خورشید شرق

خلق ایستاده كو به كو چشم انتظار روی او                   تا پرده از روی نكو گیرد نگار نازنین

شد جلوه گر نور خدا در روز میلاد رضا                                  كز بوی دلجویش فضا شد مشكبار و عنبرین

از نجمه سر زد اختری، خورشید روشن گوهری                        جانم فدای مادری كاورده فرزندی چنین

چون لعل شكر بار او شیرین بود گفتار او                     بر قامت و رخسار او بادا هزاران آفرین

شاهی كه او را خاك در روبد ملك با بال و پر                         بر خاك پاكش مشك تر، ریزد ز گیسو حور عین

مهرش فروغ محفلم خاكش صفا بخش دلم                    گویی كه با آب و گلم گشته ولای او عجین

صبح سعادت روی او، خرم فضا از بوی او                    فردوس رضوان كوی او قل فادخلوها آمنین

از تكتم آن فخر زنان شد سر مكتومی عیان                   رازی كه روشن شد از آن اسرار قرآن مبین

دل و اله و حیران او جان‌ها فدای جان او                      از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چین (1)

طلوع صبح

نجمه، مادر امام رضا علیه السلام، می‌فرماید: زمانی كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگینی نمی‌كردم. وقتی می‌خوابیدم، صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از درونم می‌شنیدم. هراسان از خواب بیدار می‌شدم؛ ولی دیگر آن صدا به گوش نمی‌رسید. وقتی به دنیا آمد، دستهایش را بر زمین گذاشت؛ سر مطهرش را به سوی آسمان بلند كرد، لب هایش را تكان داد، ولی نفهمیدم چه می‌گوید. نزد امام كاظم علیه السلام رفتم، او فرمود: «نجمه، كرامت پروردگار گوارایت باد..»

فرزندم را در پارچه یی سفید پیچیدم و نزد حضرت بردم. وی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگیر این را كه ذخیرۀ خداوند در زمین و حجت خدا بعد از من است. (2)

و چنین بود كه هشتمین خورشید امامت در روز جمعه، یازدهم ذی قعده، در مدینه دیده به جهان گشاد. (3) پدرش امام موسی كاظم علیه السلام، هفتمین امام شیعیان، و مادرش «نجمه.» (4) الگوی خردورزی، دین باوری، حیا و عبادت بود. بزرگواری این بانو چنان بود كه حمیده، مادر امام كاظم علیه السلام، هرگز نزدش نمی‌نشست و در جهت تعظیم و احترام وی می‌كوشید. رؤیای صادق حمیده را می‌توان یكی از دلیل‌های احترام بسیار وی به نجمه دانست. او شبی رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دید كه فرمود: حمیده، نجمه را به فرزندت موسی ده؛ از او فرزندی به دنیا خواهد آمد كه بهترین اهل زمین است. (5)

بر این اساس، وی نجمه را در اختیار امام موسی كاظم علیه السلام قرار داد و به وی گفت: فرزندم، كنیزی است كه در زیركی و كرامت‌های اخلاقی بهتر از او ندیده‌ام. می‌دانم هر نسلی كه از وی به وجود آید پاكیزه و مطهر خواهد بود.

وقتی امام رضا علیه السلام به دنیا آمد، مادرش را طاهره نامیدند. او به عبادت عشق می‌ورزید و می‌گفت: دایه یی بیابید تا مرا در شیر دادن یاری دهد.... شیرم كافی است، ولی پرداختن به شیر نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهایی كه به آن‌ها عادت كرده بودم، كاستی پذیرد. (6)

نام و لقب‌های حضرت

نام حضرت علی، كنیه‌اش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضی، وفی، قرة اعین المؤمنین و غیظ الملحدین است. (7) علی بن یقطین دربارۀ كنیۀ حضرت می‌گوید: نزد امام كاظم علیه السلام رفتم و دریافتم فرزندش علی بن موسی الرضا علیهما السلام نیز نزد وی شتافته است. امام فرمود: علی بن یقطین، همین علی، آقای فرزندان من است. آگاه باش، من كنیه‌ام [ابوالحسن] را به وی دادم. (8)

بزنطی دربارۀ لقب حضرت می‌گوید: به امام محمد تقی علیه السلام عرض كردم: گروهی از مخالفانتان چنان می‌پندارند مامون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذیرش ولایت عهدی، رضا لقب داد.

حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ می‌گویند. حق تعالی او را رضا نامید؛ چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم علیهم السلام در زمین وی را پسندیدند.

پرسیدم: پس چرا وی رضا نامیده شد؟

فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نیز او را پسندیدند و از وی خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضایت به وی اختصاص دارد. (9)

سلام علی آل طه و یاسین                                         سلام علی آل خیر النبیین

سلام علی روضة حل فیها                                         امام یباهی به الملك و الدین

امام به حق شاه مطلق كه آمد                                    حریم درش قبله گاه سلاطین

شه كاخ عرفان گل شاخ احسان                                  در درج امكان مه برج تمكین

علی بن موسی الرضا كز خدایش                                رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

ز فضل و شرف بینی او را جهانی                                اگر نبودت تیره چشم جهان بین

پی عطر روبند حوران جنت                                       غبار دیارش به گیسوی مشكین

اگر خواهی آری به كف دامن او                                 برو دامن از هر چه جز اوست در چین

چو جامی بچش لذت تیغ مهرش                                 چه غم گر مخالف كشد خنجر كین (10)

شخصیت والای امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام پایۀ دین و چشمۀ زلال معرفت بود. بعد از شهادت پدر بزرگوارش، امامت را به عهده گرفت و در هت بارور ساختن فرهنگ غنی اسلام كوشید. شخصیت وی از دو جهت شخصی و اجتماعی قابل بررسی می‌نماید.

1- عصمت

شیعیان امامان را معصوم و از هر نوع خطا و اشتباه پیراسته می‌شمارند. بر این اساس، امام رضا علیه السلام معصوم است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در رویایی صادق به امام كاظم علیه السلام فرمود: او [امام] كسی است كه با نور خدا می‌بیند، با فهم خود می‌شنود و بر اساس حكمت خود سخن می‌گوید. اشتباه نمی‌كند و در راه دانش گام برمی دارد نه نادانی.

آن گاه دست امام رضا علیه السلام را گرفت و فرمود: او همین است.

امام كاظم علیه السلام بعد از نقل این خواب به یزید بن سلیط فرمود: امسال مرا دستگیر می‌كنند و امامت با فرزندم علی علیه السلام است كه همنام علی بن ابی طالب و علی بن حسین به شمار می‌آید. خداوند به او فهم، خویشتن داری، یاری دین و محنت علی اول و بردباری در برابر ناگواری‌ها و استقامت علی دوم بخشیده است. (11)

ای صاحب ولایت و عصمت ز روضه ات                                 بر كائنات هست كنون اقتدار توس

بیت الحرام قبله شد و مرقد تو نیز                                           آن در میان مكه و این بر كنار توس (12)

 

قلب می‌گردد روان از بوی خاك درگهش                      خاك نتوان گفتنش كز روی عزت كیمیاست

قبه پرنورش از رفعت سپهر دیگری است                      و اندر و ذات پر انوارش چو مهر اندر سماست

رفعت گردون گردان دارد آن گه بر سری                       مجمع تقوا و عصمت مركز صدق و صفاست

حاسد ار نشناسدش كز روی رفعت كیست او               پادشاه اتقیا و ازكیا و اصفیاست (13)

2- دانش

امام علیه السلام دانش و معرفت را از پدرانش و جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله به ارث برد. امام كاظم علیه السلام به فرزندانش می‌فرمود: این برادرتان [علی بن موسی] عالم آل محمد صلی الله علیه و آله است. مسائل دین خود را از وی بپرسید و آنچه به شما می‌گوید نگهدارید؛ زیرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد شنیدم كه فرمود: عالم آل محمد - كه همنام امیر مؤمنان علیه السلام علی است - در صلب تو است؛ كاش او را می‌دیدم.

ابراهیم بن عباس صولی می‌گوید: ندیدم از امام رضا علیه السلام پرسش شود و او پاسخش را نداند. به آنچه تا زمانش بر روزگار گذشته، از وی داناتر ندیده‌ام. مامون از هر چیزی می‌پرسید و امام را می‌آزمود. امام پاسخ می‌داد و همۀ پاسخ هایش به قرآن مستند بود. (14)

مامون به فرزند ابی ضحاك - كه از میزان دانش امام شگفت زده شده بود - گفت: آری پسر ابی ضحاك، این بهترین و داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.

