یاد آوری
در قسمت قبل، سخن از ابزارها و قالبهای تبلیغی به میان آمد كه ضمن نگاهی نو به این موضوع مهم، با اشاره به ابزارهای اصلی و واسطهای، قالبهای تبلیغی را به سه دسته «گفتاری، «نوشتاری» و «دیداری» تقسیم كردیم و برای هر یك نمونههایی آوردیم و با نگاهی به قالبهای تبلیغی دریافتیم كه «هنر» جوهره هر یك از آن هاست كه باید به صورت جدی مورد توجّه قرار گیرد. در این قسمت موضوع «هنر و تبلیغ» و جایگاه هنر در قالبهای تبلیغی را پی میگیریم.
انسان و هنر
هنر دقیقترین و رساترین وسیله انعكاس اندیشهها و آرمانهای شریف میباشد (1) [و] هر ایده، اندیشه و انقلابی كه در قالب هنر نگنجد ماندنی نخواهد بود. (2)
اگر با عظمتترین اثر هنری را در برابر دیدگان سایر جانداران قرار دهیم اندك بازتاب و تأثیری از خود نشان نخواهند داد.
به عنوان مثال: اگر یك تابلوی هنری كه در همۀ دنیا بی نظیر است روی مقوایی كشیده شده باشد، برای جانداری به نام موریانه غذای خوبی خواهد بود. به همان خوبی كه یك قطعه مقوای بی خط و نقش یا دارای سطحی كه مركب روی آن ریخته شده باشد یا مورچهای كه داخل مركب افتاده روی آن مقوا راه برود، موریانه همۀ مقواها را خواهد خورد.
یك نمود هنری جایگاه تلاقی روحی بزرگ ـ كه دارای یك نبوغ هنری است ـ با دیگر ارواح انسانها است كه این تلاقی هم باید برای روح بزرگ هنرمند مفید باشد هم برای روح تماشاگر.
فائده هنر برای روح هنرمند این است كه با علم به این كه انسانهایی به اثر هنری او خواهند نگریست و رشد و كمال یا سقوط آن انسانها، در خود هنرمند نیز اثر خواهد كرد. همه استعدادهای مغزی و اعماق و سطوح روح خود را به كار میاندازد تا تأثر و انگیزه تحوّل به رشد و كمال را به آن انسانها ـ كه خود جزئی از آن هاست ـ بدهد.
فائده هنر برای انسانهای تماشاگر در صورتی كه از اعماق روح هنرمند توصیف شده برآید، فایدۀ آب حیات برای حیات خواهد بود. (3)
هنر چیست؟
هنر عبارت است از كیفیت بیان و ادای یك مطلب به شكلی زیبا و طریف و توأم با ذوق. این را ما هنر میگوییم كه شامل سخن گفتن، شعر گفتن، داستان نوشتن، نویسندگیهای هنرمندانه و انواع و اقسام شاخههای گوناگون هنر میشود، در هنر اصل این است كه:
1 ـ هنرمند یك پیام، مقصود و مضمونی در ذهن داشته باشد و بخواهد آن را به مخاطب خودش تعلیم بدهد و به ذهنها و دلها برساند و در آن رسوخ بدهد.
2 ـ این كار را با ظرافت و زیبایی به صورت جاذبه دار انجام دهد. (4)
نقشهای مذهبی در هنر عبارت است از: شناخت هنر و بهره برداری از نبوغهای هنر در هدف معقول و تكاملی حیات كه رو به ابدیت و ورود در پیشگاه آفرینندۀ نبوغهای هنری و واقعیت هاست. (5)
هنر و كارایی آن
می دانید هنر این خصوصیت را دارد كه به خاطر ملایمت با طبع آدمی، بی شك در طبع او اثر میكند. هر هنری در طبع آدمی اثر میگذارد. اگر چه آن كسی كه مورد اثر قرار گرفته، نتواند آن هنر را تحلیل كند. هنر اثر خود را میگذارد؛ یعنی، دل را منقلب میكند و... اثری در روح باقی میگذارد. هرچه مایۀ هنری كمتر باشد، اثر هم كمتر میشود. (6)
هنر به انسان قدرت گذار از سه مرز را عنایت كرد: مرز زمان، مرز مكان و مرز ظاهر....
