طلیعه‏ سازان دولت مهدوی

آنان كه در «رواق امید» نشسته، در انتظار رویش حیات در چهرة هستی و امیدوار به پایان غمهای بی‌فرجام بشریت‌اند، در چشم‌انداز «فَرَج»، جلوة مشیت خدا را می‌نگرند و تجسّم آرزوها را در این آیینه می‌بینند.

این باور نورانی را باید پاس داشت، این عقیدة روشن را باید نشر داد. و این تفكّر امیدآفرین و انگیزه‌ساز را باید به بشریت امروز منتقل كرد. این است كه طرح مسائل مهدویت و ارائة چشم‌اندازی از آن دوران، از بایسته‌های كار فرهنگی در عصر حاضر است.

آنچه می‌خوانید، اشاراتی به برخی ویژگیها و عناصر این چشم‌انداز است.

امیدبهآینده

«انتظار»، پنجره‌ای به روی ما می‌گشاید، تا نه گرفتار یأس و نومیدی شویم، و نه از زندگی سرخورده. سالهاست كه غم هجر آن محبوب را در سینه داریم و حسرت دیدار جمالش و فیض حضورش را در دل می‌پرورانیم. در این شبهای ظلمانی امید داریم و چشم به دروازة سحر دوخته‌ایم، تا روزی این انتظار به سر آید و آن خورشید پنهان از افق غیبت برآید.

او عدالت موعود و آرمان مجسّم است و همواره چلچراغ نام و یادش روشنگر زمین و زمان. امروز شیعه، خود را با آینده‌ای فروزان از حضور آن تجلّی الهی پیوند می‌زند و هر صبح و شام، او را می‌خواند و آمدنش را می‌خواهد.

این، ارمغان تفكّر شیعی به جهان امروز و تاریخ فردا و فردای تاریخ است. اینكه مردی از سلالة احمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، از فرزند فاطمه‌علیها‌السلام، یادگار امامان‌علیهم‌السلام و دادخواه زمانه خواهد آمد، تا همان‏گونه كه در بشارات معصومین‌علیهم‌السلام آمده است، جهان را از «قسط و عدل» پر كند. اگر آن روز كه این موعود پا به عرصة گیتی نهاد، طاغوت بنی عباس به وحشت افتاد، امروز هم خودكامگان مستكبر، از باور و عقیده‌ای كه در دل شیعه نسبت به آینده است، هراس دارند.

امامت مستضعفان و وراثت صالحان كه وعدة خدای رحیم و نوید قرآن كریم است، مؤمنان ستمدیده را به آینده امیدوار ساخته، استكبار جهانی را بیمناك می‌سازد.

انتظار، امید به آینده است، تا هیچ مظلومی سیطرة كفر و ظلم جهانی را ابدی نبیند و هیمنة طواغیت را «شكست‌ناپذیر» نشناسد. و این، وعدة حتمی و تخلّف‌ناپذیر خداوند است.

بشارتقرآن

مژده‌ها و بشارتهایی را كه رسول خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان معصوم‌علیهم‌السلام، بر آمدن مصلح جهانی داده‌اند، برگرفته از وعدة الهی در قرآن كریم است.

همین امید و آرزو و دستمایة «امید به زندگی» و چشم دوختن به آیندة آرمانی بشریت است. آیات قرآن دربارة عدالت موعود و وراثت صالحان چنین نوید داده است كه: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُونَ»؛ (1) «ما در زبور، پس از ذكر (تورات) نوشته‌ایم كه سرانجام، زمین را بندگان شایسته و صالح ما به میراث می‌برند و صاحب می‌شوند.»

دربارة اینكه «عباد صالح» كیانند، حضرت باقر‌علیه‌السلام می‌فرماید: «این بندگان شایسته كه وارثان زمین می‌شوند، اصحاب مهدی‌علیه‌السلام در آخر الزمان‌اند.» مفسّر بزرگ، مرحوم طبرسی پس از نقل این سخن می‌افزاید:

«احادیث فراوانی بر فرمودة امام باقر‌علیه‌السلام دلالت دارد؛ احادیثی كه شیعه و اهل سنّت آنها را نقل كرده‌اند. از جمله اینكه: «اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی می‌كند تا مرد صالحی از اهل‏بیت‌علیهم‌السلام مرا برانگیزد، تا او جهان را همان‌سان كه از جور و ستم لبریز شده، از دادگری و عدالت لبریز سازد.» (2)

این لطف الهی است كه چنین ذخیره‌ای را برای آیندة بشریت قرار داده و آن روز كه این «ذخیرۀ الله» چهره بنماید و نقاب غیبت از سیمای خورشید گونش برافكند، زیباترین روز هستی است.

