خاطرات و تجارب تبلیغی (1)

دو صد گفته چون نیم كردار نیست

خدمت عملی بیش از شعار در مردم اثر می‌گذارد. در شهر گنبدكاووس با یك معلم زبان انگلیسی آشنا شدم كه اهل آمریكا و مسیحی بود و 8 سال در دبیرستان‌های شهر، زبان انگلیسی تدریس كرده بود. او به خانواده‌های بسیاری، هزینه برق كشی، لوله كشی آب، مخارج نسخه دكتر، كمك تحصیلی، آموزش رایگان درس‌های عقب مانده، خرید وسایل مورد نیاز بچه‌ها و... می‌پرداخت. البته از كجا می‌آورد، نمی‌دانم.

او بدون این كه به طور رسمی از مسیحیت تبلیغ كند، با عملش دل‌ها را به خود جذب می‌كرد. وقتی تصمیم گرفت به كشورش برگردد در مراسم «تودیع» سخنرانی كرد و احساسات شدید حاضران را برانگیخت و اشك‌های فراق مردم فراموش نشدنی است.

آری، دوصد گفته چون نیم كردار نیست. (1)

اولی الامر كیست؟

در مسجد النّبی صلی الله علیه وآله در كنار یك عرب آفریقایی كه مشغول خواندن قرآن بود، نشستم. پس از چند لحظه قرآن را به من داد تا بخوانم. من نیز چند آیه‌ای خواندم و گفتم: آیا بهتر نیست كمی هم درباره معنا و تفسیر قرآن صحبت كنم؟

پس از موافقت او آیه 59 از سوره مباركه نساء «یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منكم... .‌» را آوردم و به او گفتم: اطاعت از خدا و رسول كه معنایش روشن است امّا آیا می‌دانی كه «اولی الامر» چه كسانی هستند؟ گفت: سلاطین و ملوك.

گفتم: برادر منصف باش. آیا اطاعت از فهد با این كشتار عظیم واجب است؟ آیا صدام و حسنی مبارك، حسن مغربی و حسین اردنی واجب الاطاعة هستند؟ بر فرض كه این‌ها را واجب الاطاعة بدانیم، از كدامیك باید اطاعت كنیم؟ اگر بگویی از همه، كه امكان ندارد زیرا دستورات آن‌ها با هم متناقضند و اگر از یك نفر اطاعت كنیم آن یك نفر چه ترجیح و برتری بر دیگران دارد و به قول معروف «ترجیح بلا مرجح» است.

او گفت: پس «اولی الامر» كیست؟ گفتم: باید از كسی پرسید كه قرآن بر او نازل شده و آیات زكات و حج و نماز را تفسیر كرده است.

جابر بن عبداللّه انصاری می‌گوید: وقتی آیه شریفه «یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منكم... .‌» نازل شد، به رسول خداصلی الله علیه وآله عرض كردم:‌ای رسول خدا، اولی الامر چه كسانی هستند؟ فرمود: «هم خلفائی یا جابر و ائمّة المسلمین اوّلهم علی بن ابی طالب ثمّ الحسن ثمّ الحسین ثمّ علی بن الحسین ثمّ محمّد بن علی صلوات اللّه علیهم... .‌»

و بدین ترتیب نام دوازده معصوم را بر زبان جاری فرمود و روشن ساخت كه اولی الامر چه كسانی هستند. (2)

سؤال درویش و پاسخ مبلّغ

زمانی برای تبلیغ به روستایی در حومه گرگان مسافرت كردم. یك شب درویشی به مسجد آمد و نوحه خوانی كرد و به خاطر نوحه خویش از طرف مردم مورد تحسین قرار گرفت. درویشِ جوان پس از برگزاری مجلس رو به جمعیت كرده و گفت: «از سید و ملّا سؤالی دارم. هر یك پاسخ بگوید 5 تومان (به پول آن زمان) به او خواهم داد.‌»

من كه شب‌ها برای مردم مسأله می‌گفتم و حدیث و آیه می‌خواندم، برای یك لحظه زحمات خود را برباد رفته پنداشتم، زیرا می‌دانستم كه این درویش‌ها مسایل و معمّاهای به اصطلاح «گوشه دستمالی» زیاد دارند كه ما نمی‌دانیم و اگر امشب پاسخ سؤال او را ندانم مردم خواهند گفت كه یك درویش، ملّای ما را محكوم كرد. خصوصاً كه پیرمردی در همان روستا به من گفته بود: حیف كه آب نجف نخورده ای. آب نجف آدم را باسواد می‌كند!!

به هر حال سؤال مطرح شد:

یك سرماهی بگیر و دوسر ماهی بزن                                      گر ندانی این معمّا لاف ملّایی نزن

خوشبختانه من این معمّا را می‌دانستم و گفتم: جوابش «حَسَنْ» است، زیرا عرب‌ها به ماهی «حوت» و «سمك» و «نون» می‌گویند و با گرفتن حرف اولِ «حوت» و حذف دو حرف آخِر «سمك» و «نون»، «حَسَنْ» درست می‌شود. (3) *

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) آقای جواد محدّثی.

2) آقای غلامرضا اسدی.

3) آقای سیدمحمد شاهچراغی.

* برگرفته از خاطرات و تجارب تبلیغی، حسین دهنوی.

367 دفعه
(0 رای‌ها)