روان شناسی خلاقیت در نویسندگی
از آنجا كه سیستم خلاقیت در وجود آدمی بر اثر تعامل خلّاقانه درون آدمی و محیط بیرونیاش فعّال میشود، سزاوار است كه به عوامل بیرونی و درونی خلاقیت بپردازیم:
عوامل بیرونی
1. محیط خلّاقِ خانواده
الف. باند پرواز ذهن
خانواده میتواند نقش شایانی در بسترسازی برای خلّاقیت داشته باشد. نقش پدر و مادر در این زمینه، نقشی بی بدیل است. در خانواده است كه ذهن، آماده پرواز بر فراز دنیایی نو میشود.
اگر پدر و مادر اهل مطالعه، شعر، ادبیات، داستان و... باشند و حسّ نویسندگی و شوق نوشتن در آنان موج بزند، این ویژگیها آن چنان عطری در فضای خانه میافشاند كه به طور طبیعی و تدریجی به فرزندان نیز منتقل میشود و آنان را نیز به همراهی و همسویی میكشاند.
«جان آپدایك»، از نویسندگان سرشناس و یكی از نامزدهای اصلی جایزه نوبل ادبیات، در 74 سالگیاش میگوید: «بزرگترین آرزوی مادرم این بود كه نویسنده شود. او یك خواننده جدّی بود و به طور منظّم كتاب میخواند. بسیاری از اوقات، او را میدیدم كه در اتاق كار خانه، پشت ماشین تحریر نشسته و مینویسد. وقتهایی كه مریض میشدم، محل استراحتم همین اتاق بود. بنابراین، پیش میآمد كه گاه ساعتها مینشستم و تایپ كردنش را نگاه میكردم. با پشتكار عجیبی كار میكرد. به این ترتیب، من هم با چنین كارهایی خو گرفتم. در آن زمان، زیاد كتاب میخواندم. بین بچههای دور و برم تنها كسی بودم كه به خواندن علاقه داشت. از این رو، خواندن برایم نوعی عادت شده بود. بیشتر ساعات روز در حال مطالعه بودم و گاهی اوقات میشد كه در یك روز دو كتاب نسبتاً حجیم میخواندم.» (1)
آری، تداوم فضای خلّاقانه خانواده كمك میكند تا نویسندگی به یك عادت نیكو تبدیل شود و استمرار آن آسانتر گردد.
ب. هیجان انتخاب آزاد
آن چنان كه گفتیم، خانواده نقش زمینه ساز دارد، نه الزام و اجبار. و خلاقیت، صرفاً در محیطی آزاد امكان شكوفایی دارد. از این رو، پدر و مادر نباید فرزندان را مجبور به نویسندگی كنند، بلكه باید آن چنان فضای دلپذیری فراهم كنند كه فرزندان با راهنمایی والدین امّا با رغبت و انتخاب خود به سمت فعالیتهای بدیع و نوآورانه كشیده شوند و با جریان آفرینشگرانهای كه در محیط خانه ایجاد شده است، همسو و همراه شوند.
«آپدایك» میگوید: «خوشحالم كه اجباری برای خواندن كتابی خاص نداشتم. در این شرائط، ذهن، آزاد است انتخاب كند. گه گاه با كتابی مواجه میشود كه جرقّهای در ذهن میزند و افقهای تازهای را به خواننده نشان میدهد. به این ترتیب، ذهن، خود تصمیم میگیرد و با آرامش راهش را پیدا میكند.» (2)
اصولاً خلاقیت، در عین قاعده مندی، قاعده گریز است، دستور گریز است، وحشی است، جهشی و پیش بینی ناپذیر و ساختارشكن است و همین ناشناختگی آن هیجان انگیز و شوق آفرین است.
این نویسنده سر شناس میافزاید: «نوشتن برایم بسیار هیجان انگیز بود.... بالاخره فهمیدم باید كار نویسندگی را به شكل حرفهای دنبال كنم.» (3)
این ذوق یابی، حاصل آزادی بالهای ذهن و فكر در پرواز بر فراز افقهای نو بوده است.
دكتر «محرّم آقازاده»، برنامهریز و مدرس دانشگاه نیز میگوید: «كسی كه ذوق و شوق نوشتن را در من برانگیخت، به هر حال پدرم، مادرم، شرائط موجود و... بود.»
