فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد مولای زمان مهتر صاحبدل امجد
آن سيد مسعود و خداوند مؤيد پيغمبر محمود ابوالقاسم احمد
وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلد اين بس كه خدا گويد: «ما كان محمد» (1)
تولد پربركت حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله كه بنا به اعتقاد علمای اماميه در 17 ربيع الاول سال 570 ميلادی و مطابق با سال عام الفيل به وقوع پيوست، آغاز تولدی نوين و روز اعطای مدال سعادت و رستگاری از سوی حضرت حق برای جامعه بشريت میباشد. در آن روز نوزادی به اين عالم خاكی قدم نهاد كه بعد از چهل سال از سوی خداوند بعنوان آموزگار وحی و مربی برترين فرهنگ زيستن به اهل جهان معرفی گرديد. مقارن اين ولادت پر بركت در صحنه گيتی آثار شگفت انگيز و اسرارآميزی رخ داد كه هشداری برای حاكمان و زور مداران تاريخ به حساب آمد.
فرو ريختن 14 كنگره در ايوان كسري، خاموش شدن آتشكده فارس، جريان آب در وادی سماوه بعد از سالهای طولانی خشكي، سرنگون شدن بتها در مكه و ساير نقاط عالم، خشك شدن درياچه ساوه، پرتوافشانی نوری از وجود آن گرامی در آفاق آسمانها و خوابهای وحشتناك انوشيروان و موبدان، از جمله علائم خارق العاده و از نشانههای هشدار دهندهای بود كه مقارن تولد پيامبر خاتم صلی الله عليه وآله در جهان حادث شد كه در منابع معتبر تاريخی و جوامع مورد اعتماد حديثی از آنها ياد شده است.
در مورد زندگي، سيره و سخن و خلق و خوی آن وجود گرامی آثار و مجموعههای ارزشمندی از سوی دانشمندان و محققين پديد آمده است كه هر كدام به نوبه خود قابل تحسين و تقدير است. السيرة النبويه: ابن هشام، السيرة النبويه: ابن كثير، حياة النبی و سيرته، سيرة المصطفي: عبدالزهرا عثمان محمد، سيرة المصطفي: هاشم معروف الحسني، الصحيح من سيرة النبی الاعظم، نهاية المسئول فی رواية الرسول، سيری در سيره نبوي، فروغ ابديت، شرف النبی و حياة القلوب، ج 2، برخی از اين مجموعههای نبوی میباشند كه هر كدام با سليقه خاص مؤلف و از زوايای مختلفی به بررسی ابعاد زندگی و سيره آن حضرت پرداختهاند.
در اين نوشتار سعی شده در حد وسع، خلق و خوی حضرتش در پرتو آيات وحيانی قرآن بررسی شود، تا به اين وسيله جان و دل خود را با آيات نور روشنايی بخشيده و از صفات ستوده محمدی صلی الله عليه وآله بهره ور شويم، چرا كه بر اين باوريم: زيباترين و كاملترين سيمای آن گرامی را بايد در آيينه كلام وحيانی پروردگار به نظاره نشست و خصلتهای زيبای نبوت را از سرچشمه نور جستجو كرد و اگر قرار است انسان برای بهتر زيستن و به سوی سعادت ابدی رفتن به دنبال الگو و سرمشق باشد، آنرا در كاملترين و مطمئن ترين منابع میتوان يافت كه صفحات درخشان و زرين آن در بلندای تاريخ و در تاريكترين لحظات آن، شاهراه انسانيت را روشن نموده است. خداوند متعال فرمود: «لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنة» ; (2)
«مطمئنا برای شما در [رفتار و گفتار] رسول خداصلی الله عليه وآله سرمشق نيكو [و كاملي] میباشد.»
1 - نرمخويی و مهربانی
از منظر قرآن كريم يكی از شاخصترين ويژگيهای حضرت رسول صلی الله عليه وآله، اخلاق زيبا و برخورد شفقت آميز با ديگران بود. آن بزرگوار با داشتن اين خصلت ستودنی توانست در طول 23 سال، دلهای بسياری را به خود شيفته كرده و به صراط مستقيم هدايت نمايد، در حالی كه هيچ قدرتی توان چنين كار شگفتی را نداشت. خداوند متعال اين عامل اساسی را چنين شرح میدهد: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك» ; (3)
«به بركت رحمت الهی در برخورد با مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده میشدند.»
