سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسكری علیه‌ السلام (2)

امام حسن عسكری علیه السلام در روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال 232 ه. ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت امام هادی علیه السلام و مادر گرامی‌اش با نام‌های سلیل، حدیثه و سوسن شناخته می‌شود. (1)

مدت امامت امام حسن عسكری علیه السلام شش سال بود كه از سال 254 ه. ق شروع و در 260 ه. ق با شهادت آن حضرت پایان یافت. امام حسن عسكری در طول زندگانی و به ویژه در دوران امامت خویش به واسطه مبارزه با طاغوت‌های زمان در تبعید و زندان و تحت نظر خلفای وقت به سر می‌برد و سرانجام در هشتم ربیع الاول سال 260 و در 28 سالگی در شهر سامراء و توسط احمد معتمد پانزدهمین خلیفه عباسی به طرز مرموز مسموم شده و به شهادت رسید. (2)

در شماره قبل به مناسبت شهادت امام حسن عسكری علیه السلام مباحثی از سیره فردی و اجتماعی آن امام ارائه گردید. در این مجال، فرازهای دیگری از سیره فردی و اجتماعی آن حضرت را می‌خوانیم:

زمینه سازی برای امامت حضرت مهدی علیه السلام

در اثر فشارهای سیاسی و اختناق شدیدی كه از سوی حكمرانان عباسی اعمال می‌شد، موضوع جانشینی بعد از حضرت عسكری علیه السلام در هاله‌ای از ابهام قرار داشت. امام یازدهم در فرصت‌های مناسب تلاش می‌كرد تا شیعیان را با جانشین خویش آشنا كرده و زمینه امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را آماده نماید و به این وسیله موضوع امامت حضرت مهدی علیه السلام برای پیروان آن حضرت مشخص گردد. در اینجا به دو مورد از تلاش‌های آن حضرت در زمینه سازی برای امامت و جانشینی امام زمان علیه السلام اشاره می‌كنیم:

1- احمد بن اسحاق وكیل تام الاختیار حضرت امام حسن عسكری علیه السلام در شهر قم بود. شیعیان مرتب به او رجوع كرده و در مورد جانشین حضرت عسكری علیه السلام سؤال می‌كردند. او برای اینكه در این مورد اطلاعات بیشتری كسب كند و جانشین حضرت را با چشم خود ببیند، عزم سفر كرد و در شهر سامراء به محضر حضرت عسكری علیه السلام شرفیاب شد. قبل از اینكه لب به سخن بگشاید و در مورد جانشین آن حضرت سؤال كند، امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: «ای احمد بن اسحاق! خداوند متعال از اول خلقت عالم تا امروز زمین را خالی از حجت قرار نداده است و تا قیامت هم خالی نخواهد گذاشت، حجتی كه به واسطه او گرفتاری‌ها را از اهل زمین دفع می‌كند و به سبب او باران نازل می‌شود و به میمنت وجود وی بركات نهفته در دل زمین را آشكار می‌سازد..»

احمد پرسید: یابن رسول الله! حجت خدا بعد از شما كیست؟ حضرت به درون خانه رفت و لحظه‌ای بعد كودكی سه ساله را كه رخسارش همچون ماه شب چهارده می‌درخشید، در آغوش گرفته و بیرون آورد و گفت: «ای احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم. این كودك هم نام و هم كنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و همین كودكی است كه زمین را بعد از آنكه از ظلم مملو گردید، پر از عدل خواهد كرد.‌ای احمد بن اسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتی خواهد داشت و در زمان غیبت، غیر از شیعیان ثابت قدم و دعا كنندگان در تعجیل فرجش، اهل نجات نخواهند بود..»

احمد از امام علیه السلام پرسید: سرورم! آیا نشانه‌ای هست كه مطمئن شوم این كودك همان قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است؟

در این هنگام كودك لب به سخن گشود و گفت: «انا بقیة الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثرا بعد عین یا احمد بن اسحاق؛ من آخرین حجت خدا در زمین او و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم.‌ای احمد ابن اسحاق! وقتی حقیقت را با چشم خود دیدی، دیگر نشانه‌ای مخواه..»