از سوی دیگر اعمال انسانها هر كدام رنگ جغرافیایی خاصی خورده است و محدود به مكانی خاص میشود. به طوری كه برای سایر اماكن و مناطق ناشناخته و غیرمأنوس است ولی هنر آشنا به همۀ مرزها و مناطق است و مرز نمیشناسد و در همه جا قدر میبینید و بر صدر مینشیند. نمونه این سخن، ترجمۀ سخنان حافظ شیرین سخن و امثال او به چندین زبان زنده دنیاست.
توان سومین هنر آن است كه تنها گوش را نمینوازد و بلكه هوش را بر میانگیزد و عواطف، احساسات و عقل و وجدان را تحت سیطرۀ خود قرار میدهد... این سه توان هنر (گذر از زمان، مكان و ظاهر) باید در خدمت تعهد، ایمان و ارزشهای اسلامی قرار گیرد. به عبارت دیگر، معارف الهی را باید بر مركب هنر نشاند تا در تمامی مرزها و همۀ زمانها و عمق جانها نفوذ كند و سیطره و سلطه خویش بگستراند. (7)
هنر بهترین وسیله برای انعكاس مفاهیم اسلامی و انسانی است و جامعه اسلامی برای برقراری ارتباط و ابلاغ مكنونات قلبی خود به مخاطبینش به هنر فاخر و برجسته نیاز دارد. (8)
هنر و تبلیغ
با توجّه به آنچه در موضوع «هنر» گذشت، برای رسیدن به «تبلیغ مؤثر» ضرورت استفاده از این عنصر مهم در قالبهای تبلیغی كاملاً روشن است. بنابراین در سنگر تبلیغ علاوه بر داشتن محتوای ناب كسب مهارت نسبت به قالبهای هنری بسیار مهم است و باید برای آموزش مهارتهای تبلیغی برنامهریزی كرد.
كار هنر با محتوا پایان نمییابد، قالب نیز ارزش بسیار دارد. ظرف نازیبا مظروف زیبا را زشت جلوه میدهد. برای ساختن ظرف زیبا در عرصۀ هنر تنها استعداد كافی نیست، آموزش هم ضرورت دارد. هنرمندانی كه قدرت آموزش اصول هنری را در خود میبینند، باید به یاری جوانان بشتابند. (9)
قالبهای نوشتاری
در قسمتهای قبلی (دوم، سوم و پنجم) به موضوع نویسندگی و ادبیات و كاربرد آن در تبلیغ نگاهی گذرا داشتیم و از «قلم» به عنوان یكی از ابزارهای اصلی تبلیغ یاد كردیم و به صورت كلی راهكارهایی را برای شروع كار نگارش از نظر گذراندیم. اینك وقت آن رسیده تا با قالبهای مختلف نوشتاری بیشتر آشنا شویم و راهكارهای عملی هر یك را بیان كنیم.
گام اول:
نگارش كه یكی از راههای مهمّ و مؤثّر بیان مطالب است اگر چه به شاخههای مختلفی چون، شعر، نثر ساده و ادبی، قصه و... تقسیم میشود، ولی در حقیقت همۀ اینها قالبهایی برای بیان «محتوا» است. بنابراین مهمترین و اولین گام تهیه محتوایی است كه میخواهیم دربارۀ آن بنگاریم.
برخی از مبلّغان به ویژه آنان كه در ابتدای راه تبلیغ اند گاهی با مشكل نداشتن محتوا رو به رو میشوند. در حالی كه منابع غنی قرآن، حدیث و كتب علمی و دینی ما شرشار از مطالب ناب و قابل ارائه است. این مآخذ بسان گنجی میماند كه باید كشف و استخراج شود.
برای نوشتن سوژه بسیار است. فقط كمی دقّت و ذوق میخواهد. اگر به اطراف خود نگاه كنیم، تمام صحنهها، اشیا و رخدادهایی كه میبینیم میتواند بهانهای برای كار نگارش، باشد.
