فرجام پایداری

در یكی از سال‌ها به دلیل این كه در سِمَت امامت جمعه آزاد شهر بودم، بر حسب برنامۀ همیشگی برای یكی از روستاهای اطراف شهر، روحانی اعزام كردم. مبلّغی كه اعزام شده بود، روز بعد برگشت و گفت: «من به آن جا رفتم ولی آن‌ها گفتند: «این جا كسی مسجد نمی‌آید و جایی برای استراحت شما هم نیست و سرانجام چیزی هم به روحانی نمی‌دهند» من به آن‌ها گفتم: «چیزی نمی‌خواهم؛ اگر كسی هم به مسجد نیاید طوری نیست؛ فقط اگر جایی برای ماندن شب باشد كافی است» ولی آن‌ها فردای آن روز مرا به سوی ماشینی كه به شهر برمی گشت راهنمایی كردند. آن‌ها نه تنها از من استقبال نكردند بلكه سعی كردند به هر شكلی كه شده مرا باز گردانند.»

پس از شنیدن سخنان او گفتم: «اگر بخواهید شما را جای دیگری برای تبلیغ می‌فرستم ولی شما با همین ماشین كه آمده‌اید و با همین ساك كه هنوز باز نكردهاید برگردید و وقتی كه به روستا رسیدید به مسجد بروید و در همان مسجد بخوابید و بگویید امام جمعه به شما سلام رسانده و مرا برای تبلیغ فرستاده است.» آن مبلّغ بزرگوار پذیرفت و رفت.

بعد از سه روز یك نفر به آن روستا رفت و برگشت و گفت: «از روحانی استقبال خوبی شده و مردم دور او جمع شده‌اند.» شب 21 ماه مبارك رمضان ساعت 12 شب به دیدنش رفتیم. داخل مسجد با جوانان نشسته بود و گروه زیادی از جوان‌ها گرد او حلقه زده بودند و از محضر او استفاده می‌كردند. جلسۀ بسیار دوست داشتنی و خوبی بود.

خدمات این روحانی و گذشت و استقامت او باعث شد تا مردم به سوی دین و قرآن و روحانیت گرایش پیدا كنند به حدّی كه در حال حاضر در ایام تبلیغ و ولادت‌ها و شهادت‌ها خودشان روحانی دعوت می‌كنند و با استقبال زیاد، معارف دینی را از مبلّغان می‌آموزند.

مبلّغان ما، با صبر و استقامت و ایثار و فداكاری و حركت پیامبر گونه برای هدایت مردم و نجات آن‌ها از جهالت و بی خبری می‌توانند در سخت‌ترین شرایط به یاری خداوند قلوب انسان‌ها را تسخیر كنند و ظرف جان آن‌ها را لبریز از معارف بلند توحیدی نمایند. «ان تنصروا اللّه ینصركم و یثبّت اقدامكم»

406 دفعه
(0 رای‌ها)