و البته جوشش درونی و احساس شخصی نیز در این راه لازم است؛ لذا میگوید: «احساساتم خیلی به من كمك كرد؛ چون حسی داشتم، میخواستم بنویسم. احساساتم را میخواستم بنویسم.» (4)
و بعد میگوید: «انسان، آزاد است كه ارزشها و سبك یادگیری خودش را هم انتخاب كند.» (5)
این چنین نیست كه خلّاقیت و نوآفرینی، ویژگی منحصر به فردی باشد كه تنها عدّه خاصی از آن برخوردار باشند، بلكه «پژوهشهای انجام گرفته، نشان داده است كه زمینه خلّاقیت به عنوان یك استعداد همگانی در همه ما وجود دارد. اگر محیط، زمینه مناسبی جهت بروز و ظهور آن ایجاد كند، فرد، خلّاق خواهد شد.» (6)
ج. فرهنگ تشویق
شخصی كه خود عضو كمیته خلاقیت سازمان پژوهش و دفتر برنامهریزی و از مدرسان رویكردهای نوین یاد دهی - یادگیری بوده و در زمینه خلاقیت، كارگاههای آموزشی مختلفی با اساتید ایرانی و خارجی گذرانده و كتابها و مقالات زیادی را در این زمینه مطالعه كرده است، در مورد نویسندگی خود میگوید: «فكر میكنم تقریباً راحت مینویسم. در خانوادهای فرهنگی متولد شدم و رشد كردم و آموزشها و تشویقهای به موقعی از پدر و مادرم گرفتم.» (7)
نویسنده دیگری میگوید: «فرزندمان را وقتی در سفر است، تشویق كنیم تا خاطرات سفر خود را بنویسد و به او بگوییم: الآن كه به طور مثال در مسیر تهران - مشهد حركت میكنیم، شما این مسیر را در 4 - 5 صفحه برای من بنویس و من این 4 - 5 صفحه را جزء كارهای خوب و نیك تو تلقّی میكنم. این ارزش را خانواده باید به نوشتن بدهد.» (8)
نویسنده شدن از «فكر» شروع میشود و این فكر با «خواستن» گسترش مییابد و هسته اولیه خواستن، در خانواده شكل میگیرد. پس خانه، كانون فكر سازی و ایجادانگیزه برای نویسنده شدن فرزندان است.»مطالعات زیادی در سطح جهان انجام شده است كه نشان میدهد موفقیت در نویسندگی و... به شدّت متأثّر از فضای فرهنگی خانواده است. هرچه فضای فرهنگی خانواده خوب بوده، مهارت نوشتن فرزند تقویت شده است. بنابراین، به تأثیر نقش خانواده نباید بی توجّه بود.» (9)
منظور از نقشمندی خانواده این است كه نقش الگویی و الهام بخشی داشته باشد؛ «یعنی اگر پدر اهل كتاب خواندن و اهل مطالعه باشد، برادر و خواهر اهل خواندن باشند، تأثیر جدّی در نویسنده شدن فرد دارد. البته ممكن است پدر و مادر سواد كافی نداشته باشند، ولی علاقه مند به مباحث فرهنگی باشند. در این فضا هم فرزند به مسائل فرهنگی علاقه مند میشود و میتواند نوشتن را تمرین كند. هر اندازه سهم مذاكرات فرهنگی در خانواده افزایش یابد، اقبال و علاقه مندی فرزند به حوزه نگارش بیشتر میشود.» (10) و همین گفتگوها میتواند محرّك انگیزه ساز و مولّد احساس باشد و خمیر مایه نوشتهای زیبا شود.
