راه هاى پرورش شخصیت در كودكان

اشاره

آنچه پیش رو دارید متن سخنرانی خطیب توانا، حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسفی رحمه الله است كه در نیمه اول ماه مبارك رمضان 1381 ه. ق در مسجد حاج سید عزیزالله تهران ایراد گردیده و اینك با اندكی تلخیص وحذف به مناسبت روز جهانی كودك تقدیم می‌گردد.

مقدمه

در جهان امروز موضوع تربیت اطفال یكی از اساسی‌ترین مسائل اجتماعی و از اركان مهم سعادت بشر است. دانشمندان درباره كودك از نظر روانی و تربیتی مطالعات عمیقی كرده و كتاب‌های بسیاری در این موضوع نوشته اند. كشورهای بزرگ به منظور پرورش صحیح جسم و جان كودك، سازمان‌های عظیمی به وجود آورده و اطفال را از هر جهت تحت مراقبت علمی و عملی قرار داده اند.

در چهارده قرن قبل، در روزگار تیره جهل و نادانی بشر، در دنیای عقب افتاده حجاز، پیشوای گرامی اسلام به ارزش و اهمیت پرورش كودك توجه كامل داشته و در این باره تعالیم لازم را به پیروان خود آموخته است. اسلام درباره اصل ازدواج و شرایط زن و شوهر از نظر پاكی نسل و همچنین درباره شیر دادن و پرورش جسم و جان كودك قدم به قدم وظایف مردم را بیان فرموده است.

بسیاری از نكات و دقایق روانی و تربیتی است كه در برنامه پرورش كودك، دانشمندان امروز جهان در كتاب‌های علمی خود آورده اند و اولیای اسلام نیز در قرون گذشته به آن‌ها تصریح نموده اند و در اخبار مذهبی آمده است.

دوران كودكی از نظر پی ریزی اساس زندگی اهمیت فوق العاده دارد. تربیت‌های صحیح یا فاسد اطفال سرچشمه مهم نیك و بدهای دوران عمر است. آدمی در طول ایام حیات خود بر طبق خلقیات خویش عمل می‌كند و اساس خلق و خوی آدمی در ایام كودكی ساخته می‌شود.

قرآن شریف می‌فرماید:

«قل كل یعمل علی شاكلته (1) ‌» ؛ «بگو: هركس بر حسب ساختار [روانی و بدنی] خود عمل می‌كند.‌»

اعمال و افعال هر انسانی بر وفق شاكله اوست. به عبارت روشن تر، كارهای هر انسانی مطابق خلق و خوی و طبیعت او خواهد بود. و شاكله انسان در دوران كودكی پی ریزی می‌شود.

راه‌های پرورش شخصیت در كودكان

ایجاد شخصیت در كودك، یكی از فصول اساسی تربیت است. برای این كه اطفال مستقل و متكی به نفس بار آیند و دچار فرومایگی و زبونی نشوند، لازم است پدران و مادران از دوران اول كودكی به این امر مهم متوجه باشند و با رفتار و گفتار خویش شخصیت را در فرزندان پرورش دهند. با آنان طوری رفتار نمایند كه كودكان استقلال خود را باور كنند و خویشتن را عضو حقیقی خانواده بدانند.

اینك برخی از راه‌های پرورش شخصیت در كودكان را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

1- احترام به كودك وخودداری از توهین

یكی از بهترین و طبیعی‌ترین راه‌های احیای شخصیت در اطفال، احترام به كودك و خودداری از توهین و تحقیر كودك است.

پی‌ریزی شخصیت كودك خیلی زود شروع می‌شود. از همان هفته‌های اول ولادت، اوقات شیرخوارگی، ایامی كه طفل در گهواره زندگی می‌كند، احساسات روانی‌اش آغاز می‌گردد. موقعی كه كودك حرفی نمی‌زند، قدرت راه رفتن ندارد، نمی‌تواند با انگشت‌های ناتوان خود چیزی را بگیرد، و خلاصه مانند پاره گوشت متحركی در گوشه‌ای افتاده است، تندی و خشونت، مهر و نوازش، در روح او اثر می‌گذارد و نتایج مطبوع یا نامطبوع اعمال دیگران در وی منعكس می‌شود.

