جلوه‌هایی از هجرتهای علما (5)

مهاجرت‌های شهید سید مجتبی نواب صفوی

در سال 1303 «شمسی‌» كودكی دیده به جهان گشود كه سید مجتبی نام گرفت، او از همان كودكی با جدیت به حفظ قرآن پرداخت و در سن هفت سالگی راهی مكتبخانه گردید. پس از اتمام دوره، وارد مدرسه «آلمانی ها» شده به فراگیری دروس متداول آن جا پرداخت.

سید مجتبی به مباحث اسلامی علاقه وافری داشت و شیفته دروس حوزوی بود. او در عصری زندگی می‌كرد كه نظام آموزشی غرب، در كشور ایران به عنوان سنبل پیشرفت معرفی شده بود و می‌رفت تا ساختار فكری نسل جدید را دست خوش تحولی بسیار ناپسند نماید.

سید همزمان با فراگیری دروس جدید، درس‌های حوزه را نیز می‌خواند و پس از اتمام تحصیلات خود وارد شركت نفت شد، ولی همچنان علاقه‌اش به معارف اسلامی آرام و قرار را از او گرفته بود.

بیش از شش ماه از ورود او به شركت نفت نگذشته بود كه در اثر حمله یك انگلیسی به یك كارگر ایرانی و مجروح شدن او، كارگران جلسه‌ای ترتیب داده و سید در جمع آنان به ایراد سخنرانی پرداخت و باعث تحریك كارگران و شورش آنان بر علیه انگلیسی‌ها شد، تا جائی كه كارگران به محل اقامت آن فرد هجوم برده و آن جا را خراب كردند. به دنبال این حركت، پلیس به مقابله با شورش برخاسته و عده‌ای را دستگیر نمود.

سید قبل از دستگیر شدن فرصت را مناسب دیده، برای كسب فیض از محضر علماء بزرگوار راهی نجف اشرف شد. این اولین حركت وی برای رسیدن به اهداف عالیه‌اش بود تا در كنار اولین مظلوم عالم، قصه مظلومیت میلیون‌ها انسان در بند ظلم و ستم را باز گوید و از آن حضرت استمداد جوید.

سید مجاهد در شهر نجف كه با صدها سال سابقه، كانون اندیشه‌های علوی بوده است وارد مدرسه «قوام‌» شد و به تحصیل و فراگیری علوم اسلامی پرداخت.

او كه به سرچشمه معارف رسیده بود و سینه گشاده‌اش آمادگی زیادی برای كسب دانش داشت از محضر عالمان بزرگی همچون علامه امینی صاحب كتاب ارزشمند «الغدیر» كسب فیض نمود.

در ایامی كه وی سخت مشغول به تحصیل بود، كتابی به دستش رسید كه در آن به وجود مقدس صادق آل محمد علیهم السلام توهین شده بود، سید كه از این حركت سخت آشفته شده بود، كتاب را به چند تن از اساتید و مراجع عالیقدر نجف عرضه كرد تا اینكه حضرت آیت الله حاج آقا حسین قمی با صراحت حكم ارتداد نویسنده كتاب را صادر نمود.

آغاز هجرت

مقابله با حركت‌های ضد دینی برای بیداری مسلمانان را سید از جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام به ارث برده بود. به حكم وظیفه شرعی، با تصمیمی قاطع در حالی كه در گرماگرم درس و بحث بود رو به وطن خویش نمود، زیرا برای مجاهدی همچون نواب، وظیفه و رسالت الهی مهمترین چیزی بود كه تكلیف او را معین می‌كرد.

آثار و بركات سیاسی فرهنگی هجرت سید

الف - فرهنگی

شهید نواب به محض ورود به ایران، وظیفه اخلاقی خود دید كه ابتدا با نویسنده كتاب مذكور دیداری داشته باشد تا شاید بتواند او را ارشاد كند، زیرا این اهانت به قلم فردی صورت گرفته بود كه «احمد كسروی‌» نام داشت و مدتی را در لباس دین گذرانیده بود. ولی متاسفانه تلاش سید مجتبی در این جهت بی ثمر ماند.

سید كه توهین به مقدسات را نمی‌توانست تحمل كند و می‌بایست به هر قیمتی جلوی این نقشه‌های شیطانی را سد نماید، ناچار شد با برنامه‌ای دیگر دست به مبارزه علنی زده و برای تهیه اسلحه از بعضی از علماء پول تهیه كند.