احمد از اینكه توانسته بود هم پاسخ سؤال خویش را دریافت كند و هم آخرین سفیر الهی را زیارت نماید، سرور و شادی در چهره‌اش موج می‌زد. (3)

2- سعد بن عبدالله اشعری قمی، از یاران پیشوای یازدهم و از محدثین نامدار شیعه، می‌گوید: سؤالات زیادی را یادداشت كرده بودم تا از احمد بن اسحاق بپرسم، زیرا او بهترین همشهری من و از دوستان نزدیك امام حسن عسكری علیه السلام بود. وقتی به دنبال او رفتم، معلوم شد به قصد سفر سامراء از شهر خارج شده است. بی درنگ به راه افتادم، در بین راه او را ملاقات كردم، و علت دیدارم را بیان كردم و گفتم: طبق معمول پرسش‌هایی آورده‌ام كه جواب بگیرم. وی در حالی كه از این دیدار خوشحال بود، به من گفت: خوب شد كه آمدی، همراهم باش؛ زیرا من به شوق دیدار مولایمان حضرت عسكری علیه السلام به سامراء می‌روم و سؤالاتی درباره تاویل و تنزیل قرآن دارم. بیا با هم برویم و پاسخ هایمان را از منبع وحی بگیریم؛ زیرا اگر به محضر آقا برسی، با دریایی از شگفتی‌های تمام ناشدنی و غرائب بی پایان روبرو خواهی شد.

وقتی وارد سامراء شدیم، به منزل امام عسكری علیه السلام رفتیم و بعد از كسب اجازه، یكی از خدمتگزاران ما را به داخل منزل راهنمایی كرد. وقتی وارد شدیم، صحنه‌ای دیدم كه زیبایی‌اش را نمی‌توانم مجسم كنم. وقتی چشمم به جمال دل آرای حضرت افتاد، دیدم رخسارش مانند شب چهارده می‌درخشد و كودكی روی زانویش نشسته بود كه در شكل و زیبایی به ستاره مشتری شباهت داشت. موی سرش از دو سو تا بناگوش می‌رسید و میان آن باز بود، مانند الفی كه در بین دو واو قرار گیرد.

به حضرت سلام كردیم. آقا كه مشغول نوشتن نامه بود، با مهربانی جواب فرمود و ما را به حضور پذیرفت. (4)

احمد بن اسحاق امانت‌های ارسالی شیعیان را كه شامل صد و شصت كیسه درهم و دینار و ممهور به نام صاحبانشان بود و در داخل یك كیسه بزرگ قرار داشت به محضر حضرت تقدیم كرد. امام عسكری علیه السلام روبه كودك كرد و فرمود: «فرزندم! هدایای دوستان و شیعیانت را تحویل بگیر..» كودك لب به سخن گشود و عرض كرد: «آقای من! آیا سزاوار است دست‌های پاكم را به این هدایای آلوده كه حلال آن به حرامش مخلوط شده است دراز كنم؟»

امام به احمد فرمود: «ای فرزند اسحاق! محتویات كیسه را خالی كن تا فرزندم (مهدی علیه السلام) حلال را از حرام جدا كند..»

احمد كیسه‌ها را یكی پس از دیگری بیرون آورد و آن كودك آن‌ها را با نام صاحب سكه و محل سكونت، مقدار سكه‌ها، چگونگی به دست آوردن آن مال وعلت حرام و حلال بودنش، مشخص نمود.

در این میان مهر كیسه‌ها را می‌شكست و احمد كه آن‌ها را باز می‌كرد همانطور می‌یافت كه آن كودك فرموده بود تا اینكه كیسه‌ها تمام شد. امام عسكری علیه السلام فرمود: راست گفتی فرزندم! آن گاه خطاب به احمد گفت:‌ای پسر اسحاق! تمام این پول‌ها را جمع كن و به صاحبانشان برگردان و یا سفارش كن به آن‌ها برسانند، ما نیازی به آن‌ها نداریم، فقط پارچه آن پیر زن را بیاور!