باید به این نكته توجّه كنیم كه مبلّغ چون همواره به موضوعات مختلف نگرۀ دینی و ارزشی دارد، باید با منابع اسلامی و دیدگاه شارع مقدس آشنا باشد و هرچه بیشتر نسبت به این موضوع تلاش كند، در تبلیغ خود موفّقتر خواهد بود.
برای این كار مبلّغ باید با روشهای مطالعه، خلاصه نویسی، یادداشت برداری، روش تحقیق و... آشنا شود (10) و از همان آغاز، با ذوق و جدیت از تمام لحظات عمر خود كمال بهره را ببرد.
چه بسیار است جلسات و موقعیتهایی كه ما در آنها قرار میگیریم و میتوانیم بهترین نكات و مطالب را برداشت كنیم اما به آسانی آنها را از دست میدهیم.
مبلّغ شایسته است مترصدانه همۀ لحظات را شكار كند و با نوشتن و تنظیم كردن یافتههای خود از اتلاف وقت و فرار فرصتها جلوگیری نماید.
گام دوم:
قالبهای نگارشی متنوّع است مبلّغ باید با توجّه به كاربرد هر یك از آنها ضمینههای كاری و انگیزه خود را وارسی كند و با مطالعه استعدادهای خود و مشورت با راهشناسی دلسوز توان خود را كشف نماید. در هر كدام از قالبهای نویسندگی كه موفقتر است، كار كند. البته ممكن است كسی به دلیل احاطهای كه در طول مسیر پیدا میكند، توان كار در همۀ قالبها را بیابد اما بالأخره انسان باید كار را از یك جا شروع كند و بداند كه: هر كسی را بهر كاری ساختند.
نسبت به قالبهای تبلیغی، اولین گام آشنایی با آنها و گام دوم كسب مهارت نسبت به آن هاست. از این جهت ناچاریم درباره قالبهای مختلف نوشتاری و كاركرد آنها مطالبی را طرح كنیم تا مبلّغ با آگاهی مهارتهای لازم را دربارۀ آنها كسب كند و اگر نتوانست لااقل در وادی تبلیغ نسبت به قالبهای تبلیغی بی اطلاع نباشد.
قالبهای نوشتاری
الف ـ نثر:
نثر به نوشتهای میگویند كه خالی از وزن و آهنگ و ویژگیهای شعری است. آن را در مقابل شعر استفاده میكنند. نثر را معمولاً به ساده و ادبی تقسیم میكنند.
1 ـ نثر ساده:
نثر ساده را میتوان به عنوان گام اول در نگارش انتخاب كرد. در این نوع نگارش محتوا در قالب نوشتهای ساده و روان به دور از هر نوع صنعت ادبی ریخته میشود.
مناسبترین كاربرد این نوع نگارش مطبوعات و روزنامهها است، از آن جا كه مخاطب روزنامهها عموم مردمند، لازم است نوشتهای روان با واژههای مفهوم و ساده باشد. تا همه به راحتی بتوانند مطالب را دریابندو اطلاعات را به دست آورند و دچار خستگی و انزجار نشوند.
به كسانی كه به نگارش علاقه دارند پیشنهاد میشود ابتدا كار خود را با نثر ساده شروع كنند و با متنهای مطبوعاتی سر و كار داشته باشند تا قلم آنها از جمودی درآید و كم كم نوشته آنان از اشكالات دستوری، رسم الخطی و ویرایشی پیراسته شود.
پس از این مرحله ـ كه تمرین مستمر لازمه آن است ـ میتوان به قالبهای دیگر نوشتاری نیز روآورد.
مطبوعات با توجّه به جایگاه مؤثّری كه در میان رسانهها دارد، یكی از عرصههای مهمّ تبلیغی است و در جای خود باید نسبت به ویژگیهای نوشتاری آن مطالبی را طرح كنیم.
