امامت جواد الائمه علیه‌ السلام با نگرشی بر مسأله‏ی ارتباط امامت و بلوغ جسمی

طرح وارۀ پژوهش

در طرح وارۀ پژوهش تلاش خواهیم كرد، برخی از موضوعات قابل بحث با مناسبت مورد نظر را به همراه منابعی جهت مطالعه معرفی كنیم. تا مبلّغان گرامی بتوانند به دلخواه موضوعی را انتخاب و با استفاده از منابع مطرح شده بحثی دقیق و علمی ارائه دهند. پس از ارائۀ طرح وارۀ پژوهش یكی از موضوعات مطرح شده تبیین خواهد شد. باشد كه پسند طبع خوانندگان عزیز واقع شود.

طرح پژوهشی امام محمد تقی علیه السلام

پیرامون شخصیت، زندگانی، سیره و حوادث عصر امام جواد علیه السلام مقالات و كتب مختلفی به رشتۀ تحریر در آمده است. در طرح حاضر برای این كه مبلّغان محترم به راحتی بتوانند كتاب‌های منبع را بیابند منابع و مداركی پیرامون مباحث مختلف ارائه شده كه عموما در دسترس مبلّغ است.

1 ـ زندگی نامۀ عمومی

منابع:

نگاهی به زندگی امام جواد علیه السلام محمّد محمّدی اشتهاردی، نشر مطهر، تهران، 1374؛ سیرۀ پیشوایان، مهدی پیشوایی، مؤسسۀ امام صادق علیه السلام قم، چاپ دوم، پاییز 1374؛ چهارده معصوم، عمادالدین حسینی اصفهانی (عماد زاده) نشر طلوع، چاپ هفتم بهار 1373؛ نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام، سید عبدالرزاق مقرم، ترجمۀ پرویز لولاور، آستان قدس، 1370؛ تاریخ چهارده معصوم (جلاء العیون) ، علامۀ مجلسی، انتشارات سرور، چاپ پنجم، 1376 ه. ش؛ دایرة المعارف تشیع، ج اول.

2 ـ امامت جواد الائمه علیه السلام با نگرشی بر موضوع ارتباط امامت و بلوغ جسمی

امام كیست؟

چرا امام، چرا نصب؟

عصمت امام

علم امام

اخبار تولد امام جواد علیه السلام و عكس العمل ها.

1 ـ واقفی ها

2 ـ شیعیان

اعلام امامت و موضعگیری ها

1 ـ قبول محض

2 ـ قبول بعد از دستور

3 ـ سكوت.

4 ـ ابراز شگفتی یا اعتراض و پاسخ امام

5 ـ انكار فرزندی

امام جواد و موضوع سن

تنها وارث

كرامت.

علم خدایی

استدلال قرآنی

تفاوت دو مقولۀ امامت و كودكی

منابع:

چهارده معصوم، عماد الدین حسینی اصفهانی (عماد زاده) ؛ اصول كافی، ج 1؛ مسند الامام الجواد علیه السلام، شیخ عزیز الله عطاردی، مؤتمر العالمی للامام الرضا علیه السلام، 1410 ه. ق.؛ زندگانی سیاسی امام جواد علیه السلام، جعفر مرتضی عاملی، ترجمۀ سیدمحمد حسینی، دفتر انتشارات اسلامی؛ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، بنیاد علمی و فكری علامه طباطبایی، تهران، 1362؛ آموزش عقاید استاد محمدتقی مصباح یزدی، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ج 2، 1376؛ سرور الفؤاد یا زندگانی حضرت امام جواد، ابو القاسم سحاب، كتابفروشی اسلامیه.

3 ـ كرامت‌های امام جواد علیه السلام

كرامت چیست، تفاوت كرامت و معجزه، لزوم كرامت از امام، نمونه‌های آن.

منابع:

پیشوای نهم، حضرت امام محمّد تقی، مؤسسۀ در راه حقّ؛ اصول كافی، ج اول؛ در پیشگویی‌های پیشوایان، احمد سیاح، كتابفروشی اسلامی؛ منتهی الآمال ج دوم؛ چگونه شیعه باشیم، ملامحسن فیض كاشانی، كانون انتشارات محمّدی؛ داستان‌های اصول كافی، ج 2، محمّد محمّدی اشتهاردی، دفتر نشر معارف اسلامی؛ داستان‌های شنیدنی از چهارده معصوم...... مؤسسۀ انتشارات نبوی.

4 ـ فرقه‌های عصر امام

زیدیه ـ واقفیه ـ غلات ـ مجسمه ـ معتزله.

منابع:

عصر المأمون، دكتر زید الرفاعی، ج 1، ص 367...؛ تاریخ علم كلام، دكتر علی اصغر حلبی، ص 172؛ الاحتجاج، طبرسی؛ تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی، فضل ا... صلواتی، انتشارات خرد، 1364.

5 ـ زندگی علمی امام

علم امام، حوزه‌های علمی، شاگردان، تألیفات، حوزه‌های علمیه شاگردان، شخصیت علمی امام از منظر شیعیان و... ، مناظره‌ها، اعترافات خلیفه و... به علم و فضل امام، میراث علمی امام.

منابع:

تجلی علوم اهل بیت در مناظرات امام رضا، دكتر مصطفوی؛ عیون اخبار الرضا،...؛ شاگردان مكتب ائمه، ج اول؛ معجم رجال الحدیث، آیت ا... خویی؛ انوار البهیه، محدّث قمی؛ الاحتجاج، طبری؛ سرور الفؤاد، ابوالقاسم سحاب؛ سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی؛ پیشوای نهم حضرت امام محمدتقی علیه السلام، مؤسسۀ در راه حق؛ در پیشگویی‌های پیشوایان، احمد سیاح، كتابفروشی اسلامی.