احمد كه آن پارچه را در خورجین گذاشته بود، خواست به بیرون از خانه برود و آنرا بیاورد. امام حسن عسكری علیه السلام رو به من كرد و فرمود:‌ای سعد! تو برای چه آمده ای؟ عرض كردم: احمد مرا به زیارت شما تشویق كرد. حضرت فرمود: مسائلی را كه می‌خواستی بپرسی چه شد؟ گفتم: آقا! همچنان بدون جواب مانده اند. فرمود: از نورچشم من سؤال كن و به كودك خردسال اشاره نمود.

من سؤال هایم را مطرح كردم و جواب‌های كافی گرفتم، تا اینكه وقت نماز رسید. در این موقع امام عسكری علیه السلام با فرزند گرامی‌اش برخاسته، آماده نماز شدند. من نیز از خدمت آن‌ها اجازه گرفته، به دنبال احمد بن اسحاق رفتم. وقتی او را پیدا كردم، دیدم گریه می‌كند. پرسیدم: چرا گریه می‌كنی؟ گفت: پارچه امانتی را كه امام علیه السلام از من خواست گم كرده‌ام. گفتم: ناراحت نشو، برو واقعیت را به حضرت بگو.

او رفت و لحظه‌ای بعد در حالی كه صلوات می‌فرستاد و شادی در صورتش موج می‌زد، برگشت. گفتم: چه شد؟ گفت: پارچه امانتی زیر پای امام پهن بود و حضرت روی آن نماز می‌خواند. (5)

تربیت شاگردان شایسته

امام حسن عسكری علیه السلام همانند سایر امامان معصوم شیعه در زمینه تربیت شاگرد اهتمام خاصی داشت. آن حضرت شیعیان مخلص و انسان‌های شایسته و با استعداد را برای تبلیغ معارف عالی اسلام و نشر و گسترش فرهنگ امامت كه امتداد رسالت الهی است انتخاب كرده و تربیت می‌نمود و آنان را برای مقابله با هجمه‌های فرهنگی مخالفین و مناظرات علمی و گسترش احادیث اهل بیت علیهم السلام آماده می‌كرد.

شیعیان فداكار هم با شور و اشتیاق تمام در اطراف محور امامت گرد آمده، زمینه رشد علمی و تعالی معنوی خویش را فراهم می‌ساختند. آنان به صورت شفاهی و كتبی، راه‌های حل مشكلات فرهنگی، روحی و معنوی خود را از سرچشمه علم و دانش فرا گرفته و در اقصا نقاط ممالك اسلامی منتشر می‌كردند.

شیخ طوسی قدس سره نام 103 نفر از اصحاب و شاگردان آن حضرت را ثبت نموده است، (6) و بعضی از نویسندگان معاصر نام 263 نفر از یاران و شاگردان آن حضرت را یاد كرده اند. (7)

در اینجا نام چند تن از مشاهیر و بزرگان آنان را ذكر می‌كنیم:

1- احمد بن اسحاق قمی: او علاوه بر امام عسكری علیه السلام با سه تن دیگر از امامان معصوم علیهم السلام نیز همنشین بوده است و از یاران راستین امام جواد علیه السلام، امام هادی علیه السلام و امام عسكری علیه السلام و حضرت مهدی علیه السلام به شمار می‌آید. او محدثی جلیل القدر، فقیهی پرهیزگار و نماینده و مورد اعتماد امام عسكری علیه السلام در شهر قم بود. بارها برای تحصیل دانش و كسب فیض از محضر ائمه هدی علیهم السلام به سامراء وحجاز مسافرت نمود. همچنان كه قبلا گذشت، امام عسكری علیه السلام هنگامی كه فرزند بزرگوارش حضرت مهدی علیه السلام را به احمد بن اسحاق معرفی كرد، خطاب به وی فرمود: «ای احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم السلام مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم..» (8)

