سوگواری امام حسین‌ (ع) در عصر معصومین‌ علیهم‌ السلام (2)

اشاره

در شمارۀ گذشته ماهنامۀ مبلّغان (شماره136) موضوع سوگواریهای امام حسین‌علیه‌السلام در عصر معصومین‌علیهم‌السلام مطرح شد و در آنجا مباحثی همچون «ماتم‌داری خاتم پیامبران»، «حزن و اندوه امیرمؤمنان علی‌علیه‌السلام» و... مطرح شد و اکنون بخش دوم این مقاله را به مبلّغان گرامی تقدیم می‌داریم.

شیون در شام

سوگواری برای ابا عبد الله‌علیه‌السلام و سایر شهیدان كربلا، با انتقال اسیران به شام، به سرزمین مذكور منتقل شد و محفل شادمانی و عیاشی یزید را به مجلس عزا تبدیل كرد. از كسانی كه بعد از ورود اهل بیت امام حسین‌علیه‌السلام به دمشق، تحت تأثیر مظلومیت شهیدان كربلا قرار گرفت، «خالد بن معدان» است كه از جمله بزرگان تابعین نزد اهل سنت می‌باشد. وی در همان آغاز ورود كاروان حسینی به شام ـ كه پیشاپیش اسرا و سرهای بریده وارد مركز حكومت اموی گردید ـ به شدّت متأثّر شد و گریست و از شدّت اندوه به مدت یك ماه از مردم كناره‌گیری كرد و در حیرت و ماتم فرو رفت. بعد از آن كه دوستانش به دیدنش رفتند، در رثای امام حسین‌علیه‌السلام اشعاری سرود كه ترجمة بخشی از آنها چنین است: «ای فرزند دختر پیامبر، با سر شما آمدند در حالی‏كه به خون آغشته بود، با قتل شما گویی آشكارا و از روی عمد پیامبر را كشتند، شما را با لب تشنه شهید نمودند و در این جنایت، تأویل قرآن و وحی را در نظر نگرفتند، هنگام انجام این جنایت، تكبیر می‌گفتند؛ اما با قتل تو تكبیر و تهلیل را نیز در معرض تهدید قرار دادند.» (1)

اهل بیت امام حسین‌علیه‌السلام در حالی به شام منتقل شدند كه بر فراز شتران به غل و زنجیر كشیده شده و آفتاب داغ، سیمای آنان را سوزانده؛ دستهای این عزیزان به گردنها بسته و در بازار دمشق گردانیده می‌شدند. وقتی اسیران را به بارگاه یزید بردند، زینب كبری‌علیها‌السلام با مشاهده سر بریده برادر، بسیار نالید و با گریه‌ای جان‌سوز فریاد زد: «ای حسین!‌ای حبیب خدا!‌ای فرزند مكّه و مدینه و پسر سرور زنان جهان، فاطمه زهرا‌علیها‌السلام!» هر كس در آن مجلس بود با شنیدن این سخنان گریست.

یزید لعین بر لبها و دندانهای مبارك امام حسین‌علیه‌السلام چوب می‌زد، زینب‌علیها‌السلام با مشاهدة این وضع، نالید و با خود این‌چنین نجوا كرد: «ای كاش خواهرت نبود و تو را به این وضع نمی‌دید!» بعد مطالبی سوزناك بیان نمود كه اهل مجلس را به گریه واداشت. از آن پس، سه روز عزاداری برپا شد و این نخستین مجلس سوگواری عمومی بود كه در دمشق و در حضور یزید برای امام سوم‌علیه‌السلام و یارانش برپا گشت. وقتی اسیران را به خانه‌ای در مجاورت محلّ اقامت فرزند معاویه انتقال دادند، به مدت چند روز بر حادثۀ كربلا نوحه‌سرایی می‌كردند و مورخان می‌گویند این زنان بنی‌هاشم نبودند كه می‌گریستند، بلكه زنان شامی هم اشك خود را تقدیم حماسه‌آفرینان محرّم كردند. (2)

بر اثر فعالیتهای تبلیغی امام زین‏العابدین‌علیه‌السلام و حضرت زینب‌علیها‌السلام و تنفّر روزافزون مردم، یزید چهره‌ای نادم به خود گرفت و اجازه داد حتی اطرافیان، دربارة كربلا احساسات درونی خود را بیان كنند. از آن جمله وقتی اهل بیت سید الشهداء‌علیه‌السلام به منزل یزید رفتند هیچ زن و دختری از خاندان او باقی نماند مگر اینكه همگام با اسیران به سوگواری پرداختند. (3)

یزید خطیبی را فرا خواند تا بر بالای منبر برود و امام حسین‌علیه‌السلام و خاندانش را نكوهش كند. خطیب چنین كرد و در دفاع از معاویه و یزید زیاده‌روی نمود. امام سجاد‌علیه‌السلام بر این سخنران اعتراض نمود و از یزید خواست كه اجازه دهد سخنانی بر زبان آورد تا خدا را خشنود نموده و برای حاضران پاداشی در بر داشته باشد. سرانجام با حمایت مردم، یزید رضایت داد امام‌علیه‌السلام به منبر برود. امام چهارم‌علیه‌السلام پس از ستایش خداوند و مدح رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به معرفی خاندان خویش پرداخت و حقایقی را برای حاضران بازگفت كه ناگهان صدای شیون مردم بلند شد. یزید برای اینكه عزاداری مذكور، تبدیل به یك قیام فراگیر نگردد، دستور داد كه مؤذن اذان بگوید؛ وقتی مؤذن گفت: أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله، حضرت‌علیه‌السلام فرمود: «صبر كن تا جمله‌ای در این ارتباط به مردم بگویم.‌ای یزید آیا پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله جدّ توست یا جدّ من؟ اگر بگویی جدّ توست كه دروغ می‌گویی و اگر اعتراف می‌كنی كه نیای من است، پس چرا فرزندش را كشتی؟ اهل بیتش را اسیر و فرزندان سبط او را آواره بیابانها نمودی؟»