6 ـ زندگی سیاسی امام علیه السلام

رهبری شیعیان، در برابر مناصب حكومتی، ارتباط با كفار، شیوه‌های مبارزه با حكّام، مصالح امت اسلامی، سفرهای سیاسی امام، استفاده از همایش‌ها، جایگاه امام و مناطق مختلف اسلامی (همدان، قم، كوفه و...) ، در برابر توطئه‌ها، سوء قصد به جان امام، شهادت و نحوه و آثار آن، مقبرۀ امام.

منابع:

زندگانی تحلیلی پیشوایان، عادل ادیب، ترجمه اسدالله بشری، چاپ هشتم؛ امام الجواد من المهد الی اللحد، سید محمدكاظم قزوینی؛ تحلیلی از زندگانی امام جواد، قوام الدین وشنوی؛ وفات الامام الجواد، المقرم؛ اعیان الشیعه، ج 2؛ زندگی سیاسی امام جواد، جعفر مرتضی عاملی، ترجمۀ سیدمحمد حسینی؛ تاریخ حرم كاظمین، محمدحسن آل یاسین، كنگرۀ امام رضا علیه السلام؛ حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، ج 2، رسول جعفریان، مركز چاپ و انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.

7 ـ نمایندگان و یاران برجستۀ امام علیه السلام

نمایندگان:

آدم بن اسحاق، ابراهیم بن مهزیار، ابوتمام، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری، زكریا بن آدم، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر و محمد بن اسماعیل.

یاران:

عبدالعظیم حسنی، بزنطی، فضل بن شاذان، محمد بن ابی عمیر، محمد بن سنان، حبیب بن اوس خانی و علی بن مهزیار اهوازی.

منابع:

شاگردان مكتب ائمه، ج 1؛ اعیان الشیعه؛ بهجة الآمال؛ الكنی والالقاب، شیخ عباس قمّی؛ تحفة الاحباب فی نوادر آثار الاصحاب، شیخ عباس قمی؛ مسند امام جواد، عزیزا... عطاردی؛ جامع الرواة و اصحاب امام الرضا علیه السلام؛ معجم رجال الحدیث خویی؛ امام جواد من المهد الی اللحد؛ ستارۀ درخشان نیشابور، اكبر قمشه‌ای ترابی، قم؛ مجلۀ تخصّصی كلام اسلامی، ش 19؛ سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی.

8 ـ زندگی اجتماعی، فرهنگی و ویژگی‌های امام علیه السلام

ویژگی‌ها و مناقب و فضائل فردی (عبادی و...) ویژگی‌ها، مناقب و فضایل خانوادگی و تربیتی (والدین، همسران، فرزندان، بستگان، ـ ویژگی‌ها، مناقب، فضایل اجتماعی (شیعیان، اهل كتاب... ـ فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی حضرت.

منابع:

سیرۀ معصومان ج5، سیدمحسن امین، ترجمۀ علی حجّتی كرمانی، نشر سروش؛ بحارالانوار، ج 78، ص 364...؛ نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام؛ پرتوی از زندگانی چهارده معصوم، محمد اشتهاردی؛ زندگانی امام جواد، مظهر تقوی و جود، حسین ایمانی یامچی؛ تاریخ زندگانی ائمۀ معصومین، حضرت امام محمدتقی، سیدمحمد حسینی شاهرودی.

9 ـ خلفای عصر امام علیه السلام

مأمون عباسی، معتصم عباسی، خصوصیات فردی و اعتقادی این دو، اوضاع حكومتی، برخورد با شیعیان، امام و خلفا، علّت تحمیل ولایت عهدی به امام رضا و ازدواج‌ام الفضل با امام جواد... اطلاعات خلفا از امام، نقش مشاوران خیانت پیشه در ظلم به امام....

منابع:

عصرالمأمون، دكتر زید الرفاعی، ج 1؛ دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری؛ زندگانی دوازده امام ج2، هاشم معروف الحسنی، ترجمۀ محمد درخشنده، انتشارات امیركبیر؛ جلاء العیون، علامۀ مجلسی؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی؛ زندگانی امام جواد، یعقوب قمشه‌ای، مسجد الغدیر، 1364؛ تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی، فضل ا... صلواتی.

10 ـ خانواده و خاندان امام علیه السلام

همسران (ام فضل، سمانه،...) ـ دختران (زینب،‌ام محمد، میمونه، بریهه...) ـ پسر (علی) .

منابع:

مسند امام جواد، عطاردی؛ ریاحین الشریعه، ج 4،...؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 4،...؛ سراج الانساب؛ منهج الدعوات؛ المجدی فی الانساب الطالبیین؛ شجره مباركه فی انساب الطالبیین؛ اعیان الشیعه؛ زندگانی حضرت امام محمدالتقی الجواد الائمه، عمادزاده؛ بحرالانساب، سید مرتضی علم الهدی؛ جدی فروزان در حالات امام محمّدتقی و احفاد آن حضرت، عباس فیض.

11 ـ سخنان امام جواد علیه السلام

علم، توحید، انبیا، امامت، ولایت، غیبة و....

منابع:

كامل‌ترین منبع پیرامون این بحث مسند امام جواد، شیخ عزیزا... عطاردی است.

12 ـ امام علیه السلام در آینۀ اشعار

سفرهای امام، امام و شاعران، شاعران عرب، شاعران فارسی.

منابع:

سیرۀ معصومان، سیدمحسن امین، ج 5؛ دیوان فیاض لاهیجی، ص 80؛ خواجوی كرمانی (607) ؛ محمد رفیع واعظ قزوینی (456) ؛ مولا اهلی شیرازی (522) ؛ شمس الفصحا محیط قمی (155) ؛ مدرس؛ اصفهانی (541) ؛ دیوان كمپانی (188) ؛ نغمه‌های قدسی، محمد قهرمان (114) ؛ عبدالرزاق لاهیجی (81) ؛ قاسم رسا (244) ؛ ماهر اصفهانی؛ فروغ ایمان، علی مردانی؛ تجلی در منا، محمدعلی صاعد؛ دیوان نجومی خراسانی؛ گلزار ثابت، قاسم استادی.