آن كه چون آید برون از پردۀ غیبت به عالم                               می‌كند ثابت كه او مصداق قرآن مبین است

موضوع آیندة جهان و ظهور منجی در آیات دیگری نیز آمده است؛ از جمله آنجا كه خداوند ارادة حتمی خویش را چنین بیان می‌كند:

«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»؛ (3) «ارادة ما بر آن است كه بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را «پیشوایان زمان» و «وارثین زمین» قرار دهیم و به قدرتهای خودكامة جهان (همچون فرعون و هامان و سپاهیانشان) نشان دهیم آنچه را كه از آن در بیم و هراس بودند.»

و این نوید قرآنی در آینده‌ای روشن و نزدیك تحقق خواهد یافت و مستضعفان به آزادی، رهایی و پیشوایی خواهند رسید.

زمینه‌سازانظهور

هر چند وعدة حتمی خداوند بر وراثت صالحان و امامت مستضعفان بر زمین و زمان است؛ امّا در این میان، كاری بزرگ و تكلیفی مقدّس بر دوش پیروان حق و یاوران عدالت و منتظران ظهور ثابت است و آن، «تمهید» است.

یاران و چشم به‌راهان باید «زمینه‌سازان» آن روزگار و شرایط باشند. از زمینه‌سازان دولت مهدوی در روایات با عنوانِ «مُمهِّدون» یاد شده است.

آن‏گونه كه در دوران پیش از انقلاب، جانفشانی امّت دلیر و شهیدان انقلاب، شرایط را برای فروپاشی نظام طاغوت و برقراری «نظام اسلامی» فراهم ساخت و «آمدن امام» مسبوق به حركات تمهیدی بسیاری در طول سالیان دراز بود، ظهور امام عصر‌علیه‌السلام نیز چنین زمینه‌هایی می‌طلبد. انقلاب اسلامی و هزاران شهید گلگون كفن گوشه‌ای از بستر سازی برای فرا رسیدن «عصر ظهور» بود.

انتظار آمدن حضرت حجّت باید همراه با «خودسازی»، «جامعه‌سازی»، «اصلاح امور» و «عدالت گستری» باشد. امّت منتظر، امّتی فداكار و حاضر در صحنه است و آمادة هر نوع جانبازی در راه دین و در ركاب آن امام موعود‌علیه‌السلام و جز این، ادّعای چشم‌به‌راهی موهوم است.

در یكی از زیارت‌نامه‌های امام زمان‌علیه‌السلام می‌خوانیم: «خداوندا! همچنانكه دل مرا با یاد حجّتت امام مهدی‌علیه‌السلام آباد و زنده ساختی، سلاح مرا نیز در راه یاری او آماده و آخته ساز!» (4) این جمله به روشنی، رسالت منتظر را در عصر غیبت نشان می‌دهد.

حتّی «ویكتور هوگو» نویسندة غربی نیز به این حقیقت اعتراف دارد و می‌گوید: «آینده از آن هیچ كس نیست، آینده از آن خداست. آنچه از ما ساخته است، این است كه برای آینده آماده شویم و خود را برای اجرای آنچه آینده از ما چشم دارد، مهیا سازیم.» (5)

وعدة ظهور آن «تكسوار عرصة عشق» و منجی انسانها حتمی است، و میان «آماده سازان» و «آماده خواهان» تفاوت بسیار.

نقشانتظاردرزندگیمنتظران

چشم به راهان سپیده، با آن «خورشید پنهان» انس و الفت دارند و او را ـ هر چند كه غیبت است ـ حاضرترین حاضران می‌بینند و «حضور غایبانة» او را روشنای راه خویش می‌سازند.