امام سجاد‌علیه‌السلام آن‌چنان به بازگویی حقایق پرداخت كه صدای گریه مردم بلند شد و سوگواریها شدّت گرفت و موج این ماجرا در شهر انتشار یافت و یزید ناگزیر گردید رفتار خود را نسبت به خاندان ابا عبد الله‌علیه‌السلام و امام سجاد‌علیه‌السلام تغییر دهد؛ بنابراین هنگام حركت كاروان اسیران از شام به جانب مدینه، دستور داد تا با تشریفاتی ویژه اهل بیت‌علیهم‌السلام را همراهی كنند و نسبت به آنان با تجلیل و تكریم برخورد نمایند. افكار عمومی هم دگرگون شد و مردم بیدار شدند و هیجانی در آنان پدید آمد و اسباب ناراحتی و فشارهای روانی دودمان بنی امیه را سامان داد. (4)

ماتم‌داری در مدینه

با استناد به پاره‌ای از روایات، و استنباط از منابع تاریخی، اسیران كربلا بعد از بیرون آمدن از شام، در بیستم صفر سال 61 یا 62ق ـ مصادف با اربعین حسینی ـ به قتلگاه شهیدان عاشورا رفتند و برای آنان مجلس سوگ و ماتم برپا كردند. برخی از اصحاب و یاران ائمه هدی‌علیهم‌السلام نیز به این جمع پیوستند و ساكنین آن نواحی، اجتماع مذكور را گسترش دادند. می‌گویند «جابر بن عبد الله انصاری» نخستین صحابی پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و حضرت علی‌علیه‌السلام است كه موفق گردید در روز اربعین، مرقد امام حسین‌علیه‌السلام را زیارت كند. (5)

كاروان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام پس از زیارت مرقد امام حسین‌علیه‌السلام و دیگر حماسه‌آفرینان عاشورا، به سوی مدینه حركت كردند. این شهر آمادگی بیشتری برای بزرگداشت قیام كربلا داشت. (6)

«بشیر بن جذلم» كه مرثیه‌سرا بود و ذوق شعری داشت، می‌گوید: وقتی آن قافله به حوالی مدینه رسید، امام زین العابدین‌علیه‌السلام فرمود: تو به داخل شهر برو و خبر شهادت امام‌علیه‌السلام را به مردم بده. سوار بر مركب خویش گردیدم و با شتاب، خود را به مسجد النبی رسانیدم و ضمن گریه، اشعاری را خواندم:

ای ساكنان یثرب (مدینه)، دیگر در شهر نمانید؛ چون امام حسین‌علیه‌السلام كشته شد و اشكهای مداوم از دیده‌ها جاری سازید، بدنش در كربلا به خون آغشته گردید و سرش بر سر نیزه‌ها در حال گردش است.

بشیر می‌افزاید: به مردم گفتم علی بن الحسین‌علیهما‌السلام با عمه‌ها و خواهرانش نزد شما آمده‌اند و من قاصد او به سوی شما هستم. پیك كاروان (بشیر) ذكر می‌كند كه مردم از خانه‌ها بیرون آمدند و برای استقبال در مسیر ورودی شهر، آماده شدند. امام سجاد‌علیه‌السلام از خیمه‌اش بیرون آمد در حالی كه با دستمالی اشكهای خود را پاك می‌كرد. برای ایشان كرسی گذاشتند؛ امام‌علیه‌السلام بر روی آن نشست تا سخن بگوید؛ ولی گریه مجال نمی‌داد. با دیدن این وضع دردناك، فریاد مردم از هر سو به ناله و زاری بلند شد و هر كدام به امام چهارم‌علیه‌السلام تعزیت و تسلیت می‌گفتند. با فرو نشستن هیجانهای مردم، امام‌علیه‌السلام خطبه غرّایی خواند؛ آن‌گاه كاروان وارد مدینه گردید. شهر از آن زمان چندین روز متوالی شاهد مجالس عزا بود و نوحه‌های دردآوری شنیده می‌شد. (7)

دسته‌های سوگوار بانوان از منزل زینب كبری‌علیها‌السلام به سوی حرم پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و از آن مكان مبارك به منزل‌ام البنین (همسر حضرت علی‌علیه‌السلام و مادر ابوالفضل العباس‌علیه‌السلام) در حال رفت و آمد بود. (8)

دختر عقیل بن ابی طالب، وقتی خبر شهادت امام حسین‌علیه‌السلام و یارانش را شنید، ضمن آنكه ابیاتی سوزناك می‌خواند، همراه خواهرانش برای كشته‌های كربلا عزاداری می‌كردند. (9)

رباب، دختر امرء القیس (همسر امام حسین‌علیه‌السلام)، در مدینه یك سال تمام با اندوهی ویژه، مجلس سوگواری برپا داشت. زنان مدینه همراهش می‌گریستند و آن قدر این بانو گریه كرد كه اشك دیدگانش خشك شد.‌ام البنین، دختر «حزام كلابیه» ـ كه فرزندانش در كربلا به شهادت رسیدند ـ، هر روز به قبرستان بقیع می‌رفت و برای چهار پسرش با ناله‌های دردناك و دل‌سوز ندبه می‌كرد؛ به‌طوری كه مردم جمع می‌شدند و به گریه‌هایش گوش می‌دادند و متأثر می‌شدند. او ضمن گریه در رثای فرزندان شهیدش اشعاری غمناك می‌خواند. (10)

گریه‌های امام سجّاد‌علیه‌السلام

امام سجّاد‌علیه‌السلام پرچم دفاع از حق و پیام‌رسانی خون كشته‌های نینوا را بر دوش داشت و در خطبه‌ها و گفتگوهایی كه با برخی دوستان و حتی دشمنان داشت ضمن بیان مصائب اهل بیت، عزّت و كرامت این بزرگواران را آشكار ساخت و حجّت را بر همه تمام كرد.

