پاسخ به شبهات عزاداری

کتاب «پاسخ به شبهات عزاداری» را آقای حسین رجبی، تدوین و تألیف کرده و مرکز انتشارات دفتر نماینده مقام معظم رهبری در امور اهل سنّت بلوچستان در 238 صفحه، در سال 1379 چاپ کرده است.

مؤلف در پیش‏گفتار می‌گوید که عزاداری و سوگواری، امری عمومی و انسانی است که در میان تمام اقوام و ملل، وجود داشته و دارد. هر فرد یا گروهی برای آرامش روحی و التیام ناراحتیهای روانی در برابر مصائب و حوادث جانسوز و دردناک، مراسم و آداب ویژه‏ای برگزار می‌کند و این، امری عمومی است؛ ولی سخن در این است که آیا سوگواری از نظر قرآن و سنت مشروعیت دارد؟

آیا عزاداری و سوگواری در سیره پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‏بیت‌علیهم‌السلام آن حضرت و سایر مسلمانان صدر اسلام، وجود داشته است؟

-   در صورتی که مشروعیّت عزاداری ثابت شود آیا مسلمانان به آن عمل می‏کرده‏اند؟ آیا نوحهýسرایی، گریه، سینه زنی و حرکت موکبهای عزا رواست؟

-   آیا تجدید عزاداریها در هر سال به ویژه برای سرور شهیدان ابا‏عبدالله الحسین‌علیه‌السلام ریشه دینی و عقلی دارد؟ و به‏طور کلّی فلسفه و انگیزه عزاداری و سوگواری چیست؟

در این نوشتار برآنیم با بهره‏گیری از منابع شیعه و سنّی (1)، برای رفع شبهات و ابهامات، به تبیین ریشه‌های اعتقادی، فقهی و تاریخی عزاداریها، به ویژه عزاداری سالار شهیدان حسین بن علی‌علیه‌السلام بپردازیم.

فهرست فصول کتاب

این کتاب دارای پیش گفتار و 15 فصل است که عناوین فصول آن عبارتند از:

1. تعریف، اقسام، آفات و... عزاداری؛

2. عزاداری در پرتو قرآن؛

3. عزاداری در سیره پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله با استفاده از منابع اهل سنّت؛

4. عزاداری پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و اصحاب ایشان برای امام حسین‌علیه‌السلام با استفاده از منابع اهل سنّت؛

5. عزاداری در منابع شیعه؛

6. بررسی و تحلیل روایات مخالف عزاداری؛

7. عزاداری در سیره عملی امامان معصوم‌علیهم‌السلام؛

8. عزاداری در سیره مسلمانان؛

9. عزاداری از دیدگاه، فقهای شیعه و سنی؛

10. تجدید عزاداری و سالگردها؛

11. عوامل رشد و گسترش عزاداری؛

12. چه کسانی با مجالس عزاداری به مبارزه برخاستند؛

13. آیا شیعیان کوفه در شهادت حسین بن علی‌علیه‌السلام دست داشتند؟

14. یزید در نگاه اهل سنّت؛

15. امام حسین‌علیه‌السلام و عاشورا از دیدگاه برخی از نویسندگان معاصر.

درآمد (تبیین موضوع بحث)

برای آشنایی بهتر با این کتاب به برخی موارد اشاره می‌شود:

مهم‌ترین اهداف عزاداری کدام است؟

در میان اهداف عزاداری باید گفت: انگیزه‌های گوناگونی وجود دارد که به اختصار عبارت اند از:

1. شناساندن مقام پیشوایان بزرگ اسلام که سراسر زندگی آنان برای جامعه اسلامی الگو و سرمشق است؛ خواه در مبارزه با طاغوتیان یا مسائل اخلاقی، روحی و...؛

2. افزایش عشق و محبت نسبت به اهل‏بیت‌علیهم‌السلام که پاداش رسالت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله است؛

3. کمال خواهی و فضیلت طلبی که در سایه مجالس سخنرانی و همرنگی اهل بیت‌علیهم‌السلام و... حاصل می‌شود؛

