(لزوم فهم فلسفه گرفتاریها)
رضا آبیار - گروه کودک و نوجوان
اشاره
در شماره پیشین به بررسى یكى دیگر از ویژگیهاى شخصیتى نوجوانان، یعنى توجه به فهم فلسفه گرفتاریها و مصائب پرداختیم و پس از بیان مقدماتى در باره حكمتهاى بلایا و مشكلات، علل و عوامل ابتلا به آنها را نیز بررسى كردیم. در ادامه به بحث در باره چگونگى مراجعه و مقابله با مشكلات مىپردازیم. همچنین به این نكته توجه مىكنیم كه مبلّغ، چگونه باید با در نظر گرفتن روحیات و ظرفیت شخصیتى نوجوانان، به بیان راهكارها بپردازد.
پیش از ورود به مسئله، اشاره به این مطلب لازم است كه آنچه نوجوان در حوزه گرفتاریها با آن مواجه است، چگونگى مقابله و مبارزه نیست. در واقع، در پى حلّ معمّاهاى دشواریها نمىگردد؛ بلكه به دلیل نبودن آگاهى و درك لازم از فلسفه آفرینش، و پرورش یافتن در یك فضاى راحت و بىدغدغه، در پى گریز و فرار از كمند مشكلات است و این، همان مطلبى است كه از منظر دین اسلام، مذموم و ناپسند شمرده شده است.
امروزه با حاكم شدن روحیه تجمّلگرایى و راحتطلبى بر خانوادهها، كودكان و نوجوانان آمادگی مقابله با سختیهاى روزمرّه را در خود نمىبینند و در نهایت، هزینهها و عواقب سنگینى را بر فضاى خانواده و جامعه تحمیل مىكنند.
بروز ناهنجاریهایى نظیر: بىاحترامى به والدین، كمحوصلگى و تشویش، حضور در مجالس مختلط، استفاده از قرصهاى روانگردان، گوش دادن به موسیقهاى تند و... این معنا را تقویت مىكند كه امروزه، جوانان ما براى حلّ مشكلات خود حاضرند چنین هزینههایى را بپردازند.
در هر حال، مربّى با استفاده از راهكارهاى به روز و در عین حال دینى كه در آموزههاى اهل بیتعلیهمالسلام ریشه دارد، مىتواند از تولّد این پدیده مخرّب در وجود نوجوان جلوگیرى كند.
مقاومت نوجوانانه یا تكنیكهاى مقابله با مشكلات
سازگارى با محیط خانواده و چالشهاى موجود در آن، از نشانههاى یك شخصیت سالم و بهنجار محسوب مىشود. بىتردید، انسانى كه از بدو نوجوانى آموخته كه براى كسب آرامش روحى و روانى و چشیدن طعم آسایش، باید مشکلات را تحمّل کرده و آنها را قسمتى از زندگى بداند، در آینده، شخصیت مطلوب و سازگارى خواهد داشت.
نوجوان باید بداند كه اوّلاً: فرار از مشكل نه تنها حلاّل آن نیست؛ بلكه بدترین شیوه مبارزه نیز هست و ثانیاً: او هر كجا كه قدم بردارد، باز هم بهطور كامل، فضا و محیط را موافق میل خود نمىیابد.
گر گریزى بر امید راحتى زآن طرف هم پیشت آید آفتى
هیچ كُنجى، بىدد و بىدرد نیست جز به خلوتگاهِ حق، آرام نیست (1)
نوجوان باید بداند كه اوّلاً: فرار از مشكل نه تنها حلاّل آن نیست؛ بلكه بدترین شیوه مبارزه نیز هست و ثانیاً: او هر كجا كه قدم بردارد، باز هم بهطور كامل، فضا و محیط را موافق میل خود نمىیابد.
از اینرو، مهمترین و بهترین راه براى تحمل و در نهایت غلبه بر آلام، «القاء و تبیین «فرهنگ صبر و استقامت» است. براى نهادینه شدن این مسئله و تفهیم آن به نوجوانان، راهكارها و مطالب ذیل پیشنهاد مىشود:
1. اشاره به گذرا بودن مشکلات
از جمله عوامل موفقیت در برابر سختیها، توجه به گذرا بودن آنها است. و توجه به این مطلب که پس از هر سختی قطعاً آسانی و فرج خواهد آمد. قرآن کریم میفرماید: «فَاِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»؛ «به یقین با [هر] سختی آسانی است. مسلّماً با [هر] سختی آسانی است.»
