یادآوری
در سه بخش پیشین، پس از تبیین برخی از معیارهای روانی موفقیت در نویسندگی، به دو رویکرد مشکل گرا و راه حل گرا اشاره کردیم و یکی از تکنیکهای راه حل گرایانه را «مدل سازی نویسندگان موفق» دانستیم و به شناسایی روشها و مراحل مدل سازی پرداختیم و گفتیم که میتوان از طریق توصیفات کلامی و مطالعه زندگی و آثار نویسندگان موفق به رمز و راز موفقیت آنان پی برد. سپس چند نمونه از آثار برخی از نویسندگان موفق را معرّفی کردیم تا با مطالعه آن آثار بتوانیم به الگوهای موفقیت آنان پی ببریم و همانند سازی کنیم.
راهنمای مطالعه آثار نویسندگان موفق
«بهره مندی بهینه» از آثار نویسندگان موفق، در گرو «مطالعه روشمندِ» آن آثار است. شما اگر یک کتابِ ادبی و زیبا را یک بار مطالعه کنید و آن را کنار بگذارید، احساسِ ادبی شوق انگیز و زیبا پیدا میکنید و به وجد میآیید و ذوقِ ادبی شما به هیجان در میآید؛ اما این احساسِ زیبا، زودگذر است و دیری نمیپاید که اثر این مطالعه در ذهن و دلِ شما کمرنگ و به تدریج محو میشود و گستره ذوق پروری این گونه مطالعه به اندازهای نیست که در پرورشِ قدرت تخیل و تفکر ادبی شما ماندگار باشد.
برای ماندگار سازی اثر ادبی هر کتابی، شرائطی لازم است که با رعایت این شرائط، میتوانید به صورت بهینه و جهشی، برترین گامها را در پرورش قدرت تفکر و تخیل خود بردارید و سریعتر به رمز و راز موفقیت نویسندگان برتر برسید.
شرایط مطالعه مطلوب
یک. هر کتاب ادبی خوب را حداقل یک بار مطالعه کنید.
وقتی یک کتاب ادبی خوب را برای بار اوّل مطالعه میکنیم، لذت حاصل از آن معمولاً به گونهای است که چه بسا حوصله بررسی و تحلیل متن را از ما میباید و از میزان دقت ادبی ما میکاهد. بنابراین، بهتر است هر فصل یا بخش و یا کل کتاب را تا آخر بخوانیم و بعد دوباره به اوّل متن برگردیم و به تحلیل ادبی آن بپردازیم.
دو. این بار ـ که دوباره مطالعه متن را آغاز میکنید ـ به واژهها، تعابیر، ترکیب واژهها، و جملهها توجه کنید.
سه. واژهها و اصطلاحات زیبا، تعابیر و ترکیبهای جالب، و جملات جذاب و دلنشین را در متن کتاب علامت گذاری نمایید یا در دفترچهای مناسب به صورتی روشن و گویا یادداشت کنید.
این ذوق وروزی در انتخابات و اختصاص دفترچهای ویژه برای این کار، موجب میشود که در مراجعات بعدی با شوق و رغبت بهتری به سراغ یادداشتهایتان بروید و حوصله بیشتری برای استفاده از آنها داشته باشید.
چهار. با تعیین وقت مخصوص یا حداقل با استفاده از پاره وقتهایتان به مطالعه، مرور و حفظ کردن آنچه در دفترچه تان نوشته اید. بپردازید. با به همراه داشتن این دفترچه میتوانید از هدر رفتن بسیاری از زمانهای مرده و بلا استفاده جلوگیری کنید و از «فرصتهای بین کاری زندگی» ـ که معمولاً بیکار هستید ـ برای موفقیت در نویسندگی بهره مند شوید. استفاده مؤثر از همین لحظه لحظههای کوچک است که معجزه میکند و موفقیتهای بزرگ و شگفت انگیز را به ارمغان میآورد.
پنج. اکنون نوبت آن است که مکانیسم خلاقیت را در وجود خود فعال کنید. برای این کار، سعی کنید با نگاه کردن به آن یادداشتها یا با استفاده از آنچه حفظ کرده و دریافته اید، متن یا متنهایی را بنویسید و تا آنجا که میتوانید قدرت ابتکار و نوآوری خود را نیز به کار اندازید و ضمن استفاده از مطالب دفترچه تان، از ذهن خلاق خود نیز کمک بگیرید و واژهها، تعابیر، اصطلاحات و جملات مشابه جالب و جدیدی بیافرینید و در متن خود بیاورید.
مطالعه یادداشتها و مرور تدریجی آنها به طور خودکار و طبیعی، قدرت آفرینندگی ذهن را تقویت و بالهای تخیل و راه پویایی ذهن را باز میکند و ماهیچههای منقبض خلاقیت ذهنی را منبسط میسازد؛ به گونهای که بعد از مدتی مداومت در تمرین و متن نویسی این گونهای، ذهن، زوایا و دریچههای جدیدی فراروی خود «گشوده» مییابد که شما را به فراخنای دنیای مفهوم یابی و واژه سازی خلاقانه وارد میکند. آن گاه واژهها، تعابیر و اصطلاحاتی به ذهنتان خطور میکند که لااقل برای خود شما کاملاً جدید و بی سابقه است و غالباً برای دیگران نیز چنین است.