2 ـ نثر ادبی:
در نثر ادبی علاوه بر رعایت مواردی كه در نثر ساده گفتیم، ملاحت و شیرینی خاصی به چشم میخورد و واژههای آن گوش را نوازش میدهد. آنچه این نوع نوشته را از نوع ساده متمایز میكند، آرایههای ادبی و... است.
نگارش ادبی از جاذبۀ فوق العادهای برخوردار است تا آن جا كه میبینیم جوانان و نوجوانان كه همواره عطشی سوزان نسبت به زیباییها و ظرافتهای هنری دارند، متنهای ادبی را جمع آوری و حتی حفظ میكنند.
در حقیقت شیرازۀ نثر ادبی هنر نمایی نویسنده است كه با وصف، تشبیه، استعاره و كنایه و سایر صنایع ادبی، آرایشی به كار قلمی خود میدهد كه هر صاحب ذوقی را به وجد میآورد و مجذوب خود میكند.
«خداوند خود نیز مطابق ناموس و قانونی كه قرار داده است، عمل فرموده و كتاب خویش قرآن را در كاملترین صورت فصاحت و زیبایی بلاغت نازل كرده است، قرآن كریم از نظر گامهای بسیاری معجزه است و مانند ناپذیر. «نور است، علم است، هدایت است، بیان است، شفا است، برهان است، حكمت است و اختلافی در آن نیست بلكه رافع اختلاف است و جهات كمالیه قرآن مجید منحصر به فصاحت و بلاغت آن نیست. همۀ آن جهات، معانی و... در قالب بلیغترین و بالاترین نوع ممكن سخن ادا شده است.
پس ناموس بلاغت در آن به حد اعلی، رعایت و معمول گشته است بدین گونه قرآن به جز دیگر جهات و جنبههای بسیار مهم آن، از نظر لفظ و بلاغت، و زیبایی و فصاحت و وفور عنصر ادبی در آن، نمونهای مانند ناپذیر است و رعایت حكمت بلاغت در آن اصلی است بنیادی و استوار.» (11)
خلفای خدا در زمین نیز از قانون الهی و حكمت بلاغت پیروی كرده اند.
بلكه این امر در وجود آنان مفطور بوده است. آنان همه فصیح بوده اند و بلیغ و نیكو سخن میگفته اند و زیبا، از این رو آنچه از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام رسیده است ـ پس از قرآن ـ بلیغترین و فصیحترین كلام است.
آنان خوب توجّه داشته اند كه باید سخن ارشاد و هدایت را به صورت جاذبه دار ادا كرد. گذشته از این، در مورد ناقلان و راویان كلام خود و چگونگی نقل نیز، حساسیت نشان میداده اند و تأكید میكرده اند تا «كلام فصیح» آنان را به همان صورت درست و اصیل روایت و نقل كنند و به همان وجه اصلی نشر دهند. امام صادق علیه السلام در حدیث صحیح میفرماید:
«اعربوا حدیثنا فانا قوم فُصحاء؛ (12) سخن ما را اعراب گذاری كنید [و به صورت درست نقل كنید. واژههای آن را صحیح تلفظ كنید و بر طبق دستور زبان،] زیرا ما خود فصیحیم [و درست سخن میگوییم] .» (13)
با توجّه به اهمّیت این قالب نگارشی و جایگاهی كه در جامعه ما به ویژه بین جوانان و نوجوانان دارد، شایسته است با ویژگیهای این سبك آشنا شویم.
ویژگیهای شیوه ادبی (14) :
الف ـ وظیفۀ اصلی آن تفهیم و تفاهم نیست از این رو دریافت پیام آن تنها با تأمل و ظرافت ممكن است.
ب ـ زبان ادبی، زبان عاطفه و احساس است و قابل تصدیق و تكذیب نیست.
ج ـ مدار زبان ادبی، معانی مجازی واژه هاست.
د ـ در زبان ادبی معمولاً اهمّیت دال از مدلول بیشتر است. از این رو در واژه گزینی تنها به واژه نظر نمیشود بلكه زیبایی و آهنگ و شورانگیزی و... نیز مراعات میگردند.
هـ ـ در زبان ادبی چگونگی بیان (قالب) بسیار مهمتر از اصل پیام است.
