سلوك سیاسی-اجتماعی مبلغان (6)

(اهتمام به امور مسلمین 2)

اشاره

در بخش قبلی مقاله، بحث اهتمام به امور مسلمین را مطرح كردیم و در ذیل عنوان «گونه‌های اهتمام به امور مسلمین‌» ، یكی از این گونه‌ها را بیان نمودیم. اینك ادامه بحث را پی می‌گیریم.

دو. نفع رسانی و خیرخواهی برای مردم

یكی از بایسته‌های سلوك اجتماعی مبلغان و اهتمام به امور مسلمین، فایده داشتن و نفع رسانی مادی و معنوی به مردم و خیرخواهی برای آنان است. انسان در هر حال باید به هم نوع خود بهره و نفع رساند و همیشه دیگران را از بركات وجودی و رفتاری خود برخوردار سازد و چنین كسی بهترین مردم است.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «خیر الناس من انتفع به الناس؛ (1) بهترین مردم كسی است كه مردم از وجودش سود برند.‌»

امام عسكری علیه السلام فرموده است: «خصلتان لیس فوقهما شی ء: الایمان بالله ونفع الاخوان؛ (2) دو ویژگی است كه برتر از آن دو، چیزی نیست: ایمان به خدا و نفع داشتن برای برادران [ایمانی].‌»

این امر با تاكید بیشتری درباره علما و مبلغان دین مطرح شده و در روایات، سفارش گردیده كه عالمان دین با علم و عمل و شخصیت خود، دیگران را بهره مند و منتفع سازند و خیرخواه و ناصح آنان باشند.

امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «عالم ینتفع بعلمه، افضل من سبعین الف عابد؛ (3) «عالمی كه از علمش بهره برده می‌شود: از هفتاد هزار عابد برتر است.‌»

بر این اساس علما و مبلغان دین همواره خیرخواه و نفع رساننده به مردم بوده اند، در آنجایی كه نیاز به نصیحت، ارشاد و خیرخواهی معنوی است، حضور آنان پر رنگ و اثر بخش است و در مواضعی كه به اعتبار و شخصیت آنان، كمكی به نیازمندی می‌شود یا مركز عام المنفعه و خیریه‌ای تاسیس می‌گردد یا در اداره و نهادی گرهی از كار ارباب رجوع گشوده می‌شود، آنان با جان و دل این را می‌پذیرند و پیشتاز دیگران در انجام نیكیها و تعاون در خیرات هستند. چنان كه امام جواد علیه السلام می‌فرماید: «ان الله - تبارك وتعالی - اخذ علیهم (العلماء) المیثاق فی الكتاب ان یامروا بالمعروف وبما امروا به وان ینهوا عما نهوا عنه وان یتعاونوا علی البر والتقوی؛ (4) همانا خداوند تبارك و تعالی در كتاب خود از علما پیمان گرفته است كه امر به معروف و نهی از منكر كنند و در نیكیها و پرهیزگاری تعاون و همكاری داشته باشند.‌»

عالمان خیرخواه

- درباره عالم جلیل القدر شیخ زین العابدین مازندرانی آمده است: «او تا می‌توانست قرض می‌كرد و به مردم می‌داد و هر چند وقت كه یكی از ثروتمندان هند به كربلا می‌آمد، قرضهای او را می‌داد... در یكی از سفرها كه شیخ به سامرا می‌رود، در آنجا خت بیمار می‌شود. میرزای شیرازی از او عیادت می‌كند و او را دلداری می‌دهد. شیخ می‌گوید: من هیچ گونه نگرانی از مرگ ندارم؛ بلكه نگرانی من از این است كه بنا به عقیده ما امامیه، وقتی كه می‌میریم، روح ما را به امام عصر علیه السلام عرضه می‌كنند، اگر امام سؤال بفرماید: زین العابدین! ما به تو بیش از این اعتبار و آبرو داده بودیم تا بتوانی قرض كنی و به فقرا بدهی، چرا نكردی؟ من چه جوابی به آن حضرت می‌توانم بدهم؟!» (5)

