عوامل افزایش روزى (3)

اشاره‏

در شماره‏هاى پیشین، برخى از عوامل افزایش روزى را بیان نمودیم. در این شماره، دیگر عوامل را مرور مى‏نماییم.

تدبیر

یكى از عوامل مؤثّر در تأمین رزق و روزى و افزایش آن، داشتن تدبیر، آینده نگرى و برنامه‏ریزى است. تدبیر در زندگى، گونه‏ها و چهره‏هاى متفاوتى دارد. مسائلى از قبیل انتخاب شغل، سن و زمان و مكان مناسب براى وارد شدن در عرصه كار و اشتغال از جمله آنهاست. اگر كسى بدون شناخت علاقه، استعداد و توانایى خود، در انتخاب شغل و مكان و زمان آن دچار اشتباه شد، به جاى مذمّت و سرزنش روزگار و بدبینى به این و آن، باید خود را سرزنش كند و در تدبیر و برنامه ریزى خود تجدید نظر نماید.

این همه مربوط به مرحله قبل از انتخاب شغل است؛ اما بعد از انتخاب شغل و كسب در آمد، مرحله جدیدى از تدبیر در زندگى آغاز مى‏شود. در این مرحله، مسائلى از قبیل نحوه هزینه و اولویت بندى در هزینه‏ها و... وجود دارد كه باید به گونه مناسبى تدبیر شود. بنا به فرموده امام على‏علیه‏السلام: «قِوامُ الْعَیشِ حُسْنُ التَّقْدیرِ وَ مِلاكُهُ حُسْنُ التَّدْبیرِ؛ (1) برپایى زندگى منوط به اندازه‏گیرى مناسب است و اندازه‏گیرى مناسب به تدبیر مناسب وابسته است.‌»

امام باقرعلیه‏السلام در حدیث شریفى، تمام كمالات انسانى را در سه نكته خلاصه كرده است كه یكى از آنها تدبیر در زندگى مى‏باشد: «الْكَمَالُ كُلُّ الْكَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ؛ (2) تمام كمالات در سه چیز نهفته است: فهم عمیق از دین، بردبارى در ناملایمات و برنامه‏ریزى در زندگى.‌»

میانه روى‏

در شمار عواملى كه در جلب رزق و روزى آدمى مؤثر است، به عوامل كار، تلاش، تدبیر و برنامه ریزى اشاره شد. عامل میانه روى نیز به عنوان عامل مكمّل كار و تلاش، انسان را به حركت در مى‏آورد و از كسالت و تنبلى خارج مى‏كند.

تدبیر و برنامه‏ریزى، انسان را به جاده مستقیمى كه به مقصد مورد نظر منتهى مى‏شود، رهنمون مى‏سازد و میانه روى و اعتدال، حركت او را تنظیم مى‏كند تا دچار كندى و تندى نابجا نشود. بخل و اسراف یا دست بستگى و دست و دل بازى، هر یك به گونه‏اى میانه روى در زندگى را تهدید مى‏كنند.

قرآن كریم در دستورى كلى و اساسى، همگان را به «مشى معتدل» در همه زمینه‏هاى اجتماعى، سیاسى، اقتصادى و... فرمان مى‏دهد (3) و در فرمان دیگرى افراط و تفریط را موجب سرزنش و حسرت مى‏داند: «وَ لا تَجْعَلْ یدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»؛ (4) «هرگز دستت را به گردنت زنجیر مكن [و ترك انفاق و بخشش مكن‏] و بیش از حد [نیز] دست خود را مگشاى كه مورد سرزنش قرار گیرى و از كار فرومانى.‌»

افراط و تفریط نه تنها در امور مباح، كارى غیر عاقلانه و غیر شرعى است، بلكه حتى در امور نیك و پسندیده نیز امرى غیرعقلانى و غیر شرعى محسوب مى‏شود. اسراف و تندروى جامه زشتى است كه قامت هر عمل پسندیده اى را ناپسند جلوه مى دهد.

