آیت الله اشرفى اصفهانی (ره) اسوه اخلاق و فضیلت‏

ولادت

شهید محراب آیة الله عطاء الله اشرفی اصفهانی در شعبان المعظم سال 1322 ه. ق برابر با 1281 ه. ش در سده (خمینی شهر) اصفهان در خانواده‌ای روحانی و عالم متولد شد.

اعقاب و نسب

ایشان یگانه فرزند ذكور مرحوم حجة الاسلام و المسلمین میرزا اسدالله نوه مرحوم حجة االاسلام میرزا محمد جعفر از علماء معروف سده بود. جد اعلای ایشان از علماء جبل عامل بوده است. شهید اشرفی اصفهانی خود در این باره می‌گوید:

«نسب بنده منتهی می‌شود به یكی از علماء جبل عامل كه اینها در صدر اسلام از بركت حضرت ابوذر، اسلام را اختیار كردند و بعد از آمدن در سده و تا آنجا كه در نظرم هست، اجداد پدری ما همیشه از علماء معروف محل بودند. (1)

پدر ایشان از ائمه جماعات و اهل منبر و دارای كمالات علمی و تقوایی بود. مادر شهید اشرفی اصفهانی نیز از علویات معروف اصفهان بود و جد مادری ایشان از ساداتی بود كه به داشتن كرامات نزد مردم اصفهان بسیار معروف بود.

تحصیلات

شهید اشرفی تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در سده (خمینی شهر) نزد مرحوم سید مصطفی گذراند. ایشان استعداد فراوان و حافظه قوی داشت؛ به طوری كه در نه سالگی كتاب «نصاب الصبیان» را از حفظ داشت و در سن دوازده سالگی جهت ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی حدود ده سال دروس ادبیات و سطح فقه و اصول و همچنین یك دوره درس خارج اصول را در محضر اساتید بنام این شهر آموخت. بعضی از اساتید معروف ایشان در شهر اصفهان عبارت اند از: آیة الله سید مهدی درچه‌ای، برادر آیة الله سید محمد باقر درچه‌ای رحمه الله استاد بزرگ آیة الله بروجردی، همچنین آیة الله سید محمد نجف آبادی، مرحوم فشاركی و مرحوم مدرس.

شهید اشرفی اصفهانی طلبگی خود را با نهایت عسرت و مشقت اقتصادی گذراند. ایشان خود در توصیف شرائط تحصیلشان در اصفهان می‌فرمودند:

«زمانی در حجره‌ای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی می‌كردیم. بسیاری از روزها نه چای داشتیم، نه نفت و نه قند. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتهای مدرسه استفاده می‌كردم. در روزهای جمعه به یكی از مساجد دور افتاده اصفهان می‌رفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درسهای یك هفته را دوره می‌كردم. در مدت دوازده ساعتی كه آنجا مطالعه می‌كردم، غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود، چیز دیگری نداشتم.» (2)

هجرت به حوزه علمیه قم

شهید محراب در سال 1302 ه. ش (1343 ه. ق) در سن بیست سالگی جهت ادامه تحصیل و نیل به مقامات عالیه علمی و دینی رهسپار قم گردید. ابتدا مدت یك سال در مدرسه رضویه اقامت گزید، پس از آن در معیت آیة الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی در مدرسه فیضیه سكونت كرد. (3)

حجة الاسلام حسین اشرفی اصفهانی، فرزند شهید محراب، در توصیف این دوران چنین می‌گوید:

«بنده در سن 7 سالگی بودم كه پدرم برای ادامه تحصیلات از اصفهان به قم آمدند و در حجره كوچكی در مدرسه فیضیه اقامت گزیدند. من و برادر كوچك ترم كه بعداً به قم آمدیم در آن حجره كوچك در معیت ایشان بودیم. وضع زندگی ما به نحوی بود كه فقط هفته‌ای یك بار می‌توانستیم غذای گرم بخوریم و آن غذای گرم حلوایی بود كه اصفهانیها به آن «شل شلی» می‌گویند.» (4)

شهید آیة الله اشرفی تقریباً یك سال در جلسه درس آیة الله حائری شركت كرد و پس از رحلت ایشان، چند سالی از محضر آیات ثلاث (آیة الله حجت، آیة الله سید محمد تقی خوانساری و آیة الله سید صدر الدین صدر) بهره مند شد. شهید اشرفی پس از ورود به حوزه علمیه قم مورد توجه خاص علماء به خصوص آیات و مراجع ثلاث قرار گرفت و با توجه به شرائط خاص سیاسی اجتماعی آن زمان كه ناشی از فشارهای گوناگون از طرف رژیم رضاخان بود، تمام مشكلات را تحمل كرد و با استقامت بی نظیر خود به تحصیل ادامه داد.