2- احمد بن ادریس قمی: وی توفیق شرفیابی به محضر امام حسن عسكری علیه السلام را داشته و از منبع جوشان امامت جرعه‌ها نوشیده است. ابوالعباس نجاشی، شخصیت شناس نامی شیعه می‌گوید: احمد بن ادریس قمی فقیهی موثق و صاحب احادیث بسیار و روایات صحیح می‌باشد. (9)

3- ابراهیم بن ابی حفص: نجاشی در مورد وی می‌نویسد: او كه یكی از یاران سالخورده امام عسكری علیه السلام بود، شخصی مورد اطمینان و معروف نزد امام و شیعیان بود و كتاب «الرد علی الغالیه.» را تالیف نمود.

4- حسن بن سكیب مروزی: دانشمندی متكلم و پدید آورنده كتاب‌های متعدد و ساكن سمرقند بود. او در ردیف یاران امام عسكری علیه السلام قرار دارد.

5- حفص بن عمروالعمری: مورد توجه ویژه امام یازدهم بوده و حضرت عسكری علیه السلام در مورد وی توقیعی صادر فرموده است.

6- سید عبدالعظیم حسنی (10) : نسب این دانشمند بزرگوار به امام مجتبی علیه السلام می‌رسد. او دانشمندی فقیه، پارسا و مبارز بود. وی در منطقه ری در میان شیعیان از آوازه و شهرت نیكی برخوردار بود، ولی بنا به ضرورت زمان سعی می‌كرد تلاش‌های خود را مخفیانه انجام دهد. امروزه مزار او در شهر ری مطاف هزاران شیعه مشتاق اهل بیت علیهم السلام است.

7- سعد بن عبدالله قمی: از بزرگان شیعیان قم و صاحب تالیفات فراوان و محدث و فقیه بود.

8- فضل بن شاذان: یكی دیگر از شاگردان پرتلاش مكتب ائمه هدی علیهم السلام به ویژه امام عسكری علیه السلام بود. پیشوای یازدهم تالیفات وی را تایید نموده و در مورد برخی از احادیث او نوشته است: «صحیح است و شایسته است بدان عمل شود..» امام عسكری علیه السلام در مورد فضل بن شاذان فرمود: «اغبط اهل خراسان لمكان الفضل بن شاذان؛ من بر مردم خراسان غبطه می‌خورم كه فضل بن شاذان در میان آن هاست..» (11)

9- ابوعمرو عثمان بن سعید عمری: این شاگرد مكتب اهل بیت علیهم السلام آن چنان مورد عنایت حضرت عسكری علیه السلام بود كه امام علاقه خویش را به وی این گونه ابراز نمود: «این ابو عمرو مردی است مورد اطمینان و امین در زندگی و مرگ. او مورد اعتماد من است. آنچه به شما گفت، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما رساند، از جانب من رسانده است..» عثمان بن سعید اولین نائب خاص حضرت مهدی علیه السلام بود و فرزندش محمد بن عثمان دومین نائب آن حضرت در دوران غیبت صغری می‌باشد. (12)

10- محمد عمری، فرزند عثمان بن سعید: او نیز همچون پدرش محرم اسرار پیشوای یازدهم بود. هنگام رحلت پدرش، از جانب حضرت مهدی علیه السلام توقیعی به عنوان تسلیت به وی صادر شد. در بخشی از آن آمده بود: «خداوند تو را پاداش فراوان دهد و صبر نیكو در مصیبت او به تو عطا فرماید. تو مصیبت زده شدی و ما نیز مصیبت زده شدیم. پس از فراق او، تو و ما تنها ماندیم. پس خداوند فرزندی چون تو به او عطا فرموده كه پس از وی جانشین او باشی و به كاری كه او می‌كرد بپردازی.» (13)

مشكل‌گشای محرومان

امام عسكری علیه السلام در طول 28 سال عمر پربار خویش علاوه بر اینكه در تداوم راه نبوت و امامت نهایت تلاش خود را به كار گرفت و با تربیت شاگردان ممتاز و رهنمودهای خردمندانه خویش شایسته‌ترین خدمات را به امت اسلامی عرضه نمود، به عنوان امام امت و غمخوار ملت از هیچ كوششی در راه رفع گرفتاری‌ها و مشكلات مسلمانان به ویژه شیعیان فرو گذاری نكرد. آنچه در زیر می‌خوانید، نمونه‌هایی از تلاش‌ها و عنایات آن حضرت در این زمینه می‌باشد.