اسراف فقط در امور باطل و ناروا نیست، بلكه حتى در امور حق وروا نیز مصداق دارد. به تعبیر امام سجادعلیه‏السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَینْفِقُ مَالَهُ فِی حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِفٌ؛ (5) چه بسا كسى در راه حق مال خود را انفاق كند، حال آنكه اسراف كار شمرده مى‏شود.‌»

بنابر گواهى امام صادق‏علیه‏السلام: «إِنَّ السَّرَفَ یورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یورِثُ الْغِنَى؛ (6) اسراف موجب فقر و ندارى، و میانه روى موجب غنى و بى نیازى مى‏گردد.‌»

و بنا به ضمانت امام كاظم‏علیه‏السلام: «ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا یفْتَقِرَ؛ (7) براى كسى كه میانه روى كند، ضمانت مى‏كنم كه هرگز فقیر نشود.‌»

بالاتر از فقیر نشدن، برخوردارى از نعمتهاى فراوان الهى در اثر میانه‏روى و اعتدال است. به فرموده پیامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏علیه‏وآله: «مَنِ اقْتَصَدَ فِی مَعِیشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ؛ (8) كسى كه در زندگى خود میانه‏روى پیشه كند، خداوند به او [روزى مى‏دهد،] و كسى كه تبذیر [و ریخت و پاش‏] كند، خداوند او را [از نعمات خود] محروم نماید.‌»

حاصل آنكه، یكى از عوامل جلب رزق و روزى، میانه روى و دورى از تندروى و كند روى یا پرهیز از اسراف و بخل است.

تقوا، توبه، استغفار

گناه و نافرمانى خداوند، علاوه بر تنبیه معنوى كه همان از دست دادن توفیق طاعت و شیرینى عبادت است، تنبیه مادّى خداوند را نیز در پى دارد تا هر چه زودتر انسان تبهكار به خود آید و به مسیر درست باز گردد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا یصْنَعُونَ»؛ (9) «خداوند [براى آنان كه كفران نعمت مى‏كنند] مثلى زده است: منطقه آبادى كه امن [و آرام‏] و مطمئن بود و همواره روزیش از هر جا مى‏رسید؛ اما نعمت خدا را ناسپاسى كردند و خداوند به خاطر اعمالى كه انجام مى‏دادند، لباس گرسنگى و ترس را بر اندامشان پوشانید.‌»

بر اساس اصل اولیه، خداوند منّان رحمت عام و فراگیر خود را شامل حال همه بندگان و آفریدگان خود مى‏كند و آنها را از پاكیزه‏ترین نعمتهایش برخوردار مى‏سازد؛ اما آنگاه كه از سر ناسپاسى و كفران نعمت، سر به طغیان و سركشى زنند، خداوند نیز نعمتهاى خود را از آنان باز مى‏دارد تا كمى به خود آیند و دست از عناد و لجاجت بردارند. علاوه بر آیه فوق، این آیه نیز شاهد همین ادعا است:

«كُلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیحِلَّ عَلَیكُمْ غَضَبی‏ وَ مَنْ یحْلِلْ عَلَیهِ غَضَبی‏ فَقَدْ هَوى‏»؛ (10) «از روزیهاى پاكیزه‏اى كه به شما داده‏ایم بخورید و در آن طغیان نكنید كه [در این صورت] غضب من بر شما وارد شود و هر كس كه غضبم بر او وارد شود، سقوط مى‏كند.‌»

در نقطه مقابل، آنان كه گناه نكنند و به جاى تابعیت شیطان، در زمره بندگان رحمان در آیند، بركات زمین و آسمان بر آنان خواهد بارید و آنها را غرقه رحمت الهى خواهد كرد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا یكْسِبُونَ»؛ (11) «و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان مى‏آوردند و تقوا پیشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمین را بر آنها مى‏گشودیم؛ ولى [آنها حق را] تكذیب كردند، ما هم آنان را به كیفر اعمالشان مجازات كردیم.‌»

