عمار یاسر در کلام مقام معظم رهبری‌ حفظه‌ الله

نهم صفر المظفر مصادف است با سالروز شهادت صحابی گرانقدر رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله جناب عمار یاسر که در سال 37 ق در جنگ صفّین - که بین امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام و معاویه بن ابیسفیان‌لعنهماالله رخ داد - به شهادت نایل آمد.

عمار یاسر در کلام حضرت آیت‌الله خامنهای‌حفظه‌الله

مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در مناسبتهای مختلف و در جمع افراد گوناگون به تشریح ابعاد و زوایای شخصیتی عمار یاسر پرداخته و به درسهایی که میتوان از زندگی ایشان آموخت، اشاره فرمودهاند و به نوعی مخاطبین خود را به پیروی از این شخصیت عظیم القدر ترغیب نمودهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:

1. عمار و تشخیص حق و باطل

مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در ضمن اشاره به این نکته که آنچه در عبادت و معنویت تأثیرگذار میباشد، روح عبادت است و اگردر کسانی که به تقدس، زهد و عبادت شهرت یافتهاند، روح عبادت نباشد، جبهة حق را از باطل تشخیص نداده و غالباً گمراه میشوند، همانند برخی از خوارج که آنچنان به عبادت شهرت یافته بودند که اصحاب امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام را تحت تأثیر قرار میدادند؛ اما در جنگ جمل در صف دشمنان حضرت قرار گرفتند. ایشان به شخصیت عمار یاسر اشاره کرده و میفرمایند:

«عظمت امثال عمار یاسر به همین است. عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام در همین است كه در هیچ شرایطى دچار اشتباه نشدند و جبهه را گم نكردند. من در موارد متعددی در جنگ صفین این عظمت را دیده‏ام؛ البته مخصوص جنگ صفین هم نیست. در بسیارى از آنجاهایى كه براى جمعى از مؤمنین، نكته‏اى مورد اشتباه قرار مى‏گرفت، آن كسى كه مى‏آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبهه را از ذهن آنها برطرف مى‏كرد، عمار یاسر بود. انسان در قضایاى متعدد امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام از جمله در صفین نشان وجود این مردِ روشنگرِ عظیم القدر را مى‏بیند.

جنگ صفین ماهها طول كشید. جنگ عجیبى هم بود. مردم افراد مقابل خود را مى‏دیدند كه نماز مى‏خوانند، عبادت مى‏كنند، نماز جماعت و قرآن مى‏خوانند و حتّى قرآن سرنیزه مى‏برند! خیلى دل و جرأت مى‏خواست كه كسى روى این افرادى كه نماز مى‏خوانند، شمشیر بكشد.

در روایتى از امام صادق‌علیه‌السلام نقل شده است كه اگر امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام با اهل قبله نمى‏جنگید، تكلیف اهل قبلة بد و طغیان‏گر تا آخر معلوم نمى‏شد. این على بن ابىطالب‌علیه‌السلام بود كه این راه را باز نمود و به همه نشان داد كه چه‏ كار باید كرد. بچه‏هاى ما، وقتى كه به بعضى از سنگرهاى جبهة مهاجم وارد مى‏شدند و آنها را اسیر مى‏گرفتند، در سنگرهایشان مهر و تسبیح پیدا مى‏كردند! بله، درست مثل همان كسانى كه مقابل امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام قرار داشتند و نماز هم مى‏خواندند و نتیجتاً یك عده هم به شبهه مى‏افتادند. آن كسى كه سراغ اینها مى‏رفت، عمار یاسر بود. این، هوشیارى و آگاهى است و كسى مثل عمار یاسر لازم است.» (1)

2. بصیرتزایی عمار

حضرت آیت الله خامنهای‌حفظه‌الله در مورد روشنگری و بصیرتزایی می‌فرمایند:

«یكى از كارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن كنند؛ بدون حاكمیت تعلقات جناحى و گروهى. اینها مضر است. جناح و اینها را باید كنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یكى از كارهاى مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود؛ چون آن جناح مقابل كه جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونى داشتند. همینى كه حالا امروز به آن جنگ روانى مى‏گویند، این جزء اختراعات جدید نیست. شیوه‏هایش فرق كرده؛ این از اول بوده (است). خیلى هم ماهر بودند در این جنگ روانى، خیلى. آدم نگاه مى‏كند كارهایشان را، مى‏بیند كه در جنگ روانى ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسان‏تر از تعمیر ذهن است. وقتى به شما چیزى بگویند، سوءظنى یكجا پیدا كنید، وارد شدن سوءظن به ذهن آسان است، پاك كردنش از ذهن سخت است؛ لذا آنها شبهه‏افكنى مى‏كردند، سوءظن را وارد مى‏كردند؛ كار آسانى بود. این كسى كه از این طرف، خودش را موظف دانسته بود كه در مقابل این جنگ روانى بایستد و مقاومت كند، جناب عمار یاسر بود، كه در قضایاى جنگ صفین دارد كه با اسب از این طرف جبهه به آن طرف جبهه و (بین) صفوف خودى مى‏رفت و همین طور این گروه‏هایى را كه به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهاى جدا جداى از هم بودند، به هر كدام مى‏رسید، در مقابل آنها مى‏ایستاد و مبالغى براى آنها صحبت مى‏كرد؛ حقائقى را براى آنها روشن مى‏كرد و تأثیر مى‏گذاشت.

یكجا مى‏دید اختلاف پیدا شده، یك عده‏اى دچار تردید شدند، بگومگو توى آنهاست، خودش را به سرعت آنجا مى‏رساند و برایشان حرف مى‏زد، صحبت مى‏كرد، تبیین مى‏كرد؛ این گره‏ها را باز مى‏كرد. بنابراین، بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است كه این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند.» (2)

امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام میفرماید: «لَا یعْرَفُ الْحَقُّ بِالرِّجَالِ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه؛ (3) حق را نمیشود با مردمان شناخت؛ بلکه حق را بشناس تا اهلش را نیز بشناسی.»

عمار یاسر از این فرمودة حضرت بارها استفاده کرده و در مواقع مختلف از این قانون استفاده میکرد، همانگونه که مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در این مورد میفرماید:

«عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد كه در یك گوشة لشكر همهمه است. خودش را رساند، دید یك نفر آمده وسوسه كرده كه شما با چه كسانى دارید مى‏جنگید؟ طرف مقابل شما مسلمانند و نماز مى‏خوانند و جماعت دارند!

یادتان هست كه در جنگ تحمیلى، وقتى بچه‏هاى ما مى‏رفتند سنگرهاى دشمن را مى‏گرفتند و آنها را اسیر مى‏كردند و به داخل سنگر مى‏آوردند، وقتى جیب‏هایشان را مى‏گشتند، مهر و تسبیح پیدا مى‏كردند! آنها جوانان مسلمان شیعة عراقى بودند كه مهر و تسبیح در جیبشان بود؛ اما طاغوت و شیطان از آنها استفاده مى‏كرد. این دست مسلمان تا وقتى ارزش دارد و دست مسلمان است كه به ارادة خدا حركت كند. اگر این دست به ارادة شیطان حركت كرد، همان دستى مى‏شود كه باید قطعش كرد. این را امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام خوب تشخیص مى‏داد.

على اىّ حال، این وسوسه را چند بار در لشكر صفین به وجود آوردند و هر دفعه هم به گمانم عمار بود كه خودش را رساند و فتنه را افشا كرد. عمار جمله‏اى با این مضمون گفت كه: جنجال نكنید، حقیقت را بشناسید. این پرچمى كه در مقابل شماست، من دیدم كه به جنگ پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و زیر این پرچم، همان كسانى ایستاده بودند كه الآن ایستاده‏اند، و پرچمى را دیدم - اشاره به پرچم امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام كه در مقابل آن پرچم بود - و زیر آن پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و همان كسانى كه امروز ایستاده‏اند؛ یعنى امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام بودند. چرا اشتباه مى‏كنید؟ چرا حقیقت را نمى‏شناسید؟

