مرحوم آیة اللّه حاج شیخ جواد فومنى حائرى مشهور به «فومنى واعظ» همانند بسیارى از شخصیتهاى مسئولیتشناس و آگاه شیعه، چهرهاى ناآشنا براى نسل جوان، مبلغان گرامى و حتى برخى از محققان و پژوهشگران دوران معاصر است. عالمى دردآشنا و از تبار عالمان فرهیخته و غیرتمند كه فعالیتهاى گسترده او در عرصه فرهنگ و تبلیغ، مانند: احداث مدارس كلاسیك اسلامى و تأسیس اولین مدرسه دخترانه اسلامى در تهران، افشاگریهاى پرشور علیه رژیم منحوس پهلوى و روشنگریهاى شجاعانه مردم از سوى او، جدّاً قابل تحسین و تقدیر است. او نه تنها در تهذیب نفس و سیر و سلوكِ شخصى عالمى وارسته بود، بلكه در خصوص تحولات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى كشور نیز حساسیت ویژهاى داشته، به هدایت و روشنگرى مردم مىپرداخت. متأسفانه شخصیت این واعظ انقلابى (1) مورد غفلت قرار گرفته و چهره و خدماتش گمنام باقى مانده است و اینك برآنیم كه شمّهاى هرچند كوتاه از خدمات تبلیغى و فرهنگى آن واعظ مجتهد را معرفى نماییم:
تولد
این عالم آگاه و غیرتمند در روز چهارشنبه 27 جمادى الثانیه 1330 ه. ق در محله «باب النجف» شهر مذهبى كربلا و در خانوادهاى روحانى و معنوى پاى به عرصه گیتى نهاد. اجداد پدرى و مادرى او به عشق حضرت ابا عبد اللّه الحسینعلیهالسلام همگى از فومن (شهرى در 12 كیلومترى غرب رشت) به كربلاى معلى كوچ كردند و لقب حائرى را انتخاب نمودند. پدرش مرحوم آیة اللّه حاج شیخ جعفر فومنى حائرى (متوفى 1357 ه. ق) صاحب مقامات معنوى و از مجتهدین برجسته كربلا بهشمار مىرفت و علاوه بر تدریس و پرورش و تربیت طلاب، در رواق مقدس حضرت سید الشهداعلیهالسلام به اقامه جماعت مىپرداخت.
یكى از تربیتیافتگان مكتب علمى و معنوى آن مرحوم، فقیه معاصر حضرت آیة اللّه العظمى بهجت - دامت بركاته - مىباشند. ایشان درباره استادشان مىفرمایند: «مرحوم حاج شیخ جعفررحمه الله از جمله معدود افرادى بودند كه گاهى بعضى از حقایق نهانى و اسرار باطنى از ایشان ظهور پیدا مىكرد و معلوم بود چیزهایى مىدانستند كه در آن زمان بسیارى از مدّعیان از آن بىخبر بودند. به خاطر دارم آخرین بار كه ایشان را ملاقات كردم، در كمال صحّت و سلامت و بدون هیچ عارضهاى خبر فوتشان را به من دادند و یك هفته بعد، از ا ین نشئه دنیا رخت بربستند. بالاتر از هر چیز دیگر كه باید به عنوان یك اصل مهم در زندگى آن عالم ربانى از آن یاد كرد، خصوصیات اخلاقى ایشان است. در این زمینه بدون اینكه ریاضاتى را متحمل شده باشد، در مرتبهاى قرار داشت كه ما با سالها ریاضت نمىتوانستیم برسیم. در توصیف اخلاقیات ایشان مىتوان گفت [كه] پس از یك عمر زندگانى با آن آوازه، در تمام كربلا دو نفر مخالف نداشت.» (2)
تحصیلات