و ـ زبان ادبی به صورت یك بافت هنری است كه در آن واژهها با رشتههای گوناگون موسیقایی و مفهومی و ارتباطی و بلاغی به یكدیگر پیوند خورده اند.
ز ـ زبان ادبی در حقیقت نوعی نقاشی و تصویرگری است و كمتر به روایت تنها میپردازد.
ح ـ زبان ادبی معمولاً با بزرگنمایی و اغراق همراه است.
ط ـ در زبان ادبی تكرار فراوان است چه زبانی چه معنایی.
ی ـ بسیاری از موجودات در آثار ادبی وهمی و خیالی اند.
راه عملی:
قبلاً یاد كردیم كه «تبلیغ گفتاری» با «تبلیغ نوشتاری» رابطهای نزدیك دارند زیرا در پرتو آشنایی با واژهها و تركیبهای جذاب و ادبی گویش نیز متأثّر میگردد و خطیب به زیبایی به تصویرگری و تبیین مطالب میپردازد. برای این مهم مبلّغ باید با متنها و نوشتههای ادبی سروكار داشته باشد و آنها را به خاطر بسپارد و در بیان مطالب از آنها استفاده كند. بهتر است تركیبها و واژههای جالب را یادداشت كند تا منبعی برای خود و دیگران باشد. مبلّغی كه انگیزه نویسندگی دارد، نباید هیچ گاه از نگارش باز ایستد و به كمك واژههای ادبی و تركیبهای دلنشین جملات جدیدی خلق كند و به حدی برسد كه خود كلمات و جملات تازهای بسازد.
عوامل جذابیت نوشته:
برای جذابیت بخشیدن به نوشته باید
یك ـ واژههایی را انتخاب كنیم كه
الف ـ از لحاظ ذوق سلیم ادبی درست باشند.
ب ـ از زبان خودی بجوشد و با اصول آن سازگار باشند.
ج ـ با سبك نوشتۀ ما و مخاطب تناسب داشته باشند.
د ـ خوش آهنگ و دلنشین باشند.
هـ ـ برای رساندن مفاهیم توانمند و شایسته باشند.
دو ـ در تركیب نوشته تلاش كنیم كه
الف ـ یك دست و هماهنگ باشد؛ گاهی شیوههای نگارشی با هم خلط میگردد مثلاً: ساختار كلی نوشته گاهی ساده و گاهی ادبی، گاهی محاورهای و گاهی رسمی، گاهی كهن و گاهی نو میشود.
ب ـ متنوّع و رنگارنگ باشد: این تنوّع را میتوان با استفاده از عناصری چون ضرب المثل شعر، امثله و حكایتهای شیرین، كلمات قصار، تشبیه معقول به محسوص، تخیل ایجاد كرد.
ب: شعر
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله «ان من الشعر لحكما وان من البیان لسحرا؛ همانا برخی شعرها حكمت و بعضی بیانها سحرگونه است.» (15)
شعر و هنر زیباترین قالب برای همۀ پیامهای نوین و مایۀ گسترش و نفوذ این پیامها تا هر سوی خطّۀ وسیع دلها و جانهای انسانی است و شاعران و سخنسرانان آگاه همیشه توانسته اند والاترین معارف انسانی را در كتیبه روزگار با نقشی جاودانه به نسلهای بعد از خود بنمایانند. (16)
«در زبانهای اسلامی به ویژه عربی و فارسی، قصاید، چكامهها، قطعهها و آثار بسیاری در ثنای پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله سروده شده است.
