مقدمه
همواره کسانیکه به محضر اولیاءِ الهی، بهخصوص رسول گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومینعلیهمالسلام مشرف میشدند، از ایشان تقاضای پند واندرز یا نصیحتی میکردند تا در سایۀ نورانیت آن بزرگواران و مضامین عالیۀ کلامشان، قدم به قدم، وادی سلوک و تعالی را طی کرده و از رحمت خاصۀ الهی بهرهمند گردند.
نیازهای انسان به پند واندرز
پند و اندرز در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد؛ چنانچه امام جوادعلیهالسلام در اهمیت این امر، میفرماید: «الْمُؤْمِنُ یحْتَاجُ إِلَى تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُه؛ (1) مؤمن، به توفیق از طرف خداوند و پندگویی از طرف خودش و پذیرش از هر کسی که به وی اندرز دهد، نیازمند است.»
امام جوادعلیهالسلام در این روایت سه نکته مهم در سیر اخلاقی را بیان میفرماید:
1. توفیق الهی؛ 2. پندگویی از جانب خویش؛ 3. قبول کردن از کسی که او را نصیحت میکند.
امام باقرعلیهالسلام نیز در اهمیت پند دادن مؤمن به نفس خود میفرماید: «وَ قَالَعلیهالسلام مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِی عَنْهُ شَیئاً؛ (2) هر کسی که خداوند برای او از خویش پنددهندهای قرار ندهد، پندهای مردم او را از چیز دیگری بینیاز نمیکند.»
پس با توجه به این روایت یکی از شرایط پندپذیری از دیگران آن است که ابتدا مؤمن خود، پنددهندۀ نفس خویش باشد؛ یعنی در واقع مؤمن بیدار بوده و قبل از اینکه دیگران عیوب و بدیها او را ببینند، به عیوب خود واقف باشد.
ابنسینا نیز در کتاب اشارات وعظ مقاماتالعارفین، وقتی سعی در برهانی کردن عرفان دارد، بیان میکند که پندواندرزی که از واعظ پاک و البته همراه با بلاغت ارائه گردد، میتواند نقش مؤثری در تابع ساختن نفس اماره برای نفس مطمئنه داشته باشد. (3)
از آنچه ذکر شد اهمیت پند و اندرز در سیر اخلاقی و عرفانی بیشتر روشن میگردد.
وصیت اخلاقی امام جوادعلیهالسلام
پس از این مقدمه، به شرح یکی از وصایای نورانی امام جوادعلیهالسلام در حد بضاعت پرداخته میشود.
«قَالَ لِلْجَوَادِعلیهالسلام رَجُلٌ: أَوْصِنِی قَالَعلیهالسلام، وَ تَقْبَلُ؟ قَالَ؛ نَعَمْ قَالَعلیهالسلام؛ تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَینِ اللَّهِ فَانْظُرْ كَیفَ تَكُونُ؛ (4) مردی به حضرت جوادعلیهالسلام عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید. امامعلیهالسلام فرمود: میپذیری؟ گفت: آری. فرمود: تکیه بر صبر کن و به فقرا در آویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی.»
در این کلام نورانی امام جوادعلیهالسلام، پنج اصل از اصول اخلاقی، مطرح گشته که هر کدام از آنها ترجمه و تفسیر میشوند:
1. صبر
لحظه لحظۀ سلوک اخلاقی مؤمن، در بستر صبر شکل میگیرد؛ بهطوری که وی به هر اندازه از مقام صبر دور باشد، افعال وی نیز ناقصتر میگردد؛ و از اینروی امام جوادعلیهالسلام فرمودند: «تَوَسَّدِ الصَّبْرَ؛ صبر را بالش خود قرار بده.» این تشبیه از آن رو است که چون آرامش و قرار جسمی انسان، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیازمند به تکیهگاهی چون صبر است.
وقتی از رسول خداصلیاللهعلیهوآله سؤال میشود: «ایمان چیست؟ ایشان میفرمایند: «الصَّبرُ.» (5)
زیباتر آنکه امیرالمؤمنینعلیهالسلام راه رسیدن به لقای الهی را نیز صبر میداند؛ آنجا که میفرمایند: «مَن صَبَرَ عَلَی اللهِ وَصَلَ إِلَیهِ؛ (6) هر که برای [وصال به] خدا صبر کند، به او میرسد.»