این، بصیرت عمار را نشان مى‏دهد. بصیرت چیز خیلى مهمى است. من در تاریخ هرچه نگاه كردم، این نقش را در عمار یاسر دیدم. مواردى را كه عمار یاسر خودش را براى روشنگرى رسانده بود. من در جایى یادداشت كرده‏ام؛ اما دم دستم نبود كه بخواهم پیدا كنم و در اینجا مطرح نمایم. خداى متعال، این مرد را از زمان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله براى زمان امیر‌علیه‌السلامالمؤمنین ذخیره كرد، تا در این مدت به روشنگرى و بیان حقایق بپردازد.» (4)

3. وظیفهشناسی عمار

گاهی برخی افراد با وجود آگاهی و بصیرتی که نسبت به مسائل وجود دارد، سکوت اختیار کرده و به دفاع از حق قیام نمیکنند و چه بسا افراد بسیاری باشند که با کلام و سخن ایشان به یاری حق به پا خیزند؛ اما متأسفانه خود سنگ بیطرفی را به سینه زده و اعلام موضع نمیکنند. خطر این‏گونه افراد به مراتب از افرادی که اصطلاحاً ساز مخالف زده و علناً مخالفت خود را به رخ دیگران میکشند، بیشتر است؛ اما عمار یاسر از جمله افراد آگاهی بود که آگاهی خود را برای دیگران بازگو و به دفاع از حق قیام میکرد.

مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله میفرمایند:

«چرا شما عمار را «سلام‏ الله علیه» مى‏گویید؛ ولى نسبت به یكى دیگر از صحابى رفیق عمار كه او هم از مكه بوده و در مكه كتك خورده است، «سلام الله علیه» نمى‏گویید؟ چون عمار در وقت حساس اشتباه نكرد و فهمید؛ ولى او اشتباه كرد.

ببینید، خط عمار را خط مستقیم مى‏گویند. به نظر من، عمار هنوز هم ناشناخته است. عمار یاسر را خود ماها هم درست نمى‏شناسیم. عمار یاسر، یك حجت قاطعة الهى است. من در زندگى امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام كه نگاه می‌كردم، دیدم هیچ كس مثل عمار یاسر نیست؛ یعنى از صحابة رسول اللّه‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، هیچ كس نقش عمار یاسر را در طول این مدت نداشت. آنان زنده نماندند؛ ولى ایشان حیات بابركتش ادامه پیدا كرد. هر وقت براى امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام یك مشكل ذهنى در مورد اصحاب پیش آمد؛ یعنى در یك‏ گوشه شبهه‏اى پیدا شد، زبان این مرد، مثل سیف قاطع جلو رفت و قضیه را حل كرد. در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم كه جناب عمار یاسر دائم مشغول سخنرانى است؛ این طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروه‏هاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود. دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند. فتنه‏ عظیمى بود. یك عده‏اى مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگرى بود. این طرف مى‏رفت، آن طرف مى‏رفت، براى گروه‏هاى مختلف سخنرانى مى‏كرد كه اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست.

از آن طرف هم عده‏اى آمدند خدمت حضرت و گفتند: یا امیرالمؤمنین! - یعنى قبول هم داشتند كه امیرالمؤمنین است «اِنَّا قَد شَكَكنَا فِی هَذَا القِتَالِ»؛ (5) ما شك كردیم. ما را به مرزها بفرست كه در این قتال داخل نباشیم! خوب، این كنار كشیدن، خودش همان «ضرعى» است كه «یحلب» همان «ظهرى» است كه «یركب»! (6) گاهى سكوت كردن، كنار كشیدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى كنند. همه بایستى بصیرت داشته باشند.» (7)

«باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید كه وظیفه چیست. نمى‏شود گفت به من ربطى ندارد. امروز هر روحانى و هر عمامه به سری، به مقتضاى تلبس به این لباس، موظف است از حكومت اسلام و حاكمیت قرآن دفاع كند. هر كس هر طور مى‏تواند. یكى شمشیر به دست مى‏گیرد و به جبهه مى‏رود، یكى زبان گویایى دارد، به منبر مى‏رود، یكى پست قضاوتى یا غیر قضاوتى از عهده‏اش برمى‏آید، آن را انجام مى‏دهد، یكى این كارها را نمى‏تواند بكند؛ اما اهل مسجد و اهل محراب است، اشكالى ندارد همه بدانند كه این روحانى، خود را خادم این انقلاب مى‏داند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است.» (8)

