آشنایی با منابع دست اول شیعه (13)

الاِرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد

 

این کتاب از مهم‌ترین منابع معتبر شیعه در زمینه تاریخ زندگانی ائمه‌علیهم‌السلام، و محل مراجعه محققان سیره اهل بیت‌علیهم‌السلام و مشتاقان تاریخ آن گرامیان است. افزون بر آن،‌ ارشاد مفید، مستند اکثر منابع بعد از خود و مهم‌ترین منبع در موضوع امامت به شمار می‌آید. مبلغان ارجمند نیز از این منبع تاریخی، حدیثی و امام‌شناسی، هرگز بی‌نیاز نیستند و با مطالعه آن، بسیاری از اطلاعات و گمشده‌های خود را در این مجموعه ارزشمند خواهند یافت، این اثر در میان دانشمندان اسلامی، چنان مشهور است که علامه مجلسی می‌نویسد: «کتاب الإرشاد أشهر من مؤلفه رحمه الله؛ کتاب ارشاد، مشهورتر از مؤلف خود است.» (1)

شیخ مفید ـ که یکی از چهره‌های سرشناس شیعه در طول هزار سال گذشته است ـ این اثر ارزشمند را در قرن چهارم هجری پدید آورده و به دوستداران اهل‌بیت‌علیهم‌السلام تقدیم کرده است.

مؤلف درباره انگیزه نگارش این کتاب ـ که به درخواست یکی از یاران خود نگاشته است ـ می‌فرماید: به توفیق و یاری خدا در این کتاب، آنچه را که اثبات آن را درخواست کرده بودی، بیان خواهم کرد. از نامهای امامان هدایت‌علیهم‌السلام و تاریخ عمر و مدت زندگانی آنها گرفته تا مکان شهادتشان و نامهای فرزندانشان و شمه‌ای از فرازهای زندگی آنها، که باعث آگاهی بر احوال آنهاست؛ تا درباره آنان معرفت بیش‌تر و کامل‌تری پیدا کنی و در میان اظهار نظرها و عقیده‌های گوناگون درباره آنها، فرق بگذاری و بتوانی مطالب شبهه‌ناک را از حقایق ناب تشخیص‌دهی، و در این باره همانند مردمان با انصاف و دیندار، بر گفتار حق و درست تکیه کنی. من به یاری خداوند به درخواست تو پاسخ مثبت می‌دهم و چنان‌که خواسته‌ای، اختصار و اجمال را در این باره مراعات خواهم کرد و اعتمادم بر خداست و هدایت شدن به راه راست را از او خواهانم. (2)

این کتاب با اینکه منبع روایی و حدیثیِ مستند است؛ امّا شیخ مفید‌رحمه‌الله به نکات تاریخی و عقیدتی نیز در آن می‌پردازد.

نکته دیگر اینکه، بخش اول کتاب که حدوداً نیمی از کتاب است،‌ به زندگانی امیر مؤمنان علی‌علیه‌السلام اختصاص دارد و این،‌ حاکی از اهمیتی است که شیخ مفید برای آن حضرت قائل بوده است. ارزش این کتاب، زمانی نمایان می‌شود که بدانیم، مؤلفِ الارشاد، این اثر ارزشمند را در سال 411 هجری، در اوج شهرت علمی و کمالات معنوی و دو سال قبل از رحلت خود نگاشته است.

موضوعات کتاب

بخش اول

در بخش اول، بعد از مقدمة کوتاهی دربارة علت و ضرورت تألیف کتاب، وارد باب اول می‌شود که درباره تاریخ امیر مؤمنان علی بن ابی طالب‌علیه‌السلام است. در این باب، فصلهای مختلفی در موضوعات ولادت، خانواده، مبارزات و حضور در صحنه‌های مختلف نبرد با اهل باطل، دلایل ولایت، امامت و وصایت، علم و دانش، بیعت مردم با امام‌علیه‌السلام و خلافت ظاهری، فضایل و مناقب، قضاوتها، جریان مباهله، سخنان، نامه‌ها،‌ خطبه‌ها و مواعظ، جریان ناکثین و قاسطین و مارقین، شوری، آیات نازل شده درباره علی‌علیه‌السلام، مساوات با انبیا، پیشگوییها، اصحاب، یاران و فرزندان آمده است.

