاسم البغدادی (م 332 ق)، ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی (م 360 ق)، ابوجعفر بن علی بن الحسین معروف به شیخ صدوق (م 381 ق)، ابوعبدالله بن محمد بن النعمان معروف به شیخ مفید (م 413 ق)، ابوالقاسم علی بن حسن الموسوی، معروف به سید مرتضی علم‌الهدی (م 436 ق)، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی معروف به شیخ طوسی (م 460 ق) و... اشاره كرد. حتی برخی از بزرگان شیعه به تألیف یك كتاب و رساله اكتفا نكرده و كتابها و رساله‌های متعددی دربارة این موضوع تألیف كرده‌اند. (5)

فضل بن شاذان از پیشتازان عرصة پژوهش در مهدویت است و این امر، از عمق بینش و اعتقاد راسخ او به ظهور منجی عالم بشریت در صحنة گیتی حكایت دارد.

آری، قدیمی‌ترین اثر شیعی دربارة عقیده به ظهور مهدی‌علیه‌السلام كه به دست ما رسیده است، كتاب «غیبت» و یا كتاب «قائم» از فضل بن شاذان نیشابوری است. وی معاصر نعیم بن حماد مروزی از علمای اهل سنت بوده است كه او نیز دربارة مهدویت تألیف دارد. ابن ‌شاذان، كتاب خویش را پیش از ولادت و غیبت حضرت مهدی‌علیه‌السلام تألیف كرده است. (6)

نكته قابل توجه آنكه قول معتبر در تاریخ ولادت امام زمان‌علیه‌السلام سال 255ق است كه فضل بن شاذان روایت كرده و واسطة او شخصیتی مثل جناب «محمد بن علی بن حمزة بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب»علیهما‌السلام است. (7)

تأییدهای ویژة امام عسكری‌علیه‌السلام

به گواهی تاریخ، امام عسكری‌علیه‌السلام بیش‌ترین نفوذ را در منطقة خراسان ـ به ویژه شهر نیشابور ـ داشته است. فضل بن شاذان هم از شخصیتهای برجستة نیشابوری است كه پیشوای یازدهم، برخی تألیفات وی را تأیید كرده و فرموده است: «صحیح و شایسته است كه به مطالب آنها عمل شود.‌» آن امام همام، دربارة این شخصیت فرمود: «أَغْبِطُ أَهْلَ خُرَاسَانَ لِمَكَانِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ كَوْنِهِ بَینَ أَظْهُرِهِمْ؛ (8) من به سبب موقعیت فضل بن شاذان و حضورش در میان اهل خراسان، به آنها غبطه می‌خورم.‌»

در روایت دیگری امام یازدهم‌علیه‌السلام از این شخصیت فرزانه به صراحت دفاع كرده است. در آن روایت، محمّد بن ابراهیم وراق سمرقندی گفته است كه سالی به حج رفتم. تصمیم داشتم ضمن سفر، دوستم بورق بوشنجانی را در اطراف شهر هرات ببینم و با او تجدید عهد كنم. وی معروف به راستی، درستی، پرهیزگاری، صلاح و نیكی بود. نزد او رفتم. صحبت از فضل بن شاذان به میان آمد. دوستم بورق گفت كه فضل بن شاذان به شدت بیمار، و به دل درد جانكاهی مبتلا شده بود. (9)

به تازگی كه برای حج رفته بودم، در عراق، نزد محمّد بن عیسی عبیدی رفتم كه شخصیتی فاضل بود. دیدم اطرافش را گروهی گرفته و همه محزون و اندوهگین‌اند.