اینك یكی از موضوعات پیشنهادی در طرح وارۀ پژوهشی را به صورت مفصل تقدیم می‌داریم.

 

امامت جواد الائمه علیه السلام

«با نگرشی بر مسألۀ ارتباط امامت و بلوغ جسمی»

اشاره:

در بین ائمه علیه السلام زندگی سه امام از جهت سن و بلوغ مورد توجّه قرار گرفته است. به طوری كه گاه شبهاتی را مانند این كه امامت در شیعه موروثی بوده است نه بر اساس شایستگی و... ، در پی داشته است. این سه امام عبارتند از: امام جواد علیه السلام، امام علی النقی علیه السلام و امام زمان (عج) .

امام جواد به عنوان اوّلین شخص، بیش از دیگران مورد توجّه قرار گرفته است.

مقالۀ حاضر ضمن گذری بر شرایط امامت به بازخوانی گوشه‌ای از مباحث و سؤالات مطرح شده پیرامون بلوغ جسمی امام جواد و پاسخ‌های امام رضا و امام جواد علیهماالسلام خواهد پرداخت.

امام كیست؟

به اعتقاد شیعه امامت رهبری فراگیر در همۀ امور دینی و دنیوی، بر جامعۀ اسلامی است. و چنین ریاستی آن گاه مشروع می‌شود كه از سوی خداوند متعال باشد و كسی كه اصالتا این منصب را داشت، مصون از خطا و گناه خواهد بود. در واقع امام همۀ منصب‌های پیامبر، غیر از نبوت را دارد. امام باید معصوم، منصوب و دارای علم خدا دادی و مصون از خطا باشد.

چرا نصب از سوی خدا

بی گمان دین اسلام، دین جاودان، همگانی و نسخ نشدنی است. و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، رسول دیگری نخواهد آمد. البته ختم نبوت در پیامبر ما زمانی با حكمت الهی سازگار خواهد بود كه شریعت او بتواند همۀ نیازها را تا پایان جهان جواب دهد و همچنین از تحریف و تغییر مصون بماند. در مورد قرآن كریم چنین ضمانتی وجود دارد. زیرا هم اعلان نموده كه هدایتگر عالمیان است، و هم از سوی دیگر خداوند مصون بودن آن را از هر نوع تحریفی تضمین كرده است.

امّا سخن در این است كه همۀ احكام و نیازهای بشری از ظاهر قرآن قابل استفاده و فهم نیست.

مثلاً، كیفیت ركعت‌های نماز و تعداد آن و صدها حكم دیگر را نمی‌توان از قرآن به دست آورد. اصولاً قرآن در صدد بیان تفصیلی احكام و قوانین نیست. بلكه این كار بر دوش پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود كه با علم الهی آن‌ها را بیان كند. (1) و به همین دلیل سنّت او به عنوان حجت نزد مسلمانان معتبر است. می‌دانیم كه پیامبر فرصت بیان همۀ فروع احكام را نداشت و حتّی در بدیهی‌ترین امور بعد از وی نیز مانند كیفیت وضو گرفتن اختلاف‌های زیادی رخ داد، چه رسد به اموری كه می‌تواند با منافع گروه‌ها وقدرتمندان در ارتباط باشد كه مسلما اختلاف و تحریف بیشتری در آن‌ها روی می‌دهد. (2)

پس دین اسلام اگر بخواهد جوابگو برای همۀ نسل‌ها باشد باید بعد از پیامبر نیز راهی مطمئن برای بیان تفصیلی احكام و قوانین و تأمین صحیح مصالح جامعه پیش بینی كند تا دین را آن گونه كه هست بیان كند و این چیزی جز جانشینی او یعنی (امامت) نیست.

منصبی كه علم خدادادی می‌خواهد تا حقایق را در همۀ ابعاد بیان كند. عصمت می‌طلبد تا تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. مرتكب تحریف در دین نگردد. در صورت امكان حكومت و تدبیر امور را نیز به دست بگیرد. پس ختم نبوّت تنها زمانی موافق با جهانی و همیشگی بودن اسلام خواهد بود كه امامی معصوم و دارای همۀ ویژگی‌های پیامبر صلی الله علیه و آله غیر از نبوت وجود داشته باشد تا مردم را هدایت كند و مسائل فرعی را با توجه به كلیاتی كه در قرآن آمده است برای مردم بیان كند.

دلیل نقلی بر عصمت

آیات متعددی وجود دارند كه معصوم بودن را به عنوان یك شاخصه برای اعطای عهد و منصب الهی بیان می‌كنند مانند آیۀ «لاینال عهدی الظّالمین». (3)

در ذیل آیۀ تطهیر «انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل البیت....» (4) بیش از هفتاد روایت ـ اغلب آن‌ها از اهل سنت است ـ دلالت بر این دارد كه آیۀ شریفۀ فوق دربارۀ پنج تن نازل شده است. (5)

شیخ صدوق می‌گوید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:,یا علی این آیه دربارۀ تو، حسن، حسین و امامان از نسل تو است. ،

پرسیدم:,امامان بعد از شما چند نفر هستند؟، فرمود:,تو، حسن، حسین، فرزندش علی، فرزندش محمد، فرزندش جعفر، فرزندش موسی، فرزندش علی، فرزندش محمد، فرزندش علی، فرزندش حسن و فرزندش حجت خدا. ،

آن گاه فرمود:,نام‌های ایشان بر ساق عرش الهی نوشته شده است و من از خداوند پرسیدم این‌ها كیستند، فرمود:,یا محمد! ایشان امامان بعد از تو هستند كه تطهیر شده و معصوم اند و دشمنان ایشان مورد لعنت من خواهند بود..» (6) ،

علم امام علیه السلام (دلیل نقلی)

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله دربارۀ اهل بیت خود فرمود: «لا تعلموهم فانّهم اعلم منكم» (7) و دربارۀ شخص علی علیه السلام فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها..» (8)

