كیست كه دوست نداشته باشد، در محضر نورانی امامعلیهالسلام حاضر شود، تا چه رسد به اینكه در این دیدار، مخاطب حضرت نیز قرار گیرد؛ اما اكنون كه ظاهراً توفیق نداریم به آن محضر نورانی شرفیاب شویم و حضوراً از معارف توحیدی آن ذات مقدس استفاده نماییم، با «جابر» از اصحاب بزرگوار امام باقرعلیهالسلام همراه شده و ازسخنان گهربار آن امام همامعلیهالسلام بهره میبریم. روایت شده است كه امام باقرعلیهالسلام با جابر گفتگو مینمودند و در این كلام نورانی ـ كه یادگار آن دیدار است ـ معارف عالیهای را بیان فرمودند كه در آن روش و طریق زندگی در دنیا و آخرت مطرح شده است که در حد توان آن را شرح میدهیم:
غم آخرت
هنگامی كه امام باقرعلیهالسلام، به همراه جابر از منزل خارج میشدند، جابر مشاهده میكند كه در سیمای مبارك امام آثار ناراحتی هویداست. روایت چنین است:«خَرَجَ یوْماً وَهُوَ یقُولُ: اَصْبَحْتُ وَاللهِ یا جَابِرُ مَحْزُوناً مَشْغُولَ الْقَلْبِ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! مَا حُزْنُكَ وَ شُغْلُ قَلْبِكَ؟ كُلُّ هَذَا عَلَی الدُّنْیا؟ فَقَالَعلیهالسلام: لَا یا جَابِرُ! وَلَكِنْ حُزْنُ هَمِّ الْآخِرَة؛ (1) روزی امام باقرعلیهالسلام خارج شد در حالی که به جابر میفرمود:ای جابر! بهخدا سوگند من امروز دل گرفته و محزون صبح كردم. گفتم: فدایت شوم، غم شما چیست؟ و دل گرفتگی شما برای چیست؟ آیا همة اینها برای دنیا است؟ حضرت فرمود: نهای جابر! ولیكن از غم آخرت است.»
برای آنكه علت ناراحتی و گرفتگی امام باقرعلیهالسلام روشن شود، از روایت دیگری كه از محضر نورانی امام صادقعلیهالسلام صادر شده است استفاده میكنیم. «سفیان ثوری» نقل میكند: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِعلیهالسلام فَقُلْتُ كَیفَ أَصْبَحْتَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَعلیهالسلام وَ اللَّهِ إِنِّی لَمَحْزُونٌ وَ إِنِّی لَمُشْتَغِلُ الْقَلْبِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا أَحْزَنَكَ وَ مَا شَغَلَ قَلْبَكَ فَقَالَعلیهالسلام لِی یا ثَوْرِی! إِنَّهُ مَنْ دَاخَلَ قَلْبَهُ صَافِی خَالِصِ دِینِ اللَّهِ شَغَلَهُ عَمَّا سِوَاهُ؛ (2) خدمت امام صادقعلیهالسلام رسیدم و عرض كردم: یا بن رسولاللهصلیاللهعلیهوآله! چگونه صبح كردی؟ امامعلیهالسلام فرمود: به خدا محزون هستم و قلبم مشغول. به امامعلیهالسلام عرض كردم: چه شما را غمگین کرده؟ و چه چیزی دلتان را مشغول كرده است؟ امامعلیهالسلام به من فرمود:ای ثوری! همانا هر كس دین پاك و خالص خدا را در دل خود جای دهد، از غیر خودش بازش میدارد.»