شش. این «متون خود نوشت» را بازنگری، اصلاح و پاکنویس نمایید.
هفت. پاکنویسها را در صورت امکان، تکثیر کنید و به معرض دید نقادانه استادان و دوستان ماهر در نویسندگی قرار دهید و بکوشید که از راهنماییها و اصلاحات عالمانه و ادیبانه شان در جهت پیشرفت خود بهره مند شوید.
از تذکرات و انتقادات دیگران ـ حتی اگر به نظر شما ناخوشایند باشد ـ با ذهنی گشوده و دلی پذیرا استقبال کنید و از آنها درس بگیرید و سعی کنید در نوشتههای بعدی خود، از تکرار نقاط ضعف پیشین بپرهیزید و نقاط قوت خود را تقویت نمایید. نقدپذیری کلید پیشرفت در نویسندگی است.
تمرین نویسندگی
اکنون برای ملموستر شدن بحث، یک نمونه تمرین ارائه میگردد. شما میتوانید با الگو گیری از این نوع کاربر روی متن، کار خود را شروع کنید. متن ذیل، فرازهایی برگرفته از کتاب «خدا کند تو بیابی» نوشته سید مهدی شجاعی است.
لطفاً این متن را یک بار به دقت بخوانید:
«بخوان به نام رهایی! بخوان به نام بلوغ! بخوان به نام صاعقه در «التهاب شب»! بخوان به نام «ساقه امید» در «پهندشت یأس»! بخوان به نام خالق خورشید!...
بخوان نبی گرامی! بخوان «رسول عشق و امید»! بخوان به «نام نامی توحید»!
تو که خواندی، «هُرم صدا»ی تو که «قندیلهای سکوت» را ذوب کرد، «آوای مهربان» تو که فضای میان زمین و آسمن را «عطرآگین» نمود، «بوی خوش عشق» که ملائک بی تاب را به «طواف حرا» کشانید، انبیا «انگشت حسرت» به دندان گزیدند؛ ابراهیم و اسماعیل، از آنکه حرا بود و ما به مرمت کعبه ایستادیم و موسی از آنکه به طور، چرا رفتیم و عیسی از آنکه آنچه در زمین یافتنی بود، در آسمان چرا میجستیم. و در این میانه، تنها خاطر خدا بود که راضی بود؛ چرا که رحمت واسعه خویش را نمودِ عینی بخشیده بود...
خداوند زمین را نور باران کرده است. برخیزید! خواب را بشکنید و «چشمان ظلمت گرفته» را سوی نور بگشایید! «بیم گمراهی» را از «کلبه دل» برانید و ترس از فراز و نشیب، از چاه و چاله، از دشت و تپه را جواب کنید! نگرانی را جارو کنید! بر ظلمت «زهرخند» بزنید که «یجعل لکم نوراً تمشون به» فرا راهتان نوری گسترده است، به مدد او راه بیابید و در پناه او بپویید!
«جگرهای تفدیده، و «چشمان عطش چشیده» و دهان تشنگی کشیده را با «زلال رحمت» خداوند سیراب کنید! هر کدام که در اعماق دل و «شیارهای ذهن» خویش خدا را میجستید، اینک نظاره کنید!...»
اکنون به آغاز این متن برگردید و یک بار دیگر این متن را با نگاهی تحلیلی بخوانید و به واژهها، تعابیر، و ترکیبهای ادبی داخل گیومه («») و نیز جملاتی که زیر آنها خط کشیده شده است، توجه کنید و در دفترچه ویژه خود ـ که برای این کار اختصاص داده اید ـ یادداشت نمایید و تعابیر و جملات انتخابی خودتان را نیز بر آنها بیفزایید و در فرصتهای مورد نظرتان به مرور و مطالعه این یادداشتها بپردازید و با استفاده از دریافتهایی که از این متن خواهید داشت، متنی مشابه و جدید بیافرینید.
مثلاً شما از واژه «التهاب شب» الهام میگیرید و ترکیبهای جدیدی میسازید، مثل: «التهاب عشق»، «التهاب مهر»، «التهاب چشم»، «التهاب اشک»، «التهاب شهر»، «التهاب روز» یا «آرامش شب»، «اضطراب شب»، «شوق شب»، «دل شب»، «روح شب» و...
همچنین از جمله «بخوان به نام صاعقه در التهاب شب» الهام میگیرید و جملات مشابه جدیدی میسازید، مانند: «بخوان به نام سپیده در طلیعه صبح»، «بخوان به نام عشق در التهاب اشک»، «بخوان به نام شوق در التهاب شهر»، «بگو از التهاب اشک در دل شب»، «بگو از آرامش شب در التهاب روز» و....
به این واژهها و تعابیر بنگرید:
«پهندشت یأس، هُرم صدا، قندیل سکوت، آوای مهربان، عطر آگین، بوی خوش عشق، انگشت حسرت، چشمان ظلمت گرفته، بیم گمراهی، کلبه دل، زهرخند، جگر تفدیده، چشم عطش چشیده، زلال رحمت، شیارهای ذهن، و....»