به آنها گفتم: «شما را چه شده است؟» گفتند: «حضرت عسكری‌علیه‌السلام را زندانی كرده‌اند.‌» من از آنان جدا شدم و با نگرانی و ناراحتی تمام، به سرزمین حجاز برای مراسم حج رفتم. وقتی از حج بازگشتم، باز هم در عراق، نزد محمّد بن عیسی رفتم. دیدم ناراحتی و حزن از ایشان برطرف شده است. پرسیدم: «چه خبر؟» گفتند: «امام را آزاد كردند.‌»

من نیز با شادمانی تمام وارد سامرا شدم و با خود كتاب «یوم و لیله» از فضل بن شاذان را داشتم. خدمت امام رسیدم و آن كتاب را به ایشان نشان دادم و عرضه داشتم: «فدایت شوم! این كتاب را ملاحظه بفرمایید و نظرتان را دربارة آن برایم بگویید.‌» آن جناب، كتاب را گرفت و صفحه‌صفحه ورق زد و فرمود: «هَذَا صَحِیحٌ ینْبَغِی أَنْ یعْمَلَ بِهِ؛ این [كتاب] درست است، شایسته است كه به [مطالب] آن عمل شود.‌» بعد عرض كردم: «آقا! فضل بن شاذان خیلی بیمار است. مردم شایع كرده‌اند این ناراحتی او به سبب نفرینی بوده است كه شما درباره‌اش كرده‌اید؛ زیرا از وی ناراحت شده بودید كه گفته است: وصی و جانشین ابراهیم بهتر از جانشین محمد‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بوده است. آیا این درست است؟ یا اینكه چنین حرفی را نزده بود و بر او دروغ بسته بودند؟» فرمود: «نَعَمْ كَذَبُوا عَلَیهِ وَ رَحِمَ اللَّهُ الْفَضْلَ رَحِمَ اللَّهُ الْفَضْل؛ بله بر او دروغ بسته بودند. و خداوند فضل را رحمت كند. خداوند فضل را رحمت كند.‌»

پس از سفر عراق از محضر امام به وطنم برگشتم؛ ولی با كمال شگفتی دیدم فضل بن شاذان در همان روزهایی كه امام فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ الْفَضْلَ» از دنیا رفته است. (10)

درایت و شایستگی ستودنی

از دیگر امتیازات این عالم بی‌نظیر، ظرفیت علمی، عقلی و دینی او نزد امامان معصوم‌علیهم‌السلام است. رسول خداصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛ ما گروه پیامبران، مأموریم كه با مردم به میزان فهم و خردشان صحبت كنیم.‌» (11) پیشوایان معصوم‌علیهم‌السلام نیز كه جانشینان پیامبرند، برای هر كس به اندازه عقل و دركشان، از مطالب و معارف می‌آموزند.

از فضل بن شاذان در كتاب «علل الشرایع» بسیاری از علل و فلسفة احكام و اصول شرعی نقل شده و در پایان فضل بن شاذان هم تصریح دارد كه همه را از حضرت رضا‌علیه‌السلام شنیده و حفظ كرده است. این امر، شاهد واضحی بر هوشمندی، قدرت فهم، كسب اعتماد معصوم و ظرفیت بالای اوست كه امام رضا‌علیه‌السلام وی را لایق دانسته و بسیاری از فلسفة احكام را به او آموخته است. (12)

جانشین بزرگان

سهل بن بحر فارسی گفته است از فضل بن شاذان شنیدم كه می‌گفت: «من، جانشین جمعی از بزرگان هستم كه از پیش رفتند؛ مانند: محمّد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی. پنجاه سال در خدمت ایشان بودم و از ایشان استفاده می‌كردم. وقتی هشام بن حكم وفات كرد، یونس بن عبدالرحمان، خلیفة او در رد بر مخالفان بود و چون یونس وفات یافت، خلیفة وی در رد بر مخالفان «سكاك» بود و او نیز از میان رفت و امروز این رسالت سنگین بر عهدة من است.‌» (13)

وی همچنین، حدیث را از ابوثابت، حماد بن عیسی، صفوان بن یحیی، عبدالله جبلة، عبدالله بن الولید العدنی، محمد بن ابی‌عمیر، محمد بن سنان، محمد بن یحیی، یونس بن عبدالرحمان روایت می‌كند. (14)