مدایح مذهبی، از مقوله شعر متعهد است نه مجرد. چون در این گونه آثار، شاعران حقانیت رهبران الهی و راه آنان را مینمایانند و میكوشند تا با زبان والای شعر، حقایق را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعی منتقل سازند و موضع مردان حق و رهبران سعادت و عدالت را در برابر دیگران به ویژه جباران و ستم گستران تحكیم بخشند و استوارتر دارند... این آثار از نظر اخلاقی نیز سودمند است، زیرا در آنها ذكر فضایل اخلاقی، خصلتها، آداب، رفتار پیشوایان، آزادگیها، فداكاریها، پاكیها و مجاهدتهای آنان و محبت آنان به انسانها و تودهها آمده است و اینها همه، به صورتی عمیق، پرورش دهنده و آموزنده است.» (17)
نگره دینی به شعر:
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«من قال فینا بیت شعر بنی اللّه له بیتا فی الجنَّه؛
كسی كه درباره ما بیتی شعر بسراید، خداوند خانهای در بهشت برایش بنا میكند.» (18)
«ما قال فینا قائل بیت شعر حتّی یؤید بروح القدس؛ سرایندهای دربارۀ ما بیتی شعر نگفت، مگر آن كه با روح القدس تأیید شد.» (19)
اوّلین كسی كه شعر گفت:
«سئل امیرالمؤمنین علیه السلام عن اول من قال الشعر» فقال: «آدم» فقال: «و ما كان شعره؟» قال: «لما انزل علی الارض من السماء فرآی تربتها وسعتها و هواها و قتل قابیل هابیل فقال آدم علیه السلام:
تغیرت البلاد و من علیه فوجه الارض مغبّر قبیح
تغیر كل ذی لون و طعم و قل بشاشة الوجه الملیح؛
از امیرمؤمنان علیه السلام از اولین كسی كه شعر سرود سؤال شد.
آن حضرت فرمود: «آدم علیه السلام» سؤال كننده پرسید: «شعر او چه بود؟» امام علیه السلام فرمود:«وقتی آدم از آسمان به زمین فرود آمد و خاك و وسعت زمین و هواهای نفسانی در آن و كشتن قابیل هابیل را دید» چنین گفت:... .» (20)
پیغمبر از شعر و شعرا كه آن روز رایجترین و برندهترین ابزار فرهنگی بود تا آن جا كه ممكن بود استفاده كردند. (21)
رسول امین شاعران متعهد را فرمانروایان كشور سخن میخواند، این سیرۀ نیكوی اولیاء الله است كه ارجمندترین حقایق را در نفیسترین حلّههای بیان، بر دلهای پاك عرضه كنند و سخن فاخر و برندۀ خود را همچون ذوالفقاری پیروز بر پیكر سیه كاران دوران فرود آورند. (22)
كاربرد شعر در تبلیغ
گاهی یك بیت شعر گویاتر از چند ساعت سخن گفتن یك سخنور تواناست و ارزش شاعری كه قصیده او از محتوای خوب، الفاظ زیبا و مضمونی مناسب برخوردار است، از یك دانشمند كمتر نیست و لازم است اشعار قوی فارسی كه در تفهیم عقاید و اخلاق اسلامی و مسایل سیاسی و یا هر آنچه در ارتباط با نیاز امروز جامعۀ اسلامی سروده شده را از كتب گوناگون استخراج و به احیای آن اهتمام ورزند. (23)
ویژگیهای زبان شعر: (24)
زبان شعر در میان عناصر گوناگون شعری دارای جایگاه بلندی است.
یكی از جنبههای زبان شعر، واژه سازی و توجّه به كاربرد كلمات و گزینش آنها در یك اثر ادبی به ویژه شعر است كه در چند جهت قابل توجّه است.
1 ـ دقّت در گزینش واژههای مناسب:
باید از واژههایی كه تلفظ سنگین دارند و تنافر ایجاد میكنند، پرهیز كرد.
2 ـ موسیقی كلمات:
موسیقی آهنگ یكی از عناصر مهمّ شعر است و وجود وزن و قافیه و بسیاری از صنایع ادبی همه در خدمت همین عنصر موسیقی در شعر است.
3 ـ لزوم نوآوری در كلمات:
الفاظ و واژهها در زبان عنصری زنده، متحرك و بالنده اند. شاعر توانا باید در هر دورهای با بهره گیری از واژههای رایج و زیبا بر غنای زبان بیفزاید و از تكرار بی فایده پرهیز كند.
