سخن و سخنوری

مقاله حاضر، گزیده مهمترین مطالب كتاب «سخن و سخنوری‌» اثر خطیب توانا حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رحمه الله فلسفی است.

ناطق و فن سخن

1) سه چیز در نطق گویندگان نقش بسیار مهم و مؤثر دارد:

الف) شخصیت ناطق و قدر و منزلتی كه در افكار عمومی دارد. به هر نسبتی كه ناطق محبوب‌تر باشد و مقبولیتش در جامعه بیشتر، به همان نسبت توجه مردم به سخنش زیادتر و اثر كلامش فزون‌تر خواهد بود.

ب) موضوع مورد بحث. هر قدر موضوع به نظر مردم مهم‌تر باشد میل آنان به استماعش بیشتر است.

ج) هنر ناطق در كیفیت القای كلام.

حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «رب كلام انفذ من سهام؛ چه بسا كلامی كه تاثیرش [در شنوندگان] از تیرهای بران و دل شكاف زیادتر است.‌» (1)

آگاهی و آگاه سازی

2) سخنور باید از مطلبی كه می‌خواهد مورد بحث قرار دهد، آگاه باشد، یعنی بداند چه می‌خواهد بگوید یا چه مسائلی را با شنوندگان در میان می‌گذارد و با چه نظم و ترتیبی آن را ادا می‌كند.

سخن و سخنوری

3) آگاهی سخنران به ماده و صورت سخن و آغاز و انجام كلام، به گفته‌های وی نظم و ترتیب می‌بخشد.

4) سخنران علاوه بر خودآگاهی، باید آگاه سازی هم بنماید و در آغاز كلام موضوع بحث خود را هرچند با عبارتی كوتاه و مختصر به اطلاع شنوندگان برساند.

اقناع و ترغیب

5) سخنران باید در موضوعی كه مورد بحث قرار می‌دهد، آن قدر قوی و مسلط باشد كه بتواند عقل شنوندگان را در صحت و اصالت آن اقناع نماید و آنان را با خود موافق و هم عقیده سازد.

حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: « ما من طاعة الله شی ء الا یاتی فی كره و ما من معصیة الله شی ء الا یاتی فی شهوة؛ هیچ یك از اوامر خداوند اطاعت نمی‌شود مگر با كراهت و بی رغبتی و هیچ یك از معاصی صورت نمی‌پذیرد مگر با شهوت و تمایل نفسانی.‌» (2)

سخن گفتن بدون علم

6) در آئین مقدس اسلام، سخن گفتن از روی علم و بصیرت و لب فرو بستن از آنچه نمی‌داند یكی از حقوق خداوند بر بندگان است. «عن زرارة بن اعین قال سالت ابا جعفرعلیه السلام ما حق الله علی العباد قال ان یقولوا مایعلمون و یقفوا عند مالا یعلمون؛ زراره می‌گوید: از امام باقرعلیه السلام سؤال كردم: حق خدا بر بندگان چیست؟ در پاسخ فرمود: آن را كه می‌دانند بگویند و در چیزی كه نمی‌دانند توقف نمایند.‌» (3)

حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «دع القول فیما لاتعرف؛ سخن گفتن را در چیزی كه نمی‌دانی و از آن آگاهی نداری رها كن.‌» (4)

بدون علم سخن گفتن، گوینده را تحقیر می‌كند.

حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «تكلموا تعرفوا فان المرء مخبوء تحت لسانه؛ سخن بگوئید تا شناخته شوید. چه آدمی زیر پوشش زبان پنهان است [و چون سخن بگوید، قدر و منزلتش روشن می‌گردد.] » (5)

زبان در دهان ‌ای خردمند چیست                                          كلید در گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه داند كسی                                           كه گوهر فروش است یا پیله ور

سخن ارتجالی

8) سخن ارتجالی به سخنی گفته می‌شود كه در صلاحیت سخنران می‌باشد ولی در شرایطی قرار می‌گیرد كه بدون آمادگی قبلی مجبور به سخنرانی می‌شود. این گونه سخنرانی‌ها را فقط افراد با تجربه و توانمند باید بپذیرند كه اندوخته فكری و ذخیره علمی فراوان دارند.

