سلوك سیاسی-اجتماعی مبلغان (8)

(اهتمام به امور مسلمین 4)

اشاره

در سه بخش قبلی این مقاله، بحث اهتمام به امور مسلمانان را مطرح كردیم و در ذیل عنوان «گونه‌های اهتمام به امور مسلمین» پنج مورد از این گونه‌ها را بیان نمودیم.

اینك، ادامه بحث را پی می‌گیریم.

***

شش: اصلاح بین مردم و رفع خصومتها

خصومتها و درگیریهای زیادی كه معمولا در خانواده‌ها، محله‌ها، روستاها و شهرها صورت می‌گیرد، یكی از معضلاتی است كه گریبانگیر جوامع بشری است و بایسته است به صورت عاقلانه به این نزاعها پایان داده شود. اصولاً ایجاد صلح و دوستی در میان مسلمانان و اصلاح رفتارهای كینه توزانه، مورد تأكید شرع مقدس است و پاداشهای زیادی برای اصلاح كنندگان امور و از بین برندگان اختلافات در نظر گرفته شده است.

قرآن كریم می‌فرماید: «إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیكُمْ وَاتَّقُوا اللّه َ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»؛ (1) «به درستی كه مؤمنان برادران یكدیگرند. پس بین برادرانتان اصلاح نمایید و تقوای الهی پیشه كنید، شاید مورد رحمت قرار گیرید.‌»

رسول اكرم صلی الله علیه و آله در این باره می‌فرماید: «اَفْضَلُ الصَّدَقَةِ إِصْلاحُ ذاتِ الْبَینِ؛ (2) بهترین صدقات، اصلاح بین [مردم] است.‌» و در فرازی دیگر می‌فرماید: «مَنْ مَشی فی صُلْحٍ بَینَ اثْنَینِ صَلَّی عَلَیهِ مَلائِكَةُ اللّه ِ حَتّی یرْجِعَ وَأُعْطِی ثَوابَ لَیلَةِ الْقَدْرِ؛ (3) كسی كه برای صلح بین دو نفر می‌رود، فرشته‌های خداوند تا هنگامی كه برگردد، بر او صلوات می‌فرستند و ثواب شب قدر به او داده می‌شود.‌»

امام صادق علیه السلام می‌فرمود: «لاَءَنْ أُصْلِحَ بَینَ اثْنَینِ أَحَبَّ إِلَی مِنْ اَنْ أَتَصَدَّقَ بِدینارَینِ؛ (4) اینكه بین دو تن صلح ایجاد كنم، نزد من محبوب‌تر است از اینكه دو دینار صدقه بدهم.‌»

عالمان دین و رفع اختلافات

از دیرباز محضر علما و مبلغان دینی، محل رجوع مردم برای حلّ اختلاف، نزاعها و كشمكشها بوده است و آنان به اعتبار دانش و شخصیت خود، از تأثیر و نفوذ زیادی در میان مردم برخوردارند. از اینرو، بهتر می‌توانند نزاعها و دشمنیها را تبدیل به دوستی و صمیمیت كنند و باعث آشتی و صلح میان مردم شوند.

* شهید بهشتی درباره مرحوم حاج شیخ ابراهیم نجف آبادی گفته است:

«[ایشان] عالمی ارزنده و خدوم و مردمی بود... دوستان نجف آبادی برای من نقل كردند كه: حاج شیخ همیشه در خدمت به مردم آماده بود. گاهی اتفاق می‌افتاد كه زن و شوهری شب دعوایشان می‌شد. همه آنها كه در منزل بودند حریف نمی‌شدند كه دعوا را بخوابانند. بالاخره یك نفر در ساعت دو بعد از نیمه شب می‌آمد در منزل حاج شیخ را می‌زد و می‌گفت: آهای حاج شیخ! ایشان كه در خواب بودند، بیدار می‌شدند و می‌آمدند. وقتی می‌گفتند: خانه كربلایی علی بین زن و شوهر دعواست، برویم اینها را آشتی بدهید، ایشان نمی‌گفت: صبح، بلكه می‌گفت: برویم. لباسش را می‌پوشید و می‌آمد وارد خانه می‌شد. با رویی گشاده و خندان می‌گفت: فعلاً چای را درست كنید، ببینم. می‌نشست پای سماور. یك چای خودش می‌خورد، یك چای هم به آنها می‌داد. پس زن و شوهر را با هم آشتی می‌داد، دعوا را تمام می‌كرد و بلند می‌شد، می‌رفت خانه.‌» (5)

* مرحوم آیة آللّه كوهستانی در مسائل قضایی و حقوقی و ایجاد سازش بین مردم بسیار موفق و دارای نفوذ فوق العاده‌ای بود و خانه‌اش مرجع تظلّم و پناهگاهی برای مردم بود. در بسیاری از روزها، از گوشه و كنار استان، مؤمنان به منظور رسیدگی به اختلافها و نزاع و شكایتها به حضورش می‌رسیدند و ایشان دشوارترین موارد اختلاف را با قدرت معنوی و موعظه و بیان حكم اسلامی پایان می‌داد.

