سازگاری علم و دین‏

پرسش: چرا گاهی اعتقادات دینی (اسلام) و مطالب علمی با یكدیگر تضاد دارند؟

پاسخ:(1) این فكر كه دین با علم سازگار نیست از اروپا ریشه گرفته و به سرزمین‌های دیگر سرایت كرده است. این ادعا از آنجا سرچشمه گرفت كه در دوره رنسانس، در اروپا دانشمندان و محققان زیادی مورد تكفیر و شكنجه كلیسا قرار گرفتند. علت شكنجه این بود كه نتایج تحقیقات علمی دانشمندان با نظریه و عقاید كشیش‌ها مخالف بود؛ مثلاً «گالیله‌» گفته بود: زمین حركت می‌كند، در همان زمان كلیسا به سكون زمین قایل بود و از این رو گالیله را مجبور به توبه كرد. (2)

لیكن باید توجه داشت كه حقایق قطعی دینی، هرگز با واقعیت‌های علمی تناقض و مغایرت ندارد. در دوره رنسانس و پیشرفت‌های علمی در اروپا، دینی وجود نداشت تا با علم موافق یا مخالف باشد، زیرا كتاب آسمانی آن‌ها تحریف شده بود و انجیل حقیقی كه بر حضرت عیسی علیه السلام نازل شده بود، جای خود را به اناجیل چهارگانه - كه از ساخته‌های شاگردان آن حضرت و در بسیاری از موضوعات با هم متناقض می‌باشند - داده بود.

در نتیجه، عقاید كشیش‌ها یك سلسله مهملات و خرافات بود كه كلیسا برای حفظ موجودیت خود، از آن‌ها دفاع می‌كرد و در این راه، جز كشتن و سوزاندن دانشمندانی كه كشفیات علمی آن‌ها خرافات و اوهام مزبور را به باد انتقاد می‌گرفت، چاره‌ای نداشت. (3)

دین حقیقی (اسلام) هرگز با علم ناسازگار نبوده و نیست، البته، علم، جز كشف مجهولات، چیز دیگری نیست؛ یعنی ماهیت علم، كشف مجهولات و رسیدن به واقعیات است و اگر غیر از این باشد علم نیست، بلكه صرفاً یك تئوری و فرضیه ظن آور است. بسیاری از علوم معاصر از این دسته اند؛ مثلاً تئوری تكامل انواع (ترانس فورمیسم) كه توسط داروین طرح شد صرفاً یك فرضیه است، لذا تعارض آن با آموزه‌های قرآنی و روایی، هیچ خللی در اعتقادات ایجاد نمی‌كند.

بلی، برخی از دستاوردهای علوم، قطعی و یقینی اند و تا كنون هیچ نمونه‌ای از تعارض این قبیل دستاوردها با اعتقادت مسلم دینی ارائه نشده است؛ زیرا دین نیز مانند علم حقیقتی است كه بوسیله خداوند - كه موجد و واضع همان حقایق علمی است - به دست بشر رسیده است.

اگر در موردی ظاهر آیه‌ای از قرآن، مخالف قانون علمی باشد، باید دانست كه یا آن آیه جزو متشابهات است - كه باید به وسیله راسخین در علم تأویل شود - و یا آن فرضیه علمی غلط و ناقص بوده و از این رو با ظاهر قرآن مطابقت ندارد.

البته در این صورت باید درباره آن فرضیه تحقیقات مجددی انجام شود؛ چرا كه فرضیات و تئوری‌ها ظنی و نه قطعی هستند، چنان كه پس از بطلان هیئت بطلیموس و ثابت شدن حركت وضعی و انتقالی زمین، می‌گفتند حالا كه زمین حركت می‌كند، پس خورشید ثابت است و بر قرآن اشكال می‌كردند كه قرآن می‌گوید خورشید نیز حركت می‌كند، اما دیری نگذشت و ثابت گردید كه تصور مزبور باطل بوده و گفته قرآن عین حقیقت است؛ زیرا خورشید هم با تمام ستارگان منطومه خود با سرعت هفتاد هزار كیلومتر در ساعت به سوی ستاره «وگا‌» در حركت است و گفته قرآن كریم كاملاً صادق است. آن جا كه می‌فرماید: «وَاْلشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذَلِكَ تَقْدیرُ اْلْعَزِیزِ اْلعَلِیم»؛ «و خورشید پیوسته به سوی قرار گاهش در حركت است؛ این تقدیر خداوند قادر و تواناست.»

