حضرت زهرا‌ علیها‌ السلام و فرزندانش جلو‌های از اعجاز قرآن

مقدمه

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * اِنّا اَعطَیناكَ الكَوثَر * فَصَلِ‏ّ لِرَبِّكَ وانحَر * اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَبتَر»

این نوشتار، مركب از چهار بخش مهم است:

1. اثبات اینكه مناسب‌ترین معنای كوثر حضرت زهرا‌علیها‌السلام و نسل پاك او، و آن وجود گرامی از بارزترین و ملموس‌ترین جلوه‌های اعجاز قرآن است.

2. طبق وعده‏ قطعی قرآن، نسل آن حضرت - بر خلاف اندیشه شوم مخالفان - همواره رو به افزایش و مایه خیر و بركت در جامعه اسلامی بوده است.

3. نگاهی به فضایل حضرت فاطمه‌علیها‌السلام و فرزندانش.

4. احترام به فرزندان حضرت زهرا‌علیها‌السلام مشروط به این است كه آنان خود را به گناه نیالایند و همیشه در احیای معارف اسلامی و تحقق منویات اجداد پاك و مطهرشان كوشیده و دنباله رو راستین خط فكری آنان باشند؛ و گرنه، نه تن‌ها محترم نبوده؛ بلكه - طبق دستور قرآن و سنت - از جامعه اسلامی طرد خواهند شد.

حضرت زهرا‌علیها‌السلام مصداق اتم سوره كوثر

ای فاطمه،‌ای عزیز داور                                           ای معنی جاودان کوثر

ای گنج هزار گونه گوهر                                          وی خوانده تو را خدای، کوثر

نسل تو، نگاهبان دین است                                        بر تاج تو، یازده نگین است

خداوند سبحان در این سوره، از اعطای کوثر به حضرت محمد‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سخن می‌گوید. بسیاری از مفسران قرآن، در تفسیر سوره كوثر، یكی از معانی كوثر را نسل پربركت و ماندگار فاطمه‌علیها‌السلام دانسته‏اند كه علاوه بر امامان معصوم‌علیهم‌السلام، شامل رهبران شایسته، علمای فرزانه و شخصیت‌های ممتاز از نسلِ پاكِ فاطمی می‌شود و در طول تاریخ، جوامع مختلف از آن‌ها بهره‏‌ها برده‌اند. سوره كوثر درباره حضرت زهرا‌علیها‌السلام دو خبر غیبی بیان می‌كند كه هر دو ملازم هم و از معجزات مهم كلام وحی هستند كه در پاسداری از حریم فرهنگ قرآن نقش بزرگی ایفا كرده‏اند: 1. فراوانی و بقای نسل رسول الله‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از طریق فاطمه‌علیها‌السلام؛ 2. ابتر بودن نسل مخالفان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در مقابل نسل حضرت زهرا‌علیها‌السلام. به این سبب می‌توان وجود مقدس حضرت زهرا‌علیها‌السلام را یكی از بارزترین جلوه‌های اعجاز قرآن قلمداد كرد.

از منظر مفسران شیعی

گرچه برای كوثر، معانی مختلفی گفته‌اند؛ از جمله اینكه «کوثر» حوضی معروف در رستاخیز یا سرای آخرت و یا نهر مشهوری در بهشت است یا به معنای شفاعت، قرآن، نبوت، خیر كثیر، خیر دنیا و آخرت و غیر اینهاست؛ اما قراین (1) نشان می‌دهد كه «کوثر» بر وزن «فوعل» به مفهوم یک سرمایه ارزشمند و پایان‏ناپذیر، یا خیر و برکت بسیار است، كه از منظر مفسران معروف اسلامی می‌تواند، وجود حضرت فاطمه‌علیها‌السلام و فرزندان آن گرامی، مصداق اتم كوثر باشد. برخی از نظریات مفسران را در این باره می‌خوانیم:

ـ شیخ طبرسی مشهورترین مفسر عالم تشیع در «مجمع‏البیان» شأن نزول سوره كوثر را این‌گونه آورده است: مفسّران از ابن‏عباس نقل كرده‏اند كه سوره كوثر در باره عاص بن وائل سهمی نازل شده و این موقعی بود كه رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از مسجد بیرون می‌‏آید كه عاص؛ حضرت را در نزدیكی درِ بنی‏سهم دید و با آن گرامی، ملاقات و گفتگو كرد. این در حالی بود كه عدّ‌ه‌ای از بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. چون عاص به جمع آن‌ها پیوست، پرسیدند: «با كی صحبت می‌كردی؟» گفت: «با این ابتر. این ماجرا بعد از فوت عبد اللَّه، فرزند رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و خدیجه‌علیها‌السلام بود و طبق رسم و عادت عربِ جاهلی، كسی را كه پسر نداشت ابتر می‌نامیدند.» قریش هم در موقع مرگ عبداللَّه، آن بزرگوار را ابتر و صنبور نامیدند. (و صنبور به شخصی می‌گویند كه برادر و فرزندی نداشته باشد). (2)

آن‏گاه «طبرسی» دربارۀ واژه «کوثر» می‌‏نویسد: برخی برآن‏اند که کوثر به مفهوم خیر و نیکی بسیار است و برخی دیگر بر این باورند که به معنای زیادی و فراوانی نسل و فرزند است. این معنا در نسل پاک پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و فرزندان فاطمه‌علیها‌السلام آشکار شده است؛ به گون‌های که امروزه، شمارش آنان امکان‏پذیر نیست و این برکت تا روز رستاخیز ادامه خواهد داشت. (3)

ـ شیخ ابوالفتوح رازی، مفسر بزرگ شیعی و از متكلمان امامیه در سده ششم هجری - كه كهن‌ترین و مشروح‌ترین تفسیر شیعی به فارسی‏ را در سال‌های 510 ـ 533 به جامعه قرآنی عرضه كرده است- بر این باور است كه از مهم‌ترین معانی كوثر، فرزندان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از نسل حضرت فاطمه‌علیها‌السلام هستند. او در معنای سوره كوثر می‌گوید: «یعنی دل، تنگ مكن از آنچه تو را أبتر می‏خوانند كه ما تو را كثرتی دهیم در عقب و نسل و فرزندان، كه بر زمین هیچ بقعه‌ای و خطه‌ای نماند و الا آنجا جماعتی از فرزندان تو باشند. نبینی كه روز طفِّ كربلا كه آن جماعت اهل‌البیت‌علیهم‌السلام را بكشتند از فرزندان حسین‌علیه‌السلام، جز علی اكبر- زین العابدین‌علیه‌السلام - (4) نماند. خدای تعالی تنها از نسل او، عالم را پركرد. اكنون تو شكر كن خدای را و نماز بخوان و روز عید شتر بكش، كه دشمنان و عَیابان تو، ابتر و دنبال بریده خواهند بودن، تا از آنان كه این گفتند، در جهان ایشان را و اعقاب ایشان را اثر نماند.» (5)

