آخرین تصاویر مذهبی

آخرین فیلم های مذهبی

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

آموزش تصویری احکام - آموزش وضو، نماز، غسل، تیمم و...

در آموزشی نوشته شده در پنج شنبه, 23 آذر 1402
مجموعه تصویری احکام شامل آموزش مطهرات، نجاست و نجس شدن چیزهای پاک، تطهیر لباس، پارچه، فرش و دیگر اشیا، آموزش وضو، آموزش نماز، آموزش غسل، تیمم، احکام محتضر، آموزش کفن…
دانلود مجموعه سخنرانی های  تصویری از مرحوم دولابی

دانلود مجموعه سخنرانی های تصویری از مرحوم دولابی

در بزرگان و شخصیت ها نوشته شده در سه شنبه, 21 آذر 1402
دانلود مجموعه سخنرانی ها و نکات اخلاقی از مرحوم دولابی با موضوعات: رزق و روزی انسان، دوست داشتن، قلب مومن، گرفتاری بشر، رحمت الهی و ... شامل 10 فایل تصویری
دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

دانلود مجموعه نماهنگ ها و تصاویر جدید ویژه فلسطین و غزه

در انقلاب، دفاع مقدس، مقاومت نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه نماهنگ های جدید ویژه فلسطین و غزه
مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ ها و مداحی های جدید ویژه ایام فاطمیه - تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در چهارشنبه, 08 آذر 1402
دانلود و تماشای مجموعه مداحی های جدید ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم | تنظیم استودیویی

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه نماهنگ های جدید ویژه محرم با تنظیم استودیویی
مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

مجموعه نماهنگ های زیبا ویژه عید غدیر | هدیه اسباب بازی | نادعلی ...

در مداحی تصویری نوشته شده در یکشنبه, 19 تیر 1401
مجموعه کلیپ های تصویری زیبا ویژه عید غدیر خم با کیفیت بالا

آخرین مطالب سایت

برخی از موانع کمال انسان درکلام امام هادی‌ علیه‌ السلام (2)

اشاره

در شماره‏های قبلی ماهنامه مبلّغان (شماره 134) برخی از موانع کمال انسان در کلام امام هادی‏‌علیه‌السلام برای مبلّغان گرامی بیان شد؛ اکنون در ادامۀ آن مطالب به شرح یكی دیگر از این موارد كه «حسد» می‏باشد می‌پردازیم، به امید اینكه ره توشه‏ای مناسب برای دنیا و آخرت خودمان از این كلمات حیاتبخش برداریم:

امام هادی‌علیه‌السلام در رابطه با حسد، جملۀ پرمعنایی بیان فرموده و در آن به حسد به‏عنوان یكی از موانع كمال آدمی پرداخته‏اند و آثار روانی حسد را در وجود آدمی بیان کرده و می‏فرمایند: «إِیاكَ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ یبِینُ فِیكَ وَ لَا یعْمَلُ فِی عَدُوِّك؛ (1) از حسد بپرهیز كه آثار [رنج‏آور] آن در تو آشكارا دیده مى‏شود، بى‏آنكه اثرى در دشمنت بگذارد.»

سخن امام‌علیه‌السلام در مورد حسدِ مذموم، برگرفته از كلام خداوند است كه فرمود: «لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ»؛ (2) «برتریهایى را كه خداوند براى بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نكنید! [این تفاوتهاى طبیعى و حقوقى، براى حفظ نظام زندگى شما، و بر طبق عدالت است].»

حكایتیازسعدی

در توضیح این سخن امام هادی‌علیه‌السلام (كه آثار حسد بیش‏تر در حسود ظاهر می‏شود و حسد، حسود را بیش‏تر از محسود می‏رنجاند) سعدی داستانی بدین شرح نقل می‏کند:

سرهنگى پسرى داشت كه در كاخ برادرِ سلطان، مشغول خدمت بود. با او ملاقات كردم، دیدم هوش و عقل نیرومند و سرشارى دارد، و در همان زمان خردسالى، آثار بزرگى در چهره‏اش هویدا بود.

بالاى سرش ز هوشمندى                                          مى‏تافت ستاره بلندى

این پسر هوشمند، مورد توجه سلطان قرار گرفت؛ زیرا داراى جمال و كمال بود كه خردمندان گفته‏اند: «توانگرى به هنر است نه به مال و بزرگى به عقل است نه به سال.»