این خطیب آگاه، قرائت قرآن، خواندن و نوشتن را در مكتبخانه شیخ علىاكبر نائینى آموخت و وارد حوزه علمیه كربلا گردید و دروس مقدمات و سطح را نزد فرزانگانى همچون آیات عظام: والد بزرگوارش، سید زین العابدین كاشانى، شیخ غلامحسین مرندى، شیخ جعفر رشتى، حاج آقا حسین طباطبایى قمى به پایان رسانید و آنگاه براى تكمیل علوم و معارف اسلامى رهسپار نجف اشرف گردید و سطوح عالى و خارج فقه و اصول را نزد آیات عظام: شیخ عبد الحسین رشتى، میرزا محمدحسین نائینى، سید ابو الحسن اصفهانى و آقا ضیاء عراقى فرا گرفت كه همگى از استوانههاى مهم علمى نجف اشرف به شمار مىرفتند. ایشان با تلمّذ در محضر این اساتید بزرگوار، مبانى علمى خود را استوار ساخت و موفق به اخذ اجازات اجتهاد از آنان گردید. وى در سن 25 سالگى به درجه رفیع اجتهاد نایل آمد. (3)
مهاجرت به تهران
فومنى واعظ در سال 1357 ق (1317 ش) در سن 27 سالگى به ایران مهاجرت نمود و در تهران در منزل یكى از اقوام خود رحل اقامت افكند. معظم له با كولهبارى از اندوختههاى علمى در حالى وارد ایران شد كه اختناق شدیدى از لحاظ دینى توسط رضاخان بر ملت ایران حكمفرما بود و مردم و علما حق تشكیل جلسات مذهبى، سخنرانى و... را نداشتند. فومنى واعظ در همان منزل اقدام به اقامه نماز جماعت و نشر احكام و معارف اسلامى نمود و از طریق سخنرانى، به تربیت افراد باایمان و سلحشور همّت گماشت. رفتار و كردار وى به سرعت مورد توجه مؤمنین قرار گرفت و مشتاقان فراوانى براى بهرهگیرى از بیانات ابتكارى وى از اقصى نقاط تهران به همان منزل واقع در خیابان خراسان سرازیر شدند. اشتیاق و هجوم جمعیت مسلمان موجب گردید كه كلنگ اولین مسجد توسط معظم له در اواخر سال 1320 شمسى به زمین زده شود و با سرعت ساختمان آن تكمیل گردد. فعالیتهاى انقلابى، دینى، فرهنگى، اجتماعى، سیاسى آن عالم بزرگوار از همین پایگاه مقدس كه بعدها در میان عموم مردم به مسجد «شیخ جواد فومنى» شهرت یافت، آغاز گردید. مهمترین پایگاه طرفداران انقلاب در زمان طاغوت در جنوب و شرق تهران، مسجد آیة اللّه فومنى بوده است. (4)
خدمات اجتماعى، فرهنگى و تبلیغى
آیة اللّه فومنى واعظ، با مشاهده نابسامانیهاى فرهنگى و دینى ناشى از سیاستهاى استعمارى رژیم طاغوت و در آشفتهبازار فعالیتهاى گسترده احزاب و گروههاى الحادى وابسته به شرق و غرب، مردانه و به صورت علمى وارد میدان كارزار و مبارزه و مقابله با آنان گردید و ضمن توجه دادن مردم به وظایف دینى، اجتماعى و فرهنگى، متعهدانه به تشكیل بنیادهاى اجتماعى و فرهنگى اسلامى همت گماشت كه به برخى از خدمات وى اشاره مىكنیم:
1. ایجاد تشكّل مذهبى اتحادیه دینى
این تشكّل مذهبى به دنبال سخنرانیهاى پرشور و انقلابى آیة اللّه فومنى ایجاد گردید و اعضاى آن را گروهى از مردم متعهد، متدین، كارآمد و مشتاق به خدمت تشكیل مىدادند. تعداد اعضاى آن را در برخى از گزارشات ساواك تا 2000 نفر هم ذكر كردهاند كه تحت نظارت واشراف آیة اللّه فومنى، كارهاى اجتماعى، فرهنگى و دینى فراوانى را صورت داده است. برخى از مهمترین آن كارها عبارتاند از: كمكهاى مادى و معنوى در احداث مساجد و مدارس اسلامى تحت پوشش آیة اللّه فومنى، دعوت از سخنرانان انقلابى و حمایت و حفاظت از آنان در مقابل مأموران رژیم منحوس پهلوى، برگزارى مجالس مهم مذهبى به مناسبتهاى مختلف، اجراى برنامههاى امر به معروف و نهى از منكر.
