احمد بن اسحاق نماینده ویژه امام عسكرى ‏علیه ‏السلام‏

احمد بن اسحاق قمى، عالمى جلیل القدر، فقیهى پرهیزگار و نماینده ویژه و مورد اعتماد امام عسكرى‏علیه‏السلام در شهر قم بود. همچنین این محدث بزرگوار قرن سوم، یكى از چهره‏هاى درخشان شیعه است كه در عصر خود مورد عنایت امام زمان خویش قرار گرفت.

افزون بر آن، او مرجعیت دینى ویژه‏اى نیز در قم داشت. حتى زمانى متولّى اوقاف و روزگارى كارگزار پیشواى یازدهم شد. احمد بن اسحاق دوست خصوصى و محرم راز امام عسكرى‏علیه‏السلام و رابط بین حضرت و شیعیان قم بود، و وجوهات جمع‏آورى شده را در سفرهاى متعدد به حضور امام‏علیه‏السلام تقدیم مى‏كرد. همچنین براى تحصیل علم وكمال از محضر پیشوایان معصوم، مسافرتهایى به سامرا و ناحیه حجاز داشته است.

از دیگر توفیقات احمد بن اسحاق این است كه به جز امام یازدهم، به محضر سه امام دیگر نیز (امام جواد و امام هادى و حضرت مهدى‏علیهم‏السلام) نایل آمده و معجزاتى را از آن بزرگواران مشاهده كرده وجواب نامه‏هایى از طرف حضرت ولىّ‏عصر ارواحنا فداه (كه اصطلاحاً توقیع گفته مى‏شود) دریافت داشته است. (1)

عصر امام عسكرى‏علیه‏السلام‏

براى شناخت شخصیت احمد بن اسحاق ناچاریم تأمّلى در عصرى كه وى در آن زندگى مى‏كرد و فعالیتهاى حضرت عسكرى‏علیه‏السلام داشته باشیم؛ چرا كه حضرت مهم‏ترین تأثیر را در افكار و آرمانهاى وى داشت. آن حضرت با وجود سخت‏ترین تدابیر امنیتى و فشارهاى سیاسى، از هیچ كوششى در راه انجام وظیفه خطیر امامت فروگذارى نمى‏كرد. از جمله فعالیتهاى آن حضرت مى‏توان به تربیت انسانهاى كارآمد اشاره كرد.

امام‏علیه‏السلام با اقدامات سرّى، بین شیعیان مناطق مختلف ارتباط ایجاد مى‏كرد و از طریق نمایندگان و سفرا و اعزام پیكها و نامه‏ها به آنان، در نگهبانى از شریعت آسمانى مى‏كوشید. شیخ طوسى‏رحمه الله در كتاب رجالش حدود صد نفر را نام مى‏برد كه با حضرت ارتباط داشته، از یاران و شاگردان برجسته‏اش محسوب مى‏شدند كه یكى از آنان احمد بن اسحاق است. (2)

از تبار پاكان

بسیارى از خویشاوندان احمد بن اسحاق، از اصحاب ائمه‏علیهم‏السلام و از محدّثین بزرگ و مؤلّفین برجسته بوده و از ائمه هدى‏علیهم‏السلام روایات بسیارى نقل كرده‏اند كه در كتابهاى معتبر حدیث از جمله در كتب اربعه به چشم مى‏خورد. (3)

اجداد این مرد پرتلاش و ممتاز قمى در شهر كوفه سكونت داشتند و از طایفه مشهور و معروف اشعرى بوده‏اند. جدّ چهارم احمد بن اسحاق، احوص بن سائل اشعرى در سال 121 ه. ق در قیام زید فرزند امام زین العابدین‏علیه‏السلام شركت كرد و فرماندهى سپاه او را بر عهده گرفت و بعد از شهادت زید، به همراه دیگر یاران آن شهید دستگیر شد. بعد از چهار سال حبس، در زندان حجاج، با شفاعت برادرش عبد اللّه آزاد شد و همراه او به قم هجرت كردند و طایفه بزرگ شیعیان اشعرى را بنیان نهادند. (4)