رعایت فهم شنوندگان

9) سخنران باید در گفته‌های خود مقدار درك شنوندگان را رعایت نماید و در خور فهم آنان سخن بگوید. برای نیل به این هدف، دو نكته باید همواره مورد توجه خطیب باشد:

الف) ماده‌ای را كه برای بحث انتخاب می‌نماید، شایسته مجلس و متناسب با فهم حضار باشد كه در غیر این صورت یا به موضوع بحث ستم كرده است و یا به شنوندگان.

امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «قام عیسی بن مریم خطیبا فی بنی اسرائیل فقال یا بنی اسرائیل لاتحدثوا الجهال الحكمة فتظلموها و لاتمنعوها اهلها فتظلموهم؛ حضرت عیسی بن مریم بین بنی اسرائیل برای خطابه به پا خاست. فرمود:‌ای بنی اسرائیل، مطالب حكیمانه را با افراد جاهل در میان نگذارید كه این ظلم به حكمت است، و آن را از افراد شایسته منع مكنید كه ظلم به شایستگان است.‌» (6)

ب) در مقام سخن، درجه عقل، نیروی درك، سطح فرهنگ، ظرفیت معنوی، استعداد فكری، قدرت فراگیری، طرز تفكر و درجات صلاحیت و شایستگی شنوندگان را بسنجد و مطالب خود را با رعایت استعداد آنان بیان نماید، نه آنكه مراتب علمی خود را معیار قرار داده و هرچه را كه می‌داند بگوید. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «لاتقل ما لاتعلم بل لاتقل كل ماتعلم؛ در مقام سخن، نه فقط آن را كه نمی‌دانی مگوی بلكه همه دانسته‌های خود را نیز به زبان نیاور.‌» (7) در جای دیگر می‌فرمایند: «ینبغی ان یكون علم الرجل زائدا علی نطقه و عقله غالبا علی لسانه؛ شایسته و سزاوار آن است كه علم آدمی از نطقش فزون‌تر باشد و عقلش بر زبان وی غالب و پیروز.‌» (8)

تقوی و خلوص سخنور

10) تاثیر كلام خطیب از بزرگترین نشانه‌های شخصیت او در افكار عمومی است. سخنور اسلامی، اگر به گفته‌های خود عمل نكند، نفوذ كلام خود را از دست می‌دهد و مردم به امر و نهی او ترتیب اثر نمی‌دهند و گفته هایش را بی تفاوت تلقی می‌نمایند.

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب كما یزل المطر عن الصفا؛ امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی كه عالم، به علم خود عمل نكند موعظه او از دل‌ها می‌لغزد همان طور كه باران از روی سنگ‌های سخت می‌لغزد.‌» (9)

عن النبی صلی الله علیه وآله: «یا اباذر ما من خطیب الا عرضت علیه خطبته یوم القیامة و ما اراد بها؛ رسول اكرم صلی الله علیه وآله به اباذر فرمود: هیچ خطیبی نیست مگر آن كه در قیامت خطبه او و قصدش از ایراد آن خطبه به وی عرضه می‌شود.‌» (10)

مقدمه سخن

11) مقدمه از دو دیدگاه قابل بررسی است:

لزوم و عدم لزوم كه به اعتبار محتوای سخن و با توجه به شرایط به چهار قسم قابل تقسم است:

1 - ذكر مقدمه ضروری است.

2 - مقدمه ضرورت ندارد ولی ذكرش مفید و ثمربخش است.

3 - مقدمه لازم نیست و ذكرش خلاف بلاغت است.

4 - ذكر مقدمه زیان بار و مضر است و باید ترك شود.

كیفیت و مقدار مقدمه

الف: كیفیت

12) مقدمه سخن، به منزله پلی است كه افكار شنوندگان را با اصل مطلب مرتبط می‌كند و موجب تقریب اذهان می‌گردد، لذا سخنور باید آن را به گونه‌ای طرح ریزی كند و مطالبی را در آن به كار برد، كه راه گشای شنوندگان، در فهم متن سخنرانی باشد.

ب: مقدار

13) سخنور باید مراقبت نماید كه مقدمه از حدی كه متناسب است تجاوز نكند و به زیاده روی گرایش نیابد، زیرا نقش مقدمه نزدیك كردن ذهن مخاطب به اصل بحث است و نه دور نمودن آن.