- علامه طباطبایی نیز می‏فرماید: عبارات این سوره و قراین و دلالات آن روشن می‏كند كه مقصود از كوثر، فرزندان و ذریه‏‌های حضرت زهرا‌علیها‌السلام است. و این سوره، یكی از معجزات قرآن در عرصه پیشگویی و آگاهی‌های غیبی است؛ زیرا اگر به دقت بنگریم متوجه خواهیم شد كه هیچ نسلی به ‌اندازه نسل فاطمه‏‌علیه‌السلام در طول تاریخ، اصیل، ریشه‏دار، ماندگار و فراوان نبوده است. با آن همه، مشكلاتی كه برایشان پیش آوردند و اعمال فشار و اختناق و سركوب كه درباره فرزندان حضرت فاطمه به دست خلفای ستمگر انجام شد، باز هم آمار فرزندان حضرت زهرا‌علیها‌السلام از همه نسل‌های بشر در عالم بیشتر است. (6)

اینكه در آخر سوره فرمود: «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» با در نظر گرفتن اینكه كلمه «ابتر» در ظاهر به معنای «اجاق‏كور» است و نیز با در نظر گرفتن اینكه جمله مذكور از باب قصر قلب است، چنین به دست می‏آید كه منظور از كوثر، تن‌ها و تن‌ها كثرت ذریه‌ای است كه خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته، (و بركتی است كه در نسل آن جناب قرار داده)، و یا مراد، هم خیر كثیر است و هم كثرت ذریه، چیزی كه هست، كثرت ذریه، یكی از مصادیق خیر كثیر است. و اگر مراد، مسئله ذریه به استقلال و یا به طور ضمنی نبود، آوردن كلمه «انّ» در جمله «اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» فاید‌ه‌ای نداشت؛ زیرا كلمه «انّ» علاوه بر تحقیق، تعلیل را هم می‏رساند و معنا ندارد، بفرماید ما به تو حوض دادیم؛ زیرا بدگوی تو اجاق‏كور است و یا بی‏خبر است. (7)

و چون جمله «إِنَّا أَعْطَیناكَ» در مقام منت‏نهادن است و با لفظ متكلم مع‌الغیر آمده كه بر عظمت دلالت می‏كند و چون منظور از آن، خوشدل‏ساختن رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است، مطلب را با واژه اعطا ـ كه ظاهر در تملیك است ـ بیان کرد و فرمود: «ما به تو كوثر عطا كردیم» و این جمله از این دلالت خالی نیست كه فرزندان فاطمه‌علیها‌السلام ذریه رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند، و این خود یكی از خبر‌های غیبی قرآن كریم است؛ چون همان‏گونه كه می‏بینیم خدای تعالی بعد از درگذشت آن حضرت، بركتی در نسل آن جناب قرار داد، به طوری كه در همه عالم، هیچ نسلی، معادل آن دیده نمی‏شود؛ آن هم با آن همه بلا‌ها كه بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را كشتند. (8)

معنای «کوثر» از دیدگاه مفسران اهل‌سنت

- فخررازی، مفسر بزرگ اهل‏سنت نیز درباره یكی از معانی كوثر می‏گوید: منظور از كوثر، فرزندان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله (از طریق حضرت فاطمه‏‌علیها‌السلام) است؛ زیرا این سوره در ردّ كسانی نازل شده است كه پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را به دلیل نداشتن فرزند، مورد طعن و شماتت قرار می‏دادند؛ به این سبب معنای آیه، این است كه خداوند برای تو فرزندان و نسلی عنایت می‏كند كه در طول تاریخ، جاویدان خواهند ماند. وقتی به تاریخ پرفراز و نشیب اسلام نگاه می‏كنیم می‏بینیم افراد زیادی از نسل خاتم انبیا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به شهادت رسیده‏اند؛ اما جهان، همچنان شاهد افزایش نسل پیامبر از طریق حضرت فاطمه‌علیها‌السلام است. و چه تعداد از آنان از بزرگان و متفكران جهان بشریت هستند. كسانی همانند امام باقر، امام صادق، امام كاظم‏، امام رضا‌علیه‌السلام و محمد نفس زكیه در میان آنان هستند. (9)

ـ سید محمود آلوسی بغدادی از مفسران نامدار اهل‌سنت، در تفسیر اجتهادی و عرفانی خود می‌‏نویسد: می‌‏توان یکی از معانی کوثر را زیادی فرزندان رسول گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دانست؛ زیرا عیب‌جویی دشمنان به دلیلِ فقدان فرزند آن حضرت بوده است. او در معنای آیه می‌‏گوید: ‌ای رسول ما! دشمن تو هر كه باشد ابتر و دم‏بریده خواهد بود و نسل و یادش تداوم نخواهد داشت؛ امّا نسل و ذریه و یاد و نام و فضایل تو، توسط فرزندانت تا روز قیامت باقی خواهد ماند. (10)

ـ قاضی ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوی از دیگر مفسران برجسته اهل‌سنت (11)، در تفسیر خود به نام أنوار التنزیل و أسرار التأویل كه معروف به تفسیر بیضاوی است، به این معنای كوثر اشاره کرده و زیادی فرزندان و پیروان حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را در شمار معانی کوثر ذکر كرده است. (12)

با توجه به سخنان فوق، پیام این سوره شریفه، خیلی روشن است که خداوند به پیامبرش نسل سرفرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بمانند و همچنان ‏كه در تاریخ مشاهده می‌كنیم با وجود این‌كه چقدر از خاندان وحی و رسالت را برای دفاع از ارزش‌های انسانی و اسلام به خاک و خون کشیدند و با این وصف جهان از نسل پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آکنده است و در آسمان اسلام و جهان می‌درخشند؛ در حالی که از دشمنان کینه‏توز و بداندیش پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله همچون «امویان» کسی باقی نمانده است که شایسته نام بردن باشد.

همچنان‏كه مفسرین بزرگ گفته‏اند آیه «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» صریح‏ترین قرینه است كه مراد از كوثر، فاطمه زهرا‌علیها‌السلام است؛ زیرا در مقابل ابتر، بهترین معنا برای كوثر فرزندان بیشمار است كه در طول تاریخ، مصداق كامل خیر كثیرند كه رسالت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از طریق فرزندان فاطمه و اوصیاء‌علیهم‌السلام در جهان بشریت باقی مانده و خواهد ماند.

بسیجِ دشمن برای نابودی نسل کوثر

یعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، هنگامی که دخترش صدیقه طاهره‌علیها‌السلام، سر در بستر شهادت نهاد، تن‌ها دو پسر به نام «حسن» و «حسین» و دو دختر به نام «زینب» و «ام‏کلثوم» از او به یادگار ماند. پس از مدتی هم رخداد غمبار عاشورا رخ داد و همه فرزندان حسین‌علیهم‌السلام، جز امام چهارم و پنجم‌علیه‌السلام و از فرزندان امام «حسن»‌علیه‌السلام نیز - طبق برخی روایات - هفت تن و از «زینب» نیز دو فرزندش به شهادت و از دختر دیگر آن حضرت هم - طبق قول مشهور - فرزندی به یادگار نماند.