حمایت بىدریغ این تشكّل از فرامین آیة اللّه فومنى، بیم و هراس فراوانى را براى رژیم پهلوى ایجاد كرده بود. اقدامات این تشكّل مردمى در مواقع ضرورى بسیار مفید و كارگشا بود. مثلاً در سال 1338 ساواك به دنبال سخنرانى آیة اللّه فومنى علیه شخص شاه، وى را دستگیر و زندانى نمود. (5) اعتراضات، تظاهرات و اقدامات این تشكّل مذهبى (6) باعث گردید تا آیة اللّه بروجردى و سایر بزرگان دخالت نمایند و بدین وسیله رژیم را مجبور به آزادى وى كنند. (7)
ماجراى بلندگو
شاید بتوان آیة اللّه فومنى را از پیشگامان استفاده از میكروفون و بلندگو در مساجد به شمار آورد؛ زیرا در آن عصر برخى از افراد، استفاده از این دستگاه را ناروا مىشمردند. به دستور او، بلندگویى را در جلوى مسجد و در وسط خیابان نصب كرده بودند تا تمام جمعیت بتوانند از صحبتهاى سخنرانان استفاده نمایند. پس از مدتى، سخنرانیهاى آیة اللّه فومنى كه همواره در جهت افشاگرى و روشنگرى بود، ساواك را بر آن داشت تا با بهانههاى مختلف سعى در جمعآورى این بلندگو داشته باشد؛ ولى هیچگاه موفق به جمعآورى آن و حتى قطع سیم آن نگردیدند؛ زیرا جمعیت اتحادیه دینى - كه شهید اسماعیل حاجرضایى نیز یكى از اعضاى اصلى آن بود - با تشكیل گروههاى مختلف، در محل حضورى جدى و فعال داشتند و این حضور در صحنه، باعث عدم دخالت و موفقیت ساواك گردید. دهها گزارش از مجموع گزارشات ساواك اختصاص به ماجراى بلندگو، انعكاس سخنان آیة اللّه فومنى و عدم موفقیت در جمعآورى آن دارد. (8)
2. احداث مسجد نو
این مسجد در سال 1320 ه. ش به دست با كفایت آیة اللّه فومنى احداث گردید و چون جدیدترین مسجد جنوب و شرق تهران به شمار مىآمد، به مسجد نو شهرت یافت. همچنین به سبب آنكه بعدها مسجد دیگرى در انتهاى خیابان لرزاده توسط معظم له تأسیس گردید، به این مساجد «مسجد نو شماره 1» و «مسجد نو شماره 2» مىگفتند كه البته بعدها به مسجد آیة اللّه فومنى شهرت یافتند. مسجدنو شماره (1) در زمان حیات معظم له، یكى از مهمترین و باشكوهترین پایگاههاى مردم انقلابى و محافل مذهبى تهران به شمار مىرفت. شاید كمتر شخصیت انقلابى را بتوان یافت كه در این مسجد به ایراد سخنرانى نپرداخته باشد. همچنین، سخنرانیهاى انقلابى و پرشور 3 ساعته آیة اللّه فومنى حائرى واعظ هنوز بعد از گذشت بیش از 40 سال از رحلت آن روحانى آگاه و مبارز در یادها و خاطرهها باقى مانده است. (9)
3. تأسیس مدارس اسلامى
مرحوم فومنى واعظ، با كمك و مساعدت اعضاى اتّحادیه دینى، مدارس اسلامى ویژه پسران را در تهران احداث نمود. او معتقد بود كه باید با تأسیس مدارس و حتى دانشگاهها، از راه فرهنگ و آموزش دینى، فرزندان این مرز و بوم را از بدآموزیهاى رژیم نجات داد و بهطور مستقل در آموزش و پرورش آنان دخالت نمود. او هیچگاه براى تأسیس این مدارس از وزارت فرهنگ مجوز دریافت نكرد. البته در همان ایام نیز مدارس جدیدى توسط مرحوم اسلامى واعظ در تهران و چند شهرستان دیگر تأسیس گردید.
4. تأسیس اولین مدرسه اسلامى دخترانه
در روزگارى كه دختران مسلمان به علت مفاسد اجتماعى واخلاقى حاكم بر ایران از تحصیل محروم بودند، مرحوم فومنى واعظ اولین مدرسه اسلامى دخترانه را در تهران در سال 1326 ه. ش تأسیس نمود و علیرغم كارشكنیهاى شدید حكومت پهلوى و تبلیغات منفى برخى عناصر متعصّب و تحجّرگرا، این اقدام انقلابى و شجاعانه وى مورد استقبال گسترده مردم متدین، بهویژه علماى بزرگوار قرار گرفت. مسئولیت این مدرسه بر عهده همسر گرامى آیة اللّه فومنى واعظ قرار داشت و ایشان توانست در طول حیات پربار خویش هزاران دختر و مادر مسلمان و بافضیلت را در مدرسه خویش تربیت نماید. (10) حجة الاسلام حاج شیخ مصطفى فومنى حائرى در اینباره مىگوید: «اولین مدرسه دخترانه با رعایت اصول دینى در ایران توسط مرحوم والد بزرگوارمان در تهران تأسیس گردید. این اقدام شجاعانه وى علیرغم همه مخالفتهاى پیدا و پنهان عوامل رژیم، مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت و مردم متدینى كه دخترانشان به خاطر جوّ نامطلوب آن روزگار از تحصیل محروم شده بودند، براى فراگیرى علم، دختران خود را روانه این مدرسه كردند.