پدر و مادر باید از همان زمان متوجه كودك باشند و در راه پرورش روان و احیای شخصیت وی به وظایف تربیتی خویش عمل كنند.

پیغمبر گرامی اسلام علاوه بر آنچه درباره پرورش كودكان و احیای شخصیت آنان به پیروان خویش توصیه فرمود، تمام نكات و دقایق لازم را درباره فرزندان خود عملا به كار بست و آنان را افرادی با شخصیت و شایسته بار آورد. پیغمبر اسلام از اوایل ولادت تا دوران از شیر گرفتن و سال‌های بالاتر همواره مراقب كودكان خویش بود و قدم به قدم آنان را در راه پرورش‌های روانی و فضایل انسانی رهبری می‌فرمود و هر زمان به تناسب درجه تكامل روحی به آن‌ها تكریم و احترام می‌كرد. مهم‌تر آن كه توجه پرارج و ارزنده آن حضرت تنها در تربیت فرزندان خود نبود، بلكه به پرورش كودكان مردم هم عنایت مخصوص داشت. در واقع پیشوای عزیز اسلام برای كودكان مسلمین هم مربی عالی قدر و پدر مهربانی بود و تا آن جا كه می‌توانست در احیای شخصیت و تعالی روانی آن‌ها نیز كوشش می‌كرد. برای نمونه چند مورد از رفتار آن حضرت درباره كودكان خود و همچنین فرزندان مردم بیان می‌شود:

الف -‌ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب دایه حضرت حسین علیه السلام می‌گوید: روزی رسول اكرم، حسین را كه در آن موقع شیرخوار بود از من گرفت و در آغوش كشید. كودك لباس پیغمبر را‌تر كرد. من طفل را چنان به شدت از پیغمبر جدا كردم كه گریان شد. حضرت به من فرمود:

«مهلا یا‌ام الفضل ان هذه الاراقة الماء یطهرها فای شی ء یزیل هذالغبار عن قلب الحسین علیه السلام (2) ؛‌ام الفضل! آرام، تری [لباس مرا] آب تطهیر می‌كند، ولی چه چیز می‌تواند غبار [كدورت و رنجش] را از قلب [فرزندم] حسین برطرف نماید.‌»

كودك شیرخوار با تمام ناتوانی جسم و جان، مهر و محبت را می‌فهمد. تندی و خشونت را درك می‌كند، از مهربانی لذت می‌برد و از خشونت آزرده خاطر می‌گردد. تیرگی‌هایی كه از تندی و تعرض مربی در روان كودك پدید می‌آید اثر نامطلوبی در باطن او می‌گذارد و باعث تحقیر شخصیتش می‌شود. برطرف كردن این حالت روانی بسیار مشكل است. نبی اكرم صلی الله علیه و آله به پرستار حضرت حسین علیه السلام می‌فرماید: لباس مرا آب تطهیر می‌كند، ولی چه چیز می‌تواند غبار كدورت و عقده حقارت را از قلب فرزندم برطرف كند.

ب - «و كان صلی الله علیه و آله یؤتی بالصبی الصغیر لیدعوله بالبركة او لیسمیه. فیاخذه فیضعه فی حجره تكرمة لاهله. فربما بال الصبی علیه فیصیح بعض من رآه حین بال فیقول صلی الله علیه و آله: لاتزرموا بالصبی، فیدعه حتی یقضی بوله، ثم یفرغ من دعائه او تسمیته، فیبلغ سرور اهله فیه و لایرون انه یتاذی ببول صبیهم فاذا انصرفوا غسل ثوبه (3) ؛ طفل صغیری برای دعا یانامگذاری به حضور پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله آورده می‌شد. حضرت برای احترام كسانش او را [با آغوش باز] می‌گرفت و در دامن خود می‌گذارد. گاهی طفل در دامن پیغمبر بول می‌كرد. كسانی كه ناظر بودند، به روی كودك صیحه می‌زدند، (تندی می‌كردند، تا او را از ادرار باز دارند) . نبی اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرمود: با تندی و خشونت از ادرار كودك جلوگیری نكنید. سپس طفل را آزاد می‌گذارد تا ادرار كند. سپس از دعا یانامگذاری او فارغ می‌شد و اولیای طفل خوشحال می‌شدند و كمترین آزردگی در پیغمبر از ادرار كودكشان احساس نمی‌كردند. موقعی كه كسان طفل می‌رفتند پیغمبر لباس خود را تطهیر می‌كرد.‌»

در این حدیث سه نكته مورد توجه است:

اول: رسول اكرم در احترام و تكریم مسلمین از تمام طرق و وسایل استفاده می‌كرد، از آن جمله كودكان شیرخوار مردم را باگرمی و رغبت بسیار در آغوش می‌گرفت و به آن‌ها ابراز ملاطفت می‌فرمود. یك هدف پیغمبر از این عمل چنان كه در متن حدیث تصریح شده: «تكرمة لاهله؛ تكریم و احترام به اولیای طفل‌» بود.