شهید اشرفی اصفهانی با همه مشكلات و مسائل آن زمان، در تحصیل علوم اسلامی و دینی جدیت به خرج داد و پس از اندك زمانی از فضلاء و مدرسین نامی و برجسته حوزه علمیه قم به شمار آمد. به دنبال این توجه و اعتماد و عنایت خاص ایشان است كه شهید اشرفی در سن چهل سالگی اجازه اجتهاد خود را كه اولین اجازه نامه اجتهاد آیة الله خوانساری است، دریافت می‌كند. البته پیش از آن نیز چندین اجازه نامه در امور حسبیه از ایشان و دیگر مراجع دریافت كرده بود. (5)

پس از ورود آیة الله بروجردی به حوزه علمیه قم و شروع درس فقه و اصول، شهید اشرفی به نحوی شیفته درس و بیان ایشان شد كه خود می‌فرمود: «من پس از اندك زمانی، ناگزیر دروس دیگر مراجع تقلید را رها كردم و جدیت و كوشش كردم كه مطالب آیة الله بروجردی را جمع آوری و مطالعه كنم.»

طی مدت دوازده سال كه آیة الله اشرفی در محضر ایشان حضور می‌یافت، تمام دروس آن مرحوم را می‌نوشت و این نوشته‌ها هنوز موجود است.

شهید محراب پس از اندك زمانی با مرحوم آیة الله بروجردی مناسبات نزدیك یافت؛ طوری كه مرتب به دیدار ایشان می‌رفت و هر وقت شهید اشرفی به اصفهان می‌رفت و باز می‌گشت، آیة الله بروجردی به دیدار شاگرد خود به حجره او در مدرسه فیضیه می‌آمد. در سال 1330 ه. ش كه از سوی آیة الله بروجردی برای تشویق محصلین حوزه علمیه قم، برنامه امتحانات عمومی در نظر گرفته شده بود، شهید محراب به همراه برخی فضلاء و علماء دیگر مأموریت یافت تا به عنوان ممتحن امتحانات دروس سطح خارج فقه و اصول نقش خود را ایفاء كند كه تقریباً به مدت سه سال و تا زمان اعزام به كرمانشاه در برگزاری این امتحانات شركت داشت. (6)

هجرت به كرمانشاه

در سال 1335 ه. ش شهید اشرفی اصفهانی بنا به دستور مرحوم آیة الله بروجردی جهت تبلیغ و نشر معارف و احكام دین و تقویت بنیه دینی و مذهبی اهالی كرمانشاه به آنجا اعزام شد و در آنجا رحل اقامت افكند. در سال اول، شهید اشرفی به همراه فرزندش در مدرسه آیة الله بروجردی زندگی می‌كرد تا اینكه آیة الله بروجردی دستور دادند تا خانه‌ای اجاره كند و به همراه خانواده در آنجا زندگی كند. شهید اشرفی اصفهانی بارها از آیة الله بروجردی تقاضای مسافرت و بازگشت را كرد، اما هر بار با مخالفت ایشان مواجه می‌شد كه می‌فرمودند: «وجود شما در كرمانشاه بسیار نافع است و من اجازه نمی‌دهم.»

شهید محراب هم چون فوق العاده به استاد خود علاقه مند بود، مایل نبود بدون اذن ایشان مسافرت كند. وی پس از ورود به كرمانشاه، در مدرسه آیة الله بروجردی به تدریس رسائل و مكاسب و كفایتین برای طلاب پرداخت و حوزه علمیه آن شهر را رونق خاصی بخشید و طلاب و شاگردان بسیاری را جذب حوزه علمیه كرمانشاه كرد كه برخی از آنان در جریان مبارزات شهید اشرفی در منطقه، كمكهای شایان توجهی كردند. (7)

شهید محراب و امامت جمعه

یكی از اقدامات ارزنده امام خمینی قدس سره كه نقش مهمی در اثبات و تداوم انقلاب اسلامی و خنثی كردن توطئه‌های ضد انقلاب و گروههای وابسته به غرب و شرق و همچنین منسجم كردن و در صحنه نگه داشتن امت اسلامی و انقلابی ایران داشت، برپایی نماز سیاسی - عبادی جمعه بود. بر این اساس، به فرمان امام، ابتدا در تهران و سپس در شهرهای بزرگ و به دنبال آن در اكثر شهرهای ایران نماز جمعه اقامه گردید.