پس حقیقت آن است که صبر با هر نوعش (صبر بر گناه و معصیت یا صبر بر مصیبت) بهترین بستری است که میتواند خواستگاه رشد جوانههای ایمان باشد.
2. فقر
از اموری که باعث تضییع عزّت برخی مؤمنان ضعیف الایمان میشود و یا در سلوک اخلاقی آنها خلل ایجاد میکند، فقر و مشکلات مادی است.
در نتیجه آن امام همامعلیهالسلام فرمودند: «اعْتَنِقِ الْفَقْرَ؛ [ای مؤمن!] فقر را در آغوش بگیر.»
به بیان دیگر اگر فقر و تنگدستی، تحمّل شود؛ اولاً، عزّتمندی مؤمن را به همراه دارد و ثانیاً، مانع رشد اخلاقی و تکامل سالک نمیشود.
بر اساس حکمت و معارف توحیدی برخاسته از مکتب اهلبیتعلیهمالسلام، این بند از روایت را به مفهوم دیگری نیز میتوان تفسیر نمود؛ و آن اینکه انسان سالک اِلی الله، «فقیر بالذّات» است، در مقابل خداوند متعال که «غنی بالذات» است؛ و بر این اساس، خود را نیازمند و محتاج دانسته و بسیاری از خودسریها و خودبینیهای او از بین میرود. بیان نورانی امامالموحّدین و المتّقین حضرت علیعلیهالسلام در مسجد کوفه بیانگر همین مطلب است که میفرماید: «مَولایَ یا مُولای! اَنتَ الغَنِیُّ وَ اَنَا الفَقِیرُ وَ هَل یَرحَمُ الفَقِیرَ اِلَّا الغَنِیُّ؛ (7) مولای منای مولای من! تو بینیازی و من فقیرم و آیا ترحم میکند بر فقیر جز کسی که بینیاز است.»
3. دوری از شهوات
یکی از اصول مهم در راه کسب اخلاقیات، عدم دخالت شهوات در افعال و کردار فرد میباشد؛ زیرا خواستههای شهوانی، رنگ و بوی منیّت و انانیّت دارد و انسان را از کسب معارف حقّه الهی دور میسازد؛ حال آنکه امنیت مؤمن، قدم نهادن در حریم الهی است؛ لذا امام جوادعلیهالسلام در ادامۀ وصیت خویش فرمودند:
«ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ؛ شهوات را به دور انداز و رها کن.»
یعنی محور و اساس فعالیتهای مؤمن، خواستههای الهی است، نه امیال نفسانی.
4. مخالفت با هوای نفس
سختترین وادی، در مسیر کسب فضائل اخلاقی مخالفت و مبارزه با هوای نفس است، در همین راستا و برای تبیّن بیشتر آن، رسول گرامی اسلامصلیاللهعلیهوآله، مبارزه با هواهای نفسانی را «جهاد اکبر» نامیده است. (8) اهمیت این مسئله بدان حد بوده که آن حضرت به همین مقدار کفایت نکرده و برای تبیین بیشتر آن فرمودهاند:
«أَعْدَی عَدُوَّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛ (9) دشمنترین دشمنانت، نفس تو است که در بین دو پهلوی تو قرار دارد.»
از اینرو، یکی دیگر از اصولی که امام جوادعلیهالسلام در وصیت اخلاقی خویش بیان نمودند این کلام نورانی است که: «خَالِفِ الْهَوَى؛ با هوای نفس مخالفت کن.»
رسول اللهصلیاللهعلیهوآله در کلام نورانی دیگری، از مبارزه با نفس به عنوان برترین جهاد یاد میکنند و میفرمایند: «اَفْضَلُ الْجِهَادِ أَنْ تُجَاهِدَ نَفْسَکَ وَ هَوَاکَ فِی ذَاتِ اللهِ تَعَالَی؛ (10) برترین جهاد این است که بهخاطر خدای تعالی با نفس و هوای نفسانیت مبارزه کنی.» به تعبیر دیگر، باید اولین کار و آخرین کار مؤمن، جهاد با نفس باشد.
