ضرورت دوستی خاندان رسالت
عشق به اهل بيت عليهم السلام زمينه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بيت پيامبر صلی الله عليه و آله مهر ورزيدن به ارزشهای والای الهی میباشد.
رسيدن به قله رفيع كمالات معنوی و انسانی بدون دوستی اولياء الهی ممكن نيست و پذيرش اعمال و زحمات يك مسلمان در گرو محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام میباشد. امام علی عليه السلام از رسول اكرم صلی الله عليه و آله نقل میكنند:
«لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتی يسال عن اربع... و عن حبنا اهل البيت; (1)
در روز قيامت هيچ بندهای قدم برنمی دارد مگر اينكه از چهار چيز سؤال میشود... [كه چهارمين سؤال] از دوستی ما اهل يت خواهد بود.»
براين اساس تقرب به خداوند و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت با عشق و دوستی آل پيامبر صلی الله عليه و آله عجين شده است.
مولوی میگويد:
هر كه خواهد همنشينی با خدا او نشيند در كنار اولياء
مهرورزی به ديگران يك نياز محبت اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه علی عليه السلام
فطری است، اما چه زيباست كه انسان در بذل محبت، خوبان و برترينها را برگزيند و اهل بيت عليهم السلام مظهر خوبیها و كمالاتند، چنانكه علی عليه السلام فرمود:
«هيچ كس را در كمالات و صفات زيبای انسانی با آل محمد صلی الله عليه و آله نمیشود مقايسه كرد، ديگران كه پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند، هيچ گاه با آنان برابر نخواهند بود.»
عواطف پاك و اظهار عشق و علاقه نسبت به معصومين عليهم السلام و خاندان پاك پيامبر صلی الله عليه و آله عامل ثبات قدم در راه دين و دينداری است و عشق و محبت خالصانه به اهل بيت عليهم السلام انسان را در برابر گناه و فساد بيمه میكند.
سعدی اگر عاشقی كنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
بهترين نوع ارتباط با پيشوايان معصوم عليهم السلام همان محبت و مودت میباشد كه يك رابطه قلبی و درونی است و خداوند متعال هم در قرآن كريم به چنين ارتباطی دعوت كرده و میفرمايد «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فی القربی »; (2) «بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدی نمیخواهم مگر دوستی و محبت درباره نزديكانم.»
در زيارت امين الله نيز میخوانيم: «خداوندا! دل و جان مرا شيفته اوليای برگزيده ات قرار ده و مرا در زمين و آسمانت محبوب گردان.» (3)
هر قدر محبت و دلباختگی و ارتباط قلبی با ائمه اطهار عليهم السلام بيشتر باشد، تبعيت و همرنگی و همراهی و همدلی با آنها نيز بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همساني، همفكری و همراهی و هم سويی بسيار مهم است و مردم پيوسته از چهرههای محبوبشان الگو و سرمشق میگيرند. ايمان عاطفی به رهبری حتی در اطاعت سياسی و اجتماعی هم تاثير میگذارد و زمينه ساز تبعيتی عاشقانه میشود نه يك اطاعت رسمی و تشريفاتي. در اين صورت ميان «شناخت »، «عشق» و «پيروي» رابطهای مستحكم به وجود میآيد، زيرا معرفت محبت میآورد و محبت «ولايت و تبعيت.» (4)
عشق به اهل بيت عليهم السلام در ديدگاه علی عليه السلام از اهميت ويژهای برخوردار است و آن حضرت در فرصتهای مختلف، درجات، زمينه ها، نشانه ها، آثار و بركات، آفات و موانع و بالاخره شيوههای ايجاد محبت اهل بيت عليهم السلام را بيان فرموده است. در اين جا به طور فشرده به گزيدهای از آن گفتارها میپردازيم.