ایشان شرایطى را براى جذب و گزینش دانشآموزان دختر وضع نموده بود كه عبارتاند از: 1. دارا بودن حجاب كامل، یعنى چادر همراه با پوشیه كه لازم بود تمامى مدیران و دانشآموزان حجاب كامل داشته باشند؛ 2. تدریس كتب معمول و متداول كشور؛ 3. تدریس دروس ویژه، همانند: آموزش و تفسیر قرآن و مفاتیح، شرعیات و اخلاقیات.
تنظیم گواهىنامه تحصیلات و پایاننامه به عهده والدمان بود. استقبال گسترده مردم باعث گردید كه در همان سالهاى اولیه، تعداد دانشآموزان به 300 نفر برسد. اغلب علماى تهران دختران خود را روانه این مدرسه كردند. جالب آنكه وقتى مدرسه تعطیل مىشد، سیل عظیم دانشآموزان دختر با حجاب كامل در سراسر خیابان خراسان جلوههاى زیبایى را به نمایش مىگذاشت كه موجبات خرسندى متدینان را فراهم ساخته بود؛ به همین جهت، در زمان طاغوت خیابان خراسان را خیابان حجاب هم مىخواندند.» (11)
انگیزه تأسیس مدرسه دخترانه
آیة اللّه فومنى انگیزه خود را در تأسیس چنین مدرسهاى اینگونه بیان مىدارد: «در حدود ده سال است در تهران مشغول انجام وظیفه هستم و چنین تشخیص دادهام كه اساس همه مفاسد، فرهنگ است و هر جنایت و خرابكارى كه در كار هست تماماً از آنجاست و شكى نیست كه پست فرهنگ یك موقعیت مهمى است كه مىتوان بدان وسیله یك مملكت را به بدبختى انداخت و نیز ممكن است از این راه یك جامعه را به سعادت و نورانیت سوق داد. با توجه به وضع فرهنگ در ممالك اسلامى، من همیشه دچار اضطراب عجیبى بودم و وقتم به ناراحتى مىگذشت. چگونه انسان راحت باشد و مشاهده كند كه یك چنین شاهرگ و سنگر حیاتى مسلمانان در اختیار تام دشمن باشد و جامعه به قدرى سطحىنگر و اغفال شده است كه به یك دعاى سحر كه از رادیو پخش مىكنند، دلش آرام بگیرد و در صدد رفع بدبختیهاى خود نباشد؛.. لذا اقدام به تأسیس اتّحادیه دینى نمودم و شروع به تهیه و سازماندهى مسجد و بالاخره پیشنمازى و منبر و سخنرانیها و نشریهها كردم و همه اینها را مقدمه رسیدن به این هدف عالى مىدانستم و در مرتبه اوّل در صدد تأسیس دبستان براى دوشیزگان برآمدم.» (12)
5. تأسیس اولین كودكستان تربیت دینى
آیة اللّه فومنى واعظ در سال 1327 ه. ش مطلع شد كه كودكستانى در تهران تأسیس یافته كه همه مربیان آن را افراد نصرانى و یهودى تشكیل مىدهند. ایشان از اینكه آموزش و سرپرستى كودكان مسلمان به عهده افراد اجنبى قرار گرفته بود، سخت ناراحت شدند و لذا براى مقابله با این پدیده زشت فرهنگى، اقدام به تأسیس اولین كودكستان تربیت دینى كرده و حتى یك دستگاه اتومبیل هم جهت ایاب و ذهاب اطفال فراهم نمودند. (13)
مرحوم فومنى انسانى شجاع، دلاور و سلحشور بود و در راه اسلام و دفاع از حریم دین از هیچ شخص و مقامى هراس نداشت. او روحانیان شجاع و انقلابى را تحسین مىكرد و نیز همواره از آن دسته از روحانیانى كه كمتحرّك یا بىتفاوت بودند، رنج مىبرد و از آنان انتقاد مىكرد.
