روش سخنرانی دینی (18)

درس سی‏ام، سی و یکم و سی و دوم

کیفیت اجرای سخنرانی

گروه علمی مهارتهای خطابی

پژوهش و تدوین: حسین ملانوری

درسسیام

اهدافایندرس

هدف از این درس، تبیین موارد زیر است:

1. نکات کاربردی جهت تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانی؛

2. رعایت هماهنگی در سخنرانی؛

3. تعریف سرعت و فرصت؛

4. انحاء سرعت.

كیفیتاجراىسخنرانى

برخی از مطالبی که تاکنون مطرح کردیم به اجرای سخنرانی هم ربط داشته است؛ اما در این فصل از موضوعاتى بحث مى‏شود كه ارتباط مستقیم با كیفیت اجراى سخنرانى دارند. البته در اینجا به برخی نکات کاربردی و اجرایی می‏پردازیم و تفصیل آن را به سطوح بالاتر واگذار می‏کنیم.

تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى

یكى از مسائل بسیار مهم در كیفیت اجراى سخنرانى، تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى است. توجه به نكات و موارد زیر، ما را در تعامل مناسب با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى یارى خواهد كرد.

1. طراحى در حین سخنرانى‏

گرچه در تمهیدات سخنرانی، مطالب مناسب را آماده کرده و بحث را طراحی می‏کنیم؛ اما لازم است بخشى از مطالب و طراحى بحث، به خلاقیت در حین سخنرانى واگذار شود و براساس نیازها و شرایط خاص جلسه و استفاده از تجربیات و معلومات پیشین، ارائه گردد.

این كار داراى فواید زیادى است، از جمله:

الف. ایجاد شكوفایى و خلاقیت در سخنرانى؛

ب. تعامل روانى و تأثیرگذارى بیشتر بر مخاطب؛

ج. ایجاد نشاط در سخنرانى، به خاطر نشاط بیشتر سخنران.

2. شجاعت در تغییر موضوع یا محتوا

گاهى شرایط اقتضا مى‏كند كه سخنران، موضوع یا محتواى از پیش تعیین شده را به کلی تغییر دهد. برخى از عوامل تغییر موضوع یا محتوا در جلسه سخنرانى عبارت‏اند از:

الف. كمبود وقت؛ مثل اینكه قبل از سخنرانى مداحى صورت گرفته و وقت گذشته است. از آنجا كه فشرده سازى بحث مطلوب نیست؛ زیرا امكان پرورش مطلب و تعامل با مخاطب از بین مى‏رود، باید موضوع یا محتوا را عوض كرد. آوردن بخشى از یك سخنرانى، مثل آوردن بخشى از یك غذا بر سر سفره است كه هنوز آماده نشده؛ پس بهتر است به جاى آن غذاى ناقص، در وقت كم غذاى ساده دیگرى آورده شود.

ب. تغییر مخاطب؛ مثل اینكه قرار بوده براى دانش‏آموزان سخنرانى انجام شود، ولى دانشجویان آمده‏اند.

ج. تغییر میزان جمعیت؛ مثل اینكه جلسه شلوغ یا خلوت شده، به نحوى كه نوع بحث انتخاب شده براى آنجا مناسب نیست.

د. تغییر در ابزارهاى ارتباطى و بهتر یا بدتر شدن آنها.

هـ. تغییر فضا؛ مثل اینكه قرار بوده در مسجد سخنرانى كنند و بنا به دلایلى جمعیت را به یك پارك منتقل كرده‏اند.

و. مساعد نبودن حال سخنران و یا مخاطب به خاطر اتفاقات خاصى كه افتاده است.

3. جلوگیری از تأثیر نامطلوب مخاطبان خاص

گاهى حضور مخاطبان خاص در جلسه موجب مى‏شود كه سخنران به خاطر آنها موضوع را عوض كند. تعویض موضوع، به این دلیل که عموم مخاطبان غیر از آن افرادند، كار پسندیده‏اى نیست. مخاطبان خاص، گاهى طلاب و شخصیتها هستند و گاه افراد كاملاً بى‏توجه به سخنرانى و گاهى افراد احساساتى كه احساساتشان به سرعت تحریك مى‏شود. گاهى نیز ممكن است افراد دیگرى به خاطر ویژگیهاى دیگر باشند.

افراد خاص با تأثیرگذارى در روحیه سخنران، گاهى روند سخنرانى را عوض مى‏كنند و سخنران را از هدف دور مى‏نمایند؛ از اینرو، باید با تمرین و برنامه‏ریزى، از چنین تأثیرات نامطلوبى پیش‏گیرى نمود و از سلامت سخنرانى محافظت كرد و تعامل صحیح با مخاطبان را به‏كار گرفت.

رعایت هماهنگی

برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب لازم است سه چیز با هم هماهنگ باشند:

1. صوت و لحن؛

2. موضوع و محتوا؛

3. حرکات جسمانی.

مثلا اگر موضوع و محتوای سخنرانی، سیاسی و جنجالی است، طبعاً میزان صدای سخنران بالاتر و لحن او نیز حماسی و سیاسی باشد و از حرکات جسمی (دست و سر و چشم و...) متناسب با مطالب استفاده شود. چنانچه موضوع سخن، اخلاقی و عرفانی است، از صدای پایین و لحن اخلاقی و پدرانه و حرکات بسیار کم جسمانی بهره‏گیری شود.

اگر سخنران بتواند همان‏گونه که در سخن گفتنهای طبیعی خود، صوت و لحن و حرکات جسمانی خود را با موضوع سخن هماهنگ می‏کند، این هماهنگی را در سخنرانی اجرا کند، تأثیرگذاری او بر مخاطب بیشتر می‏شود. این امر در تأثیرگذاری بر احساس مخاطب ضروری‏تر است و یکی از راههای عمومی تحریک همه احساسها به حساب می‏آید.