د. بیداری ذهن
خلاقیت مولود ذهن آزاد، امّا پربار و پویاست و شكوفایی آن در پرتو بهره گیری از ابزارهای مفید و مناسب است و «شایسته است كه پدر و مادر در صورت تمایل فرزندان علاقه مند و پویا، كتابهای در خور و مناسبی را كه در زمینه نویسندگی نیاز دارند، در اختیار آنان قرار دهند تا بتوانند با بهره گیری از مطالب دریافتی از آنها، نوشته خوبی بنویسند.» (11)
راز خوبی نوشته زیبا، الگوسازی ذهن از نوشتههای زیبای دیگر است. ذهن در اثر مأنوس شدن مداوم با نوشتههای زیبا و خلّاقانه، در حال و هوای آنها قرار میگیرد و حسّ واژه سازی و محتواپردازی آن گونهای در فرد بیدار میشود و آن چنان ذهن به جولان میافتد كه مفاهیمی بدیع در ذهن متولد میشوند و لباس واژهای نو بر تن میكنند و همچون اشكهای شوق از چشمان خندان قلم بر صفحه سفید كاغذ میچكند و چونان مرواریدی درخشان چشم دلها را به خود خیره میسازند كه گویی آنان را سحر كرده اند. آری، بعضی بیانها سحر میكنند، اگر كسی سخن شناس و سخن سنج باشد.
دیدار با ذهنهای خلّاق (نوشتههای خلّاق) ذهن را برای خلاق شدن و آشنایی با شیوه خلاقیت بیدار میكند و این بیداری، نوشتههای زیبا به ارمغان میآورد.
ه. پایههای پویایی
در تحقیقات متعددی (12) ثابت شده است كه رفتار و نگرش والدین و كمیت و كیفیت علاقههای آنها و نحوه تعامل آنان با فرزندانشان در رشد و توانایی فرزندان مؤثر است و دریافته اند كه بچهها و بزرگسالانی كه در ریاضیات و علوم سرآمد هستند و از نبوغ برخوردارند، زمینه متفاوتی نسبت به سایر افراد داشته اند؛ زمینههایی خلاقیت زا و شكوفاگرانه؛ زمینههایی همچون احترام زیاد، آزادی عمل برای كشف جهان اطراف، آزادی برای تصمیم گیری، استقلال عمل، وجود یك ارتباط مثبت بدون وابستگی زیاد والدین و كودك، وجود یك فضای آزاد و غیر مستبدانه، عدم نگرانی و دغدغه مداوم والدین نسبت به كودك و.... به اعتقاد محققین، وجود این ویژگیها در ارتباط والدین و كودك، باعث میشود كه كودك در آینده، فرد خلّاقی شود و پایههای پویایی او پی ریزی شود.
و. اختیار خطر كردن
طبیعی است كه روشهای سلطه جویی والدین، منجر به دنباله روی و هماهنگی مصنوعی در كودكان میشود و مانع هرگونه ابتكار و خلّاقیت میگردد. تحقیقات نشان داده است (13) كه والدین كودكان خلّاق در روشهای تربیتی شان به ندرت از استبداد و محدودیت انضباطی استفاده میكرده اند. این كودكان از آزادی بیشتری در تصمیم گیری بر خوردار بوده اند، در حالی كه كودكان كمتر خلّاق، دارای خانواده سخت گیر و كلیشه اندیش و بیش از حد خشك و حساس بوده اند. مادرانی كه از فرزندانشان بیشتر مراقبت میكرده اند، فرزندانِ كمتر خلاق داشته اند؛ زیرا مراقبت زیاد والدین از كودك، موجب میشود كه او هرگز فرصتِ تجربه كردن و آموختن نداشته باشد، در حالی كه خلاقیت در پرتو ریسك كردن حاصل میشود. شخصی كه همواره با عصای احتیاط افراطی دنبال راهی كاملاً روشن بگردد، هرگز نمیتواند پا به وادی ناشناختهها بگذارد و دست به كارهای تازه بزند.
تربیت آزاد منشانه، تجربه تازههای زندگی، و گرایشِ قوی فكری وسیع و گوناگونِ والدین موجب خلاقیت در كودكان میشود. والدین كودكان خلاق معتقدند كه باید به كودكان استقلال بدهیم و خواست خلاقانه آنها را بپذیریم و به آنها حق بدهیم كه با والدین موافق نباشند. دادن استقلال به كودكان و آزادی فكر و عمل به آنها، موجب كم شدن اتكای آنها به دیگران میگردد و در نتیجه، میتوانند با فكر و تجربه و عمل خویش، قوه ابتكارشان را به كار گیرند.