بخش دوم

در بخش دوم کتاب به تاریخ دیگر امامان معصوم‌علیهم‌السلام می‌پردازد که عبارت‌اند از:

باب دوم در تاریخ امام حسن مجتبی‌علیه‌السلام است. در این باب درباره ولادت، شهادت، فضایل،‌ خلافت،‌ جنگ و صلح، نامه‌ها، سخنان و فرزندان امام مجتبی‌علیه‌السلام مطالبی بیان شده است.

باب سوم، تاریخ امام حسین‌علیه‌السلام است که در آن، ولادت، قیام، شهادت، فضایل،‌ زیارت و موضوعات مربوط به آن حضرت آمده است. عنوان سایر بابها چنین است:

باب تاریخ الإمام علی بن الحسین‌‌علیهما‌السلام و فضله

باب تاریخ الإمام محمد بن علی الباقر‌‌علیهما‌السلام و فضله

باب تاریخ الإمام الصادق‌علیه‌السلام و فضله

باب تاریخ الإمام موسی بن جعفر‌‌علیهما‌السلام

باب تاریخ الإمام علی بن موسی الرضا‌علیه‌السلام

باب تاریخ الإمام محمد بن علی الجواد‌علیه‌السلام

باب تاریخ الإمام علی بن محمد الهادی‌علیه‌السلام

باب تاریخ الإمام الحسن العسکری‌علیه‌السلام و فضله

باب تاریخ الإمام محمد بن الحسن المهدی‌علیه‌السلام و فضله

آثاری درباره این کتاب

تلخیص و گزیده ارشاد، اثر علامه حلی به نام «المستجاد من الإرشاد»؛

شرح چهار جلدی ارشاد، به نام منهج الرشاد، اثر شیخ محمد حسن زنجانی؛

شرح سید محمد باقر دستغیب شیرازی.

ترجمه و شرح ارشاد، اثر سید هاشم رسولی محلاتی در دو جلد.

ترجمه و شرح ارشاد، اثر محمدباقر ساعدی خراسانی.

مؤلف کتاب

ابو‌عبد‌الله محمد بن نعمان عکبری بغدادی، معروف به «شیخ مفید» در سال 336 هجری، در یک خانواده پاک، اصیل و عاشق اهل بیت‌علیهم‌السلام در حومه بغداد به دنیا آمد. او بعد از طی دانشهای مقدماتی برای ادامه تحصیل، راهی بغداد شد و در آنجا از محضر اساتید و دانشمندان بزرگی همچون: جعفر بن قولویه قمی، شیخ صدوق، ابن ولید قمی، ابو غالب زراری، ابن جنید اسکافی و هارون بن موسی تلعکبری دانش اندوخت تا اینکه سرآمد دانشمندان شد و علاوه بر خدمات شایان علمی و فرهنگی، شاگردانی مانند: سید مرتضی علم الهدی، سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی، ابو الفتح کراجکی، سلار دیلمی و... تربیت کرد.

جایگاه علمی

این دانشمند فرزانه در عرصه‌های مختلف علمی از جمله کلام،‌ فقه، حدیث و تاریخ سرآمد عصر خود است. ابن ندیم در فن دوم از مقاله پنجمِ «الفهرست» که درباره متکلمان شیعه بحث می‌کند، از او به عنوان «ابن المعلم» یاد می‌کند و او را می‌ستاید. (3)

ابو‌یعلی جعفری، شاگرد و دامادِ شیخ مفید می‌گوید: «مفید، شبها مختصری می‌خوابید و بقیه شب را به نماز یا مطالعه یا تدریس و یا تلاوت قرآن مجید می‌گذرانید.» (4)

شیخ طوسی، یکی دیگر از شاگردان مفید در کتاب فهرست می‌گوید: محمد بن محمد بن نعمان مکنی بابی عبد الله و معروف بابن معلم از متکلمان شیعه است که در زمان او ریاست شیعه به وی منتهی شد، و در علم و صناعت کلام، مقدم بر دیگران و در فقه نیز سرآمد فقهای زمان بود. او متفکری سریع الانتقال، با فطانت و حاضرجواب بود و نزدیک به دویست جلد کتاب کوچک و بزرگ تألیف کرد. (5)