صاحب تفسیر نمونه، ذیل آیه 155 سوره مباركه بقره به گذرا بودن مشکلات چنین اشاره كرده است: «پادشاهى، حكیمان خود را فراخواند وگفت: مرا چیزى بیاموزید كه اگر بسیار غمگین باشم در آن نگاه كنم و غم دل از بین برود و اگر بسیار شاد باشم، در آن نگاه كنم و فریفته روزگار نشوم. حكیمان، مدّتى مشورت كردند و سرانجام، نگینى برانگشترىِ او ساختند كه روى آن نوشته شده بود: «این نیز بگذرد.» (2)
اصولاً همه ما براى رسیدن به آیندهاى روشن، زندگى مىكنیم و مىدانیم، زندگى مالامال از رنجهاست؛ امّا با ورود به جامعه و رسیدن به سنّ فهم و درك كه نوجوانى باشد، افراد دو گروه مىشوند: «گروهى كه حاضرند ناملایمات را براى آیندهاى روشن تحمّل كنند و گروهى كه از مواجهه با مشکلات گریزانند و مىخواهند بدون برخورد با آنها به آیندهاى مطمئن دست یابند.
با كاوش در احوال مردم، افراد موفّقى را از گروه دوم نمىیابیم؛ حتى كسانى كه آینده مناسب را در پول مىبینند و براى رسیدن به آن، سالها انواع مشقّتها را تحمّل مىكنند.
وجه مشترك در همه افراد دسته دوم با هر هدف و انگیزهاى كه باشند، كم صبرى و جهل درباره مفاهیمى مثل صبر، فلسفه گرفتاریها و... است و نقطه مشترك گروه اوّل، آگاهى از مسئله گذرا بودن ناگواریها و آسان شدن امور است.
بیان دقیق این عامل، انگیزه تحصیل را در دانشآموزان چند برابر مىكند. تفریحات دائمى، سرگرمیهاى رایانهاى، توجّه نكردن به برنامهریزى درسى، شیطنتهاى سرِ كلاس و بىتوجّهى و كم دقّتى به تدریس معلم و فهم درس، از جمله كارهایى هستند كه نوجوان، بعد از واقف شدن به مسئله گذرا بودن دشواریها، از آنها دورى مىكند؛ چرا كه در این مقطع سنّى، او چون طیف زیادى از همسالان خود را مشغول این امور مىبیند، تصور میکند این امور همان نیازهای واقعی او و غایت و هدف زندگی هستند، از اینرو نمىتواند زحمت درس خواندن را به جان بخرد. مربّى باید، تصویر دقیق و هنرمندانهاى از تفریح و تحصیل و جمع بین این دو امرِ ضرورى را براى او ترسیم كند تا از این رهگذر، او قدمهاى خود را در مسیر موفقیت، محكمتر بردارد.
صابرى كردیم تا بند فَرَج بگشاد صبر راست گفت آن كس كه گفت «الصَّبر مفتاح الفَرَج» (3)
2. توجه دادن به اینكه «وجود ناگوارى، مصلحت انسان است.»
همانگونه كه در قسمت اول این بحث مطرح شد، (4) نوجوان به دلیل درك نامطلوب از وقوع مصائب، دچار تردید و سردرگمى مىشود و نمىتواند وجود این سختیها را در زندگى خود حلّ كند. بیان و تشریح مسئله «مصلحت» نه تنها براى نسل نوجوان ما مفید و مؤثر است؛ بلكه براى گروههاى سنّى بالاتر نیز راهگشا است.
مبلّغ، با طرح این نكته ظریف و عمیق كه امورى در زندگى است كه در ظاهر به زیان ماست؛ امّا منفعت ما در وقوع آن است و حال آنكه ما از آن بىخبریم میتواند در تقویت روحیه صبر و مقاومت نوجوان در مقابل مشکلات مؤثر باشد. همچنانكه خداوند متعال در آیات قرآن به این مسئله اشاره فرموده است: «... وَعَسى اَنْ تَكْرَهُوا شَیئاً وَهُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَعَسى اَنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَهُوَ شَرٌ لَكُمْ...؛» (5) «... چه بسا چیزی را بد میدارید در حالی که همان برای شما خیر است و چه بسا چیزی را دوست میدارید در حالی که همان برای شما بد است... .» و مىفرماید: «فَعَسَى أَن تَكْرَهُوا شَیا وَیجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیرًا كَثِیرًا»؛ (6) «ای بسا چیزی را بد میدارید و خداوند در آن خیر زیادی را قرار داده است.»
