روشهای متنوع بیان تفسیر کوتاه

تنوع مخاطب و سلیقه‏های متفاوت، روشهای مختلف بیان تفسیر را می‏طلبد. این مجموعه با رویکرد ارائه روشها و شیوه‏های نوین بیان تفسیر کوتاه برای مخاطبان و گروههای سنی مختلف، از عموم مردم گرفته تا دانش‏آموزان و قشر تحصیل کرده و فرهنگی جامعه، جمع‏آوری شده است.

یکی از ثمرات این روش، ایجاد انگیزه و فعال شدن مخاطب و مربی نسبت به مراجعه به متون دینی و کتابهای مختلف می‏باشد. مثلاً در روش زیارتی با اجرای چند جلسه، مربی و مخاطب نسبت به زیارتهای مختلف و تعالیم بلند آنچه در کتب دعا از ائمه‌علیهم‌السلام به ما رسیده، فعال شده و پی‏گیر آن خواهد شد؛ مراجعه به زیارت جامعه کبیره که توصیه شده توسط ائمه‌علیهم‌السلام است، زیارت آل یس، زیارتنامه ائمه و امامزادگان‌علیهم‌السلام، زیارت امین الله و... خواهد کرد که زمینه رشد و تعالی خواهد بود. یا در مورد شعر که یکی از ثمرات آن، ایجاد انگیزه در مربی و مخاطب جهت مراجعه به اشعار زیبای مفاخر شعر و ادب می‏باشد. همین‏طور در روشهای علمی، شأن نزولی و... .

نحوه استفاده و ارائه موضوعات توسط مربیان و مبلّغان

1. قبل از تدریس، جهت پر بار شدن جلسه، بهتر است که مربی و مبلّغ اطلاعات جنبی از موضوع آیه داشته باشد، از طرفی توصیه می‏شود، قبل از بیان هر آیه، با مراجعه به تفاسیر موجود، تفسیر آیات قبل و بعد هم مشاهده شود.

2. جهت تثبیت مطالب گفته شده در هر جلسه، در صورت امکان، مناسب است مربی از تابلو استفاده کند، و موضوع، آیه و حدیث را روی تابلو بنویسد و از مخاطبین بخواهد که در جلسه آینده، آیه و حدیث را حفظ کنند و برای تشویق هدایایی را برای آنها در نظر بگیرد.

3. مبلّغان و مربیان گرامی، متناسب با ذوق و استعداد خود و همچنین متناسب با نوع مخاطب، یکی از روشها را انتخاب می‏کنند. مثلا؛ موضوع داستان، برای عموم مردم، موضوع علمی؛ برای قشر تحصیل کرده، موضوع شعر و تمثیلی برای قشر فرهنگی و... .

كنترل خشم

روش بیان تفسیر: ترکیبی

روش تاریخی (1)

روزی یكی از خدمتكاران امام سجاد‌علیه‌السلام در موقع شستشوی سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام‌علیه‌السلام را زخمی كرد. حضرت به او نگاهی كرد. او دریافت كه امام ناراحت شده است؛ بلافاصله گفت: «وَالْكَاظِمِینَ الْغَیظَ».

امام سجاد‌علیه‌السلام فرمود: من خشم خود را فرو بردم.

او دوباره گفت: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ».

امام فرمود: تو را عفو كردم.

خدمتكار گفت: «وَاللهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».

حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی.

روش علمی

دكتر شهید پاك‏نژاد، یكی از عوامل ایجاد زخم معده را خشمگین شدن و مزاج عصبی و ناراحتیهای روحی می‌داند؛ در هنگام خشم، معده، اسیدی ترشح می‌كند كه می‌تواند ایجاد زخم معده كند. (2)

یكی از محقّقان، طی آزمایشی به این نتیجه رسید كه عصبانیت و افسردگی، در ترشح مقدار اسید معده، اختلال وارد می‌كند و معده قادر به انجام كامل وظیفۀ خود نیست. محقّقان می‌گویند: فرو بردن خشم نسبت به كسانی كه شما را رنجانده‌اند، نقش مؤثّری در سلامت جسم و روان شما دارد. (3)

حدیث

پیامبر فرمود: «مَنْ كَثُرَ عَفْوُهُ مُدَّ فِی عُمْرِهِ؛ (4) هر كس پرگذشت باشد، عمرش طولانی می‌شود.»

آیه

«اَلَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِینَ الْغَیظَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛ (5) «همانها كه در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌كنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطای مردم در می‌گذرند و خدا نیكوكاران را دوست دارد.»

پیامهای آیه (6)

1. متّقین، محكوم غرایز نیستند؛ آنان، حاكم و مالك خویشتن‌اند؛ «اَلْكَاظِمینَ الْغَیظَ».

2. تقوا، از سعة صدر، جدا نیست؛ «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ».

3. در عفو خطاكار، ایمان او شرط نیست؛ «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ».

4. انفاق به محرومان و گذشت از خطای مردم، از مصادیق احسان و نیكوكاری است؛ «ینْفِقُونَ»، «الْكَاظِمِینَ»، «العَافِینَ»، «الْمُحْسِنِینَ».

5. «كظم» در لغت به معنی بستن سر مشكی است كه از آب، پر شده باشد و به طور كنایه، در مورد كسانی كه از خشم و غضب پر می‌شوند و از اعمال آن خودداری می‌نمایند، به كار می‌رود.

6. «غیظ» به معنی شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق‏العاده روحی است، كه بعد از مشاهده ناملایمات، به انسان دست می‌دهد.

7. حالت خشم و غضب، از خطرناك‌ترین حالات است و اگر جلوی آن گرفته نشود، در شكل یك نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع كنترل اعصاب خودنمایی می‌كند؛ بسیاری از جنایات و تصمیمهای خطرناكی كه انسان، یك عمر باید كفاره و جریمه آن را بپردازد، در چنین حالی انجام می‌شود؛ و لذا در آیه فوق، دومین صفت برجسته پرهیزكاران را فرو بردن خشم معرفی كرده است.

8. فرو بردن خشم، بسیار خوب است؛ اما به تنهایی كافی نیست؛ زیرا ممكن است كینه و عداوت را از قلب انسان ریشه‌كن نكند؛ در این حال، برای پایان دادن به حالت عداوت، باید «كظم غیظ» توأم با «عفو و بخشش» گردد؛ «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ».