در هنگام دفن پیكر مقدس حضرت امام حسین‌علیه‌السلام، بعد از آنكه جسد مبارك را وارد قبر نمود، گلوی خویش بر گلوی گلگون پدر نهاد و با چشم گریان فرمود: «خوشا به حال زمینی كه پیكر شریفت را در آغوش گرفته است! این دنیا بعد از تو تیره و تار است؛ ولی سرای جاوید به نورت تابندگی دارد؛ امّا حزن و اندوه ما از این پس دایمی است.» (11)

امام صادق‌علیه‌السلام فرموده‌اند: «حضرت زین العابدین‌علیه‌السلام چهل سال بعد از پدر بزرگوارشان گریستند، هیچ غذایی در برابرشان ننهادند، مگر آنكه گریه می‌كردند و چون یكی از خدمه، دلیل این همه ناله و زاری را پرسید و از این وضع اظهار نگرانی كرد، حضرت‌علیه‌السلام فرمود: «إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِكَ عَبْرَةٌ؛ (12) من شدّت حزن و اندوه را به خدا شكوه می‌كنم و از پروردگارم چیزی را می‌دانم كه شما نمی‌دانید، هیچ‌گاه كشته شدن فرزندان فاطمه را یادآور نمی‌شوم، مگر اینكه اشكم جاری شود.»

در پاسخ یكی از كسانی كه به گریه‌های شدید حضرت‌علیه‌السلام معترض بود، امام چهارم‌علیه‌السلام فرمود: «وَیحَكَ إِنَّ یعْقُوبَ النَّبِی‌علیه‌السلام كَانَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ ابْناً فَغَیبَ اللَّهُ وَاحِداً مِنْهُمْ فَابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ عَلَیهِ وَ احْدَوْدَبَ ظَهْرُهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَانَ ابْنُهُ حَیاً فِی الدُّنْیا وَ أَنَا نَظَرْتُ إِلَى أَبِی وَ أَخِی وَ عَمِّی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی مَقْتُولِینَ حَوْلِی فَكَیفَ ینْقَضِی حُزْنِی؛ (13) وای بر تو! یعقوب پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، دوازده فرزند داشت كه خداوند یكی از آنان (یوسف) را غایب نمود. از شدّت و زیادی گریه برای او دیدگانش نابینا شد و كمرش از غصّه خمیده گشت، در حالی‌كه فرزندش در دنیا زنده بود؛ ولی من با چشم خود دیدم كه پدر، برادر، عموهایم و هفده تن از اهل بیتم در کنارم كشته شدند؛ پس چگونه غم و اندوهم پایان یابد؟»

آن حضرت‌علیه‌السلام در بیانی این‌گونه مسلمین را برای گریه بر امام حسین‌علیه‌السلام تشویق كرده‌اند: «أَیمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَینَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَینِ‌علیه‌السلام دَمْعَةً حَتَّى تَسِیلَ عَلَى خَدِّهِ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّةِ غُرَفاً یسْكُنُهَا أَحْقَاباً؛ (14) هر مؤمنی كه چشمانش برای شهادت امام حسین‌علیه‌السلام گریان گردد به‌طوری كه اشك بر گونه‌هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‌های بهشتی جای می‌دهد و روزگاران درازی در آنها به سر می‌برد.»

از موضع‌گیریها، سفارشها و سوگواریهای امام سجاد‌علیه‌السلام برمی‌آید كه برگزاری مجالس ماتم برای كشته‌های دشت كربلا، از مؤثرترین ابزاری بوده كه می‌توانسته با نقشه‌های شوم بنی‌امیه برای محو آثار و بركات معنوی و فرهنگی این قیام، مقابله كند. ابو ریحان بیرونی می‌نویسد: «امویان در این روز لباس نو بر تن كردند و عاشورا را عید گرفتند. عطر استعمال نموده و مهمانی و ولیمه‌ها دادند و تا زمانی كه بر سر كار بودند این رسم منحوس در میان مردم برقرار بود.» (15)

حضرت امام باقر‌علیه‌السلام و عزای حسینی

امام باقر‌علیه‌السلام برای اینكه یاد حسین‌علیه‌السلام از دلها نرود و در تمامی قرون و اعصار زنده بماند و همواره جامعه اسلامی از این مصیبت بزرگ درس فرا گیرد، مردم را به گریه و حتی تباكی در این‌باره تشویق می‌فرمود تا با این سوز دل و تأثر، از دشمنان اهل‏بیت‌علیهم‌السلام دوری گزینند و به سوی معرفت و فضیلت گرایش یابند. آن حضرت‌علیه‌السلام، مبلغ هشتصد درهم به منا فرستاد تا زنان نوحه‌خوان در این مكان مبارك برای مصایب اهل‌بیت‌علیهم‌السلام و عاشورا ندبه كنند و نوحه بخوانند و مردمانی را كه در موسم حج اجتماع كرده‌اند متوجه مظلومیت این خاندان نمایند. (16)

البته با توجه به اختناق اموی، امام‌علیه‌السلام از مشتاقان حماسه‌آفرینان كربلا می‌خواست تا رعایت احتیاط را كرده و عزاداریها را به نحوی برگزار كنند تا مبادا ستمگران به این بهانه به آتش‌افروزی و خصومت‌ورزیهای خونین بپردازند. در عین‏حال آن حضرت‌علیه‌السلام تأكید داشتند یادبودهای این‌چنینی، ضمن اینكه مكتب اسلام و فرهنگ تشیع را از انزوا بیرون می‌آورد و فضیلتها را در جامعه ترویج می‌دهد، مردم را برای دفاع از حق و پایداری در برابر ستم مهیا می‌نماید. آن فروغ پنجم امامت‌علیه‌السلام فرمودند: «هرگاه پیرامون هم جمع شدید، به یاد ما باشید. بهترین مردم كسانی هستند كه درباره اوضاع و احوال ما مذاكره می‌نمایند و مردم را به سوی ما فرا می‌خوانند.» (17)