1- حسن بن ظریف كوفی، یكی از یاران امام عسكری علیه السلام است كه در شهر بغداد ساكن بود. (14)

وی می‌گوید در ذهن من دو سؤال بود كه می‌خواستم به صورت مكاتبه‌ای از امام عسكری علیه السلام سؤال كنم. هنگام نوشتن نامه یكی از مسائل را فراموش كردم، اما مساله دیگر را طرح كرده و از محضر آن حضرت خواستار پاسخ شدم.

سؤال اول من این بود كه: حضرت قائم علیه السلام هنگام ظهور در میان مردم چگونه و در كجا داوری و قضاوت خواهد كرد؟ و می‌خواستم در مورد معالجه تب ربع (كه یكروز در میان به سراغ بیمار می‌آید) دوایی از آن حضرت طلب كنم، ولی فراموش كردم.

جواب نامه‌ام كه آمد نوشته بود: از چگونگی قضاوت امام قائم علیه السلام پرسیدی. چون او قیام كند به علم خود در میان مردم داوری كند؛ مانند داوری‌های حضرت داود علیه السلام و گواه نخواهد. و می‌خواستی از علاج بیماری تب ربع بپرسی و فراموش كردی، برای معالجه تب، این آیه را در ورقه‌ای بنویس و به همراه شخص بیمار قرار ده: «یا نار كونی بردا و سلاما علی ابراهیم.» (15) .

طبق فرموده امام عسكری علیه السلام این آیه را نوشته و به همراه بیمار گذاشتم، خوب شد. (16)

2- ابوهاشم جعفری، از شاگردان آن حضرت می‌گوید: روزی از فشار زندگی و فقر مادی به آن حضرت شكایت كردم. امام علیه السلام با تازیانه‌اش خطی بر روی زمین كشید و یك شمش طلا از آن بیرون آورد كه در حدود پانصد اشرفی بود. سپس آن را به من داد و فرمود: «یا ابا هاشم! خذ واعذرنا؛‌ای ابوهاشم! بگیر و ما را معذور دار..» (17)

3- ابوحمزه نصیر، خدمتگزار آن حضرت می‌گوید: بارها شنیدم كه امام حسن عسكری علیه السلام با غلامان ترك و رومی و صقالبی (زبان مردم بلغار و قسطنطنیه و چكسلواكی و یوگسلاوی) ، به زبان خود آنان سخن می‌گفت و ضمن احوالپرسی، به درد دل‌ها و مشكلات آنان گوش می‌داد. من تعجب می‌كردم و با خود می‌گفتم: حضرت عسكری در مدینه متولد شده و تا هنگام رحلت پدرش (امام هادی علیه السلام) جایی نرفت و كسی او را ندید تا درس بخواند یا با اهل این زبان‌ها مكالمه نماید، پس چگونه به زبان‌های مختلف سخن می‌گوید؟

در همین فكر بودم كه ناگاه آن حضرت متوجه من شد و فرمود: «ان الله تبارك و تعالی بین حجته من سائر خلقه بكل شی ء و یعطیه اللغات و معرفة الانساب و الآجال والحوادث و لولا ذلك لم یكن بین الحجة والمحجوج فرق (18) ؛ همانا خداوند حجت خود را با هر چیزی از سایر مردم روشن [و ممتاز] كرده و آگاهی به زبان‌ها و شناخت نسب‌ها و مرگ‌ها و حوادث [آینده] را به او عطا می‌فرماید. اگر چنین نبود، بین حجت خدا و سایر مردم فرقی نبود..»