او همچنین به محمد بن جعفر گفت: این پسر برادرت از آن دسته اهل بیت است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله دربارۀ آن‌ها فرمود:

«الا ان ابرار عترتی و اطائب ازومتی احلم الناس صغارا اعلمهم كبارا لا تعلموهم فانهم اعلم منكم ولا یخرجونكم من باب هدی ولا یدخلونكم من باب ضلال. (15)» آگاه باشید، نیكان خاندانم و پاكیزگان نسلم در كودكی از همه شكیباتر و در بزرگی از همه داناترند. به آن‌ها علم میاموزید؛ زیرا آن‌ها از شما داناترند. آنان شما را از راه هدایت بیرون نمی‌برند و در وادی گمراهی نمی‌افكنند.

بر این اساس، امام رضا علیه السلام نیز مانند دیگر امامان معلم انسان‌ها بود و هیچ انسانی حق استادی بر وی نداشت.

3- مكارم اخلاق

اخلاق خوب، نشان دهندۀ ذات نیك و درون زیبای انسان است. امام رضا علیه السلام چنان به این ویژگی آراسته بود كه دوست و دشمن را جلب می‌كرد. ابراهیم بن عباس صولی در این باره گفته است:

هرگز ندیدم در سخن گفتن با كسی درشتی كند.

هرگز ندیدم سخن كسی را پیش از آن كه تمام شود، قطع كند.

هرگز درخواست كسی را كه قادر به انجام دادنش بود، رد نكرد.

در برابر هم نشین، پاهایش را دراز نمی‌كرد.

در برابر هم نشین تكیه نمی‌داد.

ندیدم به بردگان بد بگوید.

هر كه ادعا كند در فضیلت مانند او دیده، باور نكنید. (16)

یسع بن حمزه می‌گوید: در مجلس امام رضا علیه السلام مشغول گفت و گو بودیم كه مردی بلند قامت داخل شد و گفت: سلام بر تو‌ای فرزند پیامبر خدا، من مردی از دوستان شما، پدران و نیاكانتانم. اكنون از زیارت خانۀ خدا باز گشته‌ام و چیزی كه بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم فرست؛ من دارای نعمت و دولتم و درخور صدقه نیستم، آنچه مرحمت فرمایی، از سوی شما صدقه خواهم داد.

امام از او خواست بنشیند. بعد از پایان جلسه، از وی اجازه گرفت و به خانه رفت. لحظاتی بعد، در را بست؛ دستش را از بالای در بیرون آورد و پرسید: [آن مرد] خراسانی كجاست؟! مرد پاسخ داد: این جایم.

فرمود: این دویست دینار را بگیر، با آن هزینۀ سفرت را تامین كن؛ به این‌ها تبرك بجوی، از سوی من صدقه مده و بیرون شو.

یكی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی كردی و چهره پنهان ساختی؟!

فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواری خواهش را در چهره‌اش ببینم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیده‌ای كه فرمود: كار نیكی كه پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است و افشا كنندۀ كار بد خوار و پنهان كنندۀ آن آمرزیده است.... (17)

ای جنابت قبلۀ حاجات ارباب نیاز                               حاجتی كاین جا رود معروض بی شبهت رواست

حاجت ابن یمین را هم روا كن بهر انك                       حاجت خلقان روا كردن ز اخلاق شماست

در ره اخلاص تو جز افتخارم هیچ نیست                      و آن كه زاد او نه فقرست اندرین ره بینواست

نیستم محتاج دنیا چون فنایش در پی است                    كار عقبی دار و حالش را كه در دار البقاست (18)

4- هدایت منحرفان

امام رضا علیه السلام به راهنمایی و هدایت منحرفان فكری و سیاسی بسیار اهمیت می‌داد. پس از شهادت امام كاظم علیه السلام، گروهی چنان پنداشتند امام كاظم علیه السلام همچنان زنده است. حضرت رضا علیه السلام به شیوه‌های مختلف با این گروه رو به رو می‌شد و به هدایت آن‌ها می‌پرداخت. عبدالله بن مغیره عراقی می‌گوید: من به مذهب واقفیه اعتقاد داشتم. وقتی برای به جای آوردن مراسم حج به مكه رفتم، تردید وجودم را فرا گرفت. خود را به دیوار كعبه چسباندم و گفتم: خدایا، نیازم را می‌دانی، مرا به بهترین دین‌ها ارشاد فرما!