4. اثبات حقانیت نهضت حسینی بر ضد طاغوتیان و آشنا کردن مردم با ویژگیهای قیام امام حسین‌علیه‌السلام؛

5. دعوت به دین و آگاه شدن از حقایق آن و فراخوانی مردم به صلاح و اصلاح و دوری از انحراف و فساد؛

6. یاد مصیبت اهل بیت‌علیهم‌السلام [که باعث آسان شدن مصائب و سختیهای دوستداران آنان است]؛

7. همدردی با رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت زهرا علیها السلام و سایر ائمه‌علیهم‌السلام؛

8. زنده شدن سنّت انفاق و اطعام به دیگران به ویژه فقرا در پرتو مجالس عزاداری؛

9. فراموش نشدن خاطره عاشورا به کمک این عزاداریها؛

10. افشاگری جنایات ستمگران به ویژه بنی امیّه و بنی عباس؛

11. رشد فضایل و کرامتهای انسانی و الهی و پرورش روحیۀ شهادت طلبی؛

در این باره باید گفت که هر قطره اشک، کلامی است که شهادت را چون پیامی به مردم ابلاغ می‌کند و گریه، نشانۀ آن است که فاجعه‌ای روی داده و ظلمی صورت گرفته است. عزاداری نه یک روز، نه ده روز، نه یک ماه بلکه در تمام سال برای این است که ملتی که پس از شهادت ابا عبدالله‌علیه‌السلام زندگی می‌کند عزادار باشد و در مجالس عزا با بیان فلسفه شهادت و با یادآوری از شهیدان، روحیه شهادت طلبی را همچنان زنده نگه دارد.

12. زنده نگه داشتن اسلام با استفاده ار ابزار عزاداری.

عزاداری، اسلام را زنده کرده است و اگر امام حسین‌علیه‌السلام قیام نمی‌کرد اثری از اسلام باقی نمی‌ماند. امام خمینی‌رحمه‌الله دربارۀ تجدید و تکرار عزاداریها می‌فرماید: «... اصلاً نمی‌فهمند مکتب سید‏الشهدا چه بوده و نمی‌دانند این منبرها، گریه‌ها و سینه زنیها حدود 1400 سال است که ما و مکتب را حفظ کرده و تا حالا اسلام را آورده [است.] این عده از جوانها این طور نیست که سوء نیت داشته باشند، [آنها] خیال می‌کنند که ما باید حرف روز بزنیم. حرف سیدالشهداء حرف روز، و همیشه حرف روز است؛ اصلاً حرف روز را سید الشهداء آورده است و دست ما داده است و سیدالشهداء را این گریه‌ها، و مکتب وی را این مصیبتها و داد و قالها و این سینه زنیها و این دسته‌جات حفظ کرده [است]. همینهاست که این نهضت را پیش برده [است]. اگر سیدالشهداء نبود این نهضت را - کسی - پیش نمی‌برد.» (2)

بنابراین عزاداری حسین بن علی‌علیه‌السلام یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. (3)

عزاداریها سبب می‌شود که شور و عاطفه با شعور و شناخت درآمیزد و ایمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگاه دارد و مکتب عاشورا به عنوان یک فکر سازنده و حادثۀ الهام بخش، همواره تأثیر خود را حفظ کند. عزاداری، احیای خط خون و شهادت و رساندن صدای مظلومیت آل علی‌علیهم‌السلام به گوش تاریخ است. هم بر مظلومیت امام گریه می‌شود و هم در سایۀ آن، هدف امام حسین‌علیه‌السلام از نهضت و حرکت، شناخته می‌شود. روضه‌های خانگی و دسته‌های عزاداری و هیئتهای زنجیرزنی، پوشیدن لباس مشکی، پرچم به دست گرفتن، شربت و آب دادن، تلاش در برپایی مجالس، نوحه‏خوانی، سینه‏زنی و هر یک به نوعی سربازگیری برای جبهۀ حسینی است و به این پیوند، عمق و غنا می‌بخشد. (4)