پس از حادثه دردناك و غمبار عاشورا، رخداد‌های ناگوار دیگری پدید آمد و کشتار‌ها و خونریزی‏ها، از نسل پاک پیامبر ادامه یافت. رخداد سهمگین «حره» تا شهادت «زید شهید» و یارانش، و حادثه‏ «فخ» تا تار و مار و آواره ساختن «علویان» یکی از پی دیگری به وقوع پیوست؛ اما با همه این جنایت‌ها و سفاکی‌های سیاهکاران اموی، نسل پاک و سرفراز پیامبر به حیات افتخارآفرین خویش ادامه داد.

پس از امویان نوبت به عباسیان رسید. آنان نیز در بیداد و شقاوت و پیکار بی‏رحمانه با فرزندان حضرت زهرای اطهر و تلاش در ریشه‏کن ساختن آنان، چیزی كم نگذاشتند. مبارزه آن‌ها با خاندان وحی و رسالت به ظالمانه‏ترین ابعاد و بدترین و بی‏رحمانه‏ترین اشکال، به مدت دو قرن ادامه یافت. آن‌ها جنایات هولناک خود را با شهادت حضرت عسکری‌علیه‌السلام به اوج رساندند؛ اما با همه شقاوت‌های امویان و عباسیان، نسل پاک پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از طریق حضرت فاطمه‌علیها‌السلام رو به فزونی نهاد و بسان مشعل درخشانی نورافشانی کرد.

پس از عباسیان، «صلاح‏الدین ایوبی» و دار و دسته‏اش آمدند و آنان نیز در کشتار خاندان پیامبر و نابود ساختن راه و رسم شیعیان آنان، سیاست شوم امویان و عباسیان را پی گرفتند؛ برای نمونه در مغرب عربی به چنان کشتار‌های دسته‏جمعی دست یازدیدند که انسان از شنیدن گزارش آن جنایت‏‌ها در حق پیروان و بستگان اهل‏بیت‌علیهم‌السلام به خود می‌‏لرزد؛ اما با همه این کشتار‌ها خداوند در نسل پاک و سرفرازش بانوی برکت قرار داد و او را چشمه‏ی جوشان خیر فراوان و برکات بسیار ساخت. (13)

حضرت فاطمه، چشمهسار برکات الهی

بزمی به حریم کبریا برپا شد                                      کوثر ز خدا به مصطفی اعطا شد

هر قطره ز آب کوثر افتاد به خاک                               صد شاخه گل محمدی پیدا شد

با وجود قلع و قمع بی‏رحمانه فرزندان زهرا‌علیها‌السلام، خدای جهان‏آفرین، همچنان‏كه در وجود گرانمایه بانوی بانوان، انواع برکات را قرار داد و نسل پرافتخار پیامبر را از او آفرید و خیر بسیاری در نسل او قرار داد همچنان در حفظ و نگهداری یاد و نام و تبار پاك آن بانوی گرامی به وعده‏اش عمل کرد و - و همانند آیات وحی - آن‏را روز به روز درخشان‏تر و پایدارتر حفظ کرد و این، همان خصوصیت ممتاز حضرت فاطمه‌علیها‌السلام كه دارا بودن صفت كوثر (خیر كثیر) و لقب مبارکه (دارای نسل پر بركت) است.

آماری از فرزندان حضرت زهرا‌علیها‌السلام

طبق همین نوید آسمانی قرآن، با یک نگرشی کوتاه متوجه می‌شویم که نسل پاک بانوی بانوان که همان نسل جاودانه‏ پیامبر است در سراسر جهان حضور دارد و همه جا منتشر شده است.

به گواهی محققان، شمار این نسل سرفراز در عراق به یک میلیون نفر، در ایران به سه میلیون نفر، در مصر به حدود پنج میلیون، در مراکش و مغرب عربی به پنج میلیون نفر، در الجزایر و تونس و لیبی نیز همین‏گونه، در اردن، سوریه، لبنان، سودان، کشور‌های خلیج و عربستان به میلیون‏‌ها نفر، و در یمن، هند، پاکستان، افغانستان و جزائر‌اندونزی به حدود 20 میلیون انسان می‌‏رسد و کمتر کشور اسلامی است که در آن از این نسل سرفراز حضور نداشته باشد و امروزه شمار آنان بیش از چهل میلیون نفر است. و این، همان معجزه قرآن است كه در ضمن الهام غیبی و وعد‌ه‌ای حتمی، خبر از الطاف خفیه خداوند به پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و حضرت زهرا‌علیها‌السلام داده است؛ البته اگر سرشماری دقیق و آمارگیری صحیح بین‏المللی در سرتا سر گیتی انجام پذیرد، بی‏تردید شمار آنان از این هم افزون‏تر خواهد بود.

آری این شمار عظیم، همه از نسل سرفراز پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، از طرف امیرمؤمنان‌علیه‌السلام و دخت فرزانه پیامبر فاطمه‌علیها‌السلام است که در میان آنان، شخصیت‌های برجست‌های از رهبران بزرگ سیاسی، دانشمندان بزرگ، نویسندگان، زمامداران و وزیران، نوابغ و چهره‏‌های برجسته در میدان‌های گوناگون، وجود دارد. گفتنی است که اكثر این نسل جاودانه و ریشه‌دار، به این پیوند و خویشاوندی خود ارج نهاده و با آگاهی کامل بر آن می‌‏بالند و افتخار می‌كنند و تعداد‌اندكی هم توجهی به این راز شرافت و عظمت اجداد خود ندارند. (14)

جایگاه و نقش امامزادگان

در كشور‌های اسلامی به ویژه كشور ایران كه از صدر اسلام، مأمن و پناهگاه فرزندان فاطمه‏‌علیها‌السلام در عصر‌های خفقان بوده است. در هر نقطه‌ای یكی از نوادگان حضرت فاطمه آرمیده است كه محل آرامش و كانون اجتماع شیفتگان آل‌محمد‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است. این امامزادگان چنان عظمت و ابهت دارند كه بهترین و پاك‏ترین نقطه هر شهر و دیاری محسوب می‏شوند. گرفتاران، افسرده‏دلان، بیماران و حاجت‌مندان با هزاران امید و آرزو به این مكان‌های مقدس گام نهاده‌اند و روح و جان خود را صفا می‏بخشند و این تفسیر كوثر است كه خداوند متعال فاطمه‏‌علیها‌السلام و نسل فاطمه را برای پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امت او خیر كثیر و منشأ بركات قرار داده و هدیه كرده است.