علم ائمه مختص به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده اند نیست، بلكه نوعی علم غیرعادی (الهام) و (تحدیث) (9) به ایشان افاضه می‌كنند و با چنین علمی بود كه حتّی برخی ائمه در دوران كودكی كه به امامت می‌رسیدند، از همه چیز آگاه بودند و به فراگیری نیازی نداشتند. «ابوبصیر و سدیر پیرامون علم غیب از امام صادق علیه السلام پرسیدند. حضرت جواب داد:,‌ای سدیر! مگر قرآن نخوانده ای. ، عرض كرد:,چرا،، فرمود:, آیا این آیه را خوانده ای:, قال الذی عنده علم من الكتاب انا اتیك به قبل ان یرتَدّ الیك طرفك. ، گفتم:, فدایت شوم، آری، فرمود: ,می دانی این شخص چقدر از علم الكتاب داشت، گفتم:, شما بفرمایید، فرمود:, به اندازۀ قطره‌ای از دریای پهناور. سپس فرمود: خوانده‌ای «قل كفی باللّه شهیدا بینی و بینكم و من عنده علم الكتاب»

گفتم:, آری. فرمود:, آن كه علم همۀ كتاب را دارد داناتر است یا آن كه بهره‌ای كم از آن دارد؟، عرض كردم:, آن كه همه را دارد. ، امام اشاره به سینۀ مباركش كرد و فرمود: ,به خدا قسم، علم همۀ كتاب نزد ماست. به خدا قسم علم همۀ كتاب نزد ماست..» ، (10)

با این وصف مشخصه‌های امام از منظر شیعه (منصوب از طرف خدا، معصوم از گناه، مصون از خطا و دارای علم خدادادی) را به یاد داشته باشیم تا به بحث تولّد و شبهات پیرامون امامت امام جواد علیه السلام وارد شویم.

تولّد امام جواد علیه السلام و عكس العمل ها

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمۀ اطهار علیهم السلام در موارد زیادی به صورت خصوصی و یا عمومی خبر از تولّد امام جواد علیه السلام داده بودند كه به چند نمونه اشاره می‌شود.

1 ـ هنگامی كه آیۀ «یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول واولی الامر منكم» (11) نازل شد و اطاعت اولی الامر به طور مطلق واجب شد و همسنگ با اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی گردید، جابر بن عبدا... انصاری نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و از اولی الامر پرسید و گفت: «این اولوالامر كه اطاعتشان مقرون به اطاعت شما شده، كیستند؟

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هُم خلفایی یا جابر و ائمة المسلمین من بعدی اوّلهم علی بن ابی طالب ثم الحسن، ثم الحسین، ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی المعروف فی التوراة بالباقر ستدركه یا جابر فاذا لقیته فاقرأه منّی السلام ـ ثمّ الصادق جعفر بن محمد، ثمّ موسی بن جعفر، ثمّ علی بن موسی، ثمّ محمد بن علی، ثم علی بن محمد، ثم الحسن بن علی، ثم سَمیی و كنیی حجة الله فی ارضه و بقیته فی عباده ابن الحسن بن علی.....» (12)

2 ـ امام كاظم علیه السلام روایتی ویژه در مورد تولّد امام جواد علیه السلام نقل كرده است كه:

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله بابی ابن خیرة الاماء النوبیة الطیبة الفم؛ (13) پدرم فدای پسر بهترین كنیز نوبه‌ای پاكیزه دهان و.....»

3 ـ ابن سنان نقل می‌كند: «یك سال قبل از آن كه ابی الحسن علیه السلام (امام موسی كاظم علیه السلام) به عراق برده شود، نزدش رفتم، علی فرزندش نیز رو به رویش بود، به من فرمود:‌ای محمّد، گفتم: لبّیك. فرمود: امسال حركتی خواهد بود، از آن جزع نكن. سپس نشست و به زمین دست گذاشت و سرش را به آسمان بلند كرد و فرمود: یضل اللّه الظالمین و یفعل مایشاء؛ خداوند ظالمین را گمراه و هر چه را بخواهد انجام می‌دهد. پرسیدم: چه شده است، فدایت شوم؟ فرمود: هركس در حق این فرزندم ظلم كند وامامتش را بعد از من انكار كند، مانند كسی است كه در حقّ علی علیه السلام ظلم كرده و امامتش را انكار كرده است. فهمیدم كه او از شهادت خود سخن می‌گوید و مرا به فرزندش راهنمایی می‌كند. گفتم: به خدا قسم اگر عمرم طول كشید حتما به حقّ او تسلیم شده و به امامتش اقرار خواهم كرد. و شهادت می‌دهم كه او بعد از تو حجت خدا بر خلق و راهنمای به دین است. فرمود:‌ای محمد! خدا عمر تو را طول می‌دهد و امامت او و امام بعد از او را قبول خواهی كرد. گفتم: او كیست فرمود: فرزندش محمد. گفتم: راضی و تسلیم هستم، فرمود: بله در كتاب امیرمؤمنان علیه السلام هم همین طور یافتم. بدان تو در شیعیان ما از برق در شب ظلمانی روشن‌تر هستی.‌ای محمد! مفضل همدم و راحتی من بود و تو همدم و راحتی آن‌ها (امام رضا ـ امام جواد) هستی. حرام است كه آتش به تو برسد..» (14)

با وجود چنین روایاتی در عصر امام رضا علیه السلام پرسش‌های فراوانی پیرامون مولودی كه خواهد آمد، مطرح می‌شد، كه عمدتا از سوی دو گروه مختلف بود؟

1 ـ واقفی ها

این گروه پس از 183 ه. ق هم زمان با شهادت امام موسی كاظم علیه السلام شكل گرفت. این‌ها معتقد بودند موسی بن جعفر علیه السلام زنده است و نمرده و سرانجام از پس پردۀ غیبت به در خواهد آمد. (15) این اعتقاد از آن جا ناشی می‌شد كه به نظر آن‌ها امام رضا علیه السلام در نماز، كفن، دفن... پدر حضور نداشت. حال آن كه امام را باید امام غسل دهد، البته شیخ طبرسی عامل طمع كاری را در ایجاد این فرقه دخیل می‌داند. آن‌ها برای باز نگرداندن پول‌ها به امام بعدی، ادعای قطع امامت و پایان آن را كردند. (16)

چون حضرت رضا علیه السلام تا سن چهل سالگی فرزندی نداشتند، این عده در عصر امام رضا علیه السلام نیز فرصتی یافتند تا ادعای صدق مدعا كنند. گفتند علی بن موسی الرضا فرزندی ندارد، پس اصلاً خودش هم امام نیست و عقیدۀ ـ امام كاظم علیه السلام را آخرین امام می‌دانیم ـ صحیح است.