«ابن قولویه» ذكر كرده كه امام باقر‌علیه‌السلام فرمود: «در روز عاشورا باید برای امام حسین‌علیه‌السلام گریست و هر كس در خانه‌اش باشد، توصیه كند كه اهل آن خانه، در این ماجرا بگریند و آنان به یكدیگر مصائب ابا عبدالله‌علیه‌السلام را تسلیت گویند و چون سنّت مذكور را برپا دارند و در استمرار آن بكوشند، در پیشگاه خدا ضامنم كه [خداوند] ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در ركاب پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و ائمه هدی‌علیهم‌السلام را به آنان عطا می‌فرماید.» (18)

امام باقر‌علیه‌السلام با این تأكیدها، به مردم برای زنده نگاه‌داشتن این رخداد، جرئت می‌داد. «كمیت بن زید اسدی» [متوفی126ق] قصیده‌های مهمی را در مدح بنی هاشم و ذكر مصائب آل‏رسول‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، در حضور امام باقر‌علیه‌السلام و فرزندش امام صادق‌علیه‌السلام سرود. «محمد جواد مغنیه» می‌گوید: كمیت وقتی قصیده «میمیه» را در خدمت امام پنجم‌علیه‌السلام خواند و به اینجا رسید كه: یكی از بنی هاشم در نبرد طف، مظلومانه در میان هیاهوی مردم كشته شد، حضرت گریست و فرمود: «لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا مَالًا لَأَعْطَینَاكَ مِنْهُ وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله لِحَسَّانَ لَا یزَالُ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا؛ (19) [ای كمیت!] اگر نزد ما پولی بود، به تو می‌دادیم؛ ولی برای تو همان چیزی است كه رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به «حسان بن ثابت» گفت: همیشه تو با روح القدس كمك می‌شوی مادامی كه از ما خاندان حمایت كنی.»

امام باقر‌علیه‌السلام در اهمیت سوگواری برای سالار شهیدان‌علیه‌السلام فرمودند: آسمان بر احدی بعد از حضرت یحیی بن زكریا‌علیه‌السلام نگریست؛ مگر بر حسین بن علی‌علیه‌السلام كه چهل روز برایش اشك ریخت. (20)

آن فروغ امامت‌علیه‌السلام نسبت به كسانی كه در روز عاشورا نمی‌توانند به زیارت آن حضرت‌علیه‌السلام بروند، این‌گونه دستور عزاداری دادند و فرمودند: «بر حسین‌علیه‌السلام ندبه و زاری كنید و خانه‌ها و اهل آن، عزاداری برپا نمایند و یكدیگر را در حالت ماتم و تعزیت‌گویی ملاقات كنند.» (21)

تشویق به شورآفرینی در مكتب امام صادق‌علیه‌السلام

دوران امامت حضرت صادق‌علیه‌السلام با ضعف و انقراض دستگاه اموی و انتقال حكومت به بنی عباس مقارن بود؛ از این روی آن حضرت‌علیه‌السلام برای شكوفایی معارف اهل بیت‌علیهم‌السلام و ریشه‌دار كردن شعائر مذهبی و خصوصاً عزاداری به مناسبت حادثه عاشورا، نقش حسّاسی را بر عهده گرفت. با این وجود، هنوز رگه‌های سیاه اختناق زمام‌داران خودسر، برای آن فروغ ولایت‌علیه‌السلام تنگناهایی را پدید می‌آورد و مواردی نشان می‌دهد كه آن حضرت‌علیه‌السلام در این‌باره تحت نظر و مورد تجسّس عمّال دستگاه عباسی قرار گرفته بود؛ به‌گونه‌ای كه برای در امان ماندن از آسیبهای حاكمان و برجای ماندن این سنّت دینی، تقیه پیشه كرد و شیون عزاداران حسینی در خانه‌اش را به بیماری فرزندش نسبت داد. (22)

با این وصف با كم‌ترین اشاره‌ای به واقعه كربلا، اشك امام‌علیه‌السلام جاری می‌گردید و حتی یك‌بار كه امام‌علیه‌السلام دختری كوچك از خاندان هاشمی را دید، متأثر شد و گریست. (23)

امّا برنامه‌های تشویقی امام‌علیه‌السلام برای برپایی مراسم سوگ و ماتم و اهمیت دادن به این سنّت حسنه متعدد است كه به مواردی اشاره می‌كنیم:

امام‌علیه‌السلام خطاب به «عبدالله بن حمّاد بصری» می‌فرماید: به من آگاهی داده‌اند كه عدّه‌ای از اهالی كوفه و غیر آن و نیز زنان نوحه‌گر در نیمة شعبان به مزار امام حسین‌علیه‌السلام می‌آیند؛ عدّه‌ای كیفیت شهادت را بیان می‌كنند و گروهی دیگر مرثیه خوانده و نوحه‌خوانی می‌نمایند. حماد بصری این خبر را مورد تأیید قرار داده و گفت: فدایتان گردم آن‌چه را فرمودید مشاهده كردم. امام‌علیه‌السلام فرمود: خدا را از این بابت ستایش می‌كنم كه در میان مردم كسانی را قرار داد كه به نزد ما می‌آیند و ما را مدح می‌كنند و مرثیه می‌خوانند و دشمن ما را كسانی قرار داد كه طعنه می‌زنند بر ایشان و آنها را تهدید می‌كنند و تلاششان را تقبیح می‌نمایند. (24)

همچنین آن حضرت‌علیه‌السلام به «ابی عماره» (شعرخوان) فرمود: «مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی شِعْراً فَأَبْكَى خَمْسِینَ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛ هر كه شعری در رثای حسین بن علی‌علیهما‌السلام بخواند و پنجاه نفر را بگریاند بهشت برای اوست.» امام‌علیه‌السلام در این روایت عدد عزاداران را حتی به یك نفر هم تقلیل می‌دهد و باز برایش بهشت را تضمین می‌نماید و در خاتمه نوید می‌دهد: «وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَینِ شِعْراً فَبَكَى فَلَهُ الْجَنَّة؛ (25) اگر كسی شعری در مصیبت حسین‌علیه‌السلام بخواند و خود گریه کند، بهشت برای اوست.» امام‌علیه‌السلام به ابو هارون نابینا نیز همین نكات را یادآور شد.