دوم: كودك روی احتیاج طبیعی و انجام یك عمل فطری ادرار می‌كند و در این كار متوجه نیك و بد اجتماع نیست. رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «با تندی و خشونت از ادرار كودك جلوگیری نكنید، او را آزاد بگذارید ادرار كند.‌»

بدون تردید به كودك تندی كردن و او را به امساك باقیمانده ادرار واداشتن، منافی با حفظ بهداشت و سلامت طفل است.

سوم: تندی پدران و مادران باعث تحقیر كودك و مایه رنجش و آزردگی خاطر اوست. شكست‌های روانی طفل نتایج نامطلوبی در طول زندگی او به بار می‌آورد. كسانی كه به پرورش صحیح فرزندان خود علاقه دارند باید ضمیر باطن كودك را از غبار تاثر و رنجش خاطر محفوظ نگاهدارند.

ج - رسول اكرم صلی الله علیه و آله مردم را به نماز خواندن دعوت كرد و حضرت حسن علیه السلام طفل خردسال صدیقه اطهر نیز با آن حضرت بود. پیغمبر طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. یكی از سجده‌های نماز را خیلی طول داد. راوی حدیث می‌گوید: من سر از سجده برداشتم، دیدم حضرت حسن از جای خود برخاسته و روی كتف پیغمبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد مامومین گفتند: یا رسول الله! چنین سجده‌ای از شما ندیده بودیم، گمان كردیم وحی به شما رسیده است، فرمود: «لم یوح الی و لكن ابنی كان علی كتفی، فكرهت ان اعجله حتی نزل (4) ؛ وحی به من نرسیده بود، فرزندم [حسن] بر دوشم بود، نخواستم او را به عجله وادار كنم، [آنقدر صبر كردم] تا خودش پایین آمد.‌»

این عمل از رسول اكرم نسبت به كودك خردسال خویش در محضر مردم نمونه بارزی از روش آن حضرت در تكریم كودك است. پیغمبر اسلام با طول دادن سجده، حداكثر احترام را برای فرزند خود معمول داشت و در ضمن به همه مردم راه احیای شخصیت و استقلال كودك را آموخت.

د - امام صادق علیه السلام فرمودند: «صلی رسول الله صلی الله علیه و آله بالناس الظهر فخفف فی الركعتین الاخیرتین. فلماانصرف قال له الناس: هل حدث فی الصلوة حدث؟ قال و ما ذاك؟ قالوا: خففت فی الركعتین الاخیرتین. فقال لهم: اما سمعتم صراخ الصبی (5) ؛ رسول اكرم نماز ظهر را با مردم [به جماعت] گذارد و دو ركعت آخر را به سرعت برگزار كرد. وقتی از نماز منصرف شد، مردم گفتند: آیا در نماز پیشامدی شد؟ حضرت پرسید: مگر چه شد؟ عرض كردند: دو ركعت آخر را با سرعت ادا كردید. فرمود: مگر صدای شیون و استغاثه كودك را نشنیدید؟»

ه - رسول اكرم صلی الله علیه و آله نشسته بود. حسن و حسین علیهما السلام وارد شدند. حضرت به احترام آن‌ها از جای برخاست و به انتظار ایستاد. كودكان در راه رفتن ضعیف بودند. لحظاتی چند طول كشید، نرسیدند. رسول اكرم به طرف كودكان پیش رفت و از آنان استقبال نمود. بغل باز كرد، هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و می‌فرمود: «نعم المطی مطیكما و نعم الراكبان انتما (6) ؛ مركب شما چه خوب مركبی است و شماها چه سواران خوبی هستید.‌»

در این مورد پیغمبر گرامی به چند صورت از فرزندان خود احترام كرد: به پاخاستن، به انتظار ماندن، استقبال كردن و بر دوش نشاندن، تكریم عملی آن حضرت بود و در پایان با جمله «سواران خوب‌» لفظا از آنان احترام نمود. جالب توجه آن كه احترام رسول اكرم به فرزندان خود اغلب در محضر مردم بود و این دو فایده در بر داشت:

اول آن كه ریشه شخصیت فرزندان با احترام در مقابل مردم بهتر تقویت می‌شد. دیگر آن كه از این راه به مردم درس پرورش كودك می‌آموخت.