جایگاه دنیا
برای اینكه ما بتوانیم شناخت درستی از جایگاه دنیا پیدا كنیم، در این قسمت امام باقرعلیهالسلام، دو مثال دربارة دنیا بیان میكنند و میفرمایند: «فََأَنْزِلْ نَفْسَكَ مِنَ الدُّنْیا كَمَثَلِ مَنْزِلٍ نَزَلْتَهُ سَاعَةً ثُمَّ ارْتَحَلْتَ عَنْهُ أَوْ كَمَثَلِ مَالٍ اسْتَفَدْتَهُ فِی مَنَامِكَ فَفَرِحْتَ بِهِ وَ سُرِرْتَ ثُمَّ انْتَبَهْتَ مِنْ رَقْدَتِكَ وَ لَیسَ فِی یدِكَ شَیءٌ وَ إِنِّی إِنَّمَا ضَرَبْتُ لَكَ مَثَلًا لِتَعْقِلَ وَ تَعْمَلَ بِهِ إِنْ وَفَّقَكَ اللَّهُ لَه؛ (3) نفس خود را نسبت به دنیا چنان بدار كه یك ساعت در آن منزل كردی، و سپس از آن كوچ خواهی كرد. یا چون مالی كه در خواب از آن بهره ببری و بدان شاد و مسرور گردی، و سپس از خواب بیدارشوی، در حالی كه چیزی در دست نداری.
و من همانا برای تو مثلی زدم تا تعقل كنی و بكار بندی و این در صورتی خواهد بود كه خداوند توفیقت دهد.»
امامعلیهالسلام پس از آنكه دنیا را شناساند، با ارائه این دو مثال زیبا و گویا، صحابة خویش را برای انتخاب روش و طریق سلوك دنیایی راهنمایی میكنند. این دو مثال را فرزند بزرگوارش، امام صادقعلیهالسلام نیز در روایتی بیان میفرمایند: «فَأَنْزِلِ الدُّنْیا كَمَنْزِلٍ نَزَلْتَهُ فَارْتَحَلْتَ عَنْهُ أَوْ كَمَالٍ أَصَبْتَهُ فِی مَنَامِكَ فَاسْتَیقَظْتَ وَ لَیسَ فِی یدِكَ شَیءٌ مِنْهُ؛ (4) دنیا را چنان دان كه بار انداختی و از آن میكوچی، یا چون مالی كه به خواب بینی و چون بیدار شوی، چیزی از آن به دست نداری.»
ائمه هدیعلیهمالسلام، اخبار و احادیثی را كه در شكل و لعاب مثال صادر شده است، اكثراً جهت تنبه و عبرت شنوندگان بهكار بردهاند؛ مثلاً از حضرت صادقعلیهالسلام روایت شده است كه: «مَثَل دنیا، مثل آب دریاست، هر قدر كه تشنه لب از آن بیاشامد، سیراب نمیگردد؛ بلكه بر تشنگیش میافزاید تا او را بكشد.» (5)
همچنین از آن امام همامعلیهالسلام روایت شده است كه: «دنیا مانند پلی است، زود از آن بگذرید و به تعمیرش نپردازید.» (6)
در اینجا مثال دیگری را ذكر میكنیم كه بیشتر به بیان غفلت و غرور (فریفتگی) و نادانی اهل دنیا پرداخته است: «حكیمی بیان نمود: حال آدمی و فریفتگی او به دنیا و غفلتش از مرگ و سختیهای پس از آن (آخرت) و مشغول شدن به خوشیهای فانی و غمانگیز، شبیه آدمی است كه در چاهی افتاده و كمر او را با ریسمان بسته باشند، در ته آن چاه اژدهای بسیار بزرگی منتظر نشسته تا او به اندرون چاه افتد و او را ببلعد و در بالای چاه دو موش سیاه و سپید هستند كه پیوسته به جویدن آن ریسمان مشغولند و این مرد با آنكه اژدهای ته چاه را میبیند و موشهای سرگرم به جویدن ریسمان را مشاهده میكند، به خوردن مقداری عسل كه به دیوار چاه مالیده شده و با خاك مخلوط گردیده و زنبورهای بسیاری گرداگرد آن جمع آمدهاند مشغول است و با كمال میل و اشتیاق با زنبورها مبارزه میكند و عسل میخورد و از بالا و پایین خود به كلی غافل است.
