دو عامل ارزنده در تربیتی سازنده (2)

تنبیه، شیوه‌ای ارزنده، عاملی بازدارنده

بی گمان در تربیت كودكان گریزی از تنبیه نیست و نمی‌توان آن را یكسره به كنار نهاد. از همین بابت تشویق و ترغیب را قائد (كسی كه چهارپا را از جلو می‌كشد) و تنبیه را سائق (كسی كه از پشت حیوان را می‌راند) نامیده اند. چرا كه هر دو عامل برای حركت تربیتی كودك لازم است، تا یكی انگیزه ایجاد كند و دیگری از درمانده شدن و مقاومت جلوگیری كند. اما باید به این نكته توجه نمود كه بكارگیری تنبیه در تربیت بسیار حساس و دشوار است و این امكان وجود دارد كه بر اثر بی توجهی به چارچوب‌های آن نه تنها اثر تربیتی در پی نداشته باشد بلكه به عاملی مهار گسیخته در جهت پدیدآوری واكنش‌های منفی تبدیل شود. از این رو بایستی در به كار بردن آن بسیار دقت نمود. زیرا ممكن است ملامتی كوتاه - بدون توجه به قواعد تنبیه - موجب نفرت و افشاندن بذر كینه در دل‌های پاك كودكان شود. بر همین اساس مولای تربیت یافتگان می‌فرماید: «الافراط فی الملامة یشب نیران اللجاج؛ (1) زیاده روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می‌سازد.‌»

با توجه به آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت، تنبیه، اجبار و وادارسازی، یك روش اساسی و اصلی در تربیت كودكان نیست و همان گونه كه آمد دارای مرزهای دقیق و ظریفی است كه باید مورد توجه ویژه و حتمی قرار گیرد.

انواع تنبیه

تنبیه، همانند تشویق، از دامنه و طیفی گسترده برخوردار است. نگاه ناخشنود و خشم آلود، بی اعتنایی، قهر، توبیخ، سرزنش آشكار یا پنهان، محرومیت از گردش، تفریح و بازی، بی توجهی به خواست‌ها، خشونت و تندی، شدت عمل یا تنبیه بدنی و... همگی در زیر عنوان تنبیه جای می‌گیرند. اما همانطور كه در تشویق نیز گفته شد، نكته اساسی در بكار بردن این شیوه تشخیص مراحل رشد كودك است، تا بتوان با توجه به آن تنبیه متناسب را انتخاب نمود.

تشویق، تنبیه، كدام‌یك؟

تنبیه اگر چه عامل بازدارنده به شمار می‌رود، ولی معمولا انگیزه‌های درونی و خواست‌های پنهانی كودك را تغییر نمی‌دهد، بلكه وی را مجبور به انجام رفتار مطلوب و ترك رفتار ناپسند می‌نماید. از همین رو با برداشته شدن سایه تنبیه، رفتار ناپسند باز می‌گردد. به همین جهت بهتر است به جای استفاده از تنبیه، از روش‌های تشویقی بهره جست، زیرا انگیزه‌های درونی را ایجاد نموده، تقویت می‌نماید و به تغییر رفتار منجر می‌شود. «در یك آزمایش، 160 دانش آموز را كه معلومات آن‌ها برابر و سن آن‌ها نیز یكسان بود به چهار گروه مساوی تقسیم كردند. هر یك از این گروه‌ها می‌بایست به 30 پرسش در مدت 15 دقیقه پاسخ دهد. هر روز پس از پایان كار، افراد گروه اول را جلوی دیگران آورده، آن‌ها را به جهت اشتباهاتشان بدون آن كه خود افراد گروه از اشتباهات خود باخبر باشند سرزنش می‌كردند. در مورد گروه دوم به عكس گروه اول عمل شد؛ به این ترتیب كه افراد را به علت مسائل جدیدی كه حل كرده اند تشویق می‌كردند، بدون آن كه اشتباهاتشان را تصحیح كرده، به آنان گوشزد كنند.

در مورد گروه سوم كه شاهد این گونه تشویق‌ها و تنبیه‌ها بودند هیچ اقدامی صورت نپذیرفت. گروه چهارم در اطاق دیگری به پاسخ گویی می‌پرداختند و هیچ اطلاعی از این برنامه نداشتند. در آغاز كار متوسط نمره‌های هر چهار گروه مساوی بود و افراد هر گروه به طور متوسط 12 پرسش از 30 پرسش را جواب می‌دادند. اما از روز سوم وضع تغییر كرد. به این ترتیب كه متوسط نمره گروهی كه افراد آن تشویق و تحسین می‌شدند رو به افزایش نهاد و میانگین نمره گروهی كه سرزنش می‌شدند رو به كاهش گذاشت. دو گروه دیگر وضع ثابتی داشتند و در پیشرفت و عدم پیشرفت آن‌ها تغییر خاصی مشاهده نشد.‌» (2)

بنابراین روش پسندیده و سودمند آن است كه رفتارهای ارزشمند كودك هرچند كوچك باشد مورد تشویق قرار گرفته، ستایش شود تا زمینه برای موفقیت‌های بعدی او فراهم آید.

تنبیه عاطفی

یكی از موثرترین روش‌های تنبیهی، تنبیه عاطفی است. بی اعتنایی به كودك و بی توجهی به درخواست‌های او و حذف عاطفی وی می‌تواند یكی از شگردهای مبلغان دینی و مربیان در برخورد با كودك، به شمار رود. اما باید توجه داشت كه روح لطیف كودك توان و طاقت بزرگسالان را ندارد و ممكن است به انزوا و دوری وی بیانجامد. از این رو بهتر است تنبیه عاطفی طولانی نشود. در این زمینه روایت جالب و قابل توجهی وجود دارد. مردی به حضرت علی علیه السلام از فرزند خویش شكایت آورد. حضرت فرمودند: «فرزندت را نزن ولی برای ادب كردنش از او قهر كن. ولی مواظب باش كه قهرت طولانی نشود و زود با او آشتی كنی.‌» (3)

تنبیه‌های خطرآفرین

بعضی از گونه‌های تنبیه، هرگز نباید مورد استفاده قرار گیرد، مانند تحقیر، اهانت، استفاده از كلمات نیش دار و زهر آگین، كنایه زدن، مقایسه كردن و...