برخورد ابن قیاما واقفی با امام رضا علیه السلام از این دست است.

حسین بن بشار می‌گوید: «من و حسین بن قیاما از علی الرضا علیه السلام اجازه ورود خواستیم، او هم اجازه داد و گفت: چه كار دارید. حسین گفت: آیا زمین خالی از امام می‌شود؟

ـ نه

ـ آیا دو امام در آن واحد می‌شود.

ـ نه، مگر این كه یكی ساكت است و حرف نمی‌زند.

ـ پس فهمیدم تو امام نیستی!

ـ از كجا!

ـ چون تو نسلی نداری و امامت مال كسی است كه نسل داشته باشد.

ـ به خدا قسم روزها و شب‌ها نمی‌گذرد تا این كه پسری از من متولّد شود، مقامی مثل من بیابد، حق را زنده و باطل را محو و نابود كند..» (17)

2 ـ شیعیان

فاصلۀ زیاد بین زمان ازدواج امام رضا علیه السلام و تولّد امام جواد علیه السلام طبیعتا می‌توانست سؤالاتی را مطرح سازد و مردم را نیز تحت تأثیر قرار دهد، به عنوان نمونه نقل شده است كه:

الف ـ «صفوان بن یحیی بعد از تولّد امام جواد علیه السلام نزد امام رضا علیه السلام آمده و گفت: قد كنّا نسألك قبل ان یهب اللّه لك ابا جعفر علیه السلام فكنت تقول: یهب الله لی غلاما...؛ ما نزد شما می‌آمدیم و قبل از این كه خداوند اباجعفر (امام جواد) را به شما هدیه كند، سؤال می‌كردیم و شما می‌فرمودی: خداوند به من غلامی می‌بخشد..» (18)

از این روایت معلوم می‌شود قبل از تولّد حضرت جواد علیه السلام دربارۀ جانشین امام رضا علیه السلام از آن حضرت زیاد سؤال می‌شده است.

ب ـ «ابن بزیع از امام رضا علیه السلام نقل می‌كند كه از او پرسیده شد: آیا امامت در عمو و دایی می‌شود؟ فرمود: نه، پرسید: در برادر؟ فرمود: نه گفت: پس در چه كسی؟ فرمود: در پسرم. و در این هنگام او پسری نداشت..» (19)

ج ـ «عقبة بن جعفر نزد امام علیه السلام آمد و گفت: تو بچّه نداری فرمود: یا عقبة انّ صاحب هذا الامر لایموت حتّی یری خلفه من بعد؛ صاحب این امر (امامت) نمی‌میرد مگر این كه جانشین خود را می‌بیند..» (20)

آری این همه روایت و حجم سنگین سؤالاتی كه خواندید، می‌تواند گواهی بر كثرت فشارها، سؤال‌ها و طعنه‌هایی باشد كه امام علیه السلام با آن رو به رو بود و در مقابل آن به معرفی مولودی كه خواهد آمد می‌پرداخت. و به این ترتیب اطمینان و سكینه‌ای در قلوب شیعیان به وجود می‌آمد. و آنان همچنان چشم به آینده می‌دوختند تا شاهد تولّد محمّدی باشند كه محمّد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله نامش را برده و به امامتش تصریح كرده بود.

اعلام امامت و موضعگیری ها

امام رضا علیه السلام در محافل و مجالس متعدّدی به صورت خصوصی و عمومی امام بعد از خود؛ یعنی، جواد الائمه را معرفی می‌كرد. به عنوان نمونه معمر بن خلاد می‌گوید: «بعد از تولد ابوجعفر (امام جواد) نزد امام رضا علیه السلام بودیم. امام رضا علیه السلام به ما فرمود: «هذا ابوجعفر قد اجلسته مجلسی و صیرته فی مكانی؛ این ابوجعفر است كه در جایگاه خود نشانده‌ام و در مكانم قرار داده‌ام..» (21)

عكس العمل ها

در برابر دعوت امام رضا علیه السلام پنج گروه را می‌توان ذكر كرد كه هر یك عكس العملی متفاوت با دیگری داشتند. و امام هم در برابر هر یك شیوه‌ای خاصّ به كار می‌برد.

1 ـ قبول محض و تعبدی

هرچند پیشوایی كودكی در سن هشت، نه سالگی غیرعادی به نظر می‌رسید ولی گروه زیادی از شیعیان به دلیل اعتقاد راسخ به الهی بودن انتخاب امام، به آن راضی شدند. مانند محمد بن سنان كه گفتیم در برابر امام كاظم علیه السلام قسم خورد كه حتما تسلیم ولایت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام خواهد شد.

2 ـ قبول بعد از دستور امام

این دسته نیز امامت جواد الائمه علیه السلام را پذیرفتند ولی نه به صورت داوطلبانه و خودجوش بلكه بعد از امر و تأكید امام رضا علیه السلام چنین پذیرشی صورت گرفت.