سرعت و فرصت‏

یك احوال‏پرسى ساده را در نظر بگیرید. اگر در این احوال‏پرسى هر یك از طرفین مطالب خود را خیلى سریع بگویند، چه احساسى به طرف دیگر دست خواهد داد؟ حال اگر آنها خیلى كند صحبت كنند و یكدیگر را معطل بگذارند، چه مى‏شود؟ هیچكدام از این دو روش مناسب نیست. در صورتى احساس مطلوب به طرفین دست مى‏دهد كه با سرعت خاصى مطالب خود را ردّ و بدل كند.

در سخنرانى دینى نیز رعایت سرعت و فرصت مناسب و مطابق با مقتضاى حال، هم نقش بسزایى در تحریك احساس و تعامل با مخاطب دارد و هم گاهى عاملى اساسى براى تفهیم مطالب است. به عبارتهاى زیر توجه كنید:

«بچه‏اى را دیدم كه دستش مقدارى تخمه بود. بچه دیگرى گفت: به من مى‏دهى؟ گفت: نه. چرا؟ چون مادرم به من داده و گفته به كسى نده. پس چه كنم؟ از مادرت بگیر. مادرم مى‏تواند؟ بله. اى كاش به اندازه كودكى كه این قدر به مادرش اعتماد دارد، ما به خدا اعتماد داشتیم.»

این قطعه در تحریك احساس مؤثر است؛ به شرط اینكه آهسته آهسته بیان شود. اگر این جملات را تند تند بگوییم تحریك احساس صورت نمی‏گیرد؛ البته اگر خیلى هم كند بیان شود، چنین نخواهد شد.

اگر یك قطعه ادبى را سریع بخوانیم، مثل بیان اخبار مى‏شود و احساس را تحریک نمى‏كند؛ ولى اگر سرعت آن را تنظیم كنیم، موجب تحریك حس مى‏شود. گاهى باید به مخاطب فرصت داد تا بفهمد و مطالب را هضم كند و از این ناحیه تحریك شود و گاه باید با سرعت مطالب را بیان كرد تا حس او برانگیخته شود. عمدتا برای ایجاد نشاط و شادابی، سرعت، تأثیر بیشتری دارد و غالبا برای ایجاد احساس غم و اندوه، فرصت، اثر گذارتر است.

البته سرعت همیشه به تند تند حرف زدن نیست و فرصت هم همیشه به معنای کند و شمرده سخن گفتن نمی‏باشد؛ بلکه سرعت انتقال مطالب به مخاطب و کندی انتقال مطلب ملاک است. با توجه به آنچه بیان شد، می‏توان سرعت و فرصت را چنین تعریف کرد:

سرعت عبارت است از: انتقال محتواى بیشتر در زمان کم‏تر با سرعت بخشیدن به گفتار. و فرصت عبارت است از: ارائه مطالب کم‏تر در زمان وسیع‏تر به‏منظور فرصت دادن به مخاطب براى تأمل و اندیشه.

سخنران با توجه به اهداف خود و فواید و مضار هر یك از سرعت و فرصت، یكى از انحاء این دو را که جلوتر از آنها بحث خواهد شد، انتخاب مى‏كند؛ چه اینكه ممكن است فرصت یا سرعت بى‏جا او را از هدف دور سازد.

رعایت مقتضاى حال و مقام، در سرعت و فرصت بسیار مهم است و سخنران دینى با توجه به شرایط جلسه، مخاطبان، موضوع، محتواى سخن و...، هر یك از فرصت و یا سرعت را انتخاب و اجرا مى‏كند.

روحیه، سبك و طرز تفكر سخنران نیز بر انتخاب سرعت یا فرصت و میزان هر یك نقش بسزایى دارد. بعضى به طور كلى كند سخن مى‏گویند و بعضى سریع‏تر هستند. در عین حال براى تأثیرگذارى در مخاطب لازم است كه هر دو گروه، سرعت و فرصت خود را به اقتضاى مباحث و شرایط و اهداف، كم و زیاد كنند. البته در آنجا كه قرار است سخنران از سرعت استفاده كند، حتماً باید بر مباحث تسلط فراوان داشته باشد تا مطلب كم نیاورد.

در اینكه كجاى سخنرانى سرعت و در كجاى آن فرصت لازم است، نمى‏توان نسخه واحدى پیچید؛ ولى به صورت طبیعى ابتداى سخنرانى نسبت به انتهاى آن شمرده‏تر مى‏باشد.

بهتر است در مسائل فرعى و غیر مهم، مطالب با سرعت بیان شود و روى مطالب اصلى و مهم، فرصت بیشترى براى تأمل و اندیشه به مخاطب داده شود.

گاهى نیز لازم است سخنران فرصت نمایى یا سرعت نمایى كند. مثلاً اگر مخاطبان عجول هستند و حوصله ندارند، لازم است سرعت‏نمایى كند و به نوعى ظاهر سخنرانى را سریع نشان دهد، در حالى كه به دلیل نیاز واقعى مخاطب از فرصت بهره گرفته است. (1) و یا در صورت دقیق بودن بحث و توقع فرصت از سوى مخاطب، در شرایط اضطرارى و یا به دلایل دیگرى كه براى سخنران مطرح است، مى‏توان فرصت‏نمایى كرد.

انحاء سرعت

1. تند حرف زدن (تلفظ سریع‏تر واژه‏ها)؛

2. حذف بعضى از واژه‏ها؛ به این صورت كه سخنران در هنگام بیان مطالب در برخى از جمله‏ها، بعضى از كلمات را به گونه‏اى حذف كرده و بیان نمى‏كند كه مخاطب متوجه معناى كامل جمله می‏شود. مثلاً مى‏گوید: «ما باید نمازمان را...»؛ «روزه گرفتن در ماه رمضان..» كه با توجه به مطالب قبل، مخاطب مى‏فهمد كه ادامه جمله اوّل، «بخوانیم» و ادامه جمله دوم «واجب است» مى‏باشد. لحن بیان گوینده در هنگام حذف برخى واژه‏ها براى دلالت بر محذوف بسیار اهمیت دارد. این نوع حذف در كلاس‏دارى تبلیغى كاربرد بیشترى دارد.