اصل تفویض و واگذارى امور به خداوند از جمله اصول تربیتى است كه مربّى را در بیان مسئله مصلحت یارى مىكند. امام مجتبىعلیهالسلام مىفرماید: «مَنِ اتَّكَلَ عَلى حُسْنِ الاِختِیارِ مِنَ اللَّهِ لَهُ، لَمْ یتَمَنَّ اَنَّهُ فِى غَیرِ الْحالِ الَّتِى اِخْتارَها اللَّهُ لَهُ؛ (7) كسى كه به حسن انتخاب خدا براى خود تكیه كند، جز حالتى را كه خدا برایش اختیار كرده است، حال دیگرى براى خویش آرزو نكند.» آرى، و مگر خدا حال بَدى را براى بندگانش مىخواهد و آیا او مىپسندد تا ما به آمال وآرزوهایمان نرسیم؟!
البته این نکته را باید در نظر داشت که بسیاری از مشکلات و دشواریهای انسان، ناشی از گناه، تقصیر، تنبلی و بیدقتی او میباشد. همانطور که در آیه 30 از سوره شوری میخوانیم. « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیدیكُم»؛ «هر آنچه از مصیبت به شما میرسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید.» پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله نیز میفرماید: «... مَا مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَ لَا نَكْبَةِ قَدَمٍ إِلَّا بِذَنْبٍ...؛ (8) هر خراشی که از چوبی [بر تن انسان] وارد شود و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است... .»
پس قبول این مطلب كه دشواریها، یا آثار اعمال ما به مصلحت انسان است، مىتواند گوهر ارزشمندى باشد تا ما را از گذرگاههاى تنگ زندگى به سلامت عبور دهد.
سعدى در اینباره چنین مىگوید: «روزى حضرت موسىعلیهالسلام، فقیرى را دید كه از شدّت گرسنگى و تهیدستى روى ریگ بیابان خوابیده است. چون فقیر، موسىعلیهالسلام را دید به او گفت: «اى موسى! دعا كن خداوند متعال مرا از رزقش بهرهمند سازد كه از بىطاقتى به جان آمدم» موسىعلیهالسلام در حق او دعا كرد و رفت. موسى پس از چند روز از مسیرى مىگذشت كه دید همان مرد را دستگیر كرده و جمعیت زیادى، گرد او را گرفتهاند. پرسید: «چه حادثهاى رخ داده است؟!» گفتند: «این مرد، شراب خورده و عربده كشیده و شخصى را كشته است. اكنون او را براى قصاص دستگیر كردهاند.» موسى چون چنین دید، از دعا در حق او استغفار كرد و دانست تهیدستى به مصلحت او بوده است.» (9)
گُربه مسكین اگر پَرداشتى تخم گنجشك از جهان برداشتى
آن دو شاخ گاو اگر خَر داشتى نسل آدم از زمین برداشتى
نهادینه شدن فرهنگ تسلیم و در عین حال تحمّل و مقابله با مشقتها، میتواند شاهكلید بسیارى از قفلهاى ناهنجاریها باشد. مبلّغ با پرداختن به این مقوله تربیتى، نوجوان را در برابر هر نوع گرفتارى، اعم از: مادى، اجتماعى، خانوادگى و... بیمه مىكند و او را براى ایستادگى در برابر دشواریهاى بزرگتر آماده مىسازد.
او هر چه مىكند، چو صوابست و مَحضِ خیر پس ما چرا حدیث، ز چون و چرا كنیم
سر در نهیم در راه او هر چه باد باد تن در دهیم و هر چه رسد، مرحبا كنیم (10)
3. معرّفى الگوهاى عینى
تجربه نشان داده است، انسانها هرگاه الگوهایى را بهویژه از گروه همسالان براى اعمال و رفتار خود مىیابند، انجام یا ترك آن فعل را امكانپذیرتر، تلّقى مىكنند. از اینرو وقتى از نوجوانانى بگوییم كه چگونه در برابر انواع ناگواریها ایستادگى كرده و مصیبت، حریف ضعیفى در برابرشان بوده و بعد از رقابتى تنگاتنگ آن را زمینزدهاند، انگیزه و قوه پایدارى در مخاطب نوجوان نیز رشد مىكند.
داستان سربلندیهاى یك نوجوان فقیر یا معلول، قصّه محبوبیت نوجوانان پرتلاش و سرگذشت مردان بزرگى كه از تحمّل شكست، پیروزى را به دست آوردند، بهترین انگیزه براى حركتِمستعدّ نوجوان ایرانى در عرصه فعالیتهاى اجتماعى است.
توجه به این نكته كه الگو و سوژه داستانِ ما چقدر با زمان و شرایطِ فعلى ما فاصله دارد نیز در میزان تأثیرگذارى مطلب، مهم است. او باید بتواند بیشتر شرایط الگو را با مسائل زندگىاش تطبیق دهد.