همان جا به قلبم خطور كرد نزد امام رضا علیه السلام به مدینه بروم. وقتی به خانۀ حضرت رسیدم، به خادم گفتم: به ولایت بگو مردی عراقی آمده است. در این لحظه، صدای امام رضا علیه السلام را شنیدم كه دو بار فرمود: عبدالله بن مغیره، وارد شو.

وارد خانه شدم، به چهره‌ام نگریست و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب و تو را به دین خویش هدایت كرد.

گفتم: اشهد انك حجة الله و امینه علی خلقه. (19)

عالم آل محمد از دریای مواج دانش خویش در مسیر راهنمایی دانشوران نیز بهره می‌برد. مناظره‌های آن حضرت بر درستی این سخن گواهی می‌دهد. صفوان بن یحیی می‌گوید:

یوحنا نزد امام رضا علیه السلام آمد و گفت: گروهی ادعایی دارند. جمعی سخن آن‌ها را درست می‌دانند ولی افزون بر آن، ادعای دیگر نیز دارند. در این باره چه می‌فرمایید؟

حضرت فرمود: ادعای گروه اول پذیرفته است و ادعای گروه دوم بدان سبب كه گواهی ندارند، پذیرفته نیست.

یوحنا گفت: ما بر این باوریم عیسی، روح خدا و كلمۀ او است. مسلمانان نیز این سخن را می‌پذیرند؛ ولی می‌گویند محمد رسول خدا است. ما این ادعا را قبول نداریم. بی تردید آنچه بر آن توافق داریم، از آنچه در آن اختلاف داریم، بهتر است.

امام پرسید: چه نام داری؟

گفت: یوحنا.

حضرت فرمود: یوحنا، ما به آن عیسی بن مریم، روح و كلمۀ خداوند كه به محمد ایمان داشت، به آن بشارت می‌داد و بر بندگی خود اعتراف داشت، ایمان داریم. اگر آن عیسی كه شما می‌گویید روح خدا و كلمۀ او است، عیسایی كه به محمد ایمان داشت، به او بشارت می‌داد و بر بنده گی‌اش معترف بود نباشد، ما از اعتراف بدان پیراسته ایم و هیچ توافقی نداریم. (20)

علی بن شعبه می‌گوید: وقتی امام رضا در مجلس مامون به گروهی از دانشمندان عراقی و خراسانی پیوست، مامون گفت: منظور از آیۀ «ثم اورثنا الكتاب الذین اصطفینا من عبادنا» چیست؟

دانشمندان گفتند: مراد تمام امت است؛ یعنی همۀ امت پیامبر صلی الله علیه و آله برگزیده اند و كتاب به آن‌ها ارث می‌رسد.

مامون به امام گفت: شما چه می‌فرمایید؟

عالم آل محمد فرمود: خداوند در این آیه به عترت پاك رسول خدا صلی الله علیه و آله نظر دارد.

مامون پرسید: چگونه؟

امام فرمود: اگر همۀ امت برگزیدۀ خدا و وارث كتاب بودند، پس باید همه بهشت می‌رفتند؛ چون خدا می‌فرماید: «فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن الله ذالك هو الفضل الكبیر» پس آن‌ها را در بهشت قرار داد و فرمود: «جنات عدن یدخلونها» پس وراثت به عترت پاك رسول خدا اختصاص دارد. عترت پیامبر كسانی اند كه خداوند در كتابش آن‌ها را چنین وصف كرده است: «انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت ویطهركم تطهیرا..» رسول خدا نیز دربارۀ آن‌ها می‌فرماید: «انی مخلف فیكم الثقلین كتاب الله وعترتی اهل بیتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.... من دو چیز گران میان شما برجای می‌گذارم: كتاب خدا و عترتم [كه] اهل بیت من [شمرده می‌شوند] هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا در حوض بر من وارد شوند.... (21)

از شهادت پدر تا هجرت به ایران

در سال 179ه. ق. امام كاظم علیه السلام به وسیلۀ هارون الرشید دستگیر و به عراق منتقل شد. بر اساس نظر مشهور، آن حضرت در بیست و پنجم رجب 183 به شهادت رسید. (22) مسافر، خدمت كار خانۀ امام كاظم، می‌گوید: هنگامی كه امام كاظم را به بغداد می‌بردند، حضرت به فرزندش امام رضا علیه السلام فرمود: در خانۀ من بخواب تا آن كه خبر شهادتم را دریافت كنی.