3. حذف برخى از جملات و مطالب؛ به صورتى كه مخاطب با مطالب و جملات موجود، به مطالب محذوف نیز پى ببرد، به عنوان نمونه در سوره یوسف خداوند متعال چنین صنعتى را به كار برده است؛ مثلاً مى‏فرماید: «وَ جَآءَتْ سَیارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى‏ دَلْوَهُ قَالَ یبُشْرَى‏ هَذَا غُلَمٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضَعَةً»؛ (2) «و كاروانى فرا رسید؛ پس مأمورشان را فرستادند؛ پس او دلو خود را افكند، گفت: مژده باد! این كودكى است، و او را به عنوان یك سرمایه مخفى داشتند.»

از عبارات فوق مطالبى استفاده مى‏شود كه در خود عبارات نیامده است، مثل اینكه: چاهى كه برادران یوسف او را در آن قرار دادند، چاهى بوده كه كاروانیان آن را مى‏شناختند و معمولاً براى آب از آن استفاده مى‏كرده‏اند، مأمور آب دلو را بالا كشید و دید در آن یك پسر بچه وجود دارد؛ پس از دیدن بچه به سوى كاروانیان آمد و بچه را نیز با خودش آورد، به آنها گفت وقتى دلو را انداختم، پس از بالا كشیدن دیدم به جاى آب در آن بچه‏اى قرار دارد و خیلى تعجب كردم، وقتى كاروانیان بچه را دیدند، خیلى تعجب كردند و پس از آن یا با مشورت و یا با دستور رئیس كاروان تصمیم گرفتند كه این بچه را و یا این موضوع را مخفى نگه‏دارند و به كسى نگویند، و... . اینها مطالبى است كه انسان خود به خود از ماجرا مى‏فهمد؛ ولى در عبارت فوق وجود ندارد. حذف چنین جملاتى موجب سرعت در انتقال مطالب به مخاطب درزمان کم‏تر است.

4. بى‏پاسخ گذاشتن سؤالها؛ به این صورت كه گوینده سؤالاتى را مطرح مى‏كند كه شنونده با توجه به مطالب گذشته و یا اطلاعات قبلى، جواب آنها را مى‏داند. گاهى سخنران با طرح چنین سؤالاتى، مخاطب را به تفكر وادار مى‏كند و پس از تفكّر، احساس خاصى در او ایجاد مى‏شود؛ مثلاً این سؤالات را مطرح مى‏كند كه «آیا واقعاً موسیقى موجب آرامش است؟ آیا موسیقى پژمردگى ایجاد نمى‏كند؟ و جواب این سؤالات را نمى‏دهد؛ زیرا مخاطبان خودشان پاسخ را مى‏دانند. در قرآن كریم نیز نمونه‏هاى فراوانى از سؤال بى‏پاسخ وجود دارد، مثل: «هَلْ جَزَآءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»؛ (3) «آیا جزاى نیكى جز نیكى است؟!»

5. بیان مطالب متراكم و بدون توضیح؛ گاهى گوینده مطالب فراوانى را به صورت فهرست‏وار بدون هر گونه توضیح و توصیفى در یك سخنرانى ارائه مى‏كند كه در واقع موجب انتقال مطالب فراوانى در زمان کم‏تر از معمول است. این كار در مواردى كه مخاطبان، سخنران را كم سواد تلقى كرده و به همین سبب تأثیر نمى‏پذیرند و یا انگیزه استماع از سخنان او را ندارند، كارایى خوبى دارد. همچنین براى جلساتى كه مخاطبان عالم و اندیشمند دارد و نیاز به توضیحات زیاد نیست، بسیار مناسب است؛ چه اینكه در غیر این صورت شنوندگان احساس مى‏كنند وقتشان تلف شده است؛ از اینرو، اثرپذیریشان كم مى‏شود.

6. عدم تكرار مطالب.

تکرار نکردن مطالب نیز نوعی سرعت دادن به سخن است؛ چون مطالب بیشتری در زمان کم‏تر به مخاطب منتقل می‏شود.

فواید و مضرّات سرعت را در درس بعد بررسی کرده و پس از آن انحاء فرصت و فواید و مضرات آن را تشریح ‏خواهیم کرد.

پرسشنامه

1. رعایت چه نکاتی ما را در تعامل مناسب با مخاطب و خلاقیت در سخنرانی یاری می‏کند؟

2. واگذار کردن بخشی از مطالب و طراحی بحث به خلاقیت در حین سخنرانی چه فوایدی دارد؟

3. عوامل تغییر موضوع یا محتوا در جلسه سخنرانی را بیان کنید.

4. چگونه باید «صوت و لحن»، «موضوع و محتوا» و «حرکات جسمانی» در سخنرانی هماهنگ باشند؟

5. رعایت سرعت و فرصت چه نقشی در سخنرانی دارد؟

6. سرعت را تعریف کنید.

7. چه عواملی در انتخاب سرعت یا فرصت نقش دارند؟

8. انحاء سرعت را بیان کنید.

تلاشبیشتر

چه نکات دیگری لازم است در تعامل با مخاطب و به‏منظور خلاقیت در سخنرانی مورد توجه قرار گیرد؟ پس از بحث در جمع دوستان خود، نتیجه را به استاد روش سخنرانی اعلام نمایید و نظر او را نیز جویا شوید.

 

درسسیویکم

اهدافایندرس

هدف از این درس، آشنایی با موارد زیر است:

1. فواید و مضرات سرعت در سخنرانی؛

2. انحاء فرصت؛

3. فواید و مضار فرصت.

