تمایل به فهم فلسفه گرفتاریها و مشكلات *
رضا آبیار - گروه کودک و نوجوان
امروزه آفت رفاهطلبى و مادىگرایى، فرهنگ و جامعه اسلامى ما را به سمت فرار از سختیها و عدم صبر در مقابل آنها سوق مىدهد.
در این میان، نوجوانان كه هنوز تفكرات و بینششان نسبت به امور و وقایعى كه در اطرافشان مىگذرد، كامل نشده است، در برابر آفت راحتگرایى و رفاهطلبى آسیب پذیرتر به نظر مىرسند.
آنان فلسفه گرفتاریها و حوادث نابهنگام و تلخ را نمىدانند و از روى دادن اینگونه مصائب براى خود و خانوادهشان مىترسند؛ از سوى دیگر، دوست دارند زندگى راحت و بىدغدغهاى داشته باشند، اطرافیانشان را از دست ندهند و بیمارى، بلا و... را در خود و آنها نبینند و مواجه شدن با انواع گرفتاریها، سؤالات گوناگونى را در ذهن آنان پدید مىآورد.
مبلّغ و مربّى باید پیش از پاسخ به سؤالات نوجوان، اساس باورهاى او را درباره اصل مسئله دنیا پایهریزى كند. براى تحقّق این مهمّ به نكات ذیل مىتوان اشاره كرد:
الف. اینكه او بداند، دنیا منزلگاهى است كه در باطن آن، سختى و بلا موج مىزند. (1)
ب. از ویژگیهاى دنیا این است كه در پس هر نعمتش، مشكل و گرفتارى كمین كرده است. (2)
ج. نوجوان باید به این مطلب برسد كه نعمت و رحمت خدا تنها در خوشیها و مسائل سازگار با ذائقه و خواستههاى نفسانى او خلاصه نمىشود؛ بلكه مشكلات و رنجها نیز رحمت و مصلحت خداوند است كه در پارهاى موارد، كمال و خوشبختى ما را فراهم مىآورد. (3)
لزوم وجود گرفتاریها و مصائب (4)
اینكه اصولاً فلسفه گرفتاریها چیست و معلول چه علتهایى هستند و چرا خداوند، بلاها و... را آفریده یا مگر نمىشود همیشه راحت بود و بدون دردسر زندگى كرد، سؤالاتى است كه در پاسخ به آنها مربى باید عمدهترین و در عین حال، مناسبترین علّتها را انتخاب و براى نوجوان بیان كند.
برخى از دلائل و حكمتهاى وجود گرفتاریها عبارتند از:
الف. جداشدن خوب از بد (آزمایش)
قرآن كریم مىفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یتْرَكُواْ أَن یقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یفْتَنُونَ»؛ (5) «آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و آزمایش نمىشوند؟»
خداوند در ادامه همین آیه شریفه، هدف از آزمایش را جدا كردن راستگویان و دروغگویان در اداى تكلیف الهى مىداند. (6)
نوجوان مؤمن باید بداند كه عامل اصلى ورود به بهشت و رسیدن به كمال، تنها اظهار ایمان به خدا نیست؛ بلكه ناراحتى و رنجى كه از سوى خداوند مىآید نیز براى تكامل و جداسازى بندگان واقعى است. خداوند در قرآن با این تفكّر كه رمز خوشبختى دنیا و آخرت، تنها در اظهار ایمان است، مخالفت كرده است. (7)
مربّى در این مرحله باید بكوشد تا مسئله آزمایش را یك امر طبیعى جلوه دهد، به این بیان كه:
همه قبول داریم كه اگر بخواهیم از مقطعى به مقطع بالاتر برویم، باید در امتحانى شركت كنیم، لازمه قبولى در آزمون، تلاش و تحمّل سختیهاى گوناگون است. آنگاه كه بدانیم ثمره تلاش و شكیبایى در برابر محرومیتهاى مختلف، قبولى و كسب رتبهاى بالاتر است، زندگى، طعم بهتر و رنگ زیباترى به خود مىگیرد.