سخن حاوی پیام

15) اگر خطیب از مجموعه گفته‌های خود مطلب كوتاه و آموزنده‌ای را برگزیند و در پایان به شنوندگان خاطرنشان نماید، سخنش حاوی پیام خواهد بود و این خود برای سخنران امتیاز مثبتی است.

مزاج متعادل

16) حالات جسمی و روحی خطیب باید عادی و طبیعی باشد و در مواقع دردمندی، گرسنگی، بی خوابی و... سخنرانی ننماید.

بدترین سخن

17) بدترین سخن، سخنی است كه صدر و ذیل آن متناقض باشد.

قال علی علیه السلام: « شر القول ما نقض بعضه بعضا (11) ؛ بدترین سخن آن است كه قسمتی از آن قسمت دیگر را نقض كند.‌»

به عنوان مثال خطیبی در اول كلام خود می‌گوید: قال الله تعالی فی محكم كتابه الكریم، و یكی از آیات قرآن را می‌خواند و بیان می‌كند كه این آیه از متشابهات است. در این موقع یك شنونده دقیق می‌تواند اشكال كند كه شما یا باید می‌گفتید: «فی كتابه‌» و یا اینكه می‌گفتید: «فی متشابه كتابه.‌»

18) مبلغ باید حدخود را بشناسد، ارزش معلومات خویش را بداند، بلند پروازی نكند و از مرز صلاحیت علمی و لیاقتی كه دارد، قدمی فراتر نگذارد.

عن النبی صلی الله علیه وآله: «هلك امرء لم یعرف قدره و تعدی طوره (12) ؛ رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: در معرض هلاك و تباهی است آن كس كه قدر و ارزش خود را نشناسد و از حد خویشتن تجاوز نماید.‌»

19) خطیبی كه حد خود را از جهت تقوی و درستكاری می‌شناسد و از لغزش‌های خویش آگاهی دارد، هنگام سخن باید خود را ضمیمه مردم كند و بگوید: «ما مسلمانیم، حق نداریم غیبت كنیم، دروغ بگوئیم، دشنام دهیم و...‌» اما اگر خود را نادیده انگارد و فقط خطابش به مردم باشد، سخنش تاثیر لازم را نخواهد داشت.

20) خطیب باید حد خود را در قدر و منزلت اجتماعی بشناسد و به تناسب موقع و مقام خود سخن بگوید و از مرز خویش فراتر نرود كه موجب هتك و توهینش خواهد شد و اسلام آن را روا نمی‌دارد.

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «لاینبغی للمؤمن ان یذل نفسه (13) ؛ اما صادق علیه السلام فرمود: برای مؤمن شایسته نیست كه خویشتن را ذلیل و خوار نماید.‌»

21) غرور از جمله عواملی است كه ممكن است در خطیب اثر سوء بگذارد و موجب شود كه در كرسی سخن حد خود را از یاد ببرد.

قال علی علیه السلام: «ینبغی للعاقل ان یحترس من سكر المال و سكر القدرة و سكر العلم و سكر المدح و سكر الشباب فان لكل ذلك ریاح خبیثة تسلب العقل و تستخف الوقار (14) ؛ سزاوار است انسان عاقل از مستی مال، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدح و مستی جوانی برحذر باشد. چه همه این عوامل را بادی است ناپاك، كه عقل را سلب می‌كند و آدمی را سبكسر و بی شخصیت می‌سازد.‌»

22) مبلغ باید پیران و افراد مسن را تكریم و احترام كند و در امور خویش حد سن و سال افراد را مراعات نماید.

قال النبی صلی الله علیه وآله: «بجلوا المشایخ فان تبجیل المشایخ من اجلال الله عز و جل و من لم یبجلهم فلیس منا (15) ؛ رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: پیران را مورد تكریم قرار دهید، كه بزرگ شمردن آنان، تكریم ذات اقدس الهی است. كسی كه قدر آنان را بزرگ نشمرد، از پیروان مكتب ما نیست.‌»

چه می‌خواهد بگوید؟

23) پیش از آنكه خطیب بر كرسی خطابه قرار گیرد، باید بداند چه می‌خواهد بگوید و محتوای سخنش چیست؟ زیرا شناخت هدف، خط مشی سخنران را تعیین می‌كند و به وی قدرت روحی و اطمینان خاطر می‌بخشد.