6. تأسیس شركت تعاونى
در سال 1329 ه. ش طرح تأسیس شركت تعاونى جهت تأمین مخارج سنگین مؤسسات فرهنگى تحت پوشش آیة اللّه فومنى مطرح گردید كه با توافق اعضاى اتّحادیه دینى و تنظیم اساسنامه، فعالیت خود را شروع كرد. یكى از ابتكارات نوین این طرح این بود كه اعضاى اتّحادیه دینى و سایر علاقمندان، روزى ده شاهى (نیم ریال) از كل درآمد روزانه خود را به صندوقى كه به همین منظور در منزل یا مغازه آنان نصب شده بود، مىانداختند و سر هر ماه، مأمور منتخب، جهت جمعآورى كمكها، در صندوقها را باز نموده، موجودى را برمىداشت و در مقابل، قبض رسید به آنان تحویل مىداد و مجدداً در صندوق را مىبست. اعانات جمعآورى شده، صرف گسترش فعالیتهاى مذهبى، فرهنگى و اجتماعى تحت نظارت آن مرحوم مىگردید. (14) شیوه كارآمد و موفقى كه الگویى مناسب براى مبلغان جوان بود.
فعالیتهاى سیاسى
آیة اللّه فومنى از چهرههاى مشهور انقلابى دوران معاصر است كه با همه توان از حریم مكتب حیاتبخش اسلام دفاع مىكرد. او از تمام جزئیات امور مملكت آگاهى داشت و با اینكه اغلب فعالیت ایشان جنبه فرهنگى داشت، ولى براساس روایت شریف «اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسُ؛ (15) كسى كه نسبت زمان خودش آگاه و عالم باشد، شبهات بر او هجوم نمىآورد [و اثر نمىگذارد]» از جریانات سیاسى غافل نبودند. این امر باعث جذّابیت منابر ایشان شده بود. منابر ایشان آمیخته با موضوعات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى و با چاشنى انتقادى همراه بود و مشتاقان بىشمارى داشت. او بدون اینكه وارد جریانات سیاسى بشود، از برخى جریانات اسلامى همانند فدائیان اسلام (16) و آیة اللّه كاشانى حمایت مىكرد و ضمن ارشاد و هدایت مردم، به روشنگرى درباره ماهیت و اهداف احزاب و افراد مىپرداخت و براساس تكالیف شرعى و رسالت دینى، اقدام مىكرد.
مرحوم فومنى انسانى شجاع، دلاور و سلحشور بود و در راه اسلام و دفاع از حریم دین از هیچ شخص و مقامى هراس نداشت. او روحانیان شجاع و انقلابى را تحسین مىكرد و نیز همواره از آن دسته از روحانیانى كه كمتحرّك یا بىتفاوت بودند، رنج مىبرد و از آنان انتقاد مىكرد. ایشان از ارادتمندان و علاقمندان حضرت امام خمینىرحمه الله بود و او را انسانى شجاع و مدافع واقعى دین قلمداد مىكرد. وى در جریان شروع نهضت اسلامى در سال 41 از جمله وعّاظ و روحانیون آگاه و بیدارى بود كه با همه توان براى دفاع از دین و امام به میدان آمد و 2 بار در سال 1342 ه. ش دستگیر و زندانى شد. سخنرانى تند و شدید اللحن او در جمع راهپیمایان تهران به مناسبت فاجعه خونین فیضیه كه منجر به دستگیرى وى گردید، هیچگاه از یادها و اذهان مردم مسلمان و غیور محو نخواهد شد. همچنین، امضاى آن روحانى خستگىناپذیر در پاى اعلامیهها و بیانیهها دیده مىشود. (17)
كمالات و ویژگیهاى ممتاز
آیة اللّه فومنى حائرى داراى كمالات و فراوانى بود كه به چند نمونه از آن اشاره مىشود:
1. شجاعت و صراحت در گفتار