عرصه بندگى خداوند نیز همینگونه است. آنان كه از نوجوانى در میدان پربلاى دنیا، پخته شده و فهمیدهاند كه در پس هر سختى، گشایش و راحتى خواهد بود، (8) هیچگاه در برابر ناملایمات اظهار عجز و ناشكرى نمىكنند.
پس باید از حالا كه زمین وجود نوجوان، آماده پذیرش هر بذرى است، بذر تحمّل آزمایشها و گردن نهادن به اطاعت خدا را در دل او كاشت. همچنین باید روزنههاى ورود شیاطین مادّى را - كه آمادهاند تا زمینههاى نافرمانى خدا را در دل او ایجاد كنند -، بست، تا در ادامه راه بتواند وفادار و خوشبخت باشد و چه زیباست آنگاه كه یك نوجوان، هر چه از خدا مىرسد را نیكو بداند.
وفا كنیم و ملامت كشیم و خوش باشیم كه در طریقت ما، كافرى است، رنجیدن (9)
اكنون كه نوجوان فهمید هدف خداوند از فرستادن بلا براى بشر، آزمایش ایشان است، به دنبالِ راهى مىگردد تا بتواند از این امتحانات سربلند بیرون بیاید. راههاى مقابله با مشكلات را در بخش سوم همین مقاله بررسى خواهیم كرد.
ب. غافل نشدن از خدا
غفلت را مىتوان از مهمترین و تأثیرگذارترین علل پدیدار شدن گرفتاریها قلمداد كرد. پیشرفت و توسعه تكنولوژى از بسترهاى مهم غفلت است. كانالهاى گوناگون و متنوع تلویزیونى، ظهور انواع بازیهاى رایانهاى، ماهواره، وسایل ارتباطىِ رایانهاى نظیر چَت، وبلاگ و ایمیل، پاساژها، اتومبیلها و... همه مىتوانند از عوامل غفلت باشند.
انسانهایى كه پایه اعتقادى آنها بهدرستى، شكل نگرفته است، با رسیدن به وسایل مدرن امروزى و دستیابى به این سرگرمیها، منشأ واقعى نعمت را فراموش كرده، دنیازده و زمینگیر شده، در نتیجه از خدا غافل مىشوند. یكى از مظاهر دنیا كه موجب غفلت انسان مىشود، اموال و اولاد اوست كه خداوند متعال نسبت به آن هشدار داده و مىفرماید: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَ لُكُمْ وَ لَآ أَوْلَدُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن یفْعَلْ ذَ لِكَ فَأُوْلَل-ِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ»؛ (10) «اى كسانى كه ایمان آوردهاید! اموال شما و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نكند و هر كس چنین كند، آنان خود زیانكارند.»
نكتهاى كه از آیه مىتوان استفاده كرد، این است كه نوجوان هم باید خود را از اسباب غفلت دور نگه دارد و هم سبب نشود كه والدین او از یاد خدا غافل شوند. به بیان دیگر به او بیاموزیم كه اگر به دنیا و نعمتهایش طورى بپردازد كه یاد خدا در زندگى خانوادگىاش كمرنگ شود، آنگاه او خود، سبب غفلت از خدا مىشود و والدین را نیز غافل مىكند.
خداوند، خیر و صلاح بنده را مىخواهد و دوست ندارد بندگانش گمراه شوند و راه اطاعت و بندگىِ دنیا و شیاطین دنیوى را پیش بگیرند؛ براى همین، آنان را در معرض مصیبت قرار داده است تا از این راه به خود بیایند و راه صحیح زندگى را بیابند و در مسیر اطاعت خداوند موفّقتر باشند.
براى ملموستر شدن مسئله غفلت، از این تمثیل حقیقى مىتوان بهره برد كه «قسمت افراد گمشده در حرم مطهّر امام رضاعلیهالسلام، دو اتاقِ جدا از هم دارد:
در یكى از اتاقها افرادى هستند كه مىفهمند گم شدهاند. آنها گریه و بىتابى مىكنند، منتظر خانوادهشان هستند، وقتى خادم حرم، چاى یا... به آنان تعارف مىكند برنمىدارند و ناراحت هستند؛ چون مىدانند و مىفهمند كه گم شدهاند، براى همین از حال خود غافل نمىشوند.