امید به آمدن آن موعود، انگیزة تلاش و حركت است و پای‌بندی به رضای مولا، تمرینی برای اطاعت در عصر حضور. به فرمودة امام صادق‌علیه‌السلام: «منتظران ظهور در عصر غیبت، گوش به فرمان او در هنگامة ظهورند: «طُوبَى لِشِیعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ» (6)

بذر انتظار، زندگی منتظران را بارور می‌سازد و به زندگیها شور و امید می‌بخشد، تا در ساختن فردایی روشن و سعادت‌بخش، سهیم و شریك باشند. تلاش و تحرّك، ثمرة این بذر مقدس است. اگر آنان كه دیدة امیدوار خود را به روزی دوخته‌اند كه با آمدن آن عزیز سفر كرده‌علیه‌السلام سایة عدالت جهانی، همه جا و همه كس را فرا گیرد، از پیشگامان این عدالتخواهی و عدالت‌گستری نباشند، هم به آن امیدوار و هم به این امید باید به دیدة تردید نگریست.

منتظران واقعی آنانند كه مشتاقانه هستی خود را فدای اهداف الهی حضرت مهدی‌علیه‌السلام كنند و خود را همچون نیروی فعال، افسر و سرباز جبهة مهدوی آماده كنند. لازمة این آمادگی، تمرین اطاعت، اخلاص، جان بركفی و پا در ركابی است.

انتظارِ بدون خودسازی، تعهّد، تقوی و شهادت‌طلبی، بی‌معناست؛ بلكه دین‌باورانِ آمادة جهاد، شایستة این وصف‌اند و منتظر تحقق وعدة الهی.

اینكه فرموده‌اند: «فرج شما در انتظار فرج است»، اشاره به این «تحوّل كیفی» در رفتار و آمادگی و تلاشگری منتظران دارد، و... چنین است نقش انتظار در زندگی منتظران.

باید پرسید: در خود، جامعه و محیطمان چه تمهیدات و زمینه‌هایی برای تحقق آن آرمان بزرگ فراهم ساخته‌ایم؟ و تا چه حدّ شبیه منتظران راستین هستیم؟

جاذبهودافعةحكومتمهدوی

عصر ظهور، دوران قدرت یافتن صالحان و عدالت‌گستران است. نفاق در آن دوران، بی‌آبرو، رسوا و خوار می‌شود و منافقان را حقّ حیات نیست. به فرمودة امام محمد باقر‌علیه‌السلام:

«إِذَا قَامَ الْقَائِمُ‌علیه‌السلام سَارَ إِلَى الْكُوفَةِ... فَیقْتُلُ بِهَا كُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَابٍ وَ یهْدِمُ قُصُورَهَا وَ یقْتُلُ مُقَاتِلِیهَا حَتَّى یرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ عَلَا؛ چون قائم قیام كند، به كوفه می‌آید... در آ‌نجا تمام منافقان دو دل را (كه به امامت آن حضرت ایمان ندارند) به قتل می‌رساند، كاخهای آنان را ویران می‌سازد، [با جنگجویان آنان می‌جنگند] و آن قدر از آنان می‌كشد تا خداوند خشنود گردد.» (7)

مگر نه این است كه جهاد با منافقان، فرمان خداست؟ و مگر نه آنكه حضرت قائم، شمشیر خدا بر گردن كافران و منافقان است؟

منتظران صبح عدالت، در ركاب آن موعود، نهضت عدالت‌گستری را در سطح جهان گسترش می‏دهند، تا هر جا كه نظامی ظالمانه بر سر پا باشد، یا اهل كفر و عناد، و نفاق و گمراهی سلطه‌ای داشته باشند. بی‌شك، جمع انبوهی به اردوگاه نصرت حق و یاری عدل خواهند پیوست؛ چرا كه سالها در انتظار حلول آن دوران و مشتاق تجلّی آن نور الهی بوده و با این امید زیسته‌اند.

گروه‌هایی نیز در صف مخالفان خواهند بود. هر جا كه نوری جلوه كند، دلهای روشن بر گرد آن جمع شده، خفّاشان به دامن ظلمت پناه می‌برند و از نور می‌گریزند. چنین است كه دو حوزة «جاذبه» و «دافعه» تشكیل می‌شود و دولت امام زمان‌علیه‌السلام، برخی را جذب و بعضی را دفع می‌كند.