همچنین اهل تقوى، از امدادهاى غیبى و مخزنهاى ویژه رحمت الهى برخوردارند. و از آنجا كه امور غیبى از توان محاسبه انسان خارج است، انسانهاى تقوا پیشه از ارزاق بى‏حساب و غیرقابل محاسبه برخوردار مى‏شوند: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً»؛ (12) «و هر كس تقواى الهى پیشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جایى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد. و هر كس بر خدا توكل كند، خداوند امر او را كفایت مى‏كند. خداوند فرمان خود را به انجام مى‏رساند و او براى هر چیزى اندازه‏اى قرار داده است.‌»

مطابق این آیه شریفه، انسان پرهیزكار در زندگى خود هیچ‏گاه با «بن بست» و یا «در بسته» مواجه نخواهد شد. خداوندى كه تمام علل و اسباب در دست اوست، در هر مشكل و بن‏بستى، براى او راه خروجى قرار خواهد داد، از جمله: در پیچ و خمهاى زندگى هیچ‏گاه با بن بست اقتصادى علاج ناپذیر مواجه نخواهد شد و از جایى كه گمان نمى‏برد، خداوند مشكل او را رفع و روزى او را خواهد رساند.

البته چنانچه انسان از یاد خدا غافل شده و مرتكب گناه گردید، سپس گناه یا گناهان خود را با طلب مغفرت و بازگشت به خداوند متعال تدارك و جبران كرد، علاوه بر آنكه سیئاتش به حسنات تبدیل مى‏شود، و روح و روانى پاك مى‏یابد، روزى او نیز افزایش پیدا مى‏كند. خداوند متعادل در قرآن كریم مى‏فرماید: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ یؤْتِ كُلَّ ذى فَضْلٍ فَضْلَه»؛ (13) «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید! سپس به سوى او باز گردید تا شما را تا مدت معینى [از مواهب زندگى این جهان] به خوبى بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتى به مقدار فضیلتش ببخشد.‌»

و بنا به توصیه همه انبیاء الهى، از جمله حضرت هودعلیه‏السلام توبه و استغفار، موجب رحمت بى‏پایان و پیوسته و افزایش توان و نیروى انسان خواهد شد: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یرْسِلِ السَّماءَ عَلَیكُمْ مِدْراراً وَ یزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ»؛ (14) «و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوى او بازگردید تا [باران] آسمانى را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنهكارانه روى [از حق] برنتابید.‌»

در روایات نیز یكى از عوامل روزى رسان، استغفار و بازگشت به دامان پرمهر الهى شمرده شده است. در روایتى از امام على‏علیه‏السلام، استغفار، موجب افزایش رزق دانسته شده است. حضرت على‏علیه‏السلام مى‏فرمایند: «الاِسْتِغْفَارُ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ (15) استغفار، روزى را زیاد مى‏كند.‌»

ایشان در حدیث دیگرى به كمیل سفارش فرمودند كه اگر در رسیدن روزى تو كندى و آهستگى پیش آمد، آن را با استغفار چاره كن: «إِذَا أَبْطَأَتِ الْأَرْزَاقُ عَلَیكَ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ یوَسِّعْ عَلَیك؛ (16) هنگامى كه رسیدن روزیت كند مى‏شود، از خداوند آمرزش بخواه تا روزیت را وسیع گرداند.‌»

در حدیث دیگرى، على‏علیه‏السلام چگونگى استغفار را به ما آموزش مى‏دهند: مردى از مشكلى كه براى او پیش آمده بود و از تنگناى مالى و فراوانى اهل و عیال خود در نزد حضرت على‏علیه‏السلام شكایت كرد. حضرت به او فرمود بر تو باد استغفار كردن؛ چرا كه خداوند مى‏فرماید: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنّهُ كانَ غِفاراً»؛ «از خدا آمرزش طلبید كه او بسیار آمرزنده است.‌»