درجات دوستی
عشق ورزيدن به معشوق، بستگی به ميزان شناخت عاشق ازكمالات و زيبايیهای او دارد و هر كس براساس معرفت خويش به محبوب ارادت میورزد. اگر آشنايی ضعيفی داشته باشد بیترديد رابطه قلبی او هم در درجات پايين خواهد بود و هر قدر معرفت او به كمالات و فضائل محبوب خود بيشتر باشد ارادت قلبي، عشق و علاقه و در نتيجه خضوع و خشوع و تسليم در برابر محبوب بيشتر و ريشه دارتر خواهد بود و ثمره متقابل اين محبت نيز به نسبت عشق و علاقه و خضوع و تسليم است.
امام علی عليه السلام در رابطه با درجات گوناگون دلباختگان اهل بيت عليهم السلام و نتيجه آن میفرمايد: «من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و قاتل معنا بيده فهو معنا فی الجنة فی درجتنا، و من احبنا بقلبه و اعاننا بلسانه و لم يقاتل معنا اعداءنا فهو اسفل من ذلك بدرجة و من احبنا بقلبه و لم يعنا بلسانه و لا بيده فهو فی الجنة; (5) هر كس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش ياری كند و با دستش به دفاع از ما برخيزد (يعنی با تمام وجود دلباخته ما باشد)، در بهشت هم درجه و همنشين ما خواهد بود و هر كه ما را با دل دوست بدارد و با زبان ياری كند و همراه ما با دشمنانمان نجنگد، يك درجه پايينتر خواهد بود و هر كه با قلبش ما را دوست دارد ولی با زبان و دست به ياری ما نشتابد، در بهشت خواهد بود.»
زمينههای عشق به اهل بيت عليهم السلام
پيوند دادن نوزادان با خاندان پيامبر صلی الله عليه و آله و عجين كردن وجود آنان با عوامل عشق اهل بيت عليهم السلام و هموار كردن زمينه اين محبت، تاثير زيادی در شكل گيری وجود آنان داشته و آنان را در زندگی آينده خويش با آل محمد صلی الله عليه و آله مرتبط ساخته و از دل دادگان آن خاندان خواهد ساخت. امام علی عليه السلام میفرمايد: «اما ان اهل الكوفة لو حنكوا اولادهم بماء الفرات لكانوا شيعة لنا; (6) بدانيد كه اگر مردم كوفه، كام نوزادان خويش را با آب فرات برداشته بودند، آنها شيعه ما میشدند.»
بديهی است كه آب فرات خصوصيتی برای مردم كوفه ندارد و تمام اهل عالم را شامل میشود چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «من گمان نمیكنم كام نوزادی را با آب فرات برداشته باشند ولی او عاشق ما اهل بيت نباشد.» (7)
البته راههای مختلفی برای زمينه سازی دوستی اهل بيت عليهم السلام در سيره و سخن معصومين عليهم السلام و به ويژه مولای متقيان وجود دارد كه مجال مفصل تری میطلبد، همچون نامگذاری كودك با نامهای اهل بيت عليهم السلام، بردن به زيارت ومجالس آن بزرگواران، دقت در غذای كودكان، ذكر فضائل و آشنايی فرزندان با مقام اهل بيت عليهم السلام، ارتباط دادن خاطرات خوش زندگی با خاندان رسالت صلی الله عليه و آله و ساير مواردی كه میتوانيم به وسيله آنها خود و فرزندانمان را در مسير ارادتمندان آل پيامبر و شيفتگان حضرات معصومين عليهم السلام قرار دهيم.
نشانههای محبت و دوستی اهل بيت عليهم السلام
علاقه به يك چيزی و محبت داشتن به آن، علائم و نشانه هايی دارد و بدون آن انسان نمیتواند به حقيقت ادعای دوستی كسی پی ببرد و حتی گاهی ممكن است انسان در حقيقی بودن ادعای دوستي، دچار ترديد و اشتباه شود.
برخی از اين نشانهها با توجه به سخنان امام علی عليه السلام عبارتند از:
1 - محبت توام با عمل و تقوا
دوست داشتن اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تقوای الهی و دلی پاك میخواهد. شيدای اهل بيت عليهم السلام بايد دوستی خويش را در عمل نشان دهد وگرنه علاقه ظاهری نمیتواند چندان تاثيری در زندگی انسان داشته باشد.
