آیت الله سیدمرتضی پسندیده حامی راستین انقلاب اسلامی ایران

دوران کودکی و تحصیلات

در 17 شوال 1313 ق نیمه فروردین 1275 ش شهید مصطفی خمینی، فرزند سید احمد موسوی، از هاجر خانم دارای فرزندی گردید که «سید مرتضی» نامیده شد. او هشت ساله بود که پدرش توسط خوانین محلی به دلیل مقاومت در برابر زورگوییهای آنان به شهادت رسید، و سید مرتضی ـ برادر بزرگ‏تر امام خمینی ـ بعد از قصاص قاتل والدش در 1323 ق ـ که در تهران صورت گرفت ـ به خمین، زادگاه خود بازگشت. (1)

وی همراه برادرش، آقا سید نورالدین موسوی در مکتب ملا ابوالقاسم به فراگیری مقدمات درس حوزه مشغول گردید، آقا میرزا محمود افتخار العلما به عنوان معلم سرخانه به وی درس می‏داد و در غیاب وی، مادرش معلم سید مرتضی بود که نزدش هیئت، نجوم و حساب می‏خواند. (2)

معلمان بعدی ایشان داییهایش «میرزا عبد الحسین» و «میرزا مهدی احمدی» و پسر عمّه و شوهر خواهرش «میرزا رضا نجفی» بودند که وی نزد آنان مقداری نحو، شرایع و سایر کتب را فرا گرفت. (3)

دانش اندوزی در اصفهان

آقا مرتضی در سال 1327 ق و در 14 سالگی همراه برادرش، سید نورالدین و معلم خود، میرزا محمود افتخار‏العلما راهی اصفهان گردید و نزد «حاج میرزا رضا نجفی»، شوهر خواهر خود، شرایع را فرا گرفت و در مدت هشت سال اقامت در آنجا مطول و شرح لمعه را از «آقا میرزا علی یزدی» آموخت. «سید مهدی درچه‏ای» دیگر استاد ایشان در اصفهان بوده است. هنگامی که سید مرتضی مشغول دانش‏اندوزی در اصفهان بود، جنگ جهانی اوّل رخ داد که شعله‏های آن تا ایران و اصفهان را در برگرفت، بر اثر آشفتگیهای ناشی از این بلای جهانی، مرتضی و برادرش بعد از تحمل مشقتهای گوناگون در صفر 1334 ق به شهر خمین برگشتند. (4)

ادامه تحصیل در عتبات عراق و تهران

در سال 1334 ق برای تکمیل تحصیلات به عتبات عراق رفت و در نجف اشرف نزد علمایی چون «آقا ضیاء الدین عراقی» و مرحوم «حاج شیخ عبد الکریم حائری» خارج فقه و اصول را تکمیل نمود و از برخی علمای نجف اجازة اجتهاد دریافت کرد، وقتی «شهید مدرس» در مدرسه سپه سالار (شهید مطهری کنونی) به تدریس فقه و اصول مشغول بود، سید مرتضی از محضر این فقیه مبارز چند ماهی استفاده نمود. (5)

بازگشت به زادگاه

آیت الله پسندیده بعد از رسیدن به مقام اجتهاد، به خمین بازگشت و از سال 1335 ش به تدریس فقه، اصول، کلام، منطق و نحو در این دیار روی آورد، از تعداد شاگردان و چگونگی حوزة درسی او آگاهیهای مستندی بدست نیامد؛ (6) اما قرائنی مؤیّد آن است که عده‏ای از جوانان طلبه که مشتاق معارف و کمالات دینی بوده‏اند، در درس او حضور می‏یافته‏اند. امام خمینی‌رحمه‌الله منطق، سیوطی و مطول را از برادر خود آقا سید مرتضی فرا گرفت و تا سال 1338 ق در خمین از درس ایشان استفاده می‏نمود و در این سال به شهر اراک مهاجرت کرد. (7)

آقا مرتضی در یکی از مساجد خمین به اقامة جماعت مشغول بود و در کنار این تلاش عبادی به ترویج دیانت و ارشاد و هدایت اقشاری از مردم اهتمام می‏ورزید. (8)

برنتابیدن جفا و تجاوز

ظلم ستیزی و مقاومت در برابر نارواییهای کارگزاران ستم و طغیان‏گران محلی، با زندگی آیت الله پسندیده عجین گردیده بود. او که در خانواده‏ای اهل اجتهاد و جهاد به بالندگی رسیده بود، از زمانی که به تشخیص رسید، والد بزرگوار را در مقابل ظلم حاکمان محلی و خوانین یافت که در همین راه به شهادت رسید.