ما هر شب بستر حضرت رضا علیه السلام را در دالان خانه می‌انداختیم. آن حضرت بعد از شام می‌آمد، در آن جا می‌خوابید و بامداد به خانۀ خود می‌رفت. این روش تا چهار سال ادامه یافت. سرانجام شبی حضرت برای خواب به خانۀ پدر نیامد. اهل خانه نگران شدند. بامداد حضرت آمد و به ‌ام احمد فرمود: آنچه پدرم به تو سپرده، نزد من آور.

ام احمد فریادی كشید و... گفت: به خدا سوگند، مولایم وفات یافته است.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: آرام باش، گفتارت را آشكار مساز تا خبر به حاكم مدینه برسد.

آن‌گاه‌ ام احمد كیسه‌یی - كه دو یا چهار هزار دینار در آن بود - به حضرت داد و گفت: امام كاظم علیه السلام كیسه را محرمانه به من داد و فرمود: این امانت را از همه پنهان دار و چون یكی از فرزندانم آن را مطالبه كرد، به وی بسپار؛ و این نشانۀ وفاتم خواهد بود.

امام رضا علیه السلام، پس از تحویل گرفتن امانت، به خانه‌اش رفت و دیگر برای خواب به خانۀ امام كاظم علیه السلام نیامد. پس از چند روز، پیكی خبر وفات امام را به مدینه آورد. روزها را شمردیم و دریافتیم همان روزی كه امام رضا برای خواب به خانۀ پدر نیامد، امام كاظم علیه السلام به سرای جاودانگی شتافت (23) .

پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام، حضرت رضا علیه السلام امامتش را آشكارا بیان می‌كرد تا مردم در فتنه‌ها گمراه نشوند. صفوان بن یحیی می‌گوید: پس از شهادت امام كاظم علیه السلام، حضرت رضا علیه السلام دربارۀ امامتش آشكارا سخن می‌گفت. ما بر جان حضرت ترسیدیم. مردی به وی گفت: شما امری بسیار مهم را آشكار ساختید، بر جان شما بیمناكیم.

امام فرمود: او [هارون] هر چه بكوشد بر من راهی ندارد. (24)

مهم‌ترین مشكل حضرت در این عصر، گروه واقفیه بود كه در سایۀ كژاندیشی جمعی دنیاطلب شكل گرفت. سرانجام مامون در سال 200 امام را به خراسان فرا خواند و حضرت ناگزیر سمت آن سامان رهسپار شد. (25)

حدیث سلسلة الذهب

ابن صلت هروی می‌گوید: با حضرت رضا علیه السلام بودم. وقتی سوار بر استر به نیشابور گام نهاد، دانشوران به استقبالش رفته، افسار استر را گرفتند و گفتند: پسر رسول خدا، تو را به حق پدران پاكت، سخنی بگو.

امام سر از هودج بیرون آورد و فرمود: پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علی، از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین آقای جوانان بهشت، از امیر مؤمنان، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان نقل كرد كه جبرئیل روح الامین از سوی خداوند گفت:

انی انا الله لا اله الا انا وحدی. عبادی فاعبدونی ولیعلم من لقینی منكم بشهادة ان لا اله الا الله مخلصا بها انه قد دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی.

من خدایی هستم كه جز من پروردگاری نیست. بندگان من، مرا عبادت كنید و بدانید هر كه با شهادت لا اله الا الله و اخلاص و عمل مرا ملاقات كند، به حصارم گام می‌نهد و هر كه به حصارم قدم گذارد، از عذابم ایمن است.

آن گاه دربارۀ اخلاص در شهادت بر یگانگی خداوند پرسیدند، فرمود:

«طاعة الله وطاعة رسول الله وولایة اهل بیته.» (26)

پیروی از خداوند و فرستادۀ پروردگار و پیوند با اهل بیت وی.