در سنگر تقیه

زمانی عبدالله بن طاهر از عوامل حكومت عباسیان در نیشابور، فضل بن شاذان را از نیشابور اخراج كرد و سپس دوباره وی را به نیشابور دعوت نمود؛ ولی به این شرط كه اعتقادات خود را برای فرماندار بنویسد. فضل نیز مسائل اعتقادی خود را از توحید، عدل و نبوت برای او نوشت و به نظر عبدالله رسانید. او گفت: «این قدر كافی نیست. می‌خواهم كه اعتقاد تو را دربارة خلفای سلف بدانم.‌» پس فضل نیز گفت: «ابابكر را دوست دارم و از عمر بیزارم.‌» عبدالله گفت: «چرا از عمر بیزاری؟» گفت: «زیرا عباس را از شورا بیرون كرد و به سبب القای این جواب لطیف ـ كه متضمن خوشامد عباسیان بود ـ از دست آن ظالم شقی نجات یافت.‌» (15)

نقل 777 روایت و تألیف 180 كتاب

بنا به نوشتة آیت الله خوئی، روایت وی در كتب اربعه به 775 روایت بالغ شده است و برخی دیگر گفته‌اند تعداد روایتش، بالغ بر 777 روایت می‌شود. (16)

همچنین طبق نوشتة شخصیت‌نگاران شیعه، تعداد تألیفات فضل بن شاذان به 180 تألیف می‌رسد كه برخی از آنان عبارت‌اند از: الردّ علی الفلاسفه، الردّ علی أهل التعطیل، الرّدّ علی الغلاة، الردّ علی الاصمّ، الرّدّ علی القرامطة، الرّدّ علی الحشویة، الرّدّ علی الحسن البصری فی التفضیل، محنة الإسلام، الرّدّ علی الثنویة، الفرائض الكبیر، الفرائض الاوسط، الفرائض الصغیر، السنن، الطلاق، المتعتین: متعة النساء و متعة الحجّ، فضل أمیرالمؤمنین‌علیه‌السلام، كتاب الملاحم، كتاب الخصال فی الامامة، القائم‌علیه‌السلام، معرفة الهدی و الضلالة، التفسیر، العروس و هو كتاب العین، العلل و كتاب الدیباج.

از منظر اهل فضل

نجاشی، رجال‌شناس بزرگ امامیه در ستایش فضل بن شاذان می‌گوید: «او ثقه و از بزرگان فقها و متكلّمان شیعه و در این طایفه دارای مقام و جلالتی است. وی مشهورتر از آن است كه ما به توصیف او بپردازیم. او دارای دانش بیكران، ناقل روایات فراوان و تألیفات بسیار است.‌» (17)

شیخ طوسی نیز در این‌باره می‌نویسد: «وی فقیه، متكلّم و دانشمند جلیل القدر شیعه و دارای تألیفات فراوانی است.‌» (18)

محدّث قمی نیز مقام فضل را این چنین می‌ستاید: «ابومحمّد فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری ثقة‌ جلیل‌القدر از یاران حضرت ابو محمّد عسكری‌علیه‌السلام و از فقها و متكلّمان شیعه و شیخ طایفه و بسیار عظیم‌الشأن و اجل از توصیف است. از حضرت جواد‌علیه‌السلام حدیث روایت كرده است و گفته‌اند از حضرت رضا‌علیه‌السلام نیز روایت كرده است. پدرش از اصحاب یونس است. فضل، صد و هشتاد كتاب تصنیف كرده و حضرت ابومحمّد عسكری‌علیه‌السلام دو دفعه و به روایتی سه مرتبه بر او ترحم فرموده و شیخ كشی، روایاتی را در مدح او ذكر كرده است: (19)

وفات (260 هجری)

فضل بن شاذان، پس از عمری خدمت به اهل بیت‌علیهم‌السلام در اواخر عمر خود در روستایی در حوالی بیهق ساكن شده بود. او كه زبان برّان اهل بیت‌علیهم‌السلام بود و در مقام دفاع از باورهای حق خود، از هیچ كوششی دریغ نمی‌كرد، به كینة دشمنان اهل بیت‌علیهم‌السلام دچار شد. آنان كه در عرصة منطق نمی‌توانستند پاسخ او را بگویند، به ناچار، قصد نابودی و كشتن وی را در سر می‌پروراندند. وقتی فضل بن شاذان از منظور شوم آنان اطلاع یافت و احساس كرد خوارج برای نابودی‌اش خروج كرده‌اند، برای فرار از چنگ آنان بار سفر بست و از آنجا گریخت؛ ولی متأسفانه بر اثر فشار و رنج سفر، سخت بیمار شد و در سال 260 هجری در ایام امامت حضرت امام حسن عسكری‌علیه‌السلام درگذشت و ابوعلی بیهقی بر وی نماز گزارد. (20) امروزه بر قبر او در نیشابور، گنبد و بارگاهی ساخته‌اند و محل زیارت و مطاف شیفتگان علم و فضیلت است.