پدرش؛ اسحاق بن عبد اللّه بن سعد از راویان مورد اعتماد و محدّثان عادل قم بود. او به محضر امام صادق‏علیه‏السلام و امام كاظم‏علیه‏السلام شرفیاب شد و از محفل الهى آن دو بزرگوار توشه برچید. بزرگان علم رجال از او به نیكى یاد كرده و به عدالتش تصریح نموده‏اند. احمد بن زید، محمد بن ابى عمیر، على بن بزرج وافرادى دیگر از اسحاق - كه تا قبل از سال 183 هجرى زنده بوده است - روایت نقل كرده‏اند. (5)

منزلت خاندان اشعرى

براى شناخت این خاندان، به روایتى از امام صادق‏علیه‏السلام اشاره مى‏كنیم. عیسى بن عبد اللّه قمى، یكى از افراد ممتاز خاندان اشعرى، ملاقاتى با حضرت صادق‏علیه‏السلام داشت. امام بعد از استقبال گرم، میان دو چشم عیسى را بوسید و فرمود: «عیسى از ما اهل بیت است.» یكى از حاضران پرسید: عیسى از اهل قم است، چگونه مى‏تواند از شما اهل بیت باشد؟ حضرت در پاسخ فرمود: «عیسى بن عبد اللّه، مردى است كه زندگى و مرگ او با زندگى و مرگ ما در آمیخته است.» (6)

محرم راز حضرت عسكرى‏علیه‏السلام

چنان كه گفتیم، احمد بن اسحاق از نزدیك‏ترین یاران امام عسكرى‏علیه‏السلام نیز محسوب مى‏شد و با اینكه در شهر قم مى‏زیست، علاقه‏اش به امام عسكرى‏علیه‏السلام او را از قم به سامرا مى‏كشانید. به این ترتیب، از دریاى كمالات یازدهمین كوكب فروزان امامت توشه‏ها برگرفت. او به عنوان محرم اسرار امام از برخى رازها آگاه مى‏شد كه یكى از آنها خبر ولادت با سعادت حضرت بقیة اللّه الاعظم (ارواحنا فداه) است كه امام عسكرى‏علیه‏السلام توسط پیك ویژه خویش، احمد را از تولد فرزندش آگاه ساخت. متن نامه حضرت كه با دست خط مبارك خویش خطاب به احمد بن اسحاق نوشت، چنین است:

«فرزند ما متولد شد. باید آن را از دیگران پوشیده بدارى؛ زیرا ما به جز دوستان نزدیك خویش كسى را از آن آگاه نكرده‏ایم و ما دوست داشتیم كه به تو خبر دهیم تا خداوند تو را به وسیله این خبر خوشحال گرداند. همان طور كه ما هم خوشحال شده‏ایم والسلام.» (7)

دیدار مهدى موعودعلیه‏السلام‏

در اثر اختناق سیاسى كه از سوى حكمرانان عباسى اعمال مى‏شد، موضوع جانشینى بعد از حضرت عسكرى‏علیه‏السلام در هاله‏اى از ابهام قرار داشت و غیر از دوستان مورد اعتماد كسى از آن آگاه نبود. شیعیان در این‏باره از احمد بن اسحاق كه نماینده حضرت بود، سؤالاتى كردند و او براى اینكه در این‏باره اطلاعات بیش‏ترى كسب كند وجانشین حضرت را با چشم خود ببیند، عزم سفر كرد و در شهر سامرا به محضر حضرت عسكرى‏علیه‏السلام شرفیاب شد. قبل از اینكه لب به سخن بگشاید و در مورد جانشین ایشان سؤال كند، امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام فرمود:

«اى احمد بن اسحاق! خداوند متعال از اوّل خلقت آدم تا امروز زمین را خالى از حجت قرار نداده است و تا قیامت هم خالى نخواهد گذاشت؛ حجتى كه به واسطه او گرفتاریها را از اهل زمین دفع مى‏كند و به سبب او باران نازل مى‏شود و به میمنت وجود وى بركات نهفته در دل زمین را آشكار مى‏سازد.»