«جعفر بن عفان» در محضر آن حضرت‌علیه‌السلام اشعار رثایی خواند و ایشان را گریاند. امام‌علیه‌السلام خطاب به وی فرمود: «وَ لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَكَ یا جَعْفَرُ فِی سَاعَتِكَ الْجَنَّةَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ لَكَ؛ (26) هر آینه به‏درستی كه خدای تعالی برای تو در این ساعت بهشت را به تمامه واجب ساخت و گناهانت را مورد آمرزش قرار داد.»

در روایتی دیگر فروغ ششم امامت‌علیه‌السلام تأكید نمودند: «مَنْ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَینَاهُ حَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ عَلَى النَّارِ؛ (27) هر كس که ما نزد او یاد شویم یاد گردد و دیدگانش پر از اشك گردد، خداوند آتش را بر چهره‌اش حرام می‌كند.»

آن حضرت‌علیه‌السلام فرمودند: «كُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ مَكْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعِ وَ الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَینِ‌علیه‌السلام؛ هرگونه ناله و زاری، مكروه است جز گریه و زاری بر امام حسین‌علیه‌السلام.» و افزودند: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیح؛ (28) نفَس كسی كه به دلیل مظلومیت ما خاندان، غمگین است، تسبیح می‌باشد.» و خطاب به یكی از شاعران می‌فرمایند: «دوست دارم برایم شعری بسرایی و بخوانی؛ چرا‌كه این روزها ایام غم و اندوه ماست (مصادف با عاشوراست).» (29)

البته امام صادق‌علیه‌السلام مایل بودند شعرا به همان شیوه سنتی و تناسب با ذائقه مردم عادی شعر بخوانند و با سروده‌های خود علاقه‌مندان را تحت تأثیر قرار دهند. «ابو هارون مكفوف» می‌گوید: «خدمت حضرت صادق‌علیه‌السلام رسیدم، ایشان فرمودند: برایم شعری بخوان، پس خواندم. امام‌علیه‌السلام فرمود: نه، همان‌طور كه برای افراد عادی نزد مرقد امام حسین‌علیه‌السلام مرثیه‌خوانی می‌كنی، برای ما نیز آن‌گونه عمل كن.» (30)

از «عبدالله سنان» روایت گردیده است كه: «در روز عاشورا بر امام صادق‌علیه‌السلام وارد گردیدم در حالی‏كه عرض كردم یابن رسول الله! برای چه می‌گریید؟ خداوند دیده شما را نگریاند! امام‌علیه‌السلام فرمود: مگر نمی‌دانی در چنین روزی امام حسین‌علیه‌السلام به شهادت رسید و گریه بیش از این بر آن بزرگوار امان نداد و دیگران نیز همراه حضرت‌علیه‌السلام گریستند.» (31)

«محمد بن سهل» در ایام تشریق، خدمت امام صادق‌علیه‌السلام رسید و امام‌علیه‌السلام خانواده خود را فرا خواند تا مجلس سوگواری تشكیل دهند؛ آن‌گاه به «كمیت اسدی» فرمود تا اشعار خود را در رثای امام حسین‌علیه‌السلام بخواند. او چنین كرد و جمع حاضر به گریه و زاری پرداختند و امام‌علیه‌السلام در حقّ وی دعا و طلب آمرزش كرد. «مسمع بن عبد الملك بصری» - كه به دلیل وجود جاسوسان حكومتی نمی‌توانست در كربلا حاضر شود ـ به محضر امام‌علیه‌السلام رسید. حضرت‌علیه‌السلام به وی یادآور شد كه آیا مصیبت امام حسین‌علیه‌السلام را به یاد می‌آوری؟ او گفت: آری، امام‌علیه‌السلام فرمود: متأثر هم می‌گردی؟ وی تأیید كرد و افزود: چنان ناراحت می‌شوم كه خانواده‌ام آثار غم و اندوه را در من مشاهده می‌كنند و از خوردن نیز امتناع می‌نمایم. امام‌علیه‌السلام فرمود: آگاه باش كه از كسانی به حساب می‌آیی كه در شادی ما خوشحال و در عزای ما غمگین می‌گردند. (32)

اندوه امام كاظم‌علیه‌السلام

ایام امامت حضرت موسی بن جعفر‌علیهما‌السلام با سالهای آخر خلافت «منصور دوانیقی» و دوره خلافت «هادی عباسی» و سیزده سال از خلافت «هارون» مقارن بود. در چنین موقعیتی قیامها و جنبشهایی با تأثیرپذیری از حماسۀ كربلا سامان یافت. بسیاری از سادات، علویان و امامزادگان كه علیه دستگاه استبداد بنی‌عباس قیام كرده بودند به شهادت رسیدند. آنان غالباً از عالمان، پرهیزگاران و حق‌طلبان اهل بیت‌علیهم‌السلام و شیر بیشه شجاعت بودند و در حراست از مواضع انقلابی ائمه‌علیهم‌السلام، آن ستارگان فروزان را یاری می‌كردند.

گسترش این نهضتها از یك‌سو، و افزایش اقتدار سیاسی بنی‌عباس خصوصاً در دوران هارون از سوی دیگر، باعث تشدید مراقبت و سخت‌گیری نسبت به امام‌علیه‌السلام شد.

سخت‌گیری نسبت به امام‌علیه‌السلام به جایی رسید كه كم‌تر كسی می‌توانست حتی برای ضروری‌ترین مسائل و سؤالات به امام‌علیه‌السلام دست یابد. با این وصف امام كاظم‌علیه‌السلام نمی‌توانست به‌طور علنی و فراگیر به سوگواری برای سالار شهیدان‌علیه‌السلام بپردازد یا حتی زمینه‌های ترویج این سنت را پی‌گیر باشد.