اساسا آن حضرت بر اين باور بود كه فلسفه بعثت برای تكميل مكارم اخلاق است و میفرمود: «انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق; (4)
همانا من برای به سامان رساندن فضائل اخلاقی مبعوث شدهام.»
ابراز محبت و مهرورزی آن حضرت نه تنها شامل دوستان و اهل ايمان میشد، بلكه مخالفين آن بزرگوار نيز از اخلاق نرم و شفقت آميز آن گرامی بهره مند بودند و اين سبب جذب آنان به سوی اسلام میگرديد. به همين جهت خداوند متعال رسول گرامی اش را تحسين كرده و فرمود: «وانك لعلی خلق عظيم» ; (5)
«و يقينا تو دارای اخلاق عظيم و برجستهای هستی.»
2 - دلسوزی برای اهل ايمان
كسانی كه خود را وقف اصلاح جامعه كرده و برای سعادت افراد آن از هيچ كوششی فروگذار نمیكنند و با دلسوزی و عشق و علاقه به انجام وظايف محوله میپردازند، بدون ترديد جايگاه خود را در جامعه و دلهای مردم تحكيم بخشيده و ارتباط نزديكتری با مخاطبان خود پيدا میكنند، در نتيجه مردم به آنان به ديده احترام نگريسته و اعتماد كرده و به آسانی گفتهها و خواسته هايشان را میپذيرند. مردم عاشق كسانی هستند كه بدون هياهو بدنبال اصلاح جامعه و رفع گرفتاريهای آنان باشند.
اگر اين دلسوزی و خدمات بیريا، مخلصانه و فقط برای رضای خداوند عالم باشد، نتيجه آن مضاعف و توفيق در كار حتمی و قطعی خواهد بود.
تو بندگی چو گدايان به شرط مزد مكن كه خواجه خود روش بنده پروری داند
اين ويژگی در رهبران الهی و پيشوايان جامعه از اهميت ويژهای برخوردار است. قرآن مجيد پيامبر گرامی اسلام را با اين خصلت پسنديده معرفی كرده و میفرمايد: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم» ; (6)
«همانا فرستادهای از خود شما به سويتان آمد كه رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت و راهنمايی شما دارد و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.»
خداوند متعال به كسانی كه دلسوزی و مهربانی رسول اكرم صلی الله عليه وآله را نوعی ساده لوحی قلمداد میكردند و اغماض و چشم پوشيهای آن وجود گرامی را در مورد افراد خطاكار سطحی نگری انگاشته و سخنانی ناروا در مورد پيامبر به زبان میآوردند چنين میفرمايد: «ومنهم الذين يؤذون النبی ويقولون هو اذن قل اذن خير لكم يؤمن بالله ويؤمن للمؤمنين ورحمة للذين آمنوا منكم والذين يؤذون رسول الله لهم عذاب اليم» ; (7)
«از آنها كسانی هستند كه پيامبر را آزار میدهند ومی گويند: او گوشی است.(آدم خوش باوری است!) بگو: خوش باور بودن او به سود شماست، او به خدا ايمان دارد و [تنها] مؤمنان را تصديق میكند و برای مؤمنان شما رحمت است، اما كسانی كه رسول خداصلی الله عليه وآله را میآزارند عذاب دردناكی در پيش دارند.»
دلسوزی حضرت خاتم الانبياء به حدی بود كه گاهی از شدت غصه و ناراحتی در آستانه هلاكت قرار میگرفت. رسول مكرم اسلام نه تنها از انحراف و كجرويهای برخی از مسلمانان آزرده خاطر میشد، بلكه از گمراهی و نادانی نامسلمانان نيز در رنج و عذاب بود. تا اينكه خداوند متعال از دلسوزی رسول خويش چنين ياد میكند: «فلعلك باخع نفسك علی آثارهم ان لم يؤمنوا بهذا الحديث اسفا» ; (8)
گويی میخواهی به خاطر اعمال [نارواي] آنان، اگر به اين گفتار ايمان نياوردند، خود را هلاك كنی.