برخی از آثار شیخ مفید عبارت‌اند از:

1. المقنعة؛ 2. الفرائض الشرعیة؛ 3. أحکام النساء؛ 4. التمهید؛ 5. الانتصار؛ 6. النصرة فی فضل القرآن؛ 7. اوائل المقالات؛ 8. نقض فضیلة المعتزلة؛ 9. الإفصاح؛ 10. الإیضاح؛ 11. الکلام فی دلائل القرآن؛ 12. الکلام فی وجوه إعجاز القرآن و... .

خاطره‌ای شیرین درباره لقب «مفید»

درباره عظمت علمی شیخ مفید، سخن، فراوان است و ما به یک نمونه کوچک و مشهور بین علما اشاره می‌کنیم: روزی قاضی عبد‌الجبار معتزلی، یکی از بزرگان اهل سنت و دانشمندِ نامدار در علم اصول و کلام، در مجلس درس خود نشسته بود و با دانشمندان شیعه و سنیِ حاضر در مجلسش گفتگو می‌کرد. شیخ مفید که در آن موقع، مجتهد معروف شیعه بود و قاضی عبد‌الجبار نامش را شنیده بود؛ ولی تا آن روز او را ندیده بود به مجلس وی آمد و در پایین مجلس نشست.

وی پس از لحظه‌ای، رو به قاضی کرد و گفت: «اگر اجازه دهی سؤالی است که در حضور این دانشمندان بپرسم؟» قاضی گفت: «بپرس!» مفید گفت: «این حدیثی که شیعیان روایت می‌کنند پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» صحیح است یا شیعه آن را ساخته‌اند؟» قاضی گفت: «صحیح است». مفید گفت: «مقصود از مولی چیست؟» قاضی گقت: «مقصود، اولویت و آقایی است.» مفید گفت: «اگر چنین است پس این‌همه اختلافات و دشمنیها میان شیعه و سنی برای چیست؟»

قاضی گفت: «ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت است و چیزی است که نقل شده است؛ ولی خلافت ابوبکر درایت و امری مسلم است و مردم عاقل برای یک روایت،‌ درایت را ترک نمی‌کنند.»

مفید از این سؤال صرف‌نظر کرد و با طرح سؤال دیگری از قاضی پرسید: «چه می‌گویید در این حدیث که پیغمبر به علی‌علیه‌السلام فرمود: «یَا عَلِی حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی؛ جنگ با تو جنگیدن با من است و صلح و سازش با تو صلح با من است؟» قاضی گفت: «این حدیث، صحیح است.» مفید گفت: «با این حدیث درباره اصحاب جمل (که با امیر مؤمنان جنگ کردند) چه می‌گویید و بنا به گفته شما باید کافر باشند؟» قاضی گفت: «ای برادر! آنها توبه کردند.» مفید فرمود: «جناب قاضی، جنگ جمل،‌ درایت و امری مسلم است؛ ولی توبه آنها روایت و شنیدنی است،‌ و خود شما لحظه‌ای پیش گفتی: مردم عاقل برای روایت، ترک درایت نمی‌کنند؟!»

قاضی سخت در جواب فروماند و متحیر شد و نتوانست پاسخی بگوید. لحظاتی سر به زیر انداخت، آن‌گاه سر برداشته، گفت: «تو کیستی؟» مفید فرمود: «خادم شما محمّد بن محمّد بن نعمان هستم.» قاضی برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حَقّاً؛ واقعا که تو برای جامعه اسلامی مفیدی.»