آن مرد بار دیگر خدمت حضرت رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین! من فراوان استغفار كردم؛ اما راه چاره‏اى براى خود نمى‏بینم. حضرت پاسخ داد: «شاید آن چنان كه شایسته است استغفار نكردى.‌» گفت: راه آن را به من یاد دهید. فرمود كه نّیت خود را پاك كن، از پروردگارت اطاعت نما و بگو: «اللَّهُمَّ اِنِّى اَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَیهِ بَدَنِى بَعَافِیتِكَ صَلِّ عَلَى خِیرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ مُحَمَّدٍ النَّبِى وَآلِهِ الطَّیبِینَ وَالطَّاهِرِینَ وَفَرِّج عَنِّى؛ (17) خداوندا! نسبت به تمامى گناهانى كه آنها را با جسم سالمى كه تو به من ارزانى داشتى انجام دادم، از تو آمرزش مى‏طلبم. بر بهترین مخلوقت محمدصلى‏الله‏علیه‏وآله و آل پاك و پاكیزه او درود فرست و براى من گشایشى قرار ده!»

آن مرد گفت: من چندین بار به همین صورت آمرزش خواستم، تا اینكه خداوند از من ناراحتى و تنگدستى را زدود و رزقم را فراوان ساخت و گرفتاریم را بر طرف كرد.‌»

ذكر خدا

بر اساس قاعده كلى «فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لی‏ وَ لا تَكْفُرُونِ»، (18) رابطه بین ذاكر و مذكور، رابطه‏اى متقابل است و انسان ذاكر، مذكور خداوند نیز واقع مى‏شود. بر این اساس، اگر انسانى با یاد خداوند و به یاد او زندگى كند، خداوند نیز به یاد او است و او را از رزق مادى و معنوى خود برخوردار مى‏كند.

ذكر خداوند به زبانهاى متفاوت و در زمانهاى گوناگونى قابل انجام است؛ اما در این میان، بعضى از اذكار و بعضى از زمانها اثر بیش‏ترى دارند. از بین زمانها، هنگام سحر و بین طلوع فجر تا طلوع خورشید، از مزیت و تأثیر بیش‏ترى در ازدیاد رزق و روزى انسان برخوردار است. بنا به فرموده پیامبر رحمت، حضرت محمدصلى‏الله‏علیه‏وآله: «ذِكْرُ اللَّهِ ما بَینَ طُلُوعِ الْفَجْرِ اِلى‏ طُلُوعِ الشَمْسِ اَبْلَغُ فِى طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِى الْاَرْضِ؛ (19) ذكر خداوند در كسب روزى از هنگام طلوع فجر تا طلوع خورشید، از سفر تجارى مؤثرتر است.‌»

بر همین اساس است كه بنا به فرموده على علیه‏السلام، تعقیب نماز صبح و نماز عصر موجب افزایش رزق است. همچنان كه سى بار تسبیح در روز، هفتاد نوع بلا را كه كم‏ترین آنها فقر و ندارى است، از زندگى انسان دور مى‏كند. «وَ التَّعْقِیبُ بَعْدَ الْغَدَاةِ وَ بَعْدَ الْعَصْرِ یزِیدُ فِی الرِّزْق‏000 مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ كُلَّ یوْمٍ ثَلَاثِینَ مَرَّةً دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنَ الْبَلَاءِ أَیسَرُهَا الْفَقْرُ؛ (20) تعقیب نماز صبح و عصر روزى را زیاد مى‏كند... هر كس هر روز سى بار خدا را تسبیح كند، خداوند هفتاد نوع بلا را كه سبك‏ترین آنها فقر است، از او دفع مى‏كند.‌»

براى همین منظور، خواندن سوره (ق) نیز توصیه شده است. «مَنْ قَرَأَ سُورَةُ ق وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیهِ فِى رِزْقِهِ؛ (21) كسى كه سوره «ق» را قرائت كند، خداوند روزیش را وسعت مى‏دهد.‌»

اذان گویى نیز یكى از مصادیق ذكر خدا است. هنگامى كه فردى در نزد امام صادق‏علیه‏السلام از فقر و ندارى خود شكایت كرد، آن حضرت توصیه فرمود: «أَذِّنْ كُلَّمَا سَمِعْتَ الْأَذَانَ كَمَا یؤَذِّنُ الْمُؤَذِّنُ؛ (22) با شنیدن اذان، جملات اذان، را همان طور كه مؤذّن مى‏گوید تكرار كن! [تا فقر از زندگى تو رخت بندد].‌»