در هر صورت، نسل پربركت پیامبر اكرم‏‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله از طریق فاطمه‏‌علیها‌السلام یكی از مهم‏ترین معجزات قرآن و جلو‌های از اعجاز اهل‏بیت‌علیهم‌السلام است. نسل پربركتی كه چهره‏‌های درخشان آنان در سرتاسر گیتی می‏درخشند و عطر دل‏انگیز علم و تقوا و نیكی را به حق‏جویان عالم هدیه می‏دهند. در مقابل، تمام كسانی كه به فرزندان حضرت فاطمه آزار رسانده و به قتل و كشتار آنان پرداخته‏اند، نابود شده‌اند و هیچ‏گونه اثری از آنان دیده نمی‏شود و این همان تفسیر «اِنَّ شانِئَكَ هُوَ الاَبتَر» است.

در اینجا به برخی از بزرگان و شخصیت‌های والا مقامی اشاره می‌كنیم كه مصداق كوثر و نسل فاطمه زهرا‌علیها‌السلام هستند و در طول تاریخ، همانند آفتاب درخشان به محافل تاریك و ظلمانی، روشنایی بخشیده‏اند و امروزه نیز ما از نتایج زحمات و بركات وجودشان بهره می‏بریم: افزون بر وجود یازده امام معصوم كه افتخار جهان بشریت و مایه هدایت انسان‌های جهان هستی می‏باشند. به‌ویژه وجود حضرت مهدی‌علیه‌السلام كه همواره به مادرش فاطمه زهرا‌علیها‌السلام افتخار كرده است و می‏فرماید: «فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله لِی أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ (15) دختر رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله برای من، الگوی نیكو و شایسته است و جهان هستی، مدیون وجود آن گرامی بوده و خواهد بود.»

همچنین فرزندان و نوادگان ائمه اطهار‌علیهم‌السلام چه در زمان خود و چه بعد از عصر ائمه و چه در حال زنده بودن و یا بعد از مرگشان، همه و همه افتخار جهان اسلام و مایه خیر و بركت برای عالمیان بوده‏اند. ستارگانی همچون: سیدرضی، سید مرتضی، سید بن طاوس، سید نعمت الله جزائری، سید محمد مجاهد، سید علی خان كبیر سید بحر العلوم، سید جواد عاملی، سید عبدالله شُبَّر، سید محمد كاظم یزدی، سید محمد حسن شیرازی معروف به «میرزای شیرازی»، سید جمالالدین اسدآبادی، سید حسن مدرس، سید شرف الدین عاملی، آیت الله بروجردی، سیدمحسن امین، سیدابوالحسن اصفهانی، شهید نواب صفوی، علامه طباطبائی، آیت الله خوئی، سید محمد باقر صدر، آیت الله مرعشی نجفی، حضرت امام خمینی، حضرت آیت الله خامنه‏ای، سید حسن نصرالله و صد‌ها عالم، دانشمند، فقیه، شاعر، حاكم و سیاستمدار‌اندیشمند از سادات، همه از بركات وجودی حضرت زهرا‌علیها‌السلام هستند كه عالم هستی از وجودشان بهره‏مند بوده و هست.

فضایل فرزندان فاطمه‌علیها‌السلام

در باره عظمت نسل پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله كه از طریق حضرت فاطمه تداوم یافته است، روایات فراوانی به چشم می‏خورد و علاوه بر وجود مقدس رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله امامان معصوم نیز به فضایل نسل فاطمه‏‌علیها‌السلام در مناسبت‌های مختلف پرداخته‏اند.

خداوند متعال به احترام رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و فاطمه زهرا‌علیها‌السلام مقام ویژ‌ه‌ای برای فرزندان آن حضرت قرار داده است كه از جمله آن تخصیص نصف خمس به سادات است. همچنین رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نسبت به اكرام فرزندان فاطمه فرمود: «أَكْرِمُوا أَوْلَادِی وَ حَسِّنُوا آدَابِی؛ (16) فرزندان مرا گرامی بدارید و آداب و سنتهایم را خوب یاد بگیرید.» (17) و در روایتی دیگر فرمود: «أَحِبُّوا أَوْلَادِی الصَّالِحُونَ لِلَّهِ وَ الطَّالِحُونَ لِی؛ (18) فرزندانم را دوست بدارید نیكان و صالحین را برای خدا و بدانشان نیز به خاطر من.»

درباره فضایل فرزندان حضرت فاطمه‏‌علیها‌السلام روایات فراوانی وجود دارد كه ما فقط به نقل چند روایت دیگر اكتفا می‏كنیم:

- پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «مَنْ أَكْرَمَ أَوْلَادِی فَقَدْ أَكْرَمَنِی؛ (19) هر كس فرزندان مرا اكرام كند، همانا كه خودم را مورد تكریم قرار داده است و احترام فرزندانم همانند احترام من است.»

- آن حضرت در روایت دیگری ‏فرمود: «حَقَّتْ شَفَاعَتِی لِمَنْ أَعَانَ ذُرِّیتِی بِیدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ مَالِهِ؛ (20) شفاعت من، شایسته كسانی است كه ذریه و فرزندانم را با دست و زبان و اموالش یاری كند.»

رسول اعظم اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در توضیح و تبیین آیه «قُل لا اَسَلُكُم عَلَیهِ اَجرًا اِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی»‏؛ (21) «ای پیامبر! بگو من هیچ پاداشی از شما درباره رسالت نمی‏خواهم، جز دوست داشتن اهل‏بیتم.» می‏فرماید: «خداوند متعال ذریه هر پیامبری را از نسل و صلب خود او قرار داد؛ اما ذریه مرا از صلب من و صلب علی بن ابی‏طالب مقرر فرمود. در میان مردم، فرزندان هر دختری را به پدرشان منتسب می‏كنند؛ ولی فرزندان فاطمه‌علیها‌السلام منسوب به من هستند.» (22)

- آن حضرت در روایت دیگری ‏فرمود: «إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَ‌ها فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیتَ‌ها عَلَی النَّارِ؛ (23) فاطمه پاكدامن است و خدا نیز آتش جهنم را بر فرزندان او حرام كرده است.»