در ادامه به مواردی از مقاومت ایشان در مقابل ظلم و ستم اشاره می‏شود:

1. در زمان اشغال ایران توسط متفقین و تصرف کشور، آیت الله پسندیده با خرید غلّات و ارزاق عمومی برای تأمین نان و خوراک قوای متجاوز به مخالفت برخاست، خود در این باره گفته است: «من به عظام الدوله که رئیس دارایی گلپایگان بود، گفتم: نمی‏گذارم اینها تمام غلّات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر اینکه نان محلی تأمین شود بعد از آن اگر مازادی داشت بخرند؛ وگرنه نمی‏شود.» (9)

2. مقاومت وی در مقابل عُمّال حکومت و متّفقین، موجب پرونده‏سازی و اعمال فشار برای ایشان گردید. عظام الدوله عین گزارش مخالفت او را به وزارت کشور ارسال کرد و بر اساس آن، حکم وزارت کشور مبنی بر تبعید آیت الله پسندیده از خمین صادر گردید و با تمهیداتی که به عمل آمد، حکم را غیرقانونی اعلام کردند و از تبعید ایشان صرف نظر شد. (10)

3. بعد از تصویب قانون متحد الشکل گردیدن لباس، در حکومت پهلوی اول، آیت الله پسندیده را تحت فشار قرار دادند که لباس روحانی خود را تغییر دهد؛ اما چون وی از علمای نجف اجازة اجتهاد داشت، مدارک مزبور را به مأموران ارائه داد و آنان هم جوازی صادر نمودند که براساس آن سید مرتضی موسوی خمینی می‏تواند معمّم باشد و پوشیدن لباس روحانیت برایش مجاز خواهد بود. (11)

4. در ارتباط با حل مشکلات مردم منطقه و موضوع مبارزات، با شهید سید حسن مُدرس ارتباط برقرار کرد، در جلسه‏ای با حضور آیت الله شیخ عبد الکریم حایری علیه سردار سپه (رضاخان) سخنرانی کرد، ایشان در خاطره‏ای گفته است:

«در 1303 ش، از تهران به قم رفتم و ایشان (آیت الله حایری) را ملاقات کردم، در یک جلسه‏ای که جمعی هم بودند، علیه سردارسپه که آن وقت رئیس الوزرا بود، صحبت کردم.» (12)

5. آیت الله پسندیده در نامه‏ای به آیت الله مرعشی نجفی، دل سوزانه نسبت به دخالتهای ادارة اوقاف رژیم پهلوی در امور مذهبی هشدار داد؛ زیرا با فراستی که داشت، دریافت که نظام شاهنشاهی در صدد است از این طریق ادارة امور مدارس علوم دینی و مراکز حوزوی را بر عهده گیرد. (13)

مخالفت با اصلاحات ارضی فرمایشی

هنگامی که امام خمینی‌رحمه‌الله رفراندوم شاه و اصلاحات ارضی او را تحریم کرد، برخلاف این حرکت، رژیم پهلوی در بهمن 1341 ش برنامۀ اصلاحات ارضی را به مرحلة اجرا درآورد، در همان ایامی که هر گونه اعتراضی به شدت سرکوب می‏گردید، آیت الله پسندیده که در شهر خمین دفتر اسناد رسمی داشت، از تنظیم اسناد اجتناب کرد و چون بر این امر اصرار گردید، به‏طور کتبی نوشت:

«چون تنظیم اسناد مربوط به مرحلة اول اصلاحات ارضی خلاف شرع است؛ لذا از انجام این امر در دفترخانة خود ممانعت خواهد نمود.» (14)

بر همین اساس در ذیل گزارش این نوشته و دستور داده شد تا از طریق دادگستری، در مورد انحلال دفترخانة ایشان اقدام گردد؛ چون مخالفت علنی با اصلاحات ارضی و فرامین شاهنشاه است. (15)