اشاره

در درس گذشته پس از بیان نکته‏هایی برای «تعامل مناسب و خلاقیت در سخنرانی» و «رعایت هماهنگی»، «سرعت و فرصت» را تعریف کرده، انحاء سرعت را بیان نمودیم. در ادامه، فواید و مضرات سرعت و انحاء، فواید و مضرات فرصت را توضیح می‏دهیم.

فواید سرعت‏

1. جذب مخاطب هوشمند

بعضى از مخاطبان به دلیل هوشمندى خود تفصیل مطالب را نمى‏پسندند؛ از اینرو، اگر مطالب با سرعت انتقال نیابد، انگیزه‏اى براى استماع بحث نخواهند داشت. پس با توجه به هوشمندى مخاطب، سرعت انتقال محتوا و مضامین را تنظیم مى‏كنیم.

2. جلب توجه بیشتر

آنجا كه انتقال مطالب با سرعت انجام مى‏شود، ارتباط گفتارى و شنیدارى قطع نمى‏گردد؛ زیرا ارتباط بین جمله‏ها قطع نمى‏شود؛ از اینرو، غالباً مخاطب توجه بیشترى به سخنان گوینده مى‏نماید.

3. مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران‏

زمانی كه سخنران مطالب زیادى را در زمان كمى بیان مى‏كند، موجب اعجاب مخاطب مى‏شود كه «چقدر سخنران بر بحث تسلط دارد!» و بدین سبب، نسبت به تسلّط سخنران به محتواى بحث مرعوب مى‏شود. چنین امرى در مخاطبان هوشمند بیشتر رخ مى‏دهد و بالعكس در مخاطبان غیر هوشمند، از آنجا كه مطالب را دریافت نمى‏كنند، چنین حسى به آنها دست نخواهد داد.

4. ایجاد زمینه براى خلاقیت سخنران‏

وقتى كه سخنران با سرعت مطالب خود را منتقل مى‏كند، باید قوه خلاقیت خویش را به كار گیرد و براى هر لحظه سخنرانى مواظب باشد تا مطلب كم نیاورد. بالعكس اگر بخواهد با فرصت مطالب را بیان كند، نیاز به محتوای زیادى نیست؛ از اینرو، کم‏تر نیاز به خلاقیت دارد و كم‏كم راكد مى‏ماند.

5. كنترل نظم جلسه‏

از آنجا كه در سرعت، به مخاطب اجازه شیطنت داده نمى‏شود، در بعضى از موارد مثل سخنرانى در دبیرستانها، كنترل نظم جلسه راحت‏تر است. البته گاهى نیز سرعت، نتیجه عكس مى‏دهد؛ مثلاً در جلسات خیلى شلوغ، شمرده حرف زدن، موجب كنترل بهتر جلسه است.

6. اعلام فرعى بودن برخى مطالب‏

اگر بعضى از مطالب را با سرعت و بعضى را با فرصت مطرح ‏كنیم، مخاطب متوجه مى‏شود كه برخى از آنها اصلى هستند؛ از اینرو، روى آنها مكث مى‏شود و بعضى اهمیت کم‏ترى دارند و به همین جهت با سرعت بیشترى بیان مى‏شوند.

مضرات سرعت‏

سرعت گرفتن در هنگام سخن، ضررهایى نیز دارد كه برخى از آنها عبارت‏اند از:

1. عدم فهم مطالب توسط برخى از مخاطبان‏

مخاطبانى كه از استعداد كمترى برخوردارند، توانایى دریافت مطالب پیوسته و با توضیح كم را ندارد و لازم است برایشان بیشتر توضیح داده شود تا درك كنند.

2. ارتباط برقرار نكردن با دل مخاطب‏

به دلیل اینكه مخاطب فرصتى براى تأمل و اندیشه در مطالب را ندارد، نمى‏تواند آنها را از مرحله ذهن و فكر، به مرحله قلب و دل وارد كند؛ از اینرو، دریافتها سطحى‏تر خواهد شد و به همین دلیل تأثیرگذارى نیز از عمق کم‏ترى برخوردار است.

3. دفع مخاطب غیر هوشمند

اگر مخاطبان هوشمند نبوده و یا كم‏سواد و بى‏سواد باشند، سرعت زیاد در انتقال مطالب، موجب عدم فهم آنها شده و عامل دورى و بى‏حوصلگى مخاطبان خواهد شد؛ از اینرو، براى چنین افرادی باید با فرصت بیشترى مطالب را منتقل كرد.

انحاء فرصت‏

فرصت دادن به مخاطب و انتقال مطالب کم‏تر در زمان بیشتر نیز شكلهاى مختلفى دارد، مثل:

1. كند و شمرده سخن گفتن؛ (كند تلفظ كردن واژه‏ها و كلمات).

2. تمام كردن جملات؛ و عدم حذف واژه‏ها و برخى از كلمات آنها.

3. بى‏پاسخ نگذاشتن سؤالها؛ حتى در آنجا كه پاسخ سؤال مشخص است.

4. با توضیح و تفصیل بیان كردن مطالب؛ یعنى رعایت اطناب در سخنرانى، مثل این آیات از قرآن كریم: «وَمَا تِلْكَ بِیمِینِكَ یمُوسَى‏ * قَالَ هِىَ عَصَاىَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَیهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى‏ غَنَمِى وَ لِىَ فِیهَا مََارِبُ أُخْرَى»؛ (4) «و آن چیست در دست راست تو اى موسى؟! گفت: این عصاى من است، بر آن تكیه مى‏كنم، برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى‏ریزم و مرا با آن كارها و نیازهاى دیگرى است.»

چنانكه پیدا است، در این آیات، پس از سؤال خداوند، فقط كافى بود كه حضرت موسى‌علیه‌السلام در جواب بگوید: «هِىَ عصاى»، در حالى كه بعد از آن سخن را باز كرده و توضیح و تفصیل داد. البته در اینجا منظور حضرت آن نبود كه خداوند خوب درك كند؛ بلكه او مى‏خواست ملاقاتش با خداوند بیشتر طول بكشد.

