پاسخهای امام حسن عسكری‌ علیه‌ السلام‌ به ده پرسش فقهی

ضرورت آموزش احکام

آموزش احکام اسلامی بر هر مسلمانی لازم است؛ چرا که دینداریِ صحیح، به یادگیری احکام و مسائل آن وابسته است و بدون دانستن دستورهای الهی، انسان، تکلیف خود را نخواهد دانست و شخص جاهل هم راه به جایی نمی‌برد؛ بنا بر این یکی از مهم‌ترین وظایف هر مسلمان یاد سپاری احکام دین است که برای همه لازم و ضروری است. در این باره علی بن ابی حمزه از امام صادق‌علیه‌السلام‌شنید که می‌فرمود: «تَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ مِنْكُمْ فِی الدِّینِ فَهُوَ أَعْرَابِی؛ (1) دین را یاد بگیرید [و بفهمید]، زیرا هر یک از شما که احکام دینش را نیاموزد همانند اعراب دوران جاهلیت، [فردی جاهل و دور از فرهنگ] خواهد بود.»

امام‌علیه‌السلام‌در روایت دیگری - که مفضل بن عمر کوفی آن‌را نقل کرده است- آثار زیانبار بی‌توجهی به احکام و مسائل دینی را یاد آور می‌شود و می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فِی دِینِ اللَّهِ لَمْ ینْظُرِ اللَّهُ إِلَیهِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لَمْ یزَكِّ لَهُ عَمَلا؛ (2) هر کس احکام و معارف دین خدا را نفهمد [تا به آن به درستی عمل کند و در حقیقت یک مسلمان صوری باشد]، خداوند در روز قیامت به او توجهی نخواهد کرد و اعمالش را پاکیزه و شایسته پذیرش نداند.»

از منظر امام موسى بن جعفر‌علیه‌السلام‌بی‌توجهی به آموزش احکام و دقت نکردن در آن، باعث محرومیت از منافع بی‌شماری می‌شود که هر انسان مسلمان برای نیل به آنها لحظه‌شماری می‌کند. آن گرامی در این زمینه فرمود: «تَفَقَّهُوا فِی دِینِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِیرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِیعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِیلَةِ فِی الدِّینِ وَ الدُّنْیا وَ فَضْلُ الْفَقِیهِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فِی دِینِهِ لَمْ یرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلاً؛ (3) در دین خدا تفقّه كنید كه فقه [و شناخت احكام و معارف]، كلید بینایى است و كمال عبادت و وسیله نیل به مقامات بلند و رتبه‏هاى عالى دین و دنیاست. و امتیاز شخص ِآگاه [به احکام] بر عابد، چون امتیاز خورشید بر ستارگان است. و هر كه در دینش تفقه نكند [و آن را نفهمد]، خدا هیچ عملى را از او نخواهد پسندید.»

حتی امام باقر‌علیه‌السلام‌و امام صادق‌علیه‌السلام‌، موضوع آموزش احکام و مسائل دینی را به جوانان آن‌قدر مهم و ضروری می‌دانند که در صورت بی‌توجهی جوانان شیعه به این‌گونه معارف، آنان را مستحق تأدیب و مجازات دانسته و در این باره این چنین هشدار داده‌اند: «لَوْ اُتِیتُ بِشَابٍّ مِنْ شَبَابِ الشِّیعَةِ لَا یتَفَقَّهُ لَأَدَّبْتُهُ؛ اگر یكى از جوانان شیعه را نزدم بیاورند كه [وظیفه خود را در] شناخت احکام [و معارف دین] انجام نمی‌دهد، او را تأدیب می‌كنم‏.» (4)

حال باتوجه به ضرورت آموزش احکام دینی، در آستانه ولادت امام حسن عسکری‌علیه‌السلام‌به محضر آن گرامی شرفیاب می‌شویم و برخی از پاسخهای فقهی آن بزرگوار را در باب احکام مبتلا به جامعه، از زبان حضرتش می‌شنویم.

1. خطروسواس

چنانچه از امام عسکری‌علیه‌السلام‌در مورد افراط در وضو گرفتن و مصرف بی‌رویۀ آب سؤال كنیم، ایشان در جواب فرموده است: «مَنْ تَعَدَّى فِی طَهُورِهِ كَانَ كَنَاقِضِه؛ (5) هر كس از وضوى خود تعدّى كند (زیاده از مقرّر بشوید، یا آب بریزد)، همانند نقض‏كننده و باطل‏كننده آن است.» یعنی با وسواس و افراط در وضو، عمل خود را باطل می‌کند.