- امام سجاد‌علیه‌السلام می‏فرماید كه در همان سالی كه امام حسن‌علیه‌السلام به شهادت رسید، من كودك بودم و به دنبال عمویم امام حسن‌علیه‌السلام و پدرم امام حسین‌علیه‌السلام در كوچه‏‌های مدینه می‏رفتیم. جابر بن عبدالله انصاری و انس بن مالك انصاری در میان جمعی از مهاجر و انصار با آن بزرگوار برخورد كردند. جابر بی‏اختیار خود را به دست و پای آن دو فرزند فاطمه‏‌علیها‌السلام ‌انداخت و غرق بوسه ساخت. مردی از بنی مروان به جابر اعتراض كرد كه تو با این كهنسالی و مصاحبت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این‌گونه عمل می‏كنی؟! جابر گفت: «اگر آن‌اندازه كه من از فضیلت و موقعیت آنان می‏دانم تو نیز می‏دانستی بر خاك قدم‌هایشان بوسه می‏زدی! بعد از رفتن حَسَنین‌علیه‌السلام، جابر به جمع حاضر گفت كه روزی نزد پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سخن از عظمت این فرزندان فاطمه به میان آمد و رسول‏خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «خداوند بزرگ، وقتی كه خواست مرا بیافریند، نطفه مرا در صلب پدرم آدم قرار داد و دائماً آن را از صلبی پاك به رحمی پاكیزه منتقل كرد تا نوح و ابراهیم و عبدالمطلب. هرگز از آلودگی‌های جاهلیت چیزی به من نرسید. در نهایت، آن نطفه دو بخش شد: یك قسمت در صلب عبدالله (پدرم) و قسمتی دیگر در صلب ابوطالب (عمویم) نهاده شد. از آن نطفه پاك و نورانی عبدالله، مرا به وجود آورد كه خاتم پیامبرانم و از ابوطالب، علی‌علیه‌السلام به وجود آمد كه وصی آخرین پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله است. نطفه من و علی جمع شدند و حسن و حسین پدید آمدند كه آخرین سبط پیامبران هستند و خداوند، نسل مرا از آن دو (از طریق علی و فاطمه‏‌علیهما‌السلام) تداوم بخشید. از نسل حسین‌علیه‌السلام نیز در آخر الزمان مهدی‌علیه‌السلام به‌پاخیزد كه شهر‌ها و سرزمین‌های كفار را فتح كند و زمین را بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر كند. حسن و حسین، پاك و مطهر و سرور جوانان اهل بهشت‌اند؛ خوشا به حال كسی كه آن دو و پدر و مادرش را دوست بدارند و بَدا به حال كسی كه با آنان دشمنی و كینه‏ورزی كند.» (24)

با توجه به این روایات، فرزندان حضرت رسول‏‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله كه همه از نسل فاطمه زهرا‌علیها‌السلام هستند مورد توجه و عنایت خدا و رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند؛ البته به شرط اینكه مقام خود را حفظ كرده و مایه افتخار آن حضرت باشند.

مهمترینشرطاحترامبهسادات

آری مهمتر از احترام به سادات، شرطی است كه امام رضا‌علیه‌السلام در ملاقات حسین بن خالد به او یاد آور شده و با بیان اهمیت دوستی واحترام به سادات، فرمود: «نگاه كردن به فرزندان و ذریه‏‌های ما عبادت است.» از امام سؤال شد: «ای پسر رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، آیا نگاه به امامان اهل‏بیت‌علیهم‌السلام كه از شما خانواده هستند، عبادت است یا نگاه به تمام كسانی كه از نسل رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وجود آمده‏اند؟! امام رضا‌علیه‌السلام در ادامه فرمود: «بَلِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیةِ النَّبِی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله عِبَادَةٌ مَا لَمْ یفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی؛ (25) بلكه نگاه به تمامی ذریه‏‌های پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله عبادت محسوب می‏شود تا زمانی كه خود را به گناه نیالایند و از راه پیامبر جدا نشوند.»

آیا اسلام، تقوا محور است یا فامیل محور؟

بعضی چنین میپندارند كه وقتی آقازاده و یا امامزاده باشند، به‌سبب عظمت و موقعیت ویژه خانواده‌هایشان، رتبه خاصی در اجتماع مسلمانان دارند و دیگر نیازی به رعایت قوانین جامعه ندارند و اگر مرتكب خلاف شدند باید در حاشیه امن قرار گیرند و مصونیت ویژ‌ه‌ای داشته باشند و همچنین ضرورتی برای کسب فضایل و داشتن امتیازات معنوی و اجتماعی ندارند و عموم مردم موظف‌اند كه آنان را تكریم كنند و به آنان به دیده احترام بنگرند؛ گر چه در راه صحیح هم نباشند.

در اینجا این موضوع را با توجه به كتاب و سنت به طور اجمال بررسی می‌كنیم:

الف. در قرآن

اعتقاد ما براساس آیات قرآنی این است که در تكریم شخصیت جایگاه افراد در جامعه اسلامی، فقط فرزند حضرت فاطمه‌علیها‌السلام و سید بودن کافی نیست؛ بلکه باید از نظر فکری و اعتقادی و عملی هم باید تابع حضرت زهرا‌علیها‌السلام بود؛ زیرا این آیه، مهمترین چراغ راه است که می‌فرماید: «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ؛‌» (26) «در حقیقت، نزدیك‌ترین مردم به ابراهیم‌علیه‌السلام [نه فرزندان نسبی بلكه]، همان كسانی هستند كه او را [در‌اندیشه و عمل] پیروی كرده‏اند.» و همچنین در گفت و شنودی که خداوند متعال با حضرت نوح دارد باز به این حقیقت تأکید می‌شود که پیامبرزاده بودن ملاک افضلیت نیست؛ بلکه عمل و کردار صالح مهم است. خداوند می‌فرماید: «وَ نَادَی‏ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبّ‏ِ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنتَ أَحْكَمُ الحَْاكِمِینَ * قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُْ صَالِحٍ»؛ (27) «و نوح پروردگار خود را ندا داد و گفت: «پروردگارا! پسرم از كسان من است و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترین داورانی.» خداوند فرمود: «ای نوح! او در حقیقت از كسان تو نیست، او [دارای‏] كرداری ناشایسته است.» سرزنش قرآن از همسران دو پیامبر بزرگ الهی (هود و لوط‌علیهما‌السلام)، ابولهب و همسر وی كه از بستگان نزدیك پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بودند و تجلیل از بلال حبشی و سلمان فارسی و اویس قرنی كه حتی هم وطن پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هم نبودند، این حقیقت را می‌رساند كه ارتباط نسبی و یا سببی با پیامبران الهی و خاندان رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و حضرت زهرا‌علیها‌السلام نمی‌تواند به تنهایی باعث رفعت انسان‌ها به سوی كمال بشود؛ بلكه آنان نیز باید مثل دیگران در پیمودن راه حق و حقیقت تلاش كنند و حتی بیشتر از دیگران. خداوند متعال چنان بر این موضوع تأكید می‌ورزد كه حتی وجود مقدس رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را نیز تهدید كرده است و هشدار می‌دهد كه اگر از صراط مستقیم الهی منحرف شود از مجازات خداوندی در امان نخواهد بود و در سوره حاقه می‌فرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ * ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ * فَمَا مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ» (28) «اگر پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سخنی دروغ بر ما می‏بست، * ما او را با قدرت می‏گرفتیم، * سپس رگ قلبش را قطع می‏كردیم، و هیچ كس از شما نمی‏توانست از [مجازات] او مانع شود!»

ب. در سیره اهل‌بیت‌علیهم‌السلام

امّا سیره اهل‌بیت‌علیهم‌السلام در این زمینه - که بر گرفته از معارف قرآنی است - دقیقا بر خلاف این پندار باطل است. آن گرامیان هرگز جامعه اسلامی و مصالح نظام اسلامی را فدای فرد نمی‌كردند؛ حتی آن فرد از نزدیك‌ترین یاران و محبوب‌ترین عضو خانوادهشان باشد. به مواردی در این باره توجه كنید:

1. در روایتی آمده است: هنگامی كه رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دست دزدی را قطع كرد، برخی گفتند: یا رسول الله! ما از شما انتظار نداشتیم كه به این شدت عمل كنید! رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با قاطعیت تمام فرمود: «لَو سَرقَت فاطمةُ لَقَطعتُها»؛ (29) «اگر دخترم فاطمه هم دست به سرقت بزند دستش را قطع می‌كنم.»