احمد پرسید: یا ابن رسول اللّه! حجت خدا بعد از شما كیست؟ حضرت به درون خانه رفت و لحظه‏اى بعد كودكى سه ساله را كه رخسارش همچون ماه شب چهارده مى‏درخشید، در آغوش گرفته، بیرون آورد و فرمود:

«اى احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمه اطهارعلیهم‏السلام مقامى والا نداشتى، فرزندم را به تو نشان نمى‏دادم. این كودك هم نام و هم كنیه رسول خداصلى‏الله‏علیه‏وآله است و همین كودك است كه زمین را بعد از آنكه از ظلم پر شد، پر از عدل خواهد كرد. اى احمد بن اسحاق! فرزندم همانند خضر و ذوالقرنین است. به خدا سوگند او غیبتى خواهد داشت و در زمان غیبت، غیر از شیعیانِ ثابت قدم و دعا كنندگان در تعجیل فرجش، كسى اهل نجات نخواهد بود.

احمد از امام‏علیه‏السلام پرسید: سرورم! آیا نشانه‏اى هست كه مطمئن شوم این كودك همان قائم آل محمدصلى‏الله‏علیه‏وآله است؟ در این هنگام كودك لب به سخن گشود و گفت: «اَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِى اَرْضِهِ وَالْمُنْتَقِمُ مِنْ اَعْدائِهِ فَلا تَطْلُبْ اَثَراً بَعْدَ عَینٍ یا اَحْمَدَ بْنَ اِسْحاق؛ من آخرین حجت خدا بر روى زمین هستم و از دشمنان او انتقام خواهم گرفت. اى احمد! وقتى حقیقت را با چشم خود دیدى، دیگر نشانه‏اى مخواه!»

احمد بن اسحاق از اینكه توانسته بود هم پاسخ سؤال خویش را دریافت كند و هم آخرین سفیر خداوند را مشاهده نماید، بسیار شاد شد. فرداى همان روز با اشتیاقى افزون‏تر به دیدار امام عسكرى‏علیه‏السلام شتافت و پاسخ بقیه سؤالات خویش را دریافت كرد. (8)

شوق وصال یار

سعد بن عبد اللّه اشعرى، یكى از محدثین نامدار شیعه، مى‏گوید: سؤالات زیادى را یادداشت كرده بودم تا از احمد بن اسحاق بپرسم؛ زیرا او بهترین همشهرى من و نزدیك‏ترین دوست امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام بود. وقتى به دنبال او رفتم، معلوم شد به قصد سفر به سامرا از شهر خارج شده است. بى‏درنگ به راه افتادم، در بی ن راه او را ملاقات و علت دیدار را بیان كردم و گفتم طبق معمول پرسشهایى آورده‏ام كه جواب بگیرم. وى در حالى كه از این دیدار خوشحال بود، به من گفت: خوب شد آمدى، همراهم باش؛ زیرا من به شوق دیدار مولایمان حضرت عسكرى‏علیه‏السلام به سامرا مى‏روم و سؤالاتى در رابطه با تأویل و تنزیل قرآن دارم. با هم برویم و پاسخهایمان را از منبع وحى بگیریم؛ زیرا اگر به محضر آقا برسى، با دریایى از شگفتیهاى تمام ناشدنى و غرائب بى‏پایان روبرو خواهى شد.

وقتى وارد سامرا شدیم، مستقیماً به منزل امام عسكرى‏علیه‏السلام رفتیم و بعد از كسب اجازه، یكى از خدمتگزاران ما را به داخل منزل راهنمایى كرد. وقتى وارد شدیم، صحنه‏اى دیدم كه زیبایى‏اش را نمى‏توانم مجسّم كنم. وقتى چشمم به جمال دل‏آراى حضرت عسكرى‏علیه‏السلام افتاد، مشاهده كردم كه رخسارش مانند ماه شب چهارده مى‏درخشید و كودكى روى زانویش نشسته بود كه در شكل و زیبایى به سیاره مشترى شباهت داشت. موى سرش از دو سو تا بناگوش مى‏رسید و میان آن باز بود، مانند الفى كه در بین دو واو قرار گیرد.

به حضرت سلام كردیم. آقا كه مشغول نوشتن نامه بود، با مهربانى جواب فرمود و ما را به حضور پذیرفت.