می توانید با به کارگیری اینها در جملاتی جدید، متنی نو بنویسید.
برای اینکه در نوشتن چنین متنهایی ـ که یک نمونه از آن را ملاحظه کردید ـ ورزیدهتر شوید، واژهها و تعابیر و اصطلاحاتی را در این قسمت میآوریم تا به عنوان تمرین با استفاده از اینها متنی را بنویسید: «فانوس روشن حقیقت، درونی سرشار از عشق و امید، عمری مفید، آینده بهینه، نسل بیدار، بام آگاهی، نبض زندگی، نمونه بودن، فکر ناب، پهنه زمین، نهال نخل امید، سیمای الهام بخش، درخشش احساس، طلوع صداقت آوا، اراده، عزم، بهُت کویر، وسعت فهم، شهر شوق، تمرین تبسم، معمار عبارات، بهار فرصت، هفت سین خاطرات، راز نگفته، رکوع نرگسها، شکوای سبز، مرور مکرر، در تکاپوی رسیدن، رایحه، نجابت، و شُکوه موفقیت.»
مؤلف کتاب «روش نویسندگان بزرگ معاصر» مینویسد:
«اساسیترین راه برای تلطیف ذوق و پرورش تخیل و تقویت فکر، مطالعه آثار نغز و زیبای استادانی است که وسعت پندار و جزالت گفتارشان بر صاحب نظران مشهود و مسلم شده است. به گفتهه لابرویر نویسنده مشهور فرانسوی بهترین مدرسه برای تعلیم نویسندگی، قرائت آثار اساتید است. هر کس مدتی از وقت خود را به قرائت این آثار گرانبها بگذراند و مثل خوانندگان جوان و پرشور به جمع آوری بهترین جملات و حفظ کردن و دوباره نوشتن و تکمیل آنها با نظریات خود برآید، چه بسا که این کار به آنجا منجر شود که از قرائت یک درامِ شکسپیر یا یک داستان چخوف یا یک رمان بالزاک، خود برای نوشتن اثری الهام بگیرد. هیچ کس از ما نمیخواهد که سطوری بنویسیم که هیچ کس ننوشته باشد، بلکه در مکتب ادب، همیشه باید فرزند کسی بود و نوشتن یک اثر، مستلزم فرا گرفتن اسرار خاص آن است و استادی در این حرفه نیز جز با تمرین نویسندگی، نصیب کسی نمیتواند باشد.» [1]
جان جیکس میگوید: «تمرین تنها راهی است که از طریق آن میتوانی مهارتت در نویسندگی را رشد دهی.» [2] و آنتونی هکت میگوید: «باید به برخی از آثار ادبی عشق بورزی تا بتوانی با عشق و علاقه ـ نه اینکه موظف باشی ـ از آنها نکات عمیقی بیاموزی و بعد باید شروع کنی و با دقت زیاد، چیزی بسیار عالی بنویسی و تنها پس از اینکه در آن زمینه خبره شدی، میتوانی دیگر کاملاً بلند پرواز باش. ، بلند پروازی و استعداد نویسندگی را همیشه به گونهای بایسته با بزرگترین نویسندگان گذشته و حال مقایسه کن [و از آنها الهام بگیر و] با آثارشان در ارتباط باش و بر آنان ارج بگذار!» [3]
گوردیمر میگوید: «من در اوقات مختلف زندگیام به لحاظ روان شناسی، متکی بر آثار نویسندگان مختلف بودهام؛ برخی تأثیری دائمی بر زندگیام گذاشته اند و برخی موقت.... [4] نویسندهای عمدتاً تحت تأثیر آثار دیگران قرار میگیرد که اولاً تازه کار و ثانیاً جوان باشد؛ ولی پس از این مرحله، چیزهایی را که لازم ندارد، کنار میگذارد و با رنج و زحمت زیاد، سبک خاص خودش را به وجود میآورد.» [5]
آیدایک میگوید: «من فقط چیزهایی را میخوانم که بتوانم با آنها بار نویسندگی خودم را ببندم.» [6] و یکی از نویسندگان میگوید: «فن نویسندگی برای پیشرفت و تکامل، به تمرین دائمی نیازمند است. ممارست علاوه بر اینکه بر تجربه و دانش شما میافزاید، موجب میشود که بر میزان حدت و درخشش ذهن و فعالیت مغزتان افزوده شود و در نتیجه، افکار پر ارزش از سرچشمه ذوق و ذهن شما تجلی کند. نویسنده حتی نباید مدتی ناچیز بدون تمرین و کسب تجربه بنشیند.» [7]
- پاورقــــــــــــــــــــی
[1] . روش نویسندگان بزرگ معاصر، ص 56 و 57.
[2] . فن داستان نویسی، ترجمه محسن سلیمانی، ص 34.
[3] . همان، ص 36.
[4] . همان، ص 188.
[5] . همان، ص 192.
[6] . همان، ص 251.
[7] . بر مسند سخن، دکتر نادر وزین پور، ص 78 (با ندکی تلخیص و تغییر).