2. همچنین هنگامی كه فاطمه مخزومیه، زنی از اشراف قریش از قبیله بنی‌مخزوم دست به دزدی زد، قرار شد كه بر او حد الهی جاری شود. افرادی از قریش به تكاپو افتادند و اسامة بن زید - از یاران نزدیك پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله - را واسطه قرار دادند تا پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این اشراف‌زاده را در حاشیه امن قرار دهد. وقتی اسامه در این زمینه با حضرت سخن گفت: پیامبرِ رحمت، چنان بر آشفت و ناراحت شد كه به اسامه نهیب زد: «أَتَشفَع فی حَدٍّ من حدودِ اللّه؟» آیا درباره حدّی از حدود الهی [با من چانه می‌زنی و] شفاعت می‌كنی؟! بعد رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بالای منبر رفت و خطبه خواند و در ضمن سخنانش فرموده: «اقوام پیشین كه هلاك شدند برای این بود كه خلافكاری و فقط دزدی اشراف و اشرافزادگان را نادیده می‌گرفتند و خلافكاران ضعیف و بیچاره [و آفتابهدزدان] را مجازات می‌كردند. بعد با قاطعیت تمام فرمود: «ایمُ اللّهِ لَو أَنَّ فاطمة بنت محمد سَرقَت لَقَطعتُ یدَها؛ (30) به خدا سوگند! اگر فاطمه دختر محمد هم دست به سرقت بزند دستش را قطع می‌كنم.»

3. امیرمؤمنان‌علیه‌السلام در این زمینه با عتاب به عبیدالله بن عباس - یكی از مدیران حكومت علوی - می‌فرماید: «وَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ، مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بِإِرَادَةٍ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا؛ (31) به خدا قسم! اگر حسن و حسین چنان بكنند كه تو كردی (به بیت‌المال خیانت كنند) از من، روی خوش نمی‏بینند و به آرزو نمی‏رسند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلی را كه از ظلمشان پدید آمده نابود سازم.»

4. علی بن ابی رافع مسئول بیت‌المال امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام می‌گوید كه دخترِ حضرت؛ (32) یك گردنبند مروارید در روز‌های عید قربان به امانت تضمین شده از من گرفت كه پس از سه روز، آن را بازگرداند. علی‌علیه‌السلام آن را برگردن وی دید، برداشت و به من گفت: «در مال مسلمانان خیانت می‏كنی؟» داستان را برای او نقل كردم و گفتم كه من آن را از مال خود تضمین كرده‌ام. گفت: «همین امروز آن را باز گردان و اگر بار دیگر چنین كنی به كیفر من گرفتار خواهی شد.» سپس فرمود: «لَوْ كَانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَی غَیرِ عَارِیةٍ مَضْمُونَةٍ مَرْدُودَةٍ لَكَانَتْ إِذَنْ أَوَّلَ هَاشِمِیةٍ قُطِعَتْ یدُ‌ها فِی سَرِقَةٍ؛ اگر دخترم این گردنبند را جز به صورت امانت تضمین شده گرفته بود، نخستین زن، از بنی‌هاشم ‏بود كه دستش به جرم سرقت بریده می‏شد.» دخترش در این‌باره سخنی گفت، علی‌علیه‌السلام به او گفت: «ای دختر علی بن ابی طالب! از قبول حق سر باز مزن! آیا همه زنان مهاجر در این عید از چنین گردنبندی استفاده می‏كنند؟» (33)

5. سخن امام صادق‌علیه‌السلام به شقرانی هم، مؤید این مدعاست. آن حضرت به سبب نسبتی كه شقرانی با اهل‌بیت‌علیهم‌السلام داشت. به وی این‌گونه هشدار داد: «یا شَقْرَانِی إِنَّ الْحَسَنَ‏ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ، لِمَكَانِكَ مِنَّا، وَ إِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِیحٌ، وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَح‏؛ (34) ای شقرانی! خوبی از هر كسی، خوب است و از تو بهتر است با توجه به اینكه در نزد ما منزلتی داری، و بدی از هر كس بد است و از تو بدتر است.»

6. این موضوع از نظر امام رضا‌علیه‌السلام هم - با توجه به روایات - كاملا روشن است. در منظر آن حضرت، اشراف‌زاده بر فقیرزاده هیچگونه برتری ندارد، مگر با تقوا و عمل صالح. امام‌زاده همچنان محاسبه خواهد شد كه یك جوان از سایر خانواده‌ها. به این قطعه تاریخی در این باره توجه كنید: روزی امام رضا‌علیه‌السلام در مجلس مأمون با عد‌ه‌ای از حاضران گفتگو می‌كرد. برادرش زید بن موسی نیز در گوش‌های از مجلس عد‌ه‌ای را دور خود جمع كرد و برای آنان در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر صحبت می‌كرد و افتخار میفرمود و مرتب میگفت: «ما خانواده چنین هستیم، ما خانواده چنان هستیم!» هنگامی كه امام رضا‌علیه‌السلام متوجه وی شد و گفته‌های او را شنید، با صدای بلند، او را صدا كرده و همه اهل مجلس را متوجه خود كرد سپس به زید فرمود:

«یا زَیدُ أَ غَرَّكَ قَوْلُ نَاقِلِی الْكُوفَةِ إِنَّ فَاطِمَةَ‌علیها‌السلام أَحْصَنَتْ فَرْجَ‌ها فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیتَ‌ها عَلَی النَّارِ فَوَ اللَّهِ مَا ذَلِكَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ وُلْدِ بَطْنِ‌ها خَاصَّةً وَ أَمَّا أَنْ یكُونَ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ‌علیه‌السلام یطِیعُ اللَّهَ وَ یصُومُ نَهَارَهُ وَ یقُومُ لَیلَهُ وَ تَعْصِیهِ أَنْتَ ثُمَّ تَجِیئَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ سَوَاءً لَأَنْتَ أَعَزُّ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ إِنَّ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ كَانَ یقُولُ لِمُحْسِنِنَا كِفْلَانِ مِنَ الْأَجْرِ وَ لِمُسِیئِنَا ضِعْفَانِ مِنَ الْعَذَابِ؛ (35) ‌ای زید! سخن نقالان كوفه تو را مغرور كرده كه میگویند: خداوند ذریه فاطمه‌علیها‌السلام را از آتش جهنم مصونیت بخشیده است؟! به خدا قسم آنچه شنیدهای، مقصود فرزندان بیواسطه فاطمه‌علیها‌السلام یعنی حسن و حسین‌علیه‌السلام و دو خواهر ایشان است. [اگر گفته تو درست باشد كه همه اولاد فاطمه‌علیها‌السلام مصونیت دارند، آن وقت تو از پدرت موسی بن جعفر‌علیه‌السلام نزد خداوند عزیزتر و گرامیتر خواهی بود؛ چرا كه] او خدا را اطاعت می‌كرد، روز‌ها روزه میگرفت شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و تو هم از فرمان خدا سرپیچی می‌كنی، با این حال هر دوی شما اهل سعادت و بهشت خواهید شد، [او با عمل به مقام سعادت رسیده و تو بی‌عمل به آنجا خواهی رسید؟] علی بن حسین‌علیه‌السلام می‌گفت: نیكوكار ما اهل‌بیت پیامبر، دو برابر اجر دارد و بدكار ما دو برابر عذاب خواهد داشت.» (36)