3 - آشنايی با درد مردم
توفيق در مديريت جامعه به عوامل مختلفی بستگی دارد كه يكی از مهمترين آنها آشنايی با مشكلات و گرفتاريهای طبقات محروم اجتماع میباشد. پيامبران الهی عموما و پيامبراسلام خصوصا از چنين خصلت والايی برخوردار بودند. آنان خود را از مردم میدانستند و هيچگونه امتياز و تفوقی بر خويشتن نسبت به ساير اقشار جامعه قائل نبودند. پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله میفرمود: «انما انا بشر مثلكم» ; (9) «همانا من هم همانند شما بشر هستم.» در آيه ديگری خداوند متعال میفرمايد: «لقد جاءكم رسول من انفسكم» ; (10)
«پيامبری از خود شما برايتان آمده است.»
افزون بر مردمی بودن، آشنايی و آگاهی و لمس واقعيتهای پنهان جامعه از خصلتهای بارز آن حضرت بود.
البته ميان امثال پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله و كسانی كه با شعار محروميت زدايی به عرصههای رهبری و هدايت جوامع وارد میشوند اما خود طعم تلخ محروميت و گرفتاری را نچشيدهاند و درك اين واقعيتها برايشان سخت و غير ملموس است فرق زيادی وجود دارد. آنان اگر هم بخواهند در اين رابطه درست عمل كنند موفق نخواهند شد، اما كسانی كه اين مشكلات و محروميتها را از نزديك لمس كردهاند، درد و رنج طبقات محروم جامعه را كه معمولا بالای 50% جامعه میباشند، بهتر و راحتتر درك میكنند. قرآن كريم میفرمايد: «الم يجدك يتيما فآوی ووجدك ضالا فهدی ووجدك عائلا فاغني» ; (11)
«آيا تو را يتيم نيافت و پناه داد؟! و تو را گمشده يافت و هدايت كرد و تو را فقير يافت و بینياز نمود.»
حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله در مقابل مرفهين بیدردی كه از او میخواستند از طبقات محروم فاصله بگيرد، اين آيه را تلاوت میكرد: «وما انا بطارد الذين آمنوا» ; (12)
«من هرگز مردم با ايمان را [گر چه در ظاهر محروم و بیچيز و نيازمند باشند] از خود دور نخواهم كرد.»
آری رسيدن به مقام نبوت اوصاف برجستهای میطلبد كه يكی از آنها مردمی بودن و آشنايی با حقوق محرومان است. كسی كه میخواهد دين آسمانی او جاودانه بماند و برای هر قوم و ملتی و در هر عصر و زمانی به كار آيد لازم است كه خود با ريشههای ناعدالتی و فقر و محروميت از نزديك تماس داشته باشد تا در بلندای تاريخ بتواند ندای عدالت خواهی و محروميت زدايی را به گوش جهانيان برساند. قرآن با يادآوری دوران مشقت بار و سخت زندگی پيامبرصلی الله عليه وآله به آن حضرت سفارش میكند كه: «فاما اليتيم فلا تقهر واما السائل فلا تنهر» ; (13) «يتيم را از خود دور نكن و درخواست كننده را از خود مران.»
رسول خداصلی الله عليه وآله در هنگام هجرت به مدينه نيز در مقابل فريادهای دعوت دهها نفر از اهالی مدينه، در زمينی كه به يتيمان تعلق داشت فرود آمد و كانون اسلام را در همانجا متمركز نمود كه بعدها به مسجدالنبی و مركز حكومت اسلامی تبديل شد و تصميمات مهم جهان اسلام در همانجا اتخاذ گرديد.
4 - صبر و بردباری
گذری كوتاه به تاريخ پيامبران الهی نشان میدهد كه آنان در راه اعتلای كلمه توحيد و انجام رسالت خويش با سختترين موانع روبرو بودهاند، همچنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «ان اشد الناس بلاء الانبياء; (14)
همانا كه انبياء الهی سختترين گرفتاريها را داشتهاند.» اما در اين ميان حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله بيش از ساير انبياء در معرض بلاها و آزمايشات سخت قرار گرفت. آن حضرت در اين مورد میفرمايد: «ما اوذی نبی مثل ما اوذيت; (15)
هيچ پيامبری همانند من مورد آزار و اذيت قرار نگرفت.»
اما تحمل و بردباری پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در برابر كوه مشكلات كه از هر سو به آن حضرت روی میآورد و موانع گوناگونی كه هر يك میتوانست سد راه اهداف بلند حضرتش باشد، تمام دشمنان و مخالفين سرسخت آن حضرت را به زانو در آورد.
