جایگاه عزاداری در جامعه اسلامی

خمینی، بزرگ مردی است که در عصر ننگ آلود شاهنشاهی «بیرق سرخ عاشورا» را برافراشت و با قدرت معنوی سترگ، نسل عاشوراییان را با زلال اشک و صداقت، چون سیل خروشان روانه میدان‌ها کرد... و همه دیدند چگونه اشک‌ها شعر قیام را با چشم‌ها زمزمه کردند. از سر شعور جوشیدند و با شور برگونه‌ها جاری شدند و سرانجام دست‌ها برانگیخته و علیه ستم گره خوردند و شاه جور را به سان یزید از تخت به زیر کشیدند.

آری! تنها آن روز بود که کارآمدی عزاداری، روضه خوانی و مرثیه سرایی جهت ایجاد تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی، در عرصه عمل آزموده شد. در این فرصت تلاش داریم با استفاده از سخنان حضرت امام‌رحمه‌الله‌علیه از زاویه‌ای اجتماعی و سیاسی به عزاداری و سوگواری سید الشهدا علیه‌السلام بنگریم و نقش آن را در اصلاحات همه جانبه جامعه اسلامی بررسی کنیم.

1- نگرش جامع

امام به موضوع عزاداری نگاهی همه جانبه دارد: کارکرد معنوی و سیاسی آن را مد نظر دارد؛ به جذابیت‌های اجتماعی، معنوی آن می‌پردازد؛ وظیفه عزاداران و متولّیان را معین می‌کند؛ ابعاد گریه مطابق با هر عصر و زمان را توضیح می‌دهد؛ به آسیب شناسی عزاداری از سه بعد توطئه گران و توطئه‌ها و دوستان ناآگاه اشاره می‌کند و سرانجام تلاش دارد با تسرّی دادن نهضت عاشورا به مردم، آنان را در معرض یک نظیر سازی تاریخی قرار دهد. این هدف نیز بر آورده شده، انقلاب اسلامی پای می‌گیرد. در این بخش از مقاله ما به نکاتی چند پیرامون بعضی از عناوین یاد شده اشاره می‌کنیم.

2- کارکرد عزاداری

از دیدگاه امام خمینی رحمةالله‌علیه دو کارکرد اساسی برای عزاداری می‌توان تعریف کرد: بخش اوّل مربوط به آثار معنوی و اخروی و بخش دوم پیرامون تأثیرات عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... است. از این منظر کلیه تأثیرات شخصی و اخلاقی نیز در محدوده کارکرد معنوی تعریف می‌شود و آثاری که به نوعی به نظام اجتماعی در همه ابعاد آن مربوط می‌شود در محدوده کارکرد دوم قرار می‌گیرند: البته از آن روی که جنبه اوّل همواره مورد تأکید و آشنای شیعیان بود، امام به طور گذرا به آن‌ها اشاره می‌کند و به دلیل مقتضیات ویژه آن روز عموماً بر جنبه دوم تأکید می‌ورزد.

«این اجتماع عاشورا و این برگزاری عزای شهید عالم، این، آنقدر برکات دارد. همان وقتی هم که این مسائل سیاسی در آن مطرح نمی‌شد، آنقدر برکات داشت برای ملّت‌ها که قابل احصا نبود.»[1]

 

کارکرد عزاداری از منظر امام خمینی رحمه الله

  • کارکرد معنوی
  • کارکرد اجتماعی و ...

ü نسبت به حکومت فاسد

1.  تزلزال حکومت

2.  نابودی حکومت

3.  بقای اقلیت

ü نسبت به حکومت صالح

1.  ایجاد حکومت صالح

2.  پویا سازی حکومت

3.  عامل بقای حکومت

 

3- سیل شبهات

یکی از دلایل عمده رویکرد امام خمینی‌رحمةالله‌علیه به تبیین جنبه‌های غیر معنوی عزاداری‌ها، هجوم شبهات پیرامون عزاداری و گریه بر امام حسین علیه‌السلام بود. چه به گمان برخی ساده اندیشان گریه و عزاداری بر شهیدی که قرن‌ها پیش به شهادت رسیده است، فایده‌ای برای جامعه ندارد. امام خود به برخی از این هجمه‌ها اشاره می‌کند و می‌فرماید: «در آن وقت یکی از حرف‌ها که هی رایج بود، می‌گفتند ملّت گریه» [2]