عزاداری برای امام حسین‌علیه‌السلام در منابع اهل سنّت

نویسنده در این باره موارد متعددی را نقل کرده است که فقط به یک نمونه بسنده می‌شود:

ابن جوزی نقل کرده است که امام حسین‌علیه‌السلام کودکی دو ساله بود. پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله برای سفری آماده شدند. ناگهان در همان گامهای نخستین، توقف کرد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و اشک از چشمان مبارکشان جاری شد. علت گریه را جویا شدند، فرمود: «هذا جَبرئیل یُخبرنی عَن اَرضٍ بِشَطِ الفرات یُقالُ لهُ کَربَلا یُقتلُ فیها الحسَین بن فاطمه‌علیه‌السلام؛ هم اکنون جبرئیل مرا از سرزمینی آگاه کرد که در کنار شط فرات قرار دارد و نامش کربلاست. حسین، فرزند فاطمه علیها السلام در آن سرزمین به شهادت می‌رسد.» از قاتل او جویا شدند؟ فرمود: «رَجَلٌ یًقالُ لَهُ یزید و کَاَنّی اَنظُرُ اِلی مَصرَعِهِ وَ مَدفَنِهِ؛ مردی که به او یزید گفته می‏شود، قاتل فرزندم خواهد بود و هم اکنون محل کشته شدن و دفن حسین را [با چشم خود] می‌نگرم.»

آن‏گاه پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله با حالت غمگین و ناراحت از سفر بازگشت و آن را ادامه نداد. [آن‏گاه خطبه‏ای ایراد فرمود.] پس از پایان خطبه، دست راست را بر سر حسن و دست چپ را بر سر حسین گذاشت و بعد از آن، دستهای مبارکش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ هَذَانِ أَطَائِبُ عِتْرَتِی وَ خِیارُ؟! ذُرِّیتِی وَ... اللَّهُمَّ فَبَارِكْ لَهُ فِی قَتْلِهِ وَ اجْعَلْهُ مِنْ سَادَاتِ الشُّهَدَاءِ اللَّهُمَّ وَ لَا تُبَارِكْ فِی قَاتِلِهِ وَ خَاذِلِه‏؛ بارالها! محمد، بنده و پیامبر توست و این دو، پاکان اهل بیت‌علیهم‌السلام و برگزیدگان ذریۀ من هستند... خدایا! شهادت را برای حسین مبارک فرما و او را سرور شهیدان قرار ده. خدایا! برای قاتل و خوارکننده‌اش برکتی قرار مده.»

زمانی که سخن پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله به اینجا رسید صدای مردم حاضر در مسجد به گریه بلند شد. حضرت فرمود: «اَتبکوُن وَلا تنصرونه؟؛ آیا [بر او] گریه می‌کنید و او را یاری نمی‌کنید؟» پس از آن از مسجد خارج شد و بعد از لحظاتی در حالی که رنگشان متغیّر و چهره‌شان برافروخته بود به مسجد بازگشت و با چشمانی گریان فرمود: «اَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی وَ مِزَاجَ مَائِی وَ ثَمَرَةَ فُؤَادِی وَ مُهْجَتِی لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ أَلَا وَ إِنِّی لَا أَسْأَلُكُمْ فِی ذَلِكَ إِلَّا مَا أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَسْأَلَكُمْ عَنْهُ أَسْأَلُكُمْ عَنِ الْمَوَدَّةِ فِی الْقُرْبَى وَ احْذَرُوا أَنْ تَلْقَوْنِی غَداً عَلَى الْحَوْضِ وَ قَدْ آذَیتُمْ عِتْرَتِی وَ قَتَلْتُمْ أَهْلَ بَیتِی وَ ظَلَمْتُمُوهُم؛ (5) ‌ای مردم دو گوهر گرانبها در میان شما بر جای می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم که آمیخته با آب حیاتم و ثمره وجودم هستند. [این دو] از هم جدا نخواهند شد تا وقتی کنار حوض کوثر من وارد شوند و من دربارۀ اهل بیتم از شما چیزی جز آنچه پروردگارم مرا به آن فرمان داده که از شما بخواهم، نمی‏خواهم. از شما می‏خواهم که درباره نزدیکانم مودّت داشته باشید و پرهیز کنید از اینکه فردای قیامت نزد حوض کوثر با من ملاقات کنید در حالی که عترتم را اذیت کرده و اهل بیتم را کشته و به آنان ستم کرده باشید.»