4. شبههزدایی عمار

دوران دشوار هر انقلابى، آن دورانى است كه حق و باطل در آن ممزوج شود. امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام از چنین وضعی پیوسته مى‏نالید و میفرمود: «وَ لَكِنْ یؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ یسْتَوْلِی الشَّیطَانُ عَلَى أَوْلِیائِهِ؛ (9) امّا قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى‏آمیزند، آنجاست كه شیطان بر دوستان خود چیره مى‏گردد.»

مقام معظم رهبری با بیان این مطلب، در ادامه فرمود: «در دوران پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله صفوف، صفوف صریح و روشنى بود؛ آن طرف كفار و مشركان اهل مكه بودند؛ كسانى كه یکی یکی مهاجرین از آنها خاطره داشتند: او مرا در فلان تاریخ زد، او مرا زندانى كرد، او اموال مرا غارت كرد. بنابراین شبههاى نبود. یهود بودند؛ توطئه‏گرانى كه همة اهل مدینه، از مهاجر و انصار با توطئه‏هاى آنها آشنا بودند. جنگ «بنى قریظه» اتفاق افتاد، پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داد عدة كثیرى آدم را سر بریدند؛ خم به ابروى كسى نیامد و هیچ كس نگفت چرا؛ چون صحنه، صحنة روشنى بود؛ غبارى در صحنه نبود. این‏طور جایى، جنگ آسان است؛ حفظ ایمان هم آسان است؛ اما در دوران امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام، چه كسانى در مقابل على‌علیه‌السلام قرار گرفتند؟ خیال مى‏كنید شوخى است؟ خیال مى‏كنید آسان بود كه «عبدالله بن مسعود»، صحابى به این بزرگى - بنا به نقل عدهاى - جزء پایبندهاى به ولایت امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام نماند و جزء منحرفان به حساب آمد. همین «ربیع بن خثیم» و آنهایى كه در جنگ صفین آمدند گفتند ما از این قتال ناراحتیم، اجازه بده به مرزها برویم و در جنگ وارد نشویم، در روایت دارد كه «مِن اصحاب عبدالله بن مسعود» اینجاست كه قضیه سخت است.

وقتى غبار غلیظتر مى‏گردد، مى‏شود دوران امام حسن‌علیه‌السلام و شما مى‏بینید كه چه اتفاقى افتاد. باز در دوران امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام قدرى غبار رقیق‏تر بود و كسانى مثل عمار یاسر، آن افشاگر بزرگ دستگاه امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام بودند که هر جا حادثه‏اى اتفاق مى‏افتاد، عمار یاسر و بزرگانى از صحابة پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند كه مى‏رفتند، حرف مى‏زدند، توجیه مى‏كردند و لااقل براى عده‏اى غبارها زدوده مى‏شد؛ اما در دوران امام حسن‌علیه‌السلام همان هم نبود. در دوران شبهه و در دوران جنگ با كافر غیر صریح، جنگ با كسانى كه مى‏توانند شعارها را بر هدفهاى خودشان منطبق كنند، بسیار بسیار دشوار است. باید هوشیار بود. (10)

5. عمار اهل صبر و بصر

رهبر معظم انقلاب‌حفظه‌الله میفرمودند: «ما بارها عرض كرده‏ایم كه امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام در جنگ صفین - شاید این جمله را در بارة عمار هم فرموده باشد - مكرر این جمله را مى‏فرمود: «وَ لَا یحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ» چه عبارت زیبایى هم هست! حروف بصر و صبر یكى است، تركیبش دوتاست، و چه زیبا! فقط اهل بصیرت و پایدارى مى‏توانند این پرچم را بردارند. بصیرت را باید در خودمان تقویت كنیم.» (11)