در تاریخ 14 ذی قعده سال 1399 ه. ق مصادف با مهر ماه 1358 ه. ش طی حكمی از سوی امام خمینی رحمه الله آیة الله اشرفی به عنوان امام جمعه كرمانشاه منصوب شد و تا روز جمعه 23/7/1361 در این سنگر مقدس به حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی اشتغال داشت.

خطبه‌های نماز جمعه شهید اشرفی اصفهانی، نشانگر حساسیت و توجه ایشان به بیان موضوعات مورد نیاز مسلمانان و تشریح مواضع انقلاب و امام خمینی رحمه الله بود. ارائه مطالب مربوط به ولایت فقیه، موضوع جنگ و ضرورت حضور مردم در جبهه‌ها و كمك و پشتیبانی رزمندگان و از همه مهم‌تر تبیین خط امام و مقابله با منحرفین و خیانتكاران، عمده‌ترین محورهای مباحث ایشان به شمار می‌رفت.

نقش و حضور ایشان در جریان افشاء خطر انحرافی بنی صدر و صدور اعلامیه در باره عزل وی از مقام ریاست جمهوری در آن مقطع تاریخی انقلاب اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود كه حاكی از تطابق دقیق مواضع فكری و سیاسی ایشان با رهبر انقلاب اسلامی بود. (8)

دوران دفاع مقدس

با آغاز جنگ تحمیلی و بسیج همه جانبه مردم و قوای مسلح برای حضور در جبهه‌ها و پشتیبانی جبهه‌های جنگ، آیة الله اشرفی نیز با مهم توصیف كردن مسئله جنگ در مدت 25 ماه در تمام خطبه‌های نماز جمعه و مصاحبه‌ها و پیامهایشان به حضور مردم در جبهه‌ها تأكید می‌ورزید و با حضور در جبهه‌ها به دیدار رزمندگان می‌شتافت و برایشان سخنرانی می‌كرد و با آنان به گفتگو می‌نشست و می‌فرمود: «وقتی به جبهه می‌روم تا مدتی روحیه‌ام قوی می‌شود.»

علی رغم كهولت سن و ممانعت مقامات امنیتی و حفاظتی، مسافرتهای طولانی و راههای صعب العبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه‌های نبرد، با وسائل نقلیه نظامی در شرائط دشوار می‌پیمود. بارها در جبهه‌های ایلام، قصر شیرین، پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، شبستان، آبادان، خرمشهر و سومار حضور یافت و با سخنرانیهای دلنشین خود به سپاهیان اسلام روحیه بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر كرد و با خواندن دو ركعت نماز شكر در مسجد این شهر، سپاس گزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد. (9)

فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی

در تمام دوران حضور شهید اشرفی اصفهانی در كرمانشاه، فعالیتهای گسترده‌ای توسط ایشان جهت معرفی اسلام، تربیت طلاب علوم دینی و خدمات اجتماعی به عمل آمده كه هر یك در جای خود بسیار ارزشمند و منشأ بركات بوده است. اهم اقدامات شهید محراب به قرار زیر است:

1. تجدید بناء مسجد ولی عصرعلیه السلام در خمینی شهر با مساحت بیش از 300 متر مربع با سبك جدید.

2. ساختن مسجد امام حسین علیه السلام در خمینی شهر به مساحت 200 متر مربع جنب سپاه پاسداران كه در سال 1361 افتتاح گردید.

3. ساختمان مكتب الزهراءعلیها السلام جهت تربیت خواهران و تدریس معارف اسلامی، علوم فقه و عربی كه در سالروز شهادت حضرت زهراعلیها السلام در سال 1361 افتتاح گردید و با شروع به كار آن، بیش از 300 خواهر مشغول تحصیل علوم دینی شدند.

4. تأسیس حوزه علمیه امام خمینی رحمه الله در كرمانشاه كه در تاریخ 20/1/1365 افتتاح گردید.

5. كوشش در امور تبلیغی روحانیان و مبلغان در استان كه مسئولیت آن از سوی امام خمینی رحمه الله به ایشان واگذار شده بود.