حبّ دنیا

روش بیان تفسیر: تمثیلی

نمونه حریص بر دنیا، مانند كرم ابریشم است كه هر چه بیش‌تر بر خود ابریشم می‌تند و می‌پیچد، راه بیرون رفتن خود را دورتر و بسته‌تر می‌نماید تا از غم و اندوه می‌میرد. (7)

حدیث

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: ««رَأسُ کُلَّ خَطِیئَةِ حُبُّ الدُّنیَا؛ (8) منشأ هر خطا و بدبختی دوستی دنیاست.»

آیه

«زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا الْحَیوةُ الدُّنْیا وَ یسخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یوْمَ الْقِیمَةِ وَ اللَّهُ یرْزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ»؛ (9) «زندگی دنیا برای كافران زینت داده شده است؛ از اینرو افراد با ایمان را [كه گاهی دستشان تهی است،] مسخره می‌كنند، در حالی كه پرهیزكاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند؛ [چرا كه ارزشهای حقیقی در آنجا آشكار می‌گردد و صورت عینی به خود می‌گیرد] و خداوند، هركس را بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد.»

پیامهای آیه (10)

1. كفر، دنیا را در نظر انسان زیبا جلوه می‌دهد؛ «زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا» آری، دنیا برای كسانی جلوه می‌كند كه به الطاف و نعمتهای بی‌حساب قیامت، اعتقادی ندارند؛ ولی در نظر مؤمن، دنیا كجا و بهشت كجا!؟

2. دنیاگرایی، عامل تحقیر و استهزاء دیگران می‌شود؛ «زُینَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا»، «یسْخَرُونَ».

3. مسخره كردن تهیدستان، شیوه دائمی اهل كتاب است؛ «یسْخَرُونَ».

4. رزق بی‌حساب، نشانه لطف خدا است؛ نه آنكه خداوند حساب آن را ندارد و یا حكیمانه تقسیم نمی‌كند.

بشارتهای الهی

روش بیان تفسیر: رؤیایی

زمانی كه حضرت امام‌رحمه‌الله در نجف به سر می‌بردند، حاج آقا مصطفی به درس اخلاق آیت الله سید عبد الكریم كشمیری می‌رود و از ایشان به حضرت امام‌رحمه‌الله تعریف بسیار می‌كند. امام می‌فرماید: چیزهایی كه می‌گویی صحیح است، ولی من دلیل هم می‌خواهم؛ برو به ایشان بگو من در فلان تاریخ چه خوابی دیده‌ام. حاج آقا مصطفی، جریان را برای استاد تعریف می‌كند. ایشان می‌گوید: به پدر خود بگو در عالم رؤیا مشاهده كردید كه از دنیا رفته‌اید و در حالی كه پیكر شما در قبر قرار گرفت، زیر سر شما سنگ یا خشتی مزاحم بود، در آن حال، حضرت علی‌علیه‌السلام تشریف آوردند، آن را برداشته و آن وقت شما راحت شدید.

وقتی اینها به امام گفته می‌شود، می‌فرماید: كاملاً صحّت دارد. برو از ایشان تعبیر خواب را هم بپرس. آیت‏الله كشمیری جواب می‌دهد: به پدرتان بگویید نجف همچون قبر برای شما است؛ زیرا دولتهای عراق و ایران برای جلوگیری از فعالیتهای سیاسی، فشار بسیاری به شما وارد می‌كنند. آن سنگ یا خشت، موانعی است كه دركار شما پدید آمده است كه انشاء الله با عنایت امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام این موانع برطرف می‌شود و شما به ایران باز می‌گردید و به هدفتان می‌رسید و در آنجا رحلت می‌كنید. (11)

حدیث

پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: ««الرُّؤیَا لَا تُقَصُّ اِلَّا عَلَی مُؤمِنٍ خَلَا مِنَ الحَسَدِ وَ البَغیِ؛ (12) رؤیا را فقط برای مؤمنی كه از حسادت و فساد مبرّا است باید بازگو كرد.»

آیه

«لَهُمُ الْبُشرَى فى الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ فى الاَخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِكلِمَتِ اللَّهِ ذَلِك هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛ (13) «در زندگی دنیا و در آخرت، شاد [و مسرور] هستند؛ وعده‌های الهی تخلّف‌ناپذیر است؛ این است آن رستگاری بزرگ.»

پیامهای آیه (14)

1. بشارت اهل ایمان و تقوا، در دنیا از طریق خوابها و رؤیاهای صادقه، الهامات الهی، نزول آرامش و سكینه، خنثی شدن توطئه‌ها، مستجاب شدن دعاها و دیدار معصومین‌علیه‌السلام به هنگام مرگ است و در آخرت نیز دریافت نعمتهای الهی می‌باشد.

2. تنها اولیاء خدا، هم دنیا دارند و هم آخرت «لَهُمُ البُشرَی فِی الحَیَاةِ الدُّنیَا... فِی الآخِرَةِ».

3. وعده‏‏های الهی، قطعی و حتمی است؛ «لا تَبْدِیلَ لِكلِمَتِ اللَّهِ»

اولی الامر

روش بیان تفسیر: زیارتی

شیخ صدوق از موسی بن عبدالله نخعی، روایت کرده که گفت: خدمت امام هادی‌علیه‌السلام عرض کردم که یابن رسول الله! مرا زیارتی با بلاغت تعلیم فرما که کامل باشد و هرگاه خواستم یکی از شما را زیارت کنم، آن را بخوانم؛ امام هم این زیارت را تعلیم فرمودند:

«مَن اَطَاعَکُم فَقَد اَطَاعَ اللهَ وَ مَن عَصَاکُم فَقَد عَصَی اللهَ وَ مَن اَحَبَّکُم فَقَد اَحَبَّ اللهَ وَ مَن اَبغَضَکُم فَقَد اَبغَضَ اللهَ؛ (15) هر کس شما را اطاعت کند، همانا از خدا اطاعت کرده است و هر کس از شما سرپیچی کند، قطعاً سرپیچی از دستورات الهی را مرتکب شده است و هر کس شما را دوست بدارد، محقّقا خدا را دوست داشته و هر کس با شما کینه و خشم ورزد، با خدا خشم و کینه ورزیده است.»