علمای مجلس از این رفتار قاضی، سخت رنجیده‌خاطر شدند و همهمه در میانشان افتاد. قاضی به آنها گفت: «ای فضلا و دانشمندان دین! این مرد، مرا ملزم و محکوم کرد و من پاسخی ندارم که به سؤال او بدهم. اگر شما پاسخی دارید بگویید تا از آنجایی که نشسته برخیزد و به جای خویش بنشیند؟!» امّا کسی نتوانست پاسخ او را بدهد. (6)

از منظر دانشمندان

شخصیت‌شناس برجسته، ابوالعباس نجاشی، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید درباره او می‌گوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر، شیخ و استاد ماست ـ که رضوان خدا بر او باد ـ فضل او در فقه و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که توصیف شود. او تألیفات متعددی دارد.» آن‌گاه متجاوز از 170 کتاب از آثار او را نام می‌برد. (7)

علامه حلی در کتاب خلاصه درباره عظمت شیخ مفید می‌گوید: «او از بزرگ‌ترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست و هر که پس از او آمده از علم او استفاده کرده است.» (8)

علامه بزرگوار، سید حسن صدر در کتاب تأسیس الشیعه می‌نویسد: «شیخ مفید در تمام علوم در زمان خود بی‌نظیر و یگانه بود و ریاست شیعه به او منتهی شد.» (9)

ابن حجر عسقلانی از نظریه‌پردازان معروف اهل سنت در کتاب لسان المیزان درباره او می‌گوید: او عالم شیعه و دارای تألیفات بسیاری است که به دویست کتاب می‌رسد... . او در دوران عضد الدوله،‌ دارای مقامی عظیم بود و در سال 413 از دنیا رفت. هشتاد هزار نفر از دوستدارانش جنازه وی را تشییع کردند. مردی بود بسیار زاهد و با خشوع و حریص در فرا گرفتن علم و دانش، گروه زیادی از او استفاده علمی کردند و خود او در میان شیعه،‌ مقام ارجمندی را دارا شد تا بدانجا که گویند بر همه ما منت نهاد. پدرش در زادگاه خود، شهر واسط، معلم بود و در قریه عکبرا کشته شد. گویند: عضد الدوله در خانه مفید به دیدارش می‌آمد و هر گاه بیمار می‌شد عیادتش می‌کرد. ابو یعلی جعفری که داماد او بود، نقل می‌کند: وی شبها اندکی می‌خوابید. سپس برمی‌خاست و به نماز یا مطالعه یا درس و یا قرائت قرآن مشغول می‌شد.» (10)

محبوب حضرت مهدی‌علیه‌السلام

این دانشمند فرزانه، آن‌چنان در راه خدمتگزاری به ساحت قدس حضرت صاحب الامر‌علیه‌السلام و آبای گرامی‌اش تلاش می‌کرد که سر از پا نمی‌شناخت. وی به دلیل پاسداشت این خدمات به توقیعات، شریف از آن ناحیه مقدسه مفتخر شد. حضرت مهدی‌علیه‌السلام در آن توقیعات، شیخ مفید را با شایسته‌ترین عبارات، می‌ستاید.

حضرت صاحب الامر‌علیه‌السلام نامه‌هایی به نام شیخ مفید صادر فرموده است و نکات مهم و قابل توجهی درباره این خدمتگزار اهل بیت‌علیهم‌السلام در این نامه‌ها وجود دارد. در آغاز یکی از آنها چنین آمده است:

«لِلْاَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ... سَلَامٌ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَلِیُّ الْمُخْلِصُ فِی الدِّینِ الْمَخْصُوصُ فِینَا بِالْیَقِینِ فَاِنَّا نَحْمَدُ اِلَیْکَ اللهَ الَّذِی لَا اِلَهَ اِلَّا هُوَ وَنَسْاَلُهُ الصَّلَاةَ عَلَی سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَنُعْلِمُکَ اَدَامَ اللهُ تَوْفِیقَکَ لِنُصْرَةِ الْحَقِّ وَ اَجْزَلَ مَثُوبَتَکَ عَلَی نُطْقِکَ عَنَّا بِالصِّدْقِ... اَنَّهُ قَدْ اَذِنَ لَنَا فِی تَشْرِیفِکَ بِالْمُکَاتَبَةِ وَ تَکْلِیفِکَ مَا تُؤَدِّیهِ عَنَّا اِلَی مَوَالِینَا قِبَلَکَ اَعَزَّهُمُ اللهُ بِطَاعَتِهِ وَ کَفَاهُمُ الْمُهِمَّ بِرِعَایَتِهِ لَهُمْ وَ حِرَاسَتِهِ؛