- آیت الله احمدی میانجی بارها سفارش می‌كردند كه به مردم خدمت كنید و از آنها دستگیری نمایید. در مسجد كوچك عبدالهی جمعی از نیكان روزگار و بزرگان و... زیر نظر آیت الله میانجی، كمكهای مردمی را جمع كرده و با زحمات وتلاشهای تحسین برانگیز به مصرف واقعی آنها می‌رساندند. در این مسجد پربركت سه نوع كمك مردمی جمع می‌شد:

1. پول برای سادات (خمس) ؛

2. پول برای نیازمندان، بخصوص نیازمندان آبرودار؛

3. پول برای آسایشگاه معلولین و ایتام.

آیت الله میانجی خودشان هر روز مبلغی را برای كمك می‌پرداختند و بقیه از ایشان تبعیت می‌كردند و پولهای زیادی در این مسجد جمع می‌شد و همه اینها در سایه انفاس قدسی ایشان بود. (6)

- درباره حضرت آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی آمده است: سراسر وجود، روحیه و خلق و خوی ایشان، همه‌اش خیرخواهی و كمك و نفع به دیگران بود. با همان حال ضعفی كه داشتند، اگر كسی برای كاری به ایشان مراجعه می‌كرد، تا حد امكان آن را انجام می‌دادند و كمتر دیده شد كه ایشان كسی را پاسخ نگوید یا ناامیدش كند. (7)

- آیت الله صالحی مازندرانی شخصا به امور مردم رسیدگی می‌كردند. اگر نیاز به تلفن كردن یا نوشتن نامه بود، دریغ نمی‌فرمودند. شب قبل از رحلت شان نیز به كار دو روستایی محترم رسیدگی كردند. خلاصه همه به خیر او امیدوار بودند و به همین خاطر در منزل و دفترشان به روی همه باز بود. (8)

- حاج آخوند ملاعباس تربتی همیشه واسطه خیر می‌شد و كسانی كه به او مراجعه می‌كردند، با دست پر از نزد او برمی گشتند. اگر می‌خواستند برای صاحب منصب یا صاحب نفوذی نامه بنویسند؛ تا مشكلشان برطرف گردد، این كار را می‌كرد. او نامه را به دست صاحب حاجت می‌داد و همیشه اشخاصی كه به آنها نامه می‌نوشت، ترتیب اثر می‌دادند. اگر كسی را توقیف كرده بودند، رها می‌كردند و اگر از كسی جریمه‌ای می‌خواستند، می‌بخشیدند و اگر آن كس مدیون بود، مهلتش می‌دادند.‌» (9)

هر كس زكار خلق یكی عقده باز كند                                                  ایزد هزار حاجت او را روا كند

صدها فرشته بوسه بر آن دست می‌زنند                                                 كه از كار خلق یكی عقده وا كند

سه. برآوردن حاجات و حل مشكلات

امروزه جوامع از پیچیدگیها و گستردگیهای خاصی برخوردارند و عموم مردم - به خصوص اقشار كم درآمد و مستضعف - همواره با مشكلات و گرفتاریهای مختلف دست به گریبان هستند و نیازها و خواسته‌های گوناگونی دارند كه خود قدرت و توانایی برطرف كردن آنها را ندارند. در این راستا علما و مبلغان دینی همواره محل رجوع مردم و پناهگاه و ملجا آنان بوده اند و با توجه به شخصیت و اعتبارشان، حاجات نیازمندان را برآورده و از هیچ كمك و مساعدتی دریغ نورزیده اند.