6. تلاش برای وحدت بین تشیع و تسنن.

شهید محراب در خصوص وحدت بین دو قشر شیعه و سنی زحمات فراوانی را متحمل شد و در طول مدت امامت جمعه، سمینارهای متعددی مركب از ائمه جمعه سنی و شیعه در مركز استان و شهرهای اهل سنت استان كرمانشاه تشكیل داد. (10)

ویژگیهای اخلاقی و رفتاری

امام خمینی رحمه الله كه خود نمونه‌ای از مردان خدا و شخصیتهای بزرگ است و به قول شهید محراب «در بی هوایی نظیر ندارد و ما در عصر خودمان مانند ایشان را ندیده ایم.» در پیام تاریخی و بی سابقه خود در توصیف شهید محراب فرمودند:

«مرحوم شهید بزرگوار، حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاء الله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی بودن از هواهای نفسانی و ترك هوی و اطاعت امر مولی و جامعیت علم مفید و عمل صالح می‌شناسم... .»

1. تواضع و فروتنی

آن شهید هیچ گاه از خود ادعایی نداشت و در برابر همه افراد خود را پایین‌تر می‌دانست و اگر گوینده‌ای از ایشان در مجامع عمومی تعریف می‌كرد، سخت ناراحت می‌شد و پس از اتمام سخنرانی، به گوینده می‌فرمود: «آنچه گفتی، در من نبود و من راضی نبودم این كلمات را برای من بگویی.» و در اعلامیه‌هایی كه در زمان انقلاب به اتفاق علماء كرمانشاه صادر می‌شد، هیچ گاه اول و مقدم بر همه امضاء نمی‌كرد و در اطلاعیه‌ها و پیامهایی كه بعد از پیروزی انقلاب صادر می‌كردند، نام علماء و جامعه روحانیت را نیز می‌آوردند. مراجعین به منزل را خود شخصاً پاسخ می‌داد و حتی درب منزل را نیز اكثراً خود به روی مردم می‌گشود و شخصاً از میهمانان و مراجعین پذیرایی می‌كرد. محل نشستن ایشان در اول اتاق بود و به هنگام گفتگو هیچ گاه سخن كسی را قطع نمی‌كرد. مشكل مراجعین را حتی الامكان شخصاً برطرف می‌كرد و كارهای آنها را اصلاح می‌كرد.

اگر مشغول غذا خوردن بود و زنگ در منزل به صدا در آمد، غذا را رها كرده، خود به سراغ مراجعه كننده می‌رفت. تلفنها را اكثراً بدون واسطه، خود جواب می‌داد؛ با اینكه گاه تلفن مزاحم بود. در منزل یك تلفن بیشتر نبود و تلفنچی یا مستخدم و خدمتگزاری هم نداشت. و اگر در باره این مسائل پیشنهادی داده می‌شد، رد می‌كرد و می‌فرمود: «من طلبه‌ای بیش نیستم و شأن و مقامی ندارم و از این گونه تشریفات متنفرم.» با اینكه اینها تشریفات نبود و مسائل امنیتی ایجاب می‌كرد كه ایشان مقداری احتیاط كنند و قدری كنار باشند؛ ولی به این حرفها اعتنایی نمی‌كرد و می‌فرمود: «زندگی امام از همه ماها ساده‌تر است. باید ساده زندگی كرد.»

2. حسن خلق

اخلاق حسنه كه در اسلام بسیار سفارش شده است، در وجود این شهید بزرگوار به حد وافر بود؛ به طوری كه انسان را مجذوب می‌كرد. هیچ گاه حتی با زبان كسی را نمی‌رنجاند. اگر كسی از ایشان تقاضایی داشت، در صورتی كه در توان ایشان بود، آن را برآورده می‌ساخت و اگر در توانش نبود، با خلق خوش و زبان شیرین به او پاسخ می‌داد؛ حال آنكه شهید محراب از بعضی افراد مغرض یا ناآگاه ناراحتی داشتند (افرادی كه مرتب با زبان ایشان را آزار می‌دادند) ولی در این موارد نیز دیده نشده كسی را مورد عقاب و خطاب قرار دهند یا مقابله به مثل كنند.