مقام او در نزد شاه موجب شد تا آشنایان و اطرافیان، نسبت به او حسادت ورزیده و به وی تهمت خیانت‏كارى زدند، و در كشتن او تلاش بى‏فایده نمودند.

شاه از آن سرهنگ زاده پرسید: «چرا با تو آن همه دشمنى مى‏كنند؟»

سرهنگ‏زاده گفت: زیرا من در سایه دولتِ تو، همه را خشنود كردم مگر حسودان را، كه راضى نمى‏شوند الّا اینكه نعمتى كه در من است نابود گردد.

توانم آن كه نیازارم اندرون كسى                                             حسود را چه كنم كو ز خود به رنج در است

بمیر تا برهى اى حسود كین رنجى است                                               كه از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست

***

شوربختان (3) به آرزو خواهند                                   مُقبلان (4) را زوال نعمت و جاه

گر نبیند به روز، شب پره چشم                                  چشمه آفتاب را چه گناه؟ (5)

فردی كه به این بیماری روحی مبتلا باشد، به شخصیت معنوی دیگران نمی‏تواند آسیب برساند؛ امّا با این صفت پَست و غیر‏انسانی، خود را در عمق ضلالت و گمراهی قرار می‏دهد. و تمام نیكیها و خوبیهایش را نابود می‏سازد. برای همین امام هادی‌علیه‌السلام می‏فرماید: «الْحَسَدُ مَاحِقُ الْحَسَنَاتِ؛ (6) حسد تمام نیكیها را نابود مى‏كند.»

استاد مطهری‌رحمه‌الله در مورد حسد مذموم، می‏نویسد: «بیمارى نفس انسان فقط این نیست كه دچار حرص و آز مى‏شود، دچار بخل مى‏شود؛ بلكه انسان گاهى یك نوع بیماریهاى پیچیده‏اى پیدا مى‏كند كه از بیماریهاى تن پیچیده‏تر و مشكل‏ترند؛ بیماریهایى كه اساساً با منطق و عقل سازگار نیستند و فقط با روح همان بیمار سازگارند. همان چیزهایى كه امروز [آن را] عقده‏هاى روانى مى‏نامند، مثل حالت «حسد»

حالت حسد در انسان یك حالت ضد منطق است؛ یعنى انسان حالتى پیدا مى‏كند كه فراموش مى‏كند در فكر سعادت خودش باشد [بلکه] فقط در فكر بدبختى [شخصِ] دیگرى است. آرزویش این نیست كه خودش خوشبخت شود. اگر هم آرزو دارد كه خودش خوشبخت شود، ده برابر آرزویش این است كه دیگرى بدبخت شود. در هیچ حیوانى چنین حالتى نیست كه آرزوى آن حیوان، بدبختى حیوان دیگرى باشد. حیوان در فكر شكم خودش است و بس؛ ولى در انسان چنین حالتى پیدا مى‏شود.» (7)

انسان سالم، در مورد داشته‏های دیگران غبطه می‏خورد و حسادت نمی‏ورزد؛ او همیشه دربارۀ خودش فكر مى‏كند كه پیشرفت کند. اگر یك انسان همیشه در این فكر باشد كه خودش پیشرفت کند، سالم است. این، دلیل بر عیب نیست. اما اگر كسى همیشه در این اندیشه است كه دیگرى عقب بیفتد، بیمار و مریض است. حتى گاهى آدمهاى حسود به مرحله‏اى مى‏رسند كه حاضرند به خودشان صد درجه صدمه بزنند، تا به دیگرى پنجاه درجه صدمه وارد شود.

قصۀثروتمندحسود

در زمان یكى از خلفا، مرد ثروتمندى غلامى خرید. از روز اولى كه او را خرید، مانند یك غلام با او رفتار نمى‏كرد؛ بلكه مانند یك آقا با او رفتار مى‏كرد. بهترین غذاها را به او مى‏داد، بهترین لباسها را برایش مى‏خرید، وسایل آسایش او را فراهم مى‏كرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار مى‏كرد؛ گویى پروارى براى خودش آورده است. غلام مى‏دید كه اربابش همیشه در فكر است، ناراحت بود. بالاخره ارباب یك شب درد دل خود را با غلام در میان‏ گذاشت و گفت: من حاضرم تو را آزاد كنم و این مقدار پول را هم به تو بدهم؛ ولى مى‏دانى براى چه این همه خدمت به تو كردم؟ فقط براى یك تقاضا. اگر تو این تقاضا را انجام دهى، هرچه كه به تو دادم حلال و نوش جانت باشد و بیش از این هم به تو مى‏دهم؛ ولى اگر این كار را انجام ندهى، من از تو راضى نیستم.