حكیم از ایراد مثال فوق چنین نتیجه میگیرد كه چاه «دنیا»ست و ریسمان «عمر» و اژدها «مرگ» و دو موش سیاه و سپید، «شب و روز»ند كه عمرها را به آخر میرساند و عسل مخلوط با خاك، «خوشیهای توأم با بدبختی و رنج است و زنبوران «دنیاداران»
باری، اگر كسی با دیدة دقت و عبرت به این مثال توجه كند، آن را با شرایط خود به تمام معنا مساوی خواهد یافت.» (7)
آخرت مداری
آخرت مداری؛ یعنی با نگاه به آخرت، شكل و طریق زندگی در دنیا را انتخاب كنیم؛ چرا كه براساس زندگی در دنیاست كه آخرت خود را میسازیم. پس از این مقدمة كوتاه به قسمت دوم كلام نورانی امام باقرعلیهالسلام میپردازیم: «یا جَابِرُ! مَنْ دَخَلَ قَلْبَهُ خَالِصُ حَقِیقَةِ الْإِیمَانِ شُغِلَ عَمَّا فِی الدُّنْیا مِنْ زِینَتِهَا إِنَّ زِینَةَ زَهْرَةِ الدُّنْیا إِنَّمَا هُوَ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُُ یا جَابِرُ! إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا ینْبَغِی لَهُ أَنْ یرْكَنَ وَ یطْمَئِنَّ إِلَى زَهْرَةِ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ (8) ای جابر! بر دل هر كسی كه خالص حقیقت ایمان وارد شود، از زینتی كه در دنیا است رو برتابد؛ زیرا كه زینتهای دنیایی در واقع بازی و سرگرمی هستند. به راستی كه خانة آخرت، زندگی حقیقی است.
ای جابر! به راستی كه مؤمن را نشاید كه به شكوفایی زندگی در دنیا تکیه و اطمینان پیدا كند.»
در واقع، امام باقرعلیهالسلام برای بنیان زندگی آخرت گرا، سه دلیل روشن میآورد كه اساس و خواستگاهش قرآن میباشد.
روایت فوق به آیاتی از قرآن اشاره دارد كه تعدادی از آنها ذكر میشود:
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ لَوْ كانُوا یعْلَمُونَ»؛ (9) «این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست، و زندگی حقیقی همانا در سرای آخرت است، اگر میدانستند!» «إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْو»؛ (10) «زندگی این دنیا لهو و لعبی بیش نیست.» «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَینَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»؛ (11) «بدانید، كه زندگی دنیا، در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش (زینت) و فخر فروشی شما به یكدیگر و فزون طلبی در اموال و فرزندان است.»
امام صادقعلیهالسلام نیز در معرفی دنیا میفرمایند: «مَا الدُّنْیا وَ مَا عَسَى أَنْ تَكُونَ هَلِ الدُّنْیا إِلَّا أَكْلٌ أَكَلْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ أَوْ مَرْكَبٌ رَكِبْتَهُ؛ (12) دنیا چیست؟ و امید میرود كه چه باشد؟ آیا دنیا جز لقمهای است كه میخوری یا جامهای كه میپوشی و یا مركبی كه سوار میشوی؟»
و در ادامه سه اصل اساسی كه امام باقرعلیهالسلام نیز به آن اشاره داشتهاند بیان میدارند كه: «إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ یطْمَئِنُّوا فِی الدُّنْیا وَ لَمْ یأْمَنُوا قُدُومَ الْآخِرَةِ دَارُ الدُّنْیا دَارُ زَوَالٍ وَ دَارُ الْآخِرَةِ دَارُ قَرَارٍ؛ (13) مؤمنین به دنیا اطمینان ندارند، از رفتن به آخرت خود را در اَمان نمیدانند، دنیا، خانة زوال و آخرت منزل قرار میباشد.»
بازیچهای است طفل فریب این متاعِ دهر بی عقل مردمان كه بدو مبتلا شدند
مردِ آگاه كسی است كه به فریب او مقید نگردد، كه او جادویی است جاهل فریب، و پیرزنی دستان نمای و نو عروسی شوهر كش.