استاد شهيد مطهری رحمه الله در اين زمينه مینويسد: «اراده و استقامتش بینظير بود. از او به يارانش نيز سرايت كرده بود. دوره 23 ساله بعثتش يكسره درس اراده و استقامت است. او در تاريخ زندگی اش مكرر در شرايطی قرار گرفت كه اميدها از هرجا قطع میشد، ولی او يك لحظه تصور شكست را در مخيله اش راه نداد. ايمان نيرومندش به موفقيت، يك لحظه متزلزل نشد.» (16)
گاهی خداوند متعال برای تقويت روحيه صبر و مقاومت رسول گراميش میفرمود: «فاصبر كما صبر اولوا العزم من الرسل» ; (17)
«پس صبر و بردباری پيشه كن، آن گونه كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند.»
رسول اكرم صلی الله عليه وآله در سخن ارزشمندی پايداری و مقاومت و اراده آهنين خود را در راه هدف به نمايش گذاشت و هنگامی كه حضرت ابوطالب پيشنهاد مشركين را مبنی بر خودداری آن حضرت از ابلاغ پيام آسمانی خويش به وی بيان كرد، به عمويش ابوطالب چنين فرمود: «ياعم! والله لو وضعوا الشمس فی يمينی والقمر فی يساری علی ان اترك هذا الامر حتی يظهره الله او اهلك فيه، ماتركته; (18)
ای عمو! به خدا سوگند اگر آنان خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهند كه از دعوت آسمانی خود ست بردارم هرگز نخواهم پذيرفت تا اينكه يا خداوند دين مرا پيروز كند و يا اينكه جانم را در راه آن از دست بدهم.»
و اين چنين بود كه حضرت محمدصلی الله عليه وآله با تحمل مشكلات و صبر و پايداری توانست دين مبين اسلام را به جهانيان اعلام كند. انواع گرفتاريها و ناملايمات، صدمات جسمی و روحي، قرار گرفتن در معرض انواع اتهامات از قبيل: ساحر، مجنون، آشوبگر و ساير موانع راه پيامبر، با دو عامل ايمان به هدف و استقامت و پشتكار در راه رسيدن به آن، قابل تحمل بود.
امير مؤمنان علی عليه السلام در اين مورد میفرمايد: «اشهد ان محمدا عبده ورسوله دعا الی طاعته وقاهر اعداءه جهادا عن دينه، لايثنيه عن ذلك اجتماع علی تكذيبه والتماس لاطفاء نوره; (19)
گواهی میدهم كه محمدصلی الله عليه وآله بنده و پيامبر اوست، انسانها را به عبادت خداوند دعوت نمود و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار نموده و مغلوبشان كرد. هرگز همداستانی دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از (آن دعوت به حق و كوشش در راه استقرار دين اسلام) باز نداشت و تلاش آنان برای خاموشی نور رسالت نتيجه نداد.»
5 - عبوديت
بندگی و خضوع در مقابل حق فضيلتی ستودنی است كه قرآن بارها بر اين صفت زيبای محمدی صلی الله عليه وآله اشاره دارد. خداوند متعال پيامبر گرامی اش را با وصف بندگی - كه تمام اوصاف والای حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله را تحت الشعاع قرار داده - ياد میكند و رسول گرامی اسلام نيز به عبوديت خود در پيشگاه حق هميشه افتخار میكرد.
به چند نمونه از آياتی كه حضرت رسول صلی الله عليه وآله را با صفت والای عبوديت توصيف میكند اشاره میكنيم:
1 - «وان كنتم فی ريب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله» ; (20)
«و اگر در آنچه كه به بنده خودمان نازل كرده ايم شك داريد، يك سوره همانند آنرا بياوريد.»
2 - «ان كنتم آمنتم بالله وما انزلنا علی عبدنا يوم الفرقان...» ; (21)
«اگر به خدا و به آنچه كه بر بنده خود در روز جدايی [حق از باطل] نازل كرده ايم ايمان آورده ايد...»
3 - «تبارك الذی نزل الفرقان علی عبده ليكون للعالمين نذيرا» ; (22)
«بزرگوار و پربركت است آن خداوندی كه قرآن را بر بنده [خاص] خود نازل كرد تا بيم دهنده جهانيان باشد.»