نامه‌های عرفانی

پیشوای یازدهم با ارسال نامه‌های پر محتوا و دارای مضامین زیبای علمی - معنوی، دوستان خویش را در شهرهای مختلف از نظر فكری ارشاد می‌نمود. این نامه‌ها، دستورالعمل‌های اخلاقی و عرفانی برای عاشقان اهل بیت علیهم السلام و دوستداران فضیلت و معنویت است. در این جا یكی از نامه‌های امام حسن عسكری علیه السلام به علی بن بابویه، پدر شیخ صدوق رحمهما الله را می‌خوانیم:

ای علی! بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، و كسی كه نماز شب را سبك بشمارد از ما نیست.

«به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش خدای را كه پروردگار جهانیان است، سرانجام نیكو برای پرهیزكاران و بهشت برای یكتاپرستان و آتش برای كافران خواهد بود و ستیزه و تجاوز جز بر ستمكاران نیست و خدایی جز «الله.» كه بهترین آفرینندگان است، نمی‌باشد و درود و رحمت خدا بر بهترین آفریدگانش محمد و خاندان پاك او باد.

بعد از حمد و ثنای الهی، تو را‌ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه پیروان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی - كه خدایت به آنچه رضای اوست موفق نماید و از نسلت فرزندان شایسته برآورد - سفارش می‌كنم به پرهیزكاری در پیشگاه خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زكات؛ زیرا نماز كسی كه زكات نمی‌پردازد پذیرفته نمی‌شود. و به تو سفارش می‌كنم كه از خطای مردم درگذری و خشم خویش را فرو بری و به خویشاوندان صله و رسیدگی نمایی و با برادران مواسات كنی و در رفع نیازهای آنان در سختی و آسایش بكوشی، در برابر نادانی و بی خردی افراد بردبار باشی و در دین ژرف نگر و در كارها استوار و با قرآن آشنا باشی و اخلاق نیكو پیشه سازی و امر به معروف و نهی از منكر كنی، خدای متعال می‌فرماید: «لاخیر فی كثیر من نجویهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس (19) .» ؛ «در بسیاری از رازگویی‌های آنان خیری نیست مگر كسی كه [بدین وسیله] به صدقه یا كار پسندیده یا اصلاحی میان مردم فرمان دهد..»

از همه بدی‌ها و زشتی‌ها خودداری كن، و بر تو باد كه نماز شب بخوانی، همانا پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام سفارش كرد و فرمود: «یاعلی! علیك بصلوة اللیل، علیك بصلوة اللیل، علیك بصلوة اللیل، و من استخف بصلوة اللیل فلیس منا؛‌ای علی! بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، بر تو باد نماز شب، و كسی كه نماز شب را سبك بشمارد از ما نیست..»

پس به سفارش من عمل كن و به شیعیان من نیز دستور بده آنچه به تو فرمان دادم همانطور عمل كنند و بر تو باد كه صبر و شكیبایی ورزی و منتظر فرج باشی، همانا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: افضل اعمال امت من انتظار فرج است. پیوسته شیعیان ما در حزن و اندوه خواهند بود تا فرزندم (امام قائم علیه السلام) ظاهر شود، همان كه پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داد كه زمین را از قسط و عدل پر می‌كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده است.‌ای بزرگمرد و مورد اعتماد من، اباالحسن! صبر كن و شیعه مرا به صبر فرمان داده، همانا زمین از آن خداست كه بندگانش را وارث آن می‌سازد و سرانجام نیكو برای پرهیزكاران است و سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو و بر همه شیعیانم باد.» (20)

ره توشه‌های زندگی

در این بخش، چند فراز از گفتارهای دلنشین حضرت عسكری علیه السلام را ره توشه زندگی خویش قرار می‌دهیم.

1- موعظه پنهانی:

«من وعظ اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانیة فقد شانه (21) ؛ هركس برادر مؤمن خویش را در پنهانی موعظه كند، [شخصیت] او را آراسته است و اگر وی را آشكارا [و در حضور دیگری] اندرز دهد، از شخصیت او كاسته [و او را تحقیر نموده است.] »

2- اعتدال در بخشش:

«ان للجود مقدارا فاذا زاد علیه فهو سرف (22) ؛ بذل و بخشش اندازه‌ای دارد، اگر از آن اندازه بگذرد اسراف محسوب می‌شود..»