در ادامه این دیدار، احمد بن اسحاق امانتهاى ارسالى را كه شامل صد و شصت كیسه درهم و دینار ممهور به نام صاحبانشان بود و در داخل یك كیسه بزرگ قرار داشت، به محضر حضرت تقدیم كرد. امام عسكرى‏علیه‏السلام رو به كودك كرد و فرمود: فرزندم! هدایاى دوستان و شیعیانت را تحویل بگیر! كودك لب به سخن گشود، عرضه داشت: آقاى من! آیا سزاوار است دستهاى پاكم را به این هدایاى آلوده كه حلال آن به حرامش مخلوط شده است، دراز كنم؟

امام‏علیه‏السلام به احمد فرمود: اى فرزند اسحاق! محتویات كیسه را خالى كن تا فرزندم (مهدى‏علیه‏السلام) حلال را از حرام جدا كند. احمد كیسه‏ها را یكى پس از دیگرى بیرون آورد و آن كودك آنها را با نام صاحب سكه، محل سكونت صاحب آن، مقدار سكه‏ها، چگونگى به دست آوردن آن مال وعلت حلال و حرام بودنش را مشخص فرمود. احمد كه آنها را باز مى‏كرد، همان‏طور مى‏یافت كه آن كودك فرموده بود، تا اینكه كیسه‏ها تمام شد... .

امام عسكرى‏علیه‏السلام فرمود: راست گفتى فرزندم! آن‏گاه حضرت خطاب به احمد گفت: اى پسر اسحاق! تمام این پولها را جمع كن و به صاحبانشان برگردان و یا سفارش كن به آنها برسانند. ما نیازى به آنها نداریم. فقط پارچه آن پیرزن را بیاور! احمد كه آن پارچه را در خورجین جا گذاشته بود، خواست به بیرون از خانه برود و آن را بیاورد. امام عسكرى‏علیه‏السلام رو به من كرد و فرمود: اى سعد! تو براى چه آمده‏اى؟ عرض كردم: احمد مرا به زیارت شما تشویق كرد. حضرت فرمود: مسائلى را كه مى‏خواستى بپرسى، چه شد؟ گفتم: آقا! همچنان بدون جواب مانده‏اند. فرمود: از نور چشم من سؤال كن و به كودك خردسال اشاره نمود.

من سؤالهایم را مطرح كردم و جوابهاى كافى را از او گرفتم، تا اینكه وقت نماز رسید. در این موقع، امام عسكرى‏علیه‏السلام با فرزند گرامى‏اش برخاسته، آماده نماز شدند. من نیز از خدمت آنها اجازه گرفته، به دنبال احمد بن اسحاق رفتم. وقتى او را پیدا كردم، دیدم كه گریه مى‏كند. پرسیدم: چرا گریه مى‏كنى؟ گفت: پارچه امانتى را كه امام‏علیه‏السلام از من خواست، گم كرده‏ام. گفتم: ناراحت نشو، برو واقعیت را به حضرت بگو! او رفت و لحظه‏اى بعد در حالى كه صلوات مى‏فرستاد و شادى در صورتش موج مى‏زد، برگشت. پرسیدم: چه شد؟ گفت: پارچه امانتى زیر پاى امام پهن بود و حضرت روى آن نماز مى‏خواند. (9)

عنایت ویژه امام به احمد

احمد بن اسحاق مى‏گوید: روزى در یكى از ملاقاتها به خدمت حضرت ابى محمد امام عسكرى‏علیه‏السلام رسیدم و درخواست كردم چیزى بنویسد كه من خطّش را ببینم تا هر وقت دیدم، بشناسم. فرمود: بسیار خوب، سپس فرمود: اى احمد! خط با قلم درشت و ریز در نظرت مختلف مى‏نماید. مبادا به شك افتى! (اسلوب خط را ببین، نه ریز و درشتیش را!) آن‏گاه دوات طلبید و خط نوشت. وقتى مى‏نوشت، با خود گفتم: تقاضا مى‏كنم قلمى را كه با آن مى‏نویسد، به من ببخشد، چون از نوشتن فارغ شد، با من حرف مى‏زد و تا مدتى قلم را با دستمالش پاك مى‏كرد. سپس فرمود: بگیر، اى احمد! و قلم را به من داد. (10)

هدیه حضرت مهدى‏علیه‏السلام‏

محمد بن احمد قمى، نامه‏اى به ناحیه مقدسه حضرت مهدى‏علیه‏السلام نوشت و در ضمن آن یادآور شد كه احمد بن اسحاق قمى مى‏خواهد همراه من به سفر حج بیاید و به هزار دینار نیازمند است. اگر صلاح مى‏دانید، این مبلغ پول را به عنوان قرض به احمد بپردازم، تا پس از به جاى آوردن مراسم و بازگشت به دیار خویش، قرضش را بپردازد. امام‏علیه‏السلام در جواب چنین مرقوم فرمود: این مبلغ را به عنوان هدیه به او مى‏دهیم و پس از بازگشت از زیارت خانه خدا نیز مبلغ دیگرى به او خواهیم داد. (11)