5. مجال دادن براى عكس العمل مخاطب؛ یكى از شكلهاى فرصت این است كه گوینده به مخاطبان فرصت دهد تا احساسات خود را بروز دهند، یا سخنران را تأیید كنند و یا هر گونه عكس العمل دیگرى داشته باشند.

6. تكرار جمله‏ها و مطالب؛ گاهى سخنران براى فهم بیشتر و یا تأكید بر یك مطلب، آن را چندین بار تكرار مى‏كند؛ مثلاً اگر بحث در مورد جنایت‏كار بودن سردمداران آمریكا است، هر از چند گاهى بعد از توضیح در مورد یكى از جنایات آنان، مى‏گوید: «آیا سردمداران آمریكا جنایتكار نیستند؟»

قرآن كریم نیز براى تأمل بیشتر مخاطب خود، گاهى جملات را تكرار مى‏كند، مثل: «فَبِأَىِّ‏ّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» كه در سوره الرحمن 31 بار تكرار شده است.

فواید فرصت‏

برخى از فواید فرصت عبارت‏اند از:

1. ایجاد زمینه براى فهم و توجه بیشتر؛

2. تحریك بیشتر احساس در مواردى كه تحریك احساس مبتنى بر هضم و فهم بیشتر باشد، مثل ایجاد حس غم و اندوه؛

3. ایجاد زمینه براى تفكّر در سخنرانى و آماده شدن براى فرازهاى بعدى؛

4. كمك به ماندگارى بیشتر پیام؛

5. ایجاد زمینه براى پرورش مطالب؛ مخصوصاً در فرصت محتوایى؛

6. ایجاد زمینه براى تفكر مخاطب پیرامون موضوع و تطبیق محتوا با مصادیق آن؛

7. مرعوب ساختن مخاطب نسبت به تسلط سخنران بر اداره جلسه؛

8. وجود فرصت براى بروز احساسات مخاطب و هر نوع عكس العمل دیگر، مثل: صلوات و تكبیر؛

9. اهمیت دادن به موضوع یا شخصى خاص، از طریق مكث كردن.

مضرات فرصت‏

بیان مطالب کم‏تر در زمان وسیع‏تر که به شکلهای مختلف صورت می‏گیرد، ضررهایی نیز دارد که عبارت‏اند از:

1. جلب توجه کم‏تر در بعضى موارد؛ آنجا كه در انتقال مطالب براى فرصت دادن به مخاطب به نحو شمرده شمرده سخن مى‏گوییم، چون جمله‏ها چسبیده به یكدیگر نبوده و بین آنها فاصله مى‏افتد، مخاطب توجه کم‏ترى به سخن خواهد كرد.

2. احساس عدم تسلط سخنران بر بحث؛ چنانچه مخاطبان، متوسط و یا هوشمند باشند و مطالب خیلى كند بیان شود، احساس مخاطبان این خواهد شد كه گوینده تسلط چندانى بر بحث نداشته، یا مطالب زیادى براى گفتن ندارد و مى‏خواهد وقت تلف كند؛ از اینرو، گاهى ممكن است مخاطب در مقابل سخنران موضع بگیرد، ولو اینكه مخالفت خود را بروز هم ندهد؛ بدین سبب، گاهى فرصت، موجب طرد مخاطب هوشمند است.

3. كم شدن خلاقیت سخنران‏؛ از آنجا كه سخنران در فرصت به مطالب کم‏ترى نیاز دارد، از خلاقیت خود کم‏تر استفاده كرده و راكد مى‏ماند.

پرسشنامه

1. فواید سرعت را بیان کنید.

2. مضرات سرعت را نام برده و توضیح دهید.

3. شکلهای فرصت را نام برده، یکی از آنها را توضیح دهید.

4. شش مورد از فواید فرصت را بنویسید.

5. فرصت چه ضررهایی دارد؟

بررسیکنید

با گوش دادن به سخنرانی دو مبلّغ مشهور و اثرگذار، نحوه رعایت سرعت و فرصت در سخن گفتن آنها را بررسی کرده، عملکرد آنان را از این منظر مورد ارزیابی قرار دهید.

 

درسسیودوم

اهدافایندرس

در این درس نکات و مطالب کاربردی در موارد زیر بررسی می‏شود تا سخنران دینی با توجه به آنها بتواند کیفیت سخنرانی خود را بالا ببرد:

1. مخاطبان غیرداوطلب؛

2. جلسات شلوغ و با‏شکوه؛

3. مدت سخنرانی؛

4. جلسات متوالی و مسلسل.

مخاطبانغیرداوطلب

مخاطب داوطلب كسى است كه خودش با اراده و اختیار و از روى علاقه و انگیزه به جلسه سخنرانى آمده و منتظر شنیدن سخنان سخنور است. و مخاطب غیر‏داوطلب كسى است كه مثل بسیارى از دانش‏آموزان در مدارس آموزش و پرورش و یا سربازان سربازخانه‏ها انگیزه‏اى براى آمدن به جلسه سخنرانى نداشته و یا اگر با انگیزه به جلسه آمده، انگیزه او چیزى غیر از شنیدن سخنان سخنران؛ مثلاً براى شركت در زنجیر زنى و عزادارى است و علاقه‏اى به شنیدن سخنرانى ندارد.

مخاطبان داوطلب مشكل‏ساز نیستند؛ بلكه تلاش مى‏كنند جلسه سخنرانى باشكوه‏تر برقرار شود؛ از اینرو؛ به هنگام بروز مشكلات، یارى كننده سخنران هستند؛ اما مخاطبان بى‏انگیزه و غیر‏داوطلب، ممكن است هر لحظه جلسه را به هم زده، یا حداقل توجهى به سخنرانى نكنند. در باره مخاطبان غیر‏داوطلب توجه به نكات زیر ضروری است:

1. كوتاه و گویا سخن گفتن

منظور از کوتاه سخن گفتن این است که سخنرانی را آنقدر طولانی نکنیم که مخاطب انگیزه شنیدن نداشته باشد. در اینجا رعایت حال اضعف مستمعین لازم است. اضعف مستمعین کسی است که کم‏ترین علاقه و انگیزه را برای شنیدن سخنرانی دارد. البته اگر بتوانیم پس از شروع سخنرانی، در مخاطب انگیزه‏سازی کرده و او را به بحث علاقه‏مند نماییم، می‏توانیم به همان اندازه سخنرانی را طولانی کنیم.