«شاید غربزده‌ها به ما می‌گویند که ملّت گریه‌ها و شاید خودی‌ها نمی‌توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است.» [3] ؛ «این مطلبی را که الان القا کرده اند به جوان‌های ما که تا کی گریه و تا کی روضه و این‌ها،... این‌ها نمی‌فهمند روضه چیست...» [4] و «این‌هایی که تزریق می‌کنند به شما ملّت گریه، ملّت گریه، این‌ها خیانت می‌کنند.» [5] حجم گسترده تبلیغاتی پیرامون بی تأثیر بودن عزاداری و زدن بر چسب‌های مختلفی مانند ملّت گریه و... ـ که متأسفانه امروز، نیز با برچسب‌هایی نظیر عامل سلب شادابی اجتماعی و غیره مطرح است ـ امام را بر آن می‌دارد به طور علمی و عملی برای زدودن آثار شبهات تلاش کند.

برای این کار از سه جبهه مختلف شروع به فعالیت می‌کند.

1. افشای ماهیت مخالفان عزاداری و شبه افکن ها؛

2. تبیین ماهیت عزاداری و فلسفه‌ها و تأثیرات مختلف آن؛

3. آسیب شناسی عزاداری و تبیین وظایف عوامل مختلف عزاداری.

*1. مخالفان عزاداری

الف: کشف انگیزه دشمنی

امام می‌کوشید در اوّلین گام دلیل حساسیت مخالفان را برای مردم تبیین کند و علّت چنین رویکردی را از سوی آنان به تصویر بکشد. از این رو با ظرافتی ویژه می‌فرمود: «آن افکار پوسیده الآن هم در مغزهای بعضی‌ها هست. این‌ها نمی‌خواهند که شما برای یک شهید اسلام گریه کنید. این‌ها نمی‌خواهند شما زنده نگه دارید یک واقعه‌ای را که قدرت‌های بزر گ را... کوبید... مع الاسف تبلیغ می‌کنند این منحرفین... باید توجه بکنید به این که هر یک از این شعائر اسلامی چه چیزی دارد که این‌ها با آن مخالفند.

چی زیر سر عمامه است که این‌ها مخالفند و چی زیر سر مجالس عزاست که این‌ها با آن مخالفند.. اگر یک وقتی خطبایی که در بین این‌ها هستند. و علمایی که در بین این‌ها هستند با هم قرار بدهند که در این روز این‌ها را منسجم بر ضد یک قدرتی بکنند، چه خواهد شد؟ این‌ها از این می‌ترسند با گریه شما، هی بنشینید گریه کنید امّا نفت را به ما بدهید، ما اشکال نداریم. هی مجلس بگیرید، با ما مخالفت نکنید، اشکال ندارد. این‌ها از این مجالس از آن جنبه سیاسی‌اش می‌ترسند.» [6]

«جوانان ما فکر نکنند که مسأله، مسأله ملّت گریه است. این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید ملّت گریه. آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این که گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است.» [7]

ب: سازمان یافته بودن مخالفان

امام مخالفت‌ها با عزاداری و گریه بر اهل بیت (خصوصاً امام حسین علیه‌السلام را موضوعی فردی و صرفاً برخاسته از افکار پرسشگر مؤمنان نمی‌داند. بلکه از منظر او، مخالفان دارای سازماندهی ویژه‌ای هستند که حکایت از حضور قدرت‌های اصلی در رأس آن دارد. امام بعد از ذکر عوامل اصلی، عوامل پایین دست را به دو گروه؛ عوامل فشار و خشونت و عوامل فرهنگی تقسیم می‌کند.

1. عوامل اصلی:

«باید جوان‌های ما بدانند که هر نحو تبلیغی که بر ضد یکی از مظاهر اسلامی واقع شد، این تبلیغی است که از جانب بزرگترها و چپاولگرها به دست عمالشان واقع می‌شود. برای این که اسلام را بکوبد... ما از این مخالفت‌هایی که شد در زمان رضاخان و شک نداریم که به دستور بود. خود او خیلی معلوم نبود که اگر دستور ندهند، این حرف‌ها را بزند.» [8] «رضاخان همچو نبود که اصل مخالف با این مسائل بشود. رضا خان مأمور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت، انگلستان در رادیوی دهلی اعلام کرد ما این را آوردیم، حالا هم می‌بریم.» [9]