4 ـ تركیب و تألیف واژه ها:
یكی از راههای جبران فرسودگی واژههای كهن و همچنین برآوردن نیازهای جدید كلمات، تركیب سازی است و زبان فارسی از زبانهایی است كه امكان ساخت تركیب در آن زیاد است و در ردیف نیرومندترین زبانهای دنیاست.
تركیب كلمات و ساخت تركیبهای جدید باید، رسا در مفهوم، مطابق با دستور زبان و دارای آهنگ باشد.
انواع شعر:
با توجّه به كاربرد و اهمّیت شعر در وادی تبلیغ خوب است به صورت گذرا نگاهی به انواع آن داشته باشیم و به دلیل ضیق مجال از آوردن نمونه بپرهیزیم، امّا چند اصطلاح شعری:
بیت: حداقل كلام منظوم است كه از دو مصراع پدید آمده است.
مصراع: نیمی از بیت است.
وزن: وزن در شعر حاصل نظم و تناسبی است كه در صوتهای ملفوظ ایجاد میشود.
عروض: یعنی آنچه شعر به آن عرضه میشود و با آن محك میخورد كه یكی از دانشهای ادبی است، و از چگونگی ایجاد وزن و انواع و شگردهای ویژۀ آهنگ شعر سخن میگوید.
قافیه: كلمات آخر ابیات است كه آخرین حرف اصلی آنها یكی است. به شرط این كه كلمات عینا تكرار نشده باشد.
ردیف: در صورتی كه كلمهای عینا در آخر اشعار تكرار شود، آن را ردیف و كلمه پیش از آن را قافیه میگویند.
1 ـ غزل:
غزل عمومیترین قالب شعر فارسی است و شاعران برای بیان مطالب درونی خود از آن بسیار بهره گرفته اند، شكل ظاهری آن شبیه به قصیده است و تمامی مصرعهای زوج آن با مصرع اول بیت هم قافیه است، تعداد ابیات آن را بین پنج تا پانزده دانسته اند.
ویژگیهای غزل:
الف ـ احساسی و عاطفی است.
ب ـ حالات درونی را بیان میكند.
ج ـ ظاهری گسسته و ژرف ساختی واحد دارد.
د ـ برای طرح اندیشه مجالی تنگ دارد.
هـ ـ به دور از تكلّف است.
و ـ دارای لطافت واژگانی است.
این قالب شعری به دلیل مضمون به انواعی چون عاشقانه، عارفانه، قلندرانه، تعلیمی، مضمونی و اجتماعی تقسیم میگردد.
پس از انقلاب این نوع شعر غنیتر شد و از لحاظ محتوا انواع دیگری چون: سوگ سروده، اعتراض، مدحی و عارفانه اجتماعی پیدا كرد. (25)
2 ـ مثنوی:
مثنوی شعری است كه همۀ ابیات آن به یك وزن و در هر بیت مصراع فرد با مصراع زوج آن هم قافیه است. و قافیه هر بیت با بیت دیگر متفاوت است.
ویژگیهای مثنوی:
الف ـ تعداد زیاد ابیات
ب ـ اوزان نسبتا كوتاه
ج ـ داستان پردازی
مثنوی را نیز میتوان از لحاظ محتوا به حماسی، عاشقانه، عارفانه و حِكَمی تقسیم كرد.
وجه تمایز مثنوی دوران انقلاب از قبل آن:
1 ـ داستان پردازی در آن كم است.
2 ـ اوزان بلندتر است. (26)
3 ـ رباعی و دوبیتی:
شعری است مركب از دوبیت كه مصرع بیت نخست آن با مصراعهای دوم و چهارم هم قافیه است و هر چهار مصراع هم وزنند. این نوع شعر از قدیمیترین و خوش آهنگترین قالبهای شعر فارسی است.
این گونه شعر به دلیل ثابت بودن قالب مسیر مشخصی را برای طرح و القای موضوع طی میكند.
و دارای انواعی چون عاشقانه، عارفانه، حكمت و چیستان است.
رباعی انقلاب به مضمونهای عالی دیگری چون شخصیتهای انقلاب، شهداء و حماسهها نیز پرداخته و بیشتر توجّه كرده است.