مواضع انقلابى و بیانات آتشین مرحوم فومنى در مسجد، آنچنان مورد توجه و استقبال مردم قرار گرفته بود كه دستگاههاى امنیتى و اطلاعاتى رژیم مجبور شدند جهت اطلاع از مواضع و دیدگاههاى ایشان و حضور در مسجدنو، اقدام به قرار دادن منابع نفوذى و جمعآورى اخبار و گزارشات آن بنمایند. هر چه مظاهر فساد و فحشا و بىدینى در جامعه گسترش پیدا مىكرد، لحن سخنان مرحوم فومنى صریحتر و بىپردهتر مىشد. بر این اساس، به دفعات، توسط مأموران انتظامى و امنیتى رژیم، تحت فشار و مورد آزار و اذیت قرار مىگرفت. (18) ساواك بارها ایشان را احضار كرد تا تذكرات و تهدیدهایش را به آن مرحوم اعلام نماید؛ امّا آیة اللّه فومنى با صلابت و قاطعیتى كه داشت، هرگز پاسخ مثبت به احضاریهها نمىداد و با عزّت نفس و قدرت به مأموران ساواك مىگفت: «من نمىآیم و هر كس با من كار دارد یا به مسجد بیاید و یا با شماره تلفن 20420 با من تماس بگیرید.» (19)
او در مجموع از اواسط دهه 30 تا پایان عمر شریفش، چهار بار توسط ساواك دستگیر و زندانى گردید. در پى هر دستگیرى، موجى از اعتراضات اقشار مختلف مردم و علما به وجود مىآمد و رژیم مجبور به آزادى ایشان مىشد. دوبار نیز با دخالت آیة اللّه بروجردى از زندان رهایى یافت. حمله شدید وى به شخص محمدرضا پهلوى، حمله شدید به رضاخان، انتقاد شدید از عملكرد هیئت دولت و وزیران رژیم پهلوى، حمایت صریح از امام، حمله شدید به امریكا و انگلیس به لحاظ دخالت در امور ایران و... باعث گردید كه وى بارها مورد آزار و اذیت و شكنجه و توهین قرار گرفته، در نهایت ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شود. (20)
حجة الاسلام حاج شیخ مرتضى فومنى در اینباره مىگوید: «حضرت آیة اللّه پسندیده مىفرمود: پدرت آیة اللّه آقا شیخ جواد در ابعاد مختلف مرد خیلى ممتازى بود. روزى در منزل یكى از مراجع كه امام هم در آنجا حضور داشت، منبر رفته بود و بیداد كرده بود كه موجب مسرت و خوشحالى امام شده بود. ایشان را دستگیر كرده بودند كه با دخالت آیات عظام بروجردى و بهبهانى آزاد شد و موقع آزادى از قزل قلعه یكسره ایشان را به قم مىبرند. حتى در وسط راه اجازه خواندن نماز را به ایشان نمىدهند. وقتى با آیة اللّه بروجردى ملاقات كرد و شمّهاى از جنایات رژیم را به عرض ایشان رساند، آن مرحوم سخت تحت تأثیر سخنان ایشان قرار گرفت و اشك از چشمان وى جارى شد و فرمود: ره چنان رو كه رهروان رفتند.» (21)
2. امر به معروف و نهى از منكر
بىتفاوتى، سهلانگارى و ترس در اعمال و كردار مرحوم فومنى راه نداشت. او براساس آیه كریمه «أَشِدَّآءُ عَلَى الْكُفَّارِ»، (22) با دشمنان خدا و مظاهر ظلم عمل مىكرد. حاج شیخ مصطفى فومنى در اینباره مىگوید: «زمانى در خیابان خراسان، فردى در قهوهخانهاش براى جذب جوانان و نوجوانان اقدام به گذاردن تلویزیون كرد. چندینبار معظم له دوستانه به او پیغام داد؛ ولى او توجه نكرد. عوامل رژیم نیز در تحریك و مقاومت قهوهچى براى مقابله با فعالیتهاى آیة اللّه والد نقش داشتند. روزى معظم له با سخنرانى خود خواستار برچیدن این كانون فساد گردید. به دنبال آن حركت، سیل جمعیت به رهبرى شهید والامقام حاج اسماعیل حاجرضایى، تمام مظاهر فساد و از جمله آن قهوهخانه را در این خیابان جمع كردند. كلانترى دخالت كرد و هفت نفر از جمله شهید رضایى را دستگیر نمود؛ ولى بر اثر اعتراضات مرحوم والد و مردم این منطقه، رژیم مجبور شد آنان را آزاد كند.