یحیی بن حبیب زیات می‌گوید: «خبر داد مرا كسی كه نزد ابی الحسن رضا علیه السلام نشسته بود، كه وقتی نزدش رفتند و می‌خواستند برخیزند، فرمود:

, القوا ابا جعفر فسلّموا علیه و احدثوا به عهدا؛ ابا جعفر (جواد علیه السلام) را ملاقات كنید، به او سلام دهید و پیمان ببندید. ، وقتی گروه برخواستند امام به سوی من متوجّه شد و فرمود:,یرحم الله مفضل انه كان یقنع بدون هذا؛ خدا مفضل را رحمت كند كه بدون این (دستور) قانع بود. ،» (22)

3 ـ سكوت

برخی نیز در برابر اعلام امام علیه السلام سكوت می‌كردند امّا این كه سكوت آن‌ها به معنای تأیید بود یا نه، در روایات به آن اشاره‌ای نشده است كه در این موارد باید به سیاق روایت و روح آن توجّه كرد حداقل این است كه از اعلام پذیرش این افراد در روایت خبری نیست. مانند محمد نوفلی كه می‌گوید «نزد (امام) رضا علیه السلام رفتم و او در منظرۀ اربق بود. سلام دادم و نشستم و گفتم: فدایت شوم! مردم گمان دارند پدرتان زنده است (او امام آخر بود و شما امام نیستید) .

فرمود: دروغ می‌گویند خدا لعنت شان كند! اگر زنده بود میراثش تقسیم نمی‌شد و زنانش ازدواج نمی‌كردند. لكن خداوند مرگ را چشاند، همان طور كه علی بن ابی طالب علیهماالسلام چشید. گفتم: مرا چه امر می‌كنی، فرمود: بر تو باد بر محمّد پسرم، من به سوی سرزمینی می‌روم كه برگشتی ندارد. به سوی قبری در طوس و دو قبر در بغداد، گفتم: اولی را شناختم ولی دومی چیست فرمود: به زودی خواهی دانست، سپس فرمود: قبر من و هارون چنین خواهد بود سپس دو انگشت را به هم چسباند..» (23)

4 ـ ابراز شگفتی یا اعتراض

دستۀ چهارم مردمی بودند كه در برابر این اعلام، ابراز شگفتی می‌كردند و یا به نوعی اعتراض می‌نمودند. در این جا امام رو به استدلال می‌آورد و از طرق مختلف دلیل امامت را به آنان توضیح می‌داد و در این قسمت است كه امام به تبیین این امر كه سن هیچ نقشی در پذیرش امامت ندارد، اشاره می‌كرد. اینك به چند دسته روایت كه در این مورد از امام نقل شده است توجّه كنید:

استدلال به حضرت عیسی علیه السلام

در این دسته از روایات امام علیه السلام موضوع پذیرش امانت الهی از سوی حضرت عیسی را آن هم در چهار سالگی به عنوان دلیل مِثلی ذكر می‌كند؛ یعنی، به همان دلیل كه او بار امانت را قبول كرد، این هم می‌تواند.

صفوان بن یحیی می‌گوید: «اگر اتفاقی افتاد، چه كنیم؟ حضرت با دستش به ابوجعفر (جواد) علیه السلام اشاره كرد ـ كه رو به رویش ایستاده بود ـ صفوان می‌گوید: گفتم: فدایت شوم این كه كودك سه ساله است؛ فرمود:

و ما یضره ذلك فقد قام عیسی علیه السلام بالحجة و هو ابن ثلاث سنین؛ موضوع سن ضرری به امامت ندارد، عیسی علیه السلام هم حجت شد، در حالی كه سه ساله بود..» (24)

مدتی بعد اب الخیرانی در خراسان نزد امام رفت و گفت: «آقای من! اگر اتفاقی افتاد، به چه كسی رجوع كنم؟، فرمود: به ابی جعفر. گویا این مطلب بر پدر خیرانی گران آمد، امام كه این مطلب را فهمید، فرمود:

« ان الله تبارك و تعالی بعث عیسی بن مریم رسولاً نبیا صاحب الشریعة مبتدأة فی اصغر من السن الّذی فیه ابو جعفر علیه السلام؛ خداوند عیسی علیه السلام را رسول و نبی صاحب شریعت كرد در حالی كه در ابتدا از سن ابوجعفر كوچكتر بود..» (25)

«محمد بن ابی نصر می‌گوید: من، صفوان بن یحیی و... نزد امام رضا علیه السلام آمدیم و ابو جعفر كه كودكی سه ساله بود خوابیده بود، گفتیم:, خدای نكرده اگر اتفاقی روی داد، نمی‌دانیم امام بعد از شما كیست، فرمود: این پسرم. گفتم: او در این سن!

فرمود: ان الله احتج بعیسی بن مریم و هو ابن السنتین و ان الامامة تجری مجری النبوة؛ خداوند با عیسی پسر مریم در دو سالگی احتجاج كرد. و امامت جاری مجرای نبوت است..» (26)

امام، قبل از مرگ، امام بعد را می‌بیند

در استدلال دیگر امام به عقبه فرمود: «ان صاحب هذا الامر لایموت حتی یری خلفه من بعد؛ صاحب امامت نمی‌میرد، مگر این كه جانشین بعدی‌اش را ببیند..» (27)

5 ـ انكار فرزندی

گروهی هم با شك اندازی كوشیدند اصل این مطالب را كه امام جواد پسر امام رضا علیهماالسلام است، انكار كنند. تفصیل این مطلب را از حسن بن عمار می‌خوانیم: «نزد علی بن جعفر بن محمّد در مدینه نشسته بودم. ابو جعفر علیه السلام (امام جواد) وارد مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله شد. علی بن جعفر بدون رداء و قبا به سویش شتافت و دست و بازویش را بوسید. ابوجعفر به او گفت:‌ای عمو بنشین خدا رحمتت كند! گفت: آقای من چگونه بنشینم، حال آن كه شما ایستاده اید؟ به هر حال این گفت وگو پایان یافت و او برگشت. اصحابش گفتند: تو عموی پدرش هستی، تو چرا این گونه رفتار كردی؟ علی بن جعفر گفت: ساكت باشید، وقتی خداوند به این صاحب ریش اهلیت نمی‌دهد و به این جوان می‌دهد (امامت) و در چنین جایگاهی قرار می‌دهد، منكر فضیلت و برتری‌اش شوم؟ به خدا پناه می‌برم از آنچه می‌گویید، من بندۀ او هستم..» (28)