2. لباس نماز گزار

محمد بن عبدالجبار در موضوع لباس نماز‌گزار از محضر حضرت چنین پرسید: «آیا جایز است نماز خواندن در کلاهی که پشم حیوان حرام گوشت بر آن است یا تکه‌ای ابریشم و یا قطعه‌ای از پشم خرگوش در آن است؟»

امام‌علیه‌السلام‌فرمود: «لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِی الْحَرِیرِ الْمَحْضِ وَ إِنْ كَانَ الْوَبَرُ ذَكِیاً حَلَّتِ الصَّلَاةُ فِیهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى؛ (6)

نماز خواندن [نماز‌گزار مرد] در لباس تهیه شده از ابریشم خالص جایز نیست؛ امّا اگر [لباس نماز‌گزار] از پشم حیوان تذکیه شده (ذبح شرعی شده) [تهیه شده] باشد، نماز در آن صحیح است، به خواست خداوند.»

3. برکات جمع بین الصلاتین

در حالی که مخالفان شیعه در موضوع جمع بین الصلاتین به ما ایراد می‌گیرند که این خلاف سنت است، امام عسکری‌علیه‌السلام‌برای حل مشکل عباس ناقد، وی را به جمع بین الصلاتین راهنمایی می‌کند. او می‌گوید: تمام اموالم بر اثر حادثه‌ای از دستم رفت و تمام دوستان، همکاران و آشنایان از اطرافم پراکنده شدند و من خیلی ناراحت و پریشان احوال شدم. در این وضعیت به محضر امام حسن عسکری‌علیه‌السلام‌پناه بردم و مشکلاتم را عرضه داشتم. امام‌علیه‌السلام‌به من فرمود: «اجْمَعْ بَینَ الصَّلَاتَینِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ تَرَى مَا تُحِبُّ؛ (7) نماز ظهر و عصر را بدون فاصله و پشت سر هم بخوان، آنچه را دوست‌داری می‌بینی [و به خواسته‌ات می‌رسی].»

4. فلسفه روزه

حمزۀ بن محمد از امام‌علیه‌السلام‌در باره فلسفه روزه سؤال کرد. امام‌علیه‌السلام‌در پاسخ فرمود: «لِیجِدَ الْغَنِی مَضَضَ الْجُوعِ فَیحِنَّ عَلَى الْفَقِیرِ؛ (8) [یکی از حکمتهای روزه این است که] ثروتمند، سختی و مشقت گرسنگی را احساس کند و به فرد نیازمند بیش‌تر عطوفت و مهربانی داشته باشد.»

5. پرداخت زکات

علی بن بلال، از یاران نزدیک امام عسکری‌علیه‌السلام‌، در موضوع مصرف زکات، نامه‌ای به امام‌علیه‌السلام‌نوشت و از محضر حضرت سؤال کرد که آیا می‌توانم زکات و صدقه مالم را به نیازمندان از غیر اصحاب خودم (غیر شیعیان) پرداخت کنم.

امام‌علیه‌السلام‌در پاسخ نوشت: «لَا تُعْطِ الصَّدَقَةَ وَ الزَّكَاةَ إِلَّا لِأَصْحَابِكَ؛ (9) [علی بن بلال!] صدقه و زکات خود را به غیر از اصحاب [شیعۀ] خودت نپرداز.»

6. حج و وصیت

ابراهیم بن مهزیار به امام ابو محمّد عسكرى‌علیه‌السلام‌نامه‌ای نوشت: «به محضر امام اعلام می‌دارم كه یار با وفای شما، جناب علىّ بن مهزیار وصیت كرده است كه از در آمدِ مزرعه‏اى كه یک چهارم آن را برای شما قرار داده است، سالى یك حجّ تمتع در برابر بیست دینار به‌جا آورند، و از زمانِ قطع راه بصره، مخارجِ سفر دو برابر شده است، و مردم به بیست دینار اكتفا نمی‌كنند و همچنین دو حجّ براى عدّه‏اى از موالى شما وصیت كرده است.» امام‌علیه‌السلام‌در جواب نوشت: «یجْعَلُ ثَلَاثُ حِجَجٍ حَجَّتَینِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏؛ (10) ان شاء اللَّه تعالى به‌جاى سه حجّ دو حجّ قرار می‌دهند.»