عن علی علیه السلام: «فكر ثم تكلم تسلم من الزلل (16) ؛ علی علیه السلام فرموده است: اول فكر كن، آنگاه سخن بگوی، تا از لغزش‌ها سالم و محفوظ بمانی.‌»

چگونه می‌خواهد بگوید؟

24) همان طور كه خطیب، قبل از آغاز سخن، لازم است مواد مورد بحث خود را در نظر بگیرد و مشخص كند، همچنین لازم است مواد را در ذهن خود تنظیم نماید و چگونگی آغاز، انجام و محتویات بحث را در ذهن خود مرتب سازد. عن علی علیه السلام قال: «احسن الكلام مازانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام (17) ؛ علی علیه السلام فرموده است: بهترین كلام آن است كه حسن نظم و ترتیب، به آن زیبایی و جمال بخشد و برای تمام مردم، از خواص و عوام، قابل فهم باشد.‌»

پرهیز از نقل شنیده‌ها

25) خطیب باید از گفتن شنیده‌هایی كه به نظر دروغ و غیر قابل قبول می‌آید، خودداری كند و بی جهت خویشتن را در معرض نفی و اثبات این و آن قرار ندهد.

قال علی علیه السلام: «لاتحدث بما تخاف تكذیبه (18) ؛ چیزی را كه از تكذیب آن خوف داری، به مردم مگوی.‌»

واكنش سخن

26) خطیب باید موضوع سخن خود را از بعدهای مختلف بسنجد، واكنش‌ها را در نظر بگیرد و سپس برای شنوندگان بیان نماید.

27) واكنش بد و اثر نامطلوبی كه سخن گوینده در قلوب مردم به جای می‌گذارد، ناشی از دو عامل است:

الف - انحرافات فكری؛

ب - ناسنجیده سخن گفتن.

سخنور و فصاحت

28) خطیب باید كلمات و جملاتی را به كار برد كه روان و روشن باشد و از گفتن الفاظ پیچیده و نامانوس اجتناب نماید.

عن علی علیه السلام قال: «احسن الكلام ما لاتمجه الآذان و لایتعب فهمه الافهام (19) ؛ علی علیه السلام فرموده است: بهترین كلام آن است كه گوش‌ها را در شنیدن بی رغبت ننماید و فهم‌ها را به سختی و مشقت نیندازد.‌»

29) سخنور فصیح باید اولا به اندازه لازم بر لغات فصیح و كلمات روان مسلط باشد و ثانیا دارای ذوق طبیعی و استعداد فطری باشد.

30) سخنور فصیح، باید سخن آفرین باشد و آن چنان خود را آماده كند و در ادای كلمات و ساختن جملات تسلط یابد كه موقع سخنرانی در بن بست واقع نشود.

31) سخنور باید بدون تكلف و زحمت، مسائل مورد بحث خود را در قالب الفاظی فصیح و زیبا و جملاتی بدیع و رسا، كه وافی به مقصود باشد بریزد و آن طور كه می‌خواهد با بیانی روشن و واضح به اطلاع شنوندگان برساند.

ضرورت تمرین

32) كسی كه می‌خواهد خلاق سخن شود، لازم است برای خود برنامه تمرین قرار دهد و هر روز درباره یكی از آیات و روایات یا یكی از وقایع روز چندین بار با عبارات مختلف سخن بگوید.

33) مبلغ باید با تمرین و ممارست زیاد، سخن گفتن را ملكه نفس خویش سازد.

34) سخن گفتن در مجالس بزرگ مثل شناكردن در استخرهای بزرگ و دریاست كه نیاز به تمرین و ممارست در استخرهای كوچك دارد. پس یك سخنور ابتدا در جلسات كوچك تمرین می‌كند سپس در جلسات بزرگ با حضور هزاران نفر سخن می‌گوید.

زیبایی و جمال

35) از جمله اموری كه در جامعه به آدمی محبوبیت می‌بخشد، زیبایی و جمال است؛ خواه زیبایی ظاهری باشد و خواه از هت باطن و اخلاق.