3- زمان فراگیری دانش:

«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها (23) ؛ هنگامی كه دل‌ها نشاط یافتند، به آن‌ها امانت دهید و هنگامی كه تنفر [و ملامت] دارند، آن‌ها را واگذارید..»

4- ارزش تفكر:

«لیست العبادة كثرة الصیام و الصلوة و انما العبادة كثرة التفكر فی امر الله (24) ؛ عبادت [حقیقی] به بسیاری نماز و روزه نیست، همانا عبادت [حقیقی] ، تفكر بسیار در امر خداوند است..»

5- عزت واقعی:

«ما ترك الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عز (25) ؛ هیچ عزیزی حق را ترك نكرد مگر اینكه ذلیل شد و هیچ ذلیل و خواری به سوی حق نرفت مگر اینكه عزیز گردید..»

6- خواسته‌های ذلت آور:

«ما اقبح بالمؤمن ان تكون له رغبة تذله (26) ؛ چه زشت است برای مؤمن كه بدنبال خواهشی برود كه او را ذلیل [و خوار] می‌كند..»

7- صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله:

«اكثروا ذكر الله و ذكرالموت و تلاوة القران والصلاة علی النبی، فان الصلاة علی رسول الله عشر حسنات (27) ؛ بسیار به یاد خدا و به یاد مرگ باشید، قرآن را زیاد تلاوت كنید و صلوات بر پیامبر را بیشتر انجام دهید؛ زیرا صلوات بر پیامبر ده حسنه دارد..»

8- برترین مردم:

«اورع الناس من وقف عند الشبهة، اعبد الناس من اقام علی الفرائض، ازهد الناس من ترك الحرام، اشد الناس اجتهادا من ترك الذنوب (28) ؛ پارساترین مردم كسی است كه در شبهات توقف كند، عابدترین مردم كسی است كه واجبات را به جا آورد، زاهدترین مردم كسی است كه از حرام خودداری می‌كند و كوشاترین مردم كسی است كه گناهان را ترك می‌كند..»

خاطره‌ای از حرم امام عسكری علیه السلام:

این نوشتار را بانقل خاطره‌ای روح نواز كه نشانگر عظمت امامان شیعه درطول تاریخ می‌باشد، به پایان می‌بریم:

المستنصر بالله، سی و ششمین خلیفه عباسی (درگذشته در سال 623) روزی از بغداد مركز خلافت خویش برای دیداری رسمی از شهر سامراء به همراه وزراء و رجال كشوری به این شهر وارد شد.

او برای دیدن حرم مطهر امام عسكری علیه السلام و دیدار با مردم به آنجا رفت. حرمی دید بسیار مجلل و آبرومند، زائرین عاشق فوج فوج با كمال خضوع وارد می‌شدند و در نهایت ادب در برابر قبر امام علیه السلام ایستاده، زیارت كرده و عرض ادب می‌نمودند و با چشم‌های پر از اشك و دل‌های مملو از عشق و محبت، آن جا را ترك می‌كردند.

المستنصر پس از انجام مراسم احترام و زیارت امام عسكری علیه السلام از حرم بیرون رفته و به سمت آرامگاه خاندان و پدرانش كه در نزدیكی حرم مطهر واقع شده بود روان گردید. او از مشاهده قبرهای ویران اجدادش كه در اثر حوادث و تابش آفتاب و وزش باد و باران به مخروبه‌ای بدل گشته و محل زندگی حیوانات شده بود، ناراحت شده و متاثر گردید.

