در مقاله پیشین واژههایی را برای آفرینش متنی زیبا پیشنهاد کرده بودیم. اکنون با استفاده از همان واژهها متنی نوشته ایم که میتواند نمونهای از متنهای ممکن باشد که میتوان با آن واژهها نوشت. در این متن، آن واژهها را در «گیومه» گنجانده ایم:
«آوا»ی بیداری در «بهت کویر»
جوان دین دار امروز «نسل بیدار»ی است که با «فکر ناب» و «وسعت فهم» خود بر« بام آگاهی» مینشیند و در تکاپوی رسیدن به «فانوس روشن حقیقت» - که «نبض زندگی» است - «پهنة زمین» و عرصه کویر زمان را در مینوردد و «نهال نخل امید» را در«شهر شوق» مینشاند. او با«مرور مکرّر» «سیمای الهام بخش» معصومان و سیره آنان - که درود خداوند بر ایشان باد - «نمونه بودن» و شدن را در اندیشه و عمل خود محقّق میسازد؛ این چنین است که «بهار فرصت» را برای داشتن «عمری مفید» غنیمت میشماردو «شکوای سبز» نیایش را در راز و نیاز با خدا شکوفا میسازد و «راز نگفته» بهار را با «رایحة نجابت» خویش تفسیر میکند و در عرصة حقیقت گستری، «معمار عبارات» شیوایی است که «آیندة بهینة» دین داران را به شکوه موفقیت نوید میدهد. «طلوع صداقت» در آسمان دل او نشانه آشکار عشق راستین او به حقیقت است؛ آسمانی «که در آن عشق به اندازة پرهای صداقت، آبی است.»
2. مدیریت فرصتها
پیشآگاهی
در مقالات پیشین، مدل سازی نویسندگان موفق را یکی از تاکتیکها و تکنیکهای راه حل گرایانه برای موفقیت در نویسندگی بر شمردیم. اکنون به راهکار و تکنیک دوم میپردازیم.
فرصتها، تهدیدها، راهکارها
عوامل و زمینههای مختلفی هستند که میتوانند بهترین فرصتها برای موفقیت در نویسندگی باشند، به شرط آنکه از آنها به بهترین نحو استفاده کنیم. اما اگر از همین فرصتها درست استفاده نکنیم، به آفتی آسیب زا و توان سوز تبدیل میشوند و زمینه ساز محدودیتهای مختلف در کشف و پرورش استعدادها میگردند و هویت و موفقیت علاقه مندان به نویسندگی را تهدید میکنند. اكنون برآنیم تا با شناسایی این فرصتها و تهدیدها، راهکارهای استفاده بهینه از فرصتها و موقعیتها و رفع تهدیدها را بیان نماییم.
یک. فضا سازی عینی
الف. مشوقهای محیطی
محیط و فضای زندگی انسان تاثیری مستقیم بر جسم و روح و روان آدمی دارد و در جهت دهی به افکار و رفتار او نقش مؤثری ایفا میکند و این زمینه و فرصت خوبی است که هر فرد علاقه مند به نویسندگی با استفاده از این اثر پذیری محیطی، در محیطها و فضاها و مکانهایی حاظر شود که نسبت به امور مربوط به نویسندگی، روح افزا و شوق انگیز هستند و اراده و روحیة همسویی با نویسندگی را در روح آدمی تقویت مینمایند.
حضور همواره یا هر ند وقت یک بار در مراکز ادبی، انجمنهای شعر و مشاعره، جلسات نقد ادبی، همایشهای ادبی، کارگاههای آموزش داستان نویسی و نویسندگی، دفاتر روزنامهها و مجلات و دیگر نشریات، شوق نویسندگی را شعله ور و ذوق و استعداد را بارور و حس نوشتن و استمرار نویسندگی را در تو بیدار و بیدارتر میسازد.