از پذیرش ولایت عهدی تا شهادت

در مرو مامون به استقبال امام شتافت و او را ناگزیر ساخت پیشنهاد ولایت عهدی او را بپذیرد. امام در برابر رژیم موضعی منفی و شگفت انگیز اختیار فرمود؛ زیرا پذیرش ولایت عهدی را به عدم مسئولیت خصوصی و عمومی مشروط ساخت. او فرمود: ولایت عهدی را به شرطی می‌پذیرم كه كسی را به مقامی نگمارم و از كاری بركنار نكنم، سنتی را دگرگون نسازم، از دخالت در امور حكومت بر كنار باشم و تنها مورد مشورت قرار گیرم. (27)

به اعتقاد امام تا حكومت به طور كامل تحت رهبری وی قرار نمی‌گرفت، مشروعیت نمی‌یافت؛ حضرت، با عدم دخالت در امور حكومتی، عملا مشاركت در حكومت را رد كرد؛ زیرا بر اساس مشاركت، امام باید سهم مامون در حكومت بر مؤمنان را تایید می‌كرد و به آن مشروعیت می‌داد. بنابر این، نقشۀ اخذ مشروعیت مامون با عدم دخالت امام در امور حكومتی ناكام ماند. (28)

پس از پذیرش ولایت عهدی مراسم‌های مفصل جشن برگزار شد؛ ولی از آن جا كه مامون امام را تنها برای كسب مشروعیت به ایران فرا خوانده بود، بعد از حدود سه سال، در صفر سال 203 در پنجاه و پنج سالگی، وی را مسموم ساخت. (29) پیكر امام در سناباد به خاك سپرده شد.

ای روضه یی كه دهر ز بویت معطر است                                  آبت ز كوثر و گلت از مشك و عنبرست

در طینت تو چشمۀ خورشید مضمرست                                                بوی تو چون نسیم جنان روح پرورست

خاكی و نه فلك بوجودت منورست                                         تا در تو نور دیده زهرا و حیدرست

خورشید كو یگانه رو هفت كشورست                                                 بهر شرف ز خاك نشینان این درست (30)

زیارت امام رضا علیه السلام

زیارت دیدار مشتاقانۀ برگزیدگان خداوند است؛ برقرار ساختن ارتباط قلبی با حجت پروردگار و حضور در مشهد و گرامی شمردن شهید است. امام رضا علیه السلام دربارۀ زیارت می‌فرماید:

ان لكل امام عهدا فی عنق اولیائه وشیعته وان من تمام الوفاء بالعهد وحسن الاداء زیارة قبورهم. فمن زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقا بما رغبوا فیه كان ائمتهم شفعاءهم یوم القیامة. (31)

هر امامی را در گردن پیروانش پیمانی است. وفای به این پیمان وقتی كامل است كه آرامگاه هاشان زیارت شود. پس هر كه امامان را مشتاقانه زیارت كند و آنچه مورد خواست و اشتیاق آنان است درست شمارد، آنان نیز در روز رستاخیز شفیعانش خواهند بود.

و نیز فرمود: به زودی توس محل آمد و شد شیعیان و زائرانم می‌گردد. بدان، هر كه مرا در توس - كه از وطنم [مدینه] دور است - زیارت كند، روز قیامت در حالی كه آمرزیده شده با من و هم رتبۀ من خواهد بود. (32)

صله از حضرت رضا علیه السلام

حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی، پیش از شروع درس مرحوم آیت الله العظمی حائری دقایقی مرثیه می‌خواند. او - كه مردی با اخلاص بود - می‌گفت: به مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آن جا اقامت گزیدم. آنچه داشتم، خرج كردم و تهیدست شدم. كسی را نیز نمی‌شناختم تا مشكلم را با وی در میان نهم.

به همین جهت، قصیده یی در ستایش حضرت رضا علیه السلام سرودم. چنان اندیشیدم كه آن را برای تولیت بخوانم و صله بگیرم. با این هدف حركت كردم؛ ولی در راه به خود آمدم و تصمیم گرفتم آن را به حضرت ارائه دهم. به همین جهت، كنار ضریح رفتم، پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده را خواندم و تقاضای صله كردم. ناگاه دیدم دستی با من مصافحه كرد و یك اسكناس ده تومانی در دستم نهاد. بی درنگ گفتم: سرورم، كم است.

ده تومان دیگر بدان افزود.