حدیث

ابو بصیر می‏‏گوید: از امام صادق‌علیه‌السلام درباره قول خداوند که فرمود: «قُل اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم...» پرسیدم؛ امام در جواب فرمود: درباره علی بن ابی طالب و حسن و حسین‌علیهم‌السلام نازل شده است.

به حضرت عرض کردم: مردم می‏‏گویند: چرا نام علی‌علیه‌السلام و خانواده‏‏اش در کتاب خداوند عزّ وجلّ برده نشده است؟

فرمود: به آنها بگو: آیه نماز بر پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نازل شد و در قرآن ذکر نشد که سه رکعتی باشد یا چهار رکعتی، تا اینکه پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله برای مردم بیان کرد. آیه زکات بر آن حضرت نازل شد و بیان نشد که از چهل درهم یک درهم است، تا اینکه پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را برای مردم شرح داد و امر حج نازل شد و بیان نشد که هفت دور طواف کنید، تا اینکه پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله بیان فرمود و آیه «اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم...» نازل شد درباره علی و حسن و حسین‌علیهم‌السلام پس پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَعَلِیٌّ مَولَاه.» (16)

آیه

«یَا اَیُّهَا الَّذِینَ ءامَنُوا اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم...»؛ (17) «ای کسانی که ایمان آورده‏‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیای پیامبر] را!»

پیامهای آیه (18)

1. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولی الامر»، هرگز مردم در بن‏‏بست قرار نمی‏‏گیرند.

2. آمدن این سه مرجع برای اطاعت، با توحید قرآنی منافات ندارد؛ اطاعت از پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و اولی الامر‌علیه‌السلام نیز، شعاعی از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن، و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.

3. وقتی پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، هنگام عزیمت به تبوک، علی‌علیه‌السلام را در مدینه به جای خود نهاد و فرمود: «اَنتَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَی» (19) آیه فوق نازل شد.

4. اسلام مکتبی است که عقاید و سیاستش به هم آمیخته است. اطاعت از رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و اولی الامر‌علیه‌السلام که امری سیاسی است، به ایمان به خدا و قیامت که امری اعتقادی است، آمیخته است؛ «اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمرِ».

5. اولی الامر باید همچون پیامبر، معصوم باشند، تا اطاعت از آنها در ردیف اطاعت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، بی‏‏چون و چرا باشد.

فضیلت نماز جماعت

روش بیان تفسیر: سؤالی (20)

1. کدام نماز است که باید به جماعت خوانده شود؟ نماز جمعه.

2. کدام نماز است که می‏‏توان آن‏‏را به جماعت خواند؟ نماز یومیه.

3. کدام نماز است که نمی‏‏توان آن‏‏‏را به جماعت خواند؟ نماز مستحبی.

حدیث

«مَن مَشَی اِلَی مَسجِدٍ یَطلُبُ فِیهِ الجَمَاعَةَ کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطوَةٍ سَبعُونَ اَلفَ حَسَنَةٍ وَ یَرفَعُ لَهُ مِن الدَّرَجَاتِ مِثلُ َلِکَ؛ (21) هر که برای شرکت در نماز جماعت به مسجدی رود، برای هر قدمی که برمی‏‏دارد، هفتاد هزار حسنه برایش منظور می‏‏شود و به همان اندازه، درجاتش بالا رود.»

آیه

«وَ أَقِیمُوا الصلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّكَوةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّكِعِینَ»؛ (22) «و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و همراه رکوع‏‏کنندگان، رکوع کنید [و نماز را با جماعت بگزارید].»

پیامهای آیه (23)

1. با اینکه دستور اخیر، اشاره به مسئله نماز جماعت است؛ ولی، از میان تمام افعال نماز، تنها «رکوع» را بیان کرده و می‏‏گوید: «با رکوع‏‏کنندگان، رکوع کنید» این تعبیر، شاید به خاطر آن باشد که نماز یهود، مطلقا دارای رکوع نبود؛ این نماز مسلمانان است که یکی از ارکان اصلی آن، رکوع محسوب می‏‏شود.

2. رابطه با خدا، از طریق نماز و کمک به خلق خدا، از طریق زکات و همراهی با دیگران، یک مثلّث مقدّس است؛ «أقِیمُوا»، «آتُوا»، «ارکَعُوا».

حفظ آبروی مؤمن

روش بیان تفسیر: شأن نزولی

«ثابت بن قیس» گوشهایش سنگین بود و هنگامی که وارد مسجد می‏‏شد، کنار دست پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله برای او جایی باز می‏‏کردند تا سخن حضرت را بشنود. روزی وارد مسجد شد در حالی که مردم از نماز فراغت پیدا کرده و جای خود نشسته بودند؛ او جمعیّت را می‏‏شکافت و می‏‏گفت: جا بدهید! جا بدهید! تا به یکی از مسلمانان رسید و او گفت: همین‏‏جا بنشین! او پشت سرش نشست؛ اما خشمگین شد. هنگامی که هوا روشن گشت «ثابت» به آن مرد گفت: کیستی؟

او نام خود را بُرد و گفت: فلان کس هستم. «ثابت» گفت: فرزند فلان زن؟! و در اینجا نام مادرش را با لقب زشتی که در جاهلیّت می‏‏بردند یاد کرد. آن مرد شرمگین شد و سر خود را به زیر انداخت. آیه‏‏ای نازل شد و مسلمانان را از این‏‏گونه کارهای زشت نهی کرد. (24)

حدیث

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «لَا یَطمَئِنَّ المُستَهزِیءُ بِالنَّاسِ فِی صِدقِ المَوَدَّةِ؛ (25) کسی که مردم را مسخره می‏‏کند، نباید به دوستی خالصانه آنها چشم امید بندد.»

آیه

«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یسخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسى أَن یكُونُوا خَیراً مِّنهُمْ وَ لا نِساءٌ مِّن نِّساءٍ عَسى أَن یكُنَّ خَیراً مِّنهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنفُسكمْ وَ لا تَنَابَزُوا بِالأَلْقَبِ بِئْس الاسمُ الْفُسوقُ بَعْدَ الایمَنِ وَ مَن لَّمْ یتُب فَأُولَئك هُمُ الظلِمُونَ»؛ (26) «ای کسانی که ایمان آورده‏‏اید! نباید گروهی از مردان شما، گروه دیگر را مسخره کنند؛ شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را؛ شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیب‏‏جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان، نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگر هستند.!»