36) فصاحت بیان برای انسان فصیح، نوعی جمال و زیبایی است. او وقتی لب می‌گشاید و سخن می‌گوید، شنوندگان با میل و رغبت به وی می‌نگرند و با علاقه و اشتیاق به سخنانش گوش می‌دهند. «سمع النبی صلی الله علیه وآله عن عمه العباس كلاما فصیحا فقال له: بارك الله لك یا عم فی جمالك‌ای فصاحتك (20) ؛ رسول اكرم صلی الله علیه وآله از عمویش عباس بن عبد المطلب كلام فصیحی شنید. فرمود: خداوند جمالت را یعنی فصاحتت را برای تو ثابت و پایدار قرار دهد.‌»

گزینش لغات

37) اگر سخنران بخواهد بر الفاظ تسلط یابد، به گونه‌ای كه قادر شود با سهولت، آن‌ها را ضمن سخن به كار برد، باید هركجا یك كلمه یا جمله زیبایی را شنید یا در نوشته‌ای خواند، آن را در دفترچه‌ای یادداشت نماید و به ذهن بسپارد، تا موقع سخنرانی در جای خود به تناسب بحث استفاده نماید.

كلمات زشت

38) متكلم فصیح باید مراقبت كند كه در كرسی خطابه، سخنانش به لغات زشت و الفاظ قبیح آلوده نگردد و كلماتی كه بر خلاف ادب است به زبان نیاورد.

39) الفاظ زشت و كلمات خلاف ادب، قدر و منزلت اجتماعی مبلغ را كاهش داده و افراد وزین را از اطراف او دور می‌كند.

حضرت علی علیه السلام در این باره می‌فرماید:

«ایاك و مایستهجن من الكلام فانه یحبس علیك اللئام و ینفر عنك الكرام (21) ؛ از سخنان قبیح و مستهجن پرهیز نما كه زشتگویی، فرومایگان را در اطرافت نگاه می‌دارد و عناصر شریف و بزرگوار را از گردت پراكنده می‌سازد.‌»

40) زیان زشتگویی عاید گوینده آن می‌شود و كسی كه مردم از زبان او خائف اند گرفتار آتش خواهد شد.

عن النبی صلی الله علیه وآله قال: «یا علی من خاف الناس من لسانه فهو من اهل النار (22) ؛‌ای علی، كسی كه مردم از زبانش بترسند، از اهل دوزخ است.‌»

وقفه در كلام

41) خطیب فصیح، باید در ضبط لغات و ساختن جملات بسیار تمرین كند كه حین سخن برای یافتن لفظ مناسب، دچار وقفه نشود و تسلسل كلامش از بین نرود.

لكنت زبان

42) عوامل زیر باعث لكنت زبان و جویده و نامفهوم سخن گفتن می‌شود:

الف) نارسایی علمی

ب) دودلی و تردید در صحت و سقم مطلب مورد نظر

ج) خلاف عقیده و واقعیت سخن گفتن

تناسب در سرعت كلام

43) رعایت اعتدال در تندگویی و كندگویی از جمله مسائلی است كه در فصاحت متكلم اثر قابل ملاحظه‌ای دارد و خطیب باید با تمرین آن را ملكه خود سازد.

اندازه گیری صدا

44) صدای خطیب، باید معتدل و به اندازه باشد. نه آن قدر بلند حرف بزند كه صورت فریاد به خود بگیرد و نه آن قدر آهسته كه شنونده به سختی و با توجه بیش از اندازه بشنود.

45) سخنران آنجا كه می‌خواهد به مردم خطاب كند و مطلب مهمی را تذكر دهد، مقتضی است با صدای بلندتر از حد عادی سخن بگوید. و آنجا كه در مقام پندگفتن است و می‌خواهد مردم را نصیحت كند، بهتر است آن را آهسته بیان نماید.

بلاغت سخنور

46) خطیب بلیغ كسی است كه در مقام خطابه، با توجه به مقتضیات زمان، گفته هایش فصیح و روان و خالی از پیچیدگی باشد.