این گونه تنبیه‌ها موجب ورشكستگی روحی در كودك می‌شود، شخصیت او را لگدمال می‌نماید و تربیت او را دچار اختلال می‌سازد. زیرا وی را به سوی لجاجت، گستاخی، لاابالی گری و بی بند و باری می‌كشاند. بنابراین حفظ كرامت و احترام كودكان در تنبیه امری بایسته و لازم به شمار می‌آید. داستان واقعی زیر می‌تواند درسی آموزنده برای مربیان و مبلغانی باشد كه تربیت دینی را وجهه همت خویش ساخته اند.

«دختر جوانی در ضمن خاطراتش می‌نویسد: به یاد دارم كه در دوران كودكی، یك روز میهمان داشتیم. در اثر لجبازی كتك جانانه‌ای پیش مهمان‌ها خوردم، از مهمان‌ها خجالت كشیدم و بنا كردم به جیغ كشیدن و فریاد زدن. مادرم مرتب می‌گفت: خفه شو، عیب است كه صدای دختر در بیاید، دختر ننگ است، می‌آیم خفه ات می‌كنم. او هیچ فكر نمی‌كرد كه علت لجبازی و جیغ زدن من چیست. می‌خواست با این گونه حرف‌ها كه مرا بیشتر ناراحت می‌كرد، مرا ساكت نماید، ولی من بیشتر جیغ می‌زدم.

در این موقع، مادرم به عقیده خودش بهترین تصمیم را گرفت. لباس عروسك هایم را كه خودم دوخته بودم و از جان بیشتر دوست می‌داشتم، آورد و پیش چشم من، آن‌ها را آتش زد. گویا تمام امید من قطع شد، به شعله آتش نگاه می‌كردم و اشك می‌ریختم. این حادثه وحشیانه، عقده‌ای برای من به وجود آورد كه هنوز نتوانسته‌ام آن را فراموش كنم و مرا رنج می‌دهد و گاهگاه به مادرم می‌گویم.‌» (4)

از این رو باید به خاطر داشت كه هدف اصلی در تنبیه، خرد ساختن و از بین بردن شخصیت كودك نیست. بلكه تنبیه عاملی ارزشمند در جهت حذف عادت‌های ناپسند با توجه به روحیات حاكم بر كودك و ظرافت‌های تربیتی مربوط به او می‌باشد.

تنبیه بدنی

تنبیه بدنی آخرین گام در تربیت به شمار می‌آید. تنبیه بدنی در بیشتر موارد می‌تواند سبب از بین رفتن صمیمیت‌ها و رشد نفرت‌ها گشته، كودكان را نسبت به زندگی و آموزش‌های دریافتی دلسرد نماید. كودك در تنبیه بدنی به موجودی شكست خورده و بدبین كه قدرت روحی خود را از دست داده است تبدیل می‌شود و زمینه برای بزهكاری و انواع انحراف‌ها در وی به وجود می‌آید. توجه به این مساله در آموزش‌ها و تربیت دینی اهمیت دو چندانی پیدا می‌كند.

مربیان، مبلغان و والدین بایستی از تنبیه بدنی - به عنوان شیوه‌ای خارج از محدوده - در موارد بسیار خاص و ویژه سود برند و اصل را بر عدم آن قرار دهند.

امیرمومنان علی علیه السلام در مقایسه‌ای گرانبار بین تربیت انسان و حیوان چنین می‌فرماید: «ان العاقل یتعظ بالادب و البهائم لا یتعظ الا بالضرب؛ (5) انسان عاقل به وسیله ادب تربیت و پندپذیر است و تنها چهارپایان [و حیوانات] هستند كه جز با زدن اصلاح نمی‌شوند.‌» تنبیه بدنی نه تنها ممكن است به تخریب شخصیت كودك بیانجامد بلكه اثرات ناگوار زیر از جمله آسیب‌های هولناك آن به شمار می‌رود:

1. تسلیم شدن در برابر زور برتر

2. خرد شدن شخصیت و احساس عدم امنیت

3. از بین رفتن نشاط و سرزندگی ویژه كودكانه

4. پیدایش صفت‌های ناپسند مانند دروغ گویی و فرافكنی

5. از دست دادن انگیزه.

سخن غزالی نیز در این زمینه آموزنده است كه خطاب به معلمان و مربیان كودك می‌گوید: «بر معلم كودكان است كه آنان را به بیم و ترغیب تادیب نماید نه به ضرب و تعذیب.‌» (6)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) تحف العقول، ص 84.

2) راهنمای پدران و مادران، محمد علی سادات، ج 2، ص 98 به نقل از تعلیم و تربیت اسلامی، مراكز تربیت معلم، ص 138، با اندكی تصرف.

3) بحارالانوار، ج 23، ص 114.

4) الگوهای تربیت اجتماعی، ص 224به نقل از آیین تربیت، ص 159.

5) غرر الحكم، ص 236؛ راهنمای پدران و مادران، ج 2، ص 105.

6) راهنمای پدران و مادران، ج 2، ص 107. نقل از آراء مربیان بزرگ مسلمان درباره تربیت كودكان، محمد عطاران، ص 73.

337 دفعه
(0 رای‌ها)