در گذشته به رباعی دوبیتی هم میگفته اند امّا با توجّه به این كه از نظر وزن با رباعی متفاوت است بهتر است آنها را جدا كنیم. (27)
4 ـ قصیده:
شعری است كه در آن مصرع اول بیت اول با مصرعهای زوج هم قافیه باشد و دارای انواعی چون، مدحی، اخلاقی، دینی، اجتماعی و رثایی است.
5 ـ شعر نو:
آنچه از انواع شعر گذشت به «شعر سنتی» معروف است. اما گونه دیگر از شعر وجود دارد كه به لحاظ ویژگیاش به «شعر نو» لقب گرفته است و انواعی دارد.
الف: شعر نیمایی:
شعری است با وزن عروضی كه مصراعهای آن مانند شعر سنتی با یكدیگر مساوی نیستند و استفاده از قافیه در آن الزامی نیست.
ب: شعر سپید (شاملویی) :
این نوع شعر آهنگ خاصی دارد اما بدون وزن عروضی و قافیه در آن جای مشخصی ندارد.
ج ـ موج نو:
این نوع شعر نه تنها وزن عروضی ندارد بلكه آهنگ و موسیقی هم در آن آشكار نیست. (28)
عرصۀ عمل:
با توجّه به این كه شعر منبع خوبی برای آشنایی با واژههای خوش آهنگ و تركیبهای جذاب و شیواست. از این رو مبلّغ باید با متون ادبی و دیوان اشعار در ارتباط باشد و با انس گرفتن با سرودهها با اوزان شعری آشنا گردد. شایسته است اشعار مناسب را به صورت موضوعی جمع آوری و حفظ كند تا در سنگر تبلیغ بتواند از آنها بهره ببرد.
آنان كه به سرودن شعر علاقه دارند و ذوق و استعداد آن را در خود یافته اند، افزون بر آنچه گذشت، تلاش كنند و اشعار خود را به نقد بگذارند تا از لحاظ وزن و مفهوم اصلاح گردد.
و بهتر است كار خود را با شعر نو و مثنوی آغاز كنند تا با مشكل وزنهای محدود و بلند بر نخورند.
در هر حال باید بدانیم آشنایی و استفاده از قالب شعر در تبلیغ یك ضرورت است.
ادامه دارد....
- پاورقــــــــــــــــــــی
1 ـ موعظه نیكو (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 13.
2 ـ همان، ص 15.
3 ـ فصلنامه هنر دینی، شماره دوم، ص 11.
4 ـ موعظه نیكو، (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 12.
5 ـ فصلنامه هنر دینی، شماره 1، ص 9.
6 ـ موعظه نیكو، (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 12.
7 ـ فصلنامه هنر دینی، شماره اول، ص 90.
8 ـ موعظه نیكو، (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 17.
9 ـ هنر از دیدگاه مقام رهبری، ص 19.
10 ـ كتاب «روش ها»ی حجة الاسلام جواد محدّثی برای آشنایی با این روشها بسیار مناسب است.
11 ـ محمد رضا حكیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ص 3.
12 ـ اصول كافی، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 17، حدیث 13.
13 ـ محمد رضا حكیمی، ادبیات و تعهد، ص 31.
14 ـ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) ، بر ساحل سخن، صص 162 ـ 159.
15 ـ میزان الحكمه، ج 5، ص 100.
16 ـ موعظه نیكو، (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 98.
17 ـ محمد رضا حكیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ص 234.
18 ـ میزان الحكمه، ج 8، ص 100.
19 ـ همان، ص 101.
20 ـ همان.
21 ـ موعظه نیكو، (رهنمودهای مقام معظم رهبری در عرصه تبلیغ) ، ص 100.
22 ـ همان.
23 ـ همان، ص 99.
24 ـ ر. ك، مجله شعر، شماره 27، ص 30.
25 ـ سید اكبر میرجعفری، «حرفی از جنس زمان (تأمل در شعر انقلاب اسلامی) »، ص 16.
26 ـ همان، ص 98.
27 ـ همان، ص 172.
28 ـ همان، ص 253.