بعضی از محققین بر این باورند (14) كه استقلال درونی، عدم وابستگی، مقاومت در برابر كنترل اجتماعی افراطی، برای فعالیت خلاق ضروری است. بنابراین، جوّ آزاد خانه كسانی كه كار خلاق انجام میدهند، موجب تشویق و الگو دهی بچهها به كارهای مشابه میشود. والدینی كه خود، ابتكار عمل داشته باشند، الگوی مناسبی برای برانگیختن كودكان جهت ابداع و خلاقیت اند. به عكس، والدینی كه در كارها دنباله رو هستند، طبق مُد لباس میپوشند و در كارهای مختلف ایدهای از خود ندارند، همین ویژگیها را به فرزندان خود منتقل میكنند.
ز. امنیت روانی
فضای عاطفی خانواده با رشد خلاقیت فرزندان ارتباط مستقیم دارد. روابط صمیمی و دوستانه افراد خانواده موجب احساس امنیت روانی در فرزندان میگردد و باعث میشود كه اعتماد به نفس لازم برای ابداع و ابتكار داشته باشند.
بسیاری از افراد سرآمد و خلاق گفته اند كه تلاشهای خوب والدینشان و دیگر مربیان عامل پرورش استعداد آنها بوده است. پیرو مطالعاتی كه بعضی از محققان (15) درباره زنان هنرمند داشتند، به این نتیجه رسیدند كه همه آنان خانوادههای حمایت كنندهای داشته اند. تمام آنها گفته اند كه والدین آنها به كار ایشان علاقه نشان داده اند و از آنها حمایت كرده اند.
2. محیط خلاق آموزشی
الف. تربیت معطوف به تفاوتهای فردی
محیط آموزشی میتواند بستر مناسبی برای خلاق سازی افراد باشد؛ به شرط آنكه آموزشها معطوف به تفاوتهای فردی باشد، نه یكسان سازی افكار و روشها. با توجه به مدت زمان زیادی كه افراد در مدرسه و محیط آموزشی میگذرانند، میتوان گفت: تجربههای مدرسه و محیط آموزشی نقش اساسی در خلاقیت آنها در آینده دارد؛ اما تحقیقات نشان داده است (16) كه افراد برجسته به ندرت از مدرسه و معلّمانشان به عنوان عامل مؤثر و مهمی در رشد خلاقیتشان یاد كرده اند. به اعتقاد آنها مدرسه نقشی در تشویق آنها برای خلاقیت نداشته است. اما تقریباً در طول دوران مدرسه، یك معلم مشوق داشته اند.
آنان معتقدند كه علت شكست مدرسه تا حد زیادی به تعلیم و تربیت همشكل و یكنواخت مربوط میشود. این در حالی است كه هر كدام از دانش آموزان و افراد در محیط آموزشی، كاملاً با یكدیگر متفاوت اند.
ب. توسعه تفكر خلاق
یكی از محققان معتقد است (17) كه برای توسعه تفكر خلاق از طریق مدرسه و محیط آموزشی باید هر مربی در هر مقطع، به عقائد جدیدی كه از سوی كودكان، نوجوانان و جوانان مطرح میشود، توجه كند و این گونه افراد نونگر را تشویق كند تا استعداد خلاقشان را توسعه دهند. هر مربی باید به این «توسعه خلاقیت» بیش از آموزش اطلاعات اهمیت دهد.
برای توسعه تفكر خلاق، باید تفكر خلاق را با ارزش بدانیم، افراد را نسبت به آنچه در پیرامونشان میگذرد - یعنی به محركهای محیطی - حساستر كنیم، اجازه دهیم خود آنان به آزمون واقعیتها دست بزنند، راه حلهای ابتكاری و تازه افراد خلاق را ارج نهیم و تشویق كنیم، افراد را مقید نكنیم كه برای انجام كارها از یك روش ویژه و الگوی تحمیلی تبعیت كنند و در كلاس، فضایی آزاد و در نتیجه جوی خلاق ایجاد كنیم؛ به گونهای كه بدون ترس، احساس امنیت كنند.
باید به آنان كه آموزش میبینند یاد بدهیم كه به ایده هایشان اهمیت دهند و دفترچهای تهیه كنند و عقائدشان را - حتی اگر در آن تردید دارند - بنویسند؛ چون ممكن است این ایدهها در زمانی دیگر مورد بررسی، انتقاد و تغییر قرار گیرند یا موجب انگیزش ایدهای دیگر در آنان گردند.