از همین جهت حضرت امیر المؤمنینعلیهالسلام به عنوان بیدارباش فرمودند: «الدُّنْیا تَعُرُّ وَتَضُرُّ وَتَمُرُّ؛ (14) دنیا بفریبد و [چون فریفتة او شدی،] زیان به تو رساند و بگذرد.»؛ یعنی تو را از خدا باز دارد و به خود مشغول گرداند و با این همه بگذرد و نپاید. (15)
نشانههای اهل دنیا
امام باقرعلیهالسلام در ادامه كلام نورانی خویش به معرفی اهل دنیا میپردازند: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیا هُمْ أَهْلُ غَفْلَةٍ وَ غُرُورٍ وَ جَهَالَةٍ؛ (16) بدان [ای جابر!] همانا فرزندان دنیا (آنهایی كه دنیامدار بوده و محور اصلی حیاتشان را دنیا تشكیل میدهد) همگی دارای سه ویژگی میباشند:
غفلت، غرور و نادانی.»
امام صادقعلیهالسلام نیز در معنی اهل دنیا میفرمایند: «اَهْلُ الدُّنْیا أَهْلُ غَفْلَةٍ؛ (17) اهل دنیا، اهل غفلتند.»
در نزد محققان، زر و نقره، أمتعه، اسب و شتر، سرا و باغ و مانند آن دنیا نیست؛ بلكه «الدُّنْیا مَا شَغَلَكَ عَنِ الله؛ (18) دنیا چیزی است كه تو را از خدا باز دارد»؛ و گرنه حضرت رسولصلیاللهعلیهوآله فرمودند: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلْعَبْدِ الصَّالِحِ؛ (19) چه نیکوست برای مرد صالح، مال خوب [و حلال].»
شخصی به رسول خداصلیاللهعلیهوآله عرض كرد: میخواهم بوسیلة آن مال تزویج كنم و حج بجای آورم و بر نانخورهای خود انفاق كنم و به برادران دینی خود كمك برسانم و صدقه دهم؟ فرمود: این از دنیا نیست؛ [بلكه] این آخرت است.» (20)
بنابراین، آنچه از اخبار و آیات استفاده میشود، آن است كه دوستی دنیایی كه باعث فراموشی آخرت، تن پروری، وا گذاردن دستورات الهی، حرص بر لذات و شهوات و گناهان و امثال اینها باشد،و به عبارت روشنتر، دنیا را برای دنیا بخواهد، نه برای آخرت مذموم است؛ ولی اگر دنیا را برای درك سعادت و كسب كمالات و آخرت بخواهد، مذموم نیست؛ بلكه ممدوح است. (21)
نشانههای اهل آخرت
سپس امام باقرعلیهالسلام فرمود: «وَ أَنَّ أَبْنَاءَ الْآخِرَةِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ الْعَامِلُونَ الزَّاهِدُونَ أَهْلُ الْعِلْمِ وَ الْفِقْهِ وَ أَهْلُ فِكْرَةٍ وَ اعْتِبَارٍ وَ اخْتِبَارٍ لَا یمَلُّونَ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ؛ (22) و فرزندان آخرت همانا مؤمنین، عمل کنندگان، زاهدان، اهل علم و فقه و تفکر و عبرتگیری و آزمایش هستند که از ذکر خدا خسته نمیشوند.»
طبق این بیان شریف، امامعلیهالسلام چند ویژگی اهل آخرت را بیان میفرمایند كه: فرزندان آخرت، افرادی با ویژگیهای زیر هستند:
1 و2. اهل ایمان و عمل؛
3. زاهد؛
4. اهل علم؛
5. فقیه (اهل تدبر در دین)؛
6. اهل فكر؛
7. عبرت آموز؛
8. اهل آزمایش؛
9. از ذكر خداوند، دچار خستگی و ملال و كسالت نمیشوند.
براساس این بیان نورانی امام باقرعلیهالسلام، مؤمن در سایه این اوصاف نُهگانه است كه میتواند طریق ترقّی و كمال را طی نموده و در سایهسار طوبی در امنیت و آسایش قرار گیرد.