پیامهای آیه (27)

1. «لمز» عیب‏‏جویی در روبرو و «همز» عیب‏‏جویی در پشت سر است و «تنابز» صدا زدن دیگران با لقب بد است.

2. یکی از کارهای مبارک رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله تغییر نام افراد و مناطقی بود که دارای نام زشت بودند؛ زیرا نام بد، وسیله‏‏ای برای تحقیر و تمسخر است.

3. ایمان، با مسخره کردن بنده‏‏های خدا، سازگار نیست؛ «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسخَر...»

4. مسخره کردن، کلید فتنه، و دشمنی است.

5. ریشه مسخره کردن، احساس خودبرتربینی است که قرآن، این ریشه را می‏‏خشکاند و می‏‏فرماید: «شاید او بهتر از شما باشد.»

نه افراط، نه تفریط

روش بیان تفسیر: شادمانی

یک نفر اعرابی بیابان‏‏گرد، خدمت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد، هدیه‏‏ای تقدیم کرد، اما هنگام رفتن، رو به آن حضرت کرد و گفت: پول هدیه مرا بده. رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله خندید و از آن روز هرگاه اندوهگین می‏‏شدند، می‏‏فرمودند: کجا است آن اعرابی؟‌ای کاش الآن نزد ما بود و ما را می‏‏خنداند! (28)

حدیث

امام صادق‌علیه‌السلام فرمود: «کَفَّارَةُ الضِّحکِ «اللَّهُمَّ لَا تَمقُتنِی»؛ (29) کفاره خندیدن گفتن این دعا است: «پروردگارا! مرا کم‏‏خرد و بی‏‏تدبیر مگردان.»

آیه

«وَ أَنَّ إِلى رَبِّك الْمُنتهَى * وَ أَنَّهُ هُوَ أَضحَك وَ أَبْكَى»؛ (30) «امور به پروردگارت منتهی می‏‏گردد و اینکه او است که می‏‏خنداند و می‏‏گریاند.»

پیامهای آیه (31)

1. در غم و شادی، به آخر کار بیندیشید؛ «إِلى رَبِّك الْمُنتهَى».

2. خنده و گریه، هر دو، لازم است و نباید در حالات احساسی و عاطفی، مانع خنده و گریه شد.

3. زندگی باید متعادل باشد، نه افراط و نه تفریط؛ «أَضحَك وَ أَبْكَى».

قرآن

روش بیان تفسیر: داستان

زنی به حضور پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و گفت: مرا به ازدواج کسی درآورید.

پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به حاضران فرمودند: چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردی برخاست و گفت من حاضرم.

حضرت به او فرمود: چه مقدار مهریه می‏‏دهی؟

گفت: چیزی ندارم. پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: آیا چیزی از قرآن می‏‏دانی؟

گفت: آری.

حضرت فرمود: این زن را به ازدواج تو در آوردم، در برابر آنچه که قرآن می‏‏دانی که به او بیاموزی و همین مهریه او باشد. (32)

حدیث

رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

«خَیرُکُم مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ؛ (33) بهترین شما کسی است که قآن را بیاموزد و به دیگران تعلیم دهد.»

آیه

«شهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَینَتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ»؛ (34) «ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده و قرآن کتابی است که هدایتگر مردم است همراه با دلایل روشن و وسیله تشخیص حق از باطل.»

پیامهای آیه (35)

1. ماه رمضان، ماه نزول قرآن است و پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «تمام کتابهای آسمانی، در ماه مبارک رمضان نازل شده‏‏اند.»

2. ارزش ماه رمضان به خاطر قرآن است؛ ارزش انسانها هم، به مقدار نفوذ قرآن در وجود آنها است.

جهاد اکبر

روش بیان تفسیر: دعا

«اِلَهِی اِلَیکَ اَشکُو نَفساً بِالسُّوءِ اَمَّارَةً وَ اِلَی الخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولِعَةً وَ لِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً... اِلَهِی اَشکُو قَلباً قَاسِیاً... وَلَا نَجَاهُ لِی مِن مَکَارِهِ الدُّنیَا اِلَّا بِعِصمَتِکَ؛ (36) خدایا! به تو شکایت می‏‏کنم از نفسم که مرا بسیار به بدیها وامی‏‏دارد و به هر خطا سبقت می‏‏گیرد و به معصیت بسیار حریص است و مرا به معرض خشم و غضب تو می‏‏افکند... خدایا! به تو شکایت می‏‏کنم از قساوت قلبم... و برای من راه نجاتی از آلام و ناگواریهای دنیا نیست مگر حفظ تو.»

حدیث

علی‌علیه‌السلام فرمود: «جَاهِد نَفسَکَ وَاعمَل لِلآخِرَةِ جُهدَکَ؛ (37) با نفس خویش بستیز و توان و کوشش خود را برای آخرت به کار گیر.»

آیه

«وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسى إِنَّ النَّفْس لأَمَّارَةُ بِالسوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبى إِنَّ رَبى غَفُورٌ رَّحِیمٌ»؛ (38) «من هرگز خودم را تبرئه نمی‏‏کنم، که نفس [سرکش] بسیار به بدیها امر می‏‏کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند.»

پیامهای آیه (39)

1. در قرآن برای نفس، حالاتی بیان شده است از جمله:

الف. نفس امّاره که انسان را به سوی زشتیها سوق می‏‏دهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان یکباره سقوط می‏‏کند.

ب. نفس لوّامه، حالتی است که انسان خلافکار، خود را ملامت و سرزنش و اقدام به توبه و عذرخواهی می‏‏کند و در سوره قیامت از آن یاد شده است.

ج. نفس مطمئنه، حالتی است که تنها انبیا و اولیا و تربیت‏‏شدگان واقعی آنان دارند و در هر وسوسه و حادثه‏‏ای، پیروزمندانه بیرون می‏‏آیند؛ چرا که دلبسته خدا هستند.

2. هرگز خود را به پاکی ستایش نکنیم و تبرئه ننماییم؛ «وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسى».

3. خطر هوای نفس جدّی است؛ آن را ساده ننگرید؛ «إِنَّ النَّفْس لأَمَّارَةُ بِالسوءِ».