2. عوامل فشار و زور مدار

وضعیت ویژه‌ای که در عصر رضاخان بود و خصوصیات فردی وی می‌طلبید که برخورد با مظاهر و شعائر دینی به شکل‌های خشونت آمیز نمود یابد. رضاخان به عنوان شاه مسلط، از هیچ اقدام وحشیانه‌ای برای تعطیلی مجالس عزاداری صرف نظر نکرد. او که خود را قبل از رسیدن به قدرت، به محافل مذهبی نزدیک می‌کرد، بعد از سوء استفاده از این مراسم‌ها و دستیابی به قدرت، مبارزه بی امان خود را با تمام مظاهر و شعائر اسلامی از جمله مجالس عزاداری شروع کرد.

اقدامات وی پیرامون مجالس عزاداری از دیدگاه امام خمینی عبارتند از: سوء استفاده قبل از حکومت و استفاده ابزاری برای رسیدن به حکومت، تلاش برای کنترل مجالس عزاداری، تلاش برای تعطیل کردن مجالس.

1ـ 2 ـ استفاده ابزاری:

«رضاشاه هم بعضی از این کارهایی که این آدم می‌کند در اوایل امرش شروع کرد. روضه خوانی شروع کرد. دستجات ارتش را در روز عاشورا، این‌ها را من خودم شاهدم. یادم هست دسته‌های ارتش را روز عاشورا برای سینه زنی بیرون آورد. خودش این تکیه‌هایی که در تهران بود، راه می‌افتاد دوره و به این تکیه‌ه ا یکی یکی می‌رفت. در آن جایی که بود، روضه خوانی مفصل داشت. این سنخ حقه بازی‌هایی که حالا این [محمدرضا شاه] دارد، یک جور دیگر او هم از اوّل با این سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصی بودند که اطلاع بر این مسائل داشتند.» [10]

امام در فرازی دیگر با صراحت بیشتری از سوء استفاده رضاخان سخن می‌گوید: «ابتدا هم که آمد با حربه اسلام آمد. حربه اسلام را بر ضد اسلام. شروع کرد به کارهایی که مسلمان‌ها از آن‌ها خوششان می‌آمد. خوب در ایران از باب این که قضیه سید الشهدا علیه‌السلام خیلی اهمیت دارد. این روی آن نقطه خیلی پافشاری می‌کرد. خودش روضه می‌گرفت و در تکایایی که روضه‌ها بودند، پای برهنه می‌گفتند می‌رود آن جاها و مردم را گول زد به همین حربه که مردم به آن توجه داشتند که این را می‌خواستند... تا این که حکومتش مستقر شد، شروع کرد به آن چیزهایی که به او حالا یا تعلیم شده بود یا خودش مثلاً می‌خواست؛ تعلیم شده بود. یک مقدارش هم از آتاتورک گرفت. با حربه الحاد خودش پیش آمد و اوّل چیزی را که در نظر گرفت، این بود که آثار اسلام را در ایران از بین ببرد.» [11]

2 ـ 2 ـ تعطیل کردن مجالس:

«دنبال این کارهایی که ریاکارانه انجام داد، آن چهره دیگرش را نمایش داد که تمام پایگاه‌های مذهبی را تعطیل کرد؛ یعنی، تمام تکیه‌ها و مجالس وعظ و خطابه و این‌ها را، تمام را به کلی تعطیل کرد که در تمام ایران دیگر یک ـ مثلاً ـ مجلس روضه خوانی، یک مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند... یکی از اشتباهات این بود که مردم با آن‌هایی که باید مردم را آگاه کنند، پشتیبانی از مدرس نکردند...» [12] «در همین قم که خوب، مرکز روحانیت بود، آن وقت و حالا، در همین قم مجلس روضه نبود، اگر بود بین طلوعین تمام باید بشود. قبل از اذان صبح یک عده کمی چهار تا پنج تا، ده تا می‌رفتند و یک صحبتی می‌کردند و یک ذکر مصیبتی می‌کردند و اول اذان یا یک قدری بعد از اذان باید متفرّق بشوند. آن‌ها هم حتّی مفتّشینی که آن‌ها داشتند و اشخاصی که دنبال این‌ها بودند، جاسوس هاشان اطلاع می‌دادند.» [13]

3 ـ 2 ـ تلاش برای کنترل عزاداری ها:

در زمان محمّد رضا شاه نیز روش‌های زورمدارانه، هر چند ضعیف همچنان وجود داشت. این تلاش‌ها خصوصاً در آخرین لحظات عمر رژیم تشدید شد که امام در مقابل آن موضع گرفت: «در مورد محرم به دوستانم دستور داده‌ام و به آنان گفته‌ام که مجالس را هر چه بیشتر باید برپا نمایند و مراسم این ماه را بدون اجازه از دولت انجام دهند.» [14] «اگر چنانچه منع کردند، آن‌ها بریزند در خیابان‌ها و تظاهر کنند.» [15]

3. عوامل فرهنگی

الف: قبل از انقلاب

هر چند در زمان رضاخان نیز به صورت جسته و گریخته اقدامات فرهنگی برای تخریب مجالس عزاداری وجود داشت، اما این سیاست‌ها در زمان پهلوی دوم به صورتی گسترده اعمال شد. امام در این باره می‌فرمود: «در زمان محمّد رضا هم به همین معنا، منتها با فرم دیگر... نه با آن طور سر نیزه، به یک جور دیگر... جوان‌های ما را بازی می‌دهند، همان مسأله است.» [16]

ب: چهره مخالفان بعد از انقلاب

اقدام تخریب گرانه علیه مجالس عزاداری حتّی بعد از انقلاب نیز قطع نشد و به صورت‌های مختلف بروز کرد که عموماً به خاطر ناآشنایی با فلسفه و نتایج عزاداری بود. در کنار این‌ها امام دست‌های خیانتکار را نیز به خوبی می‌دید و گاه به قلم فرساها در این باره اشاره می‌کرد:

«حالا یک دسته‌ای آمده اند می‌گویند که دیگر روضه نخوانید، نمی‌فهمند این‌ها که روضه یعنی چه؟ حالا قلم هایتان را به ضد روحانیون قلم فرسایی می‌کنید؟...» [17]

«این‌ها از اساس می‌خواهند روضه را از بین ببرند که روضه خوانی است که عواطف مردم را همچو تهییج می‌کند که...» [18]

«امروز دیگر ما انقلاب کردیم، روضه دیگر لازم نیست، از غلط‌هایی است که تو دهن‌ها انداختند، مثل این است که بگوییم امروز ما انقلاب کردیم، دیگر لازم نیست که نماز بخوانیم. انقلاب برای این است. انقلاب کردیم که شعائر اسلام را زنده کنیم. نه انقلاب کردیم که شعائر اسلام را بمیرانیم... تبلیغ می‌کنند این منحرفین، این‌هایی که مأمورند که این جور تبلیغات را بکنند...» [19] «از این شیطنت‌ها باید یک قدری ترسید و توجّه به آن کرد. از این که مجالس اسلامی را، مجلس عزا را در نظر شما سُست می‌کنند و می‌روند تو دهات. این ور آن ور می‌افتند که فلانی گفته است که مجالس عزا لازم نیست. فلانی چطور همچو حرفی می‌زند؟ کسی که می‌داند که مجالس عزا چه جهت سیاسی دارد. چه جهت اسلامی دارد.» [20] «بازیتان ندهند این قلم فرساها، بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرام‌های انحرافی می‌خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند.» [21]

اهداف توطئه گران

امّا به راستی هدف دشمنان داخلی و خارجی از مخالفت و تلاش برای خلوت کردن و نابودی عزاداری‌ها چیست؟ امام هدف دشمن را مبارزه با فرآیند عزاداری و روضه خوانی می‌داند. نه شکل آن. از این روی چنان چه روضه و عزاداری‌ها بدون روح و هدف مترقِّی و اصلاحگر باشد، از نظر آنان ممدوح هم خواهد بود، لذا می‌فرمود: «قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آن‌ها یک چیز دیگر می‌فهمیدند و می‌خواستند آن را از بین ببرند؟

آن‌ها فهمیده بودند که... از این مجالس عزاداری یک کاری می‌آید که نمی‌گذارد این‌ها کارهایشان را انجام بدهند...» [22]

«وقتی که [رضاخان] مستقرّ شد اوّل... نمی‌گفت هدف را. آن قرار داد که اسلام نباشد. از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگیری کرد.» [23]