امّا در اتاق دیگر، كسانى هستند كه نمىفهمند گم شدهاند. آنها روى زمین نشستهاند و با اسباببازى و خوراكیهاى مختلف سرگرم هستند، انگار كه هیچ اتفاقى نیفتاده است و كسى منتظر آنها نیست. والدین آنان، نگرانشان هستند؛ ولى اینها بىخیال و بدون توجه به نگرانى آنها، سرگرم بازى هستند.
مَثَل كسانى كه علایق دنیوى و مظاهر غلطانداز غفلت، آنها را از یاد خدا غافل كرده، مَثَل همان گروه دوم است؛ آنان، خدا را فراموش كردهاند و زنجیرهاى دنیا، آنها را در بند كرده است.
پس خدا ما را دوست دارد و از اینرو هنگامى كه غافل مىشویم، ما را دچار بلا مىكند تا از خواب غفلت بیدار شویم.
ج. شبیهشدن به امامان و...
ما بیشتر اوقات «اسوهبودن» اهل بیتعلیهمالسلام را در قالب فضایلى چون: اخلاص، سادهزیستى، تواضع، نماز اوّل وقت و... معنا كردهایم. اكنون، نوبت آن رسیده است تا از این فضا استفاده و از بلا و گرفتارى به عنوان یكى از راههاى شبیه شدن به آن بزرگواران یاد كنیم. نوجوانى كه تا به حال، خوشبختى را در كسب صفاتى چون: راستگویى، احترام به والدین و... مىدیده است، اكنون مىآموزد كه خدا از رهگذر گرفتاریهاى زندگى، قصد دارد ما را یك گام دیگر به پیشوایان دینىمان نزدیك كند.
امام صادقعلیهالسلام مىفرماید: «اِنَّ اَشَدَّ النَّاسِ بَلاءً الاَْبْنِیاءُ ثُمَّ الَّذِینَ یلُونَهُمْ ثُمَّ الْاَمْثَلُ فَالْاَمْثَلُ؛ (11) بیشترین بلاها را در میان مردم، پیامبران داشتهاند، بعد كسانى كه نزدیكتر به آنان هستند و بعد هر كه به پیامبران شبیهتر باشد. [به میزان شباهت به آنان، از بلاى بیشترى بهرهمند خواهد شد.] »
مردى خدمت امام باقرعلیهالسلام رسید و گفت: «به خدا سوگند! من شما خاندان را دوست دارم.» امام فرمود: «پس جامه بلا بر تن كن؛ زیرا سوگند به خدا كه بلا به سوى ما و پیروان ما شتابندهتر مىآید تا حركت سیلاب در درّه. بلا از ما آغاز مىشود و سپس به شما مىرسد و آسایش نیز از ما شروع مىشود و سپس به شما مىرسد.» (12)
بیان ناگواریهایى كه در زندگى اهل بیتعلیهمالسلام وجود داشته است (13)؛ نظیر: نامردى مردمانِ دورانشان، گرفتاریهاى مالى، بیماریها، از دست دادن فرزندان و... مىتواند به فهم این فلسفه كمك كند.
وقتى مربّى، نمونههایى را از زندگى معصومان بیاورد وبا زندگى روزمرّه نوجوان تطبیق دهد، او به این واقعیت دست مىیابد كه نوكرى ایشان و دوستدار آنان بودن، تنها با گریستن در مصائبشان و لباس مشكى پوشیدن محقّق نمىشود؛ بلكه صبر در مشكلات، از برترین و مهمترین مصادیق نوكرى اهل بیتعلیهمالسلام است.