علی عليه السلام میفرمايد: «من احبنا فليعمل بعملنا و ليتجلبب الورع; (8) هر كه ما را دوست دارد بايد مثل ما عمل كند و لباس پرهيزگاری را جامه و پوشش خود قرار دهد.»
ورع و تقوی و دوری از گناه بايد سرلوحه زندگی محبان اهل بيت عليهم السلام باشد تا بتوانند عشق پاكان را در دل خود جای دهند و گرنه دلی پر از شوق گناه را چطور میتوان جايگاه و ظرف محبت اولياء الهی قرار داد. شيفتگان اهل بيت عليهم السلام بايد هميشه چنين زمزمه كنند:
دل جايگاه عشق تو باشد نه غيرتو اين خانه خداست به شيطان نمیدهم
2 - عشق به دوستان اهل بيت عليهم السلام
كسی كه آل پيامبر صلی الله عليه و آله را دوست داشته باشد لزوما دوستان آنان را هم بايد دوست بدارد. و اين يكی ديگر از نشانههای شيفتگان اهل بيت عليهم السلام است. اميرمؤمنان عليه السلام در اين رابطه میفرمايد:
«هر كس میخواهد بداند كه آيا عاشق حقيقی اهل بيت عليهم السلام است يا نه، به قلب خويش رجوع نمايد، اگر در دلش محبت دوستان ما هست پس او دشمن ما نيست; دوست ماست، ولی اگر يكی از دوستان ما را در دلش دشمن میدارد، او دوستدار حقيقی ما نيست.» (9)
همچنين روزی شخصی به حضور علی عليه السلام آمده و عرضه داشت:
يا اميرالمؤمنين! من تو را دوست میدارم و به فلانی هم علاقمندم. و در آن حال نام يكی از دشمنان آن حضرت را برد. حضرت به او فرمود: «يا كور باش يا بينا.» (10)
ولايت و محبت ائمه معصومين عليهم السلام را نمیشود با دوستیهای ديگر مخلوط نمود; يعنی هم دل در گرو عشق آنان نهاد و هم دلبسته مخالفان آنها شد، و به عبارتی ديگر با يك دل نمیتوان دو دلبر داشت.
خلوت دل نيست جای صحبت اغيار ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
در زيارت جامعه كبيره میگوئيم: «فمعكم معكم لا مع عدوكم...; [ای اهل بيت پيامبر صلی الله عليه و آله!] من با شما هستم، با شما هستم، نه با دشمن شما....» (11)
و در حديث ديگری اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «من احب الله احب النبی و من احب النبی احبنا و من احبنا احب شيعتنا; (12) هر كس خداوند را دوست دارد پيامبرش را دوست خواهد داشت، و هر كس پيامبر صلی الله عليه و آله را دوست بدارد ما را وست خواهد داشت و هر كس ما را دوست بدارد شيعيان ما را دوست میدارد».
3 - كتمان محبت در نزد نامحرمان
بعضی افراد نه تنها قابليت و استعداد محبت اهل بيت عليهم السلام را ندارند بلكه طاقت تحمل شنيدن مدح و ثنای آل پيامبر صلی الله عليه و آله را نيز ندارند. اين خفاش صفتان كه از ديدن نور حقيقت كورند از آن جا كه از شنيدن فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السلام گريزانند، از روی كينه و حسد موجب آزار و اذيت دوستان اهل بيت عليهم السلام میشوند و زمينه تحقير آنان را فراهم میسازند.