2. تبیین کارکردهای عزاداری

الف ـ ارزش جنبه‌های غیر معنوی

امام علاوه بر اشاره به مخالفان عزاداری و اهداف آنان، در اقدامی موازی با آن تلاش کرد ابعاد حقیقی عزاداری را به مردم بفهماند و کارکردهای مختلف آن را بنمایاند. برای این کار لازم بود ابتدا ارزش این ابعاد را یادآوری کند، لذا بارها می‌فرمود: «این که در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آن قدر ارزش قائلند، حتّی برای تباکی ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه این است که فقط برای ثواب بردن شما و مسلمین باشد. گرچه همه ثواب‌ها هست، لکن چرا این ثواب را برای این مجالس عزا آن قدر عظیم قرار داده شده است و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتّی یک قطره اشک و حتّی تباکی آن قدر ثواب داده است؟ کم کم این مسأله از دید سیاسی‌اش معلوم می‌شود... علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسأله مهمّ سیاسی در کار بوده است.» [24]

«این که بعضی از ائمه (شاید امام باقر بود.) ... می‌فرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منا بگذارید که آن جا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر علیه‌السلام احتیاج به این داشته است و نه این که برای او شخصاً فایده‌ای داشته است، لکن جنبه سیاسی این را ببیند. در منا آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم می‌آید آن جا، یک کسی بنشیند، با اشخاص نوحه سرایی کنند باری امام باقر علیه‌السلام و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را... به شهادت رساندند ذکر کند و این مسدله موجی باشد در همه دنیا...» [25]

«عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد، یک مسأله سیاسی است.» [26]

ب ـ معرفی کارکرد اجتماعی، سیاسی و...

1. در حکومت فاسدان

آن گاه که مردم متوجّه ارزش‌های دیگر عزاداری شدند، نوبت به آن می‌رسد که حضرت امام این کارکردها را برای آن‌ها تشریح کند. این کارکردها در دوران حکومت فاسد عبارتند از:

o بقای اقلیت

«آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه، مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرت‌های بزرگ. در آن وقت برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت یک راهی درست کردند که این راه خودش سازنده است... شیعیان با اقلیت آن وقت اجتماع می‌کردند و شاید بسیاری از آن‌ها هم نمی‌دانستند مطلب چه هست، ولی مطلب سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریت ها.» [27]

o مقاومت و خروج اقلیت

«گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی نبود، 15 خرداد پیش می‌آمد. هیچ قدرتی نمی‌توانست 15 خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سید الشهداء.» [28]

o نابودی حکومت فاسد:

«ملّت ما یک دفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملّتی که همه چیزش وابسته بود... این انفجار در برکت همین مجالس که همه کشور را همه مردم را دور هم جمع می‌کرد و همه به یک نقطه نظر می‌کردند. این مسأله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بیشتر از آن قدری که من می‌دانم، برای مردم تشریح کنند تا این که گمان نکنند که ما یک ملّت گریه هستیم. ما یک ملّتی هستیم که با همین گریه‌ها یک قدرت دوهزار و پانصد ساله را از بین بردیم.» [29]

2 ـ عزاداری و حکومت صالحان

نقش عزاداری از دیدگاه امام تنها در مبارزه طلبی با حکومت فاسدان خلاصه نمی‌شود. بلکه این مراسم‌ها در ایجاد، پویایی و تثبیت نظام صالحان نیز کاملاً مؤثر است.

o ایجاد حکومت:

«نمی دانند که این نهضت امام حسین علیه‌السلام آمده تا این جا، تا این نهضت [انقلاب اسلامی] را درست کرده. این [انقلاب اسلامی] تابع [است] ، این یک شعاعی است از آن نهضت.» [30] «نهضت ملّت بزرگ ایران که در 12 محرم 83، 15 خرداد 42 به شکوفایی گرایید، پرده‌های تزویر و عوامفریبی شاه را پاره کرد... و مفتاح نجات اسلام و عدالت به دست آمد و نطفه مقاومت ملّی منعقد و با تربیت و روشنگری روشنگران روبه رو شد... و در 29 محرم 98 که رشد و تکامل در حال بلوغ بود، مبدأ انفجار ظاهر شد.» [31]

«این را باید همه گویندگان توجّه کنند و ما باید همه متوجّه این معنا باشیم که اگر قیام سید الشهدا سلام الله علیه نبود، امروز ما هم نمی‌توانستیم پیروز بشویم.» [32]

o پویایی انقلاب

جریان دائمی عزاداری به معنای [در حال] آماده باش بودن مسلمانان است و این که روح جوشش و خروش هر لحظه در وجودشان زنده و جوشان است. از این روی همان طور که این مجالس توان نابودی رژیم فاسد، و روی کار آوردن نظامی صالح را دارد، می‌تواند با زنده بودن خود، نظام صالح را نیز سرپا نگاه دارد.