- وابستگی محیطی
حضور در فضاهای شوق انگیز برای نویسندگی، به خودی خود، مفید، مؤثر و ضروری است و تا انجا که ممکن است باید شرایط حضور در چنین فضاها را برای خود فراهم کنی و میتوانی. این را باور کن. اما نباید به چنین محیطها و فضاها وابسته شوی؛ اگر شرائط زندگی تو به گونهای است که امکان حضور در چنین فضاهای آموزنده و شوق انگیز برایت فراهم نیست، باز هم میتوانی مستقل از چنین فضاهایی مشتاقانه به کار نویسندگی ادامه دهی؛ چرا که میتوانی غول افکار انگیزه ساز درون خود را بیدار کنی و از آفت وابستگی محیطی در امان بمانی.
وابستگی محیطی به این معناست که کسی فکر کند بدون وجود چنین امکانات و محیطهایی قادر به استمرار نویسندگی نخواهد بود. چنین اندیشهای درباره محیط، آفت زا و مانع پیشرفت در نویسندگی است.
- خلق شرایط محیطی
یکی از دانشمندان میگوید: «انسان مولود شرایط نیست، خالق آن است» [1] . تو منتظر فراهم شدن شرایط نمیمانی بلکه شرایط محیطی مطلوب خود را میآفرینی؛ محیط را با شرایط و خواستههای خود همسو میسازی به گونهای که در هر شرایطی قادر به ادامه نویسندگی هستی. و دارایی تو فقط شرایط موجود، نیست؛ شرایط ممکن هم هست. به گفته یکی از دانشمندان:« انسان مجموعهای از آنچه دارد، نیست، بلکه مجموعهای است از آنچه هنوز ندارد اما میتواند داشته باشد» [2] .
تو میتوانی با توسعة ظرفیت خلق شرایط، هر جا که باشی، شرایط مناسب خودت را خلق کنی و به اهدافت برسی. یکی از افراد موثر در عرصه جهانی میگوید: «هر جا که هستید، و با هرچه که در اختیار دارید، کاری بکنید.» در عین حال اگر کسی به هر دلیلی نتواند در محیطی خاص، به خواسته هاو اهداف خود برسد، میتواند تغییر مکان دهد و به فضا و محیط مناسب هجرت کند.
فضاهای مجازی
البته امروزه با توسعه ابزارهای پیشرفته ارتباطی و فضاهای مجازی و گسترش شبکه اطلاع رسانی جهانی و دیگر رسانههای جمعی، امکان بهتری برای خلق شرایط محیطی مطلوب فراهم آمده است که با استفاده هوشمندانه از این ابزارها میتوان به پیشرفتهای سریع و قابل ملاحظهای در نویسندگی دست یافت.
ب. مشوقهای ارتباطی
شوق و ذوق نوشتن همواره درروح افرادی که در نویسندگی به موفقیتهایی رسیده و در مسیر نویسندگی هستند، موج میزند و الهام بخش و مشوق اطرافیان خود هستند. این اثر پذیری از شوق و ذوقشان، فرصتی است که میتوانی با بهره گیری از آن از طریق ارتباط سازنده با آنان چشمههای شوق و اشتیاق را در درون خود به جوشش در آوری و از پتانسیل و ظرفیت وجود آنها برای موفقیت در نویسندگی بهره مند شوی. اما پیش زمینه این موفقیت آن است که بر فن ارتباط پویا با افراد مسلّط شوی؛ همان فنی که آن را کلید طلایی موفقیت در زندگی نامیده اند که بحث مستقل و ویژهای میطلبد و از حوصله کنونی بحث ما بیرون است.
- وابستگی شخصیتی
امکان ارتباط با افرادی که در زمینة نویسندگی الهام بخش و شوق انگیزند، فرصتی مطلوب است اما اگر فکر کنی که بدون ارتباط با آنان نمیتوانی به تنهایی به نویسندگی ادامه دهی، این فرصت، زمینه ساز آفتی شخصیت زدایانه میشود که با فاصله افتادن بین تو و آنان، همه انگیزه نویسندگی ات فرو کش کرده و سرد میشود و دست از نویسندگی میکشی و متوقف میشوی؛ این یعنی وابستگی شخصیتی و فکری به آن افراد، که نشانگر عدم خود اتکایی است.