7. برخورد شدیدحضرت امام زمان‌علیه‌السلام با جعفر كذاب - پسر حضرت هادی و برادر امام عسكری‌علیه‌السلام - هم كه بر همگان روشن و واضح است.

با توجه به مطالب پیشین - در قرآن و سنت - روشن است كه فرزندان بانوی دو عالم، اگر راه و روش آن گرامی و اجداد طاهرینشان را ادامه دهند، همه فضایل گفته شده در روایات را دارا هستند و گرنه در وادی گمراهی و ضلالت ابدی خواهند بود؛ به عبارت دیگر، روایات تكریم، عام و مطلقاند و این روایاتِ دسته دوم، آن‌ها را مشروط و مقید می‌كند؛ یعنی احترام سادات به شرط رعایت حدود الهی و حقوق مردم بر همه لازم است، وگر نه، نه. (37)

مثلاً برخی از علویان در «اندونزی» از بقایای فرقه‏‌های بداندیش و گمراه خوارج و نواصب هستند!! (38) ودیده شده است كه متأسفانه برخی از سادات منسوب به اهل‌بیت‌علیهم‌السلام، در گذشته و حال در جوامع اسلامی به كجراهه رفته و از موقعیت خود سوء استفاده كرده‌اند.

عبدالرحمن جامی چه نیك گفته است:

هر پسر كو از پدر لافد، نه از فضل و هنر                                 فی المثل گردیده را مردم بود، نامردم است

شاخ بی بر، گر چه باشد از درخت میوه‌دار                               چون نیارد میوه و بَر، در شمار هیزم است

در اینجا یك نمونه از وقایع معروف را از صفحات تاریخ مرور می‌كنیم:

پاسخ لطیف علامه حلّی به سید موصلی

روزی علامه حلی در مجلس سلطان محمد خدا بنده، با علمای مذاهب اهل تسنن بحث و مناظره می‌كرد. در پایان بحث و مناظره و بیان حقیقت مذهب شیعه امامیه، علامه خطبه بلیغی مشتمل بر ستایش خداوند و درود بر پیغمبر خاتم و ائمه طاهرین‌علیهم‌السلام ایراد كرد؛ چون به نام ائمه اطهار‌علیهم‌السلام رسید بر آن ذوات مقدس درود فرستاد. سیدی از علمای موصل كه پیرو مذهب تسنن و مردی ناصبی و دشمن خاندان پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود، نیز در مجلس شاه حضور داشت. سید موصلی ساكت نشسته بود و به سخنان علامه حلی، پیشوای دانشمندان شیعه گوش می‌داد.

همین كه علامه به نام ائمه اطهار‌علیهم‌السلام رسید و بر آنان صلوات فرستاد. سید موصلی برآشفت و چون بهانه خوبی به دست آورده بود، رو كرد به علامه و گفت: «شما شیعیان چه دلیلی دارید كه بر غیر پیغمبران الهی هم صلوات و درود می‌فرستید؟» علامه بدون درنگ فرمود: دلیل ما این آیه قرآن است كه می‌فرماید: «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ * أُوْلَئكَ عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ (39) كسانی كه هر گاه مصیبتی به آن‌ها می‌رسد می‌گویند: ما از آن خداییم و به سوی او بازگشت می‌كنیم * درود و رحمت خداوند بر آنان باد، و آن‌ها راهیافتگان هستند.»

سید موصلی با عصبانیت گفت: «كدام مصیبت به خاندان پیغمبر و امامان شما رسیده است كه طبق این آیه، شایسته درود الهی باشند؟» علامه فرمود: «آیا مصیبتی سختتر و دردناكتر از این است كه مانند تو فرزند نااهلی از میان آن‌ها پیدا شود كه بیگانگان را بر آن‌ها مقدم دارد و برتر بداند تا جایی كه حاضر نباشد فضایل پدران پاكزاد خود را بشنود؟!» حاضران مجلس همگی از پاسخ به موقع علامه خندیدند و به حاضر جوابی و هوشمندی علامه حلّی آفرین گفتند و به ریشخند سید موصلی پرداختند. یكی از دانشمندان مجلس، شعر زیر را به این مناسبت سرود:

اِذا العَلَوی تَابَع نَاصِبیاً                                               بِمَذهَبِهِ، فَما هُوَ مِن اَبیهِ‏

وَ كان الكَلبُ خَیراً مِنهُ حَقّاً                                         لِأَنَّ الكَلبَ طَبعُ اَبیهِ فیهِ (40)

سعدی هم در این باره گفته است:

با بدان یار گشت پسر نوح                                        خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب كهف روزی چند                                  پی نیكان گرفت و مردم شد

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). این قراین در كلمات مفسران خواهد آمد.

(2). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی فضل بن حسن‏ طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران‏، 1372، ش، ج‏10، ص836 در ذیل آیه.

(3). همان.

(4). و وجود مقدس امام محمد باقر‌علیه‌السلام كه كودكی بیش نبود.

(5). رَوْضُ الجِنَان و رَوْحُ الجَنَان فی تفسیرالقرآن، ابوالفتوح حسین بن علی‏رازی، نشر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی‏، مشهد، 1408 ق‏، ج‏20، ص 428.

(6). المیزان فی تفسیر القرآن‏، علامه سید محمد حسین‏ طباطبایی، انتشارات اسلامی، قم‏، 1417 ق، ج 20، ص 371.

(7). همان، در تفسیر آیه.

(8). همان.

(9). القول الثالث: الكوثر أولاده قالوا: لأن هذه السورة إنما نزلت ردا علی من عابه علیه السلام بعدم الأولاد، فالمعنی أنه یعطیه نسلا یبقون علی مر الزمان، فانظر كم قتل من أهل‌البیت، ثم العالم ممتلئ منهم، و لم یبق من بنی أمیة فی الدنیا أحد یعبأ به، ثم انظر كم كان فیهم من الأكابر من العلماء كالباقر و الصادق و الكاظم و الرضا علیهم السلام و النفس الزكیة و أمثالهم القول (مفاتیح الغیب، تفسیر كبیر، فخر رازی،، ج‏32، ص 313.)