توكّل بر خدا

كسى كه به مردم رو كند و از آنان رفع حاجت خود را طلب نماید، خود را به مخلوقى مانند خود محتاج ساخته و از خوان بى‏كران خالق دور كرده است؛ اما كسى كه به درگاه بى‏نیاز خالق عرض نیاز كند و تنها از او كمك بخواهد و در خواست خود را از مردم محتاج پنهان كند، خداوند كریم، درخواست او را كریمانه پاسخ خواهد داد: «مَنْ جَاعَ أَوِ احْتَاجَ فَكَتَمَهُ النَّاسَ وَ أَفْشَاهُ إِلَى اللَّهِ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَةٍ مِنَ الْحَلَالِ؛ (23) فرد گرسنه و نیازمندى كه گرسنگى و نیازمندى خود را از مردم پنهان كند و نزد خداوند افشا نماید، بر خداوند است كه رزق سال او را از مال حلال تأمین كند.‌»

همچنان كه خداوند از زبان بنده برگزیده خود حضرت محمد مصطفى‏صلى‏الله‏علیه‏وآله بیان فرمود كه: «یقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِمَخْلُوقٍ دُونِی إِلَّا قَطَعْتُ بِهِ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ أَسْبَابَ الْأَرْضِ مِنْ دُونِهِ فَإِنْ سَأَلَنِی لَمْ أُعْطِهِ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أُجِبْهُ وَ مَا مِنْ مَخْلُوقٍ یعْتَصِمُ بِی دُونَ خَلْقِی إِلَّا ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ فَإِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ وَ إِنِ اسْتَغْفَرَنِی غَفَرْتُ لَه؛ (24) خداوند عزیز و جلیل مى‏فرماید: هیچ بنده‏اى نیست كه به كسى غیر من و به مخلوقى متوسل شود، مگر آنكه اسباب آسمانها و زمین را از او قطع خواهم كرد؛ پس اگر از من درخواست كند، به او عطا نخواهم كرد و اگر مرا بخواند، پاسخش نخواهم داد. و هیچ بنده‏اى نیست كه به من و نه به بندگان من تمسّك جوید، مگر آنكه آسمانها و زمین را ضمانت رزق او قرار خواهم داد؛ پس اگر مرا بخواند، پاسخش مى دهم و اگر از من بخواهد، به او خواهم بخشید و اگر از من طلب آمرزش كند، او را خواهم آمرزید.‌»

كسب معرفت‏

هدف از خلقت آدمیان، رسیدن بنى آدم به قله‏هاى رفیع معرفت و معنویت است و كسانى كه در این راه گام نهند، از الطاف ویژه حق تعالى بهره مند شده و از تسهیلات ویژه او برخوردار خواهند شد. طالب واقعى علم، براى آنكه از همّ و غمّ معاش در امان بماند و فكر و ذكر خود را مصروف دانش اندوزى كند، آفریدگار جهان، خود تأمین رزق و روزى او را تضمین نموده است. بنا به فرموده پیامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏علیه‏وآله: «اِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ لِطَالِبِ الْعِلْمِ بِرِزْقِهِ خَاصَّةً عَمَّا ضَمِنَهْ لِغَیرِهِ؛ (25) خداوند متعال گذشته از ضمانتى كه براى رزق عموم مردم نموده است، به طور ویژه تأمین رزق طالبان علم را بر عهده گرفته است.‌»

شهید ثانى در توضیح معناى این حدیث شریف و با توجه به تجربه‏هاى شخصى خود مى‏نویسد: «غیر طالب علم براى به دست آوردن روزى خود، نیازمند سعى و تلاش است؛ اما دانشجو بدون آنكه مكلّف به سعى و تلاش براى تحصیل رزق خود باشد، به صرف طالب و جوینده علم بودن، خداوند روزى او را خواهد رسانید، البته به شرط نیت صحیح و اراده خالص او. در همین رابطه براى خود من حوادث و نكته‏هاى دقیقى از ابتداى تحصیل تا كنون از لطف خداوند و كمكهاى زیباى او رخ داده است كه در صورت جمع آورى آنها، [حجم عظیمى را تشكیل خواهد داد] كه تنها خداوند از آن آگاه است.... خلاصه آنكه شنیدن كى بود مانند دیدن.‌» (26)