همگامی با قیام 15 خرداد 1342 ش

در آستانة قیام خونین 15 خرداد 1342 ش که سرآغاز مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی به رهبری امام خمینی‌رحمه‌الله بود، حدود دویست و پنجاه نفر از اهالی خمین برای شرکت در مراسم سوگواری محرم سال 1383 ق و میثاق با امام، همراه آیت الله پسندیده به سوی قم آمدند. عصر پانزدهم خرداد که مصادف با 12 محرم 1383 ق بود، امام در مدرسة فیضیه سخنرانی مهم خود را ایراد کرد که به دنبالش توسط ایادی رژیم پهلوی دستگیر شد. آیت الله پسندیده نیز در روز قیام با شکوه 15 خرداد 1342 ش با سخنرانی در میدان مرکزی خمین به‏طور آشکارا به حمایت از حرکت امام پرداخت، این اقدام شجاعانه چنین ثبت گردیده است:

«به قرار اطلاع، فردای روزی که آیت الله خمینی دستگیر شده، سید مرتضی پسندیده، برادر وی که در خمین می‏باشد، در میدان شهر مردم را جمع و به منبر رفته و پس از سخنرانی، نواری که در آن [امام] خمینی صحبت نموده، از بلندگو پخش می‏نماید.» (16)

پس از قیام خونین 15 خرداد و دستگیری امام، آیت الله پسندیده به همراه مراجع، علما و مدرسین حوزة علمیة قم به تهران عزیمت كرد و در اعتراض دسته جمعی علما به این بازداشت، مشاركتی فعال داشت. امضای ایشان در اعلامیة چهل تن از مدرسین و فضلای حوزه قم به عنوان نخستین امضا، نمایان‌گر نقش كلیدی آن مرحوم در این زمینه می‌باشد. (17)

رسالت جدید

وقتی آیت الله پسندیده از ماجرای كاپیتولاسیون (حق قضاوت كنسولی) كه در سال 1342 ش محرمانه توسطه رژیم پهلوی به تصویب رسید، مطلع گردید، حاج شیخ علی ریحانی را خدمت امام فرستاد و دربارة موضوع تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی و سنا شرحی نگاشت و در این مورد برای آیت الله گلپایگانی گزارش نوشت و توسط آقای سهرابی برایشان ارسال نمود. امام از برادرش خواست: «متن لایحه را برایم بفرستید تا از آن باخبر شوم؛ البته من نمی‌گذارم محرمانه بماند و در این باره اقدام كرده و خائنین را رسوا می‌سازم»، آیت الله پسندیده خاطرنشان ساخت: به دلیل محرمانه بودن لایحه موفق نشدم متن آن را به‏دست آورم؛ اما امام در نامة بعدی به ایشان نوشت: «من خودم متنش را بدست آورده‌ام.» و در چهارم آبان سال 1343 ش مصادف با 20 جمادی الثانی 1384 ق طی نطقی مفصل مردم را از حق قضاوت كنسولی و لایحه مصونیت آمریكاییها مطلع ساخت و عوارض این توطئه را برای شنوندگان تشریح نمود و دربارة اجرای آن هشدار داد.

به دلیل همین سخنرانی افشاگرانه، امام در سیزده آبان 1343 ش، در منزل خویش دستگیر و به تهران انتقال داده شد و از آنجا توسط هواپیمایی به تركیه تبعید گردید. آیت‏الله پسندیده طی نامه‌ای از نخست‌وزیر وقت (امیر عباس هویدا) ضمن درخواست مسافرت به تركیه و ملاقات با امام خمینی‌رحمه‌الله نوشت:

«ادامة تبعید مرجع تقلید شیعیان جهان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی‌رحمه‌الله موجب نگرانی شدید است.» (18)

هر چند در ابتدا دولت ایران به این درخواست پاسخ مثبت داد؛ ولی مقامات ساواك ارتباط آیت الله پسندیده را با امام به مصلحت ندانسته و با این امر مخالفت كردند.

استقرار در بیت امام خمینی‌رحمه‌الله

حمایتهای آیت الله پسندیده از امام و نهضت او ادامه داشت تا آنكه ایشان جهت رونق بخشیدن به بیت امام در قم به عنوان مأمن و محفل یاران، دوستان و مقلدان آن حضرت، تصمیم به هجرت به قم گرفت، این مهاجرت با هماهنگی حضرت امام كه توسط حاج سید احمد به وی ابلاغ گردیده بود، صورت پذیرفت. ساواك این‌گونه گزارش نموده است:

«حاج پسندیده، برادر بزرگ [امام] خمینی كه در خمین سكونت دارد، روز جمعه 18/10/1349 وارد قم شده و در منزل شخص خمینی می‌باشد و روز شنبه 19/10/1349 به مناسبت [سالروز] میلاد حضرت رضا‌علیه‌السلام رسماً در مجلسی كه در بیرونی منزل خمینی به همین مناسبت تشكیل شده بود، شركت [نمود] و از واردین پذیرایی و دید و بازدید به عمل آورد... . نظریه شنبه: مسافرت پسندیده به قم در ظاهر به عنوان زیارت است؛ ولی در باطن به اشارة گردانندگان دستگاه خمینی است... كه اگر دستگاه [رژیم پهلوی] مانع نباشد، ایشان برای دایم در قم بمانند.» (19)

علت حساسیت گزارشگر ساواك در خصوص امكان دایمی حضور آیت الله پسندیده در منزل حضرت امام در قم، به واسطة تصمیماتی بوده است كه در سال 1346 ش توسط ساواك برای معظم‌له ایجاد گردید و ایشان از طرف ساواك به طور رسمی به خمین مراجعت داده شد.

آیت الله پسندیده‌رحمه‌الله، به روایت اسناد ساواك

در اسناد ساواك آمده است: «مرتضی پسندیده با آیت الله اشراقی (داماد امام) تماس حاصل نموده و از قرار اطلاع، حقوق مستمری طلاب قم و خمین به وسیلة این دو نفر پرداخت می‌شود. مرتضی پسندیده از حامیان سرسخت امام خمینی‌رحمه‌الله بوده و به همین جهت در شهر خمین به تحریكاتی می‌پردازد. پسندیده مجلسی در منزل [امام] خمینی‌رحمه‌الله برگزار كرده كه چند نفر از علما چون آقایان: شیخ فاضل لنكرانی، قاضی طباطبایی، مهدی فیض، میرزا هاشم آملی و چند تن دیگر كه اكثراً طلاب بوده‌اند، در آن حضور داشته‌اند؛ البته حدود دویست نفر هم با لباس شخصی شركت كرده‌اند. به قرار اطلاع، شیخ علی اسلامی كه منزلش رو به روی منزل خمینی (در قم) قرار دارد و نیز علی محفوظی، شیخ احمد احمدی و شیخ حسین مظاهری، در دریافت و پرداخت وجوه دخالت دارند و مرتضی پسندیده از وضع آنها بازدید و به كارشان نظارت دارد.» (20)

در سند مورخة 18 خرداد 1345‏ش ساواك می‌خوانیم:

«سید مرتضی پسندیده به طرفداری از برادر خود، آیت الله خمینی فعالیتهای مضرّه و تحریك‌آمیز بسیار دارد كه گزارشهای مكرر شهربانی خمین و ساواك محل، مؤید این موضوع می‌باشد و در حال حاضر هم فعالیتهای این شخص افزایش یافته و در قم، ضمن تماس با عناصر مشكوك، وجوه شرعیه را اخذ و حقوق طلاب را پرداخت می‌نماید. توضیح اینكه یاد شده از مخالفین سرسخت اصلاحات ارضی بوده كه از تنظیم اسناد مربوطه در دفترخانه خودداری می‌كرده كه با اقداماتی كه به عمل آمد، تصمیم به انحلال دفترخانة وی گرفته شده است.» (21)

در خبرها آمده است كه آیت الله پسندیده به دلیل پیگیری امور دفتر امام‌رحمه‌الله و ارتباط با مبارزین، در 16 مهر 1347 ش مصادف با 5 رجب 1388 ق، به خمین تبعید گردید كه گویا این وضع چندین سال متوالی ادامه داشته است، چنان‌كه در 17 بهمن 1352ش مصادف با سیزدهم محرم 1394 ق مرحوم پسندیده با ارسال نامه‌ای برای آیت الله مرعشی، وضع خویش را در تبعیدگاه بیان كرده است. (22)

آیت الله پسندیده علاوه بر اینكه وكیل شرعی امام خمینی‌رحمه‌الله برای فروش املاك وی در خمین بوده و اسنادی در این ارتباط موجود می‌باشد؛ (23) وكیل تام الاختیار امام در مورد وجوهات شرعی و توزیع شهریة طلاب و مسائل مالی دیگر بود، ایشان بنا به توصیة امام‌رحمه‌الله، فعالیتهای سیاسی خود را در این ایام آشكار نمی‌كرد تا بتواند كارهای جاری را سر و سامان دهد، به همین دلیل كمتر از بیت امام بیرون می‌آمد، حتی برای زیارت حرم مطهر و دید و بازدیدهای متداول و متعارف نیز این ملاحظات را در نظر می‌گرفت، رژیم پهلوی مأموران ساواك را اخطار كرده بودند كه اگر مرحوم پسندیده در محافل و مجالس قم و یا هر جایی دیگر از سطح شهر ظاهر گردد، دستگیر خواهد شد. او چون می‌دانست كه نباید بیت امام بسته شود، ارتباطات اجتماعی خویش را محدود ساخت؛ البته رفت و آمد مردم به منزل امام خمینی در قم، در محلة یخچال قاضی و دیدارها و ملاقاتها با وی همچنان برقرار بود. (24)