باید كاری كنیم كه آنان در برابر شاهكارهای دیگران و نوشتههای شگفت انگیزشان احساس ضعف نكنند؛ یعنی جزئیات مراحل و روشهایی را كه صاحب شاهكار برای خلق آن استفاده كرده است، برایشان توضیح دهیم تا آن شاهكار شگفت را چیزی ماوراء قدرت خویش ندانند.
باید حس كنجكاوی را در آنان برانگیزیم تا خودشان برای آفرینش آثار برانگیخته شوند و توجه آنان را به یافتههای بحث برانگیز جلب كنیم؛ یعنی با ایجاد سؤالات و كمك به آنها برای یافتن جواب، انگیزه نویابی شان را حفظ و تقویت كنیم.
تاریخ نشان داده است كه گاهی ابداعات و اكتشافات در دورههای آرامش و سكوت به وجود آمده است. از این رو، ایجاد موقعیتهایی برای آرامش و فرصتهایی مناسب برای فعالیت ذهن، موجب ایجاد ایدههای تازه میشود.
در «یورش فكری» (18) كه یكی از شیوههای خلاقیت است، باید آموزش بدهیم كه در لحظه آفرینش ایدههای تازه، افراد، هر چه به ذهنشان میآید، بنویسند؛ بی آنكه از خود انتقاد كنند یا از انتقاد دیگران بترسند و ایدههای خود را پس بزنند؛ چون هر گونه خود انتقادی یا واهمه از انتقاد دیگران در مرحله خلق ایدهها، مانع از تولید اندیشه میشود. خود انتقادی اصلاحی یا گوش كردن به انتقادهای اصلاحی دیگران، پس از خلق ایدهها باید صورت گیرد، نه قبل از آن یا در هنگام آفرینش ایده ها. افراد باید عادت كنند كه انتقادگر صرف نباشند، بلكه به انتقاد سازنده عادت كنند كه در خلاقیت، بسیار مهم است.
ج. ماجراجویی علمی و فكری
تقویت روحیه ماجراجویی علمی و فكری نیز در پرورش روحیه خلاقیت، بسیار مؤثر است و این از عهده معلمی بر میآید كه خود، چنین روحیهای داشته باشد.
سر درآوردن از رشتههای علمی دیگر - علاوه بر رشته تخصصی خود - را در آموزندگان تقویت كنیم؛ زیرا شناخت فربهتر و فراتر از رشته تخصصی، در تقویت ایدهها و باورهای بنیادی مفید است؛ چون بسیاری از ایدهها و روشهایی كه در یك رشته علمی طرح میشود، از رشته تخصصی دیگری گرفته شده و در آن رشته علمی به كار رفته است.
از آموزندگان بخواهیم كه با استفاده از مغایرتها استدلالهایی برای رد نظریات پیشین و باورهای نسبتاً عمومی بیاورند و به این ترتیب، آنان را برانگیزانیم تا خود، به گونهای دیگر، مسائل را ارزیابی كنند و راه جدید و جالبی برای آزمودن و اثبات كردن مسائل بیابند و به آنان كمك كنیم كه با استفاده از چیزهایی كه از قبل میدانستند، در موقعیتی مشابه، حقائق و اصول و ایدههای تازهای به دست آورند. این یعنی «خلاقیت» و انسان نونگر میتواند نونگار و نویسندهای خلاق باشد.
پاورقــــــــــــــــــــی
1) جام جم، سال ششم، شماره 1485، پنجشنبه 30 تیر 1384، ص 6.
2) همان.
3) همان.
4) شانه برزلف سخن، سید حسین حسینی نژاد، ص 6.
5) همان.
6) همان، ص 74.
7) همان.
8) شیوههای خلّاق آموزش انشاء، سید حسین حسینی نژاد، ص 60 و 61.
9) همان، ص 54 و 55.
10) همان، ص 63 (با اندكی تلخیص و تصرّف) .
11) گلزار سخن، محمد مصری، ص 35.
12) ماهیت خلاقیت و شیوههای پرورش آن، دكتر افضل السادات حسینی، صص 72 - 75.
13) همان.
14) همان.
15) همان.
16) همان.
17) همان.
18) برای اطلاعات بیشتر، ر. ك: پرورش استعداد همگانی خلاقیت.