روز بیست و سوم اردیبهشت سال 1324 كسروی را با شلیك گلوله‌های غیرت و غضب خویش هدف قرار داد ولی با عدم موفقیت روبرو شده، با دخالت پلیس به زندان افتاد. علماء نجف و ایران خواستار آزادی ایشان شدند كه پس از دو ماه با قید كفالت آزاد شد.

پس از آزادی از زندان جهت پیشبرد اهداف عالیه خود چاره را در ترتیب تشكیلاتی دید تا بتواند آرمان‌های پاك و الهی را تحقق بخشد. او در این راستا دست به ایجاد «گروه فدائیان اسلام‌» زد و با انتشار اعلامیه‌ای، «فدائیان اسلام‌» موجودیت خود را به رهبری آن سید بزرگوار اعلام كرد و پس از مدتی «كسروی‌» توسط چهار تن از افراد این شجره طیبه به هلاكت رسید.

ب - سیاسی

نواب صفوی به عنوان فردی فعال، یكی از موثرترین عناصر در جریان ملی شدن صنعت نفت بود و زمانی كه آیت الله كاشانی تبعید شده بود مقدمات بازگشت ایشان را فراهم كرد و بر خلاف مصدق بر روابط استعمارگرایانه با امریكا خط بطلان كشید.

یازدهم شهریور ماه 1332 شمسی مجاهد نستوه به سوی بغداد سفر كرد و از آن جا به بیروت، سپس به بیت المقدس هجرت نمود و در اولین جلسه كنگره عظیم اسلامی با نطق‌های حماسی خویش به زبان عربی فریاد بیداری و مظلومیت مسلمانان آزاده را سر داد.

پس از پایان آن كنگره، نماینده جمعیت «اخوان المسلمین‌» مصر با وی آشنا شده، شیفته او گردید و از نواب صفوی دعوت نمود تا به سفر خویش ادامه دهد و از مصر دیدن نماید. اما عدم امكانات مالی این سفر را به تعویق انداخت و سید ناچار شد به عراق برگردد و داستان دعوت را با استاد خویش در میان بگذارد. استاد زمینه سفر را آماده كرده، نواب را به مصر اعزام نمود كه با استقبال پرشور مردم و جمعیت «اخوان المسلمین‌» مواجه گشت.

مدتی نگذشت كه دولت مصر جمعیت «اخوان المسلمین‌» را منحل اعلام نموده، حكم اخراج این سید مبارز را صادر كرد. او طی ملاقات هائی كه با «نجیب‌» و «جمال عبدالناصر» داشت موقعیت آن جمعیت را در جهت تحكیم دولت انقلابی مصر یادآور شد اما ثمری نبخشید.

پس از بازگشت به ایران در تاریخ اول آذرماه 1334 توسط مامورین امنیتی دستگیر و راهی زندان شد، همزمان با این اتفاق آیت الله كاشانی نیز تحت فشار قرار گرفته، در وضعیت نابسامانی به سر می‌برد، پس از این برخورد نظام سرسپرده بود كه اكثر علماء از جمله حضرت امام « قدس سره‌» هر كدام به نوعی مخالفت خویش را ابراز داشتند.

چهارم دی ماه 1334 در حالی كه نواب صفوی در چنگال ناپاك ظلم و ستم فریاد آزادی سر می‌داد اولین دادگاه وی تشكیل شد و در نهایت، رای دادگاه بر اعدام او و سه تن از بهترین همرزمانش صادر گردید و در نیمه شب بیست و هفتم دیماه مطابق با سوم جمادی الثانی در سالگرد شهادت مظلومانه مادرش فاطمه زهرا علیها السلام با تیرهای كینه دژخیمان ستمگر مرغ روحش به ملكوت اعلی پروا ز كرد. *

 

پی‌نوشــــــــــــت:

 

* - برای تدوین مجموعه «جلوه‌هایی از هجرت‌های علما» از منابع زیر استفاده شده است:

قرآن كریم؛ المراجعات، شرف الدین عاملی؛ روضات الجنان، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین؛ مجله نامه فرهنگ، شماره 9؛ علامه امینی مصلح نستوه، سید علیرضا سید كباری؛ شرف الدین عاملی چاووش وحدت، مصطفی قلیزاده؛ نواب صفوی سفیر سحر، سید علیرضا سید كباری؛ سید عبدالحسین لاری پیشوای تنگستان، سید علیرضا سید كباری؛ محقق ثانی مقتدای شیعه، محمد جوان پیچان؛ شیخ طوسی خورشید ابرار، علیرضا شهروی؛ شیخ عبدالكریم حائری نگهبان بیدار، سعید عباس زاده.

349 دفعه
(0 رای‌ها)