4 - «فاوحی الی عبده ما اوحي» ; (23)
«[در شب معراج] آنچه را كه وحی كردنی بود به بنده اش وحی نمود.»
پيامبر گرامی اسلام صلی الله عليه وآله آنچنان شيفته عبادت و بندگی در بارگاه ربوبی بود كه گاهی خود را فراموش میكرد و از خود بيخود میشد، تا اينكه آيه نازل شد: «طه! ما انزلنا عليك القرآن لتشقي» ;
«طه! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه اين قدر به زحمت و مشقت بيفتی.»
مرحوم فيض كاشانی در ذيل اين آيه مینويسد: پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله آنچنان در عبادت الهی حريص بود كه از كثرت عبادت پاهای مباركش متورم شده بود، تا اينكه خداوند متعال اين آيه را فرستاد.
امام باقرعليه السلام میفرمايد: روزی يكی از همسران آن حضرت به وی گفت: يا رسول الله! چرابه خود اينقدر زحمت میدهي، در حاليكه يك بنده آمرزيده هستی.
پيامبرصلی الله عليه وآله پاسخ داد: «اولا اكون عبدا شكورا; (24) آيا بنده شكرگزاری نباشم.»
خداوند متعال در برخی از آيات برای عبادت و بندگی پيامبر گرامی اش چنين رهنمود میدهد: «اقم الصلوة لدلوك الشمس الی غسق الليل وقرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا ومن الليل فتهجد به نافلة لك عسی ان يبعثك ربك مقاما محمودا» ; (25) «نماز را از زوال خورشيد (هنگام اذان ظهر) تانهايت تاريكی شب (نيمه شب) به پادار; و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را; زيرا قرآن فجر مورد شهادت [فرشتگان شب و روز] است. و پاسی از شب را [از خواب برخواسته و قرآن و نماز بخوان و] عبادت كن. اين يك عمل نافله برای توست. اميد است كه خداوند متعال تو را به اين وسيله به مقامی محمود (و در خور ستايش) برانگيزد.»
6 - عدالت خواهی
عدالت خواهی يكی از مهمترين اهداف بعثت پيامبران الهی است. خداوند متعال در سوره حديد میفرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط» ; (26) «ما فرستادگان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنان كتاب آسمانی و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.»
همچنين خداوند متعال از زبان پيامبر گرامی اسلام در سوره شوری میفرمايد: «وامرت لاعدل بينكم» ; (27) «من برای اجرای عدالت در ميان شما مامور شدهام.»
و در آيات متعددی قرآن از عدالت خواهی پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله كه يكی از اهداف بعثت آن حضرت نيز میباشد سخن گفته و مردم را به تبعيت از آن بزرگوار ترغيب و تشويق میكند.
عدالت طلبی در تمام زوايای زندگی انسان نقش دارد و گستره آن به گفتار و رفتار و روابط انسان، معاملات، خانواده، دوستان، فرزندان، همكاران و حتی ساير ملل نيز كشيده میشود. قرآن كريم میفرمايد: «واذا قلتم فاعدلوا» ; (28) «وهنگامی كه سخنی میگوييد، عدالت را رعايت نماييد.» پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله آنچنان به اين مسئله حياتی اهميت میداد كه حتی در نگاه كردن به ديگران عدالت را رعايت مینمود. امام صادق عليه السلام میفرمايد: «كان رسول الله يقسم لحظاته بين اصحابه فينظر الی ذا وينظر الی ذا بالسوية; (29) رسول خداصلی الله عليه وآله نگاه خود را در ميان اصحاب بطور مساوی تقسيم میكرد، گاهی به اين و گاهی به آن ديگری به طور مساوی نگاه میكرد.»
پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در يك منشور جهانی عدالت خواهی و تساوی حقوق انسانها را در جوامع اعلام كرده و ملاك احترام به حقوق بشر را معين نمود. آن منادی راستين عدالت و آزادی هنگامی كه مشاهده كرد يكی از اصحاب عرب وي، سلمان فارسی را بخاطر غير عرب بودن تحقير میكند، در كلمات حكيمانه و معروفی فرمود: «ان الناس من عهد آدم الی يومنا هذا مثل اسنان المشط، لا فضل للعربی علی العجمی ولا للاحمر علی الاسود الا بالتقوي; (30) همه مردم از زمان حضرت آدم تا به امروز همانند دانههای شانه [مساوی و برابر] هستند. عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتری ندارد مگر به تقوی.»