نكته بعدى اینكه مرحوم والد شاید تنها روحانىاى بود كه در جلسات محاكمه شهید اسماعیل حاج طیب شركت مىكرد و نیز علیرغم ممنوعیت رژیم، وى به همراه جمعى از ارادتمندانش در تشییع جنازه آن شهید شركت كرد و بر جنازهاش نماز خواند و هنگام دفن همواره آرزو مىكرد كه قبرش در كنار قبر آن شهید بزرگوار باشد كه به آرزویش رسید.» (23)
او با صراحت از برنامههاى رادیو و تلویزیون انتقاد مىكرد و معتقد بود كه این نهاد مهم باید در اختیار حوزههاى علمیه باشد. انتقاد شدید وى درباره فعالیتهاى بهائیت، بخشى از اسناد ساواك را تشكیل مىدهد. سیاستهاى مداخله جویانه آمریكا در استقلال ایران، بهویژه اداره ارتش، مظاهر فساد و فحشا و بىبندوبارى، اختلاط زن و مرد در محافل عمومى، وضع ناهنجار سینماها و جراید، اردوهاى دانشآموزان در روز عاشورا و صدها مقوله فرهنگى، اجتماعى و سیاسى وجود دارد كه مرحوم فومنى به آنها پرداخته است.
حاج شیخ مرتضى فومنى مىگوید: «ساواك براى آرام ساختن ایشان كارهاى مختلفى انجام داد. یكى از شیوههاى آنان تطمیع ایشان بود. از جمله، روزى آمدند و یك چك با مبلغ گزاف و یا چك سفید تقدیم ایشان كردند؛ امّا وى آن را قبول نكرد و فرمود ما نیازى نداریم.»
3. كمالات معنوى
آیة اللّه فومنى، مقید به خواندن زیارت عاشورا با صد سلام و صد لعن بود و زیارت جامعه كبیره، نماز شب، نماز جعفر طیار و انجام برخى از نوافل از كارهاى یومیه ایشان به شمار مىرفت. او مقید بود كه نماز را حتماً به صورت جماعت در مسجد بخواند واین كار را حتّى در اوقات مریضى ترك نكرد. در جواب برخى كه مىگفتند: هوا سرد است، حالتان مناسب نیست! مىفرمود: «ما كه بایستى نمازمان را بخوانیم؛ پس چه بهتر كه آنرا در مسجد بخوانیم.»
در سیر و سلوك و عبادات پیشتاز بود. هر سال 15 روز در مكانى خلوت مشغول اذكار و اورادى بود كه غیر از همسر ایشان كسى از حالش خبردار نمىشد و مردم فكر مىكردند كه ایشان در مسافرت به سر مىبرد. انجام سجدههاى طولانى و نیز زیارت مشاهد مشرفه و برگزارى مجالس روضه در منزل، از سایر خصوصیات ایشان به شمار مىآمد. كمك و توجه به فقرا و محرومان را هیچگاه فراموش نمىكرد و در حوایج خود به وجود مقدس چهارده معصومعلیهمالسلام توسل مىجست. حاج شیخ مصطفى فومنى مىگوید: «یك سال ایشان در حرم مطهر حضرت امام رضاعلیهالسلام یك ختم «یا على» گرفت و حاجتش این بود كه «كِنِدى» رئیس جمهور وقت آمریكا كه منشأ همه بدبختیهاى ایران بود، نابود شود. از خدا خواسته بود كه وى گرفتار تیر غیب شود. اتفاقاً به محض اتمام ختم به وى خبر دادند كه او در یك حادثه ترور كشته شده است و عجیب اینكه تاكنون مشخص نشده كه ضارب كِنِدى چه كسى بوده است! وى به محض شنیدن این خبر خوشحال شد و سجده شكر بهجاى آورد.» (24)
او مىگوید: «یكى از علماى معاصر از مرحوم شهید اندرزگو نقل كرده است كه فتواى قتل حسنعلى منصور را مرحوم فومنى صادر كرده بود. وقتى كه شهید اندرزگو او را ترور كرد، با لباس مبدّل براى عیادت از والدمان به بیمارستان رفته بود. مرحوم والد با اینكه خیلى كسالت داشت، به محض شنیدن خبر ترور منصور خوشحال شده، از جاى برمىخیزد و بعد با خیال آسوده از دار دنیا مىرود. تشییع جنازه وى كه مصادف با مرگ منصور بود، باعث گردید كه همه مردم انقلابى كه از مرگ آن عنصر پلید خوشحال بودند، بهطور گسترده در مراسم تشییع جنازه معظم له شركت نمایند و شاید باشكوهترین تشییع جنازه تا آن زمان، تشییع جنازه ایشان بود كه مردم به پاس تجلیل از این عالم جلیل القدر به عمل آوردند.»