«حق‌محوری» دولت كریمه، حقجویان را جذب كرده، و هواپرستان و مستبدّان را دفع و به دشمنی وا می‌دارد. حضرت صادق‌علیه‌السلام به عفّان بصری فرمود: «می‌دانی چرا قم را «قم» نامیده‌اند؟ چون اهل آن بر گِرد «قائم آل محمد‌علیه‌السلام» جمع شده، با حضرتش قیام می‌كنند و در این راه از خود پایداری نشان می‌دهند.» (8)

مگر تشنه جز آب چه می‌جوید؟ و گرسنه، جز طعام و نعمتی مهیا چه می‌طلبد؟

حكومت فرزند فاطمه‌علیها‌السلام، چشمه‌سار زلال عدل و دین و مائدة آسمانی حكمت، یقین و عدالت است كه موافق و مخالف دارد و جذب و دفع می‌كند. گروهی در جبهة موالات حق قرار می‌گیرند و گروهی در صف معادات.

محوروحدت

پایان یافتن گسستهای اجتماعی و تفرقه‌های قومی و اعتقادی، نیازمند «محور وفاق و وحدت» است. دین خدا به دنبال «امّت واحدة توحیدی» است. پیامبر خدا‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، پیامبر رحمت و وحدت بود. آخرین وصی آن حضرت نیز در جوامع بشری و فرقه‌ها و نحله‌های دینی و گروه‌های پراكنده نقش وحدت‌بخشی دارد؛ امّا بر محور دین و حق و عدل.

از نشانه‌های قبل از ظهورش، گسترش تشتّتها و كثرت منازعات است. او برای پایان دادن به همین پدیدة ناخوشایند و توان سوز می‌آید.

پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِی قَالَهَا ثَلَاثاً یخْرُجُ عَلَى حِینِ اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ شَدِیدٍ یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً یمْلَأُ قُلُوبَ عِبَادِهِ عِبَادَةً وَ یسَعُهُمْ عَدْلُهُ؛ (9) شما را مژده باد به «مهدی»، در زمانه‌ای خروج و ظهور می‌كند كه مردم دچار اختلاف و تزلزل شدیدند، زمین را پر از عدل و داد می‌كند؛ آن‏گونه که از ظلم و ستم پر شده است، و دلهای بندگان خدا را پُر از «بندگی» می‌سازد و عدالتش نسبت به همه فراگیر می‌شود.»

وجود مبارك او مایة رویش و كمال كائنات می‌شود و چشم و دل جهانیان را به روی خیر و صلح و عدالت جهانی می‌گشاید.

در سلامهای ویژة آن حضرت نیز این نكته آمده است كه خداوند، به ملّتها وعده داده كه به بركت وجودش، سخنها و عقیده‌ها را یكی سازد و آشفتگیها و پراكندگیها را برطرف سازد:

«أَنْ یجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ یلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ» (10)

کوشندگان در راه «تمهید دولت مهدوی» نیز باید با این جهت‌گیری بكوشند تا هر چه بیش‌تر بر نقاط وحدت و مشتركات تكیه كنند و جامعه را از گسیختگی و پراكندگی به همبستگی و وفاق سوق دهند.

منشوربیعتمهدوی

چگونه باید زیست كه آن «مولی» بپسندد؟ اسوه‌گیری از یاران و اصحاب حضرت قائم‌علیه‌السلام كه در خصال آن خداجویان آمده است، راهگشای زیستن مكتبی و حیات مهدوی می‌باشد.

حضرت رضا‌علیه‌السلام فرمود: «سوگند به خدا! وقتی قائم ما قیام كند، خداوند شیعیان را از تمام شهرها نزد او گرد می‌آورد.» (11) و البته این حضور و همایش، مقدمة بیعت با او و حركت به امر او و اجرای عدالت اجتماعی و احكام الله و اخوّت اسلامی بر پایة تعالیم دین خدا است.

در احادیث، چشم‌اندازی كه از آن «فردای روشن» ترسیم شده، بسیار دوست‌داشتنی است و هنگامة ظهورش، تماشایی. یاران او كه خصلتهایشان سرمشق امروز ماست، بر سر جان بیعت كرده و پیمان می‌بندند و سر بر قدوم او به اطاعت می‌سایند.

روایات می‌گویند: حضرت حجّت‌علیه‌السلام به سوی كوه صفا در مكه رو می‌كند، و یارانش در پی او روان می‌شوند و آنجا امام‌علیه‌السلام از آنان پیمان می‌گیرد كه:

ـ از میدان رزم نگریزند،

ـ دزدی و عمل نامشروع انجام ندهند،

ـ در پی حرام نباشند و از منكرات بپرهیزند،

ـ جز بحق، متعرض كسی نشوند،

ـ زر و سیم نیندوزند و احتكار نكنند،

ـ در سختیها پایدار و صبور باشند،

ـ لباس ابریشم و زربفت نپوشند،

ـ امر به معروف و نهی از منكر كنند،

- و... .