3. صبر و استقامت

استقامت و پایمردی چهارمین شهید محراب بسیار عجیب و باعث تحیر و تعجب همگانی بود. مرحوم آیة الله بروجردی، ایشان و دو تن دیگر از علماء و مدرسین قم را جهت اداره حوزه علمیه و تدریس و اقامه نماز جماعت، به كرمانشاه اعزام كرد، آن دو تن بر اثر مشكلات زیادی كه در این شهر بود، كرمانشاه را ترك كردند؛ اما شهید محراب بر تمام ناملایمات و عذابهای روحی كه اكثراً از ناحیه یك روحانی نمای وابسته به رژیم طاغوت و مخالف امام و ولایت فقیه بود، صبر كرد و توانست انقلاب را در این استان رهبری كند و در راه حاكمیت بخشیدن به خط امام و مرجعیت و ولایت فقیه نهایت تحمل و تلاش را به منصه ظهور رساند. او با تمام نیرو در برابر خطوط انحرافی ایستادگی كرد و بالاخره خون مقدس و پاكش را تقدیم داشت.

4. حلم

حلم آیة الله شهید به قدری بود كه همواره باعث اعجاب همگان بود. او با آرامش، مشكلات و كارشكنیها را تحمل كرد و هیچ گاه در صدد انتقام و تلافی برنیامد. آزارها را به خدا واگذار كرد و در نماز و دعا شكایت پیش خدا می‌برد. تصور نمی‌شود كه هیچ روحانی طرفدار امام به اندازه ایشان آزار و شكنجه دیده باشد. او حقیقتاً مظلوم بود و مظلومانه زیست تا به شهادت رسید.

5. زهد و پارسایی

شهید محراب اگر در این جهت بی نظیر نبود، لااقل كم نظیر بود. ساده می‌زیست و غذایش اغلب نان بود و گاه پنیری در كنار آن. پس از دوران طولانی تحصیل كه در فقر مطلق، اما با پارسایی و زاهدانه سپری گشت، اقامت بیست و هفت ساله ایشان در كرمانشاه آغاز شد. منزل ایشان در این شهر، با اینكه نمایندگی مرحوم آیة الله بروجردی و امامت جماعت مسجد آیة الله بروجردی را بر عهده داشتند، تا مدت شش - هفت سال اجاره‌ای بود. پس از این مدت عده‌ای از مؤمنین خیر با كسب اجازه از محضر امام خمینی رحمه الله كه در نجف اشرف بودند و آیة الله گلپایگانی رحمه الله، منزلی برای ایشان تهیه كردند. قیمت منزل پنجاه و سه هزار تومان بود كه بیست هزار تومان آن وام بود و باید به مرور پرداخت می‌شد. دیون و قروض خانه مزبور بر عهده خود ایشان گذاشته شد. در این باره حضرت امام نامه‌ای از نجف اشرف نوشتند كه ضمن بیان مطالبی دستور پرداخت دیونشان را از محل سهم مبارك امام دادند.

این جریان بازگو كننده توجه و عنایت شخص امام به این شهید بزرگوار و اینكه این شهید به قدری مقید بودند و در امور دنیا احتیاط می‌كردند كه حتی حاضر نبودند وام منزل را بدون اذن امام و مرجع تقلید پرداخت كنند؛ لذا در وصیت نامه ایشان هم این موضوع آمده است كه نصف منزل مسكونی متعلق به امام امت است و پس از مرگ من ورثه باید پول آن را به امام بدهند. (11)

6. محبت به خاندان عصمت علیهم السلام

شهید محراب فوق العاده به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام علاقه مند بود. در اكثر گرفتاریها توسل به حضرت فاطمه زهراعلیها السلام می‌جست. هر سال در ماه مبارك رمضان یك ختم قرآن جهت چهارده معصوم علیهم السلام تلاوت می‌كرد و همیشه می‌فرمود كه برای رفع گرفتاریها و مسائل مهم اجتماعی متوسل به ائمه معصومین شوید! و از اعمال بسیار مهم شهید محراب، خواندن زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام بود.