(10). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسی سید محمود، نشر دارالكتب العلمیه‏، بیروت‏، 1415 ق‏، ج‏15، ص 481 و 482.

(11). عبد الله بن عمر بن محمد بیضاوی شیرازی، از دانشمندان و اساتید بزرگ آذربایجان و قاضی القضاة شیراز، وی در تبریز به سال 685 هجری قمری وفات کرد. وفات وی را 691 ق دانسته‏اند. وی در تبریز مدفون است.

(12). أنوار التنزیل و أسرار التأویل، عبد الله بن محمد بن علی بیضاوی شیرازی، نشر دار احیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1418 ق، ج‏5، ص342.

(13). فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، نشرمرتضی، 1377ش، ص116.

(14). همان.

(15). الغیبة، شیخ طوسی، مؤسسه معارف اسلامی، قم، 1411 ق، ص 285و بحارالأنوار، علامه محمد باقرمجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 53، ص 178، باب ما خرج من توقیعاته‌علیه‌السلام.

(16). مستدرك‏الوسائل، میرزا حسین نوری، مؤسسه آل البیت‌علیه‌السلام، قم، 1408 ق، ج 12، ص 376، باب تأكد استحباب اصطناع المعروف‏ الی العلویین و السادات.

(17). همان

(18). همان

(19). همان.

(20). همان.

(21). شوری/ 23.

(22). میزان الاعتدال، محمد بن احمد الذهبی، تحقیق: علی محمد البجاوی، 1382 ق، نشر دار المعرفة للطباعة والنشر، لبنان، ج 2، ص 586؛ مناقب آل ابی طالب‌علیه‌السلام، ابن شهرآشوب مازندرانی، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 ق، ج 3، ص 158.

(23). بحارالأنوار،ج 43، ص20، باب مناقب‌ها و فضائلها. البته در برخی روایات این سخن ادامه دارد كه: وَ اللَّهِ مَا ذَلِكَ إِلَّا لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ وُلْدِ بَطْنِ‌ها خَاصَّة. (همان، ص23).

(24). امالی، شیخ طوسی، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414 ق، ص 499، بحارالانوار، ج 37، ص 46.

(25). قَالَ النَّظَرُ إِلَی ذُرِّیتِنَا عِبَادَةٌ فَقِیلَ لَهُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ النَّظَرُ إِلَی الْأَئِمَّةِ مِنْكُمْ عِبَادَةٌ أَوِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیةِ النَّبِی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله قَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَی جَمِیعِ ذُرِّیةِ النَّبِی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله عِبَادَةٌ مَا لَمْ یفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ یتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِی (عیون أخبار الرضا‌علیه‌السلام، ج‏2، 51، باب فیما جاء عن الرضا‌علیه‌السلام من الأخبار المجموعة).

(26). آل‏عمران/ 68.

(27). هود/45 و 46.

(28). حاقه/44 - 47.

(29). لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاء الدین علی بن محمد بغدادی، نشردار الكتب العلمیة، بیروت‏، 1415 ق‏، ج‏2، ص40؛ شرح‏‌نهج‏البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، انتشارات كتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق، ج 20، ص 19؛ قاموس الرجال، شیخ محمد تقی تستری، نشر إسلامی، 1419 ق، قم، ج 2، 312 و السنن الكبری، احمد بن شعیب نسائی، 1411 ق، نشر دار الكتب العلمیة، بیروت، ج 8، ص73.

(30). همان.

(31). نهج البلاغه، نامه 41، و من كتاب له‌علیه‌السلام إلی بعض عُمَّاله.

(32). ناگفته نماند كه مراد در این روایت، قطعاً غیر از حضرت زینب‌علیها‌السلام و‌ام كلثوم‌علیها‌السلام (دو دختر حضرت زهرا‌علیها‌السلام و امام علی‌علیه‌السلام) است. كه مقامات معنوی آنان اجل از این رفتارهاست؛ چرا كه امام‌علیه‌السلام در دوران حكومت خود، دختران دیگری به نام‌های ام‌الحسن، رمله، رقیه، نفیسه، جمانه،‌ام هانی،‌ام كرام، و... (الإرشاد، ج‏1، ص354) از دیگر همسران خود داشته، كه ممكن است یكی از آنان باشد.

(33). تهذیب‏الأحكام، شیخ طوسی، دار الكتب الإسلامیه، تهران، 1365 ش، ج10، ص 151، باب من الزیادات.

(34). بحار الأنوار، الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏47، ص350.

(35). همان، ج 49، ص218.

(36). بحار الانوار، ج52، ص42.

(37). لازم به توضیح است كه روایتی در كتاب تاریخ قم ص 306 آمده و مشهور شده است كه امام عسكری‌علیه‌السلام درباره سید حسین از نوادگان امام صادق‌علیه‌السلام - كه در ملا عام شراب می‌‌نوشید - به احمد بن اسحاق قمی فرمود: كه او را به هر حال احترام كن و‌گرنه گرفتار خواهی شد. اولا: سندش ضعیف است؛ زیرا این منبع به تنهایی قابل اعتماد نیست و مؤلفش در كتاب‌های رجالی متقدم ناشناخته است، و ثانیاً: محتوایش هم با عقل و منطق سازگار نیست؛ ثالثاً: با آیات قرآن در تضاد است؛ زیرا خداوند كه درباره اشرف مخلوقات، چنان سختگیری می‌‌كند كه جمله لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ * ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ»به كار می‌‌برد آیا درباره فرزندانش مسامحه می‌‌كند؟! رابعاً: سیره اهل‌بیت‌علیهم‌السلام این‌گونه نبوده و آن بزرگواران در عدالت، نمونه تاریخ بودند. آیا می‌‌شود نسبت به خطای فرزندان خود چشم‌پوشی و این همه مسامحه كنند. امّا در باره دیگران سختگیری تمام بكنند. خامساً: با روایات بسیاری در حال تعارض است كه تأكید در مجازات و سختگیری و عدم رعایت حرمت مطلق خطاكاران دارد كه به برخی در متن اشاره شده است. اساسا فرهنگ قرآن و اهل بیت‌علیهم‌السلام بر تقوا محوری بنا شده است، نه بر فامیل و نسب‌محوری. از اینجا پاسخ سایر روایات از این دست نیز معلوم می‌‌شود.

(38). فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، سید محمد کاظم قزوینی، نشرمرتضی، 1377ش، ص 117- 119.

(39). بقره/ 156 و 157.

(40). روضات الجنات، سید محمد باقر خوانساری، نشر اسماعیلیان، قم، 1390 ق، ج 2، ص 284 و داستان‌های ما، علی دوانی، نشر ارشاد اسلامی، تهران، 1369 ش، ج 3، ص 63. اگر سید علوی از لحاظ مذهب، پیرو شخصی ناصبی باشد، فرزند پدرش نیست. سگ از او بهتر است؛ زیرا سگ، حالت پدرش را حفظ می‌كند.

572 دفعه
(0 رای‌ها)