دین حقیقی (اسلام) نه تنها با علم مخالف نیست، بلكه مردم را به فراگرفتن و آموختن علوم و فنون مختلف و كشف اسرار طبیعت و قوانین علمی، تحریك و تشویق می‌كند و در بسیاری از آیات قرآن (متجاوز از هفتصد آیه) رموز خلقت موجودات را تذكر می‌دهد و حركت و جنبش فكری برای آدمیان ایجاد می‌كند تا به دنبال تحقیقات علمی رفته و از سر تا سر طبیعت به نفع خود بهره برداری كنند. به عنوان مثال خداوند متعال می‌فرماید:

«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَیفَ بَدَأَ الْخَلْقَ...» (4) ؛ «بگو در زمین گردش كنید، پس بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز كرده است؟»

و نیز می‌فرماید:

«قُلِ انْظُرُوا ماذا فِی الْسَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَما تُغْنِی الْایاتُ وَالْنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یؤْمِنُونَ‌» (5) ؛ «بگو: نگاه كنید چه چیز [از آیات و نشانه‌های توحیدش] در آسمان‌ها و زمین است؟ اما این آیات و اندرزها به حال كسانی كه [به خاطر لجاجت] ایمان نمی‌آورند، مفید نخواهد بود.»

دراثر همین جهش فكری كه قرآن كریم، در مسلمانان به وجود آورد، آنان در تمام رشته‌های علمی، فنی و طبیعی، پیشرفت عجیبی كرده و بنیان تمدن درخشان اسلامی را پی ریزی نمودند.

اندیشمندان غربی و سازگاری علم با گذاره‌های دین اسلام

همان طور كه در ابتدای سخن اشاره شد، هر چند فرضیه تعارض علم و دین، اولین بار توسط دانشمندان غربی مطرح شد، ولی بسیاری از این دانشمندان به معارض نبودن علم و دین در دین اسلام، اذعان دارند؛ چنان كه یكی از دانشمندان بزرگ فرانسه به نام «كازنوا‌» - كه استاد دانشگاه كارج در پاریس است - می‌گوید:

«بسیاری از افراد چنین پنداشتند كه آرا و افكار ما برای مسلمین قابل هضم و درك نبوده و به غلط تصور كرده اند كه نیروی علمی آنان به اندازه‌ای نیست كه بتوانند به افكار ما پی ببرند. بی گمان این پندار، ناشی از عدم اطلاع از حقایق درخشان آیین اسلام بوده و گویا آنان فراموش كرده اند كه تنها كسی كه علم را بر عبادت [بدون علم] ترجیح داده و اعلام داشته است كه: فضیلت علم و دانش به مراتب بیشتر و بهتر از عبادت [بدون علم] است، پیامبر اسلام بوده و كدام رئیس و پیشوای دینی و كدام كشیش روحانی بزرگ است كه چون پیامبر اسلام با این جرأت و شهامت به چنین گفتاری محكم و سخنی متین پرداخته [باشد] ، همان گفتار عالی و همان اندیشه درخشانی كه هم اكنون و در عصر جدید با همه ترقیات و تحولاتی كه نصیب علم گردید، حیات علمی و فكری ما بر هیمن اصل استوار است.» (6)

دكتر «هورتن‌» دانشمند آلمانی می‌گوید:

«اسلام بین دین و دانش، وحدت و هماهنگی كامل برقرار ساخته و در میان ادیان مختلف، تنها دینی است كه توانسته است این اتحاد و سازش را حفظ نماید.» (7)

«ویل دورانت‌» می‌گوید:

«شیمی به عنوان یكی از علوم، تقریباً از اختراعات مسلمانان است؛ زیرا آن‌ها مشاهده دقیق و تجزیه علمی و توجه به ثبت نتایج را بر محصول كار - یونانیان كه چنان كه می‌دانیم به بعضی تجربیات و فرضیات مبهم انحصار داشت - بیفزودند، انبیق را اختراع كردند و نام آن نیز از ایشان است. تعداد زیادی از مواد را تجزیه كردند، درباره سنگ‌ها تألیفاتی داشتند، مواد قلیایی و اسیدها را مشخص كردند، درباره موادی كه به یكی از این دو تمایل دارد، مطالعه كردند، درباره صدها داروی طبی تحقیق كردند و صدها داروی تازه ساختند.» (8)

«گوستاولوبون‌» می‌گوید:

«اعراب (مسلمین) در كارها از روی آزمایش و تجربه پیش می‌رفتند و نخستین ملتی بودند كه در جهان پی به اهمیت آن بردند.» (9)

«مسیودولامبر‌» در كتاب «تاریخ علم هیئت‌» می‌نویسد:

«اگر در میان یونانیان دو یا سه نفر دانشمند در علم هیئت دیده می‌شوند، در میان مسلمین، افراد بسیاری دانشمند هیئت دیده می‌شود و در علم شیمی یك دانشمند هم یافت نمی‌شود كه از طریق تجربه وارد تحقیق آن شده باشد، ولی در اسلام، صدها از این قبیل اشخاص دیده می‌شوند. در نتیجه، همین روش تجربی باعث شد تا مسلمین توانستند به اكتشافات مهمی نایل شوند. اینان در مدت سه یا چهار قرن توانستند به اكتشافاتی نایل گردند كه یونانیان در زمانی بیش از این‌ها نتوانستند به كمتر از آن دست یابند. و همین میراث علمی یونانیان بود كه چون به رومی‌ها منتقل گشت، سال‌های زیادی نتوانستند از آن هیچگونه استفاده‌ای را ببرند، ولی هنگامی كه به دست مسلمین افتاد، تحولی در آن ایجاد كرده و آن را به صورت دیگری به دست بازماندگان خود سپردند.» (10)

همچنین گوستاولوبون می‌گوید:

«خدمتی كه اسلام و مسلمین به پیشرفت علوم كردند تنها اكتشافات علمی آن‌ها نبود، بلكه آن‌ها با تأسیس مدارس و تألیف كتاب‌های علمی سبب انتشار علم شدند و از این جهت، حق بزرگی به گردن اروپائیان پیدا كردند و ما به اثبات رسانیدیم كه قرن‌ها مسلمین نسبت به ملت‌های مسیحی، سِمَت استادی داشته اند و ما به بركت اسلام و مسلمین توانستیم از علوم قدمای یونان و روم، اطلاع پیدا كنیم و [در طول زمان] دانشگاه‌های ما همواره نیازمند كتاب‌هایی بوده اند كه از زبان عربی به لاتین ترجمه می‌شد.» (11)

همانطور كه در مطالب بالا گفته شده، مسلمین تحول و پیشرفت عجیبی را در جهان به وجود آوردند، به حدی كه وقتی «انیشتن‌» (بزرگترین ریاضی دان و فیزیكدان غرب) ، اكتشافات گذشتگان را تحت الشعاع قرار داده بود، یكی از دانشمندان مسلمان مصری به نام «دكتر علی مصطفی‌» كتابی علمی نوشت و در آن خطای انیشتن را ثابت كرد. از این رو انیشتن او را برای كمك در بحث‌های علمی برگزید. وی تنها كسی بود كه در مباحث ماده و اتم با انیشتن همكاری می‌كرد (12) .