علت ابتلا به رنجها و مشكلات
با بررسى آیات و روایات در مىیابیم مشكلاتى كه به وجود مىآید، مىتواند دلایل گوناگونى داشته باشد. در این بخش با بررسى عوامل مشكلات و گرفتاریها متناسب با فهم نوجوانان، در صدد بررسى برخى از این موارد و مصادیق برمىآییم.
الف. ارتكاب گناه
مولاى متّقیان علىعلیهالسلام، پدیدار شدن هر مانع و ناگوارى در زندگى انسان را معلول گناه مىداند و مىفرماید:«تَوَقُّوا الذُّنُوبَ فَمَا بَلِیةٌ اَشَدُّ وَأفْظَعُ مِنْهَا وَلاَ یحْرُمُ الرِّزْقُ اِلاَّ بِذَنْبٍ حَتَّى الْخَدْشِ وَالنَّكْبَةِ وَالْمُصِیبَةِ. قَالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَمَا أصَابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أیدِیكُمْ وَیعْفُوا عَنْ كَثِیر؛ (14) از گناهان دورى كنید كه هیچ بلایى شدیدتر و زشتتر از آن نیست و رزق باز داشته نمىشود، مگر به دلیل انجام گناهى، حتى در حدّ ایجاد خراش و جراحت و ناراحتى [در دیگران]؛ چرا كه خداوند فرمود: هر مصیبتى كه به شما رسد، به سبب اعمالى است كه انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىكند.»
كم شدن روزى، مرگ زودرس، بلاهاى كم سابقه، خشكسالى و... از جمله امورى هستند كه به سبب نافرمانى خدا به انسان مىرسد. (15) اكنون به نمونههایى از گناهان رایج در بین نوجوانان اشاره مىكنیم:
بىتوجهى به محرم و نامحرم
رعایت نكردن پوشش ظاهرى و بىتوجهى به محرم و نامحرم از سوى برخى نوجوانان دختر، یكى از گناهان رایج است، از راههاى زیر مىتوان براى جلوگیرى نوجوانان از ارتكاب گناه استفاده كرد:
1. بیان رابطه این نوع گناه با پیشامدهاى ناگوار در دنیا.
برخى از این رویدادها عبارتاند از (16) : به هم خوردن تعادل روحى و روانى و به وجود آمدن عوارضى مانند: افسردگى، گوشهگیرى، پرخاشگرى و...، بىاعتمادى خانواده و اطرافیان به وى، عدم اطمینان به همسر آینده خود و در نتیجه، بروز ناهنجاریهایى مثل: بدبینى و عدم لذّت در زندگى شخصى و... .
2. نقل خاطرات واقعى از نوجوانان گرفتار در این دام.
بىاحترامى به والدین
براى بیدار سازى نوجوانان نسبت به این گناه، مىتوان كارهاى زیر را انجام داد:
1. بیان آثار احترام به والدین و عواقب دنیوى بىاحترامى به ایشان (17).
برخى از آثار احترام به والدین عبارتاند از: آمرزش گناهان، عمر طولانى، افزایش روزى، موفقیتهاى زندگى و پیشرفت و... البته آثار دیگرى هم ذكر شده است؛ ولى ما بیشتر باید درصدد بیان آثارى باشیم كه نوجوان، آنها را دنبال مىكند.
برخى از آثار بىاحترامى به پدر و مادر: انتقام خدا در همین دنیا، تیره و تار شدن فضاى زندگى، فقر، ذلت و خوارى و... .
2. بیان مصادیق بىاحترامى به پدر و مادر. (18)
برخى از مصادیق بىاحترامى عبارتاند از: اندوهگین كردن آنها، زمینه عصبانیت ایشان را فراهم آوردن، خیره نگاه كردن به آنها، صدا كردن پدر و مادر با اسم، جلوتر از آنان راه رفتن، باعث دشنام دادن دیگران به آنها شدن، نافرمانى و... .
3. نقل حوادث و داستانهاى واقعى از كسانى كه هر چه به دست آوردند از احترام به والدین و هر چه از دست دادند از بىاحترامى به آنان بوده است.