و منظور از گویا سخن گفتن این است که مطالب و الفاظ و عبارات ما به گونه‏ای نباشد که شنونده آنها را نفهمد. مستمع بی‏انگیزه به محض نفهمیدن بحث، انگیزه بیشتری برای ترک جلسه یا برهم زدن آن پیدا می‏کند.

2. پرهیز از بحثهاى جنجالى یا موضوعات مورد نفرت مخاطب

بحثهای سیاسی و جنجالی بهانه خوبی برای ابراز مخالفت مخاطب غیرداوطلب است؛ هرچند با عقیده سخنران نیز همراه باشد. او در واقع می‏خواهد از جلسه فرار کند و دنبال بهانه می‏گردد. چنانچه سخنران این زمینه را فراهم کند، در متفرق ساختن شنوندگان خویش تلاش کرده است.

همچنین بعضی از مخاطبان از یک‌سری موضوعات و مباحث بدشان می‏آید. دلیل این تنفّر و ناخوش‏آیند بودن، ذهنیات غلطی است که از راه تبلیغات مخالفان، سؤالات موجود در ذهن مخاطب، و... به‏وجود آمده است. در صورتی که بخواهیم همین موضوعات را به دلیل ضرورت آنها مطرح کنیم، می‏توانیم به صورت غیرمستقیم وارد بحث شویم تا حساسیت ایجاد نشود.

3. استدلالى سخن گفتن

اگر سخن استدلالی نباشد، ممکن است مخاطب غیرداوطلب آن را دستاویز قرار دهد؛ به عنوان نمونه، اگر به مخاطب غیرداوطلب گفته شود نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان است، قبول نمی‏کند. باید برای او استدلال آورد که چرا نباید به نامحرم نگاه کند؛ مثلاً باید پیامدهای روانی نگاه؛ مثل پرخاشگری را مطرح کرد تا ذهن او قانع گردد. در واقع باید برای چنین مخاطبی با حکمت وارد بحث شد و پس از قانع کردن او، به موعظه پرداخت.

جلساتشلوغوباشکوه

سخنرانی در هر یک از جلسات خلوت، متوسط و شلوغ و باشکوه از نظر موضوع، محتوا، چینش مطالب و... اقتضاءات خاص خود را دارد. طرح بعضی از مطالب زمانی زیبا است که جمعیت زیاد و مجلس باشکوه باشد و بعضی تحلیلها را فقط در جلسات خلوت و خصوصی می‏توان بیان کرد.

مثلاً یك بحث اخلاقى و معنوى مربوط به سحر ماه مبارك رمضان، براى جمعیت زیاد مناسب نیست؛ بلكه باید در یك فضاى معنوى با مستمع محدود مطرح شود. البته مى‏توان آن سخنرانى را از طریق رسانه‏هاى صوتى و تصویرى براى استفاده عموم پخش كرد. و یا یك بحث سیاسى تند و داغ - كه هدف از آن تحریك احساسات شدید مخاطبان براى اثرگذارى در سطح ملى یا بین‏المللى است - با جمع اندك سازگار نیست و باید در جمع زیاد و جلسات با‏شكوه مطرح شود.

گاهى استفاده از ویژگیهاى جلسات خلوت براى جلسات شلوغ یا بالعكس، و یا استفاده از ویژگیهاى جلسات محرمانه براى جلسات تلویزیونى، موجب ایجاد جاذبه بیشتر است؛ مثلاً سخنران در یك جمع شلوغ، آن هم جلو دوربین مى‏گوید: «من اینجا یك حرف خصوصى دارم، خواهش مى‏كنم به كسى نگویید»، و مشابه این تعابیر كه از ویژگیهاى جلسات محرمانه و خصوصى و یا جمعیت كم است. این تعبیرات در جلسات با‏شكوه بسیار پرجاذبه است و مخاطبان را حساس مى‏كند.

در جلسات شلوغ كار سخنران از جهاتى بسیار راحت‏تر و از جهات دیگرى نسبت به جلسات خلوت سخت‏تر است؛ از این جهت كه سخنران غیر حرفه‏اى اضطراب پیدا مى‏كند و مخاطبان نیز انتظارات بیشترى دارند، كار دشوارتر است و از آن لحاظ كه در جلسات شلوغ مخاطبان اهل دل بیشترند و بر دیگران اثر مى‏گذارند و متصدیان نیز اهتمام بیشترى براى برگزارى خوب جلسه دارند، كار آسان‏تر مى‏باشد.

در این نوع جلسات، اگر سه نكته رعایت شود، سخنرانى تأثیرگذارتر از جلسات خلوت خواهد بود.

الف. ایجاد انگیزه اوّلیه و شروع مناسب سخنرانى؛

ب. مدیریت مطلوب جلسه؛

ج. گریز و شروع مناسب روضه.

چنانچه سخنرانى مناسب شروع شود و مخصوصاً با یكى از راههاى ایجاد انگیزه - كه قبلاً بررسى ‏شد - همراه باشد و مخاطبان را جذب كند، آنان موجب نشاط سخنران خواهند شد و او بهتر مى‏تواند سخنرانى كند. و اگر گریز مناسبى انتخاب شود و روضه خوانى خوب شروع شود، اهل دلى كه در جلسه حضور دارند، با ابراز احساسات معنوى خود، هم بقیه مستمعین و هم خود سخنران را تهییج کرده و مرثیه‏خوانى به صورت شایسته‏ترى اجرا مى‏شود.