غلام گفت: هرچه تو بگویى اطاعت مى‏كنم. تو ولىّ نعمت من هستى و به من حیات دادى. گفت: نه، باید قول قطعى بدهى! مى‏ترسم اگر پیشنهاد كنم قبول نكنى. گفت: هرچه مى‏خواهى پیشنهاد كنى بگو، تا من بگویم «بله». وقتى كاملاً قول گرفت، گفت: پیشنهاد من این است كه در یك موقع و جاى خاصى كه من دستور مى‏دهم، سر مرا از بیخ ببرى. گفت: آخر چنین چیزى نمى‏شود. گفت: من از تو قول گرفتم و باید این كار را انجام دهى.

نیمه شب غلام را بیدار كرد، كارد تیزى به او داد و با هم به پشت‏بام یكى از همسایه‏ها رفتند. در آنجا خوابید و كیسه پول را به غلام داد و گفت: همین‏جا سر من را ببر و هرجا كه دلت مى‏خواهد برو. غلام گفت: براى چه؟ گفت: براى اینكه من این همسایه را نمى‏توانم ببینم. مُردن براى من از زندگى بهتر است. ما رقیب یكدیگر بودیم و او از من پیش افتاده و همه چیزش از من بهتر است. من دارم در آتش حسد مى‏سوزم. مى‏خواهم قتلى به پاى او بیفتد و او را زندانى كنند. اگر چنین چیزى شود، من راحت می‏شوم. راحتى من فقط براى این است كه مى‏دانم اگر اینجا كشته شوم، فردا مى‏گویند جنازه‏اش در پشت بام رقیبش پیدا شده؛ پس حتماً رقیبش او را كشته است. بعد رقیب مرا زندانى و سپس اعدام مى‏كنند و مقصود من حاصل مى‏شود!

غلام گفت: حال كه تو چنین آدم احمقى هستى، چرا این كار را نكنم؟ تو لیاقتت این است که کشته شوی. سر او را برید، كیسه پول را هم برداشت و رفت. خبر در همه جا پیچید. آن مرد همسایه را به زندان بردند؛ ولى همه مى‏گفتند: اگر او قاتل باشد، روى پشت بام خانه خودش كه این كار را نمى‏كند؛ پس قضیه چیست؟ معمایى شده بود. وجدان غلام او را راحت نگذاشت. پیش حاكم وقت رفت و حقیقت را این‏طور بیان کرد: من به تقاضاى خودش او را كشتم. او آن‏چنان در حسد مى‏سوخت كه مرگ را بر زندگى ترجیح مى‏داد. وقتى مشخص شد قضیه از این قرار است، هم غلام و هم مرد زندانى را آزاد كردند. (8)

آری حسد یك خوى زشت شیطانى است كه بر اثر عوامل مختلفی مانند حب دنیا، ضعف ایمان، تنگ‏نظرى و بخل، در وجود انسان پیدا مى‏شود. حسد، به معنى درخواست وآرزوى زوال نعمت از دیگرى و سرچشمه بسیارى از گناهان كبیره است. که در نهایت آتش به خرمن ایمان می‏زند و آن را نابود می‏کند.

امام باقر‌علیه‌السلام مى‏فرماید: «إِنَّ الْحَسَدَ لَیأْكُلُ الْإِیمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب؛ (9) حسد ایمان را مى‏خورد [و از بین مى‏برد] همان‏گونه كه آتش هیزم را می‏خورد [و از بین می‏برد.]»

از منظر امام صادق‌علیه‌السلام یكی از مهم‏ترین آفات دین و دینداری، خصلت ناپسند حسد می‏باشد. پیشوای ششم‌علیه‌السلام در این زمینه می‏فرماید‏: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْر؛ (10) آفت دین، حسد و خود‏بزرگ‏بینى و فخرفروشی است.»