اینها منشور بیعت آن امام نجات‌بخش با یاران فداكار خویش است.

«منشور بیعت مهدوی»، امروز نیز در برابر منتظران آن دولت كریمه گشوده است، تا چه كسی آن را در عمل امضا كند و در زندگی خویش بر آن گردن نهد!

دولتطلیعه

باید پیش درآمد آن دولت كریمه و جهانی پرچمهای كوچك عدالتخواهی و حق گستری برافراشته گردد، تا به امر و اذن خدا، نوبت آن رسد كه «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته شود و جهانیان در سایة آن، شیرینی عدل را بچشند.

انتظار سبز امّت محمدی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در این سرزمین و این دوران، به حكومت روشن مهدوی خواهد پیوست و آن «بقیة الله» كه ذخیرة الهی و میراث‌دار انبیاست، مسرّت منتظران را به كمال خواهد رساند.

مهم آن است كه در چرخة زمینه‌سازی آن «تجلّی اعظم عدل»، سهم و نقشی داشته باشیم.

نظام مقدّس جمهوری اسلامی و خدمتگزاران به مردم مطابق با شاخصه‌های حكومت مهدوی، می‌توانند مدعی باشند كه طلیعة آن ظهور‌اند و پیشاهنگان آن «دولت طلیعه» به شمار می‌روند.

امام راحل‌رحمه‌الله بارها رسالت منتظران و تكلیف مردم و مسئولان را چنین خاطرنشان می‌كردند كه: «ما منتظران مقدم مباركش مكلّف هستیم تا با تمام توان، كوشش كنیم تا قانون عدل الهی را در این كشور ولی عصر حاكم كنیم.» (12)

و در پیوند این انقلاب با حكومت آن حضرت فرمود: «انقلاب مردم ایران، نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت ارواحنا فداه است.» (13)

امّا چگونه می‌توان به تكالیف این طلیعه بودن عمل كرد و انگیزة خدمت یافت؟

باید پیوسته توجه داشت كه مسئولیتهای كنونی، امانت است و به نیابت از آن حجّت الهی انجام می‌شود و صاحب اصلی حكومت، ناظر بر عملكردهاست.

باز هم سخنی از امام امّت‌رحمه‌الله: «امروز امام زمان‌علیه‌السلام، مراقب ما هستند، مراقب روحانیت هستند كه چه می‌كنند اینها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده و تمام عذرها منقطع شده است... .» (14)

حكومت خاصّ آن حجّت معصوم الهی است. اگر دیگران هم كاری در دست، باری بر دوش و مسئولیتی بر عهده دارند ـ از آنجا كه نظام ما مبتنی بر «ولایت» است ـ با آن پشتوانه مشروعیت یافته‌اند.

به راستی اگر حضرت به نقد و ارزیابی عملكردها بپردازد، كدام پرونده است كه در عمل، رضایتش را تأمین كند؟ و كدام مسئول است كه بتواند گزارش كار به حضرت بدهد و روسفید باشد؟ تكلیف «دولت طلیعه» بسی سنگین است. و رسالتِ زمینه‌سازان ظهور، دشوار، و خدمت صادقانه در آن نیز، بسی افتخار!

 

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

 

(1). انبیاء/105.

(2). مجمع البیان، طبرسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ق، ج 7، ص 67.

(3). قصص / 5.

(4). مفاتیح الجنان، زیارت سرداب مطهّر.

(5). خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، انتشارات دلیل ما، قم، 1382 ش، چ 25، ص284.

(6). بحار الانوار، علامه مجلسی، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 هـ. ق، ج52، ص149.

(7). بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 338.

(8). همان، ج 60، ص 216.

(9). همان، ج51، ص74.

(10). همان، ج98، ص264.

(11). اثبات الهداة، حرّ عاملی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سوم، 1366 ش، ج 3، ص 524.

(12). كلمات قصار، پندها و حکمتها، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، 1386 ش، ص49.

(13). همان، ص 47.

(14). همان.

449 دفعه
(0 رای‌ها)