7. حکم تقیه

روزی یكى از أصحاب امام حسن عسکری‌علیه‌السلام‌، در مجلس آن حضرت به آن گرامی عرضه داشت كه یكى از برادران شیعه، نزد من آمد و از من پرسید: «من گرفتار مخالفان مذهب شیعه شده‌ام و آنان مرا در مسئله امامت، می‌آزمایند و قسم مى‏دهند، جانم در خطر است، چه كنم تا از دستشان نجات یابم؟»

من به او گفتم: «مگر چه مى‏گویند؟» گفت: «مى‏گویند كه آیا معتقدى فلانى پس از رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله امام است و من چاره‏اى جز گفتن آرى ندارم و گر نه مرا به باد كتك مى‏گیرند. من هم به ناچار گفتم: «نَعَم؛ آرى» و قصدم گفتن «نَعَمَاً» از انعام بود كه شامل شتر، گاو و گوسفند مى‏شود؛ امّا آنان اصرار می‌کنند و مى‏گویند بگو: «وَاللهِ؛ به‌خدا سوگند.»

ای پسر رسول الله! من به آن شیعه مظلوم گفتم: «اگر گفتند بگو «و اللَّه» تو بگو «ولّى»؛ از فلان كار صرف نظر كرد؛ زیرا آنان پى نخواهند برد و تو جان سالم به‌در برى.»

پس به من گفت: «اگر به‌صورت واضح از من خواستند بگویم «و اللَّه» و «ها» را در آن آشكار كن، چه كنم؟»

گفتم: «بگو: «وَ اللَّهُ؛ (و خداوند) و «ها» را رفع بده؛ زیرا در صورت عدم كسره دادن به «ها»، سوگند شمرده نمى‏شود.» آن دوستِ مؤمن رفت و پس از مدّتى نزد من آمد و گفت: «همان مطالب را بر من عرضه داشتند و مرا قسم دادند، و همان طور كه تو گفتى عمل كردم.»

امام حسن عسكرىّ‌علیه‌السلام‌به او فرمود: «أَنْتَ كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله الدَّالُّ عَلَى الْخَیرِ كَفَاعِلِهِ، لَقَدْ كَتَبَ اللَّهُ لِصَاحِبِكَ بِتَقِیتِهِ بِعَدَدِ كُلِّ مَنِ اسْتَعْمَلَ التَّقِیةَ مِنْ شِیعَتِنَا وَ مُوَالِینَا وَ مُحِبِّینَا حَسَنَةً، وَ بِعَدَدِ مَنْ تَرَكَ التَّقِیةَ مِنْهُمْ حَسَنَةً أَدْنَاهَا حَسَنَةٌ لَوْ قُوبِلَ بِهَا ذُنُوبُ مِائَةِ سَنَةٍ لَغُفِرَتْ وَ لَكَ بِإِرْشَادِكَ إِیاهُ مِثْلُ مَا لَه‏؛ (11) تو مشمول همان فرمایش رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله هستى كه فرمود: «راهنماى به خیر همچون انجام دهنده آن است.» خداوند براى رفیق تو به سبب تقیه‏اى كه كرد به شمار افرادى از شیعیان و موالیان و دوستداران ما كه تقیه را به‌كار بسته‏اند، حسنه عطا کرده و به تعداد افرادى كه تقیه را ترك گفته‏اند نیز حسنه نوشته است. كم‌ترین آن حسنه، آن است كه اگر با گناهان صد سال روبه‌رو شود، همه آمرزیده شود، و براى تو به سبب این راهنمایى و ارشاد، همانند او حسنه خواهد بود.»

8. معاملات حرام

محمد بن حسن، طی نامه‌ای از محضر امام پرسید: «فردی با پولی که از راهزنان یا سارقان می‌گیرد وسیله‌ای یا خادمی می‌خرد. آیا جایز است از ثمرات و منافع اینها بهره‌برداری کند؟» امام در پاسخ نامه مرقوم فرمودند: «لَا خَیرَ فِی شَی‏ءٍ أَصْلُهُ حَرَامٌ وَ لَا یحِلُّ اسْتِعْمَالُهُ؛ (12) [به‌طور کلی] هر چیزی که در اصل، حرام باشد خیری در آن نیست و استعمال آن هم حرام می‌باشد.»