و - موقعی كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله از سفری مراجعت می‌فرمود و در رهگذر با كودكان مردم برخورد می‌كرد، به احترام آن‌ها می‌ایستاد، سپس امر می‌فرمود كودكان را از زمین بر می‌داشتند و به آن حضرت می‌دادند. رسول اكرم بعضی را در بغل می‌گرفت و بعضی را بر پشت و دوش خود سوار می‌كرد و به اصحاب خویش می‌فرمود: كودكان را بغل بگیرید، بر دوش خود بنشانید. اطفال از این صحنه مسرت آمیز بی اندازه خوشحال می‌شدند، از شادی و نشاط در پوست نمی‌گنجیدند و این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی‌نمودند. چه بسا پس از مدتی دور هم جمع می‌شدند و جریان را برای یكدیگر بازگو می‌كردند و در مقام افتخار و مباهات، یكی می‌گفت: پیغمبر مرا در بغل گرفت و تو را بر پشت خود سوار كرد. دیگری می‌گفت كه پیغمبر به اصحاب خود امر كرد تو را به پشت خود بنشانند. (7)

می‌گویند در دنیای امروز به كودك بسیار اهمیت می‌دهند. پرورش كودكان و احترام به شخصیت آنان در خانواده و اجتماع مورد توجه كامل دولت و ملت است. آیا ممكن است بیش از آن چه پیشوای عالی قدر اسلام به كودك توجه داشته جهان امروز متوجه كودك باشد؟

می‌گویند گاهی زمامداران و پیشوایان كشورهای متمدن به یتیم خانه‌ها و كودكستان‌ها می‌روند و یكی دو ساعت با اطفال زندگی می‌كنند، آنان را در بغل می‌گیرند و عكس‌هایی از این صحنه در جراید چاپ می‌كنند و پیرامون آن مقالاتی می‌نویسند و از این راه مراتب احترام خود را نسبت به كودك در افكار عمومی منعكس می‌نمایند. كدام زمامداری به قدر پیغمبر گرامی در كمال سادگی و مهربانی در كوچه و خیابان این طور به كودكان مردم محبت می‌كند و این چنین آنان را بر دوش و در آغوش می‌گیرد؟ اساسا رسول اكرم صلی الله علیه و آله نسبت به تمام كودكان، خواه فرزندان خود یا اطفال مردم، رافت و مهر مخصوص داشت.

در حدیث آمده است كه: «والتلطف بالصبیان من عادة الرسول (8) ؛ لطف و عنایت به كودكان از عادت پیغمبر اسلام بود.‌»

رسول گرامی با رفتار پرمهر و آمیخته به احترام خود نسبت به كودكان، صرف نظر از تعلیم عملی پرورش كودك، دو نتیجه درخشان به دست می‌آورند:

اول آنكه اطفال را مردمی مستقل و متكی به نفس پرورش می‌داد و برای شخص اول یك كشور قانونی و آزاد، بهترین سرمایه، لت با شخصیت و آزاده است.

دوم آنكه احسان اخلاقی و عطوفت‌های گرم رسول اكرم سبب علاقه شدید كودكان به آن حضرت بود. مهر پیغمبر در زوایای قلوب اطفال نقش می‌بست و از اول دوستدار حقیقی رهبر عالی قدر خود می‌شدند.