در روایت دیگرى نیز آمده است: «مَنْ تَفَقَّهَ فِى دینِ اللَّهِ كَفَاهُ اللَّهُ مَا أهَمَّهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبْ؛ (27) كسى كه در دین خدا تفقّه [و تفحّص‏] كند، خداوند نیازهاى او را برآورده و رزق او را از جایى كه گمان نمى‏برد، خواهد رسانید.‌»

همچنان كه در توضیح شهید ثانى آمده است، تعهّد خداوند بر رساندن روزى طالبان دانش و معرفت، مشروط بر نیت خالص آنها در طلب علم و دانش است؛ اما كسانى كه به انگیزه‏هاى غیرخالصى همچون شهرت طلبى، به دست آوردن موقعیت اجتماعى و انباشت پول و ثروت تحصیل علم كنند، با استفاده ابزارى از قداست علم و دانش، به دنبال رسیدن به مقاصد پست دنیوى خود مى‏باشند، نه به دنبال دین شناسى، هستى شناسى و بالاخره خداشناسى. به عبارت دیگر، رزق طالبان علم ضمانت شده است، نه رزق طالبان ثروت و ریاست.

وضو داشتن‏

وضو داشتن، علاوه بر برخوردارى از نورانیت باطنى و بهداشت ظاهرى، در افزایش رزق انسان و رسیدن او به مقاصد مورد نظر خود نیز مؤثّر است. بنا به نصیحت امام صادق‏علیه‏السلام: «مَنْ ذَهَبَ فِی حَاجَةٍ عَلَى غَیرِ وُضُوءٍ فَلَمْ تُقْضَ حَاجَتُهُ فَلَا یلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ؛ (28) كسى كه براى انجام كارى بدون وضو حركت كند و به مقصود خود نرسد، پس كسى جز خود را سرزنش نكند.‌»

همچنان كه گرفتن وضو قبل و بعد از غذا خوردن، در افزایش رزق آدمى مؤثّر است. امام صادق‏علیه‏السلام فرمود: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ ینْفِی الْفَقْرَ وَ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛ (29) وضو گرفتن پیش و پس از غذا، فقر را از بین مى‏برد و رزق را افزایش مى‏دهد.‌»

پذیرایى از دیگران‏

جهان چون كوهى است كه هر صدایى را به گوینده آن باز مى‏گوید و چون آینه‏اى كه تصویر بینندگان را به آنان باز مى‏شناساند. بر همین قیاس، رحم و مهربانى نسبت به دیگران، موجب فرود آمدن رحمت بر انسان و نامهربانى با آدمیان، موجب نامهربانى آنان با انسان مى‏شود.

یكى از عوامل ازدیاد رزق و روزى، پذیرایى از دیگران است. این عامل، چنان شتابان بر رزق انسان مؤثّر است كه به حركت سریع كارد در چربى كوهان شتر تشبیه شده است. پیامبر گرامى اسلام‏صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرماید: «الرِّزْقُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ یطْعِمُ الطَّعَامَ مِنَ السِّكِّینِ فِی السَّنَامِ؛ (30) سرعت رسیدن رزق به كسى كه به دیگران غذا مى‏دهد، از سرعت حركت كارد در كوهان شتر بیش‏تر است.‌»

هم آن عزیز، «مهماندارى» را هدیه اى الهى دانستند كه موجب افزایش رزق اهل خانه مى‏گردد: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیراً أَهْدَى إِلَیهِمْ هَدِیةً؛ (31) هنگامى كه خداوند خیر و خوبى گروهى را بخواهد، به آنان هدیه‏اى مى‏دهد.‌»