توبه

روش بیان تفسیر: شعر (40)

از بسکه شکستم و بستم توبه (41)                                 فریاد همی کند ز دستم توبه

دیروز به توبه‏‏ای شکستم ساغر                                     امروز به ساغری شکستم توبه

از هر چه نه از بهر تو کردم توبه                                   ور بی تو غمی خوردم، از آن غم توبه

و ان نیز که بعد از این برای تو کنم                                گر بهتر از آن توان، از آن هم توبه (42)

حدیث

امام صادق‌علیه‌السلام می‏‏فرماید: «اِذَا تَابَ العَبدُ تَوبَةً نَصُوحاً اَحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَیهِ فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَة، فَقُلتُ: وَکَیفَ یَستُرُ عَلَیهِ؟ قَالَ: یُنسِی مَلَکَیهِ مَا کَتَبَا عَلَیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ یُوحِی اِلَی جَوَارِحِهِ اُکتُمِی عَلَیهِ ذُنُوبَهُ وَ یُوحِی اِلَی بِقَاعِ الأرضِ اُکتُمِی مَا کَانَ یَعمَلُ عَلَیکِ مِنَ الذُّنُوبِ فَیَلقَی اللهُ حِینَ یَلقَاهُ وَ لَیسَ شَیءٌ یَشهَدُ عَلَیهِ بِشَیءٍ مِنَ الذُنُوبِ؛ (43) هر زمان بنده‏‏ای توبه [نصوح] کند، خداوند او را دوست داشته و در دنیا و آخرت گناه و خطای او را می‏‏پوشاند. راوی می‏‏گوید: پرسیدم: چگونه؟ فرمود: گناه او را از دهن دو ملکی که آن‏‏را نوشته بودند، محو می‏‏کند و به اعضاء و جوارح او امر می‏‏کند که گناه او را کتمان کنند و به زمینی هم که در آن گناه شده، امر می‏‏کند آنچه او روی تو انجام داد، کتمان کن؛ پس او (بنده) آن زمان که خدا را ملاقات خواهد کرد، هیچ‏‏کس و هیچ‏‏چیز، به گناهان او شهادت نخواهد داد.»

آیه

«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا تُوبُوا إِلى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَن یكَفِّرَ عَنكُمْ سیئَاتِكُمْ وَ یدْخِلَكمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ...»؛ (44) «ای کسانی که ایمان آورده‏‏اید! به سوی خدا توبه کنید، توبه‏‏ای خالص امید است [با این کار] پروردگارتان، گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند.»

پیامهای آیه (45)

1. «نصوح» از «نُصح» به معنای خلوص و صدق است. در تفاسیر، برای توبه نصوح، مواردی آمده؛ از قبیل: پشیمانی، استغفار، ترک گناه، تصمیم بر ترک گناه در آینده، ترس از پذیرفته نشدن، گناه را در برابر خود دیدن و شرمنده شدن، گریه، پرداختن حقوق مردم و... .

2. گاهی از مؤمن، گناه سر می‏‏زند که باید توبه کند.

3. توبه، باید به درگاه خدا باشد، نه افشای گناه نزد بندگان؛ «تُوبُوا اِلَی الله».

4. نتیجه توبه، دو چیز است: محو گذشته؛ «یکفر عنکم سیئاتکم» و تأمین آینده؛ «یدخلکم جنات».

سفر

شیوه بیان تفسیر: ضرب المثل (46)

کباب پخته نگردد مگر به گردیدن.

(سفر و سیاحت، انسانها را با تجربه می‏‏سازد).

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.

حدیث

پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «سَافِرُوا تَصِحُّوا؛ (47) مسافرت کنید تا تندرست بمانید.»

آیه

«قُلْ سِیرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كیف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ینشِئُ النَّشأَةَ الاَخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلّ‏ِ شىْ‏ءٍ قَدِیرٌ»؛ (48) «بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید که چگونه خدا موجودات را آفریده! سپس، خداوند [به همین گونه] جهان آخرت را ایجاد می‏‏کند؛ یقیناً خداوند بر هر چیزی توانا است.»

پیامهای آیه (49)

1. جهانگردی، سیر و سفر، مطالعه طبیعت و گردشهای هدفدار، یک وظیفه و ارزش است؛ «قُلْ سِیرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا».

2. گردش در طبیعت، انسان را به فکر وا می‏‏دارد؛ «قُل سِیرُوا... فَانظُرُوا».

3. با مطالعه دقیق در آفرینش، شکّ و تردید خود را بر طرف کرده و خدا را بهتر می‏‏توانیم بشناسیم؛ «فَانظُرُوا».

4. بهترین دلیل معاد، قدرتنمایی خداوند در پدید آوردن موجودات در نخستین مرتبه است؛ «كیف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ینشِئُ النَّشأَةَ الاَخِرَةَ».

5. حفظ آثار عبرت‏‏انگیز برای آیندگان، لازم است؛ «سِیرُوا... فَانظُرُوا».

6. تاریخ از منابع شناخت است. مطالعه تاریخ و بهره‏‏گیری از حوادث گذشته، چراغ راه آینده است؛ «فَانظُرُوا».

7. سنّتها و قوانین حاکم بر تاریخ، ثابت است. با مطالعه علل حوادث دیروز، می‏‏توان راه امروز را شناسایی کرد؛ «فَانظُرُوا».

باران

روش بیان تفسیر: علمی

دانشمندان علم زمین‏‏شناسی، در طی چند دهه اخیر با ضبط و ثبت مقدار باران نازل شده در سطح جهان، به مطلب شگفت‏‏آوری دست یافته‏‏اند. طبق محاسبات در هر ثانیه بر روی کره زمین، 17 میلیون تن باران می‏‏بارد که مساوی با 536 تریلیون (536000 میلیارد) تن در سال است و این رقم، در هر سال ثابت بوده و تغییر نمی‏‏کند. (50)

حدیث

امام باقر‌علیه‌السلام فرمود: «اِنَّهُ مَا مِن سَنَةٍ اَقَلَّ مَطَراً مِن سَنَةٍ وَلَکِنَّ اللهَ یَضَعُهُ حَیثُ یَشَاءُ اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ اِذَا عَمِلَ قَومٌ بِالمَعَاصِی صَرَفَ عَنهُم مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُم مَنَ المَطَرِ فِی تِلکَ السَّنَةِ؛ (51) هیچ سالی کم‏‏بارش‏‏تر از سال دیگر نیست؛ بلکه خداوند، باران را هر جا که خواهد می‏‏بارد؛ اما هرگاه مردمی مرتکب گناهان شوند، خداوند عزّ وجلّ، بارانی را که برای آنان در آن سال مقدّر کرده بوده، از ایشان باز دارد.»