سرگذشت كودكى و نوجوانىِ معمار انقلاب، حضرت امام خمینىرحمهالله و بیان چگونگى تحمّل دشواریهاى آن زمان براى تحصیل دانش، روایت زندگى سراسر رنج و زحمت خادم بزرگ انقلاب، شهید رجایى و انتخاب گزیدهاى از دوران نوجوانى برخى شهیدان و علماى معاصر و موانعى كه براى رسیدن به كمال پشتسر گذاشتند، مىتواند از جمله مصادیق ارزشمند براى الگودهى به نوجوانان باشد.
نمونة ذیل را با روش ابهام بیان مىكنیم كه از روشهاى جذّاب در نقل داستان است: «سید محمّد، اهل روستاى شادآباد تبریز بود. پنج ساله بود كه مادرش را از دست داد و چهار سال بعد در فقدان پدر به سوگ نشست و نهال وجودش از همان كودكى با ناملایمات خو گرفت. با رحلت پدر، دشواریهایش چند برابر شد و در نتیجه، سید محمّد تا نُه سالگى به مكتب و مدرسه نرفت؛ امّا سرانجام تصمیم گرفت، با وجود همه گرفتاریها به مدرسه برود. او در طول چند سال مدرسه، به غیر از كتب درسى و قرآن، استادى را پیدا كرد و نزد او گلستان، بوستان و نصاب الصبیان را یاد گرفت.
خودش بعدها در زندگىنامهاش مىنویسد: «بعد از اتمام تحصیلات ابتدایى، وارد حوزه علمیه شدم تا علوم دینى را بخوانم؛ امّا چیزى نمىفهمیدم و همین نفهمیدن باعث شد، چهار سال بدون انگیزه سپرى شود و مشكلات هم مزید بر علّت بود.»
سرانجام، او بر سختیها چیره شد و با قوّت، درس خواند؛ بهگونهاى كه دروس تبریز، وى را قانع نكرد و عازم نجف شد. وى به جایى رفت كه نه زبانشان را بلد بود و نه آب و هواى خوبى داشت و نه درآمدى. اوقاتش را با مشقّت سپرى مىكرد؛ امّا هرطور بود براى هدفش ایستاد و استقامت كرد. بعد از ازدواجش، صاحب فرزند شد و همه دلخوشىاش حضور همسر و فرزندش بود؛ امّا به دلیل گرماى شدید هوا، فرزندش بیمار شد و بعد از چند روز از دنیا رفت؛ امّا او لحظهاى از تلاش بازنایستاد.
پس از چند سال به تبریز و سپس به قم رفت و با چهار فرزند در یك اتاق زندگى كرد که هم در آنجا درس میخواند، هم آشپزخانه بود و هم محل استراحت. وى سى و پنج سال در قم بود، حوزه علمیه را آباد كرد و به تدریس، تألیف و تهذیب نفوس پرداخت. سید محمّد، شاگردانى چون: شهید مطهرى، آیت اللّه مصباح و آیت اللّه جوادى آملى را تربیت كرد و در سال 1360 شمسى دار فانى را وداع گفت. او كسى بود كه امروز جهان اسلام، از آثار او بهرهها مىبرد؛ یعنى علامه طباطبایىقدسسره.» (11)
پینوشـــــــــــــتها:
(1). مثنوى معنوى، جلال الدين محمّد مولوى بلخى، دينوالد نيكلسون، دفتر دوم، بيتهاى 590 و 591.
(2). طنز و رمز در الهىنامه، بهروز ثروتيان، ص 228.
(3). مبلغ و مربى به اينجا كه رسيد مىتواند پارهاى از روايات باب صبر و ثمرات آن را بياورد و با بيان مناسب توضيح دهد. پيامبرصلیاللهعلیهوآله فرمود: «اِنتِظَارُ الفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَةٌ؛ انتظار گشايش که با صبر قرين باشد، عبادت است.»: نهج الفصاحة، ترجمه مرتضى فريد تنكابنى، تهران، سيزدهم، 1383 ش، ص 416.
و فرمود: «بدان كه ظفر، قرين صبر است و گشايش، قرين رنج و به دنبال سختى، نرمى وجود دارد».
همچنين مىفرمايد: «اگر سختى بيايد و وارد اين لانه شود، آسانى مىآيد و بر آن وارد مىشود و بيرونش مىكند.»: ميزان الحكمة، ج 9، ص 73، ح 15856.
(4). رجوع شود به ماهنامه مبلغان، ش 108، ص48.
(5). بقره/216.
(6). نساء/19.
(7). ميزان الحكمة، ج 9، ص 242، ح 16409.
(8). بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج70، ص316.
(9). كليّات سعدى، نسخه تصحيح شده محمدعلى فروغى، تهران، 1378 ش، ص 95.
(10). فيض كاشانى.
(11). درس زندگی، سیدرضا حسینی، قم، تپش، اول، 1380. ش، ص12.