در سیره و گفتار اهل بیت علیهم السلام نیز تاكید فراوانی بر رفع حوایج نیازمندان و حل مشكلات مردم شده و ثوابها و پاداشهای زیادی برای آن بیان گشته است.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «المؤمنون اخوة یقضی بعضهم حوائج بعض فبقضاء بعضهم حوائج بعض یقضی الله حوائجهم یوم القیامة (10) ؛ اشخاص با ایمان برادرند و حوایج یكدیگر را برمی آورند. پس به برآوردن حوایج یكدیگر، خداوند حوایج آنان را در روز قیامت برآورده می‌كند.‌»

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «مشی المسلم فی حاجة اخیه المسلم، خیر من سبعین طوافا بالبیت (11) ؛ رفتن مسلمان در پی حاجت برادر مسلمانش، بهتر از هفتاد طواف خانه كعبه است.‌»

رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «احب الاعمال الی الله سرور تدخله علی المؤمن: تطرد عنه جوعته، او تكشف عنه كربته (12) ؛ محبوب‌ترین اعمال نزد خدا، سروری است كه به مؤمنی رسانی: گرسنگی او را بزدایی یا گرفتاری او را برداری.‌»

با توجه به این روایات مسئولیت همه مؤمنان - به خصوص مبلغان و روحانیون - روشن است. مبلغان می‌توانند بعضی از مشكلات و گرفتاریهای اجتماعی و شخصی نیازمندان را برطرف سازند؛ موجب تسكین و آرامش آنان شوند؛ با درایت و تیزبینی معضلات اساسی منطقه و شهر خود را برطرف سازند؛ پاسخگوی نیازهای فرهنگی و روانی جوانان و نوجوانان باشند؛ افراد بی سواد و كم اطلاع از قوانین و مقررات را راهنمایی كنند؛ مشكلات محل تبلیغ را به مسئولان مربوطه گزارش دهند و از آنان تقاضای مساعدت كنند و... .‌»

یكی خار پای یتیمی بكند                                          به خواب اندرش دید صدر خجند

همی گفت و در روضه‌ها می‌چمید                               كز آ ن خار بر من چه گلها رسید

عالمان دین و برآوردن حاجات

- یكی از همراهان امام خمینی رحمه الله در نجف می‌گوید:

«بعضی مواقع به حضور ایشان می‌رسیدیم كه فلان شخص آمده و احتیاج به كمك دارد. ایشان مقدار قابل توجهی به او كمك می‌كردند، بعد متوجه می‌شدیم آن شخص بسیار محتاج بوده است. در این مورد، یكی از افراد اظهار داشته است: من پیش هر كسی می‌رفتم، مقدار مختصری كمك می‌كردند؛ ولی وقتی پیش امام آمدم، با اینكه مرا نمی‌شناخت، اما با این كمك، زندگی مرا خرید و فرزندانم را نجات داد.

ایشان در خیابان و حرم مواظب بودند و اگر طلبه‌ای وضع خوبی نداشت، فوری دستور می‌دادند كه برای او عبا بخرند.‌» (13)

- به صاحب فصول گفته شد: اگر دانستی كه مرگت نزدیك شده و از عمرت چند ساعتی نمانده، در آن مدت چه خواهی كرد؟ فرمود: روی سكوی در منزلم برای رفع حاجات مردم می‌نشینم تا شاید كسی آمده، از من حاجتی بخواهد؛ ولو آنكه حاجت، استخاره باشد. (14)

- در شرح حال عالم ربانی، انصاری همدانی آمده است:

«محضر مقدسش محل قضاء حوائج بود. افرادی كه برای حوائج مادی و شفای بیماریها مراجعه می‌كردند - حتی اگر خارج از اسلام بودند - آنان را با آغوش باز می‌پذیرفت. یكی از علما می‌گوید: به یاد دارم روزی یك نفر یهودی به خاطر بیماریش به ایشان مراجعه كرد و ایشان او را با محبت تمام پذیرفت و یك دستور دارویی به آن یهودی داد؛ چون از طب قدیم آگاهی داشت و افرادی را با نفس مسیحای خود مداوا می‌نمود. (15)

- درباره علامه طباطبایی آمده است: با وجود انبوه كارهای مهمی كه داشتند، هرگز دست رد به سینه كسی كه برای امری - هر چند پیش پا افتاده - نزد ایشان می‌آمد، نمی‌زدند و این به سبب رقت قلب و عاطفه شدید ایشان بود. حتی در سالهای آخر عمر كه بیمار بودند، مراجعات را رد نمی‌كردند. یك بار به دخترش گفته بود: صبح تا به حال 24 بار به در خانه رفته و مراجعات مردم را جواب داده‌ام. (16)