و این است سرّ آن جمله کوتاه امام که می‌فرمود: «باید ماه محرم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت (که با ذکر مصائب اهل بیت (زنده مانده است این مذهب تا حالا» [33] «نام مبارک سید الشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگاه داشته می‌شود.» [34]

o استمرار نظام صالحان

«الان بیشتر ما احتیاج داریم به این مجالس، تو گوش شما نخوانند به این که این مجلس‌ها بگذاریم حالا و مجالس روضه را خرج‌هایی که می‌کنیم، حالا نکنیم و خرج مثلاً این جنگ زده‌ها بکنیم، نه مسأله این طور نیست... امروز ما به مجالس تعزیه و روضه بیشتر احتیاج داریم از سابق.» [35]

و باز همان جمله حضرت امام که ناظر به نقش نگهبانی و حفظ نظام صالحان است: «محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.» [36]

«عاشورا را زنده نگه دارید که با نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیب نخواهد دید.» [37]

«همین گریه‌ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که می‌خواهند این حربه را از دست شما بگیرند،... نخو رید. جوان‌های ما! همین‌ها هست که ماها را حفظ کرده است... مملکت ما را حفظ کرده است...» [38]

ویژگی‌های عزاداری

بعد از بحث کارکردها، نوبت به آن می‌رسد که به ویژگی‌های عزاداری اشاره شود، چه این سؤال پیش می‌آید که این همه کارکردها چگونه به دست می‌آید و چگونه یک مراسم ساده مذهبی و سوگواری می‌تواند چنین تحوّلاتی عظیم را در پی بیاورد.

از منظر امام این ویژگی‌ها عبارتند از:

1 ـ گردهمایی بدون هزینه:

«سید مظلومان علیه‌السلام یک وسیله‌ای فراهم کرد برای ملّت که بدون این که زحمت باشد برای ملّت، مردم مجتمعند.» [39] «این مجالس عزایی که مردم را به هم جوش داده است، به مجرد این که مطلبی پیش می‌آید،... تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سید الشهداء علیه‌السلام مجتمع می‌شدند و احتیاج به این که زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود، ندارد. با یک کلمه، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سید الشهداء علیه‌السلام بیرون می‌آید همه با هم مجتمع می‌شوند.» [40]

2 ـ گردهمایی با گرایش خاص:

«این مجلس‌ها مردم را همچو مجتمع می‌کنند و یک وجهه می‌دهند. سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرم [و صفر] و خصوصاً دهه عاشورا یک وجهه... ، راه می‌روند.» [41]

3 ـ آمادگی برای حق پذیری:

«ماه محرم ماهی است که مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق و الان مطلب حقّ ما قضیه‌ای است که در پیش داریم که آزادی و استقلال است و ماه محرم را معین کردیم که راجع به این مسائل صحبت بکنند و...» [42]

4 ـ ایجاد اتحاد کلمه:

«ائمه ما... می‌خواستند که این ملّت‌ها را... یک پارچه کنند، از راه‌های مختلف این‌ها را یک پارچه کنند تا آسیب پذیر نباشند. مسائل اسلام، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهای دیگرش.» [43]

«همین روضه‌های هفتگی... هماهنگی را ایجاد می‌کند... اگر دولت‌های دیگر بخواهند یک هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند، میسر نیست برایشان. با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسّر نیست.» [44] «تمام روشنفکرها و تمام غربزده‌ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند، نمی‌توانند یک 15 خرداد را ایجاد کنند. آنچه این قدرت را دارد، این است که در تحت لوای او همه مجتمعند...» [45] «تمام این وحدت کلمه‌ای که موجب پیروزی ما شد: برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.» [46]

5 ـ زنده نگاه داشتن یک واقعه (عزاداری از شعائر و احیا کننده دین است)

«انقلاب کردیم که شعائر را زنده کنیم... عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد. یک مسأله سیاسی است، یک مسأله‌ای که در پیشبرد انقلاب اثر به سزا دارد. ما از این اجتماعات استفاده می‌کنیم. ما از آن الله اکبرها. ملّت ما از آن الله اکبرها استفاده کرد. آن الله اکبرها را باید حفظ کرد.