پيامبر اسلام در اجرای قانون عادلانه الهی اهتمام خاصی داشت و اگر كسی از آن حضرت تقاضای غيرقانونی و غيراصولی میكرد، شديدا ناراحت میشد. هنگامی كه بعضی از همسران آن حضرت بعد از جنگ احزاب در مورد تقسيم غنائم جنگی از آن بزرگوار تقاضای غيرمعقول و خلاف عادت كردند، آن بزرگوار ناراحت شد و 29 روز تمام از آنان فاصله گرفت. خداوند متعال نيز به اين مناسبت آياتی را بر آن حضرت نازل كرد و خطاب به پيامبرصلی الله عليه وآله فرمود: «يا ايها النبی قل لازواجك ان كنتن تردن الحيواة الدنيا وزينتها فتعالين امتعكن واسرحكن سراحا جميلا» ; (31) «ای پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنيا و زرق و برق آن را میخواهيد، بياييد [با هديه اي] شما را بهره مند سازم و شما را بطرز نيكويی رها سازم. (32)»
و به اين ترتيب پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله حتی به نزديكترين افراد خانواده اش نيز اجازه نداد از قانون الهی تخطی كرده و عدالت اجتماعی را در حكومت اسلامی آن حضرت خدشه دار سازند.
7 - راستی و امانتداری
امانتداری و صداقت پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله نه تنها ياران و پيروان آن حضرت را شيفته ايشان نموده بود بلكه دشمنان نيز به اين حقيقت اذعان داشته و صداقت آن بزرگوار را میستودند. سه سال از بعثت میگذشت كه حضرت رسول صلی الله عليه وآله روزی در كنار كوه «صفا» روی سنگ بلندی قرار گرفت و با صدای رسايی قشرهای مختلف مردم مكه را به سوی خويش فرا خواند، آنگاه خطاب به مشركين و ساير مردم فرمود:ای مردم! هرگاه من به شما گزارش دهم كه پشت اين كوه دشمنان موضع گرفتهاند و قصد جان و مال شما را دارند، آيا مرا تصديق میكنيد؟ همگی گفتند: آري، زيرا ما در طول زندگی از تو دروغی نشنيده ايم (33).
حضرت خديجه نيز هنگامی كه پيشنهاد ازدواج به آن حضرت میداد و شيفتگی خود را به آن وجود گرامی اعلام مینمود با تاكيد بر امانت و صداقت آن بزرگوار، چنين گفت: «انی قد رغبت فيك لقرابتك وسطتك فی قومك وامانتك وحسن خلقك وصدق حديثك; (34) به خاطر خويشاونديت و بزرگواريت در ميان قوم خودت و امانتداری تو و اخلاق نيك و راستگوئيت، مايلم با تو ازدواج كنم.»
در اين ميان تصريح آيات الهی و تاكيد كلام وحيانی قرآن بر صداقت و راستی و امانتداری آن حضرت حلاوتی ديگر دارد. برخی از آياتی كه به امانتداری و راستی پيامبر عظيم الشان اسلام اشاره دارند عبارتند از:
1 - «قل لا اقول لكم عندی خزائن الله ولا اعلم الغيب ولا اقول لكم انی ملك» ; (35) «بگو: من نمیگويم خزائن خدا نزد من است و من [جز آنكه خدا به من بياموزد] از غيب آگاه نيستم و به شما نمیگويم من فرشتهام.»
2 - «وما ينطق عن الهوی ان هو الا وحی يوحي» ; (36) «و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگويد و آنچه میگويد چيزی جز وحی الهی كه [بر او] نازل میشود نيست.»
3 - «ما كذب الفؤاد ما راي» ; (37) «قلب [پاك حضرت محمدصلی الله عليه وآله] در آنچه ديد هرگز دروغ نگفت.»
حضرت محمدصلی الله عليه وآله در امانتداری آنچنان شهره بود كه حتی دشمنانش بعد از بعثت آن حضرت، با اين كه نقشه قتلش را طراحی میكردند، همچنان با لقب «امين» او را میشناختند و در امانتداری اش لحظهای ترديد نكردند و در شب هجرت امانتهايی نزد آن گرامی داشتند. رسول الله صلی الله عليه وآله در غار ثور در عين حالی كه از ترس مشركين مكه مخفی شده بود، به امام علی عليه السلام سفارش نمود كه يا علي! فردا در اجتماعات مردم مكه، صبح و شام با آوای بلند بگو: «من كان له قبل محمد امانة او وديعة فليات فلنؤد اليه امانته; (38) هر كس پيش محمد امانتی دارد بيايد امانتش را بازستاند.»