محدّث قمی در این‌باره می‌نویسد: «قبرش در سرزمین نیشابور قدیم كه خارج از بلد نیشابور این زمان است، به فاصلة یك فرسخ تقریباً، با بقعه و صحنی مشهور است. بر سنگ قبر او نوشته‌اند:

«هذا ضَریحُ النَّحْریرِ المُتَعالِ الرّاوی مِنَ الاِمامَینِ اَبی الْحَسَنَ عَلِی بنِ موسی و ابی جعفرٍ الثّانی علیهم السّلام زُبْدَةُ الرُواةِ وَ نُخْبَةُ الهُداةِ وَ قُدْوَةُ الاَجلّاءِ المُتكلّمین و أسوَةُ الفُقَهاءِ المُتقدّمینَ الشَّیخُ العلیمُ الجَلیلُ الفَضْلُ بْن شاذانِ بْنِ الخَلیلِ ـ طاب اللهُ ثَراهُ ـ قَدْ وَصَلَ بِلِقاءِ رَبِّهِ فی سَنَةِ 260.‌» (21)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). رجال الشيخ، محمد بن حسن طوسي، نشر اسلامي، ص 395 و قصص الأنبياء، سيد نعمت الله جزايري، نشر كتابخانه آيت الله مرعشي، ص 852.

(2). در اين باره نوشتاري از نگارنده در ماهنامه كوثر، ش 60، با عنوان «انوار امام در آفاق جهان» منتشر شده است.

(3). رجال نجاشي، ابوالعباس نجاشي، نشر اسلامي، ص 307 و موسوعه طبقات الفقهاء، ج 3، ص 430 و 431.

(4). اسرار خاندان آل محمد‏علیهم‏السلام، سليم بن قيص هلالي، نشر ارمغان يوسف، ص 58.

(5). الذريعه الي تصانيف الشيعه، شيخ آقا بزرگ طهراني، نشر دارالاضواء، ج 16، ص 83.

(6). عصر ظهور، علي كوراني، چاپ و نشر بين‌الملل، ص 393.

(7). منتخب‌الاثر، لطف الله صافي گلپايگاني، فصل سوم، باب اول، ص 320 ـ ‌.

(8). رجال‌كشي، ج 2، ص 820؛ وسائل الشيعه، ج 27، ص 101، باب وجوب العمل بأحاديث النبی‏صلی‏الله‏علیه‏وآله.

(9). البته اين بيماري فضل، احتمالاً به سبب همان سفر اجباري او بوده است كه دشمنان اهل‌بيت‏علیهم‏السلام به منزل مسكوني‌اش در بيهق حمله كردند و او براي رهايي از دست خوارج به كوه و صحرا پناه برد و متأسفانه اين بيماري، به وفاتش منجر شد.

(10). رجال‌كشي، ص 537 و بحارالانوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفا، ج 50، ص 300.

(11). الكافي، محمد بن يعقوب كليني، دارالكتب الاسلامية، ج 1، ص 23.

(12). علل الشرائع، شيخ صدوق، نشر ائمه، ج 1، ص 273، باب 182، ح 9.

(13). معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم خوئي، ج 14، ص 312.

(14). همان، ص 319.

(15). همان، ص 313.

(16). موسوعه طبقات الفقهاء، جعفر سبحاني، مؤسسه امام صادق7، قم، 1418 ق، ج 3، ص 430 و 431.

(17). رجال نجاشي، ص 307.

(18). الفهرست، شيخ طوسي، نجف، مكتبة مرتضويه، ص 124.

(19). منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، نشر اسلاميه، ج 2، ص 356.

(20). معجم رجال‌الحديث، سيد ابوالقاسم خوئي، ج14، ص 315.

(21). منتهي الآمال، ج 2، ص 356.

627 دفعه
(0 رای‌ها)