حسودواعتراضبهخداوند

حسود در واقع معترض به حكمت خدا است كه چرا افرادى را شامل نعمت و عنایت خود نموده است؟! همان‏گونه كه در آیه 54 سوره مبارکه نساء، با اشاره به این اعتراض ناشایست، مى‏خوانیم: «أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛ «یا اینكه نسبت به مردم [پیامبر و خاندانش‏]، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مى‏ورزند.» در روایتی از رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است كه: خداى عزّ و جلّ به موسى بن عمران‌علیه‌السلام فرمود: «یا ابْنَ عِمْرَانَ لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَیتُهُمْ مِنْ فَضْلِی وَ لَا تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَى ذَلِكَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِی صَادٌّ لِقَسْمِی الَّذِی قَسَمْتُ بَینَ عِبَادِی وَ مَنْ یكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَیسَ مِنِّی؛ (11) اى پسر عمران! بر آنچه از فضل خود به مردم داده‏ام حسد مبر و چشمان خود را به آن خیره مکن و دلت را پى آن مبر؛ زیرا حسد‏برنده، از نعمت من ناراحت است و می‏خواهد از تقسیمى كه میان بندگانم كرده‏ام، مانع شود، و كسى كه چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست.»

اساساً برخی از حوادث تلخ تاریخ، با صفت زشت حسد گره خورده است. نخستین قتلى كه در جهان واقع شد از ناحیه «قابیل» نسبت به برادرش «هابیل»، بر اثر انگیزه «حسد» بود. ماجرای حضرت یوسف‌علیه‌السلام و گرفتاریهای او و پدرش بر اثر حسد برادرانش بود. اصلاً یكی از مهم‏ترین عوامل مظلومیت انبیاء و اولیاء و اوصیاء به‏ویژه علی‌علیه‌السلام و خاندان پاكش، ریشه در حسد مخالفان و معاندان ایشان دارد. به همین جهت خداوند متعال به رسول مكرمش‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‏فرماید: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَق... وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد»؛ (12) «بگو: پناه مى‏برم به پروردگارِ سپیده صبح... . و از شرّ هر حسود، هنگامى كه حسد مى‏ورزد.» برای اینكه حسد ممكن است سرنوشت انسان را كاملا زیر و رو كند و انسان به خاطر حسد، چنان از درجۀ عالی خود سقوط كند كه ارتكاب تمام گناهان برایش راحت شود و تمام نیكیهایش را با دست خود از بین ببرد.

در اینجا عمق كلام امام هادی‌علیه‌السلام روشن می‏شود كه فرمود: «الْحَسَدُ مَاحِقُ الْحَسَنَاتِ؛ حسد تمام نیكیها را نابود مى‏كند.»

ماجرای ذیل شاهد خوبی بر این مدعاست كه حسد چگونه اعمال نیک انسان را نابود کرده و سرنوشت حسود را تغییر می‏دهد:

عاقبتشگفتانگیزحسادت

در ایام خلافت «معتصم عباسى»، شخصى ادیب وارد مجلس او شد. معتصم از صحبتهاى او، خیلى خوشنود شد و دستور داد هر چند روز، در مجلس او حاضر شود، و عاقبت این شخص از جمله ندیمان (همدم، هم‏صحبت) خلیفه گردید.

یكى از وزیران خلیفه، در حق این ادیب حسد ورزید كه مبادا جاى وزارت او را بگیرد. قصد کرد که او را به طریقى از بین ببرد. روزى وقت ظهر، با ادیب از حضور خلیفه بیرون آمدند و از او خواهش كرد به منزلش بیاید تا كمى صحبت كنند و ناهار بماند، ادیب هم قبول كرد.

ندیم موقع ناهار، در غذای مهمان زیاد سیر ریخته بود و ادیب از آن خوراكِ سیر زیاد خورد. وقت عصر صاحب‏خانه (وزیر حسود) به حضور خلیفه رفت و صحبت از ادیب كرد و گفت: من نمك‏پرورده نعمتهاى شما هستم. نمى‏توانستم این سِرّ را پنهان كنم كه این ادیب كه ندیم شما شده، پنهانى به مردم می‏گوید: خلیفه پیوسته مرا نزد خود احضار مى‏كند و بوى دهانش مرا اذیت می‏كند.