6. عمار و تثبیت مفهوم بصیرت

مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله میفرمایند: «تاریخ جنگ صفین را كه انسان مى‏خواند، دلش مى‏لرزد. در این صف عظیمى كه امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام به عنوان لشكریان راه انداخته بود و تا آن منطقة حساس- در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مى‏افتاد. بارها این اتفاق افتاد. چند ماه هم قضایا طول كشید. یك وقت خبر مى‏آوردند كه در فلان جبهه، یك نفرى شبههاى برایش پیدا شده، شروع كرده است به اینكه آقا ما چرا داریم مى‏جنگیم؟ چه فایدهای دارد؟ چه و چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام - یعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى كه از اول اسلام با امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام همراه بودند و از امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام جدا نشدند- جلو مى‏افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر‌علیه‌السلام كه مهم‏ترین كار را ایشان مى‏كرد.

یكى از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال كرد. ببینید چه استدلالهایى است كه انسان مى‏تواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یك عده‏اى دچار شبهه شده‏اند. خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد. یكى از حرفهاى او در این سخنرانى این بود كه گفت: این پرچمى كه شما در جبهة مقابل مى‏بینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله - پرچم بنى امیه - دیدم. زیر این پرچم، همان كسانى آن روز ایستاده بودند كه امروز هم ایستاده‏اند؛ معاویه و عمرو عاص. در جنگ احد هم معاویه، هم عمرو عاص و دیگر سران بنى امیه در مقابل پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى امیه بود. گفت: اینهایى كه شما مى‏بینید در زیر این پرچم آن طرف ایستاده‏اند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفى كه امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام هست، همین پرچمى كه امروز امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام دارد - یعنى پرچم بنىهاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین كسانى كه امروز زیرش ایستاده‏اند؛ یعنى على بن ابىطالب‌علیه‌السلام و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است. آدمها همان آدمهایند، در یك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است. آدمها همان آدم‏ایند، در جبهة دیگر، در جبهة مقابل. فرقش این است كه آن روز آنها ادعا مى‏كردند و معترف بودند و افتخار مى‏كردند كه كافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا مى‏كنند كه مسلمند و طرف‏دار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. این‏قدر كه ما عرض مى‏كنیم بصیرت بصیرت، یعنى این. (12)

انشاءالله بتوانیم به فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله جامة عمل پوشانده و برای پیشبرد اهداف مقدس جمهوری اسلامی ایران عماری باشیم که با بصیرت و هوشیاری خود و بصیرتزایی نسبت به افراد جامعه و روشنگری نسبت به مسائل، جبهة حق و باطل را مشخص و توطئههای دشمنان داخلی و خارجی را نقش بر آب کنیم و بتوانیم عمار گونه در اطاعت از ولیّ امر زمان مسیر زندگی خویش را رقم بزنیم.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). سخنرانى در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز سى‏ام ماه مبارك رمضان) سال‏ 1369.

(2). بیانات در دیدار با اعضاى دفتر رهبرى سال 1388.

(3). بحارالأنوار ج 40، ص 125.

(4). سخنرانى مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در دیدار با اقشار مختلف مردم، بیست و نهم ماه مبارك رمضان سال‏1370.

(5). وقعه صفین، ص 115.

(6). برداشتی از بیان امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام است که در اولین کلمة قصار نهج البلاغه میفرمایند: «كُنْ فِی الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیحْلَب؛  در فتنه‏ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.»

(7). بیانات مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، سال 1388.

(8). سخنرانى مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در جمع علما و روحانیون استان لرستان، سال‏1370.

(9). نهج البلاغه، خطبه 50.

(10). سخنرانى رهبری در پایان چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان و مسئولان دفاتر نمایندگى ولى فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، سال 1370.

(11). بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، سال‏ 1384.

(12). بیانات مقام معظم رهبری‌حفظه‌الله در دیدار با مردم قم به مناسبت سالگرد قیام نوزدهم دى، سال 1388.

658 دفعه
(2 رای‌ها)