باز گفتم: كم است.

او همچنان می‌افزود و من بیش‌تر می‌طلبیدم. سرانجام میزان پول به هفتاد تومان رسید. شرم كردم بیش‌تر بخواهم. سپاس گزاردم و از حرم بیرون آمدم. در حال پوشیدن كفش هایم بودم كه دیدم آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید مشهدی، با شتاب رسید و فرمود: شیخ ابراهیم، خوب با حضرت رضا مانوس شده‌ای، قصیده می‌سرایی و پاداش می‌گیری. صله را به من ده تا....

بی درنگ پول‌ها را تقدیم كردم. او یك پاكت به من داد و رفت. یكصد و چهل تومان یعنی دو برابر صله در پاكت بود. (33)

ای آستان قدس تو تنها پناه من                                               بر خاك باد پیش تو روی سیاه من

می آید از درون ضریحت شمیم عشق                                      پیچیده در فضای حرم سوز و آه من

چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است                                   ای چلچراغ چشم تو خورشید راه من

گلدسته ات منادی صوت اذان عشق                                         مانوس با غروب و زوال و پگاه من

مهر از فروغ گنبد پاكت گرفته وام                                           شمس الشموس هستی و نامت گواه من

هر صبحدم به شوق تو بیدار می‌شدم                                       كافتد به بارگاه تو لختی نگاه من

ای غربت مجسم تاریخ‌ای امام                                                            ای خاك پای مرقد تو بوسه گاه من (34)

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

 

1) شعر از قاسم رسا، مدایح رضوی در شعر فارسی، ص 213.

2) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 29.

3) ابن بابویه ولادت حضرت را 11 ربیع الاول 153، پنج سال بعد از شهادت امام صادق علیه السلام، كلینی سال 148، بعضی 11 ذی حجه 153 و شیخ طبرسی 11 ذی قعده 153 می‌داند. به اعلام الوری، ص 313، اصول كافی، ج 1، ص 486، كشف الغمه، ج 3، ص 53، اصول كافی، ج 6، ص 473 و بحار الانوار، ج 49، ص 9 رجوع كنید.

4) تكتم، اروی، سكن، سمانه،‌ام البنین، خیزران، صقر، شقرا از دیگر نام‌های او است. (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 22 و 23.

5) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 26.

6) همان، ص 24.

7) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 396؛ كشف الغمه، ج 3، ص 53.

8) اصول كافی، ج 1، ص 311.

9) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 22.

10) نور الدین عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف قرن نهم.

11) اصول كافی، ج 1، ص 315. (فقال هو الذی ینظر بنور الله عز وجل ویسمع بفهمه وینطق بحكمته یصیب فلا یخطی ء ویعلم فلا یجهل معلما حكما وعلما.

12) مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام. (محمد بن حسان الدین شاعر قرن 9) .

13) همان، ص 614. (محمد ابن یمین الدین مزیومدی شاعر قرن 8) .

14) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 180- 183؛ بحار الانوار، ج 49، ص 211 و 100؛ ارشاد مفید، ص 291؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 300.

15) تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام، محمد جواد فضل الله، ترجمه سید محمد صادق عارف، ص 42.

16) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 184.

17) اصول كافی، ج 4، ص 24.

18) مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام، ص 616. (ابن یمین) .

19) اصول كافی، ج 1، ص 355.

20) عیون الاخبار، ج 2، ص 230.

21) تحف العقول، ص 313.

22) منتهی الآمال، ج 2، ص 121 و 149.

23) اصول كافی، ج 1، ص 381 و 386.

24) همان، ص 487، حدیث 2.

25) در این كه امام از چه مسیرهایی عبور كرد، اختلافاتی وجود دارد.

26) بحار الانوار، ج 49، ص 120 و 121.

27) عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 139.

28) همان، ص 140.

29) الارشاد، ص 285.

30) مجموعه آثار نخستین كنگره جهانی امام رضا علیه السلام، ص 621. (عصمت بخاری) .

31) وسایل الشیعه، ج 10، ص 253؛ بحار الانوار، ج 100، ص 116.

32) وسایل الشیعه، ج 10، ص 438.

33) همان.

34) مدایح رضوی در شعر فارسی، ص 256. (عبدالله حسینی) .

480 دفعه
(0 رای‌ها)