امّا امام‌علیه‌السلام می‌كوشید سیمای حماسه‌آفرین دشت نینوا را به مردم معرفی كند و با رعایت برخی استراتژیها، فرهنگ ایثار و شهادت را به شیعیان انتقال دهد و آن را استوار و پایدار سازد. حضرت‌علیه‌السلام تأكید كردند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‌علیه‌السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر؛ (33) هر کس قبر ابی عبدالله‌علیه‌السلام را در حالی‌که نسبت به حقّش شناخت دارد، زیارت کند. خداوند گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌آمرزد.»

امام‌علیه‌السلام هیچ‌گاه آموزش درس عزاداری به ارادتمندان امام حسین‌علیه‌السلام را به‌طور علنی و عینی فراموش نكرد. حضرت امام رضا‌علیه‌السلام از این جنبه زندگی پدرش چنین گزارش داده است: «وقتی محرّم فرا می‌رسید، دیگر كسی پدرم را خندان نمی‌دید و نگرانی، ناراحتی و اندوه بر آن بزرگوار غالب می‌گردید تا ده روز از آن بگذرد. روز دهم كه می‌شد زمان مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت‌علیه‌السلام بود و می‌فرمود: این روز روزی است كه در آن امام حسین‌علیه‌السلام به شهادت رسید. (34)

پیوستگی عاطفی امام رضا‌علیه‌السلام با عاشورا

اگرچه دوران امامت حضرت رضا‌علیه‌السلام با ایام فرمانروایی هارون و فرزندش مأمون مصادف بود؛ اما رفته‌رفته شخصیت والای امام‌علیه‌السلام و نقش چشم‌گیر آن حضرت‌علیه‌السلام در جامعه آن روز، شرایطی را به وجود آورد كه عباسیان فشارهای سیاسی را در حقّ ائمه‌علیه‌السلام كاهش دهند و با چنین اوضاعی امام‌علیه‌السلام موفق گردید به دفاع از حق و بیان اصل امامت و رهبری بپردازد و با برنامه‌های ویژه و توصیه‌های موكّد، یاد حماسه‌آفرینان كربلا را در اذهان و قلوب زنده نگاه دارد.

شیخ صدوق روایت كرده است كه حضرت امام رضا‌علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیةِ یحَرِّمُونَ فِیهِ الْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِكَتْ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِی فِیهِ ذَرَارِینَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ النِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ انْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثِقْلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اللَّهِ حُرْمَةٌ فِی أَمْرِنَا إِنَّ یوْمَ الْحُسَینِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى یوْمِ الِانْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَیهِ یحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ؛ (35) محرّم ماهی بود كه مردم در زمان جاهلیت، قتال و جدال را در آن حرام می‌دانستند؛ امّا در این ماه خون ما حلال شد و احترام ما از بین رفت و اهل بیت و زنان ما اسیر شدند، خیمه‌های ما سوخته شد و اموال ما به غارت رفت و هیچ حرمتی از برای رسول الله‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حقّ ما لحاظ نشد. روز قتل امام حسین‌علیه‌السلام چشمهای ما را مجروح و اشك ما را جاری ساخت و عزیز ما را در كربلا ذلیل گردانیدند و تا قیامت سختی و بلا را نصیب ما کرد. پس باید گریه‌كنندگان، بر مثل حسین‌علیه‌السلام بگریند؛ زیرا كه گریستن بر او، گناهان بزرگ را محو می‌سازد.»

«ریان بن شبیب» می‌گوید: روز اوّل محرّم به حضرت رضا‌علیه‌السلام وارد شدم كه فرمودند: «ای فرزند شبیب! اگر برای چیزی می‌گریی برای حسین‌علیه‌السلام گریه كن؛ زیرا كه او و هیجده تن از خاندانش را كه در زمین نظیری نداشتند كشتند، آسمان و زمین بر قتل او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاریش به كربلا آمدند؛ ولی او را مقتول یافتند؛ پس بر سر قبرش پریشان و غبارآلود خواهند بود تا وقتی كه قائم آل محمد‌علیه‌السلام ظهور كند و از یاوران آن حضرت‌علیه‌السلام خواهند بود و شعارشان یا لثارات الحسین است.» (36)

«یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَكَیتَ عَلَى الْحُسَینِ‌علیه‌السلام حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّیكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا؛ (37) ای فرزند شبیب! اگر بر حسین بگریی چندان‌كه اشك بر گونه‌هایت جاری گردد، خدای تعالی تمام گناهانت را می‌بخشد.‌ای شبیب! اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی در اندوه ما محزون و در ایام سرور ما شادمان باش.»

«دعبل خزاعی» این‌چنین روایت كرده است: «در ایام عاشورا خدمت علی بن موسی‌علیه‌السلام رسیدم دیدم آن حضرت‌علیه‌السلام با اصحاب خویش ملول و محزون نشسته‌اند. چون امام‌علیه‌السلام مرا دید فرمود: آفرین بر تو! مرحبا به یاری‌كننده ما با دست و زبان خودش! پس مرا طلبید و نزد خود نشانید و فرمود:‌ای دعبل! دوست دارم شعری برایم بخوانی كه این ایام، زمان حزن ما و شادی دشمنان ما خصوصاً بنی امیه بوده است. «یا دِعْبِلُ مَنْ بُکَی عَلَى مُصَائِبِنَا وَ بَكَى لِمَا أَصَابَنَا مِنْ أَعْدَائِنَا حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا فِی زُمْرَتِنَا؛‌ای دعبل! كسی كه بر مصائب ما بگرید و برای آنچه که دشمنانمان بر سرمان آوردند، بگریاند، حق تعالی او را در زمره ما محشور گرداند.»