خلیفه بى‏اندازه آشفته گردید و او را طلبید. ادیب چون سیر خورده بود، كمى با فاصله نشست و با دستمال دهن خود را گرفته بود. خلیفه یقین كرد كه حرف وزیر درست است؛ به همین دلیل نامه‏اى به یكى از كارگزارانش نوشت كه حامل نامه را گردن بزند.

ندیمِ حسود در خارج اطاقِ خلیفه، منتظر بود و ادیب را دید که از حضور خلیفه آمد در حالی که مكتوبى در دست دارد. خیال كرد، خلیفه در نامه نوشته است که مال زیادى به وى بدهند. حسدش زیادتر شد و گفت: من تو را از زحمت بردن نامه خلاص می‏کنم. به دو هزار درهم آن را خرید و به ادیب گفت: چند روز خودت را به خلیفه نشان مده، او هم قبول كرد.

ندیمِ حسود، نامه را به عامل خلیفه داد و او هم بنا بر دستور خلیفه، گردن او را زد. مدتى بعد خلیفه سؤال كرد: ادیب ما كجاست؟ پیدا نمی‏شود آیا به سفر رفته است؟ گفتند: خیر به سفر نرفته، ما او را دیده‏ایم. احضارش كرد و با تعجب گفت: ترا نامه‏اى دادیم، به عامل ندادى؟ قضیه نامه و وزیر را نقل كرد. خلیفه گفت: سؤالی می‏كنم، دروغ نگو. بگو تو به ندیم ما گفتى: بوى دهان خلیفه مرا اذیت می‏كند؟ گفت: نه. خلیفه بیش‏تر تعجب كرد و گفت: چرا زمانی که نزد ما آمدى دورتر نشستى و با دستمال دهان خود را گرفته بودى؟

عرض كرد: ندیم شما مرا به خانه خود برد و سیر به من خورانید، چون به حضور شما آمدم، ترسیدم بوى دهانم خلیفه را آزار نماید.

خلیفه گفت: الله اكبر، سپس قضیه حسادت ندیم و قتل حسود و زنده بودن محسود را براى همه حُضّار نقل كرد و همگان در حیرت شدند. (13)

پندهایشیطانبهحضرتنوح‌علیه‌السلام

در روایات آمده است كه: ابلیس به نوح‌علیه‌السلام گفت: «فَإِیاكَ وَ الْكِبْرَ وَ إِیاكَ وَ الْحِرْصَ وَ إِیاكَ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّ الْكِبْرَ هُوَ الَّذِی حَمَلَنِی عَلَى أَنْ تَرَكْتُ السُّجُودَ لِآدَمَ فَأَكْفَرَنِی وَ جَعَلَنِی شَیطَاناً رَجِیماً وَ إِیاكَ وَ الْحِرْصَ فَإِنَّ آدَمَ أُبِیحَ لَهُ الْجَنَّةُ وَ نُهِی عَنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ فَحَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَكَلَ مِنْهَا وَ إِیاكَ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّ ابْنَ آدَمَ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَقَالَ نُوحٌ‌علیه‌السلام فَأَخْبِرْنِی مَتَى تَكُونُ أَقْدَرَ عَلَى ابْنِ آدَمَ قَالَ عِنْدَ الْغَضَب؛ (14) بپرهیز از كبر و حرص و حسد؛ زیرا كبر، مرا از سجده بر آدم باز داشت و كافر و شیطان رجیم كرد، و و مبادا حرص بورزی؛ زیرا برای آدم بهشت مباح شده و تنها یک درخت از او نهی شده بود اما حرص باعث شد که از آن بخورد [و از بهشت رانده شود] مبادا حسود باشى كه پسر آدم از حسد برادرش را كشت. پس نوح گفت: به‏من بگو در چه وقتى بر گمراه كردن آدمیزاد تواناتری؟ گفت هنگام خشم و غضب.»

آثارحسددررفتارانسان

1. محرومیتازشرفوبزرگی

پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در روایتی فرمود: «أَنَّ الْحَسُودَ لَا یسُود؛ (15) شخص حسود هرگز به مقام بزرگی و سیادت نمی‏رسد.» چون به دنبال كشف عیب دیگران و در صدد بی‏ارزش نمودن آنان است و هرگز فرصت اصلاح خود را ندارد. (16)

2. غصهواضطرابدائمی

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «الْحَسُودُ مَغْمُومٌ؛ (17) حسود، همواره ناراحت و غمگین است.»