او با چشم خود می‌دید كه حتی یك نفر هم به زیارت آنان نمی‌رود. در این حال یكی از وزرای متملق به او گفت:‌ای خلیفه مسلمین! تا كی به این ننگ و عار صبر می‌كنید؟ این‌ها قبور پدران توست كه در دوران زندگی خود نسل اندر نسل، زمامداران و حاكمان مطلق ممالك اسلامی بودند، خزینه‌های پر از ثروت داشتند و حكومت در اختیار شما و اجداد شما بوده است. اینك قبور آن هاست كه ویران شده و مورد توجه مردم نیست. آرامگاه آنان فرشی ندارد، گرد و خاك و كثافات حیوانات روی قبرها را پوشانده، فردی به زیارت آنان نمی‌رود و كسی یاد آنان نمی‌كند؛ اما قبور فرزندان علی علیه السلام چنانكه دیدید با پرده‌های زینتی، قندیل‌های طلایی، فرش‌های عالی و انواع زینت‌ها آرایش یافته است و مردم دسته دسته به زیارت آنان می‌شتابند. این در حالی است كه آنان نه حكومتی داشتند و نه ثروت و خزینه ای. دردوران زندگی یا در تبعید بوده اند یا در زندان و همیشه رقبایی خطرناك برای لافت شما به شمار می‌آمده اند.‌ای خلیفه مسلمین! بر این وضع دل خراش تا كی صبر خواهید كرد؟

المستنصر پس از شنیدن سخنان وزیر سر به زیر افكند. در فكر عمیقی فرو رفت و بعد از لحظاتی رمز این معما را با صدایی نیمه لرزان چنین بیان كرد: «هذا امر سماوی لایحصل باجتهادنا، ولو حملنا الناس علی ذلك ما قبلوه؛ این [دو منظره متفاوت] یك امر آسمانی است و با تلاش ما حاصل نمی‌شود و اگر مردم را [به اجبار] بر آن وادار كنیم از ما نمی‌پذیرند..»

او سپس ادامه داد: ما آنچه توانسته ایم نسبت به قبور پدرانمان انجام داده ایم، اما دل‌های مردم تحت تسلط ما نیست. ما هرچه تلاش كردیم تا مردم به زیارت قبور فرزندان علی علیه السلام نروند و به زیارت اینجا بیایند تاثیری نكرد و آنان با عشقی وصف ناپذیر به مزار امامان خویش می‌شتابند و به تهدید و ارعاب و تطمیع ما هیچ گونه توجهی ندارند. (29)

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

1) بحارالانوار، ج 50، ص 236.

2) منتخب التواریخ، ص 828؛ بحارالانوار، ج 50، ص 236؛ اصول كافی، ج 1، باب مولد ابی محمد الحسن بن علی علیه السلام.

3) بحارالانوار، ج 52، ص 23، ح 16.

4) همان، ص 80، با تلخیص.

5) بحارالانوار، ج 52، ص 80، ح 1، با تلخیص؛ مهدی موعود، ص 649.

6) رجال الطوسی، ص 397 به بعد.

7) الامام العسكری من المهدالی اللحد، ص 50.

8) بحارالانوار، ج 52، ص 23.

9) رجال نجاشی، ص 92.

10) رجال طوسی، ص 401.

11) وسائل الشیعه، ج 27، ص 101.

12) معجم رجال الحدیث، ج 12، ص 123.

13) غیبت طوسی، ص 361.

14) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 359.

15) انبیاء/ 69.

16) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 359؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 317؛ اصول كافی، كتاب الحجة، ص 441.

17) ارشاد، ج 2، ص 315.

18) اصول كافی، ج 1 ص 440؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 316.

19) نساء/ 114.

20) مستدرك الوسائل، ج 3، ص 64؛ انوار البهیه، ص 220، چاپ نشر اسلامی، به نقل از بهجة الآمال، ج 5، ص 419؛ پیشوای یازدهم، ص 28.

21) تحف العقول، ص 489.

22) انوار البهیة، ص 318.

23) همان.

24) تحف العقول، ص 488 و 489.

25) همان.

26) همان.

27) همان، ص 488.

28) همان، ص 489؛ الانوار البهیة، ص 318.

29) كشف الغمه، ج 2، ص 519.

419 دفعه
(0 رای‌ها)