خداوند متعال در مورد ويژگيهای انسانهای وارسته و با ايمان میفرمايد: «والذين هم لاماناتهم وعهدهم راعون» ; (39) «و آنان كه به امانتها و عهدو پيمانهای خود وفا میكنند.»
و پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله اسوه كامل و نمونه بارز انسانهای وارسته و دارای تمام كمالات ويژه اخلاقی بود.
صداقت و امانتداری از منظر رسول گرامی اسلام آنچنان مهم بود كه به عنوان معيار برای برتری يارانش محسوب گرديد. امام صادق عليه السلام در اين مورد فرمودند: «ان علياعليه السلام انما بلغ ما بلع به عند رسول الله صلی الله عليه وآله بصدق الحديث واداء الامانة; (40) يقينا علی عليه السلام با راستگويی و امانتداری به آن درجه و عظمت درنزد پيامبرصلی الله عليه وآله رسيد.»
قاطعيت و شهامت
پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله در مورد اجرای حدود الهی و قاطعيت در برابر قانون شكنان اهتمام خاصی داشت. آن حضرت در عين حاليكه به اهل ايمان و مظلومان و ستمديدگان رئوف و مهربان بود، در مقابل كفار و اشرار، با شجاعت و شهامت تمام ايستادگی مینمود. خداوند متعال در اين مورد میفرمايد: «محمد رسول الله والذين معه اشداء علی الكفار رحماء بينهم» ; (41) «محمدصلی الله عليه وآله فرستاده خداست و كسانی كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربان هستند.» داستان زير نشانگر قاطعيت آن حضرت در مقابل متجاوزان و قانون شكنان میباشد.
گروهی از طايفه بنی ضبه به حضور پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله آمده و ضمن شكايت از بيماری خود، از آن بزرگوار استمداد كردند. پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله به آنان فرمود: چند روز در مدينه بمانيد تا با مراقبت مسلمانان بهبودی يافته و به منطقه خود برگرديد. آنان گفتند: يا رسول الله! اگر ما را در خارج از شهر مدينه اسكان دهيد برايمان بهتر است. پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله ضمن پذيرش تقاضای آنان به تنی چند از مسلمانان ماموريت داد تا تعدادی از شتران بيت المال را در چراگاههای اطراف مدينه نگهدارند و از شير آنها افراد بيمار بنی ضبه را پذيرايی و پرستاری كنند و از آنان مراقبت نمايند.
اين افراد با حمايت پيامبرصلی الله عليه وآله در مدت كوتاهی سلامتی خود را باز يافتند، اما بجای قدردانی از آن حضرت و يارانش - از آنجايی كه باطنی خبيث و دلی مريض داشتند - سه تن از نگهبانان شترها را كشته و به همراه شتران فرار كردند. هنگامی كه اين خبر ناگوار به پيامبر گرامی رسيد، علی عليه السلام را مامور دستگيری آنان نمود. اميرمؤمنان علی عليه السلام اين خطاكاران متجاوز را در نزديكيهای مرز يمن بازداشت كرده و به حضور پيامبرصلی الله عليه وآله آورد. در اين لحظه پيك وحی نازل شده و احكام آنان را به رسول خدا ابلاغ نموده و فرمود: «انما جزاء الذين يحاربون الله ورسوله ويسعون فی الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم وارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض» ; (42) «كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمی خيزند و در روی زمين اقدام به فساد میكنند اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا دست و پای آنها به عكس يكديگر بريده شود و يا از سرزمين [خود] تبعيد گردند.»
حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله از ميان اين چهار حكم، قطع دست و پا را انتخاب كرد و دستور داد دست و پای آنها را بر خلاف يكديگر (دست راست و پای چپ يا بالعكس) قطع كنند (43).