گرچه بايد گفت:
شبپرهگر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نكاهد
اميرمؤمنان عليه السلام از ابراز محبت در نزد چنين افرادی منع كرده و فرمودند: «ما را در پيش دشمنانمان مدح نكنيد و در نزد نااهلان به ما اظهار علاقه ننماييد، زيرا آنان اين عشق مقدس شما را برنمی تابند و موجب تحقير و اذيت شما میشوند.» (13)
4 - آمادگی برای محروميتها
ولايت اهل بيت و دلباختگی به اين خاندان بدون آمادگی برای رنج و محنتها و با گريختن از انواع محروميتها امكان پذير نخواهد بود، زيرا:
نازپرورده تنعم نبرد راه بدوست عاشقی شيوه رندان بلاكش باشد
حقيقی بودن علاقه درونی شخص، هنگامی نمايان میشود كه فرد مورد امتحان قرار گيرد و حوادثی تلخ و ناراحت كننده در زندگی انسان رخ نمايد، آن گاه است كه دوستان حقيقی از دوستان مجازی جدا میگردند و گرنه در هنگام راحتی و آسايش هر كسی میتواند ادعای دوستی اهل بيت عليهم السلام را داشته باشد. آری راه عشق، راهی بس دشوار و رنج آور و بلاخيز است. عاشق صادق هرگز از رنج و بلای در راه دوست نمیترسد بلكه با شوق و رغبت به استقبال آن میشتابد. امام علی عليه السلام میفرمايد: «من تولانا فليلبس للمحن اهابا; (14) هر كس ما اهل بيت پيامبر صلی الله عليه و آله را دوست بدارد بايد برای محنتها پوستی ديگر بپوشد.» كنايه از اينكه آماده انواع بلاها و مشكلات باشد.
هر كه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش میدهند
جان نثاری و فداكاری با تمام وجود از علامتهای عشاق حقيقی اهل بيت عليهم السلام است و آنان رنجها و بلاهايی در طريق عشق به اهل بيت عليهم السلام با كمال ميل، همچون لذت بخش ترين جرعهها سر میكشند.
عاشق صادق برای اينكه با معشوق خود همنشين شود بايد هستی خويش را در اختيار محبوب بگذارد و خود را از تمام محبتها و تعلقات ديگر رها سازد. به گفته حافظ:
بحری است بحر عشق كه هيچش كناره نيست آنجا جز آنكه جان بسپارند، چاره نيست
بايد در راه ولايت و محبت اهل بيت سختیها و رنجها را تحمل كرد و دم بر نياورد و بايد خون دل خورد و هيچ نگفت و اين يكی از بارزترين نشانههای مهم شيفتگان اهل بيت عليهم السلام میباشد. اميرمؤمنان عليه السلام در سخنی ديگر فرمود: «من احبنا اهل البيت فليستعد للفقر جلبابا; (15) هر كس ما اهل بيت را دوست بدارد پس بايد فقر و محروميتها را چونان لباس رويين بپذيرد.»
حتی در كلمات مولای متقيان نكاتی ديده میشود كه آن حضرت عشق به اهل بيت عليهم السلام به ويژه دوستی خودش را برای اكثر مردم غير قابل تحمل میداند و میفرمايد: «لو احبنی جبل لتهافت; اگر كوهی مرا دوست بدارد درهم فرو میريزد.» يعنی محروميتها و مشكلات و بلاها به سرعت به سراغ او میآيد و اين سرنوشت در انتظار تمام پرهيزكاران و برگزيدگان و ياران حقيقی اهل بيت عليه السلام است. (16)
5 - برائت از دشمنان اهل بيت عليهم السلام
يكی ديگر از نشانههای عشق حقيقي، دوری جستن از مخالفين و دشمنان عترت پيامبر صلی الله عليه و آله است. دوستدار حقيقی اهل بيت عليهم السلام بايد از دشمنان آنان تبری جويد و محبت خويش را برای خاندان پيامبر صلی الله عليه و آله خالص و بیآلايش سازد و در سخنان معصومين عليهم السلام فراوان ديده میشود كه فرموده اند:
«دروغ میگويد كسی كه ادعای محبت ما خاندان را میكند ولی از دشمنان ما برائت نمیجويد.» (17)
عاشق اهل بيت عليهم السلام هيچ گاه در كنار تولي، تبری را فراموش نمیكند و اساسا بدون تبری از دشمنان، مودت و محبت معنی ندارد.