امام حسین‌علیه‌السلام در کلام علما و محققان اهل سنّت

در این بخش نیز سخنانی از محققان و نویسندگان اهل سنّت نقل شده است که ما فقط بخشی از سخنان علّامه استاد شیخ عبدالله علائلی مصری را می‌آوریم:

«حسین، مردی است که همۀ عظمتهای جهان در او جمع شده و در هر صفت پسندیده‏ای، یگانگی پیدا کرده است. آری، مردی که وجودش سرشار از عظمت نبوت محمد‌علیه‌السلام، عظمت و مردانگی علی و عظمت فضیلت فاطمه و نماینده عظمت انسان و آیت آیات بیّنات است. از اینرو یاد کردن از او و انجمن کردن در ذکر حالات و مصائبش فقط یاد کردن مردی از مردان جهان نیست؛ بلکه یاد کردن انسانیت است که ابدی است و اخبارش، اخبار یک شخصِ بزرگ نیست که اخبار بزرگواری بی‏مانند است؛ مردی است که وجودش، آیت مردان جهان است و بزرگواری است که در وی حقیقت بزرگی مجسم است و باید همیشه او را یاد کرد و از وی موعظه گرفت؛ از اینرو شایسته است که همیشه در ذکر او باشیم و به یادش رازهای غیب را خواستار شویم؛ زیرا مصدر الهام الهی است و در این عالم جلوه‏گر شده و پرتو هیبتش در قرنهای پی در پی کشیده شده است و همیشه درخشنده خواهد بود تا آنکه لانهایت ابد را در اشعه انوار خود منتظم کند و در مأورای آسمان و زمین جلوه‌گر شود و آیا برای نور خدا حدی هست؟

هر کس به پایان کار حسین بنگرد، می‌داند که بزرگ‌ترین پایان و بزرگ‌ترین فداکاری، یادگاری است که در جهان دست خدا به خامۀ توانایی به خطی سرخ تا ابد نوشته شده است.» (6)

حُسن ختام

در بخشی دیگر، سخنان نغز و زیبا و اشعار جذاب و دلکش از علّامه اقبال لاهوری آمده است که برای نمونه این چند بیت را می‌آوریم:

... در نوای زندگی سوز از حسینا                                هل حق، حریت آموز از حسین

هر که پیمان با هوالموجود بست                                  گردنش از بند هر معبود رست

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است                    عشق را ناممکن ما، ممکن است

عقل را سرمایه از بیم و شک است                              عشق را عزم و یقین لاینفک است

عقل گوید شاد شو، آباد شو                                      عشق گوید بنده شو آزاد شو

عشق را، آرام جان حریت است                                  ناقه‏اش را ساربان حریت است (7)

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). امتیاز این کتاب، یکی در همین است که از منابع درست اول اهل سنّت استفاده کرده است؛ ولی کاستی آن، این است که مشخصات منابع (چاپ ناشر، مکان چاپ و...) نیامده است و به صورت حضوری این مطلب را حقیر نیز با مؤلف محترم در میان گذاشتم که امیدوارم در چاپهای بعدی اصلاح شود.

(2). کتاب مذکور، ص 26، به نقل از: قیام عاشورا در کلام و پیام امام، ص 16.

(3). نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، ص 89.

(4). فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 314.

(5). مقتل، ابن جوزی، ج1، ص 164.

(6). ص 227 کتاب مذکور، به نقل از: تاریخ الحسین، نقد و تحلیل: عبدالله علائلی مصری، مترجم شیخ محمد باقر کمره‌ای.

(7). دیوان اشعار، اقبال لاهوری، ص 103.

522 دفعه
(1 رای)