آیه

«وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسكَنَّهُ فى الأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهَابِ بِهِ لَقَدِرُونَ»؛ (52) «و از آسمان، آبی به اندازه معیّن نازل کردیم و آن را در زمین [در جایگاه مخصوصی] ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن، کاملاً قادریم.»

پیامهای آیه (53)

1. قدرت خداوند، در دادن و گرفتن نعمتها یکسان است؛ «وَ أَنزَلْنَا... ذَهَابِ».

2. قطره‏‏های باران، حساب و کتاب دارد؛ باران یک پدیده طبیعی بی‏‏هدف و بی‏‏حساب نیست؛ «بِقَدَرٍ».

3. ذخیرسازی آب از الطاف الهی و نشانه غافل نبودن خدا از خلق است؛ «وَ أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءَ بِقَدَرٍ فَأَسكَنَّهُ».

4. خداوند بر پدیده‏‏ها حاکم است؛ «وَ إِنَّا عَلى ذَهَابِ».

5. فکر نکنیم نعمتها همیشگی است؛ «عَلى ذَهَابِ بِهِ لَقَدِرُونَ».

موعظه

روش بیان تفسیر: بلاغی

حضرت علی‌علیه‌السلام به فرزندش امام حسن‌علیه‌السلام وقتی از جنگ صفین باز می‏‏گشتند، سفارش می‏‏کند:

«فَاِنِّی اُوصِیکَ بِتَقوَی اللهِ ـ‌ای بُنَیَّ ـ وَ لُزُومِ أمرِهِ، وَ عِمَارَةَ قَلبِکَ بِذِکرِهِ، وَ الاِعتِصَامِ بِحَبلِهِ، وَ‌ای سَبَبٍ أوثَقُ مِن سَبَبٍ بَینَکَ وَبَینَ اللهِ اِن اَنتَ اَخَذتَ بِهِ. اَحیِ قَلبَکَ بِالمَوعِظَةِ، وَ أمِتهُ بِالزُّهَادَة، وَ قُوَّةِ بِالیَقِینِ، وَ نَوِّرهُ بِالحِکمَةِ، وَ ذَلِّلهُ بِذَکرِ المَوتِ، وَ قَرِّرهُ بِالفَنَاءِ، وَ بَصِّرهُ فَجَائِعَ الدُّنیَا، وَ حَذِّرهُ صَولَةَ الدَّهرِ، وَ فُحشَ تَقَلُّبِ اللَّیَالِی وَ الأیَّام، وَ اَعرِض عَلَیهِ اَخبَارَ المَاضِین، وَ ذَکِّرهُ بِمَا اَصَابَ مَن کَانَ قَبلَکَ مِن الأوَّلِین؛ (54) پسرم! همانا تو را به تقوای از خدا سفارش می‏‏کنم که پیوسته در فرمان او باشی و دلت را با یاد خدا زنده کنی و به ریسمان او چنگ زنی. چه وسیله‏‏ای مطمئن‏‏تر از رابطه تو با خدا است اگر سر رشته آن‏‏را در دست‏گیری؟ دلت را با اندرز نیکو زنده کن، هوای نفس را با بی‏‏اعتنایی به حرام بمیران، جان را با یقین نیرومند کن و با نور حکمت روشنایی بخش و با یاد مرگ آرام کن، به نابودی از او اعتراف گیر و با بررسی تحولات ناگوار دنیا، به او آگاهی بخش و از دگرگونی روزگار و زشتیهای گردش شب و روز، او را بترسان. تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه که بر سر پیشینیان آمده، به یادش آور.»

حدیث

علی‌علیه‌السلام فرمود: «مَن تَذَکَّرَ بُعدَ السَّفَرِ اِستَعَدَّ؛ (55) هر که به فکر دوری راه باشد، خود را آماده می‏‏کند.»

آیه

«یبُنىَّ إِنهَا إِن تَك مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فى صخْرَةٍ أَوْ فى السمَوَتِ أَوْ فى الأَرْضِ یأْتِ بهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ»؛ (56) «پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی [کار نیک یا بد] باشد و در دلِ سنگی یا در [گوشه‏‏ای از] آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را [در قیامت برای حساب] می‏‏آورد. خداوند دقیق و آگاه است.»

پیامهای آیه (57)

1. «خردل» گیاهی است با دانه‏‏های سیاه‏‏رنگ و بسیار کوچک که دانه‏‏های آن در کوچکی و حقارت ضرب المثل است.

2. توجّه دادن فرزند به علم و قدرت الهی، نشانه حکمت است؛ «آتَینَاه لُقمَانَ الحِکمَة... یَا بُنىَّ».

3. در موعظه، برای هر توصیه‏‏ای، نام مخاطب را تکرار کنیم؛ (تکرار «یَا بُنَی» در این سوره و تکرار «یَا اَبَتِ» در سوره مریم، آیات 40 تا 45).

4. ایمان انسان به حضور عملش در قیامت، سرچشمه اصلاح او است؛ «اِن تَکُ مِثقَالَ حَبَّةٍ... یَأتِ بِهَا اللهُ».

جنسیت فرزند

روش بیان تفسیر: قضایی

دو زن در مورد دو کودک شیرخوار، که یکی دختر و دیگری پسر بود، نزاع داشتند و هر دو ادعا می‏‏کردند که پسر مال او است [چون دختر را نمی‏‏خواستند]. زمان خلافت عمر بن خطاب بود. نزد او برای قضاوت آمدند. عمر برای حل مشکل، درمانه شد و گفت: ابو الحسن علی‌علیه‌السلام که زداینده اندوه است، کجاست؟! شخصی به سراغ حضرت رفت و علی‌علیه‌السلام حاضر شد. بعد از تعریف جریان، حضرت فرمود: دو شیشه (استکان) بیاورید؛ آوردند؛ آنها را وزن کرد، سپس فرمود: هر کدام از استکانها را به یکی از زنها بدهید تا هر دو با شیر خود آن دو را پر کنند. آنها چنین کردند؛ حضرت استکانها را وزن کرد، یکی از آنها سنگین‏‏تر بودم. فرمود: کودک پسر، از آن آن زنی است که شیرش سنگین‏‏تر است و دختر از زنی که شیرش سبک‏‏تر است می‏‏باشد.