براى مدیریت جلسه، همان گونه كه مدیران، قبل از اجراى برنامه‏ها به طراحى برنامه مى‏پردازند، سپس آن را اجرا می‏کنند و در حین و یا بعد از اجرا بازخورد‏گیری می‏کنند، سخنران دینى نیز باید طرح منبر داشته باشد و با توجه به آنچه در تمهیدات سخنرانی بیان شد، مقدمات اجرای منبر را فراهم سازد و سپس آن را اجرا کند و در حین اجرا، با توجه به واکنشهای مخاطبان خود، بازخوردگیری کند و نواقص را برطرف نماید. و همان گونه كه در شرایط بحرانى، مدیریت بحران با استفاده از خلاقیت، تجربه و آگاهیهاى قبلى و اعتماد به نفس مدیر و تصمیم قاطع و به جاى او اجرا مى‏شود، سخنران نیز باید چنین قدرتى داشته باشد. چنانكه پیدا است، سخنرانى در جلسات شلوغ نیازمند آشنایی بیشتر با روشهای سخنرانی، تجربه، تمرین و خلاقیت بیشتر است.

با رعایت این نكته‏ها، سخنرانى در جلسات شلوغ راحت‏تر و تأثیرگذارتر از جلسات خلوت خواهد بود.

مدتسخنرانى

در باره مطلوب بودن سخنرانى مختصر و كوتاه یا مفصل و طولانى، نمى‏توان نسخه واحدى پیچید و با توجه به شرایط و ویژگیهاى گوینده، شنونده، زمان، مكان، محتوا و موضوع سخن، باید در باره کوتاه یا بلند‏مدت بودن آن چاره‏اندیشی كرد. برخلاف تصور رایج، سخنرانى كوتاه همیشه مطلوب و مؤثرتر از سخنرانى بلند و طولانى نیست. به دلایل زیر در بسیارى از موارد، سخنرانی کوتاه مطلوب نبوده و گاه تأثیر لازم را ندارد:

الف. ملاك در سخنرانى، تأثیرگذارى بر مخاطب است و تأثیرگذارى غالباً نیاز به انگیزه سازى، به اوج رسانى، فرود و نتیجه‏گیرى دارد و این امور اغلب در زمان كم امكان اجرا ندارد و یا اجراى آن بسیار دشوار است.

ب. سخنران در بستر زمان مناسب مى‏تواند عیوب سخنرانى خود را شناخته و برطرف كند، و در زمان كم، در بسیارى از موارد چنین امكانى وجود ندارد و یا بسیار مشكل است؛ مگر اینكه سخنران نخواهد هنرمندانه و مؤثر سخن بگوید.

ج. تعامل با مخاطب و خلاقیت در سخنرانى، نیاز به زمان مناسب دارد و در زمان كم، كار بسیار دشوار و یا ناممكن خواهد شد.

د. اصل در تبلیغ، ایجاد پختگى در مخاطب است. در سخنرانى كوتاه ممكن است مخاطب داغ شود؛ ولى پخته نمى‏شود. داغ دو باره سرد مى‏شود؛ ولى پخته خام نمى‏گردد؛ پس سخنرانى كوتاه براى همیشه مطلوب نیست.

فارغ از انتخاب سخنرانی کوتاه و مختصر یا طولانی و مفصل، از نظر اجرایی باید سعى كنیم در سخنرانی خود بیان نكنیم كه چند دقیقه سخنرانى مى‏كنیم؛ زیرا ممكن است بخواهیم مدت آن را كم و زیاد كنیم. اگر بخواهیم حوصله مخاطب سر نرود و علاقمند به شنیدن بحث باشد، مى‏توانیم بگوییم كه كوتاه سخنرانى مى‏كنیم؛ ولى نگوییم كه 10 یا 8 دقیقه سخن خواهیم گفت؛ زیرا گاهى مجبور مى‏شویم براى ایجاد جاذبه یا استفاده از بحث، نكته دیگرى را نیز بگوییم و وقت كم مى‏آوریم. یا اگر زمان زیادى را بیان كنیم، ممكن است به دلایل مختلفى، مثل: گرفتگى سینه، مشكلات جسمانى و یا فراموش كردن بحث، قادر نباشیم به آن مقدار سخن بگوییم و این موجب نگرش منفى مخاطبان نسبت به سخنران خواهد شد. البته در جلساتی که مدت سخنرانی از قبل مشخص و اعلام شده است، چاره‏ای جز اهتمام به رعایت زمان نیست.

جلساتمتوالىومسلسل

پیش‏تر سخنرانی را به تک جلسه، متوالی و مسلسل تقسیم کردیم و بیان نمودیم که در جلسات مسلسل و متوالى غالباً كار سخنران دشوارتر مى‏شود؛ زیرا انگیزه مخاطبان - به دلیل تكرارى شدن سخنران با همه ویژگیهاى جسمى و روحى‏اش و نیز بروز بعضى محدودیتها در سخنورى و یا پاسخگویى ضعیف به سؤالات و... - روز به روز کم‏تر مى‏شود؛ از اینرو، براى حفظ انگیزه و جذب مخاطبان بیشتر در جلسات بعدى، باید تدابیر ویژه‏ای اندیشید. اجرای نکات زیر می‏تواند در این راستا مؤثر باشد.

1. تعریف و توصیف اجمالى بعضى از مباحث آینده در جلسه اوّل؛ به صورتى كه موضوعات آنها افشا نگشته و به دلیل مبهم بودن اصل موضوع و زمان اجراى آن، براى مخاطبان ایجاد انگیزه نماید تا مباحث را پى‏گیرى كنند؛ درست مانند تبلیغات سریالهاى تلویزیونى كه در آنها بخشهاى ناب سریال پخش مى‏شود و گاهى حتى موضوع آن نیز با اینكه عنوانش مطرح شده، مبهم است و مشخص نمى‏شود كه هر بخش در كدام قسمت از سریال پخش خواهد شد.