تبعید به شهر انارك و داران

بعد از شهادت آیت الله سید مصطفی شهر قم به پایگاه قیام و مركز جوش و خروش انقلابی یاران امام، مبدّل شد، در این میان آیت الله پسندیده از عوامل مهم ارتباط حركت اسلامی با رهبری آن در نجف اشرف و به خصوص زمان اقامت امام در نوفل لوشاتو (در حومة پاریس) بود. در راستای این نقش مؤثر ایشان، ساواك حضور آیت الله پسندیده را برای رژیم خطرناك و تهدیدآمیز تلقّی كرد و براساس دادگاهی فرمایشی، در 22 اردیبهشت 1357 در حالی كه او 85 ساله بود، دستگیر و برای مدت سه سال به شهر كویری انارك از توابع شهرستان نائین تبعید گردید؛ ولی آیت الله پسندیده این حكم غیرقانونی را نادیده گرفت و با شهامت به كانون قیام، (قم) بازگشت. این بار ساواك طی حكمی محل تبعید ایشان را از بخش انارك به شهرستان داران (از توابع استان اصفهان) تغییر داد. این بار نیز مرحوم پسندیده با پیام امام مبنی بر اینكه تمام كسانی كه تبعید شده‌اند به حكم تبعید امتنا نكنند و به قم و یا شهر خودشان مراجعت كنند، به این حکم نیز اعتنا نکرد. (25)

آیت الله پسندیده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برخلاف موقعیت ویژه‌ای كه از نظر مقامات علمی، تجربه و مبارزات مستمر خویش داشت، همچون گذشته افتخار وكالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، به هر عنوان و سمتی و هرگونه امتیازی ترجیح داد و در طول سالها پس از استقرار نظام اسلامی با بزرگواری و بی‌هیچ ادعا و توقعی و بدون كمترین تغییری در مواضع، مشی و شیوة زندگی خویش، همان روش گذشته را ادامه داد. (26)

تحكیم اخوّت، تكریم برادر

رابطة متقابل امام و مرحوم پسندیده در آداب اخوّت اسلامی و معاشرت دینی الگویی مهم به شمار می‌رود. در یك سوی این ارتباط ژرف عاطفی فقیه و مرجعی نامدار و رهبری عالیقدر چون امام خمینی‌رحمه‌الله قرار دارد و در سوی دیگر، برادر بزرگ ایشان دیده می‌شود كه سالهایی چند سمت سرپرستی و استادی امام را داشته است.

اینک به نمونه‌هایی از علاقة امام نسبت به آیت الله پسندیده اشاره می‏کنیم:

1. نامة امام از تركیه به آیت الله پسندیده در 20 محرم الحرام 385 ق:

«برادر بزرگوار، قربانت شوم! شما را به خدای متعال قسم می‌دهم به حرفهای دكتر [در مورد سلامتی خود] ترتیب اثر دهید، چرا موجب نگرانی همه می‌شوید؟ خداوند لازم نموده است كه در مواقع احتمالی ضرر، انسان از آنچه موجب است، اجتناب كند؛ اگر چه ترك حجّ، صوم و صلات باشد... .» (27)

2. امام خمینی‌رحمه‌الله در نامه‏ای خطاب به حاج سیداحمد خمینی در مورد آیت الله پسندیده چنین سفارش می‏کند: «... حضرت آقای عموی معظم مادامی كه قم هستند، خیلی مواظبت از ایشان كنید، هم از جهت كرسی و مكان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصاً احترامات... .»