بیان گرم و پر از مهرش چون آب سرد، آتش دعوا و التهابِ نزاع را خاموش می‌ساخت... كسانی سالیان دراز، شكایتها و پرونده‌های قطوری در دادگستری داشتند و رسیدگی نمی‌شد؛ اما وقتی به ایشان مراجعه می‌نمودند، معظم له با نفوذ كلمه و با مهربانی نزاع و كدورت را تمام می‌كرد و آنان را به برادری و گذشت توصیه می‌نمود. به راستی، او در وصل و پیوند دلها و ایجاد روح اخوت بین مؤمنان، موفق و كم نظیر بود. (6)

* در داستانی درباره آیة اللّه كوهستانی آمده است: زن و مردی كه گویا نسبتی با هم داشتند و در مسئله ارث درگیر بودند، جهت اختلاف نزد آیة اللّه كوهستانی می‌روند. ایشان پس از چند لحظه كه برایشان صحبت كرد و آنان را پند و اندرز داد، آنها تحت تأثیر قرار گرفتند؛ به طوری كه یكی از آنها به آقا گفت: آقا جان ما آمدیم به زیارت شما و اصلا اختلافی در ارث نداریم. و [این گونه] از عمل خود پشیمان شده بودند. (7)

* مرحوم حاج آخوند، ملاعباس تربتی به هر نوع گرفتاری كه مردم داشتند رسیدگی می‌كرد و به درد آنها گوش می‌داد و در راه رفع كدورتها و مخاصمه‌ها از طریق نصیحت و خیرخواهی... كوشش می‌كرد و به نحو احسن اختلافها را بر طرف می‌نمود. (8)

* از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده كه می‌گفت: اسم فرزندم برای سربازی در آمده بود. می‌خواستم دنبال كار او بروم كه زن و مردی برای حل اختلاف نزد من آمدند. من ماندم تا قضیه آن دو را فیصله بدهم. بعد از ظهر فرزندم آمد و گفت: نزدیك پادگان به سردردی مبتلا شدم كه سرم متورم شد. دكتر معاینه كرد و مرا از خدمت معاف دانست. همین كه از پادگان بیرون آمدم گویی اثری از ورم و سردرد نبود. شیخ در پایان افزود: ما رفتیم كار مردم را درست كنیم و بین زن و مرد آشتی برقرار سازیم؛ خدا هم كار ما را درست كرد. (9)

هفت: یاری حادثه‌دیدگان و مصیبت‌زدگان

حوادثی مانند: زلزله، سیل، قحط سالی، آتش سوزی و تصادفات همواره جوامع بشری را دستخوش تهدید و فشار قرار داده است و مردم مصیبت دیده و بلاكش از این حوادث، با گرفتاریها و ناراحتیهای مختلفی دست به گریبان هستند. از اینرو، نیازها و احتیاجات معنوی زیادی دارند و صد البته، كمك و یاری آنها از بدیهی‌ترین وظایف و مسئولیتهای همنوعان، خاصه عالمان و دانشمندان، می‌باشد.

قرآن كریم به صراحت می‌فرماید: «تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوی وَلا تَعاوَنُوا عَلَی الاْءثْمِ وَالْعُدْوانِ»؛ (10) «بر نیكی و پرهیزكاری یكدیگر را یاری و كمك كنید و بر گناه و ستم همكاری نكنید.‌»

امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید: «تَنافَسُوا فِی الْمَعْرُوفِ لاِءِخْوانِكُمْ وَكُونُوا مِنْ أَهْلِهِ...؛ (11) در نیكی رساندن به برادران خود با یكدیگر مسابقه گذارید و اهل نیكی باشید.‌» و در جای دیگر فرمود: «مَنْ أَعانَ مُؤْمِنا نَفَّسَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ ثَلاثا وَسَبْعینَ كُرْبَةً...؛ (12) كسی كه مؤمنی را یاری كند، خدای متعال هفتاد و سه گرفتاری را از او بردارد... .‌»

مردمی كه از بلایای طبیعی و مشكلات عدیده جامعه مصیبت دیده اند، نیاز به پشتیبانی و دلداری دارند و مبلغان و عالمان دینی به خوبی می‌توانند به یاری و مساعدت آنان بپردازند. علما و مبلغان دینی می‌توانند به حادثه زدگان و غمدیدگان دلداری داده، آلام و فشارهای روحی آنان را تسكین دهند و در ارائه خدمات و كمكهای امدادی پیشتاز باشند و توده مردم را برای كمك و تأمین نیازهای اولیه و ضروری مصیبت دیدگان بسیج نمایند و خود در صحنه حادثه حضور داشته باشند و امور شرعی را بر عهده گیرند و بدین وسیله، ضمن ادای وظیفه، بین قلوب الفت برقرار نموده، جایگاه برجسته علمای دینی را در بسیج مردم و امداد رسانی نشان دهند. همدردی و همرنگی علماء در حوادث و مشكلاتی مانند گرانی و قحط سالی، نمایانگر روحیه نوع دوستی آنان در سختیها و مشكلات مردم می‌باشد.