كفر و ايمان قرين يكدگرند هر كه را كفر نيست، ايمان نيست
اميرمؤمنان علی عليه السلام در سخنی زيبا به اين نشانه دوستداران اهل بيت عليهم السلام اشاره كرده و میفرمايد:
دوستی ما و دوستی دشمنان ما در وجود يك انسان جمع نمیشود، چون خداوند برای انسان دو قلب قرار نداده كه با يكی اين را دوست بدارد و با ديگری آن را دشمن بدارد. دوستدار ما بايد عشق و علاقه خود را برای ما خالص بگرداند همانطوری كه طلا در داخل آتش خالص و تمام عيار میگردد. بنابراين هر كسی میخواهد بداند كه دوست واقعی ما هست يا نه، قلب خود را مورد آزمايش قرار دهد. اگر در دل او همراه محبت ما، محبت دشمن ما هم باشد او از ما نيست و ما هم از او نيستيم.» (18)
آثار و بركات دوستی اهل بيت عليهم السلام
آن چنان كه از سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام استفاده میشود، هر كار نيك و بدی در دنيا و آخرت آثار و نتايجی دارد; يعنی كارهای نيك، بركات و درجاتی را به همراه داشته و كارهای بد موجب سقوط انسان و رسيدن به دركاتی در دو عالم میباشد. در اين ميان دوستی و دشمنی اهل بيت عليهم السلام نيز از محدوده اين قاعده كلی بيرون نيست; يعنی عشق و دوستی عترت پيامبر صلی الله عليه و آله به عنوان يك صفت ارزشمند موجب بركات و درجات و منزلت افراد است و در مقابل دشمنی و مخالفت با آنان هلاكت و شقاوت ابدی در پی خواهد داشت. در اين قسمت با بهره گيری از سخنان اميرمؤمنان عليه السلام به برخی از آثار و بركات عشق به اهل بيت عليهم السلام میپردازيم:
1 - حشر با اهل بيت عليهم السلام در روز قيامت
علی عليه السلام فرمود: «من احبنا كان معنا يوم القيامة و لو ان رجلا احب حجرا لحشره الله معه; (19) هر كه ما را دوست بدارد، در روز قيامت با ما خواهد بود و اگر كسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد كرد.»
2 - بالاترين درجات بهشت
آن بزرگوار فرمود: «ان اهل الجنة ينظرون الی منازل شيعتنا كما ينظر الانسان الی الكواكب; (20) اهل بهشت به منازل شيعيان ما (در بالاترين درجات آن) نگاه میكنند همانطوری كه انسان به ستارگان مینگرد.»
3 - وصول به زيباترين نيكیها
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «احسن الحسنات حبنا و اسوء السيئات بغضنا; (21) زيباترين نيكیها دوستی و زشت ترين بدیها مخالفت و دشمنی با ما است.»
4 - رسيدن به مقام شهيد
حضرت علی عليه السلام فرمود: «والميت من شيعتنا صديق شهيد; صدق بامرنا و احب فينا و ابغض فينا يريد بذلك الله عز و جل; (22) ميت شيعه ما صديق و شهيد است چون كه امر ما را تصديق نموده و به خاطر ما دوستی و دشمنی نموده است و از اين كار خود، خدای عز و جل را اراده كرده است.»
5 - چشم روشنی در هنگام مرگ
روزی حارث همدانی به حضور علی عليه السلام آمد. امام عليه السلام از علت آمدن او جويا شد. او گفت: عشق و علاقه به شما مرا به اينجا كشانيده است. حضرت در تاييد سخن او فرمود: «به خدا همين طور است. هيچ انگيزهای جز محبت ما تو را به اينجا نياورده است.» آن گاه علی عليه السلام به عنوان تشكر از اظهار علاقه اين دوست صميمی خويش، به او فرمود: «بدان كه هيچ بندهای از دوستان ما نمیميرد مگر اينكه در هنگام مردن، مرا آن طوری كه دوست دارد میبيند و همچنين از دشمنان و مخالفين ما هم كسی نمیميرد تا اينكه در هنگام مرگ، در حالی كه دلش نمیخواهد، مرا میبيند و شرمنده میشود.» (23)
ای كه گفتی فمن يمت يرنی جان فدای كلام دل جويت
كاش روزی هزار مرتبه من مردمی تا بديدمی رويت
6 - دادرسی در سخت ترين لحظات
علی عليه السلام در حديث ديگر به حارث فرمود: «لينفعك حبنا عند ثلاث: عند نزول ملك الموت و عند مسالتك فی قبرك و عند موقفك بين يدی الله; (24) [ای حارث!] دوستی و محبت ما اهل بيت در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داد: هنگام نازل شدن فرشته مرگ و موقعی كه در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار میگيری و زمانی كه در روز قيامت در مقابل پروردگار ايستاده باشي.»