- خودیاری احساسی
بودن در میان افراد شوق آفرین در صورتی کار ساز است و میتواند پشتوانة احساسی خوبی باشد که نوع تفکّر شما نسبت به حضورتان درمیان آنان، تفکری پیش برنده و شوق انگیز باشد؛ چون این شما هستید که« حضورتان در میان این مشوقها» را معنا میکنید؛ این، کنش فکری شما، واکنشی را در روحتان پدید میآورد به نام شوق و اشتیاق، که روح پویایی و تحرک عملی و روحیة پیشرفت در نویسندگی را در جانتان میدمد. همه این پویاییها، طنین معنا دهی شما به حضورتان است. شما میتوانید همین «احساس اشتیاق» را مستقل از مشوقها و بدون بودن در میان آنان نیز در روح و جان خود طنین افکن سازید که ما آن را خودیاری احساسی مینامیم.
یکی از راههای احساس آفرینی در خود، استفاده از تصویر سازی ذهنی است. شما میتوانید همان شرایط همراهی با افراد شوق آفرین را در ذهن خلاق خود باز سازی و تجسّم کنید و ناظر احساس اشتیاق خود خواسته و خود ساخته باشید.
خاصیت حضور در میان افراد شوق انگیز این است که صرفاً به عنوان یک کاتالیزور عمل میکند و شوق انگیزی و تولید احساس اشتیاق را تسریع و تقویت میکند که این خاصیت وهم فقط در پرتو اندیشة معنا دهندة شما به این حضور، به وجود میآید. بنا بر این در عین بهره مندی کامل از همراهی شوق انگیزانة افراد موفق در نویسندگی، به روحیه بخشی آنان وابسته نباش و سکاندار مستقل شخصیت خود باش و منتظر نباش که شخص دیگری تو را به ادامة نویسندگی تشویق کند. با تمرین خودیاری احساسی، مسیر ویژه خود را بدون خود باختگی در مقابل دیگران تا رسیدن به مقصد ادامه بده و بدان که با ثبات قدم و پشتکار میتوانی بر همه مسائل فائق شوی.
جک بیکهام میگوید: «می دانستم که استعداد و تجربیات دیگران بیشتر از من است؛ پس اگر در کارم ثابت قدم نبودم، محکوم به شکست بودم؛ بنابراین همیشه سراپا گوش بودم و سخت کار میکردم.» [3]
لوئیس کارل (lewis carrol) در کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» میگوید: «... از اول شروع کنید و تا به پایان نرسیده اید، از پای نایستید» [4] در سراسر جهان آفرینش دیگر کسی چون شما به دنیا نخواهد آمد.
دو. فضا سازی ذهنی
الف. مشوقهای مکتوب
مطالعة متون مشوّق نویسندگی در ذهن تو فضای زیبا و مناسبی را ایجاد میکند که بتوانی با دلگرمی و شور بیشتری به نوشتن ادامه دهی.
نویسندگانی بوده اند که سروکار داشتن با کتاب، آنان را به مطالعة مدام و نوشتن تشویق میکرده و انگیزه آنان را قویتر میساخته است. [5]
مطالعه کتابهایی که دربارة آموزش نگارش و شیوههای نویسندگی و اهمیت آن تألیف یافته اند، در برگیرندة مطالب شعف انگیزی هستند. این کتابها حاصل تجارب نویسندگان بزرگ است که در طول تاریخ و به موازات تحوّلات زبانی جامعه تدوین شده اند و البته قابل تغییر و توسعه تدریجی هستند؛ بنابراین در عین استفاده از آنها در نویسندگی نباید در چارچوب ساختار و گفتار این آثار متوقف شویم؛ بلکه میتوانیم از آنها فراتر رویم و تازهها بیافرینیم.