استاد عمید زنجانى مىنویسد: «مرحوم فومنى از انقلابیون بود و حتى تشییع جنازه ایشان یكى از حوادث انقلاب است كه روى آن باید تأمّل بشود؛ زیرا كه نیروهاى انقلابى در این تشییع جنازه سنگ تمام گذاشتند. در دو تشییع جنازه، مردم واقعاً به بهانه تشییع، یك تظاهرات انقلابى راه انداختند؛ یكى تشییع جنازه مرحوم فومنى و دیگرى تشییع جنازه مرحوم كاشانى بود.» (25)
رحلت ناگهانى
آیة اللّه حاج شیخ جواد فومنى حائرى در سن 54 سالگى پس از عمرى مجاهدت در راه اسلام و مكتب حیاتبخش امام صادقعلیهالسلام بر اثر یك بیمارى كه احتمالاً منشأ اصلى آن عوامل رژیم منحوس پهلوى بودند، دار فانى را وداع گفت و به معبود خویش پیوست. رحلت ناگهانى ایشان، ضایعه سنگینى براى ملّت انقلابى ایران به شمار مىرفت و علیرغم بارش سنگین برف، خیل عظیم امّت متدین و عالِمدوست تهران در روز 23 رمضان المبارك 1384 ه. ق مطابق با بهمن ماه 1343 ه. ش جنازه آن مرحوم را از مسجد معظم له واقع در خیابان خراسان تا حرم حضرت عبد العظیم حسنىعلیهالسلام با پاى پیاده تشییع كردند. پیكر مطهّر ایشان، در مقبره اعلایى صحن مطهر - كه هم اكنون رواق داخل حرم به شمار مىرود - در كنار قبر دوست دیرینهاش شهید حاج اسماعیل رضایى به خاك سپرده شد. «عاش سعیداً و مات سعیداً.» (26)
پینوشـــــــــــــتها:
1) خاطرات حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، تدوین: آقایان محمدرضا دهقانى اشكذرى، دكتر حمید كرمى، رحیم نیكبخت، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تابستان 1382، ص 57.
2) آیة اللّه حاج شیخ جواد فومنى حائرى به روایت اسناد ساواك، مركز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، تهران، دىماه، 1377، ص 15.
3) این قسمت با مصاحبه نگارنده با حضرات حجج الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضى و حاج شیخ مصطفى فومنى حائرى (فرزندان آن مرحوم) تكمیل گردید.
4) مصاحبه نگارنده با حاج شیخ مصطفى فومنى حائرى.
5) آیة اللّه فومنى حائرى به روایت اسناد ساواك، ص 163 و 239.
6) همان، ص 159، 166، 176.
7) همان، ص 164.
8) براى نمونه بنگرید به كتاب «ستم ستیزان نستوه»، آیة اللّه حاج شیخ جواد فومنى حائرى، مركز بررسى اسناد تاریخى، وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1377، ص 2، 14، 52، 67، 75 و 235.
9) مصاحبه نگارنده با حاج شیخ مصطفى فومنى حائرى و خاطرات حجة الاسلام جعفر شجونى، تدوین علیرضا اسماعیلى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، پاییز 1381 شمسى، ص 66.
10) ستمستیزان نستوه، ص 19.
11) مصاحبه نگارنده با معظم له.
12) ستمستیزان نستوه، ص 20.
13) همان.
14) همان، ص 21.
15) الكافى، ثقة الاسلام كلینى، ج 1، ص 26.
16) خاطرات حجة الاسلام شجونى، علیرضا اسماعیلى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، پاییز 1381، ص 66.
17) شرح مبارزات وى در نهضت اسلامى در كتاب ستمستیزان نستوه، ص 303 - 360 به تفصیل آمده است.
18) ستمستیزان نستوه، ص 85.
19) همان، ص 137 و 149.
20) همان، ص 85، 211 و 291.
21) مصاحبه نگارنده با معظم له.
22) فتح/48.
23) مصاحبه نگارنده با معظم له.
24) مصاحبه نگارنده با معظم له.
25) خاطرات حجة الاسلام عباسعلى عمید زنجانى، تدوین دكتر حمید كرمى، مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1383 شمسى، ص166.
26) در این مقاله، از بیانات ارزشمند فرزندان مكرم آن مرحوم بهویژه حضرات حجج الاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضى و حاج شیخ مصطفى فومنى حائرى دامت بركاتهما بهره فراوانى برده شد كه بدین وسیله از آنان تقدیر مىنمایم. ضمناً در این مقاله، نگارنده از خاطرات آقایان عمید زنجانى، حسین انصاریان و جعفر شجونى نیز استفاده نموده است.