احترام به مردم بهترین وسیله ارضای غریزه حب ذات آن‌ها است. كودكان و بزرگسالان، زنان و مردان، همه از احترام لذت می‌برند و به احترام كننده خود علاقمند می‌شوند. زمامداران از راه احترام به مردم می‌توانند آنان را به اطاعت از اوامر خود وا دارند. كودك در محیط خانواده اگر مورد احترام باشد از اوامر پدر و مادر كمتر سرپیچی می‌كند. احترام به مردم یكی از بزرگ‌ترین عوامل محبت و اطاعت، و توهین به شخصیت مردم یكی از مهمترین وسایل برانگیختن دشمنی و مخالفت است. حضرت رضا علیه السلام می‌فرمود:

«و اجمل معاشرتك مع الصغیر والكبیر (9) ؛ با كوچك و بزرگ معاشرت نیكو داشته باش.‌»

علی علیه السلام می‌فرمود:

«اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب (10) ؛ زیبا سخن بگویید تا جواب زیبا بشنوید.‌»

سلام گفتن و احترام به شخصیت

یكی از طرق احترام به شخصیت مردم كه پیوسته در زندگی عمومی جریان دارد، سلام گفتن است. در تمام كشورهای جهان جملات و عبارات مخصوصی به منظور درود و تحیت وضع شده و مردم در اولین برخورد با یكدیگر آن را ادا می‌كنند. سلام در تعالیم اخلاقی اسلام یكی از سنن مؤكده است و دو نفر مسلمان وقتی به هم می‌رسند، موظفند قبل از شروع به گفت وگو، سلام كنند.

مردی با حسین بن علی علیهما السلام برخورد و در اولین كلام از حضرت احوالپرسی كرد و از خداوند برای آن جناب افیت خواست. آن حضرت در جواب فرمود: «السلام قبل الكلام عافاك الله. ثم قال لاتاذنوا لاحد حتی یسلم (11) ؛ سلام قبل از سخن گفتن است. خدایت عافیت دهد. بعد فرمود: به كسی اجازه [سخن] ندهید تا سلام كند.‌»

كودك در محیط خانواده از دو راه متوجه این وظیفه اخلاقی می‌شود:

1- تقلید از پدر و مادر و بزرگسالان.

2- از اینكه مربی طفل این وظیفه را به او بیاموزد و تاكید نماید كه حتما به بزرگترها سلام كند.

به هر نسبتی كه در خانواده به كودك احترام شود و شخصیت او مورد توجه پدر و مادر باشد، اطاعت او از اوامر آن‌ها بیشتر خواهد بود و در مقابل دگران ادب را بهتر مراعات می‌كند.

اگر كودك به بزرگترها سلام كرد لازم است به گرمی جواب او را بگویند و با این عمل شخصیت او را مورد اعتنا و احترام قرار دهند. اگر به كودك اعتنا نكنند و جواب سلام او را ندهند، عملا طفل را تحقیر كرده اند و قهرا از این بی احترامی ملول و آزرده خاطر خواهد شد.

پیشوای گرامی اسلام در راه تكریم اطفال از حد جواب سلام كودك قدم را فراتر گذارده با مقام شامخی كه در جامعه داشت خود در رهگذر به كودكان سلام می‌كرد و بدین وسیله به شخصیت آن‌ها احترام می‌نمود. عمل پیغمبر اكرم، علمای حدیث را بر آن داشت كه در كتب اخبار فصل مخصوصی به عنوان «استحباب التسلیم علی الصبیان‌» باز كنند و سلام گفتن بزرگسالان به كودكان را در ردیف مستحبات مذهبی قرار دهند.

انس بن مالك می‌گوید: «ان رسول الله صلی الله علیه و آله مر علی صبیان فسلم علیهم و هو مغذ (12) ؛ رسول اكرم در رهگذری با چند كودك خردسال برخورد نمود. به آن‌ها سلام كرد در حالی كه [به آن ها] غذا می‌داد.‌» و نیز در مورد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است كه: «انه كان یسلم علی الصغیر و الكبیر (13) ؛ پیغمبر اسلام به كوچك و بزرگ سلام می‌كرد.‌»

عن جعفر بن محمد علیه السلام عن آبائه عن النبی صلی الله علیه و آله قال: خمس لست بتاركهن حتی الممات... و تسلیمی علی الصبیان لتكون سنة من بعدی (14) ؛ امام صادق علیه السلام از پدرانش از رسول اكرم نقل كرده است كه می‌فرمود: پنج چیز است كه تا لحظه مرگ آن‌ها را ترك نمی‌كنم [. یكی از آن ها] سلام گفتن به كودكان است تا بعد از من به صورت سنتی بماند.‌»

سلام به كودك دو اثر روانی دارد: باعث تقویت خوی پسندیده تواضع و فروتنی در سلام كننده می‌شود و برای كودك وسیله احیای شخصیت و ایجاد استقلال است. طفلی كه بزرگسالان به او سلام كنند و بدین وسیله از وی احترام نمایند، لیاقت و شایستگی خود را باور می‌كند و از كودكی معتقد می‌شود كه مردم به او اهمیت می‌دهند.