عمر گفت: یا ابا الحسن! این قضاوت را بر چه اساسی می‏‏فرمایی؟

علی‌علیه‌السلام فرمود: زیرا خداوند در ارث، حق مرد را دو برابر زن قرار داده است، اطبا این امر را میزان استدلال بر مشخص کردن پسر و دختر قرار داده‏‏اند. (58)

حدیث

از ابراهیم کرخی نقل شده است: «تَزَوَّجتُ بِالمَدِینَةِ فَقَالَ لِی اَبُو عَبدِ الله‌علیه‌السلام: کَیفَ رَأیتَ؟ قُلتُ مَا رَاَی رَجُلٌ مِن خَیرٍ فِی اِمرأةٍ اِلَّا وَقَد رَأیتُهُ فِیهَا وَلَکِن خَانَتنِی فَقَالَ وَمَا هُو؟ قُلتُ وَلَدَت جَارِیةً قَالَ لَعَلَّکَ کَرِهتَهَا اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ: «ءَابَاؤُكُمْ وَ أَبْنَاؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَیهُمْ أَقْرَب لَكمْ نَفْعاً؛ (59) من در مدینه ازدواج کردم، امام صادق‌علیه‌السلام به من فرمود: همسرت را چگونه دیدی؟ عرض کردم: هر خیر و خوبی که هر مردی در زن می‏‏بیند، من هم در او دیدم؛ لیکن به من خیانت کرد. حضرت فرمود: چه خیانتی؟ گفتم: دختر زایید. فرمود: به نظر می‏‏رسد که از دختر خوشت نمی‏‏آید. خداوند عزّ وجلّ می‏‏فرماید: شما نمی‏‏دانید پدران و پسرانتان، کدامیک برای شما سودمندتر هستند!» (60)

آیه

«لِّلَّهِ مُلْك السمَوَتِ وَ الأَرْضِ یخْلُقُ مَا یشاءُ یهَب لِمَن یشاءُ إِنَثاً وَ یهَب لِمَن یشاءُ الذُّكُورَ»؛ (61) «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است؛ هر چه را بخواهد می‏‏آفریند، به هر کس اراده کند دختر می‏‏بخشد و به هر کس بخواهد پسر.»

پیامهای آیه (62)

1. فرزند، هدیه الهی است.

2. پسر یا دختر بودن فرزند را به او واگذار کنیم، او بهتر می‏‏داند.

3. ناخرسندی از داشتن فرزند دختر یا پسر، کفران نعمت الهی و هدیه او است.

نسل کوثر

روش بیان تفسیر: آماری

معاون بقاع اماکن متبرکه و مساجد سازمان اوقاف و امور خیریه، از وجود بیش از هشت هزار امامزاده در کشور خبر داد و گفت: از این تعداد، حدود 500 امامزاده، شاخص هستند و افزایش برنامه‏‏های فرهنگی در آنها، نتایج بسیار درخشانی به همراه دارد. وجود این تعداد امامزاده در کشور، فرصت بسیار خوبی را برای گسترش فعالیتهای معنوی و مذهبی در آنها فراهم می‏‏کند، ضمن اینکه گسترش فعالیتهای فرهنگی در آنها نیز یک امر بسیار مطلوب است. (63)

مهاجرت سادات حسنی و حسینی به نقاط امن سرزمینهای شرقی اسلامی، از همان صدر اسلام در حکومت جابرانه امویان و خاصّه در عهد حجاج بن یوسف خونخوار و تسلّط او بر عراقین، از سوی امویان (95 ـ 75 ق) که بیدادگریها و سفاکیهای فراوانی نسبت به فرزندان علی‌علیه‌السلام روا می‏‏داشتند، آغاز شده بود. از نظر کلی، این مهاجران بزرگوار را به چهار گروه می‏‏توان تقسم کرد:

گروه نخستین؛ آن دسته هستند که برای فرار از بیدادگریها و ستمهای امویان و به خصوص «حجاج» راه مشرق را پیش گرفتند.

گروه دوم؛ آنها هستند که به هنگام ولایت‏‏عهدی امام رضا‌علیه‌السلام بدین سرزمین رسیدند.

گروه سوم؛ آنها هستند که در خروج برخی از فرزندان علی‌علیه‌السلام بر خلفای عباسی و اموی شرکت داشتند و پس از شکست آنها بدین حدود گریختند.

گروه چهارم؛ که نسبت به سه گروه دیگر فزونی داشتند، آن دسته هستند که در زمان حکومت علویان در مازندران، روی به دربار ایشان نهادند. (64)

حدیث

پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «فَاطِمَةُ بَضعَةُ مِنِّی مَن سَرَّهَا فَقَد سَرَّنِی وَمَن سَاءَهَا فَقَد سَاءَنِی فَاطِمَةُ اَعَزُّ النَّاس عَلَیَّ؛ (65) فاطمه پاره تن من است. هر که او را شاد سازد، مرا شاد ساخته و هر که او را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده است. فاطمه عزیزترین فرد برای من است.»

آیه

«إِنَّا أَعْطینَك الْكَوْثَرَ * فَصلّ‏ِ لِرَبِّك وَ انحَرْ * إِنَّ شانِئَك هُوَ الأَبْترُ»؛ (66) «ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم! پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن [و بدان] دشمن تو قطعاً بریده‏‏نسل و بی عقب است.»

پیامهای آیه (67)

1. «کوثر» از کثرت گرفته شده و به معنای خیر کثیر و فراوان است. آیه آخر سوره، می‏‏تواند شاهدی بر این باشد که مراد از کوثر، نسل مبارک پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله است، که بدون شک از طریق حضرت زهرا‌علیهاالسلام می‏‏باشد.

2. «ابتر» در اصطلاح به کسی گفته می‏‏شود که نسلی از او به یادگار نمانده باشد؛ از آنجا که فرزندان پسر پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در کودکی از دنیا رفتند، دشمنان می‏‏گفتند او دیگر نسلی ندارد.