مقام علمى‏

احمد بن اسحاق افزون بر اینكه امین، وكیل و سفیر حضرت عسكرى‏علیه‏السلام بود و بعد از ایشان نمایندگى امام زمان‏علیه‏السلام در شهر مقدس قم را بر عهده داشت، به عنوان یك محدث راستگو و مورد اعتماد دانشمندان امامیه مطرح و محسوب مى‏شد. بنا بر نقل «معجم رجال الحدیث» او در سلسله اسناد 67 روایت قرار گرفته است و روایاتش در كتب حدیث شیعه مثل كتب اربعه و «غیبت» شیخ طوسى نقل شده است. این دانشمند فرزانه، علاوه بر چیره‏دستى در علم حدیث و احكام كه مرجع خاص و عام بود و مردم براى حلّ مسائل دینى به او رو مى‏آوردند، سفرهاى متعددى به عراق و حجاز داشت كه در این سفرها مسائل مختلف كلامى، علوم قرآنى و اطلاعات تاریخى را از ائمه آموخته بود و اطلاعات جامعى در این زمینه‏ها داشت. (12)

موقعیت علمى و مرجعیتش مقبولیت همگانى داشت. روزى محمد بن ابى العلاء و یحیى بن محمد كه از دانشمندان شیعه بودند، در بحث تاریخى اختلاف پیدا كردند و بعد از مجادله و بحثهاى طولانى، تصمیم گرفتند براى حلّ مسئله و یافتن حقیقت به احمد بن اسحاق قمى - كه از یاران برجسته امام دهم و یازدهم‏علیهماالسلام بود - مراجعه كنند.

آن دو به قم سفر كرده، به منزل احمد بن اسحاق رفتند. احمد پاسخ صحیح را به صورتى بیان كرد كه آن دو اظهار كردند: «حمد و شكر خداوند را كه تو را در دسترس ما قرار داد!»

روایتها و سؤال و جوابهاى این محدّث عالیقدر از حضور ائمه‏علیهم‏السلام به قدرى اهمیت دارد كه امروزه مدرك فقهى فقهاى بزرگ شیعه محسوب مى‏شود.

تألیفات‏

او نتیجه آموخته‏هایش از ائمه طاهرین‏علیهم‏السلام را در قالب كتابهاى متعدد و در موضوعات مختلف جمع‏آورى كرد كه به عنوان نمونه مى‏توان به سه كتاب «علل الصوم»، «علل الصلوة» و «مسائل الرجال» اشاره كرد.

اساتید

احمد بن اسحاق علاوه بر اندوخته‏هاى علمى خویش از مكتب اهل بیت‏علیهم‏السلام، از دانشمندان عصرش نیز استفاده مى‏كرد. وى از بسیارى از بزرگان، حدیث نقل كرده است، از جمله، عبد اللّه بن میمون، زكریا بن آدم، زكریا بن محمد، یاسر خادم و دیگر محدّثین كه در كتابهاى معتبر شرح مفصل آن بیان شده است.

شاگردان احمد بن اسحاق‏

1. احمد بن ادریس قمى ملقب به ابو على اشعرى (متوفى؛ 306 ه. ق) : او سرآمد فقها و محدّثان امین امامیه در نیمه دوم سده سوم هجرى و از اصحاب امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام بود كه حضرت با عنوان «معلم» از وى یاد مى‏كرد. كلینى و تلعكبرى از شاگردان برجسته‏اش به شمار مى‏آیند. نامش در سند بیش از دویست و هشتاد حدیث به چشم مى‏خورد. معروف‏ترین اثر احمد بن ادریس، كتاب «نوادر» است. (13)

2. احمد بن على بن ابراهیم: وى از راویان مورد اعتماد بود و شیخ صدوق روایتهاى فراوانى با استناد به او نقل كرده است.