2- اجرای عدالت و توازن بین فرزندان

یكی از راه‌های پرورش صحیح شخصیت كودكان، حفظ عدل و توازن بین آن هاست. پدران و مادرانی كه چند فرزند دارند لازم است در طرز رفتار و كیفیت احترام نسبت به هر كودكی مراعات شخصیت سایر كودكان خود را بنمایند، تمام آن‌ها را عملا فرزند خود به حساب آورند و با همه عادلانه و به طور متساوی رفتار نمایند.

پدری با دو فرزند خود شرفیاب محضر رسول اكرم بود. یكی از فرزندان را بوسید و به فرزند دیگر اعتنا نكرد. پیغمبر كه این رفتار نادرست را مشاهده كرد به او فرمود: «فهلا ساویت بینهما؟ (15) ؛ چرا با فرزندان خود به طور متساوی رفتار نمی‌كنی؟»

و نیز فرمود: «اعدلوا بین اولادكم كما تحبون ان یعدلوا بینكم (16) ؛ بین فرزندان خود به عدالت رفتار نمایید، همانطور كه مایلید فرزندان شما بین شما به عدل و داد رفتار كنند.‌»

تنها نقطه امید و مایه شادی و نشاط كودك، مهر پدر و مادر است. هیچ نیرویی به اندازه محبت والدین خاطر طفل را مطمئن و آرام نمی‌كند وهیچ مصیبتی مانند از دست دادن تمام یا قسمتی از مهر پدر و مادر روان او را مضطرب و آزرده نمی‌نماید.

پدران و مادرانی كه در اعمال علاقه و محبت نسبت به فرزندان، مراعات عدل و تساوی را نمی‌نمایند و یكی از كودكان خود را بر سایر كودكان خویش ترجیح می‌دهند، عملا آنان را تحقیر كرده و به شخصیت آن‌ها اهانت نموده اند. این قبیل پدران و مادران با رفتار نادرست خود غیر مستقیم به كودكان می‌فهمانند كه تنها برادر یا خواهر شماها شایسته این همه احترام و محبت است و در شما آن لیاقت و شایستگی نیست. بدون تردید این رفتار غیر عادلانه نتایج نامطلوبی در بر دارد.

آثار بی عدالتی

یكی از آثار سوء بی عدالتی میان فرزندان، ایجاد عقده حقارت در روان كودكان است. كودكانی كه در خانواده مشاهده می‌كنند یكی از برادرانشان مورد كمال محبت و تكریم پدر و مادر است و اینان از آن همه محبت و احترام محرومند دل شكسته می‌شوند، خود را پست ونالایق حس می‌كنند، و تكرار این عمل احساس تحقیر را در ضمیر باطن آن‌ها تقویت می‌نماید و تا پایان عمر در روان آنان ثابت مانده و آثار شومش از خلال اعمال آن‌ها آشكار می‌گردد.

یكی دیگر از نتایج شوم این بی عدالتی، هیجان حس حسادت كودكان شكست خورده نسبت به طفل محبوب پدر و مادر است. این كودكان كه از عواطف گرم و صمیمانه والدین خود كمتر بهره مند شده اند ناراضی و متاثرند. تنها عامل محرومیت خود را وجود برادر عزیزتر از خویش می‌دانند، به محبوبیت وی حسد می‌برند، او را با چشم بدخواهی و دشمنی می‌نگرند، برای این كه از او انتقام بگیرند و محرومیت خود را جبران نمایند، به فكر ایذای او می‌افتند و هرجا دستشان برسد كم و بیش آزارش می‌كنند.

گاهی اظهار محبت‌های نابه جای پدر و مادر نسبت به یكی از فرزندان، چنان باعث حسادت شدید سایر كودكان می‌شود كه آنان را به فكر انتقام جویی‌های سخت وا می‌دارد و سرانجام به اعمال خطرناك و غیر قابل جبرانی دست می‌زنند و منشا روانی این جنایت را باید در بی عدالتی‌های پدر و مادر جست و جو كرد.