- انتظار ایستا
مطالعة کتابهایی که در زمینه «آموزش نویسندگی» نگارش یافته است، فرصت خوبی ایجاد میکند که بتوانی با بهره مندی از آنها راهکارهای کسب مهارت در نویسندگی را بیاموزی، اما اگر فکر کنی که با خواندن صرف این کتابها کار تمام است و با همین خواندن، میتوانی در کمترین زمان و با کمترین تلاش در نویسندگی موفق شوی، این فرصت به یک آفت تهدید زا تبدیل میشود؛ چون این اندیشة پر توقّعانة تو محقّق نمیشود؛ یعنی نمیشود که تو فقط با خواندن یک یا چند کتاب و بدون تمرین نوشتن، به نویسندهای موفق تبدیل شوی. آن گاه میپنداری که نویسنده شدن ناممکن است چون نتوانسته ای! این یأس بی اساس باعث توقف و ایستایی در کار نویسندگی میشود.
مهم است بدانیم که مطالعه کتابهای «آیین نگارش و نویسندگی» مثل خواندن «آیین نامه راهنمایی و رانندگی» است. همان طور که فقط با خواندن کتاب «آیین نامه راهنمایی و رانندگی» نمیشود راننده شد و کار عملی لازم است، با خواندن کتابهای «آیین نگارش و نویسندگی» هم نمیشود فوری نویسنده شد، باید زیاد مطالعه کنی و زیاد بنویسی؛ چرا که نویسندگی، حاصل فرایند تدریجی مطالعات پیگیر و تلاشهای فکری و قلمی فراوان و فراگیر است و نیاز به تمرین مداوم و امیدوارانه دارد.
- شگردخود تشویقی
ما معمولاً عادت کرده ایم منتظر تشویق از سوی دیگران بمانیم تا با شوق و رغبت بیشتری به کارمان ادامه دهیم؛ یعنی در نظر ما «ایده تشویقگری دیگران» مهمتر از «نظریة خود تشویقی» است. در حالی که چشم دوختن به تشویق دیگران، نوعی وابستگی به آنان و نظراتشان است؛ این وابستگی، با استقلال فکری و شخصیتی ما سازگار نیست و ریاکاری و ظاهرسازی ی را تشدید میکند.
برای پرهیز از این آفتها و پیشرفت در نویسندگی میتوانی به محض نوشتن یک متن زیبا یا انجام کاری مفید در زمینه نویسندگی به تشویق خود بپردازی و به شانه ات بزنی که«آفرین! کارت عالی بود! ادامه بده!» مگر نه اینکه از نظر تو هر کس دیگری هم چنین متن زیبا و کار مفیدی را در این زمینه نوشته باشد، قابل تشویق است؟
خود تشویقی مکرّر، به نوعی موجب خود انگیختگی درونی برای پیشرفت و موفقیت در نویسندگی است و میتواند تو را از بسیاری از عوامل شوق انگیز و انگیزه ساز بیرونی بی نیاز سازد؛ آری شگرد اشتیاق درونی، همة امکانات موفقیت تو را تأمین میکند. مدسین اسمارت بل میگوید: «رمز موفقیت نویسندگانی که به درجات بالایی از موفقیت میرسند، «اشتیاق» است. نویسندگان زیادی را دیدهام که کارهای اولشان توأم با بد شانسی (!) و کاملاً نا امید کننده بوده و حتی کمترین بارقه امیدی برای بهتر شدن کارشان دیده نمیشده، اما با شگرد اشتیاق به جایی رسیده اند.
اشتیاق همان منبعی است که پشت کار و سرسختی لازم را به همراه میآورد؛ این همان چیزی است که باعث میشود برخی سعی کنند تا به معنی واقعی کلمه، نویسندة بهتری باشند، نه آنکه فقط کارهایشان بهتر چاپ شود یا مشهورتر باشند.» [6]
- پاورقــــــــــــــــــــی
[1] . آنتونی رابینز، «به سوی کامیابی (1) » ، ترجمه مهدی مجرّد زاده کرمانی، ص 289 (با اندکی تغییر) .
[2] . همان، ص 313 (به نقل از ژان پل سارتر (jean paul Sartre] )
[3] . «فن داستان نویسی»، ترجمه محسن سلیمانی، ص 23.
[4] . «به سوی کامیابی (1) »، ص 123.
[5] . زهرا رضایی، «زندگینامة مشهورترین نویسندگان و شاعران»، ص 109.
[6] . «فن داستان نویسی»، ص 23.