توصیف اهل تقوا
اهل تقوا و كسانی كه در زندگیشان آخرت محور هستند، در زبان امام باقرعلیهالسلام دارای ویژگیهایی هستند كه به شرح زیر میباشد. امام باقرعلیهالسلام در توصیف و معرفی اهل تقوا میفرمایند: «وَ اعْلَمْ یا جَابِرُ! أَنَّ أَهْلَ التَّقْوَى هُمُ الْأَغْنِیاءُ أَغْنَاهُمُ الْقَلِیلُ مِنَ الدُّنْیا فَمَئُونَتُهُمْ یسِیرَةٌ إِنْ نَسِیتَ الْخَیرَ ذَكَّرُوكَ وَ إِنْ عَمِلْتَ بِهِ أَعَانُوكَ أَخَّرُوا شَهَوَاتِهِمْ وَ لَذَّاتِهِمْ خَلْفَهُمْ وَ قَدَّمُوا طَاعَةَ رَبِّهِمْ أَمَامَهُمْ وَ نَظَرُوا إِلَى سَبِیلِ الْخَیرِ وَ إِلَى وَلَایةِ أَحِبَّاءِ اللَّهِ فَأَحَبُّوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ وَ اتَّبَعُوهُم؛ (23) و بدانای جابر! بهراستی كه اهل تقوا همانا آنهایی هستند كه بینیازند، اندكی از دنیا، آنها را بینیاز كرده و خرج آنها كم است. اگر خیر را فراموش كنی، به یادت آورند، و اگر بدان عمل كنی، تو را یاری دهند. شهوت و لذت خود را پشت سر انداخته و طاعت پروردگار خویش را جلوی روی نهادهاند و به راه خیر و به ولایت دوستان خدا چشم دوختهاند. و آنان را دوست دارند و بدانها گرویده و از آنها پیروی كردهاند.»
امام صادقعلیهالسلام نیز اهل تقوا را اینگونه معرفی میفرمایند: «إِنَّ اَهْلَ التَّقْوَی اَخَفُّ اَهْلِ الدُّنْیا مَؤُونَةً وَاَكْثَرُهُمْ مَعُونَةً؛ (24) بهراستی كه اهل تقوا سبكترین هزینه دار اهل دنیایند و به دیگران نیز بیشتر كمك میكنند.»
توصیة آخر
امام باقرعلیهالسلام در پایان سخنانشان به جابر میفرمایند: «فَاحْفَظْ یا جَابِرُ! مَا أَسْتَوْدِعُكَ مِنْ دِینِ اللَّهِ وَ حِكْمَتِهِ وَ انْصَحْ لِنَفْسِكَ وَ انْظُرْ مَا اللَّهُ عِنْدَكَ فِی حَیاتِكَ فَكَذَلِكَ یكُونُ لَكَ الْعَهْدُ عِنْدَهُ فِی مَرْجِعِكَ وَ انْظُرْ فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْیا عِنْدَكَ عَلَى غَیرِ مَا وَصَفْتُ لَكَ فَتَحَوَّلْ عَنْهَا إِلَى دَارِ الْمُسْتَعْتَبِ الْیوْمَ فَلَرُبَّ حَرِیصٍ عَلَى أَمْرٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیا قَدْ نَالَهُ فَلَمَّا نَالَهُ كَانَ عَلَیهِ وَبَالًا وَ شَقِی بِهِ وَ لَرُبَّ كَارِهٍ لِأَمْرٍ مِنْ أُمُورِ الْآخِرَةِ قَدْ نَالَهُ فَسَعِدَ بِهِ؛ (25) ای جابر! آنچه از دین خدا و حكمتش به تو سپردم، حفظ كن! و خیر خود را بخواه! و ببین كه خدا در زندگیات نزد تو چه مقامی دارد؟ پس همچنین در نزد او عهدی برای تو است چون به سوی او برگردی [، که به همان اندازه از تو وارسی كند]. ببین اگر دنیا نزد تو جز آنی است كه برایت شرح دادم، پس از آن صرف نظر كن و به خانة آخرت گله پذیر رو كنی. امروز، چه بسیار كسی كه بر امری از امور دنیا كه بدان رسیده حریص است، و چون بدان رسیده، وبال او شده و باعث بدبختی او گردیده است. و بسا كسی كه برای امری از امور آخرت كراهت دارد و بدان رسد و به آن سعادتمند گردد.»