احترام بیشتر در موارد استثنائی

گاهی در خانواده یكی از فرزندان از نظر جمال و كمال طبیعی و مراتب لیاقت و شایستگی خدا داد، بین تمام برادران ممتاز و از همه برتر و بهتر است. در این جا پدر و مادر هرقدر عدالت را مراعات نمایند باز آن كودك از حسد و بدبینی سایر برادران مصونیت ندارد، زیرا آنان با مشاهده امتیازات ظاهری و روانی آن كودك درخود احساس حقارت می‌كنند و خویشتن را در مقابل او كوچك می‌بینند و چه بسا در مغز خود فكر ایذای او را بپرورند و از این راه به جبران نقص خود اقدام نمایند.

یوسف صدیق علیه السلام بین برادران خود در چنین شرایطی گرفتار بود. بدون تردید حضرت یعقوب علیه السلام كسی نبود كه در اعمال مهر پدری مراعات عدالت را ننماید. به علاوه برای این كه حس حسادت و كینه توزی برادران نسبت به یوسف تحریك نشود، در مواقعی تذكرات لازم را به وی می‌داد. مثلا در مورد خوابی كه یوسف دیده بود وبه وی نوید ترقی و تعالی می‌داد، فرمود: به برادرانت نگو، ولی سرانجام برادران حب بیشتر یعقوب را نسبت به یوسف بهانه كردند و كودك خردسال را به مصائب سنگینی گرفتار نمودند!

پدران و مادرانی كه فرزند ممتازی بین فرزندان خود دارند و از تحریك حس حسادت آن‌ها نسبت به وی خائفند، لازم است در برنامه تربیتی خویش تدابیر مخصوصی به كار برند و احساس حقارت سایر كودكان را با وسایل متناسبی جبران نمایند. یكی از آن تدابیر در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

«قال جعفربن محمد علیه السلام قال والدی: والله لاصانع بعض ولدی و اجلسه علی فخذی و اكثر له المحبة و اكثر له الشكر و ان الحق لغیره من ولدی و لكن محافظة علیه منه ومن غیره لئلا یصنعوا به مافعل بیوسف اخوته. و ما انزل سورة یوسف الا امثالا لكیلا یحسد بعضنا كما حسد یوسف اخوته و بغوا علیه (17) ؛ امام صادق علیه السلام از پدر گرامی خود نقل كرده است كه می‌فرمود: به خدا قسم! رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تكلف [و بی میلی] است. او را روی زانوی خود می‌نشانم، برای او محبت بسیار می‌كنم، از وی زیاد شكرگزاری می‌نمایم، با آن كه [این همه احترام و محبت] شایسته فرزند دیگر من است. این به خاطر محافظت آن (فرزند دیگر) از دست او و غیر او است، برای اینكه اینان با كودك عزیز من رفتاری را كه برادران یوسف با یوسف نموده اند ننمایند. سوره یوسف نازل نشد مگر برای نمونه تا بعضی از ما حسد ورزی نكند آنگونه كه برادران یوسف نسبت به او حسد و ستم كردند.‌»

از این حدیث به خوبی استفاده می‌شود كه یكی از فرزندان امام باقر علیه السلام بر سایر كودكان آن حضرت امتیاز و برتری داشته است. پدر به منظور تسكین روان سایر فرزندان و برای حفظ كودك شایسته خود از شر حسد آنان، به عمل تكلف آمیزی دست زده و به احترام بیشتری نسبت به آنان اقدام نموده است و از این راه احساس حقارت آن‌ها را جبران كرده و از هیجان حسد جلوگیری نموده است.

3- شركت در بازی كودكان

یكی از طرق پرورش شخصیت در كودكان، شركت بزرگسالان در بازی آن هاست. كودك از یك طرف به سبب ضعفی كه در خود و قوتی كه در بزرگسالان حس می‌كند و از طرف دیگر به علت عشقی كه فطرتا به تكامل و تعالی دارد، مایل است كارهای بزرگ ترها را مو به مو تقلید كند و عملا خود را شبیه آن‌ها بنماید. تقلید و اقتباس، از سرمایه‌های بزرگ تكامل و ترقی آدمی است و خداوند این حس را از كودكی در نهاد بشر آفریده است.