برای برادر استوار [در امامت]، دوست رشد یافته، شیخ مفید...، سلام بر تو‌ای دوستدار مخلص در دین که در ولایت ما مخصوص به یقین شده‌ای، پس از ستایش و حمد خداوندی که معبودی جز او نیست و درود به سید و مولی و پیغمبر گرامی ما حضرت محمّد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، و اهل‌بیت طاهرین او، خداوند، توفیقت را در یاری از حق، مستدام فرماید و پاداشت را در نشر علوم ما به راستی زیاد و فراوان کند... بدان که خداوند به ما رخصت داده است تا تو را به نامه‌نگاری مشرف سازیم و دستور دهیم احکام ما را به دوستانمان ـ که نزد تو هستند ـ برسانی. خداوند آنان را به طاعت خود عزیز فرماید و با رعایت و حراست خود، مهم آنان را کفایت فرماید.»

امام زمان‌علیه‌السلام در پایان توقیع، به دست مبارک چنین نوشته بودند. «هَذَا کِتَابُنَا اِلَیْکَ اَیُّهَا الْاَخُ الْوَلِیُّ وَ الْمُخْلِصُ فِی وُدِّنَا الصَّفِیُّ وَ النَّاصِرُ لَنَا الْوَفِیُّ حَرَسَکَ اللهُ بِعَیْنِهِ الَّتِی لَا تَنَامُ فَاحْتَفِظْ بِهِ وَ لَا تُظْهِرْ عَلَی خَطِّنَا الَّذِی سَطَرْنَاهُ بِمَا لَهُ ضَمَّنَّاهُ اَحَداً وَ اَدِّ مَا فِیهِ اِلَی مَنْ تَسْکُنُ اِلَیهِ وَ اَوْصِ جَمَاعَتَهُمْ بِالْعَمَلِ عَلَیْهِ اِنْ شَاءَ اللهُ؛ (11)

این نامه ماست به تو‌ای برادر دوستدار و مخلص با صفای در محبت و یار با وفای ما! خدایت با چشمهایش که به خواب نمی‌رود حفظ فرماید! کسی را بدین نامه و آنچه در آن است آگاه مکن. فقط مضمون آن را به هر کس که اطمینان داری برسان و همگی آنان را به عمل کردن بدان سفارش کن، ان شاء الله.»

شیخ مفید پس از سالها تلاش و خدمات ارزنده به دین مبین اسلام به ویژه به فرهنگ تشیع،‌ در سال 413 هجری، در بغداد درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم، علما و فضلا قرار گرفت.

روز وفات او از لحاظ حضور دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او، بی‌نظیر بود. (12) هشتاد هزار تن از شیعیان، وی را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جوادعلیه‌السلام، پایین پای آن حضرت، نزدیک قبر استادش ابن قولویه دفن شد. (13)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). بحار الأنوار، علامه مجلسی، نشر الوفاء، بیروت، 1040 ق، ج 1، ص 27.

(2). الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، شیخ مفید،‌ قم،‌ نشر کنگره شیخ مفید، 1413 ق، ج 1، ص 4.

(3). فهرست، ابن ندیم بغدادی، ص 226.

(4). لسان المیزان، ج 5، ص 308.

(5). الفهرست، شیخ طوسی، المکتبة المرتضویة، نجف، ص 158.

(6). ارشاد مفید، مقدمه، ص 17، به نقل از: مجالس المؤمنین، مجلس پنجم، ص 200 و 201.

(7). رجال نجاشی، احمد بن علی، نشر اسلامی، 1407 ق، ص 399.

(8). خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال، قم، دار الذخائر،‌ قم، 1411 ق، ص 147، بخش اول.

(9). ارشاد مفید با ترجمه رسولی محلاتی، مقدمه، به نقل از: تأسیس الشیعه، ص 312 و 381.

(10). لسان المیزان، احمد بن حجر عسقلانی، بیروت، نشر مؤسسه اعلمی، 1390 ق، ج 5، ص 368.

(11). احتجاج، احمد بن علی طبرسی، مشهد، نشر مرتضی، 1403 ق، ج 2، ص 495.

(12). الفهرست، ص 158.

(13). خلاصة‌ الأقوال فی معرفة الرجال، ص 147.

480 دفعه
(0 رای‌ها)