47) سخنران بلیغ، كلام را به درازا نمی‌كشاند و نیازی به اطاله سخن ندارد. «قیل لابی عبدالله علیه السلام: ماالبلاغة؟ قال من عرف شیئا قل كلامه فیه و انما سمی البلیغ لانه یبلغ حاجته باهون سعیه (23) ؛ از امام صادق علیه السلام سؤال شد: بلاغت چیست؟ در پاسخ فرمود: كسی كه چیزی را می‌داند، درباره آن كم سخن می‌گوید و بلیغ را بلیغ می‌گویند، چون با كوشش ناچیز به نیاز خود دست می‌یابد.‌»

48) شكر نعمت گران بهای سخن آن است كه این نعمت، در جای خود با اندازه گیری صرف شود. «عن موسی بن جعفرعلیهما السلام قال یا هشام من محی طرائف حكمته بطول كلامه فكانما اعان هواه علی هدم عقله و من هدم عقله افسد علیه دینه و دنیاه (24) ؛ امام موسی بن جعفرعلیهما السلام، هشام بن حكم را مخاطب ساخته و فرمودند: هركس نوآوری‌های حكیمانه و مطالب تازه و ارزشمند خود را با طولانی كردن سخن خود محو نماید (و آن را بی اثر كند) ، مثل این است كه هوای نفس خویش را برای ویران سازی عقل خود یاری نموده است و كسی كه با عقل خویشتن چنین كند، دنیا و آخرت خود را فاسد كرده است.‌»

49) خطیب بلیغ، مقدار سخن را با توجه به اقتضای مجلس می‌سنجد و اختصار و تفصیل كلام را با رعایت موقع و مقام اندازه گیری می‌كند.

عن علی علیه السلام قال: «خیر الكلام ما لایقل و لایمل (25) ؛ علی علیه السلام فرمود: بهترین كلام آن است كه نه كم باشد [و خلاف توقع] و نه [زیاد و] ملال انگیز.‌»

50) خطیب و مبلغ پرحرف و زیاده گوی باید منتظر سرزنش شدن از سوی شنوندگان باشد.

عن علی علیه السلام قال: «من اطال الكلام فیما لاینبغی فقد عرض نفسه للملامة (26) ؛ آن كس كه سخن را در جایی كه سزاوار نیست به درازا می‌كشاند، با این كار، خویشتن را در معرض ملامت قرار می‌دهد.‌»

51) از هدف بحث خارج شدن، سخنان زائد به میان آوردن و كلام را به درازا كشاندن، شنونده را خسته می‌كند و از مطلب مورد علاقه‌اش باز می‌دارد.

عن ابی عبد الله علیه السلام قال: «ثلاثة فیهن البلاغة: التقرب من معنی البغیة و التبعد من حشو الكلام و الدلالة بالقلیل علی الكثیر (27) ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: منشا بلاغت سخن سه چیز است:

1) نزدیك بودن به هدف و موضوع بحث.

2) دوری كردن از سخنان زائد و بی مورد.

3) القا كردن معانی زیادی با عباراتی كم.‌»

52) مبلغ باید از گفتن سخنان بی فایده پرهیز كند: اولیای گرامی اسلام، این قبیل سخنان را به «كلام فیما لایعنیه‌» تعبیر كرده و آن را سخت مذمت كرده اند.

عن النبی صلی الله علیه وآله قال: «ان اكثر الناس ذنوبا یوم القیامة اكثرهم كلاما فیما لا یعنیه (28) ؛ رسول اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: در قیامت، گناه كسانی بیشتر است كه بیشتر سخنان بی فایده گفته اند.‌»

رعایت تناسب مجلس

53) خطیب باید قبلا از خصوصیات مجلس و علت تشكیل آن آگاه گردد تا بتواند مطالبی را كه متناسب با حال و مقتضی مجلس است انتخاب نماید.

54) خطیب موقع تصمیم گیری برای گزینش ماده سخن لازم است خویشتن را از تمام احساسات شخصی و افكار خصوصی خالی كند، تمام ابعاد مجلس را واقع بینانه مورد توجه قرار دهد و مطلبی را برای سخن آماده كند كه از هر جهت متناسب آن مجلس باشد.

جامعه شناسی و روان‌شناسی

55) بسیاری از مسائل اصولی جامعه شناسی در قرآن شریف و احادیث رسول اكرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام آمده است. اگر خطیب تحصیل كرده، از این رشته علمی آگاهی یابد، می‌تواند آن آیات و روایات را در بحث‌های جامعه شناسی پیاده كند و توجه شنوندگان را به ارزش علمی آن‌ها جلب نماید.