موقعی كه پدر یا مادر، خود را تنزل می‌دهد و در بازی كودكان شركت می‌كند و آنان را در كارهای كودكانه مساعدت می‌نماید، جان طفل از مسرت و شادی لبریز می‌شود و از خوشحالی به هیجان می‌آید. در باطن خویش احساس می‌كند كه كارهای كودكانه او آن قدر ارزنده و مورد توجه است كه پدر و مادر با وی همكاری می‌كنند و خود را هم سطح او قرار می‌دهند. چنین احساسی شخصیت را در طفل زنده می‌كند و حس استقلال و اعتماد در باطن او شكفته می‌شود.

پیشوایان گرامی اسلام به این اصل بزرگ تربیتی توجه كامل داشته و درباره آن به مسلمین سفارش لازم را نموده اند. بازی با كودكان از مستحبات دینی است و علمای حدیث در باب «استحباب التصابی مع الولد و ملاعبته‌» اخبار مربوطه را نقل كرده اند. در اینجا به چند مورد از گفتار و كردار معصومین علیهم السلام در این مورد اشاره می‌شود.

الف) پیامبر اكرم فرمود: «من كان عنده صبی فلیتصاب له (18) ؛ آن كس كه نزد او كودكی است باید برای او كودكانه رفتار نماید.‌»

ب) امام علی علیه السلام فرمود: «من كان له ولد صبا (19) ؛ كسی كه كودكی دارد، باید خود را به كودكی بزند.‌»

ج) پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «رحم الله عبدا اعان ولده علی بره بالاحسان الیه والتالف له و تعلیمه و تادیبه (20) ؛ رحمت خداوند بر بنده‌ای باد كه فرزندش را از راه احسان به او و الفت [و انس] با او و آموزش دادن به او و ادب كردنش، كمك كند.‌»

د) پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «من فرح ابنته فكانما اعتق رقبة من ولد اسمعیل و من اقر عین ابن فكانما بكی من خشیة الله (21) ؛ كسی كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند آن است كه بنده‌ای را از فرزندان اسماعیل [ذبیح] آزاد كرده باشد و آن كس كه دیده پسربچه‌ای را روشن كند، مانند آن است كه از خوف خداوند گریسته باشد.‌»

ه) مردی به نام یعلی عامری از محضر رسول اكرم صلی الله علیه و آله خارج شد تا در مجلسی كه دعوت داشت شركت كند. جلو منزل، امام حسین علیه السلام را دید كه با كودكان مشغول بازی است. طولی نكشید رسول اكرم صلی الله علیه و آله در معیت اصحاب خود از منزل خارج شد. وقتی حسین علیه السلام را دید، دست‌های خود را باز كرد و از اصحاب جدا شد، به طرف فرزند رفت تا او را بگیرد. كودك خنده كنان این طرف و آن طرف می‌گریخت و رسول اكرم صلی الله علیه و آله نیز خندان از پی او بود. بچه را گرفت، دستی زیر چانه كودك و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب به لبش نهاد و او را بوسید (22) .

رهبر عالی قدر اسلام در حضور مردم با فرزندش چنین رفتار می‌كند تا علاوه بر انجام وظیفه، مردم را در تربیت فرزندان به شاد كردن كودكان و بازی با آنان بیشتر متوجه فرماید.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) اسراء/84.

2) هدیة الاحباب، ص 176.

3) بحار، ج 6، ص 153.

4) بحار، ج 10، ص 82.

5) كافی، ج 6، ص 48.

6) بحار، ج 10، ص 80.

7) محجة البیضاء، ج 3، ص 366.

8) همان.

9) مستدرك، ج 2، ص 67.

10) غرر الحكم، ص 139.

11) مستدرك، ج 2، ص 68.

12) همان، ص 69.

13) منبع پیشین.

14) وسائل، ج 2، ص 209.

15) مكارم الاخلاق، ص 113.

16) بحار، ج 23، ص 113.

17) مستدرك، ج 2، ص 626.

18) وسائل الشیعة، ج 5، ص 126.

19) همان.

20) مستدرك، ج 2، ص 626.

21) مكارم الاخلاق، ص 114.

22) مستدرك، ج 2، ص 626.

349 دفعه
(0 رای‌ها)