* معروف است كه روزی در كربلا آب طغیان كرده بود. بدین جهت، شیخ زین العابدین مازندرانی از شهر بیرون رفت و با عبای خود، شخصا خاك برمی داشت تا جلو آب را بگیرد. مردم چون دیدند كه آن روحانی بزرگ دارد برای سدسازی خاك برداری می‌كند به او تأسی كردند و همگی به پا خاستند و سدّی [مستحكم] در برابر آب بستند كه تا چند سال باقی بود. (13)

* حاج آخوند ملا عباس تربتی در هنگام قحطی دوران جنگ بین الملل اول و زلزله سال 1301 ش. در خدمت به مردم سر از پای نمی‌شناخت و یك نفره به اندازه یك اداره كار می‌كرد. در زلزله 1301 ش. در تربت حاج آخوند ابتدا مردم را متوجه نمود كه نماز زلزله بخوانند و نماز صبح شان نیز قضا نشود. آن مرحوم با نماز و دعا موجب آرامش خاطر آنان شد. وقتی خبر رسید كه چند روستا به كلی ویران شده است، مرحوم حاج آخوند پیاده به راه افتاد و هنگامی كه در خیابان شهر به چند تن از تجار و كسبه بازار برخورد، گفت: چلوار و متقال و كرباس، هرچه دارید با سدر و كافور برای مردگان و خوراك و پوشاك برای زنده‌ها زود بفرستید. و به چند ده از ده‌های شمال شهر كه سالم مانده بودند پیغام فرستاد كه هر اندازه ممكن است مردان با بیل و كلنگ، زود خودشان را برسانند... .

آن مرحوم سه شبانه روز در آنجا ماند و مردم از شهر و روستاهای منطقه به كمك شتافتند... مردم در دسته‌های مختلف به درآوردن اجساد از زیر آوار، گور كنی، كفن و دفن و غسل اموات پرداختند. حاج آخوند بر همه جنازه‌ها شخصا نماز خواند و پس از دفن جنازه‌ها به بازماندگانشان دلداری داد... و چنان شد كه غالبا صاحبان مصیبت همین كه می‌دیدند حاج آخوند تمام كارها را انجام می‌دهد، نیمی از غمهایشان تخفیف می‌یافت و با این ترتیب، در مدت سه شبانه روز 1020 جنازه را با آداب شرعی و رعایت همه احتیاطها به خاك سپردند... .

گویند كه حاج آخوند در آن سه شبانه روز نه غذا خورد و نه خوابید و همه آن فضا از بوی عفونت چنان بود كه كسی تاب نمی‌آورد. به همین جهت، مردم دسته دسته عوض می‌شدند؛ اما او در تمام این سه شبانه روز، از محل خارج نشد. (14)

* آقا سید مهدی درچه‌ای در علم و تقوا و امانت سرآمد بود. از جلوه‌های تقوا و زهد آن بزرگ مرد، این است كه در اوایل ایام قحط سال 1335 تا سال 1337 ق. كه با جنگ بین الملل اول مصادف بود، ده یا بیست من آرد در خانه داشت و عائله سنگینی هم داشت. به محض اینكه آثار گرانی نمودار شد، مرحوم آقا سید مهدی آن ده ـ بیست من آرد را فروخت و به مردم داد. وقتی به او گفتند: لازم بود كه احتیاط می‌كردید و حتی مقدار دیگری هم می‌خریدید، جواب داد، ترسیدم شبهه احتكار داشته باشد، خدا بزرگ است. (15)

* در قحطی دوران جنگ بین الملل اول، با سعی و اهتمام حاج آخوند ملا عباس تربتی، محلی درست شد كه در آنجا با انواع حبوبات همچون: گندم، جو، ماش، ارزن و عدس در دیگهای بزرگی‌اش می‌پختند و همه روزه آن مرحوم شخصا از اول صبح به آن محل می‌رفت و تا یك ساعت بعد از ظهر مراقب بود تا آشها پخته می‌شد و مردم ظرف می‌آوردند و می‌گرفتند و می‌رفتند. علاوه بر آن، محلی را نیز معین كردند كه فقرا را شبانه روز در آنجا نگهداری می‌كردند و مردم به آنجا می‌گفتند: فقیرخانه. (16)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1. حجرات/10.

2. الاخلاق، ص172.

3. وسائل الشیعه، ج2، ص632.

4. كافی، باب الاصلاح بین الناس، ح1.

5. سیمای فرزانگان، ص368.

6. بر قله پارسایی، ص165.

7. همان، ص166.

8. فضیلتهای فراموش شده، ص101.

9. تندیس اخلاص، ص68 و 70.

10. مائده/3.

11. كافی، ج3، ص280، ح10.

12. همان، ص286، ح3.

13. مرگی در نور، ص80.

14. فضیلتهای فراموش شده، ص140 ـ 139.

15. سیمای فرزانگان، ص369.

16. فضیلتهای فراموش شده، ص142.

453 دفعه
(0 رای‌ها)