56) آشنایی خطیب با علم روانشناسی به او كمك می‌كند تا بتواند به عمق پاره‌ای از روایات اخلاقی واقف گردد و به شنوندگان خویش هم بفهماند.

توجه به جو سیاسی

57) اگر خطیب به وضع سیاسی و شرایط موجود زمان اعتنا نكند و از كنار آن بی تفاوت بگذرد، ممكن است ناآگاه سخنی بگوید كه در اوضاع و احوال روز، طبق مصلحت نباشد.

58) خطیب نه تنها در كرسی خطابه باید رعایت جو سیاسی را بكند بلكه در مجالس خصوصی، كه با حضور قدرتمندان سیاسی خودخواه تشكیل می‌شود نیز باید رعایت جو مجلس را بكند.

احترام به شخصیت شنوندگان

59) خطیب باید شخصیت مستمعین خویش را در گفتار و رفتار محترم شمرده و طوری سخن بگوید كه شنوندگان احساس حقارت و پستی نكنند.

60) یكی از راه‌های احترام به شخصیت شنوندگان آن است كه خطیب، با نرمی و ملایمت سخن بگوید. از خشونت در كلام و به كار بردن لغات تند اجتناب نماید. قرآن كریم می‌فرماید: «اذهبا الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا لعله یتذكر او یخشی‌» (29) ؛ «شما دو نفر [حضرت موسی و هارون) نزد فرعون بروید. او طغیان و سركشی كرده است. با وی به نرمی سخن بگویید، شاید متذكر شود یا از عذاب الهی بترسد.‌»

61) خطیب، با سخنان نرم و ملایم می‌تواند به سهولت شنوندگان را به راه حق هدایت كند، حس وظیفه شناسی را در نهادشان بیدار سازد و آنان را در راه انجام تكالیف شرعی، تشویق و ترغیب نماید. امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «عود لسانك لین الكلام (30) ؛ زبانت را به گفتار نرم و ملایم عادت بده.‌»

نگرش همه جانبه

62) خطیب باید تمام حضار مجلس را مخاطب خود به حساب آورد و در طول مدت سخنرانی، به طور متناوب توجه خود را به همه شنوندگان به صورت مساوی معطوف كند.

عن ابی عبد الله علیه السلام قال: «كان رسول الله صلی الله علیه وآله یقسم لحظاته بین اصحابه ینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویة (31) ؛ امام صادق علیه السلام می‌فرمود: رسول گرامی صلی الله علیه وآله نگاه‌های خود را بین اصحاب خویش تقسیم می‌نمود. به این و به آن به طور مساوی نگاه می‌كرد.‌»

انتقاد اصولی

63) از جمله اموری كه لازم است خطیب در كرسی سخن رعایت نماید، این است كه به عنوان گفتن یا انتقاد كردن، فرد مخصوصی را مخاطب نسازد و از شخص معینی نام نبرد، چراكه انتقاد علنی، نه تنها در وی اثر مفید نمی‌گذارد و او را اصلاح نمی‌كند بلكه ممكن است نتیجه معكوس نیز بدهد.

حق گویی

64) خطبای اسلامی باید در تبلیغ دین حق و نشر معارف قرآن كوشا و جدی باشند و تا جائیكه می‌توانند حق را بگویند و از تذكرات مفید و لازم خودداری ننمایند.

عن علی علیه السلام قال: «اخسر الناس من قدر علی ان یقول الحق و لم یقل (32) ؛ علی علیه السلام فرمود: زیان كارترین مردم كسی است كه بتواند حق را بگوید، ولی لب فرو بندد و نگوید.‌»

رعایت هماهنگی

65) سخنرانان، برای آن كه كلامشان هرچه بهتر در شنوندگان اثر بگذارد، لازم است اصل طبیعی و فطری هماهنگی را كه از فنون مهم سخنوری است، مورد توجه قرار دهند و به گونه‌ای حرف بزنند كه مطلب مورد بحث آن‌ها، با كیفیت صوت، وضع قیافه، صدای خفیف یا شدید، و همچنین چگونگی حركات دست و بدنشان هماهنگ و منطبق باشد.

سخنوری و شجاعت

66) شجاعت برای خطبای دینی به شرط آن كه از مرز شرع تجاوز نكند و رنگ تهور به خود نگیرد، امری لازم و ضروری است.