امّا سرّ این گونه رفتار را ابی جعفر در گفت وگویش با حسن ابن حسین بن علی بن حسین فاش می‌كند. او به حسن گفت: «به خدا قسم، خداوند اباالحسن رضا علیه السلام را یاری داد. حسن گفت: آری به خدا. فدایت شوم! برادرانش به او (امام رضا) ظلم كردند، علی بن جعفر گفت: آری به خدا. ما عموهایش هم به او ظلم كردیم. حسن پرسید: چگونه؟

علی بن جعفر گفت:برادرانش و ما (عموهایش) به او (امام رضا) گفتیم: در بین ما هرگز امامی (حائل اللون) نبوده است. امام رضا علیه السلام فرمود: او پسرم است. گفتند: رسول خدا با «قیافه» قضاوت كرد. بین ما و تو هم همین گونه باشد. فرمود: شما این كار را بكنید ولی من چنین كاری نمی‌كنم. در ضمن او را مطلع نكنید كه برای چه دعوتش كرده اید و در خانه هایتان باشید. وقتی آمدند، ما در بستان نشسته بودیم. عموها، برادران، خواهران امام رضا علیه السلام همه آمده بودند. به امام رضا كلاهی پشمی و لباس باغبانی دادیم و گفتیم: وارد باغ شو. گویا كه كارگر باغ هستی. آن گاه ابی جعفر (جواد) را آوردند و به قیافه شناسان گفتند: این پسر را به پدرش ملحق كنید. قیافه شناسان گفتند: این جا پدری ندارد. این عموی پدر پدرش، این عموی پدرش، این عمویش، این هم عمه‌اش است. اگر هم پدری این جا داشته باشد، صاحب بستان (كارگر باغ) است. راه رفتن هر دو مثل هم است. وقتی ابوالحسن رضا علیه السلام آمد، گفتند: این پدرش است.

علی بن جعفر می‌گوید: برخواستم و دهان حضرت را بوسیدم (چنان كه آب دهانش به لبم خورد) . سپس گفتم: اشهد انّك امامی عندا... ، امام رضا گریست پس به من گفت: یا عم! الم تسمع ابی و هو یقول: قال رسول الله صلی الله علیه و آله بابی ابن خیرة الإماء النوبیة الطیبة الفم....؛‌ای عمو! شنیدی كه پدرم فرمود: رسول خدا فرمود: پدرم فدای پسر كنیز برگزیده نوبیه كه پاكیزه دهان... است. و من (علی بن جعفر) گفتم: راست می‌گویی فدایت شوم..» (29)

امام جواد و موضوع سن

علاوه بر امام رضا، امام جواد علیهماالسلام نیر با خیل مردمی كه به دلیل سن كم او به حیرت افتاده بودند، رو به رو می‌شد كه البتّه او نیز با روش‌های مختلف به پاسخگویی و زدودن شبهات و ذهنیات می‌پرداخت. ما به طور خلاصه به برخی موارد اشاره می‌كنیم:

1 ـ تنها وارث:

محمّد بن عیسی می‌گوید: «نزد ابی جعفر ثانی (امام جواد) رفتم، در برخی امور با من مناظره كرد و دست آخر فرمود: یا ابا علی ارتفع الشك، ما لأبی غیری؛

ای ابا علی، شك خود را برطرف كن، برای پدرم غیر از من نیست (من تنها وارث و طبعا امام بعدی هستم) ..» (30)

2 ـ كرامت:

امام از این طریق نیز برتری و فضیلت خود را می‌نمایاند كه برای اهل علم و بزرگان دلیل دیگر بر امامتش بود.

محمّد بن سنان می‌گوید: «از درد چشم به امام رضا علیه السلام شكایت كردم. كاغذی خواست و به ابی جعفر علیه السلام نامه‌ای نوشت. آن را به خادم داد و از من خواست با او بروم و مطلب را كتمان كنم. وقتی رسیدیم خادم نوشته را باز كرد و رو به روی ابا جعفر قرار داد. او به كتاب نگاه كرد. آن گاه سر به آسمان برداشت و مطلبی فرمود: چند بار این كار را كرد و هر دردی در چشمم بود از بین رفت.....» (31)

3 ـ علم خدایی:

بعد از شهادت امام رضا علیه السلام عده‌ای از شیعیان از شهرهای دیگر برای شناختن امام بعد به مدینه آمدند. آن‌ها را به صریا، قریه‌ای كه امام كاظم علیه السلام در نزدیكی مدینه تأسیس كرده بود، راهنمایی كردند. آن جا عبدالله بن موسی فرزند امام كاظم علیه السلام خودنمایی می‌كرد ولی از پاسخ دادن به سؤالات مردم ناتوان بود. زمانی كه عبدا... پاسخ‌های غلط داد، ابوجعفر یعنی، امام جواد علیه السلام وارد شد در حالی كه هشت ساله شده بود. همه به سوی او رفتند و او به مردم سلام داد. عبدا... بن موسی هم از جای خود برخاست و ابو جعفر به این ترتیب در صدر مجلس جای گرفت. آن گاه فرمود: بپرسید، خدا رحمت تان كند. آن گاه سؤالاتی پرسیدند از جمله كسی پرسید: اگر مردی زنش را به عدد ستارگان آسمان طلاق داد چه كند؟

امام فرمود: آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: بله، فرمود: سورۀ طلاق را بخوان تا قول خداوند كه فرمود: «واقیموا الشهادة لِلّه.»‌ای مرد! طلاق صورت نمی‌گیرد مگر به پنج چیز: شهادت دو شاهد عادل، وقوع طلاق در حالت پاكی از عادت ماهیانه، عدم آمیزش در آن پاكی، وقوع طلاق به قصد جدی.