و بعد حضرت‌علیه‌السلام برخاست و پرده در میان ما و اهل حرم زد و ایشان را بین پرده نشانید تا در سوگ جدّ خویش بگریند. سپس به من فرمود: مرثیه بخوان برای امام حسین‌علیه‌السلام كه تو تا زنده‌ای یار و مدح‌گوی ما هستی و با این كار ناصر ما باش و در این امر كوتاهی مكن. در این حال، اشك از چشمانم جاری گردید و اشعاری در رثای ابا عبدالله‌علیه‌السلام خواندم.» (38)

حمایت از حماسه

بعد از شهادت حضرت امام رضا‌علیه‌السلام در آخر صفر سال 203ق به دست مأمون، عرصه بر ائمه‌علیه‌السلام پس از ایشان روز به روز تنگ‌تر گردید و میزان فشار سیاسی و مراقبتها و كنترلهای كارگزاران ستمگر عباسی بر آن بزرگواران هر لحظه افزایش یافت و این دوران كه در مجموع 57 سال طول كشید از نظر فضای سیاسی و اجتماعی دارای تشابه زیادی می‌باشد؛ با تمام این محدودیتها و سخت‌گیریها، هر كدام از این سه امام در مرزبانی از حریم اسلام و حمایت از حق و عدالت، لحظه‌ای دریغ نكردند و در سنگر دفاع از فضیلت و معنویت استقامت ورزیدند و با ایثار و فداكاری و فرزانگی اجازه ندادند مشعل عاشورا خاموش گردد و پیام آن را به گوش علاقه‌مندان رسانیدند.

امام هادی‌علیه‌السلام برای آنكه مردم را به سوی بارگاه امام سوم‌علیه‌السلام توجه دهد و اهمیت این مكان را یادآور شود در هنگام بیماری به «ابوهاشم جعفری» و «محمد بن حمزه» فرمود: كسی را به حائر حسینی بفرستید تا برایم دعا كند. و چون دلیل این امر را از حضرت‌علیه‌السلام پرسیدند، فرمود: «إِنَّمَا هَذِهِ مَوَاضِعُ یحِبُّ اللَّهُ أَنْ یتَعَبَّدَ لَهُ فِیهَا فَأَنَا أُحِبُّ أَنْ یدْعَى لِی حَیثُ یحِبُّ اللَّهُ أَنْ یعْبَد؛ (39) اینها جاهایی است كه خداوند دوست دارد در آن عبادت او صورت گیرد، من نیز علاقه دارم تا در چنین مكانهایی كه خدا می‌خواهد عبادت شود، برایم دعا كنند.»

آن حضرت‌علیه‌السلام مردم را برای زیارت امام حسین‌علیه‌السلام و گرامی‌داشت یاد حضرت ابا عبد الله‌علیه‌السلام تشویق می‌فرمود و تأكید می‌كرد: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیتِهِ یرِیدُ زِیارَةَ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی‌علیهما‌السلام فَصَارَ إِلَى الْفُرَاتِ فَاغْتَسَلَ مِنْهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِینَ فَإِذَا سَلَّمَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ‌علیه‌السلام كُتِبَ مِنَ الْفَائِزِینَ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله یقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یقُولُ لَكَ أَمَّا ذُنُوبُكَ فَقَدْ غُفِرَتْ لَكَ فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ؛ (40) هر كس از خانه‌اش به قصد زیارت امام حسین‌علیه‌السلام بیرون رود و به سوی فرات رفته، از آن آب غسل [زیارت] كند، خداوند او را از رستگاران می‌نویسد و چون به اَباعبدالله‌علیه‌السلام سلام دهد، در زمره رستگاران نوشته می‌شود و چون از نمازش فارغ گردد، فرشته‌ای نزدش می‌آید و می‌گوید: رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید تمام گناهانت بخشیده شد، عمل خود را از سر گیر.»

با توجه به اختناق عباسیان، امام‌علیه‌السلام در قالب زیارت امام حسین‌علیه‌السلام و شهدا، در روز عاشورا مقام آن حضرت‌علیه‌السلام و دیگر شهیدان كربلا را مورد تكریم قرار داد و پس از ذكر مقامات معنوی و ملكوتی اباعبدالله‌علیه‌السلام و پیوستگی ایشان با رسول اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به شیوه‌ای كه معمولاً در مقتلها و بین روضه‌خوانان معروف و متداول است، گزارشی از جنایت امویان دربارة آن خورشید عاشورا و قمرهایش ارائه داد و بر قاتلان این عزیزان لعنت فرستاد. امام‌علیه‌السلام در این زیارت به یكایك شهیدان كربلا از بنی‌هاشم تا اصحاب و یاران حسین بن علی‌علیهم‌السلام سلام می‌نماید. این متن زیارتی را حضرت هادی‌علیه‌السلام به سفارش «منصور بن عبد المنعم» در سال 252 هجری نگاشت و توسط «محمد بن غالب اصفهانی» برایش فرستاد. (41)

حضرت امام حسن عسكری‌علیه‌السلام نیز در قالب دعا و صلوات و درود فرستادن بر امام حسین‌علیه‌السلام ضمن اشاره به مقامات معنوی و روحانی و مطهر بودن و جنبه‌های هدایتی آن سید شهیدان كربلا‌علیه‌السلام، از مظلومیت او سخن می‌گوید و می‌فرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحُسَینِ بْنِ عَلِی الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ قَتِیلِ الْكَفَرَةِ وَ طَرِیحِ الْفَجَرَةِ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَلَبَّتْ عَلَیكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِمَّنْ كَذَّبَكَ وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّكَ وَ اسْتَحَلَّ دَمَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِمَنْزِلَتِكُمْ مُوقِنٌ وَ لَكُمْ تَابِعٌ بِذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَای فِی دُنْیای وَ آخِرَتِی؛ (42) خدایا! بر حسین بن علی‌علیهما‌السلام درود فرست! آن مظلوم شهید، كشتة كافران و بر خاك افتادة فاجران! خدا لعنت كند گروهی كه تو را كشتند و به یاریت اقدام نكردند و بر ضدّ تو گرد آمدند! از كسانی كه تو را تكذیب كردند و حقّ تو را سبك شمردند و خونت را مباح دانستند به درگاه خداوند بیزاری می‌جویم. گواهی می‌دهم كه تو و امامان از فرزندان تو، كلمة تقوا و باب هدایت و دست‌گیره محكم و حجّت بر اهل دنیایید. گواهی می‌دهم كه من به شما ایمان آوردم و به مقام و منزلت شما یقین دارم و با جان خویش و آیینهای دینم و فرجام كارم و بازگشت‌گاهم در دنیا و آخرت، پیرو شما هستم.»