خطیب فصیح و بلیغی كه شجاع است و در پرتو اعتماد به خدا، با قاطعیت سخن می‌گوید، در دل‌ها نفوذ بیشتر دارد و مردم را زودتر به صراط مستقیم هدایت می‌نماید.

فهماندن سخن

67) یكی از مسائل مهم در فن سخنوری كه اساس جلسات سخنرانی بر آن استوار است، قدرت تفهیم مطالب است. تفهیم مطالب از راه‌های زیر صورت می‌گیرد:

الف) رعایت روانی كلام

خداوند متعال می‌فرماید: « و لقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر (33) ؛ «ما قرآن كریم را برای خواندن (فهمیدن و حفظ كردن) آسان نمودیم. آیا كسی هست كه از این كتاب آسان پند گیرد؟»

ب) استفاده از جملات كوتاه

اگر گاهی جملات طولانی است باید به گونه‌ای باشد كه طول كلام رابطه لفظ و معنی را قطع نكند.

ج) مقایسه و سنجش

خداوند متعال می‌فرماید: «قل هل یستوی الاعمی و البصیر‌ام هل تستوی الظلمات و النور» (34) ؛ «بگو آیا نابینا و بینا با یكدیگر مساوی اند و آیا تاریكی‌ها و روشنایی با هم یكسان هستند؟»

پاسخگویی به شبهات

68) خطیب اسلامی، در كرسی سخن، حتی المقدور باید از طرح پاره‌ای از شبهات خودداری نماید و با توجه به سطح معلومات و درك شنوندگان به طرح شبهه بپردازد.

69) طرح شبهه بدون توجه به سطح علمی و فهم شنوندگان و قدرت بیان خطیب ممكن است ضررهای زیر را داشته باشد:

الف) بعضی از شنوندگان اصل شبهه را به خوبی فرا گیرند و آن چنان تحت تاثیر واقع شوند كه به جواب شبهه توجه ننمایند.

ب) بیان خطیب در مقام پاسخگویی، وافی و رسا نباشد و نتواند جواب شبهه را آن طور كه باید بدهد. در نتیجه شنونده دچار تضاد درونی شده و عمرش در كشمكش باطنی طی می‌شود.

ج) پاسخ خطیب برهانی و مستدل نباشد و نتواند شنونده را قانع نماید، در این صورت شبهه از خاطر شنونده زدوده نمی‌شود.

70) اگر در موردی خطیب ناچار شود شبهه‌ای را در منبر طرح نماید و به آن پاسخ گوید، بهتر آن است كه در آغاز سخن، پاسخ شبهه را به صورت یك بحث اساسی مطرح نماید و به گونه‌ای توضیح دهد كه وقتی اصل شبهه طرح می‌شود جواب آن را همه فهمیده باشند.

 

  • پاورقــــــــــــــــــــی

 

1) غرر الحكم، ص 416.

2) نهج البلاغه، خطبه 175.

3) میزان الحكمه، ج 5، ص 14.

4) فهرست غرر، ص 333.

5) نهج البلاغه، كلمه 392.

6) امالی صدوق، ص 253.

7) نهج البلاغه، كمله 382.

8) غرر الحكم، ص 876.

9) كافی، ج اول، ص 44.

10) امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 143.

11) غرر الحكم، ص 444.

12) كتاب شهاب، ص 58.

13) وسائل، ج 11، ص 425.

14) غرر الحكم، ص 862.

15) مشكوة الانوار، ص 168.

16) فهرست غرر، ص 315.

17) همان، ص 332.

18) غرر الحكم، ص 800.

19) فهرست موضوعی غرر الحكم، ص 332.

20) المستطرف، ج اول، ص 41.

21) غرر الحكم، ص 156.

22) بحار، ج 74، ص 46.

23) تحف العقول، ص 359.

24) اصول كافی، ج اول، ص 17.

25) فهرست غرر، ص 333.

26) همان، ص 336.

27) تحف العقول، ص 317.

28) میزان الحكمه، ج 8، ص 437.

29) طه/ 43 و 44.

30) فهرست غرر الحكم، ص 334.

31) كافی، ج 8، ص 268.

32) فهرست موضوعی غرر الحكم، ص 332.

33) قمر/ 17.

34) رعد/ 16.

464 دفعه
(0 رای‌ها)