گفتند: آن هدیه چیست؟ فرمود: «الضَّیفُ ینْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیتِ؛ (32) مهمان؛ چرا كه [مهمان‏] رزق خود را [به خانه صاحب خانه‏] مى‏آورد و گناهان اهل خانه را مى‏برد.‌»

انفاق مال‏

بر همین قیاس، انفاقهاى واجب و مستحب مال و ثروت، زمینه جلب رزق الهى را فراهم مى‏آورد. دخت گرامى پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله در رابطه با علت تشریع زكات فرمود: «فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَیكُمْ... الزَّكَاةَ تَزْییداً فِى الرِّزْقِ؛ (33) خداوند بر شما واجب كرد... زكات را براى افزایش رزقتان.‌»

«صدقه» نیز به عنوان یكى از انفاقهاى مستحب، در افزایش رزق انسان مؤثّر است. در ادبیات دینى ما، صدقه و بذل و بخشش مال به فقرا، نه تنها ثروت انسان را كاهش نمى‏دهد و انسان را دچار فقر نمى‏كند، بلكه ثروت را افزایش مى‏دهد و داروى فقر انسان معرفى شده است. مطابق توصیه امام على‏علیه‏السلام: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛ (34) نزول رزق خود را با صدقه دادن بخواهید.‌»

ایشان در جاى دیگرى مى‏فرمایند: «دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبَذْلِ؛ (35) فقر [خود و دیگران‏] را با صدقه و بخشش [مالتان‏] چاره نمایید.‌»

البته صدقه و بخشش پنهانى، از اخلاص و تأثیر گذارى بیش‏ترى برخوردار است. از همین رو امام باقرعلیه‏السلام فرمود: «الْبِرُّ وَ الصَّدَقَةُ السِرُّ ینْفِیانِ الْفَقْر؛ (36) نیكى و صدقه پنهانى، فقر را از میان برمى‏دارند.‌»

انجام حج و عمره‏

تشرّف به خانه خدا و انجام اعمال حج و عمره، بركاتى دارد كه از جمله آنها وسعت روزى و تأمین هزینه‏هاى زندگى خود و خانواده حاجى و معتمر است: «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ أَبْدَانُكُمْ وَ تَتَّسِعَ أَرْزَاقُكُمْ وَ یصْلَحُ اَیمانُكُمْ وَ تُكْفَوْنَ مَئُونَاتِ عِیالِكُمْ؛ (37) حج گزارید و عمره انجام دهید كه در این صورت، بدنهایتان سالم، روزیتان وسیع، ایمانتان اصلاح و هزینه زندگى نان خورهایتان تأمین خواهد شد.‌»

امانتدارى

از جمله عوامل مؤثّر بر افزایش رزق و روزى، امانتدارى و پرهیز از خیانت در امانت است. بنا به فرموده پیامبر اسلام‏صلى‏الله‏علیه‏وآله: «الْأَمَانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ الْخِیانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ؛ (38)  [باز گرداندن] امانت، موجب جلب رزق و خیانت [در امانت] موجب فقر مى‏شود.‌»

افزایش روزى یا علامت خطر

باید به این نكته توجه كرد كه افزایش رزق و روزى، همیشه علامت تقرّب به خدا یا به كارگیرى راهها و دستورات در این خصوص نیست و نمى‏توان با وجود آن، خوشحال و خرسند بود؛ بلكه گاهى فراوانى روزى، یك نوع هشدار و علامت خطر است.