اصرار بر اجرای قوانين الهي، حياء و ادب، جوانمردي، سرمشق و الگو بودن برای انسانهای سعادت جو و حقيقت طلب، امی بودن، تواضع، گذشت، ساده زيستي، سخاوت و نيكی به ديگران، كرامت نفس و بشير و نذير بودن، از جمله ساير صفات ستوده حضرت خاتم الانبياءصلی الله عليه وآله است كه در آيات الهی به آنها اشاره شده است.
در حديث ديگران
اين مقال را با نقل ابياتی از سروده معروف شبلی شميل از دانشمندان برجسته جهان مسيحيت، كه در ستايش عظمت حضرت رسول صلی الله عليه وآله سروده است به پايان میبريم:
انی وان اك قد كفرت بدينه هل اكفرن بمحكم الآيات
«من گر چه مسلمان نيستم اما آيا میتوانم به آيات محكم قرآن كفر ورزم؟!»
او ما حوت فی ناصح الالفاظ من حكم روادع للهوی وعظات
«يا به پندها و اندرزهايی كه در آن آيات آمده است و همه بازدارنده نفس از هوی و هوس، و در لباس شكوهمندترين واژهها میباشند منكر شوم؟!»
وشرايع لو انهم عقلوا بها ما قيد العمران بالعادات
«يا به قوانينی كه اگر مردمان آنها را درك میكردند برای تحقق بخشيدن به عمران [و تمدن جهان] ، همه آيينها و سنتها را جز تعاليم اسلام كنار میگذاشتند، میتوانم بیتفاوت باشم؟!»
نعم المدبر والحكيم وانه رب الفصاحة مصطفی الكلمات
«[محمد] بهترين تدبير كننده و بهترين حكيم بود. او خدای فصاحت و [گوينده] گزيده ترين سخنان است.»
رجل الحجا رجل السياسة والدها بطل حليف النصر والغارات
«[محمد] يگانه مرد خردورزي، كشورداری و هوشمندی بود و قهرمان هم پيمان با پيروزی بر سپاه كفر است.»
ببلاغة القرآن قد غلب النهی وبسيفه انحی علی الهامات
«[محمد] با بلاغت قرآن، بر همه خردها و انديشهها چيره گشت و سرها [ی دشمنان ارزشهای انساني] را زير سايه شمشير گرفت.»
من دونه الابطال من كل الوری من غائب او حاضر او آت (44)
«قهرمانان تاريخ بشر چه گذشتگان، چه آنان كه اكنون حاضرند و چه آيندگان، [همه و همه] در پايهای فروتر و پايينتر از مرتبت او جای دارند.»
- · پاورقــــــــــــــــــــی
1) بخشی از مسمط مسدس شيوای اديب الممالك فراهانی در مولود مسعود پيامبر اكرم صلی الله عليه وآله.
2) احزاب/21.
3) آل عمران/159.
4) مكارم الاخلاق، ص 8; فتح الباري، ج 6، ص 419.
5) قلم/4.
6) توبه/128.
7) توبه/61.
8) كهف/6.
9) فصلت/6; كهف/110.
10) توبه/128.
11) ضحي/6، 7، 8.
12) هود/29.
13) ضحي/9، 10.
14) الكافي، ج 2، ص 252.
15) كشف الغمه، ج 2، ص 537.
16) مقدمهای بر جهان بينی اسلامي، ج 3، ص 137.
17) احقاف/35.
18) السيرة النبويه، ابن هشام، ج 1، ص 284.
19) نهج البلاغه، خطبه 190.
20) بقره/23.
21) انفال/41.
22) فرقان/1.
23) النجم/10.
24) تفسير صافي، ج 3، ص 299.
25) اسراء/79 و 80.
26) حديد/25.
27) شوري/15.
28) انعام/152.
29) بحارالانوار، ج 16، ص 260; الكافي، ج 2، ص 671.
30) مستدرك الوسائل، ج 12، ص 89.
31) احزاب/28.
32) تفسير صافي، ذيل همين آيه.
33) فروغ ابديت، ج 1، ص 263.
34) السيرة النبويه، ابن هشام، ج 1، ص 200 و 201.
35) انعام/50.
36) النجم/3 و 4.
37) همان/11.
38) بحارالانوار، ج 19، ص 62.
39) مؤمنون/8.
40) الكافي، كتاب الايمان والكفر، باب الصدق و اداء الامانة، حديث 5.
41) الفتح/29.
42) مائده/33.
43) الكافي، ج 7، ص 245.
44) ادبيات و تعهد در اسلام، ص 251 و 252.