همچنین دانشمند عالیقدر شیعه مرحوم «خواجه نصیر الدین طوسی‌» درباره تسطیح زمین و تربیع دایره و مساحت و اشكال كروی و منحنی‌ها، كتابی تحت عنوان «الشكل القطاع‌» نگاشته كه - طبق گفته صاحب نظران همین فن - حقیقتاً در مثلثات می‌توان آن را در نوع خود بی نظیر دانست.

غربی‌ها كتاب نامبرده را به زبان‌های لاتین، فرانسه و انگلیسی ترجمه كرده اند و قرن‌ها مورد مراجعه دانشمندان اروپائی بوده است و بسیاری از معلومات و اطلاعات آنان درباره مثلثات مستوی و كروی مرهون كتاب نامبرده است. مرحوم محقق طوسی، اول كسی است كه حالات ششگانه مثلثات كروی قائم الزاویه را اظهار و در كتاب مذكور آورده است (13) .

با توجه به مطالب گذشته، در می‌یابیم كه دین هیچ گونه تضادی با علم ندارد و اگر مواردی پیدا شود كه گزاره‌ای دینی با فرضیه‌ای علمی تعارض دارد، در این صورت باید درباره آن فرضیه، تحقیقات مجددی انجام گیرد، زیرا فرضیات و تئوری‌های علمی ظنی بوده و قطع آور نیستند.

منابعی جهت مطالعه بیشتر

1. مدخل مسائل جدید علم كلام، استاد علامه جعفر سبحانی.

2. مبانی معرفت دینی، فصل چهارم، محمد حسین زاده، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی 1.

3. راه تكامل، جلدهای 3، 4، 5، احمد امین، مترجم: احمد بهشتی و ادیب لاری.

4. وام داری غرب نسبت به شرق به ویژه اسلام و ایران، محمد آراسته خو.

5. اسلام و علم جدید، عبدالرزاق نوفل، ترجمه: حسین وجدانی.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) اقتباس از: در ساحل اندیشه، اكبر اسد علیزاده (قم - مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام، چاپ اول، 1380 ه. ش).

2) در بیست و ششم فوریه 1616 دستگاه تفتیش افكار به گالیله اخطار كرد كه دست از عقاید خود (اعتقاد به حركت زمین) بردارد، گالیله این را نادیده گرفت و بر عقاید خویش تأكید كرد و عاقبت در 12 آوریل حكم دستگیری او صادر و زندانی شد. در نتیجه او را در دادگاه مجبور به توبه كردند. (ویل و آریل دورانت. تاریخ تمدن، (آغاز عصر خود) ، ترجمه اسماعیل دولتشاهی (طهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368 چاپ دوم) ، ج 7، ص 712 - 716.

3) ر،ك: فضل اللَّه كمپانی، ماهیت و منشأ دین، (تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، چاپ اول، 1352 ه. ش) ، ص 21.

4) عنكبوت/20.

5) یونس/101.

6) عبد الرزاق نوفل، اسلام و علم جدید، ترجمه: حسین وجدانی، ص 384.

7) همان، ص 385.

8) ویل دورانت، تاریخ تمدن، (عصر ایمان) ، بخش اول، ترجمه ابوالقاسم طاهری (سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1368) ج 4، ص 313، فصل 12.

9) دكتر گوستاولوبون فرانسوی، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینی، (تهران، كتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1358) ، ص 545 - 546.

10) همان.

11) همان.

12) ر،ك: احمد امین، راه تكامل، ترجمه احمد بهشتی، (طهران، دارالكتب الاسلامیه) ، ج 3، ص 51.

13) ر،ك: محمد جواد مغنیه، فلاسفة الشیعة حیاتُهم و آراؤهم، (قم، دارالكتاب الاسلامی، الطبعة الاولی، 1987) ، ص 105 - 106.

1285 دفعه
(0 رای‌ها)