«خداوند تعالی به شما توفیق عنایت كند! حضرت آقا را تنها نگذارید، به ایشان نباید بد بگذرد.»»... از مواظبت آقای عمّ بزرگوار كوتاهی نكنید... از ایشان خیلی توجه كنید و خدمت به ایشان فرض است از برای شما... .» (28)

3. امام در نامه‌ای كه در 20 دی 1343 از «یورسای» تركیه برای همسرش (خدیجة ثقفی‌رحمه‌الله) نوشته از ایشان خواسته است كه وی را از سلامتی حضرت آقای پسندیده مطلع نماید. (29)

4. سید احمد خمینی گفته است: «حضرت آیت الله پسندیده را امام در حكم پدر خود می‌دانستند و بارها به من فرموده بودند كه: اگر ایشان نبود، من نمی‌توانستم درس بخوانم و شدیداً به ایشان احترام می‌گذاشتند.» (30)

رحلت و دفن

سرانجام این روحانی بزرگوار كه عمر طولانی خود را در راه تحصیل علوم و معارف دینی، تدریس، ارشاد و اصلاح جامعه، مقاومت در برابر استبداد و استعمار و حمایت از امام و انقلاب اسلامی ایران سپری كرد، در 23 آبان 1375، مطابق 30 جمادی الثانی 1417 در تهران درگذشت. (31) در فرازی از پیام حضرت آیت الله خامنه‌ای مد ظله به مناسب ارتحالش آمده است:

«این روحانی شریف و امین و شجاع و صادق برای امام كبیر ما در یك دوره همچون پدر و سرپرستی مهربان و دل‌سوز و مصلحت اندیش و در یك دوره همچون پیروی مؤمن و فرمان پذیر و مطیع بود. این افتخار برای او بس كه بزرگ‌ترین انسان زمان ما [امام خمینی] همواره او را بزرگ و گرامی می‌داشت و به او احترام می‌كرد، از او راضی بود و به حفظ رضایت او اهتمام می‌ورزید.» (32)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). خمین در گذر تاریخ، محمدجواد مرادی نیا، نور السجاد، قم، 1380 ش، ص 235.

(2). خاطرات آیت الله پسندیده، سوره، تهران، 1374 ش، ص 91.

(3). همان، ص 97؛ سطر اوّل، محمدجواد مرادی‏نیا، عروج، تهران، 1375 ش، ص 255.

(4). همان، ص 258.

(5). ستارگان حرم، گروهی از نویسندگان، زائر قم، ج13، ص 190 ـ 189.

(6). شهید مدرس ماه مجلس، از نگارنده، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1374ش، ص 40.

(7). خاطرات آیت الله پسندیده، ص 51 ـ 50.

(8). سطر اول، ص 259؛ خاطرات آیت الله پسندیده، ص 259.

(9). خاطرات آیت الله پسندیده، ص 91.

(10). همان، ص 92 ـ 91.

(11). خمین در گذر تاریخ، ص 119 ـ 118.

(12). یایان امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بسیتم (آیت الله سید مرتضی پسندیده)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، چاپ اول، بهار 1380، ص «ر».

(13). اسناد انقلاب اسلامی، ج دوم، معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1369ش، ص 199.

(14). یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیستم، سند شماره 1/19 ـ 5 ـ 651 ـ 6/3/1344.

(15). همان مأخذ، ص «ز».

(16). فصلنامه حضور، ش 17، ص 350.

(17). یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص «ز»

(18). فصلنامه حضور، ش 17، ص 351.

(19). فصلنامه حضور، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، ش 17، ص 352؛ یاران امام به روایت اسناد ساواك...، ص «ش»

(20). یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص 81 ـ 73.

(21). همان، ص 93، افتخارآفرینان استان مركزی، داود نعیمی، كومه، قم، 1385، ج 3، ص 277.

(22). هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ج‏اول، ص 341 و 583.

(23). صحیفه امام، سید روح الله موسوی خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ سوم، 1378، ج اول، ص 13؛ افتخار آفرینان استان مركزی، ج سوم، ص 277.

(24). از ایران به ایران، سید علی اكبر محتشمی‌پور، كوثر النبی، قم، 1384، ج 2، ص 15 و 189.

(25). یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص «ض»

(26). همان، ص: «ض»، سطر اول، ص 259.

(27). صحیفۀ امام، ج1، ص438.

(28). وعده دیدار (نامه‌های امام خمینی به حاج سید احمد خمینی، تهران، عروج، 1383 ش، ص 44، 46، 50، 57.

(29). صحیفۀ امام، ج اول، ص 435.

(30). وعده دیدار، ص 41.

(31). فصلنامه حضور، ش 17، ص363.

(32). روزنامه اطلاعات، 23 آبان 1375.

361 دفعه
(0 رای‌ها)