این نكته‌ها را حتما بخوانید

1. مردی از 600 كیلومتری به دیدن شهید رجائی رحمه الله آمد، گفتند كارش زیاد است و فرصت ندارد. ساعتها نشست تا اینكه آقای نخست وزیر از اطاق بیرون آمد. آن مرد دست رجایی را بوسید و گفت: این ادای دینی بود به معلمی كه بسیار چیزها را به من آموخته بود و من این راه طولانی را فقط برای همین كار آمدم. (1)

2. شهید مطهری رحمه الله وقتی نام اساتید خود را می‌برد، آن را با احترام و تعظیم بسیار زیاد همراه می‌ساخت؛ مثلا به نام علامه طباطبایی رحمه الله كه می‌رسید، می‌گفت: «روحی له الفداء؛ جانم فدایش باد» و در مورد استاد دیگرش میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله می‌گوید: شب و روزی نیست كه خاطره‌اش در نظرم مجسم نگردد و از وی یاد نكنم. (2)

3. شخصی خدمت امام سجاد علیه السلام رسید و گفت: این مرد پدرم را كشته است. حضرت فرمود: می‌توانی قصاص كنی، اما بگو ببینم، آیا این مرد تا به حال خدمتی به تو نكرده؟ عرض كرد: فقط چند روزی به من درس داده است. حضرت فرمود: حق ارشاد بیش از خون ارزش دارد. آن مرد از قصاص گذشت، نوبت به دیه رسید و قاتل توانایی دادن صد شتر نداشت. امام علیه السلام فرمود: حاضری ثواب هدایت و ارشادت را به من بدهی و من صد شتر به جای تو بدهم؟ او گفت: اگر فردای قیامت مقتول جلوی مرا بگیرد، هیچ توشه‌ای غیر از این درس دادن ندارم. امام به ولی مقتول فرمود: اگر از او بگذری روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله برایتان می‌خوانم كه از همه دنیا برای هر دو شما با ارزش‌تر است. او هم از حق خود گذشت و دیه را بخشید. (3)

4. ابن سینا در سن بیست سالگی تمام علوم زمان خود را فرا گرفته بود. روزی به مجلس درس ابن مسكویه حاضر شده و با كمال غرور گردوئی را جلوی استاد گذاشت و گفت: مساحت این گردو را حساب كن. استاد جزوه‌ای در علم اخلاق جلوی ابن سینا گذاشت و گفت: تو اول اخلاق خود را اصلاح كن تا من مساحت گردو را حساب كنم. (4)

5. سید رضی رحمه الله گرد آورنده نهج البلاغه، استادی غیرمسلمان داشت. وقتی این استاد از دنیا رفت او را در قبرستان غیرمسلمانها دفن كردند. هر وقت سید رضی رحمه الله از این قبرستان عبور می‌كرد، از اسب پیاده می‌شد و تا آخر قبرستان به احترام استاد پیاده می‌رفت، بعد از آن سوار می‌شد و به راه خود ادامه می‌داد. علت این كار را

پرسیدند، فرمود: آخر معلم من در این قبرستان خوابیده است. (5)

6. به اسكندر گفتند چرا معلم را بیش از پدرت تعظیم می‌كنی؟ گفت: چون پدر مرا از عالم ملكوت به زمین آورد و معلم مرا از زمین به آسمان می‌برد. (6)

 

پی‌نوشـــــــــــــــت‌ها:

 

1) مجله حوزه، ش 16.

2) جلوه‌های استاد مطهری.

3) حضرت آیت الله مشكینی، نماز جمعه قم، 1/8/1366.

4) همراه با نماز، ص 60.

5) همان، ص 59.

6) كشكول شیخ بهائی.

363 دفعه
(0 رای‌ها)