امیرالمؤمنینعلیهالسلام در این رابطه میفرمایند: «اَوَّل مَا تَنْکِرُونَ مِنَ الْجِهَادِ، جِهَادُ أَنْفُسِکُمْ آخِرَ مَا تَفْقِدُونَ مُجَاهَدَةُ أَهْوَائِکُمْ وَ طَاعَةُ اُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ؛ (11) نخستین جهادی که آن را ناخوش میدارید، جهاد با نفسهایتان، و آخرین چیزی که گُم میکنید، مبارزه با خواهشهایتان و اطاعت از اولیالأمرتان است.»
پس مخالفت با هوای نفس و صد البته رها نمودن شهوات، راه را برای وصال و لقای الهی هموار میسازد.
5. حضور در محضر الهی
آنچه بیشتر از همه برای سالک اهمیت داشته و در تمامی لحظات نباید از آن غافل باشد، دقت در این امر است که بداند، همیشه در محضر الهی به سر میبرد، و در مَنظر مرعای او است.
امام جوادعلیهالسلام فرمودند: «اِعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَینِ اللَّهِ فَانْظُرْ كَیفَ تَكُونُ؛ بدان که در برابر دیدۀ خدایی و متوجه باش که چگونهای.»
گفتار نورانیای که از حضرت امام خمینیرحمهالله به یادگار مانده است نیز، احتمالاً برداشتی از این روایت امام جوادعلیهالسلام بوده است که فرمودند: «عالَم محضر خدا است، در محضر خدا معصیت نکنید.»
بر اساس این بخش از گفتار نورانی امام جوادعلیهالسلام، میتوان نتیجه گرفت که یکی از عوامل گناه، میتواند غفلت از حضور در محضر الهی باشد.
سالک باید از دستوری که اهل سلوک، از آن با عنوان «مراقبه» یاد میکنند و آن را مایۀ سعادت و رکن عمدۀ سیر و سلوک میخوانند، کمک بگیرد و در هر لحظه و در هر جایی و در هر حالی که هست، همواره خود را در محضر الهی بداند تا بدین ترتیب غفلت را که زمینهساز گناهان و تخلّفات است، از وجود خویش دور سازد.
امام صادقعلیهالسلام به اسحاق بن عمّار فرمودند:
«یا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیكَ؛ (12) ای اسحاق! به گونهای از خدا بترس که گویا او را میبینی؛ هر چند تو او را نمیبینی، ولی او تو را میبیند، و اگر معتقد باشی که او تو را نمیبیند، بیشک به او کفر ورزیدهای، و اگر بدانی که او تو را میبیند و آنگاه در حضور او معصیت کنی، بیتردید او را از بیارزشترین بینندگان قرار دادهای.»
پس؛
الهی! به حق خودت حضورم ده، و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم. (13)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). تحفالعقول، ابنشعبه حرانی، تصحیح استاد علی اکبر غفاری، ترجمه آیت الله کمرهای، جامعه مدرسین، قم، چاپ2، 1404ق، ص457.
(2). تحفالعقول، ابن شعبه حرانی، ص 302.
(3). شرحالاشارات والتنبیهات، خواجه نصیرالدین طوسی، تحقیق استاد حسن زاده آملی، بوستان کتاب، قم، چ اول، 1383، چ 2، ص 1054.
(4). بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، داراحیاءالتراث، بیروت، 1403 ق، ج 75، ص358.
(5). میزانالحکمه، محمد محمدی ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، 1379، چ دوم، 690، ص 2958.
(6). بحارالانوار، ج 71، ص 90.
(7). مفاتیحالجنان، اعمال مسجد بزرگ کوفه، مناجات حضرت امیرالمؤمنین، چ نبوغ، ص707.
(8). جامعالصغیر، جلالالدین سیوطی، تصحیح احمد سعد علی، قاهره، 1373 ق، چ 4، ج 2، ص 85.
(9). بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 68، ص 64.
(10). میزانالحکمه، محمدی ری شهری، ج 2، ص854.
(11). همان، ج 2، ص 851- 850.
(12). اصول کافی، کلینی، تصحیح استاد حسن زاده آملی، مکتبةالاسلامیه، تهران، 1388 ق، ج 2، ص 55.
(13). الهی نامه، علامه حسن زاده آملی، چ اول، بوستان کتاب، ص 4 و 3.