بندگانى به دلیل بزه‏كارى و بدرفتاریشان، مستحق عقوبت و مجازات هستند؛ اما برخى از اعمال درست و شایسته آنان، مانع مجازاتشان مى‏شود. خداوند عادل و حكیم براى آنكه اعمال شایسته آنها را بدون پاداش نگذارد و جزاى در خورى به آنان دهد، به گونه‏اى رفتار شایسته‏شان را پاسخ مى‏دهد. این پاداش گاهى در افزایش رزق و روزى آنان جلوه‏گر مى‏شود. امام محمد باقر در این رابطه فرمودند: «وَ إِذَا كَانَ مِنْ أَمْرِهِ أَنْ یهِینَ عَبْداً وَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةٌ صَحَّحَ بَدَنَهُ فَإِنْ لَمْ یفْعَلْ بِهِ ذَلِكَ وَسَّعَ عَلَیهِ فِی رِزْقِهِ فَإِنْ هُوَ لَمْ یفْعَلْ ذَلِكَ بِهِ هَوَّنَ عَلَیهِ الْمَوْتَ لِیكَافِیهُ بِتِلْكَ الْحَسَنَةِ؛ (39) هنگامى كه خداوند بخواهد بنده‏اى را خوار كند، اما عمل حسنه‏اى داشته باشد، در مقابل این حسنه به او تندرستى دهد. اگر چنین نكند، روزى او را افزایش دهد و اگر چنین نكند، مرگ او را آسان گرداند تا پاداش حسنه او را داده باشد.‌»

 

پی‌نوشــــــــت‌ها:

 

1) غرر الحكم و دررالكلم، عبدالواحد تمیمى آمدى، محمدعلى انصارى قمى، چ هشتم، بى نا، تهران، بى تا، ص‏354، ح 8084.

2) الكافى، محمد بن یعقوب كلینى، تحقیق على‏اكبر غفارى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلامیة، بى‏جا، 1388 ه. ق، ج 1،ص 33.

3) وَاقْصِدْ فى‏ مَشْیكَ»؛ لقمان/19.

4) اسراء/29.

5) وسائل‏الشیعة، ج 17، ص 65.

6) همان، ص 64.

7) همان.

8) الكافى، ج 2، ص 122.

9) نحل/112.

10) طه/ 81.

11) اعراف/96.

12) طلاق/3.

13) هود/ 3.

14) هود/52.

15) بحار الأنوار، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ه. ق، ج 90، ص 277.

16) همان، ج 74، ص 271.

17) كنز العمال، متقى هندى، تحقیق شیخ بكرى حیانى، شیخ صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، بى‏تا، ح 3966.

18) بقره/152. «مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم و براى من شكرگذارى كنید و به من كفر نورزید.‌»

19) الامامة والتبصره، ابن بابویه قمى، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدى‏علیه‏السلام، قم، بى تا، ص‏37.

20) معارج الیقین فى اصول الدین، محمد بن محمد سبزوارى، تحقیق علاء آل جعفر، چاپ اول، مؤسسة آل البیت، بى‏جا، 1413 ق، ص 343.

21) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، حسن بن ابى حسن الدیلمى، تحقیق و نشر مؤسسة آل البیت، ص 377.

22) بحارالأنوار، ج 92، ص 295.

23) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 302.

24) اعلام الدین فى صفات المؤمنین، ص 213.

25) منیة المرید فى ادب المفید و المستفید، شهید ثانى، تحقیق رضا مختارى، چاپ اول، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1368، ص‏160.

26) همان.

27) احیاء علوم الدین، محمد ابن محمد غزالى، ترجمه مؤید الدین محمد خوارزمى، نشر علمى و فرهنگى، تهران، 1384، ج‏1، ص‏6.

28) وسائل الشیعه، ج 17، ص‏79.

29) مكارم الاخلاق، طبرسى، چاپ ششم، منشورات الشریف الرضى، بى جا، 1392 ه. ق، ص 140.

30) الكافى، ج‏4، ص‏51.

31) معارج الیقین فى اصول الدین، ص 378.

32) همان.

33) دلائل الامامة، محمد ابن جریر طبرى، ص‏13.

34) نهج البلاغه، حكمت 137.

35) غرر الحكم، ح 5156.

36) بحار الانوار، ج‏74، ص‏81.

37) میزان الحكمه، (4 جلدى)، محمد محمدى رى شهرى، تحقیق و نشر دار الحدیث، چاپ اول، قم، بى تا، ج 1، ص‏534.

38) وسائل الشیعه، ج‏19، ص‏76 و نیز ر. ك: بحارالانوار، ج‏78، ص‏60 و ج 75، ص‏114.

39) الكافى، ج‏2، ص‏444.

172 دفعه
(0 رای‌ها)

موارد مرتبط