3. احمد بن محمد بن عیسى اشعرى: وى نیز از فقیهان و محدّثان نامدار قم بود و توفیق یافت كه با امام رضاعلیه‏السلام، امام جوادعلیه‏السلام و امام عسكرى‏علیه‏السلام دیدار نماید. دانشمندان علم رجال نه تنها از وسعت اطلاع او و مهارتش در حدیث خبر مى‏دهند، بلكه قداست نفس و عظمت روحش را مى‏ستایند. نامش در سند بیش از دویست و بیست و نه حدیث قرار دارد. آثار فراوانى چون «التوحید»، «المتعة»، «فضل النبى»، «فضائل العرب» و «كتاب المنسوخ» از احمد بن محمد به جا مانده است. (14)

4. حسین بن محمد اشعرى قمى: بزرگان علم رجال او را ثقه و مورد اعتماد دانسته‏اند. كتاب «نوادر» از اوست و كلینى روایات فراوانى را با استناد به وى نقل كرده است.

5. سعد بن عبد اللّه اشعرى: ابوالقاسم سعد بن عبد اللّه بن ابى خلف اشعرى، بزرگ فقهاى شیعه در نیمه دوم قرن سوم و معاصر با حضرت عسكرى‏علیه‏السلام، عالمى مورد اعتماد و والامقام بود. در سلسله سند نزدیك به 1142 حدیث قرار دارد و چهل اثر از او به جا مانده است و از سى و هفت كتاب وى در اعیان الشیعه یاد شده است. «بصائر الدرجات» معروف‏ترین نوشته سعد بن عبد اللّه به شمار مى‏رود. (15)

سهل بن زیاد آدمى رازى، عبد اللّه بن جعفر حمیرى، عبد اللّه بن عامر اشعرى، على بن ابراهیم قمى، على بن سلیمان زرارى، محمد بن حسن فروخ صفار، محمد بن عبد الجبار قمى و محمد بن یحیى عطار قمى از دیگر شاگردان احمد هستند كه در كتب معتبر به تفصیل از آنان یاد شده است. (16)

شخصیت اجتماعى‏

احمد بن اسحاق، وكیل ائمه در شهر قم بود و تبلیغات دامنه‏دارى در دفاع از اهل بیت‏علیهم‏السلام انجام مى‏داد. وى پاسخگوى مسائل فقهى و اعتقادى مردم بود. وجوهات آنان را جمع‏آورى مى‏كرد و به محضر امام عسكرى‏علیه‏السلام مى‏رساند. در مورد موقوفات، اقدامات لازم را انجام مى‏داد و براى اینكه فعّالیتهایش را در كانونى متمركز كند، به دستور امام، در قرن سوم ه. ق شروع به ساخت مسجد مهمّى كرد كه به مسجد امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام معروف است. این مسجد امروزه یكى از بناهاى قدیمى به شمار مى‏آید و سالها است كه شیعیان مخلص براى اقامه نماز، عزادارى و مراسمهاى مذهبى و اجتماعى از آن استفاده مى‏كنند.

ادیب الممالك فراهانى در قصیده‏اى طولانى این مسجد را توصیف كرده است كه بخشى از ابیاتش چنین است:

اى فلك لاجورد، گر به زمین بنگرى‏                                      تن به تواضع دهى، سر به سجود آورى‏

ور فلك آرد به طاق، مهر و مه اندر نطاق‏                                كوفته بر این رواق، رایت پیغمبرى‏

از حسن عسكرى‏علیه‏السلام مانده به جا این بنا                         معنى‌ام القرى، زاده شاه غرى‏

مسجد امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام در مراسمهاى مختلف همچون ایام اعتكاف مملو از انسانهاى وارسته و خداجو مى‏شود و از زمانهاى گذشته تا به حال همیشه علماى بزرگ و متّقى مانند آیة اللّه اراكى‏رحمه الله در این مسجد كه شبستانهاى متعدد دارد، امامت نموده‏اند. ایشان نمازهاى جمعه را در این مسجد اقامه مى‏فرمود كه نگارنده نیز توفیق شركت در آن را داشتم.