ای مرد! آیا در قرآن عدد نجوم سماء می‌بینی؟

گفت نه..» (32)

4 ـ استدلال قرآنی:

علی بن اسباط می‌گوید: «امام جواد علیه السلام به طرف من آمد. من سراپای او را نگاه می‌كردم كه وقتی برگشتم برای دوستان اندام و وضع او را توصیف كنم. من در همین افكار بودم كه امام نشست و فرمود:‌ای علی! همانا خداوند دربارۀ امامت حجت آورده همان طور كه دربارۀ نبوّت حجت آورده و فرموده: وآتیناه الحكم صبیا؛ در كودكی به او حكمت دادیم. و فرموده:

ولمّا بلغ اشدّه؛ چون به حد توان رسید، و فرموده و بلغ اربعین سنه؛ چون به چهل سالگی رسید، پس رواست در كودكی حكم امامت داده شود. همان طور كه رواست در چهل سالگی به او حكم داده شود..» (33)

5 ـ تفاوت دو مقولۀ امامت و كودكی:

دایۀ ابی جعفر روزی به او گفت: «تو را در فكر می‌بینم، گویا پیرمردی شده ای؟ فرمود: عیسی بن مریم در كودكی مریض شد. به مادرش آن چیزهایی را كه موجب معالجه می‌شد، توضیح داد، او تهیه كرد. ولی موقع خوردن، عیسی گریه كرد. مادرش گفت: من با آنچه تو یاد دادی معالجه ات می‌كنم، آن وقت گریه می‌كنی؟

فرمود: الحكم حكم النبوّة والخلقة خلقةُ الصبیان؛

حكم، حكم نبوّت است امّا بدن وخلقت من خلقت كودكان است..» (34) یعنی، دو موضوع كاملاً متفاوت هستند. كودكی من به خلقت طبیعی مربوط است لذا درد می‌كشم و گریه می‌كنم امّا رسالت من امری الهی است و حساب آن دو جداست.

و بدین گونه حضرت به استبعاد امامت در كودكی پاسخ گفت.

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

1 ـ بقره/ 151؛ آل عمران/ 164؛ جمعه/2؛ نحل/ 44 و 64؛ احزاب/ 21؛ حشر/ 7.

2 ـ الغدیر، ج 5، ص 208 به بعد نام هفتصد جاعل حدیث را كه برخی بیش از صدهزار حدیث جعل كرده اند، آورده است.

3 ـ بقره/ 124.

4 ـ احزاب/ 33.

5 ـ غایة المرام، ص 287 ـ 293.

6 ـ همان، ج 6، ص 293.

7 ـ همان، ج 3، ص 265.

8 ـ مستدرك حاكم، ج 3، ص 226.

9 ـ اصول كافی، كتاب الحجة، صص 264 و 270.

10 ـ اصول كافی، ج 1، ص 257. در این بخش از آموزش عقاید. استاد محمدتقی مصباح یزدی سود بردیم.

11 ـ نسا/ 59.

12 ـ اثباة الهداة، ج 3، ص 123 و ینابیع المودّة، ص 494.

13 ـ اصول كافی، ج 1، ص 323.

14 ـ عیون الاخبار، ج 1، ص 32؛ غیبة شیخ طوسی، ص 24 به نوع دیگر و مختصر.

15 ـ ملل و نحل، ص 96.

16 ـ اعلام الوری، طبرسی.

17 ـ رجال كشی، ص 463.

18 ـ اصول كافی، ج 1، ص 321.

19 ـ بحارالانوار، ج 50، ص 35.

20 ـ همان.

21 ـ كافی، ج 1، ص 321. نشان امامت در كتف (كافی، ج 1، ص 321) لم یلد مولود اعظم بركة علی شیعتنا مثله (همان) هو مولی ابی جعفر (همان) ابوجعفر و حسین و خلیفتی فی اهلی من بعدی (روضة الواعظین 203) بابی انت و امی انت لها (امامة) (اثباب الوصیة: ص 211) .

22 ـ اصول كافی، ج 1، ص 320؛ رجال كشی، ص 277 و روضة الواعظین، ص 203.

23 ـ عیون الاخبار، ج 2، ص 216.

24 ـ كافی، ج 1، ص 321.

25 ـ كافی، ج 1، ص 322 و برای موارد مشابه به روضة الواعظین، ص 203 رجوع كنید. و نمونۀ دیگر دلایل الامامة طبری، ص 204.

26 ـ اثبات الوصیة، ص 212؛ بحارالانوار، ج 50، ص 35.

27 ـ بحارالانوار، ج 50، ص 35.

28 ـ كافی، ج 1، ص 322.

29 ـ همان، ج 1، ص 322 و ارشاد، ص 297.

30 ـ همان، ج 1،ص 320.

31 ـ رجال كشی، ص 487.

32 ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 429؛ بحارالانوار، ج 50، صص 91 و 90. در مورد مردی كه با مادّه الاغی درآمیخته بود، عبدا... گفت: دستش قطع و به او حد بزنند و یك سال تبعید كنند. در مورد طلاق به تعداد ستاره‌ها هم گفت: همسرش از او جدا می‌شود مانند جدایی برج جوزا و عقاب تیزبال از زمین. امام فرمود: آن مرد به كمتر از حدّ شلاّق زده می‌شود. و قیمت الاغ را از او می‌گیرند و سوار شدن او به آن و بچه آن حرام می‌شود و آن حیوان را رها می‌كنند تا در بیابان بمیرد. آن گاه فرمود: اگر مردی قبر زنی را بشكافد و كفنش را بدزدد و به او تجاوز كند، دستش به سرقت قطع، به خودش جهت زنا حد، عزب باشد تبعید و اگر زن داشت كشته یا سنگسار می‌شود....

33 ـ اصول كافی، ج 1، صص 315 و 413؛ اعلام الوری، صص 350 و 349 و...؛ اثبات الوصیة، ص 211.

34 ـ اثبات الوصیة، 212.

398 دفعه
(0 رای‌ها)