زیارت جامعه كبیره را حفظ بود و در عتبات مقدسه و زیارت مشهد مقدس این زیارت و زیارت امین الله را می‌خواند. علاقه فوق العاده شهید به شركت در مراسم عزاداری و سوگواری امام حسین علیه السلام و توسل به اهل بیت پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به اندازه‌ای بود كه در ایام عاشورا حال و هوای دیگری می‌یافت و همیشه ذكر ایشان یا الله و یا حسین بود و در آخرین لحظات زندگی چندین بار نام مقدس امام حسین علیه السلام را به زبان آورد. (12)

همچنین حضرت آیة الله نجفی مرعشی خطاب به فرزندان شهید، نقل می‌كردند كه «خدا رحمت كند پدر شما را! همیشه قبل از اذان صبح كه به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف می‌شدم، یا اولین نفر من بودم و حاجی آقای شما نفر دوم و یا بالعكس.» (13)

7. شناخت زمان

یكی از ویژگیهای آن شهید بزرگوار، آگاهی به زمان و مقتضیات عصر بود. در همان زمان كه امام خمینی رحمه الله از زندان آزاد شد، ایشان به اتفاق چند تن از علماء به قم عزیمت و با معظم له دیدار كرد و با كسب اجازه كتبی وكالت و اجازه مطلق در امور حسبیه و شرعیه از جانب امام رحمه الله، نماینده تام الاختیار ایشان در استان كرمانشاه گردید.

در طول اقامت در كرمانشاه، فعالیت عمده خود را صرف تثبیت و معرفی امام رحمه الله به عنوان مرجع تقلید كرد و علی رغم كارشكنیها و غرض ورزیها و بدخواهیهایی كه اعمال می‌شد، در این مسیر ثابت قدم بود و بارها به فرزندش می‌گفت: «تقویت امام، تضعیف كفر و تضعیف امام، تقویت كفر است.» (14)

8. همرنگی و همدردی با مردم

در زمان جنگ و جیره بندی ارزاق و نفت از سوی دولت جمهوری اسلامی، از سوی استانداری و بازرگانی به ایشان پیشنهاد شد كه اجازه بدهند مقداری برنج و قند و شكر برایشان فرستاده شود. شهید كه درد مردم را درك می‌كرد، به هیچ وجه قبول نكرد و فرمود: «هیچ تفاوتی بین من و دیگر مردم نیست.»

9. عبادت

فرزند ایشان می‌گوید: وقتی در حوزه علمیه قم بودند هرگز نماز شب ایشان تعطیل نمی‌شد و مقید بودند نماز صبح را با جماعت در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها بخوانند و زمانی هم كه ایشان به كرمانشاه آمدند، همانند قم، تهجدشان ترك نمی‌شد. و مقید بودند نوافل را اكثر اوقات به جا آورند. (15)

ایشان اكثر شبها تا صبح بیدار بودند و درس می‌خواندند و از یك ساعت مانده به اذان صبح، برای نماز شب و مستحبات مربوط به آن آماده می‌شدند؛ حتی در زمستانها با آب بسیار سرد حوض وضو می‌گرفتند و بعد با حال و توجهی كامل به نماز شب مشغول می‌شدند. (16)

10. احترام به همسر

شهید بزرگوار كارهایشان را خودشان انجام می‌دادند و حتی به همسر و فرزندانشان نیز اجازه نمی‌دادند تا برایشان كاری را انجام بدهند. یكی از فرزندان آن شهید می‌فرمودند: «به خاطر ندارم كه ایشان حتی یك بار به همسرشان گفته باشند كه یك لیوان آب به من بده! خودشان كارهای خود را انجام می‌دادند و عقیده شان این بود كه من زن را برای كار كردن نیاورده‌ام. او هم وظائفی را بر عهده دارد و محترم است. و بسیاری از اوقات هم دیده شده است كه ایشان با آن سن زیاد و ضعف بدنی، صبحها برای كمك به مادرم چای را درست و آماده می‌كنند.»

11. توكل به خداوند

از ویژگیهای ممتاز ایشان، توكل و توجه و خدا آگاهی ایشان بود. بر این اساس، فرزندان و شاگردان را نیز به این امر نورانی سوق می‌دادند و تكیه كلام ایشان همیشه این بود كه كارها را برای خدا بكنید و به فكر پست و مقام و حتی منتظر دعای خیر و تشكر مردم هم نباشید و همیشه اجرتان را از خدا بخواهید! و همواره توصیه می‌كردند: «همیشه كارهایتان را به خدا واگذار كنید! اتكاء به خدا داشته باشید و عزت را از خدا بخواهید! وقتی كه شما امورتان را به خدا واگذار كنید، خدا بهتر از آنچه كه انتظار داشتید، نصیب شما می‌كند.» (17)