از دیدگاه امام زمان‏علیه‏السلام‏

حضرت ولىّ‏عصرعلیه‏السلام در موارد گوناگونى این فقیه فرزانه را مورد عنایت ویژه قرار مى‏داد. ابو محمد رازى مى‏گوید: به اتفاق احمد بن ابى عبد اللّه برقى در محله عسكر بودیم (17) كه پیك ویژه حضرت امام زمان‏علیه‏السلام از طرف ایشان نزد ما آمد و بعد از اینكه چند نفر از یاران امام‏علیه‏السلام را نام برد، خطاب به ما گفت: حضرت مى‏فرماید: همه این افراد و احمد بن اسحاق مورد اعتماد ما هستند. همچنین در نامه‏اى كه از ناحیه مقدسه حضرت قائم‏علیه‏السلام به عنوان احمد بن اسحاق صادر شد، عباراتى در تأیید وى به چشم مى‏خورد، از جمله اینكه حضرت فرموده بود: خداوند نگهدار تو باشد و تو را پاینده بدارد! نامه‏ات به همراه ضمیمه‏اش به من رسید. اى احمد بن اسحاق! خدا تو را رحمت كند... . خداوند توفیقات تو را افزون گرداند. (18)

سفر وصل‏

ستاره تابناك قم، بعد از یك عمر تلاش در راه احیاى ارزشهاى اسلامى و معنویات ائمه اطهارعلیهم‏السلام، خبر رحلت خویش را همراه با كفن از حضرت ولىّ‏عصرعلیه‏السلام دریافت كرد. شیخ ابو عمرو كشى مى‏گوید: «ابو عبد اللّه بلخى، طىّ نامه‏اى كه به من نوشت، از حسین بن روح قمى سخن به میان آورد و از جمله در آن نامه نوشته بود كه حسین بن روح مى‏گوید: احمد بن اسحاق نامه‏اى به ناحیه مقدسه امام زمان‏علیه‏السلام نوشت و اجازه خواست كه به حج برود. حضرت نیز به وى اجازه داد و پارچه‏اى هم برایش فرستاد. احمد وقتى پارچه را دید، گفت: امام‏علیه‏السلام خبر مرگ مرا داده است و هنگام بازگشت از سفر حج در حلوان سر پل ذهاب درگذشت. (19)

و به این ترتیب احمد بن اسحاق در حدود سالهاى 260 تا 263 ه. ق در استان كرمانشاه دیده از جهان فرو بست. مقبره‏اش امروزه در شهر سر پل ذهاب به طرز شایسته‏اى ساخته شده و داراى گنبد و بارگاه است و زیارتگاه شیفتگان اهل بیت‏علیهم‏السلام مى‏باشد. همچنین در اردیبهشت سال 1385 همایشى در بزرگداشت آن بزرگمرد برگزار گردید.

 

پی‌نوشـــــــــت‌ها:

 

1) رجال شیخ طوسى، اصحاب امام عسكرى‏علیه‏السلام، مؤسسه نشر اسلامى، قم، 1415 ق، ص 427؛ رجال نجاشى، ابو العباس نجاشى، مؤسسه نشر اسلامى، قم، 1418، ص 91، شماره 225.

2) همان.

3) منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، نشر اسلامیه، تهران، 1338 ش، ج 2، ص 413.

4) احمد بن اسحاق، امین امامت، ناصر باقرى بیدهندى، نشر سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، 1376 ش، ص 15.

5) معجم رجال الحدیث، سید ابو القاسم خویى، چاپ پنجم، 1413 ق، ج 3، ص 77.

6) همان، ج 14، ص 212.

7) بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسى، نشر الوفاء، بیروت، 1404 ه. ق، ج 51، ص 16 و 77.

8) همان، ج 52، ص 23.

9) همان، ص 80، ح 1 (همراه با تلخیص).

10) اصول كافى، با ترجمه سید جواد مصطفوى، تهران، نشر اسلامیه، ص 448، ح 27.

11) رجال نجاشى، ص 466.

12) معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 36.

13) معجم رجال الحدیث، ج 2، ص 36.

14) همان، ص 304.

15) رجال نجاشى، ص 177.

16) احمد بن اسحاق، امین امامت، ص 64.

17) عسكر، منطقه‏اى نظامى در شهر سامرا بود كه امام هادى‏علیه‏السلام و امام حسن عسكرى‏علیه‏السلام در زمان زمامداران عباسى مجبور به سكونت در آن بودند.

18) رجال كشى، محمد كشىّ، نشر دانشگاه مشهد، 1348 ه. ش، ص 466، ش 432.

19) رجال كشى، ص 466.

439 دفعه
(0 رای‌ها)