- درباره شهید قدوسی نیز نوشته اند: از ویژگیهای ایشان، كمال سعی و كوشش در برآوردن و انجام دادن حوایج مؤمنین، و تلاش در حل مشكلات آنان بود. كسی نبود كه مشكلی داشته باشد و به ایشان مراجعه كند، مگر آنكه هر چه می‌توانست در حل آن می‌كوشید. فعالیتهای زیادی در جهت كمك مادی به طلاب مستمند می‌كرد؛ اما كسی مطلع نمی‌شد. حتی گاهی مهریه زویج بعضی را خود می‌پرداخت. همچنین بعضی را صاحب و مالك خانه مسكونی می‌كرد و كسی مطلع نمی‌شد و تمام مساعدتها را پنهانی و بدون اطلاع دیگران انجام می‌داد. (17)

- عالم ربانی آیت الله كوهستانی به برخی از كارمندان دولت (در رژیم گذشته) می‌فرمود: اگر دو شرط را رعایت كنید، مشكل نخواهید داشت: اول آنكه در حرام مصرف نكنید. دوم آنكه مردم رعایای امام زمان علیه السلام هستند و اگر آنان مشكلی داشتند، مشكلات آنها را برطرف نمایید. (18)

- عالم والا مقام آیت الله گلپایگانی، سخت اهتمام در قضای حوایج مردم و خصوصا علما و طلاب داشتند. ایشان مسائل را رد نمی‌كردند و تا ممكن بود، كسی را محروم نمی‌ساختند. (19)

- درباره خصوصیات عالم بزرگوار شیخ مرتضی حائری آمده است: یكی از خصوصیات ایشان - كه وی را از همگان ممتاز می‌ساخت - روحیه تعاون و همكاری ایشان بود. آن بزرگوار در كنار كارهای دیگرش، اهتمام به امر بندگان خدا داشت و در رفع گرفتاریهای مردم و برطرف كردن مشكلات زندگی دیگران تلاش و كوشش می‌كرد. درب خانه آن عالم ربانی به روی مردم باز بود و حاجتمندان می‌توانستند، حوایج خود را با وی در میان بگذارند و مشكلات خود را به وسیله او حل كنند. وی سرپرست جلسه ایتام بود. جلسه مزبور، یتیمان بی شمار و خانواده‌های بی سرپرست بسیاری را زیر پوشش داشت و به شكل مطلوب و آبرومندی، به وضع آنان رسیدگی می‌كرد. و به زندگی بی رونق آنان سامان می‌بخشید. نان و غذا و لباس و احیانا جهیزیه دختران بی سرپرست و پدر از دست داده و مخارج ازدواج و عروسی آنان را خیلی آبرومندانه تامین می‌كرد...‌» (20)

ادامه دارد...

 

پی‌نوشــــــــــــــت‌ها:

 

1) بحارالانوار، ج 75، ص 23؛ مستدرك الوسائل، ج 2، ص 403.

2) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 403.

3) كافی، ج 1، ص 33.

4) همان، ج 8، ص 54.

5) مرگ در نور، ص 79.

6) اسوه پارسایان، ص 49 و 50.

7) خاطراتی از آیینه اخلاق، ص 26 و 27.

8) فقیه صالح، ص 140.

9) فضیلتهای فراموش شده، ص 105.

10) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 406.

11) وسائل الشیعه، ج 2، ص 524.

12) كافی، ج 3، ص 275، ح 11.

13) فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی، ص 70.

14) یكصد داستان خواندنی، ص 33.

15) در كوی بی نشانها، ص 81.

16) جرعه‌های جانبخش، ص 368.

17) یادنامه شهید آیت الله قدوسی، ص 55 و 58.

18) بر قله پارسایی، ص 178.

19) خورشید آسمان فقاهت و مرجعیت، ص 195.

20) سر دلبران، ص 25 و 26.

415 دفعه
(0 رای‌ها)