9. خرید دربست زمین

محمد بن حسن صفار، ضمن مکاتبه‌ای از محضر امام چنین استفتا کرد: «مردی از فردی زمینی با مرزبندی دقیق و تشخیص حدود چهارگانۀ آن خریده است. در این زمین زراعت، درخت خرما و درختان دیگری وجود دارد؛ امّا در قولنامه، چیزی در این باره نوشته نشده و ذکری از زراعت و درختانِ داخل زمین، به میان نیامده است؛ البته در متن قرار داد به طور کلی، قید شده است که خریدار آنجا را با تمام حقوق داخلی و خارجی خریداری کرد. آیا زراعت و درختان، داخل در حقوق آن زمین‌اند یا نه؟» امام پاسخ داد: «إِذَا ابْتَاعَ الْأَرْضَ بِحُدُودِهَا وَ مَا أُغْلِقَ عَلَیهِ بَابُهَا فَلَهُ جَمِیعُ مَا فِیهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ (13) هرگاه [مشتری]، زمین را با تمام حدودش به طور دربست بخرد، همه آنچه در آن قرار دارد مال خریدار است؛ انشاءالله [این‌گونه عمل خواهید کرد].»

10. خریدن یک طبقه

محمّد بن حسن صفّار، نامه‏اى به امام عسكرى‌علیه‌السلام‌نوشت و پرسید: «مردى از یك ساختمان دو طبقه، طبقه اوّل را با تمام خصوصیات و حقوق آن خریدارى كرد. آیا خریدار، حقّى در مرتبه فوقانى آن دارد یا نه؟»

امام‌علیه‌السلام‌مرقوم فرمودند: «لَیسَ لَهُ إِلَّا مَا اشْتَرَاهُ بِاسْمِهِ وَ مَوْضِعِهِ إِنْ شَاءَ اللَّه؛ (14) ‏او جز آنچه را به اسم و خصوصیات آن خریده است مالك نیست.» یعنی خریدار، فقط طبقه اول را مالک است. به‌خواست خداوند [این‌گونه عمل خواهید کرد].»

نکته مهم

بدیهی است که این احادیث به عنوان حکم شرعی مطلق نمی‌تواند مورد ملاک عمل برای یک مسلمان مکلف قرار بگیرد؛ زیرا مجتهدان جامع شرایط باید این احادیث را بررسی علمی كنند و در نهایت، فتوای فقیهِ مجتهد برای مقلدش حجت شرعی خواهد بود. البته این سخنان نه تنها به عنوان رهنمود اخلاقی و فقهی در اکثر مواد با احکام شرعی و اعتقادات مسلم شیعی سازگار است؛ بلکه برخی از آنها مبنا و مستند فتاوای فقهای عظام قرار می‌گیرد.

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). الكافی، محمد بن یعقوب كلینى، دارالكتب الاسلامیة، ج1، ص 31، باب فرض العلم و وجوب طلبه.

(2). بحارالأنوار، علامه محمد باقر مجلسى، مؤسسه الوفا،. ج 1، ص 214، باب العلوم التی أمر الناس بتحصیلها.

(3). همان، ج10، ص 247. باب احتجاجات موسى بن جعفر‌علیه‌السلام‌.

(4). همان، ج 1، ص 214.

(5). تحف العقول، حسن بن شعبه حرانى، نشر جامعه مدرسین، ص489.

(6). تهذیب‏الأحكام، محمد بن حسن طوسى، دار‌الكتب الاسلامیه، ج 2، ص 207، باب ما یجوز الصلاة فیه من اللباس.

(7). الكافی، ج 3، ص 287، باب الجمع بین الصلاتین.

(8). وسائل‏الشیعة، شیخ حر عاملى، مؤسسه آل البیت ‏‌علیه‌السلام‌، ج 10، ص 8.

(9). تهذیب‏الأحكام، ج 4، ص 53. از آنجا که علی بن بلال از یاران امام جواد و امام هادی‌علیه‌السلام‌نیز محسوب می‌شود، این احتمال وجود دارد که مکاتبه به‌جای حضرت عسکری‌علیه‌السلام‌، با یکی از آن دو بزرگوارصورت گرفته باشد.

(10). من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص 445، باب من أوصى فی الحج بدون الكفایة.

(11). الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی، نشر مرتضی، مشهد،1403، ج‏2، ص460.

(12). وسائل‏الشیعه،ج 17، ص 86، باب أنه لا یحل ما یشترى بالمكاسب‏.

(13). تهذیب‏الأحكام، ج7، ص138، باب الغرر و المجازفة.

(14). من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 242، باب إحیاء الموات و الأرضین.

537 دفعه
(0 رای‌ها)