7 - قبولی كارهای نيك
اگر انسان تمام كارهای خير و اعمال نيك را انجام داده، واجبات الهی را به جای آورد، اما از اهل بيت و ولايت و محبت آنان دور باشد، هيچ يك از اعمال و نيكیهای او ثمرهای نخواهد داشت.
اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «هر كس ما اهل بيت را دوست داشته باشد، ايمان او مفيد بوده و اعمالش مورد پذيرش قرار خواهد گرفت، اما اگر كسی محبت ما اهل بيت را در دل نداشته باشد از ايمان خويش بیبهره بوده و كارهای نيك و اعمال دينی او مقبول نخواهد بود، گرچه روزها روزه گرفته و شبها به عبادت بپرازد.» (25) و در كلام ديگری آن بزرگوار به قنبر فرمود: «ای قنبر! به خدا قسم كسی كه در دل يقين به ولايت ما خانواده داشته باشد برای او از عبادت هزار سال بهتر است، اگر بندهای هزار سال خدا را عبادت كند خداوند عبادت او را نخواهد پذيرفت تا اينكه ولايت ما اهل بيت را قبول داشته باشد.» آنگاه حضرت با تاكيد بر اهميت موضوع ادامه میدهد: «اگر بندهای هزار سال خداوند را عبادت كند و اعمال نيك هفتاد و دو پيامبر را هم به جا آورد، خداوند از او نخواهد پذيرفت تا اينكه ولايت ما را بپذيرد و گرنه خداوند او را به صورت به جهنم خواهد انداخت.» (26)
آفات محبت
ممكن است انسان در اثر نادانی يا غلبه احساسات و يا پيروی از هوای نفس در عشق ورزيدن به اهل بيت عليهم السلام دچار افراط و تفريط گردد و در نتيجه علاوه بر اينكه از كار خويش هيچ بهرهای نمیبرد، دچار زيان و هلاكت ابدی میگردد. مولای متقيان به اين آفات بنيان برانداز اشاره كرده و در نهج البلاغه در مورد افرادی كه در دوستی و محبت آن حضرت دچار انحراف میگردند میفرمايد: «سيهلك فی صنفان: محب مفرط يذهب به الحب الی غير الحق و مبغض مفرط يذهب به البغض الی غير الحق و خير الناس فی حالا النمط الاوسط فالزموه; (27) دو گروه نسبت به من هلاك میگردند: كسی كه در دوستی من افراط كند و شدت عشق و علاقه او را به انحراف از حق دچار نمايد و كسی كه در اثر شدت دشمنی با من به سوی باطل رود. بهترين مردم نسبت به من كسانی هستند كه راه اعتدال را بپيمايند، از آنها جدا نشويد.»
همچنين آن بزرگوار عدهای را كه در مورد اهل بيت عليهم السلام غلو میكردند; يعنی در مدح و ستايش و بيان فضائل و مناقب آنان افراط نموده و مقام الوهيت را به آن بزرگواران نسبت میدادند برحذر داشته و مرز ابراز محبت را بيان میكند: «اياكم و الغلو فينا، قولوا: انا عبيد مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم; (28) از غلو در محبت ما بپرهيزيد و اعتقاد داشته باشيد كه ما مخلوق و پرورده خداييم و آنگاه از فضايل ما هرچه دوست داريد بگوييد.»