حسود از غمِ عیشِ شیرینِ خلق                                  همیشه رود آب تلخش به حلق‏

رسول گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده: «أَقَلُّ النَّاسِ لَذَّةً الْحَسُودُ؛ كم‏ بهره‏ترین مردمان از لذت، حسود است.» (18)

زیرا وی از غصه و ناراحتی ناشی از حسادت، همواره در رنج و تعب است و فكر و خیال در مورد موضوعات مختلف، لذت زندگی را از وی سلب می‏كند.

3. ناراحتیهایجسمی

علی‌علیه‌السلام یكی دیگر از آثار بیماری حسد را، از دست‏دادن سلامتی جسمی بیان كرده و می‏فرماید: «صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ؛ سلامتى تن در كم شدن حسد است.»

انواعحسد

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: حسد دو نوع است: 1. حسد فتنه؛ 2. حسد غفلت: اما حسد غفلت مانند حرف ملائكه است كه خداوند می‏فرماید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ‏خَلِیفَةً قالُوا أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یفْسِدُ فِیها وَ یسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»؛ «من می‏خواهم در زمین خلیفه‏اى قرار بدهم، [ملائکه] گفتند: می‏خواهى در زمین، كسى را قرار دهى که فساد و تباهى كند و خونریزى نماید در حالی که ما تو را تسبیح و تقدیس می‏كنیم.»

منظور ملائکه، این بود كه خلیفه را از میان ما قرار ده. پس این حرف را به‏واسطه حسد نسبت به‏آدم، از نوع حسد فتنه نگفتند كه بخواهند او را رد كنند و منكرش شوند؛ بلکه از روی غفلت چنین خواسته‏ای را مطرح نمودند.

حسد دوم كه شخص را به‏كفر و شرك می‏كشاند، حسد ابلیس است كه حرف خدا را رد کرد و از سجده امتناع ورزید. (19)

مهمترینریشۀحسد

به نظر می‏رسد، مهم‏ترین ریشۀ حسد ضعفها و کمبودهای روحی و روانی است زیرا روح انسان هرچه مقتدرتر باشد، حسد و كینه‏اش كم‏تر خواهد شد؛ هم‏چنانكه امام حسین‌علیه‌السلام در یك جمله حكیمانه می‏فرماید: «الْقُدْرَةُ تُذْهِبُ الْحَفیظَةَ؛ (20) قدرت كینه را از بین مى‏برد.»

وقتى انسان در خودش احساس قدرت كند، نسبت به دیگران كینه ندارد. در نقطه مقابل، آدمِ ضعیف است كه همیشه كینه دیگران‏ را در دل دارد و نسبت به دیگران حسادت مى‏ورزد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). بحار الانوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج75، ص370، باب مواعظ أبی الحسن الثالث‏‌علیه‌السلام.

(2). نساء/32.

(3). بدبختان.

(4). خوشبختان.

(5). گلستان سعدی، باب اول.

(6). بحارالانوار، ج‏69، ص199.

(7). مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، مرتضی مطهری)، انتشارات صدرا، قم، ج‏23، ص230.

(8). همان، ص103 تا 105.

(9). الكافی، ج‏2، ص 306.

(10). همان، ص307.

(11). همان.

(12). فلق/1 و 5.

(13). رنگارنگ، علی اكبر عماد، نشر قریشی، ج1، ص 358.

(14). بحارالانوار، ج‏60، ص 251.

(15). إرشاد القلوب إلى الصواب، شیخ حسن دیلمى، نشر شریف رضى، قم، 1412 ق، ج‏1، ص 29.

(16). نزهة النواظر، محدث قمى‏، نشر اسلامیه، تهران، ص123.

(17). بحار الأنوار، ج‏70، ص256..

(18). أمالی الصدوق، شیخ صدوق، نشراعلمى،‏ بیروت‏، 1400 ق،‏ ص 21.

(19). بحار الأنوار، ج‏75، ص255، باب مواعظ الصادق جعفر بن محمد'.

(20). نزهة الناظر وتنبیه الخاطر، حسین بن نصر حلوانی، تحقیق و نشر مدرسة الإمام المهدی‌علیه‌السلام، قم المقدسه، 1408 ق، ص84.

377 دفعه
(0 رای‌ها)