البته در هر یك از جلسات سخنرانى نیز باید انگیزه جدیدى ایجاد كرد و از اختصاص دادن یك سخنرانى كامل براى تبلیغات و انگیزه‏سازى پرهیز نمود؛ چرا كه اگر سخنران چنین كند، مى‏گویند: شعار مى‏دهد و گرد و خاك مى‏كند.

2. طرح موضوعات جلسات بعد در اوج احساسات مخاطب در جلسات پیشین؛ مثلاً در هنگام بحث از یك موضوع، زمانى كه مخاطب روى نكته و موضوع فرعى خاصى - كه داراى اهمیت است - حساس مى‏شود، آن موضوع فرعى را به عنوان موضوع جلسات آینده مطرح مى‏كنیم تا مخاطب احساس نیاز كند.

3. تقویت تحریك احساس در همه جلسات؛ در غیر این صورت كم كم جلسه خلوت مى‏شود؛ زیرا بحثهای اقناعی غالباً خشک و خسته کننده می‏شوند و بدون آمیختن و یا همراه ساختن آنها با احساس، موجب خستگی مخاطب می‏گردند.

4. تمام كردن سخنرانى در نقطه اوج؛ اگر آخرین لحظات سخنرانى شیرین و یا به هر صورت پرجاذبه باشد، ماندگارتر است و مخاطب را تشویق مى‏كند تا در جلسات بعد هم حضور داشته باشد. رعایت مطالبی که در نقطه اوج بیان گردید، در این راستا مؤثر است.

5. تبلیغ از جلسه در حاشیه سخنرانى؛ مثل اینكه از طریق اطلاعیه، تلویزیون و... برگزارى جلسه، موضوع و گوینده آن را اعلام كنند. البته تذكر این نكته را لازم مى‏دانیم كه به هیچ وجه مصلحت نیست خود سخنران براى جلسه خویش تبلیغ كند و پوستر نصب نماید؛ بلكه آنقدر باید خوب بود و خوب سخن گفت تا انسانهاى خوبى یافت شوند و از جلسه تبلیغ كنند. تبلیغ از جلسه سخنرانى توسط خود سخنران ولو اینكه به انگیزه گسترش بیشتر معارف اسلامى براى مخاطبان بیشترى باشد، ممكن است او را در دام شیطان انداخته، كم‏كم بخواهد جلسه وى از دیگران شلوغ‏تر باشد و مثلاً راضى نباشد همان گونه كه براى جلسات خود تبلیغ مى‏كند، براى حضور مردم در جلسات مذهبى دیگر نیز كه در همان محل برگزار مى‏شود تبلیغ نماید. (اعاذنا اللّه من شرور انفسنا)

غیر از انگیزه‏سازى در جلسات متوالى و مسلسل، توجه به چند نكته در باره آنها ضرورى است:

1. در صورتى كه در جلسات متوالى و مسلسل یك موضوع پى‏گیرى مى‏شود، بیان مقدمه و خلاصه‏اى از بحثهاى گذشته در ابتدای سخنرانی لازم است؛ گرچه توصیه مى‏شود محتوا و موضوع جلسات از هم جدا باشد تا در وقت صرفه‏جویى شده، تأثیرگذارى راحت‏تر صورت گیرد.

2. لازم نیست چینش مطالب یك دوره سخنرانى مسلسل و متوالى به شكل فهرست کتابی و از کلیات به شاخ و برگها صورت گیرد؛ مثلاً اگر موضوع «عزت» پى‏گیرى مى‏شود، ضرورتی ندارد که به ترتیب در جلسات از تعریف عزت، اهمیت، عوامل، موانع و آثار آن بحث شود؛ بلكه گاهى باید در جلسات اوّلیه براى انگیزه‏سازى، مباحثى پیرامون عزت را مطرح كرد كه جاذبه بیشترى دارد و انگیزه مخاطب را براى شركت در جلسات بعدى بالا مى‏برد و آن‏گاه در سخنرانیهاى بعد، مباحث باقى مانده را پى‏گیرى نمود.

3. ایجاد انگیزه و تحریك احساس در جلسات متوالى بسیار سخت‏تر از سخنرانیهاى تك‏جلسه و مسلسل است؛ از اینرو، توصیه مى‏شود كسانى كه توان لازم براى ایجاد انگیزه و تحریك احساس قوى ندارند، تا زمانى كه این توانایى را به‏دست نیاورده‏اند، براى جلسات متوالى و متناوب قول ندهند تا شكست نخورند.

4. تأثیر تربیتى و تربیت نیروها بیشتر در جلسات متناوب صورت مى‏گیرد؛ زیرا مخاطب با سخنران آشنا شده و از مسائل جانبى فارغ گردیده و صرفاً براى استفاده كردن، در جلسه حضور یافته است.

پرسشنامه

1. در باره مخاطبان غیرداوطلب، توجه به چه نکاتی ضروری است؟

2. خلوت یا شلوغ بودن جلسه چه تأثیری در سخنرانی دارد؟

3. با رعایت چه نکاتی جلسات شلوغ و باشکوه اثرگذارتر از جلسات خلوت می‏شوند؟

4. سخنرانی کوتاه مطلوب‏تر است یا سخنرانی مفصّل و طولانی؟ چرا؟

5. برای حفظ انگیزه و جذب مخاطبان در جلسات متوالی و مسلسل چه باید کرد؟

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). مثلاً اگر مطالب را به صورت مشروح و مفصل توضیح دهد؛ ولی آنها را تند‏تند بگوید، گرچه ظاهرش بیان سریع مطالب است؛ اما در واقع فرصت کافی برای درک و هضم مباحث را در اختیار مخاطب گذاشته است.

(2). یوسف/ 19.

(3). الرحمن/60.

(4). طه/17-18.

353 دفعه
(0 رای‌ها)