البته پديده افراط گرايی در تاريخ اسلام يك عقيده خطرناكی بود و عدهای را هم به گمراهی و ضلالت كشانيد. اين اعتقاد فاسد در مورد شخص امام علی عليه السلام بيشتر بود، برای همين آن حضرت برای آگاهی بيشتر دوستان خويش با يك مثال، حقيقت مطلب را بيان میكند و میفرمايد: «مثل من در ميان اين امت همچون عيسی بن مريم عليهما السلام است، گروهی او را دوست داشتند و در محبت آن حضرت افراط نمودند و در نتيجه هلاك شدند و عدهای هم به وسيله دشمنی با آن حضرت به بيراهه رفته و نابود شدند.» (29)
موانع محبت اهل بيت عليهم السلام
هر كسی نمیتواند دوستدار اهل بيت باشد، بايد عشاق آل محمد صلی الله عليه و آله از آلودگیها مبرا باشند و استعداد اين هديه الهی را در وجود خويش داشته باشند، با وجود موانع، مسلما دوستی اهل بيت عليهم السلام به دل نخواهد چسبيد و حلاوت و لذت اين عشق مقدس و هديه آسمانی را درك نخواهد كرد. به قول مولوي:
اين محبت از محبتها جداست عشق محبوب خدا عشق خداست
براين اساس جايگير شدن دوستی اهل بيت عليهم السلام در دلهای انسان ها، نياز به زدودن و رفع موانع دارد. اين موانع عبارتند از:
الف) تولد از حرام
امام علی عليه السلام در ضمن سخنانی به نوف بكالی فرمود: «كذب من زعم انه ولد من حلال و هو يبغضنی و يبغض الائمة من ولدي; (30)ای نوف! دروغ میگويد كسی كه خودش را حلال زاده میپندارد اما من و پيشوايان بعد از من را كه از نسل من هستند، دشمن خود میداند.» بنابراين كسی كه از حرام متولد شده باشد نمیتواند دوستدار حقيقی اهل بيت عليهم السلام باشد، زيرا پليدی با خوبی و زشتی با زيبايی همگون نيستند و از اين جا روشن میشود كه عشق و علاقه به عترت پيامبر صلی الله عليه و آله، يكی از نشانههای حلال زاده بودن انسان نيز هست، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: «من وجد برد حبنا علی قلبه فليكثر الدعاء لامه فانها لم تخن اباه; هر كس در دل خويش لذت دوستی ما اهل بيت عليهم السلام را احساس كند، به مادرش زياد دعا كند، چرا كه به پدرش خيانت نكرده است.» (31)
ب) صفات زشت و غير اخلاقی
روزی مردی به علی عليه السلام عرض كرد: خداوند مرا فدای شما گرداند، من به شما خانواده خيلی علاقه دارم و آن حضرت را بسيار ستود، حضرت به او فرمود: «دروغ میگويي، مارا چند دسته دوست ندارند; انسانهای بیغيرت و ناموس فروش، مردانی كه حالات زنانه از خود بروز میدهند، متولدين از حرام و كسانی كه مادرشان در ايام عادت به آنها باردار شده است.»
راوی حديث میگويد: مدتی گذشت تا اينكه جنگ صفين پيش آمد، همان مرد به همراه لشكريان معاويه در جنگ صفين به هلاكت رسيد و راستی گفتار امام علی عليه السلام روشن شد.
اصولا اين كه مومن نمیتواند بدون عشق و محبت اهل بيت عليهم السلام زندگی كند و در مقابل، انسانهای منحرف و گمراه و منافق هم نمیتوانند آل الله عليهم السلام را از ته دل دوست داشته باشند، يك حقيقت ترديدناپذير است و كلام زيبای علی عليه السلام در ذيل روايت اصبغ نباته، اين حقيقت را واضحتر مینمايد. او میگويد: در مسجد كوفه و در محضر اميرمؤمنان علی عليه السلام بودم كه غلام سياهی را به اتهام سرقت به محضر آن حضرت آوردند. بعد از سه بار اقرار وی به دزدی و اثبات آن در نزد علی عليه السلام، امام دستور داد تا دست راست او را قطع كنند. آن غلام با دست چپ، دست بريده خويش را در حالی كه خون از آن میريخت، برداشته و از محضر امام بيرون رفت. در اين موقع يكی از خوارج و دشمنان حضرت به نام «ابن كوا» خواست از فرصت استفاده كند و آن غلام را كه از دوستداران اهل بيت عليهم السلام بود به بدگويی بر عليه امام علی عليه السلام تحريك نمايد، لذا به او گفت: «ای غلام دست تو را چه كسی قطع كرد؟!