این مظاهر و اموری که در اسلام در آن سفارش شده، باید فکر کنید که این‌ها یک مسأله سطحی نبوده است... خیر، ما ملّت گریه سیاسی هستیم. ما ملّتی هستیم که با همین اشک‌ها، سیل جریان می‌دهیم و خرد می‌کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.» [47] «وقتی کلمه راهپیمایی پیش می‌آید، خیال نکنید که معنایش این است که عزاداری نمی‌خواهیم. ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و شهدای اسلام می‌توانیم کارهایمان را انجام دهیم.» [48] «این‌ها شعائر مذهبی است که باید حفظ بشود این‌ها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلم فرساها...» [49]

6 ـ تربیت مردم با شعائر:

«این مجالس که مجالس روضه سید الشهدا بود که پیش ملّت آن قدر اهمیت دارد و آن قدر مربی هست و آن قدر تربیت کرده است مردم را...» [50] «این گریه آدم ساز است. انسان درست می‌کند.» [51]

7 ـ عامل تهیج مردم:

«روضه خوانی است که عواطف مردم را همچو تهیج می‌کند که بر همه چیز حاضرند. وقتی مردم دیدند که سید الشهدا علیه‌السلام جوان هایش را آن طور قطعه قطعه کردند... برای مردم آسان می‌شود که جوان بدهند. و ما با این حس شهادت دوستی، این معنی را ملّت ما پیش برد و رمز همین معنایی بود که از کربلا منعکس شد، به همه جهاتی که ما دانستیم...» [52]

8 ـ عامل بسیج مردم:

«جهت سیاسی... این است که یک ملّت را بسیج می‌کند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سید الشهداء علیه‌السلام و اجر ببرند. البته این هم هست... مهم جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‌اش را کشیده اند که تا آخر باشد و آن این اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و...» [53]

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

[1] . صحیفه نور، ج 3، ص 155.

 [2] . ج 3، ص 153.

 [3] . ج 16، ص 208.

 [4] . ج 9، ص 201.

 [5] . ج 10، ص 32.

 [6] . ج 3، ص 156.

 [7] . ج 10، ص 36.

 [8] . ج 3، ص 156.

 [9] . ج 10، صص 31 و 32.

 [10] . ج 3، ص 34.

 [11] . ج 11، ص 125. و مانند آن، ج 9، ص 200. پیرامون تأثیر پذیری وی از ترکیه به ج 2 صحیفه نور بنگرید.

 [12] . ج 3، ص 34.

 [13] . ج 11، صص 125 و 126.

 [14] . ج 3، ص 258.

 [15] . ص 259.

 [16] . ج 10، ص 31.

 [17] . ج 10، ص31

 [18] . ج 9، ص 201.

 [19] . همان، ج 3، ص 156.

 [20] . ج 3، ص 157.

 [21] . ج 10، ص 32.

 [22] . ص 153.

 [23] . ج 9، ص 200.

 [24] . ج 16، ص 207.

 [25] . ص 208.

 [26] . ج 3، ص 156.

 [27] . ج 16، ص 207.

 [28] . ج 16، ص 209.

 [29] . ج 16، ص 210.

 [30] . ج 10، ص 31.

 [31] . ج 4، ص 100.

 [32] . ج 17، ص 60.

 [33] . ج 15، ص 203.

 [34] . ج 18، ص 22.

 [35] . ج 3، ص 155.

 [36] . ج 15، ص 204.

 [37] . ص 205.

 [38] ج 10، ص 218.

 [39] . ج 17، ص 60.

 [40] . ج 16، ص 208.

 [41] . ج 3، ص 154. در آن زمان جمعیت کشور 35 میلیون نفر بود.

 [42] . ص 259.

 [43] . ج 3، ص 154.

 [44] . ج 10، ص 218.

 [45] . ج 16، ص 209.

 [46] . ج 17، ص 60.

 [47] . ج 3، ص 156.

 [48] . همان، ج 3، ص 171.

 [49] . ج 10، ص 32.

 [50] . ج 11، ص 126.

 [51] . ج 9، ص 201.

 [52] . ج 9، ص 201.

 [53] . ج 16، ص 208.

584 دفعه
(0 رای‌ها)