3. فخر رازی، در تفسیر کبیر می‏‏گوید: چه نسلی با برکت‏‏تر از نسل فاطمه‌علیهاالسلام که مثل باقر‌علیه‌السلام و صادق‌علیه‌السلام و رضا‌علیه‌السلام از آن برخاسته و با آنکه تعداد بسیاری از آنان را در طول تاریخ به خصوص در زمان حکومت بنی‏‏امیه و بنی‏‏عباس شهید کردند؛ اما باز هم امروز فرزندان او در اکثر کشورهای اسلامی زندگی می‏‏کنند.

4. تاریخ و آمار، بهترین شاهد بر کوثر بودن این عطیه الهی است. هیچ نسلی در هیچ قومی در جهان، به اندازه نسل فاطمه‌علیهاالسلام رشد و شکوفایی نداشته است؛ خصوصاً اگر کسانی را که مادرشان سیّد است از سادات حساب آوریم، آمار سادات در جهان، نشانه معجزه این خبر غیبی است.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). تفسیر نور، قرائتی، مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1384 ش، چ 11، ج 2، ص 156.

(2). «اولین دانشگاه، آخرین پیامبر»، دكتر سید رضا پاك‏نژاد، انتشارات اسلامیه، تهران، 1361 ش، ج 3، ص 80.

(3). سلامتی و طول عمر در احكام اسلام، مهدی طاهری، انتشارات عصر جوان، قم، 1385 ش، ص 196.

(4). میزان الحكمه، ری شهری، ترجمه حمیدرضا شیخی، دار الحدیث، قم، 1384 ش، چ 5، ج 8، ص 3834، ح 13184.

(5). آل عمران/ 134.

(6). تفسیر نمونه، مكارم شیرازی، دار الكتب الاسلامیه، 1385 ش، چ 37، ج 3، ص 130؛ تفسیر نور، قرائتی، ج 2، ص 156.

(7). اصول كافی، شیخ كلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل‏بیت‌علیهم‌السلام، تهران، 1345 ش، ج 4، ص 4، ح 7.

(8). میزان الحكمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 4، ص 1702، ح 5815.

(9). بقره/ 212.

(10). تفسیرنمونه، قرائتی، ج 1، ص 331.

(11). آفتاب خوبان، سید علی اكبر صداقت، نشر بكا، قم، 1387 ش، چ 1، ص 44.

(12). میزان الحكمه، ری شهری، ج 4، ص 1932، ح 6759.

(13). یونس/ 64.

(14). تفسیر نور، قرائتی، ج 5، ص 235.

(15). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه‏‏ای، مؤسّسه جهانی خدمات اسلامی، تهران، 1369 ش، زیارت جامعه کبیره، ص998.

(16). اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 2، ص 40.

(17). نساء / 59.

(18). تفسیر نور، قرائتی، ج 2، ص 311.

(19). تو برای من، به منزلة هارونی برای موسی‌علیه‌السلام.

(20). احکام جوانان، محمود اکبری، بوستان کتاب، قم، 1382 ش، ص 140.

(21). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2392، ح 8302.

(22). بقره / 43.

(23). تفسیر نمونه، مکارم، ج 1، ص 253؛ تفسیر نور، قرائتی، ج 1، ص 102.

(24). تفسیر نمونه، مکارم، ج 22، ص 186.

(25). میزان الحکمة، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2422، ح 8348.

(26). حجرات / 11.

(27). تفسیر نور، قرائتی، ج 11، ص 182.

(28). «خنده، شوخی، شادمانی»، احمد لقمانی، نشر سابقون، قم، 1380 ش، ص 38.

(29). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 11، ص 5206، ح 17727.

(30). نجم / 43 و 42.

(31). تفسیر نور، قرائتی، ج 11، ص 334.

(32). فروع کافی، کلینی، دار الکتب اسلامیه، تهران، 1362 ش، چ 2، ج 5، ص 380.

(33). میزان الحکمه، ری شهری، ج 10، ص 4814، ح 16458.

(34). بقره / 185.

(35). تفسیر نور، قرائتی، ج 1، ص 287.

(36). مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ترجمه الهی قمشه‏‏ای، مناجات خمس عشر، مناجات الشّاکین، ص 219.

(37). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 1، ص 58، ح 124.

(38). یوسف / 53.

(39). تفسیر نور، قرائتی، ج 6، ص 99.

(40). کشکول شیخ بهایی، ترجمه عزیز الله کاسب، انتشارات گلی، تهران، 1374 ش، چ 1، ص104.

(41). سلمان ساوه‏‏ای، متوفی 778 ق.

(42). خواجه نصیر طوسی، 597 ـ 672 ق.

(43). اصول کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 5، باب التوبه، ص 508، ح 1.

(44). تحریم / 8.

(45). تفسیر نور، قرائتی، چ 1، ج 12، ص 133.

(46). ضرب المثلهای مشهور ایرانی، محمد ملکی‏‏فر، نشر عصر غیبت، قم، 1383 ش، چ 1، ص 155.

(47). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2484، ح 8597.

(48). عنکبوت / 20.

(49). تفسیر نور، قرائتی، ج 9، ص 127.

(50). قرآن و طبیعت، سعید حمیدی کلیجی، انتشارات حلم، قم، 1386 ش، چ 2، ص 54.

(51). کافی، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، نشر مسجد، تهران، 1345 ش، ج 3، باب الذنوب، ص 373، ح 15.

(52). مؤمنون / 18.

(53). تفسیر نور، قرائتی، ج 8، ص 89.

(54). نهج البلاغه، ترجمه دشتی، نامه 31، نشر طلوع مهر، قم، 1384 ش، چ 3، ص 370.

(55). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 5، ص 2492، ح 8639.

(56). لقمان / 16.

(57). تفسیر نور، قرائتی، ج 9، ص 259.

(58). داستانهایی از قضاوت و عدالت امام علی‌علیه‌السلام، عباس عزیزی، انتشارات سلسله، قم، 1379 ش، چ 1، ص 68.

(59). نساء / 11.

(60). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 14، ص 7086، ح 22649.

(61). شوری / 49.

(62). تفسیر نور، قرائتی، ج 10، ص 425.

(63). برگرفته از سایت: aty news، کد خبر: 7922، هشتم فروردین 1389.

(64). سایت سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران، 7/2/1390، www.tebyan-Tehran.ir.

(65). میزان الحکمه، ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، ج 1، ص 282، ح 1098.

(66). سوره کوثر.

(67). تفسیر نور، قرائتی، ج 12، ص 610.

387 دفعه
(0 رای‌ها)