امام صادقعلیهالسلام نیز در مورد جهل و عدم آگاهی ما نسبت به بعضی از امور فرمودهاند: «فَكَمْ مِنْ حَرِیصٍ عَلَى أَمْرٍ قَدْ شَقِی بِهِ حِینَ أَتَاهُ وَ كَمْ مِنْ تَارِكٍ لِأَمْرٍ قَدْ سَعِدَ بِهِ حِینَ أَتَاهُ؛ (26) چه بسیار حریص بر امری كه چون آیدش، بدبختش كند و چه بسیار تارك امری كه چون آیدش، سعادتمندش سازد.»
حقیقت آن است كه بسیاری از عمر ما، تلاش برای رسیدن به امیال و آرزوهایی میشود كه نتیجهای جز وزر و وبال ندارد و اگر انسانی بیدار باشیم، تازه باید دو صد چندان تلاش نماییم، تا از آن رهایی یابیم. بزرگواری ضمن خاطرهای نقل میكند: «من چقدر میسوزم، وقتی به یاد میآورم كه من، آری همین من، مدعی و حسابگر، شش ماه برای رسیدن به بتی [كه میتواند، هر آرزو و خواستهای باشد،] كوشیدم و از توسل و تضرع و توكل گرفته تا اقدامهای مستمر و رصدكردنهای مداوم استفاده كردم و به مقصود رسیدم و پس از آن رسیدن، راستی كه بیش از شش ماه، دوباره توسل و تضرع داشتم كه نجات بیابم و هزار حیله به كار بردم كه خلاص شوم و با بشارتِ خلاصی چه قدر به خودم خندیدم، كه یك روز صرف بستن دل شد به این و آن، و روز دیگر به كندن دل زین و آن. آیا این مسخره نیست؟ و آیا این زندگی مسخره، سوزنده و همچون آتش جهنم نیست؟!» (27)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). تحف العقول، حسین بن شعبة الحرانی، تصحیح: علی اكبر غفاری، انتشارات اسلامیه، چسوم، 1366، ص 295، و بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چسوم، 1403 ق، ج 75، ص 165.
(2). تحف العقول، ص 393.
(3). همان، ص 295 ـ 296.
(4). كافی، کلینی، تحصیح: استادعلیاکبر غفاری، دار صعب و دار التعارف، بیروت، چ دوم، 1401 ق، ج 2، ص 132.
(5). حقایق در اخلاق و سیر و سلوک، ملامحسن فیض کاشانی، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، انتشارات علمیه، چ اول، ج 1، ص237.
(6). همان، ص 237.
(7). حقایق، فیض كاشانی، ج 1، ص 238 ـ 237.
(8). تحف العقول، ص 295 و كافی، ج 2، ص132.
(9). عنكبوت / 64.
(10). محمد / 36.
(11). حدید / 20.
(12). تحف العقول، ص 398.
(13). همان.
(14). بحار الانوار، ج 70، ص 119 و 132 و نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات تهذیب، 79، چ اول، ص 728، حكمت 415.
(15). الرسالة العلیة فی الاحادیث النبویة، كمال الدین، حسین كاشفی بیهقی سبزواری، تصحیح محدث ارموی، انتشارات علمی و فرهنگی، چدوم، 1362، ص 229 و 231.
(16). تحف العقول، ص 295.
(17). همان، ص 398.
(18). الرسالة العلیة، ص 232.
(19). مجموعه ورام، ورام بن ابی فراس، انتشارات مكتبة فقیه، قم، ج 1، ص 158.
(20). مستدرك الوسائل، میرزا حسین نوری، مؤسسه آل البیت، ج 13، ص 15، وبحار الانوار، ج 70، ص 62.
(21). اصول كافی، ج 4، ص 2، پاورقی استاد رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اهل البیت، بیتا.
(22). تحف العقول، ص 295.
(23). همان.
(24). همان، ص 398.
(25). همان، ص 296.
(26). بحار الانوار، ج 75، ص 262.
(27). از معرفت دینی تا حكومت دینی، علی صفایی حائری (عین ـ صاد)، انتشارات اطلاعات، 1379، چ اول، ص 27.