او در جواب ابن كوا چنين گفت:
«قطع يمينی امام التقي، و ابن عم المصطفی شقيق النبی المجتبي، ليث الثري، غيث الوري، حتف العدی و مفتاح الندی و مصباح الدجي. قطع يمينی امام بدری احدی مكی مدنی ابطحی هاشمی قرشي; دست راستم را كسی بريد كه پيشوای متقيان و پسر عمو، برادر پيامبر صلی الله عليه و آله، شير روی زمين، باران بيابان ها، كوبنده دشمنان و چراغ فروزان در تاريكی هاست. دست راستم را پيشوايی قطع كرد كه قهرمان نبردهای بدر و احد بود. او سرور مكه و مدينه و ابطح است و از دودمان هاشم و قريش است.»
بعد از اين مدح و ثنای زيبا، بليغ و طولاني، راه خودش را گرفت و رفت. ابن كوا با شگفتی تمام خود را به محضر علی عليه السلام رسانده و گفت: يا اباالحسنين! تو دست آن غلام سياه را قطع كردی و او در كوچه و بازار با زيباترين عبارات و بهترين كلمات تو را مدح و ثنا میگويد. امام دستور داد غلام را حاضر كنند. سپس از او پرسيد: «ای غلام! من دست تو را بريدم و تو مرا مدح و ثنا میگويي؟!» او پاسخ داد: «يا اميرالمؤمنين! تو دست مرا به حكم خداوند و رسول او بريدی و به حق بريدهای و به واجب خدا و رسول عمل كرده اي! چگونه تو را نستايم؟»
اميرمؤمنان عليه السلام دست بريده او را گرفته و با عبای خود پوشانيد و دو ركعت نماز خوانده و دعا كرد و بعد آن را بر جای خود قرار داد. آنگاه عبا را برداشت، دست غلام را به اذن الهی سالم يافتند.
آنگاه به عبدالله بن كوا روی كرده و فرمود: «ياابن الكوا، ان لنا محبين لو قطعنا الواحد منهم اربا اربا ما ازدادوا الا حبا و لنا مبغضين لو العقناهم العسل ما ازدادوا الا بغضا; (32)
ای ابن كوا! ما دوستانی داريم كه اگر ايشان را قطعه قطعه كنيم جز بر دوستی و محبت آنان نسبت به ما نيفزايد و دشمنانی داريم كه اگر عسل خالص در گلوی آنها بريزيم جز بر دشمنی نسبت به ما نخواهد افزود.»
- · پاورقــــــــــــــــــــی
1) امالی مفيد، ص 353.
2) شوری / 23.
3) وسائل الشيعه، ج 14، ص 395.
4) عشق برتر، ص 14 و 15.
5) بحارالانوار، ج 10، ص 107.
6) الكافي، ج 6، ص 389.
7) همان، ص 388.
8) بحارالانوار، ج 1، ص 92.
9) همان، ج 27، ص 53.
10) مستطرفات السرائر، ص 639.
11) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 613.
12) تفسير فرات كوفي، ص 128.
13) خصال، ج 2، ص 628.
14) غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ش 9038.
15) نهج البلاغه، صبحی صالح، حكمت 112.
16) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحديد، ج 18، ص 275.
17) مستطرفات السرائر، ص 640.
18) تفسير قمي، ج 2، ص 171 و 172.
19) امالی صدوق، ص 209، مجلس 37.
20) بحارالانوار، ج 8، ص 148.
21) غررالحكم با ترجمه آقا جمال، ج 2، ص 480.
22) تاويل الآيات الظاهرة، ص 642.
23) اعلام الدين ديلمي، ص 448.
24) همان، ص 461.
25) بصائر الدرجات، ص 364.
26) مستدرك، ج 1، ص 168.
27) نهج البلاغه، خطبه 127.
28) غررالحكم، ش 2740، بحارالانوار، ج 10، ص 92.
29) بحارالانوار، ج 35، ص 315.
30) امالی صدوق، ص 209.
31) بحار الانوار، ج 27، ص 147.
32) همان، ج 34، ص 267; التحصين ابن طاووس، ص 613.