12. قرائت قرآن

یكی از فرزندان شهید نقل كرده‌اند: «حاجی آقا امكان نداشت كه یك شب خواندن چند سوره از قرآن را فراموش كنند. همیشه قبل از خواب، چند سوره از قرآن را به عنوان هدیه برای علماء، اساتید و پدر و مادرشان از حفظ می‌خواندند و بنابر اظهار خودشان در مجموع حدود 18 جزء قرآن را از حفظ داشتند.» (18)

13. مطالعه

از ویژگیهایی كه در رشد و تعالی روزانه یك مسلمان به طور عام و یك روحانی و مبلغ و اندیشمند اسلامی به طور خاص نقش آفرینی می‌كند، اهتمام و توجه وی به مطالعه و تحقیق است كه می‌تواند او را در هر عصری پویا و زنده نگه دارد. شهید اشرفی اصفهانی در این مورد نیز موفق بودند. در طول سالیان دراز، برای ایشان جمعه و تعطیلی هرگز وجود نداشت؛ پیوسته و در هر حالت یا مطالعه می‌كردند و یا می‌نوشتند و بارها می‌گفتند كه «من اگر مطالعه نكنم و بی كار باشم، خسته می‌شوم و بهترین لذت را از مطالعه و نوشتن می‌برم.» (19)

سجده بر ابدیت

از زمانی كه منافقین علیه انقلاب اسلامی دست به اسلحه بردند، ترور شخصیتها و رجال سیاسی مذهبی در دستور كار این گروهك قرار گرفت و سرلوحه اقدامات تروریستی خود را ترور ائمه جمعه استانهای مهم و حساس كشور قرار دادند. بر این اساس، شهادت آیة الله قاضی، آیة الله مدنی و آیة الله صدوقی توسط منافقین انجام گرفت و نام شهید اشرفی نیز در لیست ترور آنان گنجانیده شد. اولین بار در سال 1359 ه. ش منزل ایشان هدف یك بمب صوتی قرار گرفت.

در دومین بار، در تیرماه 1360 هنگامی كه آیة الله اشرفی برای اقامه نماز ظهر عازم مسجد بروجردی كرمانشاه بودند و قصد ورود به مسجد را داشتند، ناگهان 3 مهاجم مسلح از داخل یك اتومبیل به سوی وی آتش گشودند كه گلوله‌ها به وی اصابت نكرد. مهاجمین در حین فرار نارنجكی به سوی او پرتاب كردند كه به ایشان آسیبی نرسید، ولی تعدادی از مردم بی گناه شهید و مجروع شدند.

سومین اقدام در جمعه 23 مهر 1361 بود. هنگامی كه خطبه اول نماز را آغاز كرده بودند، ناگهان یك نفر به طرف وی هجوم آورد و ایشان را در آغوش گرفت كه بر اثر انفجار نارنجك، شهید اشرفی در حالی كه به صورت سجده به زمین افتادند، به شهادت رسیدند و بدین ترتیب، محراب خونین كرمانشاه محل عروج فقیهی بارع، عالمی مجاهد و امام جمعه‌ای زاهد گردید.

او گل واژه‌ای سرخ از گلشن عالمان دین و از تبار سجده گرانی بود كه در نماز خونین عشق سر بر سجده ابدیت و شهادت رساند. عاش سعیداً و مات سعیداً. (20)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) محراب خونین باختران، محمد اشرفی اصفهانی، سروش، تهران، 1362، ص 25.

2) محراب خونین باختران، ص 18.

3) همان، ص 19.

4) ر. ك: پاسداران اسلام، مهدی مشایخی، انتشارات موسوی، 1367.

5) ر. ك: بخش ضمائم كتاب یاران امام به روایت اسناد ساواك.

6) یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص هشت.

7) همان، ص نه.

8) همان، ص پانزده و شانزده.

9) همان، ص شانزده و هفده.

10) عروج خونین، محمد اشرفی اصفهانی، نشر شاهد، چ اول، 1381 ش، صص 10 - 11؛ یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص هفده و هجده.

11) عروج خونین، محمد اشرفی اصفهانی، صص 19 - 22.

12) یاران امام به روایت اسناد ساواك، شهید اشرفی اصفهانی، ص نوزده.

13) عروج خونین، ص 40.

14) یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص ده.

15) همان، ص 27.

16) همان، ص 31.

17) همان، ص 35.

18) همان، ص 39.

19) همان، ص 41.

20) یاران امام به روایت اسناد ساواك، ص بیست.

345 دفعه
(0 رای‌ها)