گناهان ونافرمانیهاى دیگرى نیز در بین جوانان و نوجوانان رایج است كه بیشتر محصول تهاجم فرهنگى است؛ مانند: نگاه كردن عكسهاى مبتذل، گوش دادن موسیقیهاى غیر مجاز، ارتباطهاى نامشروع و... كه در مجال این نوشتار نیست.
ادامه دارد... .
پینوشـــــــــــتها:
* این بحث در دو مرحله ارائه مىشود.
1) دنیا خانهاى است پوشیده از بلاها، به حیله و نیرنگ شناخته شده، نه حالات آن پایدار و نه مردم آن در سلامت برخوردارند، داراى تحولات گوناگون و دورانهاى رنگارنگ، زندگى در آن، نكوهیده و امنیت در آن نابود است. اهل دنیا همواره هدف تیرهاى بلا هستند كه با تیرهایش آنها را مىكوبد و با مرگ، آنها را نابود مىكند. (نهج البلاغه، خ 226، ترجمه دشتى.)
2) در هر جرعهاى (از نعمتها) اندوهى گلوگیر و در هر لقمهاى استخوان شكستهاى قرار دارد... . (همان، خ 145.)
3) خداوند به پیامبر خود فرمود: «اى محمّد! آنگاه كه بندهاى را محبوب شمارم، وى را با سه پدیده همراه مىكنم: دلش را غمگین مىسازم، بدنش را بیمار مىكنم و دستش را از بهرههاى دنیایى تهى مىگردانم.» : (بحار الانوار، علامه مجلسى، بیروت، دار احیاء التراث العربى، سوم، 1403 ق، ج 72، ص 48.)
امیر مؤمنان فرمود: «دلِ انسان خدادوست، رنج و سختى در راه خدا را بسیار دوست دارد؛ ولى بىخبر از خدا راحت طلب است.» (میزان الحكمه، محمدى رىشهرى، قم، دار الحدیث، هفتم، 1386، ص 441، ح 3314.)
4) سعى شده احادیث، آیات، داستان و... به تناسب نوجوانان باشد؛ از اینرو باید مبلّغ، ادبیات نوجوانان را در استفاده از مواد موجود به كار ببرد.
5) عنكبوت/2.
6) همان.
7) تفسیر نمونه، مكارم شیرازى، تهران، دار الكتب الاسلامیة، چهلم، 1383 ش، ج 2، ص100، ذیل آیه 214 سوره مباركه بقره.
8) اشاره به آیات 5 - 8 سوره مباركه انشراح مناسب است، بهویژه با این زاویه كه پس از سختى، آسانى است و پس از فراهم شدن آسانى، چه زیبا است كه خدا را بندگى كنیم و... .
9) خواجه حافظ شیرازى.
10) منافقون/9.
11) بحار الانوار، ج 64، ص 200، ح 3.
12) میزان الحكمه، ج 2، ص 462، ح 3379.
13) توجه دادن نوجوانان به این مسئله نیز لازم است كه، اهل بیت و پیامبرانعلیهمالسلام خزانهداران عالم بوده و هستند. آنان خود طبیب همه دردهاى بشرند؛ ولى وجود گرفتارى، فقر، بیمارى و... در طول حیات دنیوىشان، براى انتقال سیره و چگونگى برخورد صحیح آنان، به نسلهاى بعد و انسانهاى آزاده است.
14) مكارم الاخلاق، طبرسى، بى جا، منشورات الشریف الرضى، ششم، 1329 ق، ص147.
15) مراجعه شود به میزان الحكمه، ج 4، ص 285 به بعد باب گناه (الذنب).
16) نگارنده در تحقیق میدانى كه از 50 دختر دبیرستانى در مدارس چند شهر كشور داشت، این نتایج و آثار را از زبان آنها شنیده است. آنها به صورت مكتوب این آثار را نوشته و راهكار، طلب كردهاند.
17) ر. ك: میزان الحكمه، ج 13، ص 474، باب پدر و فرزند.
18) همان.