این شیوه از برنامة امام حسن عسكری‌علیه‌السلام می‌تواند برای روضه‌خوانها و مدّاحان، الگوی استوار و مورد اطمینان باشد.

با این بررسیها نتیجه می‌گیریم، عزاداری برای سبط نبی اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، امام حسین‌علیه‌السلام، نیرومندترین وسیله برای زنده نگاه‌داشتن دین حق و برقراری پیوند عاطفی و سیاسی با ائمه هدی‌علیهم‌السلام است و هیچ عاملی همچون سوگواری، فرهنگ عاشورا را گسترش نمی‌دهد و تقویت نمی‌كند؛ به همین دلیل رهبران الهی، حتی قبل از وقوع این حادثه، ضمن خبر دادن به قیام عاشورا، اقدام به عزاداری می‌كرده‌اند تا مردم نسبت به آن كوتاهی نكنند. ماتم‌داری معصومین و ترتیب‌دادن مجالس و هزینه‌هایی برای این برنامه و تشویق شاعران نیز، یك نوع آموزش عملی در احیای یاد شهیدان كربلا و تعظیم مصائب بزرگ عاشورا بوده است.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). مناقب آل ابو طالب، ابن شهر آشوب سهروی مازندرانی، بیروت، دار الاخوان، ج‏3، ص‏117.

(2). سنّت عزاداری و منقبت‌خوانی در تاریخ شیعه امامیه، محمود تقی‌زاده، داوری، مؤسسه شیعه‌شناسی، تهران، ص‏72؛ به نقل از نصوص من تاریخ ابی مخنف، ج1، ص500.

(3). الكامل، شیخ بهائی، ج‏2، ص‏300؛ مقتل خوارزمی، ص‏78 ـ 76؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج‏4، ص‏174.

(4). گسترش نهضت حسینی، ص‏83 ـ 82.

(5). موسوعة آل النبی، ص‏747؛ مجالس السنیه، ص‏142؛ المدخل الی موسوعة العتبات المقدسه، تدوین جعفر خلیلی، ص‏361.

(6). تاریخچه عزاداری حسینی، ص‏40، به نقل از اعیان الشیعه، قسم اول از جلد چهارم، ص‏75.

(7). المجالس السنیه، مجلس نودم، مثیر الاحزان، ص90.

(8). احرام محرّم، ص‏23.

(9). الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص124.

(10). الكامل، ابن اثیر، ج‏4، ص‏45؛ مقاتل الطالبیین، ص85.

(11). معالی السبطین، حایری مازندرانی، ج2، ص40.

(12). مناقب آل ابی طالب، ج‏3، ص‏303؛ كامل الزیارات، ص‏13؛ المجالس السنیه، مجلس نود و یك.

(13). كامل الزیارات، باب 32، ص‏115.

(14). ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص‏108؛ بحار الانوار، ج‏44، ص‏285.

(15). آثار الباقیه، ابو ریحان بیرونی، ترجمه اكبر داناسرشت، امیركبیر، تهران، 1363ش، ص‏524.

(16). مقتل الحسین، علامه عبد الرزاق مقرّم، ترجمه عزیز الله عطاردی، جهان، تهران، 1368ش، ص‏109.

(17). همان، ص‏103.

(18). كامل الزیارات، ابن قولویه، ص‏174.

(19). شیعه و زمام‌داران خودسر، ص‏150 ـ 149؛ تاریخچه عزدارای حسینی، ص‏174.

(20). كامل الزیارات، ص‏95، حدیث نهم.

(21). همان، ص‏175.

(22). الغدیر، علامه عبد الحسین امینی، ج‏2، ص295 ـ 294.

(23). احرام محرم، ص‏35.

(24). كامل الزیارات، باب 108، ص‏326 ـ 325.

(25). همان، ص‏106 ـ 105.

(26). رجال كشی، ص‏289؛ بحار الانوار، ج‏44، ص‏283.

(27). بحار الانوار، ج‏44، ص‏285.

(28). همان، ج‏45، ص‏414؛ و ج‏44، ص‏280؛ امالی، شیخ مفید، ص‏338.

(29). مستدرك الوسایل، میرزا حسین نوری، ج‏10، ص‏386.

(30). بحار الانوار، ج‏44، ص‏287.

(31). اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، آل البیت، قم، ج‏2، ص‏574.

(32). كامل الزیارات، ص‏93.

(33). همان، ص149.

(34). امالی، شیخ صدوق، مجلس 27، ص‏78؛ المنتخب، فرید الدین طریحی، ج‏2، ص‏483.

(35). امالی صدوق، ص‏129 ـ 130؛ مناقب آل ابی طالب، ج‏3، ص‏238.

(36). نفس المهموم، محدث قمی، ص‏31 ـ‌30.

(37). امالی صدوق، مجلس 27.

(38). كامل الزیارات، باب 32، ص‏112.

(39). الكافی، ج‏4، ص‏567.

(40). وسائل الشیعه، ج‏14، ص‏486، باب استحباب الغسل لزیارة الحسین‌علیه‌السلام.

(41). فرهنگ جامع سخنان امام هادی‌علیه‌السلام، پژوهشكده باقر العلوم، ص‏489، 509، 511 و 545.

(42). فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسكری‌علیه‌السلام، گروه حدیث پژوهشكده باقر العلوم، ص‏437.

525 دفعه
(0 رای‌ها)